بخش 39
اعمال روز عرفه تسبیحات حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله ذکر صلوات از حضرت صادق (علیه السلام) دعای حضرت حسین (علیه السلام)
مفاتيح الجنان
اعمال روز عرفه
روز نهم روز عرفه و از اعياد عظيمه است اگرچه به اسم عيد ناميده نشده است و روزي است كه حق تعالي بندگان خويش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مَوائد جُود و احسان خود را براي ايشان گسترانيده و شيطان در اين روز خوار و حقيرتر و رانده تر و خشمناكترين اوقات خواهد بود و روايت شده كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام شنيد در روز عرفه صداي سائلي را كه از مردم سؤ ال مي نمود فرمود به او واي بر تو آيا از غير خدا سؤ ال مي كني در اين روز و حال آنكه اميد مي رود در اين روز براي بچّه هاي در شكم آنكه فضل خدا شامل آنها شود و سعيد شوند و از براي اين روز اعمال چند است اول غسل دوّم زيارت امام حسين عليه السلام كه مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلكه بالاتر است و احاديث در كثرت فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز متواتر است و اگر كسي توفيق يابد كه در اين روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش كمتر از كسي كه در عرفات باشد نيست بلكه زياده و مقدّم است و كيفيّت زيارت آن حضرت بعد از اين در باب زيارات بيايد انشاءالله تعالي سوّم بعد از نماز عصر پيش از آنكه مشغول بخواندن دعاهاي عرفه شود دو ركعت نماز بجا آورد در زير آسمان و اعتراف و اقرار كند نزد حق تعالي به گناهان خود تا فايز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزيده گردد پس مشغول شود به اعمال و ادعيه عرفه كه از حُجَج طاهِرِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِم روايت شده و آنها زياده از آن است كه در اين مختصر ذكر شود لكن ما به مقداري كه اين كتاب گنجايش آن را داشته باشد نقل مي كنيم شيخ كفعمي در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براي كسي كه ضعف پيدا نكند از دعا خواندن و مستحب است غسل پيش از زوال و زيارت امام حسين عليه السلام در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد زير آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با ركوع و سجود نيكو به عمل آورد و چون فارغ شود دو ركعت نماز كند در ركعت اوّل بعد از حمد توحيد و در دويم بعد از حمد قُل يا اَيُّهَا الْكافِروُنَ بخواند بعد از آن چهار ركعت نماز گذارد در هر ركعت بعد از حمد توحيد پنجاه مرتبه بخواند فقير گويد كه اين نماز همان نماز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است كه در اعمال روز جمعه گذشت
تسبيحات حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَاله در روز عرفه
پس فرموده بخوان اين تسبيحات را كه مروي از حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله است و سيّد بن طاوُس در اقبال ذكر فرموده :سُبْحانَ الَّذي فِي السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذي فِي الاَْرْضِ حُكْمُهُ
منزه است خدايي كه در آسمان است عرش او منزه است خدايي كه در زمين است فرمان و حكمش
سُبْحانَ الَّذي فِي الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذي فِي الْبَحْرِ سَبيلُهُ
منزه است خدايي كه در گورها قضا و فرمانش جاري است منزه است خدايي كه در دريا راه دارد
سُبْحانَ الَّذي فِي النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذي فِي الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدايي كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايي كه در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذي فِي الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذي رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ
منزه است خدايي كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايي كه آسمان را بالا برد منزه است خدايي
الَّذي بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذي لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ پس
كه زمين را گسترد منزه است خدايي كه ملجا و پناهي از او نيست جز بسوي خودش * *
بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه و بخوان
* * منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودي جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است * * * * * * *
توحيد صد مرتبه و آية الكرسي صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو:
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لااِلهَاِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيي وَيُميتُ
معبودي جز خدا نيست يگانه اي كه شريك ندارد پادشاهي خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بميراند
وَيُميتُ وَيُحْيي وَهُوَ حَيُّ لا يَموُتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلي كُلِّشَيْءٍ
و بميراند و زنده كند و او است زنده اي كه نميرد هرچه خير است بدست او است و او بر هر چيز
قَديرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذي لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَاَتوُبُ
توانا است * * * آمرزش خواهم از خدايي كه معبود بحقي جز او نيست كه زنده و پاينده است
اِلَيْهِ ده مرتبه يا اَللّهُ ده مرتبه يا رَحْمنُ ده مرتبه يا رَحيمُ ده مرتبه يا بَديعَ
و بسويش توبه كنم * * * * * اي خدا * * * * * اي بخشاينده * * * * * اي مهربان * * * * * اي پديدآرنده
السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه يا حَيُّ يا قَيُّومُ ده
آسمانها و زمين اي صاحب جلالت و بزرگواري * * * * * اي زنده و اي پاينده #
مرتبه يا حَنّانُ يا مَنّانُ ده مرتبه يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه امينَ ده مرتبه
* * اي پرعطا اي پرنعمت * * * * * اي كه معبودي جز تو نيست * * * * * اجابت كن * * * * *
ذكر صلوات از حضرت صادق عليه السلامپس بگو اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ يا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ يا
* * * خدايا از تو خواهم اي كسي كه او نزديكتر است به من از رگ گردن اي
مَنْ يَحوُلُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلي وَبِالاُْفُقِ
كه حائل شود ميان انسان و دلش اي كه او در ديدگاه اعلي است و در افق
الْمُبينِ يا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ
آشكاري است اي كه او بخشاينده است و بر عرش استيلا دارد اي كه نيست مانندش
شَيْءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِ
چيزي و او شنوا و بينا است از تو خواهم كه درود فرستي بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ و بخواه حاجت خود را كه برآورده خواهد شد انشاءالله تعالي پس بخوان اين
محمد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
صَلَوات را كه از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه بخواهد مسرور كند محمّد و آل
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
محمّد: را در صَلَوات بر ايشان بگويد: اَللّهُمَّ يا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطي وَيا خَيْرَ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا اي بخشنده ترين عطابخشان و اي بهترين
مَنْ سُئِلَ وَيا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِي
درخواست شدگان و اي مهربانترين كسي كه از او مهرباني جويند خدايا درود فرست بر محمد و آلش در
الاَْوَّلينَ وَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِي الاَّْخِرينَ وَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ
زمره پيشينيان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسينيان و درود فرست بر محمد
