بخش 1
مقدمه آغاز راه آغاز سفر
|
7 |
|
مقدمه
مقدمه
آية الله سيد ابوالقاسم كاشاني در سال 1264هـ ش در تهران متولد شد . پدرش مرحوم آية الله آقاي حاج سيد مصطفي حسيني كاشاني از بزرگان دين و از اعاظم فقها و مراجع تقليد عصر خود بود كه در محضر بزرگاني همچون مرحوم حاج شيخ محمدتقي صاحب حاشيه معالم ، تلمذ نموده و از وي اجازه اجتهاد دريافت كرده بود . ايشان در سال 1313هـ ق به عراق و حرمين شريفين مسافرت و پس از بازگشت ، در نجف مجاور شد و به تدريس و تربيت طلاب علوم ديني پرداخت . با شروع جنگ جهاني اول و تجاوز استعمارگر انگليس به عراق ، از رهبران و طلايه داران نهضت ضد استعماري بود و سرانجام پس از عمري مبارزه و تدريس در سال 1333هـ ق بيمار و در كاظمين اقامت گزيد و در همان جا به ديدار حق شتافت و در جوار حضرت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) مدفون گرديد .
فرزند ايشان مرحوم آية الله سيد ابوالقاسم كاشاني ، در چنين خانواده و محيطي به دنيا آمد و تربيت شد . وي در سن 16سالگي همراه با پدر به
|
8 |
|
عتبات و سپس به حج مشرف شد و پس از مراجعت از حج ، همچون پدر در نجف اشرف اقامت گزيد و در محضر پدر بزرگوارش و نيز مرحوم آية الله آخوند خراساني و مرحوم آية الله حاج ميرزا حسين خليلي تهراني و ديگر علما به تحصيل پرداخت . در سن 25سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد و در علوم ديني و حوزوي به حدي رشد كرد كه مرحوم آية الله ميرزا محمدتقي شيرازي مرجع بزرگ شيعه ، برخي از موارد استفتاءات خود را كه در آنها احتياط مي كردند براي اظهار نظر به ايشان ارجاع مي داد .
آية الله كاشاني مردي عالم ، مجتهدي وارسته و دانشمندي آگاه به زمان بود . در نجف مدرسه اي به نام « مدرسه نوين علوي » تأسيس كرد كه علاوه بر علوم و معارف اسلامي ، رياضيات و حتي فنون نظامي نيز در آن تدريس مي شد .
با توجه به مبارزات پدر و آشنايي با توطئه استعمارگران در بسياري از مسائل سياسي زمان خود حضور داشت و هنگام بسته شدن قرارداد استعماري سال 1919م در عراق ، همراه با علماي بزرگ فتواي جهاد داد و با عشاير عرب بر ضد نيروهاي استعماري و اشغالگر به جنگ پرداخت و خود همراه با مرحوم آية الله آقاي حاج سيد محمدتقي خوانساري ، سلاح برداشت و به ميدان جنگ رفت . ايشان علاوه بر عضويت در « هيأت عالي انقلابيون » ، يكي از چهار عضو « كميته عالي جنگ حكومت انقلاب » نيز بود و با اين كه آن جنگ حدود شش ماه طول كشيد ، لباس رزم از تن بيرون نكرده و لحظه اي از جهاد و مبارزه بازنايستاد و تا سال 1920 م در عراق يكي از كارگردانان ميدان سياست و جنگ عليه متجاوزان انگليسي به شمار مي آمد .
|
9 |
|
پس از شكست انقلابيون و سلطه انگليسي ها بر عراق ، كميسر عالي انگليس در بغداد تسليم هفده نفر از سران انقلاب ، كه يكي از آن ها مرحوم آية الله كاشاني بود را ، از شروط صلح با عراق تعيين كرد و حكم اعدام ايشان غياباً صادر گرديد . از اين رو ، وي شبانه به سوي ايران حركت و در 30 بهمن 1299هـ ش ، سه روز قبل از كودتاي رضاخان وارد تهران شد و مورد احترام و تجليل مردم و مسؤولان وقت قرار گرفت .
