بخش 5 بخش 5 بخش 5 بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بخش 5 بخش 5 بخش 5 بخش 5 بخش 5

بخش 5

8. غار هابیل و قابیل (مغاره الدم) 9. غار اربعین 10. غار اصحاب کهف اماکن سیاحتی دمشق  مسجد اموی   آتش‏سوزی‏ها و زلزله‏های مسجد   گلدسته‏های مسجد   گنبدهای مسجد   درهای مسجد   آثار و مقام انبیا و اولیا در مسجد اموی     1. قبر حضرت یحیی (عل#1740;ه السلام)     2. مقام حضرت هود (عل#1740;ه السلام)     3. مقام حضرت خضر (عل#1740;ه السلام)     4. مقام رأس الحسین (عل#1740;ه السلام)     5. محراب امام زین العابدین (عل#1740;ه السلام)     6. محل نزول حضرت عیسی (عل#1740;ه السلام)   شبستان مسجد اموی   موزه مسجد اموی قلعه دمشق کتابخانه ظاهریه قبور سلاطین و بزرگان     قبر شیخ محی‏الدین ابن العربی     قبر معاویه بن ابی سفیان     قبر معاویه بن یزید (معاویه دوم)     قبر صلاح‏الدین ایوبی  &nbs

8. غار هابيل و قابيل (مغاره الدم)

   در كوه قاسيون، در محله الاربعين، غاري است كه گويند حضرت هابيل در آن‏جا
توسط برادرش قابيل كشته شد.(1) هنگامي كه حضرت هابيل (عليه السلام) در مكان مسجد أموي
و بر صخره‏اي به نام صخره قربان، گوسفندي را براي قرباني به درگاه خداوند تقديم
داشت، آتشي فرود آمد و آن را برگرفت، بدين معنا كه قرباني او پذيرفته شد؛ در اين
هنگام، قابيل نيز شاخه‏هايي از گندم را بر اين صخره قرار داد ولي مورد قبول خداوند قرار
نگرفت و همانند هابيل، آتشي، قرباني او را شعله‏ور نساخت لذا او كينه برادر را به دل
گرفت. وي به دنبال هابيل (عليه السلام) در دامنه كوه قاسيون روان شد و كينه و حسد، در او
همچنان شعله‏ور و به دنبال راهي براي از بين بردن برادر بود. در اين حال شيطان بر او
ظاهر شد و وي را به اين امر تعليم داد. قابيل نيز در نزديكي قله‏كوه، در يك فرصت
مناسب با سنگي بر سر برادر زد و او را به قتل رسانيد.(2) خون هابيل بر صخره و سنگي در
آن‏جا ريخت، سپس نعش برادر را برداشت و همواره سرگردان بود تا اين كه چند فرسخ
آن طرف‏تر به وسيله آموزشي كه از دفن يك كلاغ ديده بود او را مدفون ساخت. اكنون
قبر هابيل در آن مكان معروف است كه شرح آن در جاي خود خواهد آمد. مكاني كه
خون هابيل در آن ريخته شد به «مغاره الدم» معروف شده است. گويند دعا در آن‏جا
مستجاب است.

   از حضرت علي (عليه السلام) نقل شده: «در دمشق كوهي است كه به آن قاسيون گويند، در آن،
فرزند آدم برادرش را كشته و خداوند عيسي و مادرش مريم را از خطر يهود پناه داده
است؛ پس اگر به آن مكان رفتيد از دعا در آن غافل نشويد.(3) گفته مي‏شود بعضي در اين
غار به استسقاء مي‏نشسته و دعايشان مستجاب مي‏شده است و اگر مردم دعايي داشتند به
اين مكان مي‏رفتند. همچنين گويند يحيي بن زكريا و مادرش چهل روز در اين غار
اعتكاف كرده‏اند.

   مكان مغاره الدم كمي پايين‏تر از غار اصحاب كهف و كنار مغاره الجوع است. امروزه
اين محل به «الاربعين» يا «جوعيه» معروف و نزد مردم دمشق شهرت دارد. از آخر محله
اربعين تا مغاره الدم حدود بيست دقيقه در دامنه كوه راه است كه به وسيله پلكان‏هايي كه
از سنگ و سيمان ساخته شده صعود بر آن آسان گشته است. در اين مكان قبه و مسجد
كوچكي با گنبدي از گچ و سيمان و به رنگ سبز ساخته شده كه مغاره الدم و مغاره الجوع
هر دو در اين مسجد قرار دارند. ابن حوراني گويد: حضرت عيسي‏بن مريم و حواريون
نيز در اين غار نماز گزارده‏اند. ابن بطوطه نيز گويد: حضرت ابراهيم، موسي، عيسي،
ايوب و لوط (عليه السلام) در آن نماز گزارده‏اند.


9. غار اربعين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- طبري، تاريخ طبري، ج 5، ص 278.


2- مسعودي، مروج الذهب، ج 2، ص 112 ابن حوراني، زيارات الشام، ص 118؛ شيرواني، رياض‏السياحه،
ج 2، ص 421.


3- مسعودي، مروج الذهب، ج 2، ص 112، حموي، معجم البلدان، ج 4، ص 296.


4- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 118.



101


   در كوه قاسيون و در محله الاربعين، كنار مغاره الدم، مغاره الجوع قرار دارد. گفته
مي‏شود در اين مكان چهل پيامبر و يا به روايتي چهل تن از صالحان و اولياء خدا از
گرسنگي وفات يافته‏اند.(1) اين پيامبران كه از سوي حكومت‏هاي ستمگر مورد تعقيب
بوده‏اند به كوه قاسيون پناه آورده و در آن‏جا روزگار مي‏گذرانيدند، ايشان يكي پس از
ديگري از فرط گرسنگي و سختي وفات يافته‏اند. احمد پاشاي وزير در سال 1018 قمري
در اين مكان و در مغاره الدم مسجدي بنا كرد.(2)

10. غار اصحاب كهف


   در كوه قاسيون و در غرب مغاره الدم و مغاره الجوع، غار و مقامي به نام اصحاب
كهف وجود دارد. هرچند كه اين امر از لحاظ تاريخي مستند نيست ولي مورد توجه مردم
منطقه است، شايان گفتن است، مكان و غار اصحاب كهف در چند منطقه از جمله
افسوس از شهرهاي روم(3)، طرسوس و رجيب (در هشت كيلومتري عمان پايتخت
اردن) احتمال داده شده است كه مورد آخري صحيح‏تر است.(4)

   در هر صورت، اين غار در دامنه كوه و در محله محي‏الدين قرار دارد. كوچه‏هاي
بسيار تنگ، باريك، پرپيچ و خم دارد. عبور و مرور با ماشين در آن به سختي امكان‏پذير
است و مهارت زيادي لازم دارد. بر مكان اصحاب كهف، مسجدي بود كه به مرور از بين
رفته است و اكنون مدرسه‏اي به جاي آن به نام «مدرسه فرقان» براي طلاب خارجي
ساخته شده است. داخل اين مدرسه و در طبقه بالاي آن، داخل سالني غاري به طول پنج
متر و ارتفاع 5/2 متر ديده مي‏شود كه به وسيله دري آهنين از اين سالن جدا مي‏شود.


اماكن سياحتي دمشق

   مسجد اموي

   مسجد اموي، قديمي‏ترين مسجد سوريه و يكي از قديمي‏ترين مساجد مسلمانان
است، تاريخ بناي اين مسجد سال 86 قمري است. اين مسجد شاهكار هنر اسلامي به
شمار مي‏رود و در قلب شهر دمشق و در انتهاي بازار حميديه قرار دارد. اين مسجد
تاريخي بسيار كهن دارد كه به چند هزار سال قبل باز مي‏گردد، و بررسي‏هاي
باستان‏شناسي نشان مي‏دهد كه اين محل در گذشته معبد خداي «حدد» رب‏النوع آرامي
است. اين رب‏النوع در هزاره اول قبل از ميلاد پرستيده مي‏شد و اين معبد يكي از معابد
آن روزگار بود و مؤمنان از مناطق مختلف آرامي براي زيارت آن مي‏آمدند و اين معبد
بر روي تپه‏اي قرار داشت و براي ورود به درون آن از پله استفاده مي‏شد و در اطراف
معبد دو بارو داخلي و خارجي وجود داشت و باروي دخلي آن دو دروازه در سمت
شرق و غرب وجود داشت كه برخي از ستون‏هاي آن تا كنون برجاي مانده است.

   در دوران سلطه هخامنشيان بر سرزمين شام، اين معبد به محلي براي پرستش
اهورامزدا تبديل شد و با ورود رومي‏ها به سرزمين شام اين معبد به محلي براي معبد
ژوپيتر كه بزرگ‏ترين خداي رومي‏ها بود مبدل شد. رومي‏ها براساس معماري رومي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- شيرواني، رياض السياحه، ج 2، ص 421.


2- ابن عبدالهادي، ثمار المقاصد في ذكر المساجد، ص 192.


3- مسعودي، مروج الذهب و معدن الجوهر، ج 1، ص 302.


4- عظيمي حلبي، تاريخ حلب، ص 66.



102


تغييراتي در معبد دادند و مخصوصا در دوران حكمراني سلوكيان در سوريه معبد توسعه
داده شد و آثار تاريخي برجاي مانده از آن دوره به صورت ستون‏ها و سرستون‏هاي
رومي همچنان در سمت غربي مسجد برجاي مانده است. همچنين طاق رومي موجود در
اين قسمت يكي از آثار باستاني آن دوره است.


   در دوره قدرت گرفتن مسيحيان در روم و ظهور امپراتوري روم شرقي، سرزمين شام
و مناطق پيرامون آن در تحت سيطره امپراتوري روم شرقي قرار گرفت و معبد به كليساي
قديس يوحنا معمدان تبديل شد زيرا كه در داخل آن آرامگاه حضرت يحياي
تعميددهنده قرار داشت.

   در سال 16 قمري وقتي كه لشكريان مسلمان شهر دمشق را محاصره كردند، از
يك‏سو خالد بن وليد با جنگ و خونريزي از سمت باب الجابيه وارد شهر شد و از سوي
ديگر ابو عبيده جراح با امضاي قرار داد صلح از دروازه باب الشرقي وارد شهر شد و اين
دو در مسجد به يكديگر رسيدند، و به همين علت نيمي از محل مذكور كه توسط خالد
فتح شده بود به صورت مسجد درآمد و نيمي ديگر كه توسط ابو عبيده با صلح گرفته شده
بود به صورت كليسا باقي ماند و مسلمانان و مسيحيان به صورت مشترك در اين محل،
مراسم مذهبي خود را ادا مي‏كردند، مسيحيان كه نسبت به دين جديد با بي‏اعتنايي
نگريستند با ايجاد سرود و صداي عمدي در مراسم خود از جمله صداي مهيب ناقوس به
هنگام اقامه نماز جماعت، خواندن سرودها به صداي بلند نسبت به عبادت مسلمانان
مزاحمت فراهم مي‏كردند. وقتي معاويه در شام به حكمراني رسيد، تصميم به الحاق نيمه
باقيمانده از كليسا به مسجد نمود ولي مسيحيان نپذيرفتند، پس از وي عبدالملك بن
مروان مال فراواني به آنان داد تا اجازه دهند اين قسمت نيز به مسجد ملحق شود ولي
ايشان نپذيرفتند، تا اين كه وليدبن عبدالملك به حكومت رسيد، مال فراواني به مسيحيان
داد و آنان را تهديد كرد كه كليساي باب توما را كه با زور گرفته و در صورت عدم پذيرش
آنان تخريب خواهد كرد و چون كليساي باب توما بزرگ‏تر بود، مسيحيان به ناچار راضي
شدند و نيمه باقيمانده محل را به مسلمانان واگذار كردند.(1) بعضي گويند آنان راضي
نشدند و وليد تهديد كرد كه اگر قبول نكنيد خود آن را تخريب مي‏كنم، سپس كلنگ به
دست گرفته و ديوار آن را خراب و سپس مسجد را بنا كرد. بعضي گفته‏اند چند كليساي
ديگر در داخل شهر به مسيحيان داد و آنان را راضي كرد.(2)

  
مساحت اوليه آن بر اساس آنچه ابن جبير نقل كرده است از شرق به غرب يعني در
طول دويست گام (حدود 150 متر) و از سمت جنوب به شمال يعني در عرض 135 گام (حدود 100 متر) بوده و درمجموع به پانزده هزار متر مربع مي‏رسيده است.(3)


  
وليد بن عبدالملك ماليات هفت سال كشور اسلامي را خرج بناي مسجد كرد و گويند
وقتي اسناد مخارج آن را بر هجده شتر بار كردند و براي تصويب نزد خليفه بردند، وي
بدون بررسي همه آن‏ها را تصويب كرد و گفت: اين چيزي است كه به راه خدا داديم و در
مقابل آن چيزي نمي‏خواهيم. وليد قبل از بناي مسجد طرح آن را به روم فرستاد و دوازده
هزار نفر از مهندسان رومي را براي ساختن آن به دمشق دعوت كرد. عمليات بناي آن در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 2، ص 285 ابن بطوطه، الرحله، ص 63.


2- نعيمي، الجامع الاموي، ص 99؛ ابن العمري، الجامع الاموي، تحقيق مطيع الحافظ، ص 51.


3- ابن جبير، الجامع الاموي، تحقيق مطيع الحافظ، ص 13.



103


سال 86 هجري آغاز(1) و بهترين زينت‏ها و سنگ‏هاي مرمر براي تزيين آن به كار رفته و
به گفته ابن معلي پولي كه در اين راه خرج شد داخل يكصد صندوق بود كه هر صندوق 228 هزار دينار در آن بود و مجموع آن بالغ بر 22800000 دينار مي‏شد.(2)


   وليد دوازده هزار سنگ رخام و مرمر در آن به كار برد كه هزينه آن 144 قنطار طلاي
دمشقي بود. هنگام بناي آن كتيبه‏اي از هزاران سال پيش به زبان‏هاي مختلفي در ديوار
قبله و همچنين مناره شرقي يافت كه بر آن پندها و اندرزهاي اخلاقي نوشته شده بود.(3) بناي مسجد در دوران وليد بن عبدالملك هفت سال طول كشيد ولي نيمه تمام ماند و بقيه
قسمت‏هاي آن را سليمان بن عبدالملك تمام كرد.


   در دوران خلافت عباسي، والي دمشق اقدام به ساختن گنبد بيت‏المال در حياط
مسجد كرد تا بيت‏المال را در آن نگهداري نمايند. در سال 1006 م. گنبد النوفره ساخته
شد، و در سال 1069 م. مسجد دچار آتش‏سوزي شد و آتش‏سوزي در خانه مجاور
مسجد شروع شده و سپس به مسجد سرايت كرد و امكان سيطره آن وجود نداشت و
قسمت‏هاي عظيمي از مسجد سوخت ولي بعدا با كمك برخي از اهالي شهر مسجد
بازسازي گرديد.

   در دوران حكومت امير سلجوقي «تتش»، وزير وي به هزينه سلطان اقدام به ترميم
گنبد عقاب و ستون‏هاي چهارگانه و طاق‏هاي آن و سقف مسجد و مقصوره آن نمود و
در سال 1089 م. ديوار شمالي از سمت شرق مسجد ترميم شد و در سال 1109 م. ديوار
شمالي از سمت غرب ترميم شد و در سال 1150 م. ساعت بزرگي بر روي رواق در شرقي
مسجد نصب شد. در سال 1179 م. سلطان صلاح‏الدين ايوبي دستور داد كه دو ستون زير
گنبد عقاب و گلدسته شمالي ترميم شده و يك گلدسته جديد ساخته شود.

   در دوران حكومت ملك ظاهر بيبرس ستون‏هاي مسجد ترميم شده و تاج‏هاي آن
طلاكاري شده و منبت‏كاري ومرمر آن بازسازي گرديد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن بطوطه، الرحله، ص 63.


2- ابن جبير، الجامع الاموي، ص 13، ابن العمري، الجامع الاموي، ص 52-53.


3- ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق، ج 2، ص 8؛ نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 2، ص 286.



104




   در دوران عثماني نيز تعميراتي در مسجد اموي انجام شد و يكي از سلاطين عثماني
بعد از نذري كه براي حضرت يحياي (عليه السلام) كرده بود، اقدام به اهداي بزرگ‏ترين شمع
جهان نمود تا در كنار مقام ايشان گذاشته شود و در حال حاضر اين شمع همچنان در مرقد
حضرت يحيي (عليه السلام) قرار دارد و براي حفاظت از اين شمع يك لايه مسي دور تا دور آن
قرار داده شده تا مردم براي تبرك قطعاتي از اين شمع را برندارند.

   در سال 1994 م. آقاي حافظ اسد دستور داد تا عمليات بازسازي وسيعي در مسجد
صورت گيرد و ستون‏ها و منبت‏كاري‏ها صورت گرفته و ستون‏هاي رومي بيرون مسجد
بازسازي گرديد.



