بخش 19
دعای عالیة المضامین زیارت قبور علمارضوان الله علیهم دعای کمیل
|
450 |
|
الْكَبيرُ ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ ، رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا و شفاعت پذيرفته ، پروردگارا ما ايمان داريم بدانچه نازل فرمودي ، و پيروي كرديم الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ از پيامبرت پس نام ما را با گواهان ( به اين حقايق ) ثبت فرما ، پروردگارا منحرف مكن دلهاي ما هَدَيْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ ، را پس از آنكه راهنمائيمان كردي ، و ببخش به ما از نزد خويش رحمتي كه براستي توئي بخشايشگر سُبْحانَ رَبِّنا اِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولا ، يا وَلِيَّ اللهِ .
منزه است ، پروردگار ما كه براستي وعده او انجام شدني ، است اي ولي خدا [ در گفتن يا وَلِيَّ اللهِ امامي را كه زيارت مي كني مخاطب ساز و اگر قصد تمام امامان را داري بجاي « يا وَليّ الله » بگو « يا اَوْلِياءَ اللهِ » : يعني اي اولياي الهي ]
اِنَّ بَيـْني وَبيْـنَ اللهِ عَـزَّوَجَـلَّ ذُنُـوباً لا يَأْتي عَلَيْها اِلاّ همانا ميان من و خداي عزوجل گناهاني است كه محو و پاك نكند آنها را جز رضايت شما ، رِضاكُمْ ، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلي سِرِّهِ ، وَاسْتَرْعاكُمْ اَمْرَ پس به حق آن خدائي كه شما را امين به راز خود كرده ، و سرپرستي كار خلق خود را به شما خَلْقِهِ ، وَقَرَنَ طـاعَتَكُمْ بِطـاعَتِهِ ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبي ، واگذارده ، و فرمانبرداري شما را به فرمانبرداري خود پيوسته كه شما بخشش گناهانم را ( از خدا ) وَكُنْتُمْ شُفَعآئي ، فَاِنّي لَكُمْ مُطيعٌ مَنْ اَطـاعَكُمْ فَقَدْ بخواهيد و شفيعان من گرديد ، زيرا كه من فرمانبردار شمايم ، هر كه از شما فرمانبرداري كند
|
451 |
|
اَطـاعَ اللهَ ، وَمَنْ عَصاكُمْ فَقَدْ عَصَي اللهَ ، وَمَنْ اَحَبَّكُمْ خداي را فرمانبرداري كرده ، و هر كه نافرماني شما كند خداي را نافرماني كرده ، و هر كه شما را دوست فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ ، وَمَنْ اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ ، اَللّـهُمَّ اِنّي داردخداي را دوست داشته ، و هر كه شما را دشمن دارد ، خداي را دشمن داشته ، خدايا اگر من لَوْ وَجَدْتُ شُفَعآءَ اَقْرَبَ اِلَيْكَ مِنْ مُحَمِّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ شفيعاني را مي يافتم كه نزديكتر باشند بدرگاهت از محمد و خاندان الاَْخْيارِ الاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئي ، فَبِحَقِّهِمُ الَّذي نيكويش آن پيشوايان نيكوكار بطور مسلم آنها را شفيعان خود قرار مي دادم ، پس از تو مي خواهم بدان اَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ ، اَسْأَلُكَ اَنْ تُدْخِلَني في جُمْلَةِ حقي كه براي ايشان بر خود واجب كردي ، كه مرا در زمره الْعارِفينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ ، وَفي زُمْرَةِ الْمَرْحُومينَ عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده ، و نيز در زمره كساني كه بوسيله شفاعت آنها مورد بِشَفاعَتِهِمْ ، اِنَّكَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ ، وَصَلَّي اللهُ عَلي رحمت قرار گرفته اند ، كه تو مهربانترين مهرباناني ، و درود خدا بر مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ، وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً وَحَسْبُنَا اللهُ محمد و آل پاكش ، و سلام مخصوص و بسياري بر آنها باد ، ما را خدا كافي است وَنِعْـمَ الْوَكيلُ .
و نيكو وكيلي است .
|
452 |
|
دعاي عالية المضامين
دعائي است با محتوائي بالا و والا كه بعد از زيارت هر يك از ائمه ( عليهم السلام ) خوانده مي شود و از اينرو به اين اسم ناميدهشدهاست :
اَللّـهُمَّ اِنّي زُرْتُ هذَا الاِْمـامَمُقِّراً بِاِمـامَتِهِ ، مُعْتَقِداً خدايا من زيارت كردم اين امام را در حالي كه اقرار به امامتش دارم ، و معتقدم لِفَرْضِ طـاعَتِهِ ، فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوبيوَعُيُوبي كه اطاعتش بر من واجب است ، و آهنگ زيارتگاهش را كردم با گناهاني كه دارم و با وَمُوبِقـاتِ آثـامي ، وَكَثْرَةِ سَيِّئـاتي وَخَطـايـايَ ، وَمـا عيوب و جرمهاي هلاكت بارم و بديهاي بسيار و خطاكاري هايم ، و آنچه تو خود از من تَعْرِفُهُ مِنّي ، مُسْتَجيراً بِعَفْوِكَ ، مُسْتَعيذاً بِحِلْمِكَ ، راجِياً مي داني و پناه آورده ام به گذشت و به بردباربت و اميدوارم به رَحْمَتَكَ ، لاجِئاً اِليرُكْنِكَ ، عـائِذاً بِرَاْفَتِكَ ، مُسْتَشْفِعاً رحمتت ، و ملتجي گشته ام به پايه و اساس مرحمتت ، و پناهنده ام به مهرت و شفيع
|
453 |
|
بِوَليِّكَ وَابْنِ ( 1 ) اَوْلِيـائِكَ ، وَصَفيِّكَ وَابْنِ اَصْفِيـائِكَ ، گرفته ام ولي تو و فرزند اوليائت را و برگزيده ات و پدر برگزيدگانت را وَاَمينِكَ وَابْنِ اُمَنـائِكَ ، وَخَليفَتِكَ وَابْنِ خُلَفـائِكَ الَّذينَ و امين تو و فرزند امانتدارانت را و جانشين تو و فرزند جانشينانت را آنانكه جَعَلْتَهُمُ الْوَسيلَةَ اِلي رَحْمَتِكَ وَرِضْوانِكَ ، وَالذَّريعَةَ قرارشان دادي وسيله اي بسوي رحمت و خشنوديت و واسطه اي براي اِلي رَاْفَتِكَ وَغُفْرانِكَ ، اَللّـهُمَّ وَاَوَّلُ حـاجَتي اِلَيْكَ اَنْ مهر و آمرزشت ، خدايا نخستين حاجتم بدرگاه تو اين است كه تَغْفِرَ لي مـا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبي عَلي كَثْرَتِهـا ، وَاَنْ بيامرزي گناهان گذشته ام را با بسياري آنها ، تَعْصِمَني فيـمـا بَقِيَ مِنْ عُمْري ، وَتُطَهِّرَ ديني مِمّـا و نگاهم داري از گناه در باقيمانده عمرم ، و پاك كني دين و آئين يُدَنِّسُهُ وَيُشينُهُ وَيُزْري بِهِ ، وَتَحْمِيَهُ مِنَ الْرَّيْبِ وَالْشَّكِ مرا از آنچه آلوده و چركينش كند و معيوبش سازد و نگاهدايش كني از شك و شبه وَالْفَسـادِ وَالْشِّرْكِ ، وَتُثَبِّتَني عَلي طـاعَتِكَ وَطـاعَةِ و فساد شرك ، و استوارم بداري بر فرمانبرداري خود و فرمانبرادي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اگر اين دعا بعد از زيارت حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) خوانده شود عوض كلمه « وَابْنِ » در چهار مورد ياد شده « وَاَبي » گفته شود .
