اشياي موجود در گنجينه حرم امام حسين(عليه السلام)
گنجينه حرم امام(عليه السلام) در نزديكي حرم مطهر و در سمت شرق قرار گرفته و اتاقي كوچك است كه دري كوچك از چوب ساج دارد و ظاهراً فاقد پنجره است و در آن به خوبي از اشياي موجود نگهداري نمي شود; براي نمونه، نگارنده خود در ميان اشياي اين گنجينه پرده هايي گرانقيمت و نفيس يافته كه برخي در اثر رطوبت آسيب ديده است.
به هر روي، مهمترين اشياي اين گنجينه، تا حدي كه نگارنده به ياد دارد، از قرار زير است:
1 ـ تاجي از قطيفه سبز رنگ كه در شش گوشه آن نوارهايي قرار دارد و بر روي هر نوار 94 مرواريد متوسط است. اين تاج داراي يك طوق طلا است كه خود 16 كنگره دارد و هر كنگره، خود، به دانه هاي مرواريد و دو نگين قرمز رنگ از سنگهاي قيمتي تزيين يافته است. مجموع مرواريدهايي كه در اين كنگره ها به كار رفته383 قطعه است.
در قسمت پايين كنگره ها نواري بر گرد اين تاج است كه 125 مرواريد آن را زينت داده و در پايين آن هم كمربند ديگري است كه 137 مرواريد بزرگ بر روي آن قرار گرفته است. در اسكلت تاج هم 31 قطعه سنك لعل سرخ است و از اين تعداد، 8 قطعه بزرگ و مسطح و ديگر قطعه ها متوسط يا كوچك هستند. اين تاج در صندوقچه اي نقره اي به شكل فانوس محافظت مي شود.
2 ـ دوال تيغي كه حسن علي خان فرمانرواي طابور آن را به حرم امام هديه كرده است. اين دوال در داخل شش گل طلايي نهاده شده كه در ميان هر يك از گلها دانه اي زمرد سبز جالب قرار داده اند. و در آن سه چهارگوش طلايي است كه يكي به شكل مستطيل مي باشد و در آن دانه هاي زمرد و ياقوت كوچك به كاررفته و ديگري چهارگوش مربع است كه با سه عدد ياقوت و سه عدد زمرد تزيين گرديده و سوّمي از دوتاي پيشين كوچكتر است و در آن يك عدد ياقوت كوچك و يك عدد زمرد كار گذاشته اند. گفتني است تمامي اين دانه هاي قيمتي از نوع بسيار خوب است.
3 ـ شمشيري كهن از جنس طلا كه آن را نيز امير حسن علي خان اهدا كرده و شامل تيغه، قبضه طلا و غلافي است كه با دوازده قطعه زمرد درشت و مرغوب و همچنين سه
قطعه ياقوت سرخ مرغوب تزيين شده و در نوك غلاف قطعه طلايي وجود دارد كه با دوازده قطعه زمرد درشت و مرغوب و همچنين بيست و دو قطعه ياقوت سرخ مرغوب آذين يافته و بر قبضه شمشير هم نقشهايي وجود دارد و علاوه بر اين، بر روي آن نگين هايي از سنگ هاي قيمتي و نگيني از زمرد اعلا كار شده است.
4 ـ زيني از طلا، همراه با لگام، قلاده، دهنه و جليقه طلا كاري شده. آستري اين زين هم از قطيفه اي سبز رنگ است و اين قطيفه از سه جانب زين آويزان است و حاشيه هاي آن به طلا دوزي تزيين شده و ركاب هاي اين زين هم از نقره است.
5 ـ آينه اي بلند كه در اطراف آن ورقهايي از جنس طلا قرار گرفته و اين ورقها نيز خود در جمع به 77 قطعه ياقوت سرخ آذين يافته و بر بالاي آن تاجي از ورق طلاست كه با سنگهاي ياقوت و زمرد و الماس عادي تزيين شده است.
6 ـ بازوبند تعويذي كه در ميان آن دايره اي تزيين يافته به الماس وجود دارد و از سمت بالا داراي بندكي است كه به الماس تزيين شده و خود نيز به دو قطعه زمرد آذين شده است.
7 ـ دو جفت گوشواره طلا كه در روي هر كدام نگين هايي از ياقوت و زمرد كار شده و اطراف آنها نيز با دانه هاي مرواريد تزيين شده است.
8 ـ سينه زرهي مشبك كه كناره هايش با نگين هايي از الماس و ياقوت تزيين شده است. در وسط آن يك نگين گرانقيمت زمرد قرار دارد. داراي سه شاخه است و سر هر شاخه نيز با يك نگين زمرد زينت يافته و در ميانه هر شاخه نيز نگيني از فيروزه قرار دارد.
9 ـ تنديسي طلايي به شكل سر خروس كه به ياقوت زينت يافته و بر آن نوشته شده است: «وقف روضة شهداء كربلا سنة 1276».
10 ـ كمربندي كه به سي و سه قطعه طلا و همچنين به نگينهاي فيروزه و ياقوت زينت يافته است.
11 ـ گردنبند مرواريدي به وزن 15 مثقال كه در آن نگين هايي از زمرد و ياقوت هم
1 ـ وقف شهيدان كربلا، سال 1276 هـ .ق.
به كار رفته است.
12 ـ سينه ريزي از جنس مرواريدكه داراي سيزده رشته است و در هر رشته آن 24 دانه مرواريد وجود دارد.
13 ـ لوح زيارتنامه اي كه با نگين هايي از ياقوت، زمرد و فيروزه تزيين شده است.
14 ـ پيشاني پوش اسب كه قسمت بالاي آن به شكل حصيري بافته شده و در آن يازده قطعه طلايي به كار رفته و در هر قطعه نيز نگين هايي از ياقوت و زمرد جاي داده شده است.
15 ـ پرده اي پارچه اي كه با نوارهايي رنگي نقش و نگار يافته و همچنين با قطعه هايي مرواريد كه در كناره و وسط آن دوخته اند تزيين شده است.
16 ـ پرده اي پارچه اي كه با دانه هاي مرواريد زينت يافته و بر آن نوشته است:
«تقديم أنيس الدولة».
17 ـ دو شمعدان بزرگ كه پايه آنها از جنس نقره و قسمت بالايي آنها از طلاست و وزن تقريبي طلاي به كار رفته در هر كدام، به 1500 مثقال مي رسد. اين دو شمعدان كه هديه مادر سلطان عبدالعزيز بن سلطان محمود عثماني است در زير گنبد حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) آويخته شده است.
18 ـ چلچراغي از طلا كه وزن مجموع اجزاي آن; اعم از طلا و غير طلا، به 400 مثقال مي رسد.
19 ـ گلابداني از طلا و آبگينه كه وزن آن 127 مثقال است و قطعه هايي از مرواريد در آن به كار رفته و به گونه اي چشمنواز تزيين شده است، ظاهراً داراي قدمت و قيمت فراوان است.
20 ـ جعبه قرآني از جنس طلا و به وزن 131 مثقال.
21 ـ شمشيري گرانقيمت از جنس طلا كه ميرزا محمد خان آن را به حرم امام هديه كرده و آن را در داخل مشبك ضريح مطهر نهاده اند.
22 ـ دو سجاده كه در آنها دانه هايي از مرواريد بافته و عبارت «سُبْحانَ رَبِّيَ الاَْعْلي وَ بِحَمْدِهِ» بر آن نوشته شده است.
23 ـ سجاده اي سفيدرنگ كه نامهاي امامان دوازده گانه بر آن نوشته شده است.
24 ـ مجموعه اي از سپرها، شمشيرها، تيشه ها، خنجرها، قمه ها و شمعدان هاي قديمي كه داراي ارزش تاريخي است.