   آتش‏سوزي‏ها و زلزله‏هاي مسجد

   مسجد اموي در طول تاريخ دچار آتش‏سوزي‏ها و زلزله‏هاي متعدد گرديد كه اولين
آتش‏سوزي‏ها در سال 461 قمري (1069 م.) روي داد و باعث شد خسارات زيادي به
نقاشي ديواري آن و ساير نقش و نگارهاي آن وارد شد، ولي مجددا در سال 1072 م. تعمير و بازسازي شد. در سال 562 قمري (1166 م.) در معروف به باب الشرقي مسجد
كاملاً سوخت و در سال 570 قمري (1174 م.) آتش‏سوزي قسمت‏هايي از مسجد را دربر
گرفته و به گلدسته شمالي نيز سرايت كرد و در سال 645 قمري (1247 م.) آتش‏سوزي
بخش‏هاي شرقي مسجد و از جمله گلدسته شرقي آن را سوزاند. در سال 804 قمري (1401 م.) هنگامي كه تيمور لنگ به دمشق حمله كرد، وسايل جنگي خود را در حياط


105


مسجد مستقر كرد و از همان‏جا به سوي قلعه دمشق آتش گشود كه در اثر اين كار
بخش‏هايي از مسجد دچار حريق گرديد. در سال 884 قمري (1479 م.) مسجد دچار
آتش‏سوزي شده و گلدسته غربي، باب الزياده و باب الغربي و رواق شمالي تا كلاسه در
آتش سوخت. در سال 1311 قمري (1893 م.) نيز آتش‏سوزي وسيعي در مسجد روي
داد كه علت آن سهل‏انگاري يكي از كارگران شاغل در مسجد بود و منجر به آتش گرفتن
سقف چوبي مسجد شد. آتش‏سوزي دو ساعت و نيم به طول كشيد و خسارت‏هاي
زيادي به سقف و ديوارها و ستون‏هاي مسجد وارد شد و باعث شد تا قرآن عثماني(1) كه
توسط خليفه سوم به سرزمين شام فرستاده شده بود در اين حادثه سوخته و از بين برود. مردم دمشق پس از آتش‏سوزي اقدام به برطرف كردن آثار سوختگي نموده و
جمع‏آوري كمك‏هاي نقدي براي بازسازي مسجد كردند و در سال 1896 م. به دستور
ناظم پاشا حكمران عثماني دمشق بازسازي شروع شد و روزانه پانصد كارگر فني در آن به
كار مشغول شدند و بازسازي مسجد نه سال به طول كشيد و هزينه بازسازي آن بالغ بر
هفتاد هزار ليره عثماني گرديد.


   زلزله‏هاي متعددي در طي سال‏هاي گذشته به بناي مسجد اموي آسيب رساندند كه از
آن جمله مي‏توان زلزله‏هاي سال 552 قمري (1157 م.) و سال 597 قمري (1200 م.) و
بالاخره زلزله سال 1173 قمري (1759 م.) را نام برد.


گلدسته‏هاي مسجد

   مسجد اموي سه گلدسته بزرگ دارد كه از سنگ و به صورت مربع ساخته شده و در
سمت شمال، جنوب غربي و جنوب شرقي مسجد قرار دارند.

   1. گلدسته شمالي: اين گلدسته به نام مناره عروس، مناره سفيد و مناره كلاسيه
ناميده مي‏شود، و كلاسيه نام محله‏اي است كه در كنار اين گلدسته قرار دارد و علت تسميه
آن به مناره عروس اين بوده است كه در زمان‏هاي قديم كه وسايل ارتباط جمعي وجود
نداشته در هنگام اعياد اسلامي نظير عيد فطر و عيد قربان، براي اين كه به مردم اطلاع
دهند كه عيد فرا رسيده است، اين گلدسته را با پارچه‏هاي رنگين آذين بندي مي‏كردند و
با توجه به اين كه گلدسته مذكور تقريبا از همه جاي دمشق قابل رؤيت بود، مردم دمشق با
مشاهده آن در مي‏يافتند كه عيد فرا رسيده است.

   2. گلدسته شرقي: اين مناره به مناره سفيد و مناره عيسي نيز معروف است، گويند
در آخرالزمان حضرت عيسي (عليه السلام) بر اين مناره فرود خواهد آمد. در گذشته سنگي در
اين مناره بوده كه مي‏پنداشتند قطعه‏اي از همان سنگ است كه موسي با عصاي خود بر
آن زد و دوازده چشمه از آن جاري شد. نعيمي در قرن نهم كتيبه‏اي يوناني به تاريخ 224 قبل از ميلاد بر روي مناره شرقي مشاهده نموده است.(2) نام ديگر اين مناره، مناره نوفره
است كه نوفره نام محله‏اي در كنار اين مناره است.

   3. گلدسته غربي: اين مناره به مناره مسكيه يا مناره قايتباي معروف است، مسكيه
در لغت عربي به معني عطر و مشك است و چون اين مناره نزديك بازار مشك‏فروشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- عثمان در دوران خلافت خود اقدام به تهيه قرآن نموده و آن را به تمامي سرزمين‏هاي تابع خلافت
اسلامي فرستاد تا مورد استفاده مسلمانان قرار گيرد، اين قرآن بعدها به نام قرآن عثمان شناخته شد.


2- مسعودي، مروج الذهب و معدن الجوهر، ج 2، ص 118.



106


بوده به اين نام ناميده مي‏شده است و اما قايتباي در حقيقت نام يكي از پادشاهان مماليك
شام است كه به او اشرف قايتباي مي‏گفتند وهمو بود كه در سال 1488 م. دستور بازسازي
مسجد و مناره آن را صادر كرده بود.(1)


گنبدهاي مسجد

   مسجد اموي چهار گنبد دارد كه به ترتيب عبارتند از:

   1. گنبد عقاب: كه در زبان عربي به آن قبه النسر مي‏گويند و علت تسميه اين گنبد به
عقاب اين بوده است كه گنبد و رواق‏هاي جانبي آن به مانند عقاب هستند كه گنبد بزرگ
به مثابه سر عقاب و نصف جدار بين دو ستون از سمت راست و نصف دوم از سمت
چپ، دو بال او هستند. اين گنبد بزرگ‏ترين بناي فوقاني مسجد است كه بر فراز شبستان
قرار دارد و از سنگ مرمر مي‏باشد، ارتفاع اين گنبد 36 متر است.



   2. گنبد خزانه: يا گنبد بيت‏المال كه در سمت غربي صحن مسجد قرار دارد اين گنبد
در سال 172 قمري به وسيله امير دمشق «فضل بن صالح بن علي» پسر عموي منصور
عباسي ساخته شد و چون اموال و ذخائر مسجد در آن نگهداري مي‏شد به آن قبه المال
مي‏گفتند. اين گنبد بزرگ‏تر از دو گنبد ديگر است و هشت ستون مستطيل از مرمر زير آن
قرار دارند. اين گنبد داراي نقاشي‏هاي زيبا و مزين به فسيفساء(2) است و دري كوچك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- الشهابي، قتيبه، دمشق تاريخ و صور، چاپ سوم، دمشق، مؤسسه النوري للطباعه و النشر و التوزيع، 1994.


2- نوعي هنر معماري است كه با گذاشتن سنگ‏هاي ريزه رنگين اقدام به ساختن تابلوهاي نقاشي مختلف
مي‏كردند.



107


دارد، براي ورود به درون گنبد از نردبان استفاده مي‏شده است.(1)


   3. گنبد ساعات: نام ديگر آن گنبد امام زين‏العابدين (عليه السلام) است. اين گنبد در شرق
صحن و در كنار باب الساعات قرار دارد و در قرن پنجم هجري ساخته شده و چون
نزديك در باب الساعات قرار داشته بدين نام معروف شده است، از علت تسميه آن به
گنبد امام زين‏العابدين (عليه السلام) اطلاعي در دست نيست و تنها گفته مي‏شود كه امام
زين‏العابدين قبلاً در اين محل نماز خوانده است و بعدها به يادبود ايشان اين گنبد ساخته
شده است.


   4. گنبد نوفره: نام ديگر آن گنبد عايشه و يا غواره است. اين گنبد بين دو گنبد
ساعات و گنبد خزانه قرار دارد و در زير آن حوضي وجود دارد. گنبد مذكور در سال 369 قمري ساخته شد. در زلزله 1173 قمري تخريب شد و عثمان پاشا در سال 1182 قمري
آن را بازسازي كرد. اين گنبد كوچك بر روي شش ستون از سنگ مرمز قرار دارد. گنبد
ياد شده به صخره قربان نيز معروف بوده است. گويند حضرت هابيل قرباني خود را كه
گوسفندي بود بر اين صخره قرار داد و چون مورد قبول حق قرار گرفت به وسيله آتش
سوخت و قرباني قابيل كه گندم بود پذيرفته نشد و به همان حال باقي ماند لذا به برادرش
حسادت كرد و او را در كوه قاسيون به قتل رساند. از آن روز اين مكان به صخره قربان
معروف شد.



درهاي مسجد

   مسجد اموي چهار در دارد كه عبارتند از:

   1. در شمالي: اين در به باب الفراديس و باب النطافين و اخيرا به باب‏العماره معروف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- نعيمي، الجامع الاموي بدمشق، ص 113.



108


شده است.

   2. در غربي: اين در به باب البريد معروف بوده و بريد در زبان عربي به معني چاپار و
پست مي‏باشد و در گذشته وقتي كه پيكي نامه‏اي را براي حكمرانان دمشق مي‏آورد، از
اين در وارد مسجد مي‏شد و نامه را به حاكم دمشق مي‏داد. اين در رو به بازار مسكيه يا
مشك فروشان باز مي‏شود.