وَآلِهِ فِي الْمَلاَءِ الاَْعْلي وَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِي الْمُرْسَلينَ
و آلش در ساكنين عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلين
اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسيلَةَ وَالْفَضيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ
خدايا عطا كن به محمد و آلش مقام وسيله و فضيلت و شرف و رفعت
وَالدَّرَجَةَ الْكَبيرَةَ اَللّهُمَّ اِنّي آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
و درجه بلند خدايا من ايمان آوردم به محمد صلي الله عليه و آله
وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْني فِي الْقِيمَةِ رُؤْيَتَهُ وَارْزُقْني صُحْبَتَهُ وَتَوَفَّني
با اينكه او را نديده ام پس در روز قيامت از ديدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشيني او را روزيم فرما
عَلي مِلَّتِهِ وَاسْقِني مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِيّاً سآئِغاً هَنَّيئاً لا اَظْمَاءُ
و بر كيش او بميرانم و بنوشانم از حوض او (حوض كوثر) نوشاندني سيراب و جانبخش و گوارا كه
بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّكَ عَلي كُلِّشَيْءٍ قَديرٌ اَللّهُمَّ اِنّي آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّي
پس از آن هرگز تشنه نشوم كه براستي تو بر هرچيز توانايي خدايا من ايمان آورده ام به محمد صلي
اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْني فِي الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً
الله عليه وآله و او را نديده ام پس در بهشت رويش را به من نشان ده خدايا برسان به محمد
صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مِنّي تَحِيَّةً كَثيرَةً وَسَلاماً پس بخوان دعاء اُمِّ داوُد را كه
صلي الله عليه و آله از جانب من تحيتي بسيار و سلامي * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ذكر آن در اعمال ماه رجب گذشت پس بگو اين تسبيح را كه ثواب آن احصاء نمي شود از
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
كثرت و ما به جهت اختصار ترك كرديم ذكر آنرا و آن تسبيح اين است : سُبْحانَ اللّهِ قَبْلَ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * منزه باد خدا پيش از
كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ
هر كس و منزه باد خدا پس از هركس و منزه باد خدا با هركس و منزه باد
اللّهِ يَبْقي رَبُّنا ويَفْني كُلُّ اءَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبيحاً يَفْضُلُ تَسْبيحَ
خدا كه باقي ماند پروردگار ما و فاني شود هركس و منزه باد خدا تنزيهي كه فزوني گيرد بر تسبيح
الْمُسَبِّحينَ فَضْلاً كَثيراً قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبيحاً يَفْضُلُ
تسبيح گويان فزوني بسياري پيش از هركس و منزه باد خدا تنزيهي كه فزوني گيرد بر
تَسْبيحَ الْمُسَبِّحينَ فَضْلاً كَثيراً بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبيحاً
تسبيح تسبيح گويان فزوني بسياري پس از هركس و منزه باد خدا تنزيهي كه
يَفْضُلُ تَسْبيحَ الْمُسَبِّحينَ فَضْلاً كَثيراً مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَ سُبْحانَ اللّهِ تَسْبيحاً يَفْضُلُ تَسْبيحَ الْمُسَبِّحِينَ
فزوني گيرد بر تسبيح تسبيح گويان فزوني بسيار با هر كس ، و منزه باد خدا تنزيهي كه فزوني گيرد بر تسبيح تسبيح گويان
فَضْلاً كَثيراً لِرَبِّنَا الْباقي وَيَفْني كُلُّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبيحاً لا يُحْصي وَلا يُدْري وَلا يُنْسي وَلا
برتري بسياري براي پروردگار ما كه باقي ماند و جز او فاني شودهر كس و منزه باد خدا تنزيهي كه به شماره در نيايد و دانسته نشود و فراموش نگردد و
يَبْلي وَلا يَفْني وَلَيْسَ لَهُ مُنْتَهي وَسُبْحانَ اللّهِ تَسْبيحاً يَدوُمُ