25 ـ سپري ظاهراً كهن كه ميخهايي از جنس طلا بر آن پرچ شده و به نگين هايي از ياقوت زينت يافته است. اين سپر را در درون ضريح امام(عليه السلام) آويخته اند.
26 ـ قطعه هاي گليم در اندازه هاي مختلف و با قدمت و قيمت بسيار.
27 ـ افزون بر صد پرده بسيار قديمي و پر قيمت در اندازه هاي مختلف كه ميانگين آنها سه در چهار متر است. اين پرده هـا كه ساخت ايران و هند و ديگر كشورهاي اسلامي است، برخي به رشته هايي از مرواريد يا سنگهـاي قيمتي كه بر آنها دوخته شـده، زينـت يافته و بر برخي هم عبارتهايي زربفت همانند «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» و «لا اِلهَ اِلاّ الله» به چشم مي خورد.
28 ـ هشت بغچه كه دربردارنده پرده ها و پرچمهاي كهن و گوناگون هندي و ايراني است و بسياري از آنها به سبب آسيبي كه از رطوبت و ديگر عوامل طبيعي ديده قابل استفاده نيست.
29 ـ گلي طلايي كه بر آن نقشي از يك پرنده نقش بسته و داراي پنج شاخه مرصّع به دانه هاي الماس است. از اين دانه ها، پنج تاي آنها بزرگ و گران و شش تاي ديگر متوسط است.
30 ـ چهار تعويذ گران قيمت كه با مرواريدهاي ريز زينت يافته است.
31 ـ ده تنديس جغه، از جنس طلا كه با قطعه هايي از سنگهاي قيمتي; از قبيل مرواريد و الماس تزيين شده است.
32 ـ گردنبندها و گردن آويزهاي طلا كه با نگينهايي از مرواريد و همانند آن تزيين شده است.
33 ـ قطعه هايي طلايي و نقره اي به شكل كف دست، كه بسياري از آنها با اشكال و نقوش و برخي هم با نگينهايي از سنگهاي قيمتي تزيين شده است.
گفتني است مجموعه اين نفايس، هديه هايي است كه به حرم امام(عليه السلام) رسيده و با
توجه به قدمت، داراي ارزش فراواني است.
مهمترين زيلوهاي حرم
در حرم امام حسين زيلوهاي بسيار كهن و از همين روي، گرانقيمتي وجود دارد كه براي برخي نمي توان قيمت مشخصي تعيين كرد. مهمترين اين زيلوها عبارتند از:
1 ـ دو زيلوي كاشاني پنج متر در چهار متر تقريبي كه زمينه آنها سورمه اي است و در وسط آنها نيز نوشته شده است: «وقف حرم محرم ركن الدوله نارين(؟)».
2 ـ دو زيلوي همداني نيلي رنگِ راه راه و داراي نقش هاي ريز كه با نخ سفيد عبارت «حاج ناصرالملك شيرازي» بر آنها نقش بسته است.
3 ـ زيلويي ساخت اصفهان با ابعاد تقريبي 8 در 5 متر كه بسيار كهن و قيمتي است و رنگ زمينه آن زرد و حاشيه اش نيز سياه است.
4 ـ هفتاد و پنج فرد زيلوي قديم، در اندازه هاي مختلف، از چهارده در هفت متر گرفته تا يازده در چهار و همچنين اندازه هاي ميانگين نُه يا شش متر طول و سه يا چهار متر عرض كه در شهرهايي چون فراهان، همدان، نايين، كاشان، شيروان و كرمان ساخته شده و به لحاظ : اندازه ها، اَشكال، نوع كار، قدمت و دقّتِ عمل، داراي ارزش بالايي است.
اين مجموعه نيز از هديه هاي دوران هاي گذشته فراهم آمده و امروزه نيز همچنان هديه هايي گوناگون به حرم امام(عليه السلام) مي رسد كه در مجموعه بناهاي حرم از آنها استفاده يا نگهداري مي شود.
گفتني است مجموعه «عتبات مقدسه» چهار منطقه عراق را دربرمي گيرد:
1 ـ منطقه كاظميه كه امروزه جزو بغداد است و مرقد امام كاظم و امام جواد(عليهما السلام) در آن قرار دارد و ايرانيان آن را «كاظمين» نامند.
2 ـ منطقه سامرا كه در گذشته «سُرّ مَنْ رأي» و همچنين «عسكر» ناميده مي شده و مرقد امام هادي و امام عسكري(عليهما السلام) در آن واقع است.
3 ـ منطقه كربلا كه دو مرقد امام حسين(عليه السلام) و مرقد سردار سقاي او عباس(عليه السلام)
و همچنين مزار شهيدان كربلا در آن است.
4 ـ منطقه نجف كه در حقيقت بخشي از كوفه است و مرقد امام علي بن ابي طالب(عليه السلام) در آن جاي دارد.
نام «عتبه مقدسه» تنها بدين مكانها اختصاص دارد و در مورد هيچ مسجد يا مزاري ديگر، هرچند داراي عظمت و قدمت، به كار نمي رود. دولت عراق در سال 1950م. قانوني به شماره 42 و به هدف اصلاح نحوه اداره عتبات تصويب كرد و در سال 1953م. نيز اين مصوّبه را با مصوّبه شماره 32 اصلاح كرد و در اصلاحيه سرداب امام زمان(عج) در سامرا و همچنين مسجد و مرقد سلمان فارسي در ناحيه «سلمان پاك» ـ نزديك بغداد ـ را مشمول مقررات عتبات قرار داد.
سنگ نبشته داخل مرقد امام حسين(عليه السلام)
در خلال نوسازي ها و تعميرهاي اخير حرم، به سنگي در داخل ضريح شهدا برخوردند كه تاريخ آن به 904هـ .ق. برمي گردد و بر آن وقفنامه «شيخ امين الدين» نقش بسته و او دراين وقفنامه اراضي و املاك مجاور اراضي جعفريات در شمال حرم امام حسين(عليه السلام) را وقف كرده است. ترجمه متن وقفنامه چنين است:
} وَما تُقَدِّمُوا لاِنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْر تَجِدُوهُ عِنْدَاللهِ اِنَّ اللهَ بَصيرٌ بِما تَعْمَلُونَ{.
سپاس خدايي را كه بندگان صالح خويش را بر انجام آنچه در دنيا و دين آنان را بدو نزديك كند توفيق داد و صلوات و سلام خداوند بر سرور رسولان، محمد(صلي الله عليه وآله) و خاندان پاك و پيراسته او.
باري، انگيزه نوشتن اين سنگ نبشته اين است كه چون خداوند در روزگاران فرمانروايي امير اعظم اسعد امجد اكرم اعدل ارشد، افتخار اميران و بزرگان و مردمان، جلال دولت و دنيا، باريك بين برناك، به شيخ محترم شيخ امين الدين پسر مرحوم
1 ـ بخشي كه گذشت، متن عربي آن به قلم منيرقاضي است.
2 ـ بقره: 110 و مزمل: 20 ـ «هرگونه نيكي كه براي خويشتن از پيش فرستيد آن را نزد خدا باز خواهيد يافت. خداوند به آنچه مي كنيد بينا است.»