با شكل گيري حكومت رضاخان و اجراي توطئه هاي پي درپي ضد ديني ، از جمله خلع لباس روحانيون ، ماجراي كشف حجاب ، ديدار او با آتاتورك در تركيه و . . . مرحوم كاشاني بار ديگر مبارزات خود را آغاز و عليه رژيم پهلوي وارد عمل شد . و در نتيجه توانست از خلع لباس بسياري از روحانيون جلوگيري كند .
ايشان از جمله شخصيّت هايي بود كه براي روحانيون مجوز داشتن لباس روحانيت صادر مي كرد و بر اساس همين اختياري كه داشت ، بسياري از علما و روحانيون محترم تهران و شهرستان ها موفق شدند لباس روحانيت خود را حفظ كنند .
آية الله كاشاني همچنين در مقابله با پديده كشف حجاب برخوردي جدّي داشت و توانست از اجراي بسياري از توطئه ها در اين زمينه جلوگيري نمايد .
پس از شهريور 1320 و عزل رضاخان از سلطنت ، دولت انگليس از طريق نخستوزير وقت ، فشار را بر ايشان بيشتر كرده و سرانجام در 27 خرداد سال 1323هـ ، وي را در گلاب دره شميران دستگير و بازداشت كردند و پس از يكسال زندگي مخفي ، چهارده ماه نيز در زندان هاي نيروهاي
|
10 |
|
متفقين در شهرهاي رشت ، اراك و كرمانشاه به سر برد .
در دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي با اين كه در خفا به سرمي بردند در آذرماه 1322هـ . ش . توسط مردم به نمايندگي مجلس انتخاب ، ولي به دستور فرمانداري نظامي و انگليسي ها ، از ورود ايشان به مجلس دوره چهاردهم جلوگيري شد و نام ايشان را حذف و به زندان روس ها در رشت فرستاده شدند .
با پايان يافتن جنگ جهاني دوم در سال 1234هـ ش دستور آزادي ايشان صادر و در 27 شهريور همان سال در ميان استقبال با شكوه مراجع و علما و اهالي قم وارد اين شهر شد و سپس به تهران آمد .
در 26 تيرماه سال 1325هـ ش در حالي كه در يك سفر مبارزات انتخاباتي ، براي تشويق مردم جهت شركت در انتخابات و انتخاب نمايندگان واقعي خود ، از تهران به قصد مشهد مقدّس در حركت بود ، به دستور نخست وزير وقت ، در سبزوار بازداشت و از آنجا به روستاي بهجت آباد قزوين تبعيد و پس از مدّتي به قزوين منتقل گرديد و سرانجام در آبان 1325هـ . ش . آزاد و پس از توقّف كوتاهي در برخي شهرها به تهران بازگشت .
در يازدهم دي ماه 1326هـ ش با صدور اطلاعيه اي نسبت به تشكيل دولت غاصب اسرائيل اعلام خطر كرد ، سپس مردم را به تظاهرات به نفع مردم فلسطين دعوت نمود كه در نتيجه در 20دي ماه سال 1326هـ ش ، حدود سي هزار نفر از مردم تهران به دعوت ايشان در مسجد سلطاني ( امام خميني فعلي ) اجتماع كردند ، ليكن دولت وقت از سخنراني ايشان در اين اجتماع جلوگيري كرد .
آية الله كاشاني بار ديگر در 28 ارديبهشت سال بعد ، اعلاميه اي صادر و
|
11 |
|
مردم را به اجتماع در روز جمعه 31 ارديبهشت 1327هـ ش به همدردي با ملت فلسطين فراخواند .
به دنبال تيراندازي به شاه در 15 بهمن 1327هـ ش در همان شب آية الله كاشاني را به اتّهام نقش داشتن در اين ترور نافرجام كه در اساس واقعيّت نداشت دستگير و شبانه در سرماي سخت زمستان به قلعه فلك الافلاك خرّم آباد منتقل و زنداني كردند و سپس ايشان را به كرمانشاه و پس از آن به بيروت لبنان تبعيد كردند .