   3. در جنوبي: اين در سمت ديوار قبله و جنوب مسجد قرار دارد و به آن باب الزياده
و يا باب القوافين ناميده مي‏شود و علت تسميه آن به باب الزياده اين است كه اين در
بعدها به مسجد افزوده شده است. اين در تنها دري است كه مستقيما به درون شبستان
مسجد راه دارد. در دوران عثماني‏ها به آن باب العنبرانيين نيز مي‏گفته‏اند.

   4. در شرقي: اين در باب جيرون ناميده مي‏شد و امروزه به باب نوفره مشهور است. اين در بزرگ‏ترين در مسجد بوده و به آن باب الساعات و باب كلاسه و باب اللبادين نيز
گفته‏اند و روايت شده است كه اسراي اهل بيت (عليه السلام) از اين در وارد مسجد شده‏اند. مقام
رأس الحسين (عليه السلام) در كنار اين در قرار دارد.(1)

آثار و مقام انبيا و اوليا در مسجد اموي

   1. قبر حضرت يحيي (عليه السلام)

حضرت يحيي يكي از پيامبران بني‏اسرائيل بود كه توسط حكمران رومي سرزمين
شام به شهادت رسيد و سر مطهر آن حضرت در داخل مسجد اموي به خاك سپرده شده
است.


   2. مقام حضرت هود (عليه السلام)

   اين مقام در سمت چپ مقام حضرت يحيي (عليه السلام) و در مقابل ستون چهارم در ديوار
قبله از سمت شرق شبستان قرار دارد و بر سنگ ديوار قبله به خطي زيبا در زمينه سبز
نوشته شده است «هذا مقام هود النبي» در اين مكان در دوران وليد كتيبه‏اي يافتند كه
وقتي ترجمه كردند پند و اندرزهايي از حضرت هود بود. بسياري از مورخان دمشق
معتقدند كه قبر هود (عليه السلام) در اين‏جا است. اما قول صحيح آن است كه قبر هود (عليه السلام) در كنار
قبر صالح (عليه السلام) در وادي‏السلام نجف مي‏باشد.(2)

   بعضي گويند اين‏جا محل دفن معاويه بن ابي‏سفيان است و چون بني‏اميه از خوارج
وحشت داشتند كه مبادا قبر او را شكافته و او را از قبر بيرون آورند، تصميم گرفتند كه او را
در ديوار قبله مسجد اموي دفن نمايند.(3) اما اين روايت صحيح نمي‏باشد زيرا كه در
دوران حكومت معاويه و پس از آن، مقام حضرت خضر در قسمت مسيحي‏نشين كه
كليسا بوده قرار داشته و اين قسمت تا دوران پادشاهي وليد بن عبدالملك در دست
مسيحيان بود و آنان اجازه نمي‏دادند كه مسلمانان به اين قسمت بيايند.


   3. مقام حضرت خضر (عليه السلام)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- الشهابي، دمشق تاريخ و صور، چاپ سوم، دمشق، موسسه النوري للطباعه و النشر، 1994.


2- مقدس، راهنماي اماكن زيارتي و سياحتي در عراق، ص 104-105.


3- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 92.



109


   حضرت خضر (عليه السلام) بنا به قولي يكي از پيامبران الهي و بنا به قول ديگر يكي از حكماي
الهي است كه اماكن زيادي در عراق، سوريه، ايران به نام مقام خضر (عليه السلام) ناميده شده
است. اهالي شام معتقدند كه حضرت خضر همواره در مسجد اموي نماز مي‏گذاشته و
مكان نماز ايشان در سمت شرقي قبله (جنوب شرقي) نزديك مناره شرقي بوده است. اكنون نزديك به محراب اصلي و به موازات مقام هود (عليه السلام) بر ديوار قبله، عنوان «هذا مقام
خضر النبي» بر تابلويي سبز ديده مي‏شود.


    4. مقام رأس الحسين (عليه السلام)

   پس از آوردن سر مطهر امام حسين (عليه السلام) به همراه ساير سرهاي شهداي كربلا (عليه السلام) ، سر
مطهر آن حضرت را به مدت سه روز در اتاقكي در گوشه شمال شرقي مسجد قرار دادند. بعدها در آن‏جا بقعه‏اي به يادبود اين حادثه غم‏انگيز ساختند كه به مقام رأس‏الحسين (عليه السلام) مشهور گرديد. اين مكان پس از محراب امام زين‏العابدين (عليه السلام) در داخل اتاقي به ابعاد 4×3 متر قرار دارد و در جدار داخلي گنبد آن اسامي ائمه نقش بسته است. در سمت چپ
اين اتاق ضريحي قرار دارد كه قبلاً از جنس چوب بود و اخيرا آن را مرمركاري نموده و
ضريحي نقره‏اي بر روي آن نصب كرده‏اند. اين ضريح به صورت مستطيل با ابعاد 1/5×1 متر مي‏باشد. در داخل ضريح پايه‏اي مستقر است و بالاي آن چيزي به شكل سر با پوشش
سبز رنگ قرار دارد كه گويا از چوب يا سنگ ساخته شده است.

   در داخل شبستان محفظه‏اي از نقره و بسيار كوچك به اندازه سر يك انسان در داخل
ديوار به ياد محل قرار دادن سر مبارك حضرت جاسازي شده است كه معمولاً زايران آن
را مي‏بوسند.

   بر بالاي اين محفظه ابياتي به زبان تركي بدين شرح نوشته شده است:

 شهيد كربلا سبط احمد مصطفي دربو  دو چشم فاطمه فحل علي مرتضي دربو
 ناديله زيارت أيله كل بو بقعه ياكي  كه زيرا موضع راس حسين مجتبي دربو

كه آن را محمد فكري الحسيني در سال 1291 قمري سروده است.


   5. محراب امام زين العابدين (عليه السلام)

   محراب كوچكي است كه قبل از مقام رأس الحسين (عليه السلام) قرار گرفته است و از سنگ
مرمر سفيد و زيبايي ساخته شده است. نقل است كه امام سجاد (عليه السلام) در دوران اسارت
خود در شام، شبانه‏روز در اين محل به عبادت مشغول بوده است. ابن عساكر مؤلف
تاريخ دمشق گويد: آن حضرت در هر شبانه‏روز، هزار ركعت نماز مي‏گذاشته است. اين
محراب در سمت شمال شرقي مسجد قرار گرفته و مسلمان از همه فرق و مذاهب بدان‏جا
روي آورده و به نماز مشغول مي‏شوند.


   6. محل نزول حضرت عيسي (عليه السلام)

   در صحيح مسلم يكي از كتاب‏هاي شش‏گانه حديث اهل تسنن آمده است كه
حضرت عيسي (عليه السلام) در آخرالزمان در كنار مناره شرقي مسجد اموي نزول خواهد كرد و
كنار آن گلدسته، قطعه سنگي وجود دارد كه گويند حضرت موسي (عليه السلام) در كوه طور با
عصاي خود بر آن زد و دوازده چشمه جاري شد. اين سخنان سنديت ندارد و در مورد
محل نزول حضرت عيسي (عليه السلام) اقوال مختلفي وجود دارد، برخي را اعتقاد بر اين است كه


110


ايشان در بيت‏المقدس در فلسطين و برخي ديگر گويند در كنار خانه كعبه در مكه نزول
خواهد كرد و اما در خصوص سنگ حضرت موسي (عليه السلام) بايد گفت كه كوه طور در
صحراي سيناي فعلي قرار دارد كه فاصله زيادي با دمشق دارد.


   در گوشه‏اي از حياط بزرگ مسجد اموي و در نزديكي مقام رأس الحسين (عليه السلام) گاري
چوبي بزرگي قرار دارد كه علت آن به حادثه آخرين آتش‏سوزي مسجد در سال 1893م. بازمي‏گردد. در اين آتش‏سوزي قسمت اعظم مسجد آتش گرفت و اهالي شام ناچار
شدند كه مسجد را كاملاً بازسازي نمايند و در هنگام بازسازي از گاري مذكور براي
آوردن چوب و سنگ به داخل مسجد استفاده شد و پس از پايان كار و تعمير مسجد،
گاري را در گوشه‏اي از حياط مسجد قرار دادند تا اگر بار ديگر مسجد دچار آتش‏سوزي
شد از اين گاري استفاده شود كه خوشبختانه از آن زمان تا كنون مسجد ديگر دچار حريق
نگرديد.