علي جعفر توفيق داد با اموال و افراد خود اراضي باير و عاطل مشهور به «القرمة الجعفريه» را كه به ارث شرعي از جدش حاج ناصر، فرزند ... موسي به او رسيده و در جوار مرقد امام ابوعبدالله الحسين(عليه السلام) در كرانه غربي فرات واقع است احيا و آباد كند، به حضور فرمانرواي پيشگفته رسيد و از او خواست اين اراضي و املاك را با همه اموال و ديوانيه اي كه دارد; يعني همه هورها، مزرعه ها، ساحلها، آبگيرها، چاه هاي آب، قايق، استخرها و همچنين همه نخلها و درختهاي ديگري كه در آن كاشته شده و نيز حدود اين املاك را به موجب نشاني كه در دست شيخ است وقف بر مصالح و مصارف حرم امام حسين ـ كه درود خدا بر خفته آن باد ـ قرار دهد تا بر حسب نظر متولّي اين وقف و ناظر مصالح شرعي در امر روشنايي، خريد گليم و حصير، عمران و نوسازي و ديگر مصالح شرعي ضروري هزينه شود. حضرت فرمانرواي پيشگفته نيز اين درخواست را پذيرفت و در اين باره فرماني مطاع نوشت. هر كس اين نشان را تغيير دهد يا در ابطال آن بكوشد، خداي طرف او خواهد بود و از او حساب خواهد خواست و لعنت خدا و همه فرشتگان و مردمان بر او خواهد بود. } فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَاِنَّمااِثْمُهُ عَلَي الَّذينَ يُبَدِّلُونَهُ اِنَّ اللهَ سَميعٌ عَليمٌ{. در ماه جمادي الأولي، سال هفتصد و هفت تحرير شد. درود و سلام خداوند بر محمد و خاندان او باد.
1 ـ بقره: 181 ـ «پس هر كس آن وصيت را بعد از شنيدنش تغيير دهد گناهش تنها بر گردن كساني است كه آن را تغيير مي دهند.»
رواق ها و درها
گنبدخانه حرم امام(عليه السلام) را چهار رواق در چهار سمت دربرگرفته است. عرض هر يك از رواق ها 5 متر و طول رواق هاي شمالي و جنوبي تقريباً 40 متر و طول هر كدام از رواق هاي شرقي و غربي تقريباً 45 متر است و ارتفاع هر رواقي هم به دوازده متر مي رسد. كف رواق ها با سنگ هاي سفيد شفاف فرش شده و در وسط هر يك از ديوارها آينه هايي در اندازه هاي مختلف كوچك و بزرگ وجود دارد. رواق غربي كه پيشتر رواق عمران بن شاهين خوانده مي شده است، امروزه رواق سيد ابراهيم مجاب خوانده مي شود و اين نام از آن روي است كه سيد ابراهيم مجاب نوه امام كاظم(عليه السلام) در اين رواق به خاك سپرده شده. رواق جنوبي به رواق حبيب بن مظاهر، رواق شرقي به رواق فقها و رواق شمالي به رواق سلاطين نامور است و طلاكاريها و آينه كاريها و كتيبه هاي آيات قرآن اين رواق ها را آراسته است.
رواق ها داراي درهايي قيمتي است كه برخي از نقره خالص و همراه با نقش و نگارهاي زيبا و برخي هم از چوبهاي گرانقيمت ساخته شده و همه به داخل گنبدخانه گشوده مي شود. دوتاي از اين درها داراي روكش طلاست و در كنار همديگر در زير طاق رواق قبله (رواق جنوبي) ميان اين رواق و گنبدخانه قرار گرفته است. هر يك از درها روكشي از شيشه هاي صاف و مرغوب نيز دارد، بر آنها نقش و نگارهايي چند، آينه هايي
در ابعاد مناسب و آيه هايي از قرآن كريم وجود دارد و زهوارهاي آنها نيز از نقره خالص است و بر آستانه همين درهاست كه زائر براي خواندن زيارت نامه مي ايستد.
در رواق شرقي دو در به صحن گشوده مي شود; نخستين آنها پس از كفشداريي متعلق به سيد محمود سيد احمد آل طعمه و شريك او حاج عبدالأمير صادق كشوان و در مقابل مسجد سيد كاظم رشتي واقع است و دوّمي همان است كه كفشداري متعلّق به آل وهاب پس از آن قرار گرفته و سيد عبدالوهاب شاعر (درگذشته به سال 1322هـ .ق.) نيز در آن جا به خاك سپرده شده است. اين كفشداري در اجاره سيد عبود سيد جواد شروفي است و باب علي اكبر كه به حرم گشوده مي شود مقابل اين كفشداري است. اين در (باب علي اكبر) از چوب ساج مرغوب ساخته شده است. به همين رواق شرقي دو درِ ديگر نيز گشوده مي شود كه در كنار هم قرار دارند و يك ديوار ميانشان فاصله است. اين دو در، كه به مسجد حرم باز مي شود، از چوب ساج مرغوب ساخته شده و داراي نقش و نگارها و برجسته نماهايي است و پوششي از نقره نيز بدانها داده شده است.
توليت حرم امام حسين(عليه السلام) درِ سوّمي هم در شمال شرق اين رواق گشوده كه به صحن باز مي شود. كفشداري واقع در كنار اين در، به اجاره سيد ناصر سيد جواد شروفي درآمده است. مقبره آل كمونه در شمال شرقي مسجد حرم قرار دارد و شيخ مهدي كليدار، شيخ ميرزا حسن كليدار ]تغييريافته كليددار[ و همچنين برادر سومشان حاج محمدعلي كمونه (شاعر درگذشته به سال 1282هـ .ق.) و كساني ديگر از اين خاندان در همين مقبره به خاك سپرده شده اند.
مرقد سيد ابراهيم مجاب
رواق غربي حرم جايي است كه مرقد سيد ابراهيم مجاب در آن قرار دارد. وي فرزند سيد محمد عابد و سيد محمد نيز فرزند امام موسي كاظم(عليه السلام) است كه در سال 247هـ .ق. به كربلا آمد و آن جا سكونت گزيد. در اين دوران محمّد منتصر پسر متوكّل امور خلافت را در دست گرفت. او كه از آنچه متوكّل بر علويان روا داشته بود اندوهگين و آزرده خاطر بود، به علويان اجازه داد قبر امام حسين(عليه السلام) را زيارت كنند. در اين دوران
بود كه سيد محمد مجاب مرقد امام را زيارت كرد و به هنگام زيارت رو به مرقد امام با عبارت «السَّلامُ عَلَيك يا جَدّاه» سلام كرد و از درون ضريح با عبارت «وَعَلَيكَ السَّلام يا وَلَدي» پاسخ شنيد و از همين روي «سيد مجاب» ناميده شد.
شيخ شرف الدين عبيدلي در كتاب «تذكرة الأنساب» مي نويسد:
«ابراهيم، نابيناي كوفي كه به سلام او پاسخ داده شد و يكي از فرزندانش در بيت شعري درباره اش مي گويد:
كجاي مردمان را نيايي به سان نياي من است، موسي يا فرزندش مجاب، كه چون سبط خفته در خاك را خواند، او به زيباترين سخن پاسخش گفت.»
چون ابراهيم مجاب درگذشت، در صحني كه آن روزگاران بود به خاكش سپردند، اما بعدها در توسعه حرم امام حسين(عليه السلام) مقداري به مساحت بناهاي حرم افزوده شد و درنتيجه مرقد سيد ابراهيم مجاب در رواق غربي مذكور قرار گرفت.
1 ـ تذكرة الانساب، احمد بن محمد بن مهنا بن عليّ بن مهنا حسيني، نسخه خطي در كتابخانه آستان قدس رضوي به شماره 657، صص112 ـ107
بر مرقد او صندوقي است از چوب ساج مرغوب و ضريحي از فولاد سبز آن را دربرداشته، اما امروزه ضريحي از برنز جايگزيـن آن گشته كه در طي سال ها نوسـازي شده است.
آرامگاه تعدادي از شخصيت هاي ديني و علمي در اين رواق جاي گرفته كه از آن جمله اند:
1 ـ سيد عبدالله بحراني صاحب كتابهاي گرانسنگي چون «الافاضات الحسينيّه» و «شرح مختصر النافع علامه حلي» در فقه.