ايشان در 21 فروردين سال 1329هـ ش و در دوره شانزدهم مجلس شوراي ملي بار ديگر توسط مردم به نمايندگي مجلس انتخاب شد و با درخواست علما و روحانيون ، بازاريان و اصناف و برخي احزاب سياسي ، پس از يك سال و چهارماه تبعيد در لبنان آزاد و در روز 20 خرداد 1329هـ ش وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد و استقبال بي سابقه اي از ايشان به عمل آمد .
از اين سال به بعد مبارزات مرحوم آية الله كاشاني وارد مرحله ديگري شد . وي طرح وحدت كشورهاي اسلامي را مطرح ساخت و سپس جبهه واحدي از نيروهاي مذهبي و ملي ايجاد كرد و به دنبال تحقق ملي شدن صنعت نفت برآمد . در 18 بهمن سال 1330هـ ش بار ديگر ايشان به نمايندگي دوره هفدهم مجلس شوراي ملي از حوزه تهران انتخاب شد .
به دنبال كناره گيري مصدق در 25 تير 1331هـ . ق . و روي كار آمدن دولت قوام ، مرحوم كاشاني كه رهبري نهضت را برعهده داشت ، مردم را به قيام فراخواند و با كشته و مجروح شدن تعدادي از مردم ، سرانجام حكومت قوام ساقط و مصدق با فداكاري مرحوم آية الله كاشاني و ملّت ، پيروزمندانه به قدرت بازگشت . اما پس از فعل و انفعالات و حوادث گوناگون ، اختلافات
|
12 |
|
ميان ايشان و مصدق آغاز و رفته رفته وسيع و بحراني شد و درنتيجه اقتدار ملي دچار آسيب گشت و ستمگراني كه از عرصه حكومت كنار گذاشته شده بودند ، بار ديگر به قدرت بازگشتند و حكومت رادر اختيار گرفتند و دوراني تاريك و سياه را براي ايرانيان بهوجود آوردند كه ما در اين مقدمه به دنبال بيان آن نيستيم .
آية الله كاشاني سرانجام در 23 اسفند 1340هـ ش پس از مدتي كسالت در تهران وفات يافت و در جوار حرم حضرت عبدالعظيم ( عليه السلام ) به خاك سپرده شد . ( 1 )
وي به هنگام مرگ از مال دنيا جز يك خانه موروثي كه آن هم در مقابل ده هزار تومان قرض در رهن بود ، چيزي از خود به جاي نگذاشت . ( 2 )
ما در اين نوشتار تلاش كرده ايم تا بخش بازگو نشده اي از زندگي و افكار مترقي آن عالم فرزانه و مجاهد نستوه را در اختيار علاقمندان به اينگونه آثار قرار دهيم ، اميد آنكه براي خوانندگان محترم مفيد و سودمند باشد .
در پايان از عزيزانمان در مركز مطالعات و تحقيقات وزارت امور خارجه و نيز برادر ارجمند جناب آقاي دكتر محمود كاشاني كه اطلاعات ارزشمندي را در رابطه با اين سفر در اختيار اينجانب قرار دادند صميمانه تشكّر و سپاسگذاري مي نمايم .
مؤلّف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . روحاني مبارز آية الله سيد ابوالقاسم كاشاني به روايت اسناد ، ج1
2 . همان ، ج2 ، ص619
|
13 |
|
آغاز راه
آغاز راه
مرحوم آية الله كاشاني دو بار بيشتر به حج مشرّف نشده اند ؛ تشرّف نخست ، در سال 1316 هـ . ق . ( 1 ) در سن 16 سالگي ، همراه پدر بزرگوارش ، از طريق عتبات عاليات بود و تشرّف دوم ، در سال 1331هـ . ش . بود كه سمت رياست مجلس شوراي ملي را بر عهده داشت گرچه در مجلس حضور نيافت .