|
454 |
|
رَسُولِكَ ، وَذُرّيَّتِهِ النُّجَبـاءِ السُّعَداءِ ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ پيامبرت و فرزندان نجيب و سعادتمندش ـ كه درودهاي تو وَرَحْمَتُكَ وَسَلامُكَ وَبَرَكـاتُكَ ، وَتُحْيِيَني مـا اَحْيَيْتَني و رحمت و سلام و بركاتت بر ايشان باد ـ و زنده ام بداري تا هر وقت عَلي طـاعَتِهِمْ ، وَتُميتَني اِذا اَمَتَّني عَلي طـاعَتِهِمْ ، وَاَنْ كه زنده ام بر فرمانبرداريشان و بميرانيم هرگاه كه مردم بر فرمانبرداريشان ، و لا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبي مَوَدَّتَهُمْ وَمَحَبَّتَهُمْ ، وَبُغْضَ اَعْدائِهِمْ ، محو نكني از دل من دوستي و محبت ايشان و بغض دشمنانشان وَمُرافَقَةَ اَوْلِيـائِهِمْ وَبِرَّهُمْ ، وَاَسْئَلُكَ يـا رَبِّ اَنْ تَقْبَلَ و رفاقت دوستانشان و نيكي كردن به ايشان را ، و از تو خواهم پروردگارا كه بپذيري ذلِكَ مِنّي ، وَتُحَبِّبَ اِلَيَّ عِبـادَتَكَ وَالْمُواظَبَةَ عَلَيْهـا ، اين ( زيارت و دعا ) را از من ، و مرا دوستدار عبادتت كني و مواظبتم دهي بر وَتُنَشِّطَني لَهـا وَتُبَغِّضَ اِلَيَّ مَعـاصِيَكَ وَمَحـارِمَكَ آن و بنشاطم آوري براي عبادت ، و متنفرم كني از گناهان و محرّماتت وَتَدْفَعَني عَنْهـا ، وَتُجَنِّبَنِي التَّقْصيرَ في صَلَواتي ، و بازم داري از آنها و بركنارم داري از كوتاهي كردن در نمازهايم وَالاِْسْتِهـانَةَ بِهـا وَالتَّراخِيَ عَنْهـا ، وَتُوَفِّقَني لِتَاْدِيَتِهـا و سرسري گرفتن آن و سستي و كاهلي كردن در آن ، و موفقم دار براي اداء كَمـا فَرَضْتَ وَاَمَرْتَ بِهِ عَلي سُنَّةِ رَسُولِكَ ، صَلَواتُكَ آن ، چنانچه واجب كرده اي و دستور فرموده اي به روش پيامبرت ـ كه درودهاي
|
455 |
|
عَلَيْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَتُكَ وَبَرَكـاتُكَ خُضُوعاً وَخُشُوعاً ، تو و رحمت و بركاتت بر او و آلش باد ـ با حال خضوع و خشوع وَتَشْرَحَ صَدْري لاِِيْتـاءِ الزَّكـاةِ وَاِعْطـاءِ الصَّدَقـاتِ ، و ديگر آنكه سينه ام را باز كني ( و بلندي نظر به من دهي ) براي پرداختن زكات و دادن صدقات وَبَذْلِ الْمَعْرُوفِ ، وَالاِْحْسـانِ اِلي شيعَةِ آلِ مُحَمَّد و انجام كار نيك و احسان نسبت به شيعيان آل محمد عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَمُواسـاتِهِمْ ، وَلا تَتَوَفّـاني اِلاّ بَعْدَ اَنْ عليهم السلام و مواسات با آنها ، و نميرانيم مگر بعد از اينكه تَرْزُقَني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ وَزِيـارَةَ قَبْرِ نَبيِّكَ وَقُبُورِ روزيم كني حج خانه كعبه ات و زيارت قبر پيامبرت و قبور الاَْئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ ، وَاَسْئَلُكَ يـا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحاً امامان عليهم السلام را ، و از تو خواهم پروردگارا توبه حقيقي تَرْضـاهـا ، وَنيَّةً تَحْمَدُهـا ، وَعَمَلاً صـالِحاً تَقْبَلُهُ ، وَاَنْ مورد پسندت را ، و نيتي كه ستوده درگاه تو باشد ، و كردار شايسته اي كه تو تَغْفِرَ لي وَتَرْحَمَني اِذا تَوَفَّيْتَني ، وَتُهَوِّنَ عَلَيَّ سَكَراتِ بپذيري وديگر آنكه مرابيامرزي وبه من رحم كني هنگامي كه از اين جهان مرا ببري و آسان كني بر من الْمَوْتِ ، وَتَحْشُرَني في زُمْرَةِ مُحَمَّد وَآلِهِ ، صَلَواتُ اللهِ سختيهاي مرگ را و محشورم كني در گروه محمد و آلش ـ كه درودهاي خدا عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ ، وَتُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ ، وَتَجْعَلَ بر او وبر ايشان باد ـ وداخل بهشتم كني به رحمت خودت و
|
456 |
|