شبستان مسجد اموي

   شبستان مسجد چهل و چهار ستون دارد كه بيست ستون در سمت شرق و بيست ستون
در سمت غرب دارد و چهار ستون بزرگ و اصلي به ابعاد 3×2 متر در وسط دارد كه
پايه‏هاي گنبد بزرگ مسجد يعني گنبد عقاب «قبه النسر» مي‏باشد. ارتفاع داخلي اين گنبد
بيش از سي متر است و تماما از سنگ ساخته شده و از درون با گچ تزيين شده و بر روي
آن اسامي اللّه‏ و محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و خلفاي راشدين نقش بسته است. بر روي چهل ستون
مذكور چهل ستون كوچك‏تر ديگر قرار دارد. اين ستون‏ها به صورت هلالي شكل
هستند كه سقف مرتفع مسجد را نگه داشته‏اند. سقف مسجد از الوارهاي بزرگ چوبي
ساخته شده است كه بر روي آن‏ها نقش و نگارهايي كشيده شده است. سرتاسر
ديوارهاي مسجد را پنجره متعددي پوشانده است كه با شيشه‏هاي رنگارنگ تزيين و در
هنگام تابش آفتاب شعاع رنگيني را در سرتاسر مسجد مي‏افكند. شبستان سه در دارد كه
يكي به بيرون مسجد و دو در ديگر به داخل حياط راه دارد. در وسط مسجد و در زير
گنبد عقاب محوطه وجود دارد كه در دوران عثماني محل نشستن والي دمشق و درباريان
وي بوده است و امروزه در ماه رمضان از آن براي برگزاري جلسات قرار استفاده
مي‏شود. در مقابل محراب نيز جايگاه قرار دارد كه با نرده‏هاي چوبي از ساير نقاط مسجد
مجزا شده است و امروزه زنان در آن به نماز مي‏ايستند. در گذشته اين مكان براي عبادت
زنان حكمران مورد استفاده قرار مي‏گرفته است.

   در شبستان چهار محراب قرار دارد كه هريك مخصوص يكي از فرق چهارگانه اهل
سنت است. يكي از آن‏ها در وسط و دو محراب ديگر در سمت راست آن و محرابي نيز
در سمت چپ آن قرار دارد. محراب وسط كه اصلي و بزرگ‏تر از بقيه است مخصوص
مالكي‏ها است. محراب‏هاي سمت راست از حنفي‏ها و حنبلي‏ها و محراب سمت چپ
نيز از آن شافعي‏ها است. در عصر مماليك در هر چهار محراب نماز مي‏گذاشته‏اند.(1)

  
محراب مالكي‏ها كه در كنار منبر قرار دارد به محراب الصحابه نيز معروف است. اين
نخستين محراب مسلمانان در صدر اسلام بوده كه در بناي آغازين مسجد ساخته شده و
مالكي‏ها در قرن هشتم هجري در آن نماز مي‏گذاشته‏اند. قابل ذكر است كه هر يك از اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- العلبي، دمشق بين عصر المماليك و عثماني، ص 166.



111


محراب‏ها موذن، مدرس، امام و جماعتي از فقها داشته‏اند كه در كنار آن به تدريس و
خطابه مي‏نشسته‏اند.(1)


   در كنار محراب مالكي‏ها منبر بسيار بلندي از جنس سنگ مرمر قرار دارد كه در
هنگام مراسم و اعياد خطباي مسجد از آن استفاده مي‏كرده‏اند. اين منبر يك در دارد كه
معمولاً هميشه قفل است. در هنگام ورود اسراي اهل بيت (عليه السلام) ، به مسجد اموي، در محل
مذكور منبري از چوب بوده است كه امام زين‏العابدين (عليه السلام) از آن منبر بالا رفته و خطبه
مشهور خود را براي مردم كردند. منبر چوبي بعدها در اثر آتش‏سوزي از بين رفت، و منبر
فعلي از سنگ‏هاي مرمر ايتاليا ساخته شده است و بر بالاي آن گنبد كوچكي قرار دارد و
از آثار معماري دوره عثماني به شمار مي‏رود.


   در گوشه شرقي محراب اصلي مسجد، مخزني است كه صندوق بزرگي داخل آن
است. در اين صندوق يكي از قرآن‏هاي عثمان خليفه سوم قرار دارد. اين قرآن در دوران
وي به سوي شام فرستاده شده بود. در روزهاي جمعه اين مخزن باز و مردم آن قرآن را
تبرك مي‏كنند.(2) البته به نظر نمي‏رسد اين قرآن دوران خليفه سوم باشد زيرا قرآن
مذكور در يكي از آتش‏سوزي‏هاي بزرگ مسجد سوخته است.

   در كنار در شرقي شبستان و در فاصله بيست متري آن، بقاياي استوانه و چاهي است
كه گويند مسيحيان در زماني كه اين محل كليسا بوده است، فرزندان خود را در آن غسل
تعميد مي‏داده‏اند. اكنون دهانه چاه و استوانه‏هاي اطراف آن كه از مرمر ساخته شده
وجود دارند ولي چاه پوشيده شده است.


موزه مسجد اموي

   در سال 1989 م. در زاويه شمالي نزديك مسجد موزه‏اي به نام موزه مسجد اموي
راه‏اندازي گرديد كه در اين موزه بسياري از اشياي گرانبها و قديمي مسجد و برخي از
قالي و تابلوهاي نفيس و چراغ‏هاي قديمي و سنگ‏هاي فسيفساء و آبگينه‏ها و سكه و
ساعت‏ها و قرآن‏هاي قديمي نگهداري مي‏شود.


قلعه دمشق

   شهر دمشق در طول تاريخ حيات خود، از موقعيّت خاص نظامي و سوق‏الجيشي
برخوردار بوده، لذا بناي قلعه‏اي مستحكم براي حفاظت و امنيت آن و استقرار فرماندهي
نظامي جنگ‏ها، به ويژه هنگام جنگ‏هاي صليبي، امري ضروري بوده است. اين قلعه در
دوران رومي‏ها ساخته شده و براي محافظت از شهر، حالت دژ مانندي داشته است. قلعه
دمشق در سمت شمال غربي بخش قديمي دمشق قرار دارد و خندقي به عمق 20 متر
گرداگرد آن را فرا گرفته بود.

   مساحت قلعه در حال حاضر 33176 متر مربع است و در گذشته چهار دروازه داشته
كه در حال حاضر سه دروازه آن برجاي مانده است. شكل قلعه مستطيل بوده و 12 برج
دارد و در داخل آن تعداد زيادي قصر و منزل و مغازه و مسجد ابوالدرداء و انبارهاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن عمري، الجامع الاموي، ص 67، ابن بطوطه، الرحله، ص 64.


2- ابن عمري، الجامع الاموي، ص 22؛ العلبي، دمشق بين عصر المماليك والعثماني، ص 166؛ النعيمي،
الدارس في تاريخ المدارس، ج 2، ص 307؛ ابن بطوطه، الرحله، ص 64.



112


غلات و آسياب قرار داشته است. اين قلعه در قرون مختلف تاريخي محل سكونت
سلاطين و پادشاهان و امراي و وزرا و علماي مختلف بوده است. در دوران سلجوقيان
«أتسز فرزند أوق» در سال 1076 م. اقدام به بازسازي بناهاي درون قلعه و برج‏هاي آن
نمود. قلعه دمشق در دوران سلجوقيان در قرن پنجم قمري به صورت يك قلعه كامل و
پايگاهي نظامي در آمده است.


   اين قلعه در دوران صلاح‏الدين ايوبي به سال 570 هجري پايگاه نظامي وي در
جنگ‏هاي صليبي بود، لذا وي به امر توسعه آن همت گماشت قلعه ياد شده در سال 610 قمري نيز به وسيله ملك عادل، برادر صلاح‏الدين، توسعه يافت. وي كه از رزمندگان و
فرماندهان بزرگ سپاه اسلام در نبرد با صليبي‏ها بود، اين قلعه را وسعت بسيار بخشيد و
حتي به احداث كارخانه اسلحه سازي، ضرب سكه، بيت‏المال، زندان، حمام، مسجد و
بازار در آن پرداخت و درحقيقت آن را به يك شهر كوچك نظامي تبديل كرد.

   قلعه دمشق كه به صورت مستطيل و داراي ابعاد 220×160 متر است، به وسيله خندقي
كه اطراف آن حفر شده بود محافظت مي‏شد. چهار برج ديده‏باني مرتفع نيز در اطراف
آن قرار داشت. عمق خندق يكصد ذرع، برابر با پنجاه متر، و مملو از آب بود. بر درِ
اصلي قلعه و روي خندق، پلي متحرك ساختند كه هنگام ورود يا خروج افراد، باز و بسته
مي‏شد.

   در اين قلعه، به راحتي حدود بيست هزار مرد جنگي با اسبان خويش جاي مي‏گرفتند. قلعه، دري مخفيانه به نام «باب السرّ» داشت كه به وسيله پلي كه از چوب بر روي خندق
نهاده مي‏شد، مي‏توانستند به آن راه يابند. در كنار قلعه دمشق بازاري به نام «الخيل» قرار
داشت كه در آن نيروهاي نظامي به تعمير اسلحه و رسيدگي به اسب‏هاي خود
مي‏پرداختند.