ايشان بر اساس نامه اي كه در تاريخ 6 رجب 1369هـ . ق ، خطاب به آقاي محمّد باقر ترقي مرقوم داشته اند ، ظاهراً سفري هم به عمره داشته اند كه اين سفر در 4/2/1329هـ . ش . و زماني كه معظّم له در بيروت تبعيد بوده اند انجام شده است . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تاريخ و فرهنگ معاصر ، 7ـ6 ، ص191
2 . بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب آقاي محمّدباقر ترقي دامت تأييداته
عرض مي شود تبريكات صميمانه و عواطف خداپسندانه آقاي عزيزم باعث مسرّتم گرديد . هرچند سرور در قلب حزينم راه ندارد ، اميدوارم در اين سال جديد سركار و همه دوستان و آقايان عزيزم مشمول عنايات الهيّه والطاف غيبيّه باشيد . خداوند فرج آل محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) را نزديك فرمايد . از تأخير جواب كه مستند به تشرف به مدينه منوّره و مكّه معظّمه بوده معذرت مي خواهم . در آن اماكن شريفه دعاگو و نائب الزياره همه دوستان بوده ام . خداوند مستجاب فرمايد . ايّام به كام باد . الاحقر ابوالقاسم الحسيني الكاشاني
|
14 |
|
دوّمين سفر
از سفر نخست ايشان اطلاعات خاصي در دست نيست ، ليكن سفر دوم از اهميت ويژه اي برخوردار گرديد كه در اين نوشتار ، اطلاعات جامع مربوط به اين سفرِ مهم و تاريخي را در اختيار خوانندگان گرامي قرار مي دهيم . اميد آنكه مورد استفاده واقع شود .
نگارنده براي دستيابي به اطلاعات مربوط به اين سفر ، ابتدا در صدد شناسايي و ديدار با برخي از همسفرانِ مرحوم آيت الله كاشاني برآمد ، تابراساس اظهارات و مشاهدات ايشان ، خاطرات سفر را به صورت مستند ذكر كند ليكن متأسفانه ، پس از جستجو روشن شد كه از همراهان و همسفران حجّ ايشان ، جز آقايان دكتر شروين و حاج محمدعلي سيگاري ، كسي باقي نمانده و بقيّه زندگي را بدرود گفته اند .
تلفن آقاي دكتر شروين را از آقاي دكتر محمود كاشاني گرفته و با ايشان تماس برقرار نمودم ، كمي بيمار بودند و اظهار داشتند ان شاء الله بعد از بهبودي ، آمادگي براي گفتگو را خواهم داشت .
|
15 |
|
پس از مدتي بار ديگر تماس گرفتم با كمال تأسّف پاسخ شنيدم كه چند روز است ايشان از دارد نيارفته اند و بدين سان ، از مصاحبه با نامبرده محروم شدم !
تصوير آقاي محمّدعلي سيگاري
به سراغ آقاي « حاج محمد علي سيگاري » ، يكي از همراهان ايشان در سفر حج ، كه هنگام ديدار ، رياست شركت حمل و نقل هيراد را بر عهده داشتند ، رفتم .
ايشان با روي باز استقبال كرده و آگاهي هاي خود از اين سفر را به اين شرح در اختيار ما گذاشتند :
« دوستي داشتم به نام آقاي حاج محمد باقر نيك نژاد كه از تمكّن مالي خوبي برخوردار بود . روزي همراه او براي ديدن مرحوم آيت الله كاشاني ، كه در آن زمان ؛ يعني سال 31 هـ . ش . رييس مجلس بودند ، به منزل يكي از علاقمندان ايشان ، به نام آقاي حبيب الله مفيد اصفهاني رفتيم . خانه وي سالن بزرگي داشت ، مرحوم كاشاني در كنار آن نشسته بود و جمعي ؛ از جمله برخي طلاب علوم ديني در محضر ايشان بودند . يكي از طلبه ها از ايشان خواست تا امسال برنامه ريزي كرده و
|
16 |
|
ان شاء الله به حج مشرّف شوند ؟
مرحوم آقا پاسخ دادند : من پول ندارم كه به حج بروم ! مرحوم محمد باقر نيك نژاد بلافاصله گفت :
جناب عالي اگر تصميم رفتن به حج را داريد ، همراه با شانزده نفر ديگر همگي ميهمان من باشيد ، هزينه سفر را اين جانب تأمين مي كنم .