2 ـ سيد محسن بن سيد عبدالله بحراني كه تقريرات درس استاد خود شيخ خلف بن عسكر را نوشته است.
3 ـ سيد محمد بن سيد محسن بحراني كه داراي كتابهايي ازجمله: «الفصول البهيّة في بعض أخبار الحجج المرضية وهداية العباد» در فقه است.
4 ـ عالم شاعر سيد محمد زيني حسني.
5 ـ سيد محمد مهدي سيد سليمان آل طعمه، نياي نگارنده كتاب.
دو حجره به رواق غربي گشوده مي شود: يكي در نزديكي قتلگاه و مقبره خانوادگي آل نصرالله است و ديگري در نزديك مرقد سيد ابراهيم مجاب و مقبره خانوادگي آل جلوخان است.
مقابل اين حجره دو در است كه به مسجد حرم گشوده مي شود، هر دو از چوب ساج و به گونه اي بديع ساخته و با پوششي از نقره خالص تزيين شده است.
از اين رواق، همچنين، دو در به صحن گشوده مي شود كه يكي باب حبيب بن مظاهر است و كفشداري متعلق به آل شويخ در جوار اين در قرار دارد و ديگري باب سيد ابراهيم مجاب است كه كفشداري متعلق به سيد جعفر فرزند سيد حسن فرزند سيد جعفر آل طمعه بر آن واقع است. براي اين رواق درِ سومي هم در مقابل باب سلطانيه گشوده شده كه كفشداري متعلق به سيد هادي محمد مصطفي آل طعمه بر آن واقع است.
سرانجام، رواق شرقي يكي از ديگر رواق هاي حرم امام حسين(عليه السلام) است كه روزگاري رواق آقا باقر ناميده شده و امروزه به مناسبت جاي گرفتن آرامگاه فقيهان
نامبرده زير به رواق فقها نامور است:
1 ـ اصولي صاحب مكتب، شيخ محمدباقر بن محمد اكمل معروف به وحيد بهبهاني.
2 ـ سيد علي طباطبايي صاحب كتاب فقهي «رياض العلماء».
3 ـ شيخ يوسف آل عصفور بحراني صاحب كتاب «الحدائق الناضره».
اين سه، در مقبره اي واحد در سمت راست درِ حرم مدفونند و بر مقبره آنان ضريحي كوچك است.
آرامگاه نامبردگانِ زير هم در اين رواق جاي دارد:
1 ـ سيد كاظم بن قاسم حسيني رشتي (متوفاي سال 1259هـ . ق.).
2 ـ سيد احمد بن سيد كاظم رشتي (كشته شده به سال 1295هـ . ق.).
3 ـ شاعر بزرگ حاج جواد بدقت (متوفّاي سال 1281هـ . ق.).
4 ـ عالم شاعر شيخ جعفر بن صادق السهر.
رواق جنوبي به رواق حبيب بن مظاهر نامور است و او همان صحابي بزرگي است كه در عاشورا در پيشگاه امام حسين(عليه السلام) شهيد شد. بر مرقد او ضريحي كوچك از جنس نقره ساخته اند كه در تاريخ دهم جمادي الآخر سال 1410هـ . ق. نوسازي شده است.
اما كشيكخانه اي كه در مقابل ضريح حبيب بن مظاهر واقع شده مدفن شماري از بزرگان آل طعمه است كه از آن جمله اند: سيد جواد فرزند سيد حسن آل طعمه توليت حرم امام حسين(عليه السلام) (كه بنا بر نوشته لوحش به سال 1309هـ . ق. درگذشته است)، سيد سليمان سيد مصطفي آل طعمه، فرزند وي سيد يوسف، نوه اش سيد جواد و شماري ديگر.
رواق حبيب بن مظاهر، همچنين مرقد شخصيت هاي علمي معروفي است كه از آن جمله اند:
1 ـ سيد محمدمهدي موسوي شهرستاني (درگذشته به سال 1216هـ .ق. و صاحب تأليفات گرانسنگ). يكي از كارهاي برجسته او ملحق كردن مسجد واقع در حرم امام حسين; يعني مسجد عمران بن شاهين ـ بنيانگذار حكمراني آل شاهين در منطقه جنوب
عراق ـ به حرم است. داستان اين اقدام از قرار زير است:
تنگ بودن حرم و نداشتن گنجايش كافي براي زايران امام(عليه السلام) بويژه در مناسبت ها و زمان هاي ويژه زيارت، مشكلاتي را براي آنان ايجاد مي كرد، همين امر سيد محمد شهرستاني را بر آن داشت تا به رغم مخالفت گماشته حكومت عثماني مرادبيك، در سال 1213 براي الحاق مسجد به حرم بكوشد.
وي معماران و بنايان را گرد هم آورد و در اين باره با آنان رايزني كرد. عقيده همه بر آن بود كه ديوار ميان مسجد و حرم را بردارند و اين كار را بدون هيچ گونه سروصدايي به انجام رسانند. چنين شد كه وسايل لازم براي اين كار را فراهم ساختند و منتظر ماندند. از ديگرسوي، در همين هنگام ميان ساكنان دو محله از محله هاي كربلا درگيري پيش آمد و اين درگيري حكمران عثماني و توليت حرم امام را بر آن داشت مطابق شيوه هميشگي خود كه در هنگام بروز درگيري و ناآرامي حرم را مي بست و تا استقرار آرامش درهاي حرم را نمي گشود، درهاي حرم امام(عليه السلام) را ببندد. درهاي حرم بسته شد و كارگران و بناياني كه از پيش آماده شده بودند كار خود را آغاز كردند. آنها ديوار را برداشتند، مسجد شاهين را با حرم يكي كردند و جاي اتصال ديوار برداشته شده به ديوارهاي باقيمانده را كاشي كاري كردند. زماني گذشت و چون درهاي حرم را گشودند. غافلگيرانه متوجه شدند مسجد اهل سنت را با حرم امام(عليه السلام) يكي كرده اند. سيد محمد شهرستاني اين كار را به انگيزه عشق و علاقه به اهل بيت انجام داد و با اين كار خود دستگاه حاكم عثماني را در اين عرصه به شكست كشاند.
يكي ديگر از كارهاي شايسته شهرستاني كشيدن نهري از فرات به نجف اشرف در روزگارفرمانروايي آصف الدولة بن شجاع است.شهرستاني به سال1216هـ .ق. درگذشت.
2 ـ سيد محمدحسين پسر محمدمهدي موسوي شهرستاني.
3 ـ سيد محمدحسين مرعشي حسيني، مشهور به شهرستاني، صاحب كتابهاي گرانسنگي چون «غاية المسؤول في علم الاُصول» و درگذشته به سال 1315هـ .ق.
1 ـ درباره جزئيات نكـ : مجله «العرفان»، لبنان، دوره 52، شماره 10، ذي الحجه سال 1384هـ .ق. = آوريل 1965م. مقاله «چگونه حرم امام سيدالشهدا در كربلا توسعه يافت؟»، ص 1058 ـ 1055
4 ـ ميرزا محمدعلي فرزند سيد محمدحسن مرعشي، صاحب كتاب «الدرَّة الْوَجيزة في شرح الوجيزة» و درگذشته به سال 1344هـ . ق.
گفتني است نامبردگان همه در يك مقبره به خاك سپرده شده اند و اين مقبره در پشت قبور شهيدان واقع است.
قتلگاه
مقتل
محلي است كه در آن سر امام(عليه السلام) را از تن بريدند. اين محل كه حجره اي ويژه با دري نقره اي و پنجره اي به صحن، در جنوبِ غربيِ رواق حبيب بن مظاهر واقع است و كف آن با سنگ مرمرِ روشن فرش شده و سردابي با دري نقره اي در آن وجود دارد.