دَمْعي غَزيراً في طـاعَتِكَ ، وَعَبْرَتي جـارِيَةً فيـمـا اشكم را فراوان كني در انجام طاعتت ، و سرشكم را ريزان نمائي در يُقَرِّبُني مِنْكَ ، وَقَلْبي عَطُوفاً عَلي اَوْلِيـائِكَ ، وَتَصُونَني آنچه مرا به تو نزديك گرداند ، و دلم را مهربان كني نسبت به دوستانت ، و نگاهم في هذِهِ الدُّنْيـا مِنَ الْعـاهـاتِ وَالاْفـاتِ ، وَالاَْمْراضِ داري در اين دنيا از آسيبها و آفات و بيماريهاي الشَّديدَةِ ، وَالاَْسْقـامِ الْمُزْمِنَةِ ، وَجَميعِ اَنْواعِ الْبَلاءِ سخت و دردهاي مزمن ، و از هر نوع بلا وَالْحَوادِثِ ، وَتَصْرِفَ قَلْبي عَنِ الْحَرامِ وَتُبَغِّضَ اِلَيَّ و حادثه اي و منصرف كني دلم را از توجه به حرام ، و مبغوض گرداني در مَعـاصيَكَ ، وَتُحَبِّبَ اِلَيَّ الْحَلالَ ، وَتَفْتَحَ لي اَبْوابَهُ ، نزد من نافرمانيهايت را و محبوب گرداني در بيش من حلال و بگشائي برويم درهاي وَتُثَبِّتَ نيَّتي وَفِعْلي عَلَيْهِ ، وَتَمُدَّ في عُمْري ، وَتُغْلِقَ آن را ، و استوار كني نيت و كارم را بر آن ، و دراز گرداني عمرم را ، و بربندي اَبْوابَ الْمِحَنِ عَنّي ، وَلا تَسْلُبَني مـا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ ، وَلا برويم درهاي غم و محنت را ، و نعمتهائي كه به من داده از من نگيري ، و چيزي از تَسْتَرِدَّ شَيْئاً مِمّـا اَحْسَنْتَ بِهِ اِلَيَّ ، وَلا تَنْزِعَ مِنّي النِّعَمَ احسانهاي ( بيشمار ) خود را از من بازنستاني ، وجدا نكني از نعمتهاي ( بسياري ) الَّتي اَنْعَمْتَ بِهـا عَلَيَّ ، وَتَزيدَ فيـمـا خَوَّلْتَني را كه به من عنايت فرمودي ، و بيفزائي بر آنچه به من ارزاني داشتي
|
457 |
|
وَتُضـاعِفَهُ اَضْعـافاً مُضـاعَفَةً ، وَتَرْزُقَني مـالاً كَثيراً و مضاعف گرداني آنرا به چندين برابر ، و روزيم كني مالي بسيار واسِعاً سـائِغاً هَنيئاً نـامياً وافياً ، وَعِزّاً بـاقياً كـافياً ، و وسيع ريزان و گوارا و با بركت و رسا ، و نيز عزتي باقي و كافي ، وَجـاهاً عَريضاً مَنيعاً ، وَنِعْمَةً سـابِغَةً عـامَّةً ، وَتُغْنِيَني و موقعيتي بسيار و شكوهمند و نعمتي شايان و فراگيرنده و بي نيازم كن بِذلِكَ عَنِ الْمَطـالِبِ الْمُنَكَّدَةِ وَالْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ ، بدينوسيله از تكاپوهاي پرمشقت و موارد سخت و دشوار وَتُخَلِّصَني مِنْهـا مُعـافاً في ديني وَنَفْسي وَوَلَدي ، وَمـا و رهائيم دهي از آنها با سلامتي دين و جان و فرزندانم و اَعْطَيْتَني وَمَنَحْتَني ، وَتَحْفَظَ عَلَيَّ مـالي وَجَميعَ مـا چيزهاي ديگري كه به من عطا كرده و ارزاني داشتي ، و نگهداري برايم مالم وهمه آنچه خَوَّلْتَني ، وَتَقْبِضَ عَنّي اَيْدِيَ الْجَبـابِرَةِ ، وَتَرُدَّني اِلي به من بخشيده اي ، و برگيري از سر من دستهاي ( ستم پيشه ) گردنكشان را ، و بازم گرداني به وَطَني ، وَتُبَلِّغَني نِهـايَةَ اَمَلي في دُنْيـايَ وَآخِرَتي ، وطنم ، و برساني مرا به نهايت آرزويم در دنيا و آخرتم وَتَجْعَلَ عـاقِبَةَ اَمْري مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَليمَةً ، وَتَجْعَلَني و بگرداني سرانجام كارم را پسنديده و نيكو و سالم ، و قرارم دهي رَحيبَ الصَّدْرِ ، واسِعَ الْحـالِ ، حَسَنَ الْخُلْقِ ، بَعيداً مِنَ فراخ سينه ( و بلند نظر ) و فراخ حال ، و خوش خلقي ، و دور از
|
458 |
|
الْبُخْلِ وَالْمَنْعِ وَالنِّفـاقِ وَالْكِذْبِ وَالْبُهْتِ وَقَوْلِ الزُّورِ ، بخل و ممانعت ( از احسان و دستگيري ) و نفاق و دروغ و بهتان و زورگوئي وَتُرْسِخَ في قَلْبي مَحَبَّةَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَشيعَتِهِمْ ، و ريشه دار كني در دلم دوستي محمد و آل محمد و شيعيانشان را وَتَحْرُسَني يـا رَبِّ في نَفْسي وَاَهْلي وَمـالي وَوَلَدي و محافظتم كني پروردگارا در جانم و خاندان و مال فرزندان وَاَهْلِ حُزانَتي وَاِخْواني ، وَاَهْلِ مَوَدَّتي وَذُرِّيَّتي و نانخوران و برادران و دوستان و نژادم بِرَحْمَتِكَ وَجُودِكَ ، اَللّـهُمَّ هذِهِ حـاجـاتي عِنْدَكَ ، وَقَدِ به مهر و جودت ، خدايا اينها بود حاجتهايي كه من بدرگاه تو دارم ، و اينكه اسْتَكْثَرْتُهـا لِلُؤْمي وَشُحّي ، وَهِيَ عِنْدَكَ صَغيرَةٌ حَقيرَةٌ ، زيادشان شمرم بخاطر گداصفتي و حرص زيادي است كه دارم ، ولي همه آنها نزد تو كوچك وَعَلَيْكَ سَهْلَةٌ يَسيرَةٌ ، فَاَسْئَلُكَ بِجـاهِ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد واندك است وانجامش براي توسهل و آسان است ، پس از تو خواهم به آن آبروئي كه محمد و آل محمد عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ عِنْدَكَ ، وَبِحَقِّهِمْ عَلَيْكَ ، وَبِمـا ـ كه بر او و برايشان سلام باد ـ در نزد تو دارند و به حقي كه ايشان بر تو دارند ، و بدانچه اَوْجَبْتَ لَهُمْ ، وَبِسـائِرِ اَنْبِيـائِكَ وَرُسُلِكَ وَاَصْفِيـائِكَ واجب كرده اي براي ايشان و به حق ساير پيمبران و رسولان وَاَوْلِيـائِكَ الْمُخْلَِصينَ مِنْ عِبـادِكَ ، وَبِاِسْمِكَ الاَْعْظَمِ و برگزيدگان و دوستان مخلص از بندگانت ، و به حق بزرگترين نام
|
459 |
|
الاَْعْظَمِ ، لَمّـا قَضَيْتَهـا كُلَّهـا وَاَسْعَفْتَني بِهـا وَلَمْ تُخَيِّبْ اعظمت كه همه اين حاجتها را برايم برآوري و كامروايم سازي بدانها و اميد و آرزويم اَمَلي وَرَجـائي ، اَللّـهُمَّ وَشَفِّعْ صـاحِبَ هذَا الْقَبْرِ فيَّ را مبدل به نوميدي نكني ، خدايا شفاعت صاحب اين قبر را درباره من بپذير ، يـا سَيِّدي يـا وَلِيَّ اللهِ يـا اَمينَ اللهِ ، اَسْئَلُكَ اَنْ تَشْفَعَ لي اي اقاي من اي ولي خدا و اي امين خدا از تو خواهم كه شفاعت كني اِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ في هذِهِ الْحـاجـاتِ كُلِّهـا ، بِحَقِّ از من بدرگاه خداي عزوجل در همه اين حاجتها به حق آبـائِكَ الطّـاهِرينَ ، وَبِحَقِّ اَوْلادِكَ الْمُنْتَجَبينَ ، فَاِنَّ لَكَ پدران پاكت و بحق فرزندان برگزيده ات زيرا كه براي تو در نزد عِنْدَ اللهِ تَقَدَّسَتْ اَسْمـائُهُ ، الْمَنْزِلَةَ الشَّريفَةَ ، وَالْمَرْتَبَةَ خداوندي كه نامهايش منزه است مقامي است بس شريف و مرتبتي است الْجَليلَةَ ، وَالْجـاهَ الْعَريضَ ، اَللّـهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ برجسته و آبروئي است پهناور و بسيار ، خدايا اگر من كسي را سراغ داشتم كه اَوْجَهُ عِنْدَكَ مِنْ هذَا الاِْمـامِ وَمِنْ آبـائِهِ وَاَبْنـائِهِ آبرومندتر بود در نزد تو از اين امام بزرگوار و از پدران و فرزندان پاكيزه اش الطّـاهِرينَ ، عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَالصَّلاةُ ، لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعـائي ـ كه درود و سلام بر ايشان باد ـ بطور مسلم آنها را شفيعان خود وَقَدَّمْتُهُمْ اَمـامَ حـاجَتي وَطَلِبـاتي هذِهِ ، فَاسْمَعْ مِنّي مي گرفتم و پيش روي حاجتها و خواسته هايم قرار مي دادم پس از من بپذير ، و
|
460 |
|
وَاسْتَجِبْ لي ، وَافْعَلْ بي مـا اَنْتَ اَهْلُهُ يـا اَرْحَمَ دعايم را به اجابت رسان ، و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آني اي مهربانترين الرّاحِمينَ ، اَللّـهُمَّ وَمـا قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْئَلَتي وَعَجَزَتْ مهربانان ، خدايا آنچه را از تو درخواست نكردم و از درخواستش ناتوان شدم عَنْهُ قُوَّتي ، وَلَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتي ، مِنْ صـالِحِ ديني وَدُنْيـايَ و فكرم بدان نرسيد ، آنچه به صلاح دين و دنيا وَآخِرَتي ، فَامْنُنْ بِهِ عَلَيَّ وَاحْفَظْني وَاحْرُسْني ، وَهَبْ و آخرتم باشد آنها را بر من منت گذار ( و عطا فرما ) و محافظتم كن و پاسداريم كن و به بخش لي وَاغْفِرْ لي ، وَمَنْ اَرادَني بِسُوء اَوْ مَكْرُوه مِنْ شَيْطـان بر من و بيامرز مرا ، و هر كه قصد دارد به من آسيبي يا امر ناخوشايندي وارد كند چه از شيطان مَريد ، اَوْ سُلْطـان عَنيد ، اَوْ مُخـالِف في دين ، اَوْ متمرد يا سلطاني معاند يا مخالف در دين يا مُنـازِع في دُنْيـا ، اَوْ حـاسِد عَلَيَّ نِعْمَةً ، اَوْ ظـالِم اَوْ ستيزه جوئي در مال دنيا ، يا حسودي كه در نعمتي بر من رشك برد ، يا ستمكار يا بـاغ ، فَاقْبِضْ عَنّي يَدَهُ ، وَاصْرِفْ عَنّي كَيْدَهُ ، وَاشْغَلْهُ زورگوئي ( هر كه باشد ) قدرتش را از سر من بازگير ، و نقشه اش را از من بازگردان ، و او را عَنّي بِنَفْسِهِ ، وَاكْفِني شَرَّهُ وَشَرَّ اَتْبـاعِهِ وَشَيـاطينِهِ ، بخودش مشغول كن ، و شر خودش و شر پيروان و شيطاينش را وَاَجِرْني مِنْ كُلِّ مـا يَضُرُّني وَيُجْحِفُ بي ، وَاَعْطِني از من كفايت فرما ، و پناهم ده از هر چه به من زيان زند و به هلاكتم اندازد ، و هر خير