آقا تشكّر كردند و ديگر دنباله صحبت گرفته نشد و ما دقايقي بعد خداحافظي كرده ، از آن منزل بيرون آمديم .
پس از خروج از منزل ، به مرحوم نيك نژاد گفتم : خداوند پدرت را بيامرزد ! اين چه صحبتي بود كردي ؟ ما كه نه عُرضه اين كار را داريم و نه ابزار و وسايلي كه بتوانيم چنين هيئت بلند پايه اي را در سفر مهمّ مكه تدارك كنيم !
وي پاسخ داد : كار نداشته باش ، من تمام مخارج و هزينه هاي آن را پرداخت مي كنم .
گفتم : موضوع مخارج سفر نيست ، امكانات سفر را چگونه فراهم مي كني ؟
گفت : مهم نيست . گذشته ازاين ، من سخني راگفتم ، معلوم نيست اصلا عملي شود يا نه ؟
فرداي آن روز حضرت آيت الله پيغام دادند كه شناسنامه ها را
|
17 |
|
آماده كنيد تا بفرستيم گذرنامه تهيه كنند .
گفتم : حالا صبر كنيد ، چرا به اين زودي ؟ !
پاسخ دادند : حالا گذرنامه ها را تهيّه مي كنيم ببينيم چه مي شود ؟
اين خبر كم كم به گوش آقاي حمزه غوث سفير وقت عربستان درايران رسيده بود و او در همين رابطه به دفتر ما آمد و گفت :
شنيده ام شما ميزبان حضرت آيت الله كاشاني هستيد ؟ به من دستور داده اند تا از شما سؤال كنم چند نفر هستيد و چه مدت در آنجا خواهيد ماند ؟ و چه روزي حركت خواهيد كرد ؟
به ايشان پاسخ داديم : شانزده نفر هستيم و حدود 21 روز نيز سفر حج ما طول خواهد كشيد .
اظهارات سفير عربستان تا حدودي به ما آرامش داد و فهميديم كه آن ها در زمينه امكانات و تداركات اين سفر مهمّ ، ما را ياري خواهند كرد . » ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . پس از آن كه دولت سعودي از تصميم آيت الله كاشاني با خبر مي شود ، به طور رسمي ايشان را دعوت و در طول سفر نيز امكانات لازم را در اختيار ايشان و همراهان قرار مي دهد و در نتيجه نگراني آقاي سيگاري از ناتواني در تدارك اين سفر برطرف مي گردد .
آقاي حسن گرامي ، داماد دختر مرحوم آية الله كاشاني نيز در اين زمينه مي گويد :
آقاي حمزه غوث سفير عربستان به منزل ما كه در آن موقع حضرت آية الله آنجا تشريف داشتند آمد و دعوت نامه را به ايشان تقديم كرد ، به بنده نيز گفت يك كارت دعوت هم به نام شما صادر گرديده است . در اواخر آن روز پدرم از دفتر كار خود به منزل آمدند و پس از اطلاع از موضوع اظهار كردند :
من از اين دعوت استفاده مي كنم . من نيز با توجّه به اينكه ايشان هم پدرم بودند و هم بزرگتر و شايسته تر ، پذيرفتم امّا چند روز بعد كه آقاي سفير براي اطلاع از چگونگي كار آمده بود ، از جريان پدرم مطّلع شد و اظهار داشت ، براي شما هم تقاضاي دعوت نامه خواهيم كرد ، ولي پدرم با توجّه به اينكه دفتر كار تعطيل مي شد و در امور مربوط به منزل در غياب من و پدر و نيز حضرت آية الله كاشاني خلل ايجاد مي شد ، مصلحت نديدند كه هر دو مشرف شويم لذا من از رفتن به حج صرفنظر كردم .