در رواق شمالي كه به «رواق السلاطين» نامور است، به مقبره تني چند از شاهان و فرمانروايان قاجار برمي خوريم كه مظفرالدين شاه، فرزندش محمدعلي و نوه اش احمد از آن جمله اند. قبر عالم برجسته سيد عبدالحسين حجت طباطبايي و همچنين خطيب مشهور سيد حسن استرآبادي در مقابل اين مقبره است. در پشت رواق حبيب بن مظاهر
مقبره اي ديگر است كه درِ آن به صحن گشوده مي شود و مرحوم شهيد مهدي حاج عبدالصراف در آن جا دفن شده و قبر مرحوم شيخ مظهر حاج صكب رييس عشيره سعيد نيز آنجاست.
گفتني است رواق هاي چهارگانه حرم امام(عليه السلام) به نشستن زنان اختصاص دارد و ورود و خروج مردم به حرم نيز از همين رواق هاست. بر در هر رواق كفشداريي وجود دارد كه عراقي ها آن را «كشوانيه» و جمع آن را «كشوانيات» نامند. در برخي از اين كفشداري ها آيه } فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ اِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوي{ نوشته شده است.
ايوان طلا
اين ايوان كه از ضلع جنوبي حرم مُشرف بر صحن است، داراي سقفي است بلند كه خود داراي سه بخش است: بخش مياني با ارتفاع بيشتر و دو بخش جانبي با ارتفاع كمتر. طول ستون هاي بخش مياني به 13 متر و طول ستونهاي دو بخش جانبي به 9 متر مي رسد. اين ستونها تا زماني نه چندان دور، از چوب هايي بود كه در سال 1330هـ .ق. از جنگلهاي هند آورده بودند، اما چون اين ستون هاي چوبي رو به خرابي نهاده و رطوبت و موريانه استقامت آنها را كم كرده بود، يكي از نيكوكاران ايراني به نام محسن قنبر رحيمي اين ستون ها را با ستون هايي از سنگ يكپارچه جايگزين كرد.
ايوان مستطيل شكل است و طول آن به 36 متر و عرض قسمت مياني آن نيز به 10 متر مي رسد.
قسمت زير ايوان با نرده هاي فلزيي كه ميان ستون ها قرار گرفته، از صحن جدا شده و مردم از دو سمت كنار ايوان به درون حرم شدآمد مي كنند. ديوارهاي اين ايوان با طلاي ناب روكش شده و قسمتهاي فوقاني ديوارها با كاشي هايي كه به شكلي بديع و چشمنواز در كنار هم چيده شده اند و سرانجام ديگر جايهاي ديوارها با كاشي هاي داراي نقش و نگار آذين شده است.
1 ـ طه: 12، «پاي افزار خويش بيرون آور كه تو در وادي مقدس طُوي هستي.»
ايوان طلا
در اين ايوان سه درِ چوبي با روكش طلا و همراه با ميناكاري وجود دارد كه آياتي از قرآن و يا ابياتي از شعر بر آن نوشته شده است:
1 ـ درِ اوّل: طول اين در دو متر و عرض آن يكونيم متر است، در سمت شرق ايوان قرار دارد و بيت شعرهاي زير بر آن نقش بسته است:
قل لمن ذاب حنيناً واشتياق *** لذراري المصطفي بعد الفراق
ها هنا واري حسيناً قبره *** أكذا البدر يُواريه المحاق
وهنا مذ سكنت أنفاسه *** فقد اهتزت له السبع الطباق
مزقت أعضاءه سمر القنا *** نهبت أحشاءه البيض الرقاق
وبآل الله كم قد هتكت *** آل حرب و عصابات النفاق
يزعمون الدين ما جاءوا به *** ودمُ الدين بأيديهم يراق
رصدوا الطرق علي خير الملا *** ليحولوا دون من رام اللحاق
حرموا الماء عليهم وأبوا *** لبنيهم قطرة منه تذاق
كم رضيع يتلظي ظمأ *** قلبه أو شك أن يذكو احتراق
و صريع مثله فوق الثري *** حين أبقته القنا رهن السباق
مرّ يوم القلب صبراً عنهم *** وسلوا سامه ما لا يطاق
نحن لا ننسي حسيناً والألي *** ما اعتلي مثلهم الخيل العتاق
نحن لا ننسي حسيناً جددت *** نحوه الأظفار ذؤبان العراق
كلما حاول إرشادهم *** في الشقا ضلوا وتاهوا في الشقاق
جادها أزكي دم *** جادها الدمع ...
لا تلم أن ننتشق من تربها *** إنها أشهي من المسك انتشاق
آل بيت نذروا أنفسهم *** أن يقيموا الحق مرفوع الرواق
ها هنا قد أخذ الجيش بهم *** مثلما دار علي الخصم النطاق
لجب قد وسّع الظلم لهم *** وبه صدَّ الفضا الرحب وضاق
وتلاقي بأباة أيقنوا *** أنه ما من قضاء الله واق
فتهاووا ها هنا صرعي وفي *** جنة الخلد لهم طاب التلاق
هذه أبوابها قد أرخت *** «ما لها دون مجيبها انغلاق»
1 ـ مؤلف نتوانسته است اين مصراع را بخواند.
2 ـ «به هر آن كه پسِ فراق و جدايي، دلتنگ و دلداده فرزندان مصطفي شده است بگو:
در اينجا حسين مدفون است و آيا مي شود چنين بدر را محاق بپوشاند؟
اين جا از آن روز كه نفس هاي او باز ايستاده، هفت آسمان لرزيده است.
خنجرهاي تيزپيكر او را از هم دريد و شمشيرهاي بران پاره هاي تن او را بريد.
خاندان ابوسفيان و گروه هاي نفاق چه اندازه حرمت آل الله را شكستند!
بر اين ادعا بودند كه دين همان است كه آنان آورده اند، در حالي كه خون دين به دست آنان بر زمين ريخته مي شد.
راه را بر برترين آفريدگان بستند تا سدّ راه هر كسي شوند كه آهنگ پيوستن در سر دارد.
آب را بر آنان حرام كردند و قطره اي آب بر كودكان و خردسالان خاندان رسول روا نداشتند.
چه بسيار شيرخوارگاني كه تشنگي از دلهايشان شعله مي كشيد و نمانده بود كه از آتش عطش بسوزند.
و چه كشتگاني كه بر روي خاك ماندند تا اسبان بر آنها بتازند و مسابقه دهند.
آن روز، بر دل اندوهي گذشت كه آن را به ستوه آورد و توان و تابش نبود.
ما حسين را از ياد نمي بريم و نيز آنها را كه همانندشان بر اسب هاي پيكار ننشسته است.
ما از ياد نمي بريم حسيني را كه گرگان عراق براي دريدن پيكر او چنگال تيز كردند.
هرچه براي راهنمايي آنان تلاش كرد در همان گمراهي كه داشتند ماندند و در بيابان سركشي و دشمني سرگشته شدند.
پاك ترين خون بر اين زمين ريخت و اينك پاك ترين اشكها نثار او.
بر تو هيچ خرده نيست كه خاك اين سرزمين به سان عطر ببويي كه اين خاك از هر عطري براي بوييدن خوش تر است.
خانداني كه جان خويش نذر آن ساختند كه خيمه دين را برپا بدارند.
اين جا بود كه سپاه دشمن در ميانشان گرفت، چونان كه بر هر دشمن حلقه محاصره تنگ كنند.
سپاهي گران بود كه ستمگري توانگرشان كرده بود و بدين ستمگري آسمانِ فراخ تنگ شده بود.
آن خاندان با سربلندي و تسليم ناپذيري ايستادند و يقين داشتند كه در برابر تقدير خداوند هيچ بازدارنده اي نيست.