|
461 |
|
جَميعَ الْخَيْرِ كُلِّهِ مِمّـا اَعْلَمُ وَمِمّـا لا اَعْلَمُ ، اَللّـهُمَّ صَلِّ و خوبي است همه را به من عطا فرما چه آن را كه مي دانم و چه آن را كه نمي دانم ، خدايا درود عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَاغْفِرْ لي وَلِوالِدَيَّ ، فرست بر محمد و آل محمد ، و بيامرز مرا و پدر و مادرم وَلاِِخْواني وَاَخَواتي ، وَاَعْمـامي وَعَمّـاتي ، وَاَخْوالي و برادران و خواهرانم و عموهايم و عمه هايم و دائيهايم وَخـالاتي ، وَاَجْدادي وَجَدّاتي ، وَاَوْلادِهِمْ وَذَراريهِمْ ، و خاله هايم و اجداد و جده هايم را و فرزندانشان و نژادشان وَاَزْواجي وَذُرّيّـاتي ، وَاَقْرِبـائي وَاَصْدِقـائي وَجيراني ، و همسرانشان و فرزندان خودم و خويشانم و رفقا و همسايگانم وَاِخْواني فيكَ مِنْ اَهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ ، وَلِجَميعِ اَهْلِ و برادران دينيم را از اهل شرق و غرب عالم و تمام آنانكه مَوَدَّتي مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِنـاتِ ، الاَْحْيـاءِ مِنْهُمْ با من دوستي داشته و دارند از مردان و زنان با ايمان زنده و مرده شان را وَالاَْمْواتِ ، وَلِجَميعِ مَنْ عَلَّمَني خَيْراً اَوْ تَعَلَّمَ مِنّي و تمام كساني كه كار خيري را به من ياد داده يا از من علمي آموخته اند عِلْماً ، اَللّـهُمَّ اَشْرِكْهُمْ في صـالِحِ دُعـائي وِزِيـارَتي خدايا شريك ساز ايشان را در دعاي خيري كه كرده ام و زيارت لِمَشْهَدِ حُجَّتِكَ وَوَليِّكَ ، وَاَشْرِكْني في صـالِحِ اَدْعِيَتِهِمْ زيارتگاه حجت و وليت ، و مرا نيز در دعاهاي خير ايشان
|
462 |
|
بِرَحْمَتِكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، وَبَلِّغْ وَليِّكَ مِنْهُمُ شريك ساز به مهرت اي مهربانترين مهربانان ، و سلام برسان از السَّلامَ ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ يـا سَيِّدي طرف آنها بر ولي خودت ، و بر تو باد اي سرور و آقاي يـا مَوْلايَ . يـا . . . ( در اينجا نام امامي را كه زيارت مي كند من اي . . . سلام خدا و رحمت و بركاتش و نام پدر آن بزرگوار را بگويد ) صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ دورد خدا بر وَعَلي رُوحِكَ وَبَدَنِكَ ، اَنْتَ وَسيلَتي اِلَي اللهِ تو وبر روح و جسمتت توئي وسيله من بدرگاه وَذَريعَتي اِلَيْهِ ، وَلي حَقُّ مُوالاتي وَتَاْميلي ، فَكُنْ خدا و واسطه من در پيشگاهش ، و من بر تو حق دوستي و آرزومندي دارم شَفيعي اِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ فِي الْوُقُوفِ عَلي قِصَّتي هذِهِ پس شفيع من شو بدرگاه خداي عزوجل در اطلاع بر جريان كارم وَصَرْفي عَنْ مَوْقِفي هذا بِالنُّجْحِ بِمـا سَئَلْتُهُ كُلِّهِ بِرَحْمَتِهِ و بازگرداندنم از اينجا با كاميابي بدانچه درخواست كرده ام همه را به مهر وَقُدْرَتِهِ ، اَللّـهُمَّ ارْزُقْني عَقْلاً كـامِلاً ، وَلُبّاً راجِحاً ، وَعِزّاً و قدرتت ، خدايا روزيم كن عقلي كامل و خردي كه پيروز ( بر هواي نفس ) و عزتي باقي بـاقياً ، وَقَلْباً زَكيّاً ، وَعَمَلاً كَثيراً ، وَاَدَباً بـارِعاً ، وَاجْعَلْ و دلي پاك ، و كرداري بسيار و ادبي نيكو ، و همه را
|
463 |
|
ذلِكَ كُلَّهُ لي ، وَلا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يـا اَرْحَمَ بسود من قرار ده نه به زيان من به مهرت اي مهربانترين الْرّاحِمينَ .
