بخش 12
خدیو در مدینه منوره حرم مدنی اصل حرم مدنی، عمارت و توسعه آن بررسی خانه پیامبر
371 |
خيمه هاي رجال همراه كه در داخل حصار مدينه بزرگ برپا گرديده بود، رسيد.
پس خديو در سراپرده خويش از تمامي گروه ها استقبال نمود به همان ترتيبي كه آنان در صنف ها و پيشه هاي گوناگون از ايشان ديدن به عمل آورده بودند و ورود خديو را تبريك گفته بودند. سراپرده خديو مملو از بزرگان و اعيان شهر شده بود و رؤساي رجال درباري همراه، از كليه ميهمانان پذيرايي مي كردند. در اين هنگام شعرا و سخنرانان هر كدام به پا مي خواستند و اشعار و مديحه سرايي مي نمودند، به طوري كه شكوه و جلال مجلس ما اين تصور را به وجود آورده بود كه روز عيد است و هيئت هاي عرب شرفياب گرديده اند.
گفتني است، در لحظه اي كه سيگار ميان جمعيت تقسيم گرديد، همگي شروع به سيگار كشيدن كردند به طوري كه دود سرتا سر خيمه را در برگرفته بود و پس از ساعتي همگي در حالي كه در ميان خود از كرم و خوشرويي خديو سخن مي راندند با حالتي سپاسگزار آن محل را ترك نمودند.
خديو در مدينه منوره
خديو پس از استراحت از خستگي سفر، بعد از نماز عصر بر اسب خويش سوار شد و براي انجام زيارت به سوي حرم شريف حركت نمود.
به دنبال ايشان «پرنس» و مقام محترم «مفتي» و جناب «محرم پاشا» و برخي از رجال درباري همراه شده و در حركت بودند. وي از «باب السلام» وارد حرم گرديده و پس از انجام زيارت و خواندن نماز مغرب در حرم شريف به كنار مقصوره شريف آمد و پس از زيارت از حرم خارج گرديد و به سوي ديدار والا حضرت والده حركت نمود. خانه بزرگ حرم در مدت اقامتش در مدينه به او اختصاص يافته بود اين خانه همان خانه «عثمان بن عفان» بود كه به نام «دار عثمان» معروف مي باشد. پس از آن جا خديو به جايگاه خويش در اردوگاهي مراجعت نمود.
373 |
اين جانب نيز به همراه برخي از برادران درباري خديو، از سراپرده خويش كه در كنار باب «العنبريه» واقع شده بود و پياده در حدود ثلث ساعت تا حرم فاصله بود، به سوي حرم نبوي به راه افتاديم. طبق عادت، از «باب السلام» وارد شديم و دو ركعت نماز به عنوان تحيت مسجد در روضه شريف به پا داشتيم سپس به سوي شبستان مقابل در طرف قبله حركت كرديم و به سوي مقصوره شريف رو نموديم; آنجا با كمال خضوع و خشوع، در برابر نخستين درب از مقصوره شريف و در امتداد ميخ نقره اي كه در برابر «كوكب الدري» ـ كه به عنوان محازات صورت شريف پيامبر(صلي الله عليه وآله) قرار داده شده بود ـ ايستاديم.
در آنجا با تمامي روح و جسم خود با قلبي آكنده از بندگي و اخلاص و چشماني اشكبار و زباني ثناگو، عبارات سلام و صلوات را بر سيد الانام، پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) به زبان آورديم. پس از دعاي فراوان در آن جايگاه، به سوي پنجره ابوبكر آمديم و بر او سلام كرده و دعا كرديم. سپس به سوي مقام عمر در كنار آن آمديم و در آنجا نيز سلام كرده و دعا نموديم.
سپس به سوي ديوار مقصوره شرقي متوجه گرديديم و در كنار درب خانه فاطمه زهرا(عليها السلام) ايستاديم و پس از سلام در آن جايگاه نيز دعا كرديم.
در اينجا شايد لازم نباشد تا ذكر بر زبان جاري گردد، زيرا بزرگي و شكوه افراد مدفون در اين مكان و عظمت معنوي مكان، آن چنان بر انسان تأثير مي گزارد كه هر شخصي كه از آنجا عبور كند، به حالت خضوع و خشوع در مقابل آنان مي ايستد و به راز و نياز مي پردازد.
در اين هنگام انسان احساس مي كند كه به مقصود و آرزوي خويش يا در حقيقت به سعادت نايل گرديده است.