كهنه نشود و فنا نپذيرد و انتهايي برايش نباشد و منزه باد خدا تنزيهي كه دوام داشته باشد
بِدَوامِهِ وَيَبْقي بِبَقآئِهِ في سِنِي الْعالَمينَ وَشُهوُرِ الدُّهوُرِ وَاَيّامِ
به دوام او و باقي ماند به بقاي او در طول سالهاي اين جهان و ساير جهانيان و ماههاي اين روزگار و هر روزگار و روزهاي
الدُّنْيا وَساعاتِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ وَسُبْحانَ اللّهِ اَبَدَ الاَْبَدِ وَمَعَ الاَْبَدِ مِمّا
دنيا و ساعات شب و روز و منزه باد خدا تا جاويدان است جاويد و همراه با جاويد بدانسان كه
لا يُحْصيهِ الْعَدَدُ وَلا يُفْنيهِ الاَْمَدُ وَلا يَقْطَعُهُ الاَْبَدُ وَتَبارَكَ اللّهُ
شماره اش نتوان كرد و زمان و مدت آنرا به فنا نكشاند و قطعش نكند هرگز
هرگزو بزرگ است خدااَحْسَنُ الْخالِقينَ پس بگو: وَالْحَمْدُ لِلّهِ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ لِلّهِ بَعْدَ كُلِّ
بهترين آفريدگان * * * * * و ستايش خاص خدا است پيش از هركس و ستايش از آن او است پس از هر
اَحَدٍ تا آخر دعا لكن بجاي هر سُبْحانَاللّهِ الْحَمْدُلِلّهِ بگو و چون به اَحْسَنُ
كس * * * * * * * * * * * * * منزه است خدا و ستايش خاص خداست * * * * * بهترين
الْخالِقينَ رسيدي بگو: لا اِلهَ اِلا اللّهُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ تا به آخر بجاي سُبْحانَ اللّهِ
آفريدگان * * * * * معبودي نيست جز خدا پيش از هركس * * * * * * * * * * منزه است خدا
لا اِلهَ اِلا اللّهُ مي گوئي و بعد از آن بگو: وَاللّهُ اَكْبَرُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ تا به آخر كه بجاي
جز او خدايي نيست * * * * * * * * * * و خدا بزرگتر است از توصيف پيش از هر كس * * * * * * * * *
سُبْحانَ اللّهِ اَللّهُ اَكْبَرُ مي گوئي پس مي خواني دعاي : اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاءَ وَتَهَيَّاءَ را كه
منزه است خدا و خدا بزرگتر است از توصيف * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در اعمال شب جمعه گذشت پس بخوان دعاء علي بن الحسين عليه السلام را كه شيخ طوسي در مصباح المتهجّد ذكر فرموده اَللّهُمّ اَنْتَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ مؤ لّف گويد كه اين دعا چون دعاي در مَوْقِفِ عَرَفات بود بعلاوه هم بسيار طولاني بود ما ذكر ننموديم و بخوان نيز در اين روز با خشوع و رِقّت دعاي آن حضرت كه در صحيفه كامله است و آن دعاي چهل و هفتم است و مشتمل است بر جميع مطالب دنيا و آخرت صَلَواتُ اللّهِ عَلي مُنْشيها
دعاي حضرت حسين عليه السلام در روز عرفه
و از جمله دعاهاي مشهور اين روز دعاي حضرت سيد الشهداء عليه السلام است بشر و بشير پسران غالب اسدي روايت كرده اند كه پسين روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بوديم پس از خيمه خود بيرون آمدند با گروهي از اهل بيت و فرزندان و شيعيان با نهايت تَذَلُّل و خشوع پس در جانب چپ كوه ايستادند و روي مبارك را بسوي كعبه گردانيدند و دستها را برابر رو برداشتند مانند مسكيني كه طعام طلبد و اين دعا را خواندند:اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا كَصُنْعِهِ
ستايش خاص خدايي است كه نيست براي قضا و حكمش جلوگيري و نه براي عطا و بخششش مانعي و نه مانند ساخته اش
صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ
ساخته هيچ سازنده اي و او است بخشنده وسعت ده كه آفريد انواع گوناگون پديده ها را و
بِحِكْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفي عَلَيْهِ الطَّلايِعُ وَلا تَضيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ
به حكمت خويش محكم ساخت مصنوعات را طلايه ها(ي عالم وجود) بر او مخفي نيست و امانتها در نزد او ضايع نشود