آقاي گرامي در ادامه به نكته مهمّي در زمينه مخالفت دولت مصدّق با اعزام ايرانيان به حج در سال 1331هـ . ش . و نيز عدم صدور گذرنامه براي آنان اشاره كرده مي گويد :
به طوري كه اطلاع داريد در تاريخ 26/4/1331هـ . ش ، آقاي دكتر محمّد مصدّق نخست وزير ، پس از ملاقات با محمّدرضا شاه و بدون مذاكره با حضرت آية الله كاشاني و جبهه ملّي و حتّي ياران خود ، از مقام نخست وزيري استعفا و به احمد آباد رفت و در حالي كه مردم در حيرت و سرگرداني فرورفته بودند ، مرحوم آية الله كاشاني با اطلاعيه مهمّ و سرنوشت ساز خود ، مردم را به مبارزه بي امان با دولت انتصابي شاه يعني قوام السلطنة دعوت و تأكيد كردند ، مبارزات خود را تا سرنگوني دولت قوام و بازگشت دكتر مصدّق ادامه دهند . ايشان فرمودند :
من خود كفن خواهم پوشيد و به مبارزه تا پيروزي ادامه خواهم داد ، از اين رو دولت قوام پس از كشتار 30 تير ناچار به استعفا شد و دكتر مصدّق با اختيار بيشتري زمام امور را در دست گرفت .
ليكن عليرغم فداكاري هاي مرحوم آية الله كاشاني و مردم ، دكتر مصدّق در رابطه با نامه آية الله كاشاني به وي در زمينه پاره اي انتصاب هاي نادرست و عدم صدور گذرنامه براي متقاضيان حج ، عكس العمل ناپسندي انجام داد به شكلي كه آية الله كاشاني به صورت قهر تهران را ترك كردند .
چند روز بعد آقاي شيخ بهايي مسؤول دفتر آقاي دكتر مصدّق تلفني با اينجانب تماس گرفته ، اظهار داشت كه نخست وزير در زمينه پاره اي از مسائل مي خواهند با شما صحبت كنند . من هم پذيرفته به دفتر آقاي دكتر مصدّق رفتم و پس از ساعتي نشستن ، براي رفتن به درون اطاق كار ايشان دعوت شدم . هنگام ورود بر خلاف هميشه ، بسيار جدّي و خشك با من برخورد كرد و با ارائه آمار و ارقامي در مورد هزينه هاي سفر حجّ اظهار داشت :
دولت در شرايطي نيست كه بتواند ارز مورد نياز و هزينه هاي سفر حاجيان را تأمين كند از اين رو در سالجاري گذرنامه براي حج صادر نخواهد شد !
بنده اظهار داشتم : آقاي نخست وزير ! در زمينه نامه حضرت آية الله كاشاني برداشت درستي صورت نگرفته است . ايشان در رابطه با چگونگي عمل اعتراض داشته اند ، حرف آية الله اين است كه اگر دولت نمي توانست ارز مورد نياز حجّاج را تأمين نمايد چرا از چند ماه قبل توسّط رسانه ها آن را به اطلاع آحاد مردم نرساند ؟
و هم اكنون كه مردم شهري و روستايي كارهاي خود را انجام داده و حتّي با عدّه اي خداحافظي كرده اند و آماده انجام وظايف ديني خود مي باشند اين مطلب را اعلام داشته ايد ؟
اين اقدام شما موجب مي شود كه مردم يا از طريق قاچاق اقدام به رفتن حج كنند و يا افسرده و سرشكسته به ديار خود برگردند .
متأسفانه توضيحات اينجانب موجب شد تا ايشان ختم گفتگو را خواستار شوند . پس از خروج از محلّ ملاقات ، از آقاي شيخ بهايي مسؤول دفتر آقاي دكتر مصدّق ، از گفتار و رفتار ايشان گله كرده از آنجا خارج شدم .
روز بعد در حالي كه براي ارائه گزارش ، عازم رفتن خدمت حضرت آية الله بودم ، تلفن زنگ زد و آقاي شيخ بهايي اظهار داشت : آقاي نخست وزير خواستار ملاقات فوري با شما هستند !