   قلعه دمشق در هجوم تيمور لنگ دچار حريق و ويراني گرديد، اما پس از چندي
دوباره بازسازي شد. در دوران عثماني‏ها قلعه محل استقرار سپاه انكشاريه بود كه
فرماندهي آنان را «آغاي قلعه» برعهده داشت و در دوره‏هاي مختلف قلعه محل سكونت
حكمرانان عثماني دمشق بوده است و از بزرگاني كه در قلعه سكونت داشتند مي‏توان از
سلطان نورالدين زنگي، سلطان صلاح‏الدين ايوبي و سلطان ظاهر بيبرس نام برد. قلعه
مذكور اكنون در كنار بازار و ميدان حميديه، جلوه‏اي تاريخي و نظامي به شهر بخشيده
است. ديواره‏هاي آن از سنگ‏هاي بزرگ است و هنوز برج‏هاي آن در هر چهار سمت
سالم بر جاي مانده است. بر ديوار پشت قلعه كه از طرف جامع اموي به آن راه است، دو
كتيبه به خط نسخ و كوفي ديده مي‏شود كه از ترميم و تجديد بناي آن در دوره ملك
عادل ياد مي‏كند. قلعه در دهه گذشته پايگاه پليس بوده و از آن به عنوان زندان مركزي
شهر استفاده مي‏شده است، ولي امروزه پس از تعمير و بازسازي به موزه‏اي نظامي تبديل
شده است.



113



   كتابخانه ظاهريه

   اين كتابخانه يكي از قديمي‏ترين كتابخانه دمشق به شمار مي‏رود. اين كتابخانه را
ملك ظاهر بيبرس در سال 767 قمري بنا كرد. اين كتابخانه در نزديكي مسجد أموي واقع
شده است و دربرگيرنده كتاب‏هاي خطي فراواني است كه مسلمانان در طي سال‏هاي
دراز وقف آن كرده‏اند. اين محل در آغاز مدرسه ديني بود و بعدها به كتابخانه تبديل
شد. پس از بناي كتابخانه اسد، تمامي نسخه‏هاي خطي اين كتابخانه به كتابخانه اسد منتقل
گرديد.


قبور سلاطين و بزرگان

   قبر شيخ محي‏الدين ابن العربي

   ابوعبداللّه‏ محمدبن علي بن محمد حاتمي طائي اندلسي مكي شامي معروف به «ابن
عربي» از عرفا و زهاد قرن ششم هجري و صاحب تأليف مشهور فتوحات مكيه
والفصوص الحكم است. او از نويسندگان فعال و پركار بود، كه حدود 300 اثر تأليف
داشته است. ابن عربي از خاندان فضل بزرگي بوده و قبله قائلان به وحدت وجود
محسوب مي‏گشته است.

   مكان جامع و مدرسه محي‏الدين بن عربي در صالحيه، محله محي‏الدين كنوني، و در
دامنه كوه قاسيون قرار دارد. اين محله داراي كوچه‏هاي پرپيچ و خم و بازاري قديمي
است كه حدود هشت قرن به همين نام مشهور بوده است.

   جامع محي‏الدين كه بر مزار اين عارف قرار دارد به دست سلطان سليم عثماني در 913 هجري ساخته شده و كتيبه‏اي نيز بر بالاي در ورودي آن، تاريخ و باني اين بنا را
نشان مي‏دهد. به نظر مي‏رسد بناي جامع پس از دوره عثماني تعمير و ترميم شده و گنبد و
نماي آن بسيار ساده و از سيمان و گچ است. در جنوب صحن و سمت چپ شبستان جامع
پلكاني است كه صحن را به زير زمين متصل مي‏سازد و قبر محيي‏الدين نيز در اين زير
زمين است. بر ديواره سمت راست پلكان ورودي كتيبه‏اي به خط زيبا از دوران عثماني
است كه چند بيت شعر به زبان تركي بر زمينه سبز نوشته شده است. در اين زيرزمين كه به
ابعاد 6×3 متر است، قبر محي‏الدين در وسط قرار گرفته و محفظه‏اي از شيشه به صورت
ضريح مانندي قبر او را احاطه كرده است. بر روي سنگ قبر مذكور كه مرمرين است
شرحي از زندگي محي‏الدين حجاري شده است. در كنار مقبره وي سه قبر ديگر ديده
مي‏شود. قبر اول از شيخ حسن جزايري، قبر دوم از محمود خربوطلي (احتمالاً برادر امين
خربوطلي مؤلف مشهور سوريه) و امام جماعت مسجد و قبر سوم نيز از داماد اسعد
پاشاي عثماني است.

   در بيرون جامع و سمت چپ يعني كنار مناره، قبرستان كوچكي است كه چند تن از
واليان و امراي دوره عثماني در آن مدفون هستند.



114


   قبر معاويه بن ابي سفيان

   در مورد محل دفن معاويه بن ابي سفيان اختلاف نظر است، برخي معتقدند كه وي را
در ديوار قبله مسجد اموي در سمت مقام حضرت خضر به خاك سپرده‏اند كه اين
موضوع استناد تاريخي نداشته و صحت ندارد، برخي ديگر معتقدند كه وي در پشت
مسجد اموي در كوچه‏اي كه به نام كوچه معاويه (زقاق معاويه) مشهور به خاك سپرده
شده است. اين مقبره نيمه مخروبه بوده و گنبدي نيز بر فراز آن قرار دارد كه به رنگ قرمز
بوده و بيشتر رنگ آن ريخته است. در اين گنبد و مقبره كه در داخل محوطه‏اي كوچك و
در آخر كوچه بسيار باريكي قرار دارد، خانواده‏اي زندگي مي‏كند كه به كار حفاظت از
مقبره مي‏پردازند. برخي را گمان بر اين است كه اين مقبره متعلق به عبدالرحمن بن عوف
است، اما حقيقت اين است كه عبدالرحمن بن عوف در مدينه درگذشت و در قبرستان
بقيع به خاك سپرده شد.

   برخي ديگر چون ابن حوراني معتقدند كه معاويه در قبرستان باب الصغير مدفون شده
و ديواري بر گرد قبر وي كشيده‏اند.(1) نگارنده معتقد است كه اين روايت مستند روايت
در مورد قبر معاويه مي‏باشد، زيرا كه قبرستان باب‏الصغير در آن روزگار مهم قبرستان
مسلمانان در دمشق بوده و بسياري از بزرگان مذهبي، علما و حتي پادشاهان نظير وليدبن
عبدالملك در اين قبرستان به خاك سپرده شده‏اند و بسيار بديهي است كه معاويه نيز
همانند ديگران در آن به خاك سپرده شده باشد. قبر مذكور بعد از قبر زنان پيامبر ام حبيبه
و ام سلمه و در سمت دري از قبرستان است كه به قبر ابن عساكر باز مي‏شود.


   قبر معاويه بن يزيد (معاويه دوم)

   معاويه بن يزيد ملقب به معاويه صغير، تنها فرزند يزيد بود و بسياري از منابع تاريخي
اذعان دارند كه وي فردي زاهد و پارسا و گوشه‏گير بود. پس از مرگ يزيد بني‏اميه با او
بيعت كردند و او با اكراه پذيرفت و بيش از چهل يا بيست روز خلافت نكرد و در عزلت و
گوشه‏گيري وفات يافت. برخي گويند به مرگ طبيعي مرد و كساني گويند او را زخم زدند
و يا زهر دادند. وليد بن عتبه بن ابي سفيان بر او نماز گزارد به اميد اين كه خلافت به او
برسد ولي هنگامي كه تكبير دوم را مي‏گفت مورد اصابت شمشير قرار گرفت و قبل از
اتمام نماز كشته شد.(2) ابن كثير گويد وي در خارج قبرستان باب الصغير مدفون است.(3) و برخي معتقدند كه مقبره وي در داخل قبرستان باب الصغير، ولي به هرحال قبري در
نزدكي مسجد اموي به وي منسوب است كه در نزد عامه دوم به قبر معاويه دوم مشهور
است. اين قبر پنجره‏اي دارد كه رو به كوچه مي‏باشد و ظاهرا قبر مذكور توسط يكي از
شيعيان بازسازي شده است.


   قبر صلاح‏الدين ايوبي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 87.


2- مسعودي، مروج‏الذهب و معادن الجوهر، ج 3، ص 76-77.


3- ابن كثير، البدايه والنهايه في التاريخ، ج 8، ص 237.



115


   صلاح‏الدين يوسف بن ايوب بن محمد تكريتي معروف به صلاح‏الدين ايوبي
مؤسس سلسله پادشاهان ايوبي مي‏باشد كه به علت نبردهايش با صليبي‏ها در بين اهل
سنت به عنوان قهرمان مسلمان به شمار مي‏رود ولي به علت قتل عام شيعيان، پيروان
مذهب شيعه به نيكي از وي ياد نمي‏كنند. او در سال 532 قمري در شهر تكريت عراق به
دنيا آمد و در سال 589 قمري در دمشق از دنيا رفت و در مدرسه عزيزيه در كنار مسجد
اموي به خاك سپرده شد. صلاح‏الدين در آغاز كار وزير العاضد لدين اللّه‏ آخرين


   حكمران فاطمي بود و چون ضعف و سستي العاضد را مشاهده كرد بر عليه او شوريد
و دولت ايوبي‏ها را پايه‏گذاري نموده و دولت فاطميون را ريشه‏كن ساخته و تمامي آثار
شيعه را در مصر از بين برده و مذهب اهل سنت را به عنوان مذهب رسمي شناخت و روز
عاشورا را كه از طرف فاطميون مصر روز عزا و حزن بود و بازارها تعطيل مي‏شد مانند
بني‏اميه روز عيد و سرور و شادماني قرار داد. صلاح‏الدين چون قدرت خود را در مصر
مستحكم كرد به سوي شام كشورگشايي نموده و موفق شد دمشق و سپس حلب را كه
مركز حكومت شيعه بني حمدان بود ساقط نموده و شيعيان حلب را قتل عام نمايد.