جازي كُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ كُلِّ قانعٍ وَراحِمُ كُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ
پاداش دهنده عمل هر سازنده و سامان دهنده زندگي هر قناعت پيشه و مهربان نسبت به هر نالان ، فروفرستنده
الْمَنافِعِ وَالْكِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ
هر سود و بهره و آن كتاب جامع كه فرستادش بوسيله نور آن نور درخشان و او است كه دعاها را شنواست
وَلِلْكُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَيْرُهُ وَلا
و گرفتاريها را برطرف كند و درجات را بالا برد و گردنكشان را ريشه كن سازد پس معبودي جز او نيست و
شَيْءَ يَعْدِلُهُ وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُاللَّطيفُ الْخَبيرُ
چيزي با او برابري نكند و چيزي همانندش نيست و او شنوا است و بينا و دقيق و آگاه
وَهُوَ عَلي كُلِّشَيْءٍ قَديرٌ اَللّهُمَّ اِنّي اَرْغَبُ إِلَيْكَوَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ
و او بر هرچيز توانا است خدايا من بسوي تو اشتياق دارم و به پروردگاري تو گواهي دهم
مُقِرّاً بِاَنَّكَ رَبّي وَ اِلَيْكَ مَرَدّي اِبْتَدَاْتَني بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ اَنْ اَكُونَ
اقرار دارم به اينكه تو پروردگار مني و بسوي تو است بازگشت من آغاز كردي وجود مرا به رحمت خود پيش از آنكه باشم
شَيْئاً مَذْكُورا وَخَلَقْتَني مِنَ التُّرابِ ثُمَّ اَسْكَنْتَنِي الاْصْلابَ آمِناً
چيز قابل ذكري و مرا از خاك آفريدي آنگاه در ميان صلبها جايم دادي و ايمنم ساختي
لِرَيْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنينَ فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ
از حوادث زمانه و تغييرات روزگار و سالها و همچنان همواره از
صُلْبٍ اِلي رَحِمٍ في تَقادُمٍ مِنَ الاْيّامِ الْماضِيَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ لَمْ
صلبي به رحمي كوچ كردم در ايام قديم و گذشته و قرنهاي پيشين
تُخْرِجْني لِرَاْفَتِكَ بي وَلُطْفِكَ لي وَاِحْسانِكَ اِلَيَّ في دَوْلَةِ اَئِمَّةِ
و از روي مهر و راءفتي كه به من داشتي و احسانت نسبت به من مرا به جهان نياوردي در دوران حكومت پيشوايان
الْكُفْرِ الَّذينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَلكِنَّكَ اَخْرَجْتَني لِلَّذي
كفر آنان كه پيمان تو را شكستند و فرستادگانت را تكذيب كردند ولي در زماني مرا بدنيا آوردي كه
سَبَقَلي مِنَ الْهُدَي الَّذي لَهُ يَسَّرْتَني وَفيهِ اَنْشَاءْتَني وَمِنْ قَبْلِ ذلِكَ
پيش از آن در علمت گذشته بود از هدايتي كه اسبابش را برايم مهيا فرمودي و در آن مرا نشو و نما دادي و پيش از
رَؤُفْتَ بي بِجَميلِ صُنْعِكَ وَسَوابِغِ نِعَمِكَ فابْتَدَعْتَ خَلْقي مِنْ مَنِيٍّ
اين نيز به من مهر ورزيدي بوسيله رفتار نيكويت و نعمتهاي شايانت كه پديد آوردي خلقتم را از مني
يُمْني وَاَسْكَنْتَني في ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ لَمْ
ريخته شده و جايم دادي در سه پرده تاريكي (مشيمه و رحم و شكم ) ميان گوشت و خون و پوست
تُشْهِدْني خَلْقي وَلَمْ تَجْعَلْ اِلَيَّ شَيْئاً مِنْ اَمْري ثُمَّ اَخْرَجْتَني لِلَّذي
و گواهم نساختي در خلقتم و واگذار نكردي به من چيزي از كار خودم را سپس بيرونم آوردي بدانچه
سَبَقَ لي مِنَ الْهُدي اِلَي الدُّنْيا تآمّاً سَوِيّاً وَحَفِظْتَني فِي الْمَهْدِ طِفْلاً
در علمت گذشته بود از هدايتم بسوي دنيا خلقتي تمام و درست و در حال طفوليت و خردسالي
صَبِيّاً وَرَزَقْتَني مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِيّاً وَعَطَفْتَ عَلَيَّ قُلُوبَ
در گهواره محافظتم كردي و روزيم دادي از غذاها شيري گوارا و دل پرستاران را
الْحَواضِنِ وَكَفَّلْتَني الاُْمَّهاتِ الرَّواحِمَ وَكَلاَْتَني مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ
بر من مهربان كردي و عهده دار پرستاريم كردي مادران مهربان را و از آسيب جنيان