پس در اين سرزمين سر بر خاك نهادند و در آن سراي در بهشت، خوش همديگر را ديدار كنند.
اين درهاي بناي مرقد آنان است كه بدين ماده تاريخش ثبت شده است: اين درها هرگز بر كسي كه بدين سوي آيد و پاسخ دهد بسته نيست نه.»
گفتني است آخرين مصرع اين شعر; يعني عبارت «ما لَها دُونَ مجيبها اِنْغِلاق» ماده تاريخِ ساخت يا نصب در است كه به حساب ابجد با سال 1385هـ .ق. برابري مي كند. همچنين متن عربي شعر در مصرع دوم بيت پانزدهم افتادگيي دارد كه نگارنده درباره اش مي گويد: «نتوانسته ام آن را بخوانم»، «مترجم».
يادآور است، اين در به فراخنايي، به وسعت ميانگين 8 متر مربع باز مي شود كه محل نگهبانان و خادمان حرم است و آن را كشكخانه (كشيكخانه) نامند.
2 ـ درِ وسط: اين در، بلند و داراي ساختي استوار و طلاكاري شده است. ارتفاع آن به 4 و عرض آن به 2 متر مي رسد و در نوع خود يكي از محكم ترين و خوش ساخت ترين درهاست. بر بالاي در، متن كامل سوره شمس به خط جوادعلي و به سال 1372هـ .ق. نوشته و بر دو لنگه در نيز ابياتي از قصيده عينيه شاعر بزرگ محمدمهدي جواهري نوشته شده و بر روي آنها نيز نقاشي هايي نيز به هنرمندي سيد عبدالله آفريده شده است.
3 ـ درِ سوم: اين در كه طولش به 2 متر و عرضش به 5/1 متر مي رسد، از نقره
خالص ساخته شده و داراي قابي شيشه اي است. در سمت غرب ايوان قرار دارد و بيتهاي زير بر دو لنگه آن نقش بسته است:
هنا لابن فاطمة مضجعُ *** به نحن بالله نستشفع
هنا كلّ يوم تنادي السما *** ألا أيّها المسلمون اسمعوا
متي رمتم الفوز يوم الجزا *** بباب الحسين قفوا واخشعوا
فما هو إلاّ لدار الخلود *** مجاز لشيعته مهيع
وقولوا سلام علي الطاهرين *** من الرجس فوق الثري صرّعوا
فهم خير من حمل المرهفات *** و هم خير من ضحت الأذرع
هنا موضع لابن بنت الرسول *** وللصحب في جنبه موضع
هنا وهنا ساميات القباب *** يطوف بها السجّد الركّع
قباب تود السماء لها *** شموس بأفلاكها تسطع
قباب عليها وفيها الهدي *** لنا فهي للنور مستودع
قباب قضي الله أن يستطيل *** علي النجم سؤددها الأرفع
هنا وتذكرت يوم الحسين *** فتسبق ألفاظنا الأدمع
تراه وقد خانه الناكثون *** فجاءته راياتهم تسرع
فيصرع هذا بحدّ الظبا *** وهذا بحرّ الظما يصرع
وهذا علي صدره طفله *** بسهم العدي نحره يقطع
وهذي وتلك به تستغيث *** ليرجعهم و هو يسترجع
هنا في المحرّم نادي الحسين *** فدوّي الزمان له أجمع
فحط الرجال هنا والنساء *** ستسبي هنا و هنا المصرع
نداء يرن بسمع العصور *** و يرويه عن مجمع مجمعُ
تكاد المساوات تبكي له *** دماً و الجبال له تخشع
فيا زائريه اِذا شئتم *** سموا لدي بابه فاركعوا
و اِن شئتم مفزعاً أرخوا *** «ضريح الحسين هو المفزع»
1385 هـ .
اين در نيز به فراخنايي به نام كشيكخانه باز مي شود و پس از گذر از آن، به رواق حبيب بن مظاهر مي رسد، چونان كه با گذر از دو در ديگر هم بدين رواق مي رسيد.
كف رواق حبيب بن مظاهر و همچنين پايين ديوارها، به مرمر مرغوب پوشيده شده و قسمتهاي بالاي ديوارها و نيز سقف اين رواق به آينه كاريهايي داراي اشكال هرم
1 ـ «اين جا آرامگاه فرزند فاطمه است كه ما بر درگاه خداوند از او شفاعت خواهيم.
اين جا هر روز آسمان فرياد برمي دارد كه هان! اي مسلمانان بشنويد!
هرگاه رستگاري روز جزا را مي جوييد بر در خانه حسين بايستيد و تواضع كنيد.
اينجاست، تنها همين جا كه براي شيعيان او گذري هموار به سوي سراي جاودانگي است.
و بگوييد سلام بر آن پاكان و پيراستگان از آلودگي كه بر اين خاك جان باختند.
آنان برترين فرزنداني بودند كه مادري بر دامن مي نشاند و يا دست محبت پدري بزرگ مي كند.
اين جا جاي خفتن فرزند دختر پيامبر است و ياران او نيز در برش جاي دارند.
اينجاست، هم اينجاست آن گنبدهاي بلند كه سجده گزاران و ركوع كنندگان بر گِردش طواف كنند.
گنبدهايي كه آسمان آرزو دارد كاش روزي خورشيدي در فلك آن مي بود و مي درخشيد.
گنبدهايي كه بر آن و در آن نور هدايت ماست و يكسره جايگاه نور است.
گنبدهايي كه خداوند تقدير كرده كه بر بلنداي آسمانِ بلند برتري يابد.
اين جا، البته آن روز حسين را به ياد آوردم و اينجاست كه گريه بر گفته ها پيشي مي گيرد.
اين جا، يكي به تيغه شمشير كشته مي شود و يكي به سوزندگي تشنگي جان مي دهد.
يكي كودكش را بر روي سينه گرفته و به تير دشمن گلويش پاره مي شود.
دختري از يكي از آن جفاكاران فرياد مي خواهد و او در پاسخ آيت مرگ مي خواند.
اين جا، حسين در محرم فريادي برآورد و همه روزگار با او هم آوايي كرد.
او فرياد برآورد كه اين جا جاي بارگشودن است و هم اين جا مردان بر خاك افتند و زنان به اسيري روند.
اين فرياد است كه در گوش همه عصرها طنين افكند و نسلي آن را از نسل ديگر شنوند و بازگويند.
چيزي نمانده است كه آسمان بر او خون بگريد و كوه ها از اندوه از هم بگسلند.
اي زايران، اگر بلندي مي جوييد بر درگاه او سر به تواضع فرود آوريد.
و اگر پناهگاهي مي طلبيد اين ماده تاريخ را از ياد نبريد كه: ضريح حسين پناهگاه است.»
گفتني است مصرع پاياني يعني «ضريح الحسين هو المفزع» ماده تاريخ بنا يا نصب اين در است كه به حساب ابجد با سال 1385هـ .ق. برابري مي كند، «مترجم».