خديو در مدت اقامت خويش در مدينه منوره همواره در حرم شريف زياد اقدام به اقامه نماز مي كرد و مي توان گفت: نامبرده هيچ يك از نمازهاي روزانه را (فجر، عصر، مغرب و عشا) در خارج از حرم به جا نمي آورد.
374 |
خديو در طول اقامت خويش در مدينه منوره، به شرف(1) خدمت در حجره شريفه درآمد به اين صورت كه وي همه روزه قنديل هاي درون حجره شريف را، به هنگام شب روشن مي نمود و در پگاه آنها را خاموش مي كرد.
اين جانب سعادت يافتم كه همراه خديو، بيش از يك بار در اين مأموريت شريف شركت نمايم. اين مأموريت چنين بود كه پيش از نماز مغرب، قباهاي سفيدي را به تن مي كرديم و كمربندي بر آن مي بستيم و همانند خدمه حجره، عمامه هايي را بر سر خويش مي گذاشتيم و از «باب بتول» به خانه حضرت زهرا(عليها السلام) وارد مي شديم و سپس از دري كه در نزديكي حجره شريف بود، با قدم هايي كوتاه، قامتي خميده، دلي شكسته و پر سوز، ديدگاني مبهوت، وجداني بيدار، روحي خاضع، نفسي خاشع و چشماني اشكبار، در حالي كه زبان به ذكر دعا و سلام براي آن حضرت مشغول بود، بدان مكان وارد شديم و پس از انجام آن مأموريتي كه بدان شرف يافته بوديم، از دري كه در سمت شرقي آنجا وجود داشت به سوي حجره حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام)برگشتد و پس از تلاوت آياتي چند از كلام الله مجيد در آن مكان شريف، جسم و روح خود را متبرك كرده و سپس خارج مي گشتيم.
همواره بعد از اين زيارت، آن چنان نيرويي در روح خود احساس مي نموديم كه حالتي خاص و همراه با آرامش را، در جان ما پديد آورد.
خديو در روز سه شنبه، پس از اداي نماز صبح، وظيفه خويش را در حجره شريف به انجام رسانيد و سپس عزم زيارت بقيع نمود.
بقيع، قبرستان مدينه است. خديو ابتدا در آنجا به زيارت قبر «عثمان بن عفان» رفت; ـ اين قبر در شرق بقيع واقع گرديده است ـ سپس به زيارت بر امام مالك كه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين خدمتگزاري همواره از سوي امرا و بزرگان و اعيان مسلمانان نيز به هنگام زيارت از حرم رسول خدا(صلي الله عليه وآله) انجام مي گرديد. اين خدمت تنها هنگامي عملي مي شد كه از سوي بزرگ خدمتگزاران نبوي، به صورت فرماني براي شخص ياد شده صادر مي گرديد. يكي از سنت ها و عادات امرا اين چنين است كه هنگامي كه دور از مدينه مي باشند افراد را از طرف خود بدين كار مأمور مي نمايند و حقوقي را به صورت ساليانه و مرتب براي آنان ارسال مي نمايند.
375 |
ميانه قبرستان قرار دارد، آمد و آنگاه به زيارت بارگاه ابراهيم فرزند رسول خدا(صلي الله عليه وآله)آمد و بعد از آن كه به زيارت قبر همسران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) رفت، به كنار مزار عباس (عموي پيامبر(صلي الله عليه وآله)) و آرامگاه حضرت حسن بن علي(عليه السلام) كه در زاويه غربي بقيع واقع شده است به طرف قبله آمد و آنجا را نيز زيارت نمود.
گنبدي كه روي اين مزار قرار گرفته است، از بزرگ ترين گنبدهايي است كه در قبرستان بقيع ديده مي شود; اين گنبد به شكل مقصوره اي است كه روي قبر حضرت امام حسن مجتبي(عليه السلام) بنا گرديده است و بسيار زيبا ساخته شده است; اين مقصوره از جنس مس نقش دار همراه با نوشته هاي فارسي مي باشد كه گمان مي برم از ساخته هاي شيعيان ايراني باشد. سپس خديو به سوي قبور صحابه و تابعين و صالحين آمد و آنان را نيز زيارت نمود.
خديو بعد الظهر آن روز، به بازديد تكيه مصري ها رفته و پس از ديدن نظم و ترتيب آن جا از مأمور تكيه قدرداني نمود. سپس بر مركب خويش سوار شد و به سوي ساختمان حكومتي عثماني براي ملاقات استاندار حركت كرد و در آنجا از سوي استاندار مورد استقبال و احترام ويژه قرار گرفت.