مــهـربـانـــان
زيارت قبور علمارضوان الله عليهم
علماي بزرگوار اسلام كه ادامه دهندگان راه پيامبر و امامان ( عليهم السلام ) ما مي باشند حقّ بزرگي به جامعه اسلامي دارند ، و زيارت قبور آنان بگونه اي قدر داني از حق آنان است ، لذا از كتاب مزار مرحوم شيخ مفيد ( رحمه الله ) نقل شده است كه در هنگام زيارت هر يك از آنان بگو :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا بَحْرَ الْعُلُومِ وَكَنْزَهـا ، وَمُحْيِيَ الْرُّسُومِ سلام بر تو اي درياي دانش ، و گنجينه علم ، و زنده كننده آداب و رسوم مذهبي وَمُرَوِّجَهـا ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا حـافِظَ الْدّينِ ، وَعَوْنَ و مروّج اسلام ، سلام بر تو اي نگهبان دين و ياور الْمُؤْمِنينَ ، وَمُرَوِّجَ شَريعَةِ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ وَآلِهِ الأَْئِمَّةِ مؤمنان ، وترويج كننده شريعت و سرور پيامبران و خاندان او كه امامان
|
464 |
|
الْمَعْصُومينَ ، عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ اَفْضَلُ صَلاةِ الْمُصَلّينَ ، معصومند ، بر او و آنان بهترين درودهاي فرستندگان اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّيْخُ الْعـالِمُ الْعـامِلُ ، اَلسَّلامُ سلام بر تو اي بزرگ دانشمند عمل كننده به علم خويش ، سلام عَلَيْكَ يـا عَضُدَ الاِْسْلامِ وَفَقيهَ أَهْلِ الْبَيْتِ ، عَلَيْهِمْ بر تو اي بازوي توانمند اسلام و فقيه اهل بيت ، و سلام أَفْضَلُ الصَّلاةِ وَالسَّلامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعـارِفُ كه بر آنان بهترين تحيّت ها و سلامها ، سلام بر تو اي مرد عارف الْمُؤَيَّدُ وَالْعـابِدُ الْمُسَدَّدُ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الاَْمينُ عَلَي الدّينِ تأييد شده از سوي خداوند ، و عابد استوار ، گواهي دهم كه تو امين بودي بر دين وَالدُّنْيـا ، وَأَنَّكَ قَدْ بـالَغْتَ في إِحْيـاءِ الدّينِ ، و دنياي مردم ، و تو در احياي دين نهايت تلاش كردي وَاجْتَهَدْتَ في حِفْظِ شَريعَةِ أَشْرَفِ الأَوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، و درحفظ شريعت شريف ترين مردمان از آغاز تاكنون ( پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ) كوشيدي عَلَيْهِ وَآلِهِ صَلَواتُ الْمُصَلّينَ ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ الاَْبْرارِ ، كه بر او و آنان درود درود فرستندگان ، و پيروي كردي از سنت نيكان وَرَوَيْتَ عَنْهُمُ الاَْخْبـارَ ، وَعَمِلْتَ بِمـا رَوَيْتَ ، وَأَشْهَدُ و از آنان نقل روايت كردي ، و خود به آن روايات عمل كردي ، و گواهي دهم أَنَّكَ أَظْهَرْتَ الْحَقَّ ، وَأَبْطَلْتَ الْبـاطِلَ ، وَسَهَّلْتَ كه تو حق را آشكار و باطل را محو ، و راه خدا را
|
465 |
|
السَّبيلَ ، وَاَوْضَحْتَ الطَّريقَ ، وَنَصَرْتَ الْمُؤْمِنينَ ، آسان و طريقه حق را روشن و مؤمنان را ياري كردي فَجَزاكَ اللهُ عَنِ الاْيمَانِ وَاَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ التّابِعينَ ، خداوند به تو از جهتت خدمت به ايمان و مؤمنان بهترين پاداش پيروان اسلام را عطا فرمايد وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبيّينَ وَالْوَصيّينَ ، وَالشُهَدَاءِ و تو را با پيامبران و اوصيايشان و شهداء و صالحان وَالصّـالِحينَ ، وَحَسُنَ اُوْلئِكَ رَفيقاً ، اَللّهُمَّ امْلاَْ قَبْرَهُ محشور گرداند ، كه آنان نيكو رفقاني هستند ، خدايا آكنده ساز قبرش را نُوراً وَرَوْحاً وَرَيْحـاناً ، وَاَسْكِنْهُ في بُحْبُوحَةِ جَنَّةِ از نور و گشايش و شادي ، و در وسط بهشت بر نعمت جايش ده النَّعيمِ ، بِرَحْمَتِكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمْينَ .
به رحمت خويش اي مهربانترين مهربانان .
زيارت قبور مؤمنان
ابوالحسن علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) :
كسي كه به زيارت قبر برادر ديني خود برود ، سپس دست خويش را بر قبر او گذارد هفت بار سوره « انّا انزلناه . . . » را قرائت كند ، خداوند او را از وحشت قيامت ايمن گرداند . كامل الزيارات 333 : 3
|
466 |
|
صفحه سفيد
|
467 |
|
ادعيه شريفه
|
468 |
|
صفحه سفيد
|
469 |
|
دعاي كميل
اين دعا از دعاهاي معروفي است كه حضرت علي ( عليه السلام ) آن را به « كميل بن زياد » ـ كه از اصحاب خاصّ وي بود ـ تعليم داد . نيايشي عاشقانه و عارفانه است كه بنده اي به درگاه خداي غفّار انجام مي دهد ، و از پروردگار ، رحمت و بخشايش مي طلبد .
اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء ، خدايا من از تو مي خواهم بحق آن رحمتت كه همه چيز را فرا گرفته وَبِقُوَّتِكَ الَّتي قَهَرْتَ بِهـا كُلَّ شَيْء ، وَخَضَعَ لَهـا كُلُّ و به آن نيرويت كه همه چيز را بوسيله آن مقهور خويش كردي ، و همه چيز در برابر آن شَيْء ، وَذَلَّ لَهـا كُلُّ شَيْء ، وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتي غَلَبْتَ بِهـا خاضع ، و همه در پيش آن خوار است ، و به جبروت تو كه بوسيله آن چيره گشتي كُلَّ شَيْء ، وَبِعِزَّتِكَ الَّتي لا يَقُومُ لَهـا شَيْءٌ ، وَبِعَظَمَتِكَ بر هر چيز ، و به عزتت كه چيزي در برابرش نه ايستد ، و به آن عظمت و بزرگيت كه الَّتي مَلاََتْ كُلَّ شَيْء ، وَبِسُلْطـانِكَ الَّذي عَلا كُلَّ شَيْء ، پركرده هر چيز را ، و به آن سلطنت و پادشاهيت كه بر هر چيز برتري گرفته
|
470 |
|
وَبِوَجْهِكَ الْبـاقي بَعْدَ فَنـاءِ كُلِّ شَيْء ، وَبِأَسْمـائِكَ و به ذات پاكت كه پس از نابودي هر چيز باقي است ، و به نامهاي مقدست كه الَّتي مَلاََتْ اَرْكـانَ كُلِّ شَيْء ، وَبِعِلْمِكَ الَّذي اَحـاطَ اساس هر موجودي را پركرده ، و به آن علم و دانشت كه احاطه يافته بِكُلِّ شَيْء ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذي اَضـاءَ لَهُ كُلُّ شيْء ، يـا به هر چيز ، و به نور ذاتت كه روشن شد در پرتوش هر چيز ، اي نُورُ يـا قُدُّوسُ ، يـا اَوَّلَ الاَْوَّلِينَ وَيـا آخِرَ الاْخِرينَ ، نور حقيقي و اي منزه از هر عيب ، اي آغاز موجودات اولين و اي پايان آخرين اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الْذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ ، اَللّـهُمَّ خدايا بيامرز آن گناهان مرا كه پرده ها را بدرد ، خدايا اغْفِـرْ لِيَ الْذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ الْنِّقَمَ ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِيَ بيامرز آن گناهان مرا كه عقاب و بر من نازل كند ، خدايا الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّرُ النِّعَمَ ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الْذُّنُوبَ الَّتي بيامرز آن گناهان مرا كه نعمت ها را تغيير دهد ، خدايا بيامرز آن گناهان مرا كه از ( اجابت ) تَحْبِسُ الْدُّعـاءَ ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الْذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ دعا جلوگيري كند ، خدايا بيامرز آن گناهاني مرا كه بلا نازل الْبَلاءَ ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْلي كُلَّ ذَنْب اَذْنَبْتُهُ ، وَكُلَّ خَطيئَة كند ، خدايا بيامرز هر گناهي كه كرده ام ، و هر اَخْطَاْتُهـا ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِذِكْرِكَ ، وَاَسْتَشْفِعُ خطايي كه ، از من سر زده خدايا من به سوي تو تقرب جويم بوسيله ذكر تو ، و شفيع آورم
|
471 |
|
بِكَ اِلي نَفْسِكَ ، وَاَسْئَلُكَ بِجُودِكَ اَنْ تُدْنِيَني مِنْ قُرْبِكَ ، بدرگاهت ذات مقدس خودت را ، و به جود و كرمت از تو مي خواهم كه مرا به مقام قرب خويش نزديك وَاَنْ تُوزِعَني شُكْرَكَ ، وَاَنْ تُلْهِمَني ذِكْرَكَ ، اَللّـهُمَّ اِنّي سازي و شكر و سپاسگذاريت را بر من روزي كني ، و ذكر خود را به من الهام كني ، خدايا از اَسْئَلُكَ سُؤالَ خـاضِع مُتَذَلِّل خـاشِع ، اَنْ تُسـامِحَني تو درخواست مي كنم درخواست خاضعانه ، ذليلانه و خاشعانه كه بر من آسان گيري وَتَرْحَمَني وَتَجْعَلَني بِقَِسْمِكَ راضِياً قـانِعاً ، وَفي جَميعِ و به من رحم كني و به آنچه برايم قسمت كرده اي راضي و قانعم سازي ، و در تمام الاَْحْوالِ مُتَواضِعاً ، اَللّـهُمَّ وَاَسْئَلُكَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ حالات فروتنم كني خدايا از تو درخواست كنم مانند درخواست كسي كه سخت فـاقَتُهُ ، وَاَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الْشَّدائِدِ حـاجَتَهُ ، وَعَظُمَ فيمـا فقير و بي چيز شده ، و خواسته اش را هنگام سختيها پيش تو آورده و اميدش بدانچه نزد تو است عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ ، اَللّـهُمَّ عَظُمَ سُلْطـانُكَ ، وَعَلا مَكـانُكَ ، بسيار بزرگ است ، خدايا سلطنت و پادشاهيت بس بزرگ ، و مقامت بسي بلند است وَخَفِيَ مَكْرُكَ ، وَظَهَرَ اَمْرُكَ ، وَغَلَبَ قَهْرُكَ ، وَجَرَتْ مكر و تدبيرت در كارها پنهان ، و امر و فرمانت آشكار است ، قهرت غالب ، و قدرت و نيرويت نافذ است ، قُدْرَتُكَ ، وَلا يُمْكِنُ الْفِرارُ مِنْ حُكُومَتِكَ ، اَللّـهُمَّ لا اَجِدُ و گريز ازتحت حكومت تو ممكن نيست ، خدايا جز تو نيابم براي لِذُنُوبي غـافِراً ، وَلا لِقَبـائِحي سـاتِراً ، وَلا لِشَيْء مِنْ گناهانم آمرزنده اي ، و نه براي كارهاي زشتم پرده پوشي ، و نه كسي را كه
|
472 |
|