و ستاره و همانند آن زينت يافته و چلچراغهايي از سقف آويزان است. بر ديوارهاي دو بازوي ايوان طلا هم چند بيت شعر مناسب از شيخ عبدالكريم نايف نقش بسته است. اين ابيات عبارتند از:
هذه روضة قدس *** بحسين الطهر تسطع
تهبط الأملاك فيها *** وعلي الأعتاب تخضع
في بيوت أذِن اللّـ *** ـه بأن للعرش ترفع
در يازدهم محرم سال 1388هـ .ق. و پس از آن كه بيست و هفت كاميون حامل ستونهاي مرمر براي ايوان طلا و نيز سنگهاي مرمر ديگر براي جلوي ايوان به كربلا رسيد، فرمان خراب كردن ايوان قديم را صادر كردند و رياست دفتر وزارت اوقاف عراق بالابرها و ديگر امكانات لازم براي انجام سريع كار از سوي هيأت نوسازي حرم امام حسين(عليه السلام) را در اختيار گذاشت و كار تعويض ستونهاي ايوان و بناي ايوان نو انجام گرفت. در پيرامون سقف اين ايوان، در سال 1399هـ .ق. و در دوران توليت سيد عبدالصالح آل طعمه ـ چونان كه آن جا نوشته است ـ آياتي از قرآن كريم به خط سيد صادق آل طعمه نقش بسته است. در قسمت نزديك به درِ وسطي ايوان، شمعدان بزرگي آويخته بود كه شمع هاي روشنايي در آن گذاشته مي شد، آن گونه كه در داخل حرم نيز تا پيش از برخوردار ساختن آن از برق شمعدان هايي در اندازه هاي مختلف وجود داشت و شمعهايي كه در درون اين شمعدان ها مي سوخت حرم را روشن مي ساخت.
نيپور يكي از جهانگردان است كه در 27 دسامبر سال 1765م. از حرم امام ديدار كرده است. او در توصيف حرم مي گويد: در جلوي در، شمعدان مسي بزرگي بود كه در آن چند چراغ روشنايي وجود داشت.
در سمت شرق ايوان و بر گذر زايران به درون حرم دو كفشداري در مقابل «باب قاضي الحاجات» وجود دارد. يكي از اين كفشداري ها در اختيار ورثه شيخ احمد شيخ
1 ـ «اين حرم قدسي است كه در آن نور حسين مي تابد.
فرشتگان در آن فرود مي آيند و بر آستانه درها به تواضع سر فرود مي آورند.
در خانه هايي كه خداوند اجازه فرموده است، به سوي عرش رفعت و بلندي يابد.»
حسن قاو و ديگري در اختيار ورثه شيخ مجيد ابراهيم خليل اسدي است. در سمت ديگر هم دو كفشداري ديگر وجود دارد كه يكي از آنِ شيخ احمد كشوان و ديگري در اختيار ورثه محمد قصير است.
در سمت باب القبله هم دو كفشداري است; يكي از آنها كه در مقابل تكيه بكتاشيه است متعلق به ورثه سيد سليمان فرزند سيد جعفر مصطفي آل طعمه و اكنون در اجاره سيد مرتضي سريجي است و ديگري كه دفتر توليت حرم امام حسين(عليه السلام) نيز در مقابل آن قرار دارد، از آنِ شيخ علي بن حسن بن ناصر كشوان و شريك او سيد جواد بن سيد هاشم سيد نور كشوان موسوي است.
صحن و درهاي آن
صحن حرم امام حسين(عليه السلام) محدوده اي يكپارچه و وسيع است كه رواق ها و گنبدخانه حرم را در ميان گرفته است. برخي نام «جامع» را به صحن داده اند; از آن روي كه مردم در هنگام نماز و نيز براي زيارت و يا خواندن دعا و برگزاري مراسم ديني، آن جا گرد هم مي آيند. نام «مشهد» نيز بر صحن نهاده شده است، از آن روي كه مردم براي زيارت و دعا در آن جا حضور مي يابند. واژه «مشهد» از ديرباز براي عراقيان شناخته بوده و در مورد مرقدهاي امامان به كار مي رفته است. براي نمونه، شاعر مي گويد:
توجّهت نحو المشهد العَلَم الفرد *** علي اليمن والتوفيق والطائر السعد
يا شاعري ديگر مي گويد:
يا صاح هذا المشهد الأقدس *** قرَّت به الأعين والأنفس
در عرف عراقيان كلمه «مشهدان» به مرقد امام علي(عليه السلام) در نجف و مرقد امام حسين(عليه السلام) در كربلا اشاره دارد.
1 ـ «از اقبال خوش و به توفيق و خجستگي، به سوي آن مرقد بشناخته يگانه روانه شدم.»
2 ـ «اي صاحب اين مرقد پاك كه ديده و دل بدو روشن شده است.»
مرقد امام حسين(عليه السلام) در ميان بخش قديمي شهر كربلا قرار گرفته و تا پيش از سال 1948 ميلادي خانه ها، بازارها و بناهاي ديگر بدان متصل بود و ميان آنها و حرم خياباني وجود نداشته است. در اين سال بر گرد حرم امام(عليه السلام) خياباني احداث كردند و اجازه ندادند بناهاي شهر به مجموعه بناهاي حرم متصل شود.
ديوار بيرونيِ حرم از ديگر بناهاي شهري جدا و با كاشي و آجرهاي زرد زينت داده شد و بر بالاي درها و قسمتهايي از بالاي ديوارها نيز كتيبه هايي از آيات قرآن كه با خط كوفي بر كاشي هاي معرّق نقش بسته بود نصب كردند.
صحن امام از داخل به شكل مستطيل، البته به سان ضريح با دو ضلع اضافه و در واقع شش پهلو بوده، اما در جريان توسعه حرم در سال 1947 ميلادي اين دو ضلع اضافه; يعني ضلعي در جنوب شرقي و ديگري در شمال شرقي برداشته شده و درنتيجه، صحن از داخل به شكل يك مستطيل كامل درآمده است، هرچند از بيرون نمايـي
بيضوي شكل دارد.
ارتفاع ديوارهاي صحن به دوازده متر مي رسد كه از داخل تا ارتفاع دو متر سنگ كاري شده و در قسمتهاي بالاتر با كاشي ها و كتيبه ها و نقش هاي چشمنواز زينت يافته و در بالاتريـن قسمت ديوار آياتي از قرآن كه سوره كاملـي را تشكيل داده نقـش بسته است.
تا پيش از توسعه حرم در سال 1947م. در اطراف صحن، مسجدها و مدرسه هايي ديني وجود داشت كه درهايشان به صحن گشوده مي شد. اما شهرداري كربلا اين مدرسه ها و مسجدها را ويران و به جاي آنها همان خيابان پيرامونيِ حرم را احداث كرد. مدرسه حسن خان يكي از اين مدرسه هاست كه خود بزرگترين مدرسه علوم ديني در كربلا بوده و انديشمندان و عالمان بزرگي از آن برخاسته اند كه سيد جمال الدين اسدآبادي يكي از آنهاست. مسجدي هم كه حسن خان ساخته بود در نوع خود يكي از شاهكارهاي معماري به شمار مي رفت. اين مسجد كه به همراه بخش اعظم مدرسه، از ميان رفته در ناحيه شمال شرقي صحن قرار داشته است.
مدرسه صدراعظم و مدرسه زينبيه كه هر دو از مدرسه هاي علميه كهن كربلاست و همچنين جامع بزرگ ناصري ازجمله بناهايي است كه در سمت غرب حرم در جريان توسعه از ميان رفته است.
در سمت شمال هم تا پيش از توسعه حرم، جامع رأس الحسين(عليه السلام) وجود داشته و در ميانه اين مسجد مقامي به نام رأس الحسين(عليه السلام) بوده كه بنا بر روايات، پيش از سفر اسيران از كربلا به كوفه سر امام در اين مكان گذاشته شده است و از همين روي مردم بدين مسجد و مقام اهميت خاصي مي داده اند. اما به هر حال اين مسجد بكلّي از ميان رفته است.
دكتر سيد عبدالجواد كليدار بناي بخش شمالي صحن را از اقدامات شاه طهماسب صفوي مي داند و آن گونه كه در «بحار الانوار» مجلسي اشاره شده، اين بخش در جريان توسعه اي كه در عهد صفوي در حرم امام(عليه السلام) انجام گرفته، بنا شده است. ظاهراً تا آن زمان صحن حرم امام حسين(عليه السلام) به شكل حرم امام كاظم(عليه السلام) و داراي سه ضلع شرقي، غربي
و جنوبي بوده، اما شاه طهماسب ضلع شمالي را نيز به صحن افزوده و بدين ترتيب صحن داراي چهار ضلع شده است.