اينجانب از پذيرش ملاقات خودداري كردم ، امّا آقاي شيخ بهايي اظهار داشت : شما جوان هستيد ، و با توجّه به مشكلات مملكت و مشغله فراوان ايشان نبايد گله مند شويد ، حتماً فوري بياييد .
من با اينكه تمايلي نداشتم به دفتر ايشان رفتم وخواهان آن شدم كه در نوبت قرار نگيرم .
لحظاتي بعد و پس از آنكه سفير آمريكا از اطاق ملاقات خارج شد ، من وارد شدم و بر خلاف روز گذشته با چهره خندان و متبسّم و صميمي آقاي دكتر مصدّق روبرو شدم .
ايشان اظهار داشت : ديروز پس از رفتن شما ، يكبار ديگر نامه حضرت آية الله را به دقت خواندم ، توضيحات شما هم مرا راهنمايي كرد و در نتيجه تمامي مطالب نامه خصوصاً آنچه در مورد حجّاج بيان شده درست است . بنابر اين براي رفع سرگرداني متقاضيان به آقاي سرتيپ كمال ، رييس شهرباني دستور دادم ، خدمت حضرت آية الله شرفياب و با راهنمايي ايشان نسبت به صدور گذرنامه اقدام نمايد .
بنده ضمن تشكّر اظهار داشتم : بهتر آن است كه دستور فرماييد شهرباني گذرنامه زائران را صادر و تسليم متقاضيان نمايد ، سپس مراتب را به اطلاع ايشان و مردم برسانند .
به هر حال با رضايت خاطر دفتر نخست وزير را ترك كرده و به منزل بازگشتم . وقتي به دفتر كار خود رسيدم با كمال تعجّب ، موتور سواري با يك دسته گل و نامه نخست وزير خطاب به آية الله كاشاني نزد من آمد ، متن نامه به اين شرح بود :
به عرض عالي مي رساند :
مرقومه مباركه توسّط آقاي گرامي زيارت شد ، اوّلا انتخاب آن جناب را به رياست مجلس شوراي ملّي تبريك مي گويم ، راجع به حجّاج هم مطلب همانطور است كه مرقوم فرموده ايد .
از طرف نمايندگان محترم مجلس هم ديروز تذكراتي در اين باب داده شده است . از طرف بعضي آقايان علماي اعلام كشور هم نيز تأكيداتي نموده اند ، اميدوارم در همين دو روزه تصميم قاطع دولت معلوم و به عرض عالي برسد .
دكتر محمّد مصدّق
|
22 |
|
آغاز سفر
به اين ترتيب مقدمات سفر فراهم شد و روز سه شنبه ، 4 ذي حجة الحرام سال 1371هـ . ق . برابر با 14/6/1331هـ . ش . آيت الله كاشاني درميان ابراز احساسات پرشور مردم ، به قصد عزيمت به مكه مكرّمه تهران را ترك نمودند .
روزنامه اطلاعات خبر اين بدرقه را اينگونه گزارش كرده است :
« ده ها هزار نفر از اهالي پايتخت رييس مجلس شوراي ملي را بدرقه كردند . ساعت هفت بعداز ظهر ديروز حضرت آيت الله كاشاني رييس مجلس شوراي ملي ، به منظور زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج ، در ميان ابراز احساساتِ پرشورِ هزاران نفر از افراد طبقات مختلف واحزاب ، كه براي مشايعت ايشان در فرودگاه مهرآباد حضور يافته بودند ، با هواپيماي سوئدي به سوي بيروت پرواز نمودند . . . .