   آرامگاه صلاح‏الدين در پشت مسجد اموي و در فاصله بيست متري در شمالي مسجد
قرار دارد. در صحن حياط، قبر سه شهيد از دوره عثماني‏ها است و پس از آن حجره‏اي
قرار دارد كه بر فراز آن گنبدي با رنگ قرمز ساخته شده است.

   داخل اين حجره به اطاق كوچكي راه دارد كه در وسط آن قبر صلاح‏الدين ايوبي
قرار دارد. سنگ قبر بزرگي دارد كه با پارچه‏اي سبز پوشانده شده و بر بالاي آن نيز
سرپوش و يا عمامه‏اي به رنگ سبز قرار داده شده است.(1) در كنار قبر صلاح‏الدين قبر
پسرش عزيزالدين كه مدرسه عزيزيه به نام وي ناميده شده قرار دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قاندان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 168.



116


   قبر ملك عادل ايوبي

   ملك عادل ابوبكربن ايوب، برادر سلطان صلاح‏الدين ايوبي در سال 534 قمري در
بعلبك به دنيا آمد. وي دو سال از برادرش صلاح‏الدين كوچك‏تر بود. ابتدا به همراه پدر
و برادرش در خدمت نورالدين زنگي وارد شد و در جنگ‏هاي صليبي همراه
صلاح‏الدين ايوبي حضور داشت. ملك عادل پس از برادرش به حكومت نشست. وي
از كرج تا همدان، جزيره، شام، مصر، حجاز، يمن و حضرموت حكومت مي‏راند. فردي
عادل و دادگر بود و به انصاف و عدالت حكم مي‏راند و عاقبت در سال 616 قمري
درگذشت. ابتدا او را در قلعه دمشق به خاك سپردند و سپس به داخل مدرسه عادليه كه
خود ساخته بود منتقل كردند. اين مدرسه در سمت شمال غربي مسجد اموي و در خيابان
كلاسه و در مقابل مدرسه ظاهريه قرار دارد.(1)


   قبر نورالدين زنگي

   سلطان نورالدين محمود بن ابو سعيد زنگي يكي از پادشاهان زنگي است كه نبردهاي
متعددي با سربازان صليبي نمود. وي در سال 511 قمري متولد شد و پس از مرگ پدر به
ولايت شام رسيد. وي اولين كسي است كه «دارالحديث» ساخت و در امور خيريه و بناي
مدارس، مساجد و نشر علم و مذهب اهل سنت كوشا بود. قلعه‏هايي در حلب، حمص و
حماه و بيمارستاني در دمشق ساخت و آن را وقف فقرا و مسلمانان كرد. نورالدين در سال 560 قمري درگذشت و او را در مدرسه نوريه كه خود ساخته بود به خاك سپردند. اين
مدرسه در بازار خياطان سابق و عصرونيه كنوني در سمت چپ انتهاي بازار حميديه قرار
دارد.(2)


   قبر ملك ظاهر بيبرس

   ملك ظاهر بيبرس يكي از پادشاهان مماليك است كه در سال 676 قمري درگذشت
و در مدرسه ظاهريه كه خود بنا كرده بود به خاك سپرده شد. اين مدرسه در مقابل مدرسه
عادليه در سمت شمال غربي مسجد اموي در خيابان كلاسه قرار دارد. كتابخانه مشهور و
معروف ظاهريه دمشق نيز در همين مدرسه است.(3)


   قبر ملك اشرف موسي

   ملك اشرف موسي‏بن ملك عادل ايوبي، برادرزاده صلاح‏الدين ايوبي است كه در
سال 576 قمري به دنيا آمد و عنفوان جواني خود را در بيت‏المقدس گذرانيد، سپس در
جنگ‏هاي صليبي در خدمت پدر و عمويش حضور يافت و نقش مهمي ايفا كرد. وي
براي شافعي‏ها مدرسه‏اي بنا كرد و خود نيز در فقه شافعي و حديث، صاحب‏نظر بود. مدرسه معروف دارالحديث الاشرفيه از بناهاي اوست كه خود در آن به خاك سپرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- همان منبع، ص 170-171.


2- همان منبع، ص 171.


3- همان منبع، ص 172.



117


شده است. اين مدرسه در سمت غربي مسجد اموي و نزديك قلعه دمشق است.(1)


   آرامگاه دكتر علي شريعتي

  دكتر علي شريعتي نويسنده، جامعه‏شناس و پژوهشگر مسائل ديني است كه
ديدگاه‏هاي وي باعث جذب مخاطبان زيادي از دانشجويان و ايجاد زمينه فكري
حمايت از انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 گرديد. وي در سال سيزدهم آذرماه 1313 در خانواده‏اي مذهبي در روستاي مزينان سبزوار به دنيا آمد. شريعتي تحصيلات
ابتدايي خود را در سال 1319 در دبستان ابن يمين مشهد آغاز كرد و به دنبال آن در سال 1325 وارد دبيرستان فردوسي مشهد شد. او پس از اتمام سيكل اول دبيرستان در سن
شانزده سالگي؛ با هدف ادامه تحصيل وارد دانشسراي مقدماتي شد. در جريان وقايع 30 تير سال 1331 اولين بازداشت او رخ داد و اين اولين رويارويي او و نظام حكومتي بود. در تاريخ 24 تير سال 1337 با پوران شريعت رضوي همكلاسيش ازدواج كرد. شريعتي
تحصيلات دانشگاهي خود را در مشهد گذراند و تحصيلات عالي خود را در مقطع
دكتري در سال 1341 در فرانسه و در رشته ادبيات ادامه داد. در سال 1343 به ايران
برگشت و در مرز دستگير شد. حكم دستگيري از سوي ساواك بود و متعلق به 2 سال
پيش يعني در هنگام خروج از ايران كه به همان دليل معلق مانده بود و در عين حال
لازم‏الاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزل‏قلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهريور
همان سال بعد از آزادي به مشهد برگشت. شريعتي پس از آزادي به شاخه مشهد نهضت
مقاومت ملي به رهبري سيد محمود طالقاني و مهندس مهدي بازرگان و يداللّه‏ سحابي
پيوست. علي شريعتي يكي از سخنگويان و فعالان آتشين اين نهضت عليه سلطه و
استثمار غرب در ايران بود. فعاليتهاي بيدارگرانه‏اش باعث دستگيري او در سال 1336 و
انتقال فوري‏اش به زندان قزل‏قلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.

   پس از قبول شدن در بورس تحصيلي، علي شريعتي براي مدتي دست از فعاليتهاي
سياسي كشيد و براي ادامه تحصيلات عاليه به فرانسه رفت. شريعتي پس از بازگشت به
كشور اقدام به نوشتن كتاب‏هاي متعدد نموده و سلسله سخنراني‏هاي وي در حسينه ارشاد
توانست طيف وسيعي از جوانان را به خود جذب كند كه اين سخنراني بعدها به صورت
كتاب منتشر شد. وي در 29 خرداد 1356 در حالي كه سه هفته از سفرش به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- همان منبع، ص 173.



118



انگلستان مي‏گذشت، در ساوت همپتون از دنيا رفت. دليل رسمي مرگ وي حمله
قلبي اعلام شد. دكتر شريعتي وصيت كرده بود كه وي را در حسينيه ارشاد دفن كنند، ولي
در قبرستاني كنار آرامگاه حضرت زينب عليهاالسلام در شهر دمشق به خاك سپرده شد.


مدارس دمشق

   به علّت اهميت و اعتباري كه اسلام نسبت به علم و آموزش علوم، به ويژه علوم
اسلامي و در مجموع تعليم و تربيت قائل است، از هنگام نفوذ اسلام در شام و از جمله در
دمشق براي تعليم قرآن، حديث و علوم شرعي، مدارسي ساخته شد. ساخت مدارس از
سوي حكام، امرا و علما به ويژه در قرون چهارم تا هفتم هجري به اوج خود رسيد. در
اين مدارس، دارالقرآن‏ها و دارالحديث‏ها، جوانان و نوجوانان به كسب علوم شرعي و
فراگيري قرآن و حديث اشتغال يافتند. انبوه اين مدارس در دمشق و ساير شهرهاي شام،
دليلي بر اهميت فراوان قرآن و حديث و امر تَعلّم در اين سرزمين است. طُلابي در آن
مدارس به كسب علم پرداختند كه پس از چندي، خود عالم بزرگي شده و نقش به سزايي
در پيشرفت و توسعه علوم اسلامي داشتند. قديمي‏ترين مدرسه يا دارالقرآني كه در
دمشق ساخته شد، «مدرسه الرشائيه» بود كه در 444 هجري توسط «رشاءبن نظيف بن
ماشاءاللّه‏» احداث گرديد(1) و به زودي يكي پس از ديگري دارالقرآن‏ها و دارالحديث‏ها
در دمشق ساختند كه درمجموع به بيش از پانصد عدد مي‏رسيد.