وَسَلَّمْتَني مِنَ الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِفَتَعالَيْتَ يا رَحيمُ يا رَحْمنُ حتّي
نگهداريم كردي و از زيادي و نقصان سالمم داشتي پس برتري تو اي مهربان و اي بخشاينده تا
اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِاَتْمَمْتَ عَلَيَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ وَرَبَّيْتَني
آنگاه كه لب به سخن گشودم و تمام كردي بر من نعمتهاي شايانت را و پرورشم دادي
زايِداً في كُلِّ عامٍ حَتّي إ ذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتي وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتي اَوْجَبْتَ
هرساله زيادتر از سال پيش تا آنگاه كه خلقتم كامل شد و تاب و توانم به حد اعتدال رسيد واجب كردي
عَلَيَّ حُجَتَّكَ بِاَنْ اَلْهَمْتَني مَعْرِفَتَكَ وَرَوَّعْتَني بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ
بر من حجت خود را بدين ترتيب كه معرفت خود را به من الهام فرمودي و بوسيله عجايب حكمتت به هراسم انداختي
وَاَيْقَظْتَني لِما ذَرَاْتَ في سَمآئِكَوَاَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ
و بيدارم كردي بدانچه آفريدي در آسمان و زمينت از پديده هاي آفرينشت
وَنَبَّهْتَني لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ وَاَوجَبْتَ عَلَيَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ
و آگاهم كردي به سپاسگزاري و ذكر خودت و اطاعت و عبادتت را بر من واجب كردي
وَفَهَّمْتَني ما جاَّءَتْ بِهِ رُسُلُكَ وَيَسَّرْتَ لي تَقَبُّلَ مَرْضاتِكَ وَمَنَنْتَ
و آنچه رسولانت آورده بودند به من فهماندي و پذيرفتن موجبات خوشنوديت را برايم آسان كردي
عَلَيَّ في جَميعِ ذلِكَ بِعَونِكَ وَلُطْفِكَ ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَني مِنْ خَيْرِ الثَّري لَمْ
و در تمام اينها به ياري و لطف خود بر من منت نهادي سپس به اينكه مرا از بهترين خاكها آفريدي
تَرْضَ لي يا اِلهي نِعْمَةً دُونَ اُخري وَرَزَقْتَني مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ
راضي نشدي اي معبود من كه تنها از نعمتي برخوردار شوم و از ديگري منع گردم بلكه روزيم دادي
وَصُنُوفِ الرِّياشِ بِمَنِّكَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ عَلَيَّ وَاِحْسانِكَ الْقَديمِ
از انواع (نعمتهاي ) زندگي و اقسام لوازم كامراني و اين بواسطه آن نعمت بخشي بزرگ و بزرگترت بود بر من و آن احسان ديرينه ات بود
اِلَيَّ حَتّي اِذا اَتْمَمْتَ عَلَيَّ جَميعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنّي كُلَّ النِّقَمِ
نسبت به من تا اينكه تمام نعمتها را بر من كامل كردي و تمام رنجها و بلاها را از من دور ساختي
لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلي وَجُرْاءَتي عَلَيْكَ اَنْ دَلَلْتَني اِلي ما يُقَرِّبُني
باز هم ناداني و دليري من بر من جلوگيرت نشد از اينكه راهنماييم كردي بدانچه مرا به تو نزديك كند
اِلَيْكَ وَوَفَّقْتَني لِما يُزْلِفُني لَدَيْكَ فَاِنْ دَعَوْتُكَ اَجَبْتَني وَاِنْ سَئَلْتُكَ
و موفقم داشتي بدانچه مرا به درگاهت مقرب سازد كه اگر بخوانمت پاسخم دهي و اگر بخواهم از تو
اَعْطَيْتَني وَاِنْ اَطَعْتُكَ شَكَرْتَني وَاِنْ شَكَرْتُكَ زِدْتَني كُلُّ ذلِكَ
به من عطا كني و اگر اطاعتت كنم قدرداني كني و اگر سپاسگزاريت كنم بر من بيفزايي و همه اينها
اِكْمالٌ لاِنْعُمِكَ عَلَيَّ وَاِحْسانِكَ اِلَيَّ فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِئٍ
براي كامل ساختن نعمتهاي تو است بر من و احساني است كه نسبت به من داري پس منزهي تو، منزه از آن رو كه آغازنده
مُعيدٍ حَميدٍ مَجيدٍ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُكَ وَعَظُمَتْ الاَّؤُكَ فَاءَيَُّ نِعَمِكَ ي ا