حضرت آيت الله ، صبح ديروز از شميرانات به منزل آقاي گرامي در تهران آمدند تا طبقات مختلف مردم به آساني بتوانند به ملاقات ايشان رفته و مراسم توديع و خداحافظي را به جاي آورند . از نخستين كساني كه ايشان را ملاقات نمودند ، آقاي كاظمي وزير دارايي و نايب نخستوزير بود ، اين ملاقات حدود يك ربع به طول انجاميد و مقارن ساعت هشت بود كه آقاي كاظمي منزل آقاي گرامي را ترك گفت . در اين ملاقات ، آقاي حمزه غوث وزير مختار عربستان سعودي ، به ملاقات حضرت آيت الله آمد و تا حدود ساعت 10 صبح به طور خصوصي با ايشان مشغول مذاكره بود .
|
23 |
|
اطرافيان حضرت آيت الله ، در مورد اين ملاقات اظهار داشتند كه وزير مختار عربستان سعودي برنامه اقامت و پذيرايي از آيت الله را در عربستان سعودي به استحضار ايشان رسانيد كه مورد موافقت آيت الله قرار گرفت ، سپس به ترتيب ، آقاي عرفاني وابسته مطبوعات سفارت كبراي پاكستان ، يك دسته از روحانيون فارس ـ كه به منظور مشايعت حضرت آيت الله از شيراز به تهران آمده بودند ـ چند تن از آقايان علما و در خلال اين مدت نيز عده كثيري از طبقات مختلف در منزل آقاي گرامي حضور مي يافتند و پس از انجام مراسم خداحافظي خارج مي شدند .
بعد از ظهر ، چون ازدحام جمعيت بيشتر شده بود ، ملاقات ها در حياط منزل انجام مي گرفت .
مقارن ساعت پنج بعد از ظهر ، آقايان ميلاني ، شبستري و جلالي ، نمايندگان مجلس و چند دقيقه بعد ، اعضاي هيئت رييسه مجلس ، به ملاقات آيت الله آمدند . در مقابل منزل آقاي گرامي ، عدّه زيادي اجتماع نموده بودند و بالغ بر پنجاه اتومبيل ، كه متعلق به مشايعت كنندگان بود ، ديده مي شد .
حضرت آيت الله ساعت پنج و ربع بعد از ظهر براي گزاردن نماز به يكي از اتاق ها رفتند و يك ربع بعد ، به حياط بازگشتند و خطاب به جمعيت اظهار داشتند : آقايان ! خداحافظِ همگي ، التماس دعا از شما دارم !
عده اي از كساني كه در مسافرت حج ، همراه حضرت آيت الله
|
24 |
|
هستند ، قبلاً به فرودگاه رفته بودند ، فقط آقاي شمس قنات آبادي و دو سه نفر ديگر در معيّت ايشان به فرودگاه حركت كردند .
مأمورين انتظامي از محل اقامت رييس مجلس تا فرودگاه مهرآباد ، در دو طرف خيابان به فواصل معين صف كشيده بودند .
پيشاپيش اتومبيل رييس مجلس ، يك اتومبيل جيپ حركت مي كرد و شعار مي داد و به دنبال اتومبيل آيت الله ، اتومبيل مشايعين در حركت بود ، جمعيت كثيري مركّب از افراد احزاب ايران و زحمتكشان و حزب جديدالتأسيس نهضت شرق و مجمع مجاهدين اسلام و اصناف بازار و عده اي از اهالي قم كه به اتفاق آقاي حاج سيد مرتضي آقازاده به همين قصد به تهران آمده بودند ، با پرچم در فرودگاه حضور يافته بودند . چند تن از آقايان وزرا و عده اي از نمايندگان مجلس و وزير مختار عربستان سعودي و چند تن از وزراي سابق و همچنين آقاي دكتر غلامحسين مصدّق و مهندس احمد مصدق به نمايندگي از طرف آقاي نخست وزير در فرودگاه ديده مي شدند .
آقايان ، سرتيپ كمال و سرتيپ نخعي ، رييس و معاون شهرباني نيز در فرودگاه بودند و دستورهاي لازم جهت حفظ نظم و آرامش به مأمورين انتظامي مي دادند .
مشايعين بلندگويي همراه داشتند كه بهوسيله آن ، صداي تلاوت كلام الله مجيد به گوش مي رسيد . بعضي از اعضاي احزاب ؛ از جمله آقاي نادعلي كريمي ، نماينده كرمانشاه ، نطق هايي در اطراف اتحاد و