   هر يك از فرقه‏هاي اهل سنت؛ براي خود مدرسه‏اي ساخته و به تعليم و آموزش فقهِ
مذهب خويش مي‏پرداختند كه نام اين مدارس و تاريخچه آن در منابع اختصاصي آن
آمده و ذكر هريك از آن‏ها از محدوده مبحث ما خارج است. در اين‏جا تنها به چند نمونه
از مدارس مشهور و تاريخي دمشق اشاره مي‏گردد كه بنيان‏گذاران آن از سلاطين و
علماي بزرگ بوده و خود بعدها در آن مدارس مدفون شده‏اند.

   مدرسه نوريه كبري

   مدرسه نوريه كبري از قديمي‏ترين مدارس دمشق است كه به دستور «نورالدّين
محمود زنگي» (ملقب به شهيد) يكي از امراي بزرگ شام و از فاتحين جنگ‏هاي صليبي
در 556 هجري ساخته شد. اين مدرسه كه از آن به عنوان دارالحديث استفاده مي‏شد، بنا
به ادعاي اهالي شام اوّلين دارالحديث بر روي زمين بوده است(2) اكنون پس از گذشت
بيش از هشت قرن، هم چنان محل تدريس طلاب است. مدرسه مذكور در دو طبقه با
حجره‏هاي فراوان و دو شبستان بزرگ، كه در يكي از آن‏ها نماز جماعت برگزار مي‏شود،
ساخته شده است. مقبره باني آن؛ يعني نورالدّين شهيد نيز در آن جا است كه از طريق
پنجره‏اي در بازار خياط‏هاي سابق آن را زيارت مي‏كنند. مكان مدرسه نوريه در پشت
مسجد أموي، در سمت چپ، انتهاي بازار حميديه و در شارع نورالدّين واقع است. اين
شارع به «سوق الخياطين و سوق العصرونيه» نيز معروف است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- كردعلي، غوطه دمشق، ص 124؛ نعيمي، دور القرآن بدمشق، ص 15.


2- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 26.



119


   مدرسه عادليه كبري

   يكي ديگر از مدارس مشهور و قديمي دمشق است كه توسط «ملك عادل
سيف‏الدين ابي بكربن ايوب» برادر سلطان صلاح‏الدين ايوبي، فاتح جنگ‏هاي صليبي
در 612 هجري ساخته شده است. اين مدرسه نقش بسيار مهمي در رشد و توسعه علوم
شرعي و اسلامي داشته است.

   «ابن خلكان» نويسنده نامدار، كتاب و فيات الاعيان را در اين مدرسه به رشته تحرير
درآورده است. ابن خلدون جامعه‏شناس بزرگ اسلامي و ابن مالك صاحب الفيه نيز در
اين مدرسه به تدريس پرداخته‏اند.(1)

  
ملك عادل، باني مدرسه، كه به سال 615 هجري وفات يافت، در حجره و اتاق سمت
چپ مدرسه مدفون شد. در يكي از شبستان‏هاي مدرسه، كرسي و كتابخانه استاد شهير
معاصر دمشق مرحوم «محمد كرد علي» صاحب كتاب خطط الشام و غوطه دمشق قرار
دارد. مدرسه در دو طبقه و چندين حجره براي طلاب ساخته شده است. در قرون بعدي
و در عصر حاضر آن را بازسازي كرده‏اند. در 1919 م. مدرسه مذكور محل موزه ملي
دمشق و سپس محلّ فرهنگستان شد و اكنون به عنوان مدرسه علميه از آن استفاده
مي‏شود. نماي بيروني آن، از سنگ است و گنبدي با رنگ قرمز دارد. مكان آن در سمت
راست درِ شرقي مسجد اموي، كه به سوي بازار حميديه باز مي‏شود، و در نبش «شارع
الكلاسه و سبع طوالع» قرار دارد. مدرسه ظاهريه نيز مقابل آن است.


   مدرسه ظاهريه كبري

   يكي ديگر از مدارس قديمي و مشهور دمشق است كه توسط «ملك ظاهر بَيْبَرس
بُنْدُقداري» يكي از امراي بزرگ شام و از فرمانروايان و فاتحان جنگ‏هاي صليبي به سال 676 هجري ساخته شده است.(2) مدرسه ظاهريه بعدها به بزرگترين كتابخانه دمشق به نام
«دارالكتب الظاهريه» تبديل شد كه در آن هزاران نسخه خطي و نفيس نگهداري شده و
هم اكنون نيز پابرجاست. تمامي نسخ خطي آن فهرست‏نويسي شده و فهرست آن به
چاپ سپرده شده است.

   تعميرات اندكي در اين مدرسه صورت گرفته و قرار است به موزه ملي دمشق تبديل
شود. داخل مدرسه مذكور، در سمت راست درِ ورودي، قبر ملك ظاهر بيبرس باني آن
قرار دارد كه در آن محراب و گنبدي از سنگ و گچ ساخته و ديوارهاي آن نقاشي شده
است. مدرسه از دو طبقه تشكيل شده و علاوه بر محلّ كتابخانه، مكاني براي تدريس
طلاب نيز در آن وجود دارد.

   مكان مدرسه ظاهريه در مقابل مدرسه عادليه؛ يعني در شمال غربي مسجد اموي و
نبش شارع كلاسه و سبع طوالع است. در سمت راست آن نيز حمام ظاهريه، يكي از
قديمي‏ترين حمام‏هاي دمشق، واقع شده است.


   مدرسه عزيزيه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- العلبي، اكرم، خطط دمشق، ص 141؛ دهمان، في رحاب دمشق، ص 92.


2- دهمان، في رحاب دمشق، ص 112؛ نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 1، ص 257.



120


   اين مدرسه به فرمان ملك عزيز، فرزند سلطان صلاح‏الدين ايوبي ساخته شد و مقبره
صلاح‏الدين نيز در آن قرار دارد.(1) اكنون مردم از مقبره و محل دفن صلاح‏الدين كه در
اتاقك كوچكي است، ديدار مي‏كنند و قرن‏هاست از حالت مدرسه خارج شده است. اين مدرسه كه كوچك و داراي گنبدي قرمز است. در خارج باب شماليِ جامع اموي و
سمت چپ آن واقع شده و تقريبا حدود پنجاه متر با درِ شمالي جامع فاصله دارد. در
صحن و حياط مدرسه قبر سه افسر از دوره عثماني‏ها است كه در سقوط هواپيما كشته
شده‏اند. قبر دكتر صالح شهبندي يكي از مقامات سوريه نيز كه در 1359 هجري به
شهادت رسيده در كنار آن‏ها است.


   مدرسه سميساطيه

   اين مدرسه خانه «عمر بن عبدالعزيز» حاكم أموي بوده كه به دست ابوالقاسم عليّ بن
محمد معروف به «سميساطي»، از بزرگان و رؤساي دمشق به مدرسه و خانقاه تبديل شد. وي در 453 هجري وفات يافت و در خانقاه خود مدفون شد. اين خانقاه براي فقراي
صوفي وقف شده بود(2) كتيبه‏اي به خط كوفي، كه بر بالاي اين مدرسه نصب گرديده، از
باني و مالك آن ياد كرده است. در اين مدرسه علماي اهل تصوّف به زاويه و تهذيب
مي‏نشسته‏اند. مدرسه سميساطيه در كنار درِ شمالي جامع اموي معروف به «باب
الناطفيين» و سمت راست كسي است كه از جامع خارج مي‏شود. مدرسه ياد شده اكنون به
«معهد الدراسات الشرعيه» تبديل شده و جوانان در آن به تدريس مشغول‏اند.

   مدرسه جوزيه

   اين مدرسه توسط «محي‏الدين ابوالفرج يوسف بن عبدالرحمان بن جوزي»،
معروف به سبط بن جوزي، مورخ مشهور در قرن هفتم هجري بنا شده است و خود در
اين مدرسه تدريس مي‏كرده است. اين مورخ به همراه «المستعصم» آخرين خليفه
عباسي به دست هلاكو خان مغول كشته شد.(3) اكنون اين مكان كه به جامع و مسجد
الجوزه معروف است، در خيابان اصلي مسير حرم حضرت رقيه (جنوب آن)، كمي
پايين‏تر از بازار العماره قرار دارد. اين مدرسه در 840 قمري. به مسجد تبديل شد و مناره
آن در 1078 ق. تعمير گرديد.


   مدرسه جُقْمُقيه

   اين مدرسه كه به فرمان «امير سيف‏الدين جقمق»، از امراي شام به سال 822 قمري بنا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 1، ص 290.


2- ابن عماد، شذرات الذهب، ج 1، ص 95؛ نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 2، ص 118؛ ابن جبير،
الجامع الاموي، ص 28.


3- نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 2، ص 23-40.



121



| شناسه مطلب: 77410







نظرات کاربران