مجموع مساحت صحن به 1500 متر مربع مي رسد و شايد يكي از مهمترين ويژگي هاي حرم امام حسين(عليه السلام) همين صحن وسيع ايوانهاي زيباي فراوان است; چه، 65 ايوان بر گرداگرد وجود دارد و در هر ايوان نيز حجره اي است كه ديوارهايش از بيرون و اندرون كاشي كاري است. اين حجره ها براي مباحثه طلاب بوده و برخي هم به شاهان، اميران، فرمانروايان و عالمان و رجال دين اختصاص داشته است.
ضلع هاي چهارگانه صحن
ضلع شمالي; در زاويه شمال شرقي صحن باب الكرامه واقع است و در سمت چپ آن به ترتيب، سه مقبره از آنِ آل طعمه، مقبره عبدالمجيد كمبوري، ايوان وزير، مقبره آل صالح (گدا علي)، مقبره آل حكيم شهرستاني، و مقبره آل زيني قرار گرفته كه برخي از رجال اين خاندان; ازجمله سيد عبدالرزاق و فرزندانش، همچنين سيد عباس آل تاجر و فرزندش سيد محمدحسن دفن شده اند.
پس از آن مقبره سيد ابراهيم شهرستاني و فرزندش سيد صالح است. سپس همچنان كه به سمت چپ برويد، به باب السدره و پس از آن مقبره سيد عبدالحسين سر خدمت آل طعمه، برادرش سيد مرتضي و برادرزاده اديبش سيد مصطفي سيد سعيد خواهيد رسيد.
ضلع غربي; در اين ضلع مقبره ها و غرفه هايي قرار گرفته كه مهمترين آنها ]به ترتيب به سمت چپ[ عبارتند از: مقبره شيخ خلف بن عسكر زوبعي كه در طاعون سال1246 هـ . ق. درگذشت. در اين غرفه شاعر بينادل شيخ قاسم الهي (درگذشته به سال 1276هـ . ق.) نيز دفن شده است. زماني در مقابل اين مقبره سكويي وجود داشت كه شاعران بزرگي چون ابوالمحاسن، كاظم الهي، حاج عبدالمهدي حافظ و شيخ محسن
1 ـ عبدالجواد كليدار، تذكرة كربلاء وحائر الحسيني(عليه السلام)، ص242
ابوالحب و همچنين برخي از ديگر بزرگان عصر، هر روز بر آن مي نشستند و آثار نظم و نثر خويش را مي خواندند. اين سكو تا توسعه حرم به سال 1367هـ .ق. وجود داشت. در پشت اين مقبره، مقبره اي ديگر از آنِ خاندان ابوطحين و در كنار آن نيز مقبره علاّمه شيخ عبدالحسين تهراني (درگذشته به سال 1286هـ .ق.) است. باب السلطانيه پس از اين مقبره است.
از آن هم كه بگذريم به يكي از انبارهاي حرم، سپس ايوان ناصري، آنگاه انباري ديگر و سپس قبر علاّمه سيد مرتضي كاشمري (درگذشته به سال 1342هـ. .ق) مي رسيم كه در حجره كابليه دفن شده است. پس از آن مقبره سيد صالح سيد سليمان مصطفي آل طعمه (درگذشته به سال 1319هـ .ق.) و فرزندان اوست كه در مقابل پنجره مقتل قرار مي گيرد. سپس به باب الزينبيه مي رسيم كه قبر مرحوم سيد محمود سيد علي وهاب در آستانه آن قرار گرفته و پس از آن هم حجره اي ديگر است كه در ماه رمضان در آن مجلس قرائت قرآني به مديريت سيد محمدحسن سيف برگزار مي شد. در كنار اين حجره پلكاني قرار دارد كه به طبقه دوم مي رسد و دفتر زمستاني توليت حرم در غرفه اي در اين طبقه قرار گرفته و اين غرفه بر باب الزينبيه مشرف است.
ضلع جنوبي; در ميانه اين ضلع، باب القبله قرار گرفته كه خود در زير ايواني بزرگ است كه ساعت زنگ دار بزرگي بر بالاي آن نصب شده است. قبر سيد محمد سيد العراقين در مدخل ايوان و دار مخطوطات (خزانه آثار خطي) و همچنين كتابخانه حرم امام(عليه السلام) در بالاي آن قرار گرفته است. پس از اين قبر مقبره مرحوم حاج مصطفي اسد خان و در مقابل آن مقبره آل ثابت واقع است.
هنگامي كه از بيرون به صحن درمي آييد دفتر توليت حرم امام حسين(عليه السلام) در سمت چپ شما و مقبره آل اشيقر نيز در جوار آن قرار مي گيرد. در سمت راست ايوان تكيه بكتاشيه است كه سيد احمد جدّ آل دده و برخي از فرزندان و نوادگان او در آن جا دفن شده اند. و آن سان كه در گذشته، صوفيان و مرشدان به اين تكيه مي آمدند امروزه نيز بزرگاني آهنگ آن مي كنند.
در جوار اين تكيه مقبره مرحوم حاج محمد شهيب قرار گرفته و در اين غرفه در
خلال ماه مبارك رمضان جلسه قرآني برگزار مي شود. قبر علاّمه سيد عبدالحسين آل طعمه توليت حرم امام حسين(عليه السلام) و همچنين قبر علاّمه شيخ محمد بن داود خطيب در مقابل اين مقبره است.
ضلع شرقي; قبر پيشواي ديني شيخ محمدتقي شيرازي در اين ضلع قرار گرفته و سقاخانه سلطان عبدالحميد عثماني نيز در جوار آن است.
پس از آن ايوان باب قاضي الحاجات قرار گرفته كه دو مقبره در آن است; يكي مقبره عالم بزرگ شيخ زين العابدين حائري و فرزندانش و ديگري كه در سمت مقابل قرار گرفته; مقبره ميرزا محمد ثقة الاسلام.
پس از ايوان به مسجد علاّمه سيد كاظم رشتي (درگذشته به سال 1259هـ . ق.) و سپس به ايوان باب الشهدا مي رسيم كه مقبره مرحوم سيد كاظم سيد عبود آل نصرالله در آن واقع است. همچنان در سمت شرق ايوان به مقبره بزرگي از آنِ خاندان آل طعمه برمي خوريم كه ميان دو ايوان ابوالشهدا و كرامه قرار گرفته است.
ايوان وزير
در وسط ضلع شمالي صحن، ايواني بزرگ است كه در گذشته پنجره اي آهني داشت كه به صحن مشرف بود. اين ايوان به يكي از وزيران حكومت قاجار، كه قبرش در پشت همين ايوان قرار دارد، نسبت داده شده و از همين روي آن را ايوان وزير ناميده اند. هرچند پيشتر نامش ايوان ليلو بوده است. درويشان در اين ايوان تكيه اي داشتند و آن جا در دهه اول ماه محرم گرد مي آمدند و با پرچمهاي سياه و كشكول هايي چند، مراسم عزاداري سالار شهيدان برگزار مي كردند و شخصيت هاي شناخته شده كربلا در اين مراسم حضور مي يافتند. در آن روزگار رهبري اين درويشان را سيد مطهر بر عهده داشت كه شخصيتي محبوب بود.
در اين ايوان عالمان و ناموران بسياري به خاك سپرده شده اند كه نامهايشان بر سنگهاي ديوار نوشته بوده است; از اين جمله مي توان از خطيب كربلا سيد جواد هندي و حجة الاسلام سيد ميرزا هادي حسيني ياد كرد.
|