عَمَلِيَ الْقَبيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ ، عمل زشت مرا به كار نيك تبديل كند ، نيست معبودي جز تو سُبْحـانَكَ وَبِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسي وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلي منزهي تو و به حمد تو مشغولم ، من به خويشتن ستم كردم و در اثر نادانيم دليري كردم وَسَكَنْتُ اِلي قَديمِ ذِكْرِكَ لي وَمَنِّكَ عَلَيَّ ، اَللّـهُمَّ و به اينكه هميشه از قديم به ياد من بوده وبر من لطف و بخشش داشتي آسوده خاطر نشستم ، اي خدا مَوْلايَ كَمْ مِنْ قَبيح سَتَرْتَهُ ، وَكَمْ مِنْ فـادِح مِنَ الْبَلاءِ اي مولاي من چه بسيار زشتيها كه از من پوشاندي ، و چه بسيار بلاهاي سنگين كه از من اَقَلْتَهُ ، وَكَمْ مِنْ عِثـار وَقَيْتَهُ ، وَكَمْ مِنْ مَكْرُوه دَفَعْتَهُ ، وَكَمْ بازگرداندي ، وچه بسيار لغزشها كه از آن نگهم داشتي ، و چه بسيار ناراحتيها كه از من دور كردي ، و چه مِنْ ثَنـاء جَميل لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ ، اَللّـهُمَّ عَظُمَ بسيارمدح و ثناي خوبي كه من شايسته اش نبودم و تو آن را منتشر ساختي ، خدايا بلاي من بسي بَلائي ، وَاَفْرَطَ بي سُوءُ حـالي ، وَقَصُرَتْ بي اَعْمـالي ، بزرگ است ، و بدي حالم از حد گذشته ، و اعمالم نارسا است وَقَعَدَتْ بي اَغْلالي ، وَحَبَسَني عَنْ نَفْعي بُعْدُ اَمَلي ، و زنجيرهاي علايق مرا خانه نشين و آرزوهاي دور و دراز مرا از رسيدن به منافعم بازداشته وَخَدَعَتْنِي الْدُّنْيـا بِغُرُورِهـا ، وَنَفْسي بِجِنـايَتِهـا و دنيا با ظواهر فريبنده اش مرا گول زد و نفسم بوسيله جنايتش ، وَمِطـالي ، يـا سَيِّدي فَاَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ اَنْ لا يَحْجُبَ و به مسامحه گذراندم ، اي آقاي من پس از تو مي خواهم به عزتت كه بدي رفتارم و كردار من
|
473 |
|
عَنْكَ دُعـائي سُوءُ عَمَلي وَفِعـالي ، وَلا تَفْضَحْني دعايم را از اجابتت جلوگيري نكند ، و رسوا نكني مرا بِخَفِيِّ مَا اْطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرّي ، وَلا تُعـاجِلْني به آنچه از اسرار پنهاني من اطلاع داري ، و شتاب نكني بِالْعُقُوبَةِ عَلي مـا عَمِلْتُهُ في خَلَواتي مِنْ سُوءِ فِعْلي در عقوبتم براي رفتار بد و كارهاي بدي كه در خلوت انجام وَاِسـائَتي ، وَدَوامِ تَفْريطي وَجَهـالَتي ، وَكَثْرَةِ شَهَواتي دادم ، و ادامه دادنم به تقصير و ناداني و زيادي شهوت راني وَغَفْلَتي ، وَكُنِ الْلّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لي في كُلِّ الاَْحْوالِ رَءُوفاً ، و بي خبريم ، خدايا به عزتت سوگند كه در تمام احوال نسبت به من مهربان باش وَعَلَيَّ في جَميعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً ، اِلـهي وَرَبّي مَنْ لي و در تمام امور بر من عطوفت فرما ، اي معبود من و اي پروردگار من جز تو كه را دارم غَيْرُكَ اَسْئَلُهُ كَشْفَ ضُرّي وَالْنَّظَرَ في اَمْري ، اِلـهي كه رفع گرفتاري و توجه در كارم را از او درخواست كنم ، اي خداي من وَمَوْلايَ اَجْرَيْتَ عَلَيَّ حُكْماً اتَّبَعْتُ فيهِ هَوي نَفْسي ، و اي مولاي من تو بر من حكمي را مقرر داشتي كه در اجراي آن پيروي هواي نفسم را كردم وَلَمْ اَحْتَرِسْ فيهِ مِنْ تَزْيينِ عَدُوّي ، فَغَرَّني بِمـا اَهْوي ، و از فريبكاري دشمنم در اين باره نهراسيدم پس او هم طبق دلخواه خويش گولم زد وَاَسْعَدَهُ عَلي ذلِكَ الْقَضـاءُ ، فَتَجـاوَزْتُ بِمـا جَري و قضا ( و قدر ) هم با او كمك كرد و در اثر همين ماجراي شومي كه بر سرم آمد
|
474 |
|
عَلَيَّ مِنْ ذلِكَ بَعْضَ حُدُودِكَ ، وَخـالَفْتُ بَعْضَ نسبت به پاره اي از حدود و احكامت تجاوز كردم و در برخي از دستوراتت راه مخالفت اَوامِرِكَ ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَيَّ في جَميعِ ذلِكَ ، وَلا حُجَّةَ را پيمودم پس در تمام آنچه پيش آمده تو را ستايش مي كنم ، و اكنون از لي فيمـا جَري عَلَيَّ فيهِ قَضـاؤُكَ ، وَاَلْزَمَني حُكْمُكَ حكمي كه درباره كيفر من جاري گشته و قضا و آزمايش تو مرا بدان ملزم ساخته وَبَلاؤُكَ ، وَقَدْ اَتَيْتُكَ يـا اِلـهي بَعْدَ تَقْصيري وَاِسْرافي حجت و برهاني ندارم ، و اينك اي معبود من در حالي به درگاهت آمده ام كه درباره ات كوتاهي كرده عَلي نَفْسي ، مُعْتَذِراً نـادِماً ، مُنْكَسِراً مُسْتَقيلاً ، مُسْتَغْفِراً و بر خود زياده روي نموده و عذرخواه و پشيمان و دل شكسته و پوزش جو و آمرزش طلب مُنيباً ، مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً ، لا اَجِدُ مَفَرّاً مِمّـا كـانَ مِنّي ، و بازگشت كنان و به گناه خويش اقرار و اذعان و اعتراف دارم و راه گريزي از آنچه از من سر زده نيابم وَلا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيْهِ في اَمْري ، غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْري و پناهگاهي كه بدان رو آورم در كار خويش ندارم جز اينكه تو عذرم بپذيري وَاِدْخـالِكَ اِيّـايَ في سَعَةِ رَحْمَتِكَ ، اَللّـهُمَّ فَاقْبَلْ و مرا در فراخناي رحمتت درآوري ، پس اي خداي من عذرم بپذير عُذْري ، وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّي ، وَفُكَّني مِنْ شَدِّ وَثـاقي ، و بر شدت پريشانيم رحم كن ، و از بند سخت گناهانم رهائيم ده يـا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَني ، وَرِقَّةَ جِلْدي ، وَدِقَّةَ اي پروردگار من بر ناتواني بدنم و نازكي پوست تنم و باريكي