نعمتي و بازگرداننده و ستوده و بزرگواري بسي پاكيزه است نامهاي تو و بزرگ است نعمتهاي تو پس اي
اِلهي اُحْصي عَدَداً وَذِكْراً اءَمْ اَيُّ عَطاياكَ اءَقُومُ بِها شُكْراً وَهِيَ يا
معبود من كداميك از نعمتهايت را بشماره درآورده و ياد كنم يا براي كداميك از عطاهايت به سپاسگزاري اقدام كنم در صورتي كه آنها
رَبِّ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ يُحْصِيَهَا الْعآدّوُنَ اءَوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ
اي پروردگار من بيش از آن است كه حسابگران بتوانند آنها را بشمارند يا دانش حافظان بدانها رسد سپس اي خدا
ما صَرَفْتَ وَدَرَاءْتَ عَنّي اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ اءَكْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لي
آنچه را از سختي و گرفتاري از من دور كرده و باز داشتي بيشتر بوده از آنچه برايم آشكار شد
مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرّآءِ وَاَنَا اَشْهَدُ يا اِلهي بِحَقيقَةِ ايماني وَعَقْدِ
از تندرستي و خوشي و من گواهي دهم خدايا به حقيقت ايمان خودم و بدانچه تصميمات يقينم بدان بسته است
عَزَماتِ يَقيني وَخالِصِ صَريحِ تَوْحيدي وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَميري
و توحيد خالص و بي شائبه خود و درون سرپوشيده نهادم
وَعَلائِقِ مَجاري نُورِ بَصَري وَاَساريرِ صَفْحَةِ جَبيني وَخُرْقِ
و رشته هاي ديد نور چشمانم و خطوط صفحه پيشانيم
مَسارِبِ نَفْسي وَخَذاريفِ مارِنِ عِرْنيني وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعي
و رخنه هاي راههاي تنفسم و پرده هاي نرمه بينيم و راههاي پرده گوشم
وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتايَ وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِساني وَمَغْرَزِ
و آنچه بچسبد و روي هم قرار گيرد بر آن دو لبم و حركتهاي تلفظ زبانم و محل پيوست كام
حَنَكِ فَمي وَفَكّي وَمَنابِتِ اَضْراسي وَمَساغِ مَطْعَمي وَمَشْرَبي
(فك بالاي ) دهان و آرواره ام و محل بيرون آمدن دندانهايم و محل چشيدن خوراك و آشاميدنيهايم
وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسي وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقي وَمَا اشْتَمَلَ عَليْهِ تامُورُ
و رشته و عصب مغز سرم و لوله (حلق ) متصل به رگهاي گردنم و آنچه در برگرفته آن را
صَدْري وَحمائِلِ حَبْلِ وَتيني وَنِياطِ حِجابِ قَلْبي وَاءَفْلاذِ حَواشي
قفسه سينه ام و رشته هاي رگ قلبم و شاهرگ پرده دلم و پاره هاي گوشه و كنار
كَبِدي وَما حَوَتْهُ شَراسيفُ اَضْلاعي وَحِقاقُ مَفاصِلي وَقَبضُ
جگرم و آنچه را در بردارد استخوانهاي دنده هايم و سربندهاي استخوانهايم و انقباض
عَوامِلي وَاَطرافُِ اَنامِلي وَلَحْمي وَدَمي وَشَعْري وَبَشَري
عضلات بدنم و اطراف سر انگشتانم و گوشتم و خونم و موي بدنم و بشره پوستم
وَعَصَبي وَقَصَبي وَعِظامي وَمُخّي وَعُرُوقي وَجَميعُِ جَوارِحي وَمَا
و عصبم و ساقم و استخوانم و مغزم و رگهايم و تمام اعضاء و جوارحم و آنچه بر اينها
انْتَسَجَ عَلي ذلِكَ اَيّامَ رِضاعي وَما اَقلَّتِ الاْرْضُ مِنّي وَنَوْمي
بافته شده از دوران شيرخوارگيم و آنچه را زمين از من بر خود گرفته و خوابم
وَيَقَظَتي وَسُكُوني وَحَرَكاتِ رُكُوعي وَسُجُودي اَنْ لَوْ حاوَلْتُ
و بيداريم و آرميدنم و حركتهاي ركوع و سجود من (گواهي دهم ) كه اگر تصميم بگيرم
وَاجْتَهَدْتُ مَدَي الاْعصارِ وَالاْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّيَ شُكْرَ
و بكوشم در طول قرون و اعصار بر فرض كه چنين عمري بكنم و بخواهم شكر
واحِدَةٍ مِنْ اءَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِكَ اِلاّ بِمَنِّكَ الْمُوجَبِ عَلَيَّ بِهِ
يكي از نعمتهاي تو را بجا آورم نخواهم توانست جز به لطف خود كه آن خود واجب كند بر من
شُكْرُكَ اَبَداً جَديداً وَثَنآءً طارِفاً عَتيداً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنَا
سپاسگزاريت را دوباره از نو و موجب ستايشي تازه و ريشه دار گردد آري و اگر حريص باشم من
وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِكَ اءَنْ نُحْصِيَ مَدي اِنْعامِكَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ما
و حسابگران از مخلوقت كه بخواهيم اندازه نعمت بخشيهاي تو را از گذشته و آينده
حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَيناهُ اَمَداًهَيْهاتَ اءنّي ذلِكَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ في
به حساب درآوريم نتوانيم بشماره درآوريم و نه از نظر زمان و اندازه آنرا احصاء كنيم ! هيهات ! كجا چنين چيزي ميسر است
كِتابِكَ النّاطِقِ وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها
و تو خود در كتاب گويا و خبر راست و درستت خبر داده اي كه اگر بشماريد نعمت خدا را احصاء نتوانيد كرد
اگر بشماريد نعمت خدا را احصاء نتوانيد كردصَدَقَ كِتابُكَ اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُكَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِيآؤُكَ وَرُسُلُكَ ما اَنْزَلْتَ
خدايا كتاب تو و خبري كه دادي راست است و رساندند پيمبران و رسولانت هرچه را بر ايشان از وحي خويش فروفرستادي
عَلَيْهِمْ مِنْ وَحْيِكَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دينِكَ غَيْرَ اءَنّي يا اِلهي
و آنچه را تشريع كردي براي آنها و بوسيله آنها از دين و آيين خود جز اينكه معبودا
اَشْهَدُ بِجَُهْدي وَجِدّي وَمَبْلَغِ طاعَتي وَوُسْعي وَاءَقُولُ مُؤْمِناً
من گواهي دهم به سعي و كوششم و به اندازه رسائي طاعت و وسعم و از روي ايمان
مُوقِناً اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً فَيَكُونَ مَوْرُوثاً وَلَمْ يَكُنْ لَهُ
و يقين مي گويم ستايش خدايي را سزاست كه نگيرد فرزندي تا از او ارث برند و نيست برايش
شَريكٌ في مُلْكِهِ فَيُضآدَُّهُ فيَما ابْتَدَعَ وَلا وَلِيُّ مِنَ الذُّلِّ فَيُرْفِدَهُ فيما
شريكي در فرمانروايي تا با او ضدّيت كنند در آنچه پديد آورد و نه نگهداري از خواري دارد تا كمكش كند در آنچه
صَنَعَ فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلا اللّهُ لَفَسَدَتا وَتَفَطَّرَتا
بوجود آورد پس منزه باد منزه كه اگر بود در آسمان و زمين خداياني جز او هر دو تباه مي شدند و از هم متلاشي مي گشتند
سُبْحانَ اللّهِ الْواحِدِ الاْحَدِ الصَّمَدِ الَّذي لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ
منزه است خداي يگانه يكتاي بي نيازي كه فرزند ندارد و فرزند كسي نيست و نيست
لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً يُعادِلُ حَمْدَ مَلاَّئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ وَاَنْبِي آئِهِ
برايش همتايي هيچكس ستايش خداي را است ستايشي كه برابر ستايش فرشتگان مقرب او و پيمبران
الْمُرْسَلينَ وَصَلَّي اللّهُ عَلي خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَآلِهِ
مرسلش باشد و درود خدا بر بهترين خلقش محمد خاتم پيمبران و آل
الطَّيِبينَ الطّاهِرينَ الْمُخلَصينَ وَسَلَّمَ پس شروع فرمود آن حضرت در سؤ ال و
پاك و پاكيزه و خالص او باد و سلام * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اهتمام نمود در دُعا و آب از ديده هاي مبارَكَش جاري بود پس گفت : اَللّهُمَّ اجْعَلْني
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا چنانم
اَخْشاكَ كَانّي اَراكَ وَاَسْعِدْني بِتَقويكَ وَلا تُشْقِني بِمَعْصِيَتِكَ
ترسان خودت كن كه گويا مي بينمت و به پرهيزكاري از خويش خوشبختم گردان و به واسطه نافرمانيت بدبختم مكن
وَخِرْلي في قَضآئِكَ وَبارِكْ لي في قَدَرِكَ حَتّي لا اءُحِبَّ تَعْجيلَ ما
و در سرنوشت خود خير برايم مقدر كن و مقدراتت را برايم مبارك گردان تا چنان نباشم كه تعجيل آنچه را