در روز چهار شنبه، خديو پس از اداي نماز صبح و انجام خدمت در حجره شريف، همراه برخي از رجال ملازم به مقصد زيارت مسجد قبا حركت كرد و پس از زيارت آن مسجد، پيش از ظهر به مسجد شريف نبوي مراجعت نمود و نماز ظهر را در آن جا اقامه نمود، پس از آن به سراپرده خويش آمد بقيه آن روز را به استقبال از ميهمانان و رؤساي مدينه و اعيان پرداخت. خديو در روز پنجشنبه طبق عادت، وظيفه خويش را در حرم به انجام رسانيد و سپس قصد زيارت حضرت حمزه(عليه السلام) نمود. در اين زمان سيل راه را بر زايرين اين آرامگاه مسدود كرده بود كه با اين حال خديو از قصدش منصرف نشد و با اسب خود از آبي كه يك متري ارتفاع داشت عبور كرد و به زيارت عموي رسول خدا(صلي الله عليه وآله)رفت و سرانجام توفيق زيارت ايشان نصيب وي گشت و به مقصود خود نايل آمد.
در روز جمعه نيز پس از اداي وظيفه اش در حجره شريف، به اردوگاه خويش بازگشت و تا نزديكي هاي ظهر به استقبال از ميهمانان و واردين پرداخت، سپس براي
376 |
اداي نماز جمعه، عازم حرم شريف نبوي گرديد.
باب السلام مسجد نبوي شريف ـ مدينه منوّره
پس از آن به ديدار والا حضرت والده آمد و سپس به جايگاه خويش باز گرديد و
377 |
بقيه روز را در تقسيم صدقات و انجام احسان و نظارت بر تقسيم مستمري ها در ميان حاجيان آن اعم از اهل مدينه و مجاورين، مصري و غير مصري به سر برد. وي در اين روز فرمان آمادگي حركت كاروان را به سوي «تبوك» براي روز بعد صادر نمود.
خديو به طور كلي در مدت اقامت خويش در مدينه، پايگاه آمال و آرزوي مردم و جايگاه بزرگان تمامي طبقات در آن شهر بود. و در اين ايام يگان موزيك جنگي استانداري نيز همه روزه صبح و شب در برابر سراپرده خديوي حضور داشتند و نغمه ها و مارش هاي زيبايي را به اجرا درمي آورند.
حرم مدني
حرم مدني همان مسجد پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) است كه در ميانه شهر مدينه و اندكي متمايل به شرق قرار گرفته است. اين مسجد داراي شكلي هماهنگ و منظره اي زيبا در هيأت مستطيل شكل است كه ميانگين طول آن از شمال به جنوب يك صد و شانزده متر مربع و عرض آن از شرق به غرب ـ از طرف قبله ـ هشتاد و شش متر و سي و پنج سانتيمتر مي باشد و از سوي «باب الشامي» نيز شصت و شش متر مي باشد; اين مسجد به دو قسمت مسجد و صحن تقسيم مي گردد، مسجد از قبله عثمان، يعني از ديوار قبله تا صحن از سويي و از ميان «باب الرحمه» و «باب النساء» از سوي ديگر قرار گرفته است.
تمامي اين بخش از گنبدهايي پوشيده شده است كه بر نيم طاق هايي واقع شده اند كه روي آنها را ستون هاي سنگي سختي به وسيله مرمر و روي آن را آب طلا پوشيده و آذين گرديده است.
بخش دوم آن يعني همان قسمت صحن كه بدان «حصوه» نيز مي گويند، به شكل مستطيل است كه تا «باب الشامي» امتداد يافته و سه طرف آن به وسيله سه شبستان احاطه شده است. اين شبستان ها داراي ستون هايي مي باشد كه روي آن ها نيم طاق هايي بنا گرديده تا گنبدهاي سر به فلك كشيده بر آنها قرار گيرد.
378 |
تعداد ستون هاي حرم شريف، با حساب ستون هايي كه به ديوارهاي آن متصل شده، بالغ بر سيصد و بيست و هفت عدد مي باشد كه از آن تعداد 22 ستون آن، در داخل مقصوره شريف واقع شده است. در ابتداي ورود به «باب الشامي» مدرسه مجيدي واقع شده كه مكتب خانه اي براي آموزش قرآن به روش قديمي در آنجا وجود دارد كه قبلا در دهكده هاي مصر استفاده مي شده است; در اينجا هيچ گاه، تمامي قرآن را حفظ نمي كنند(1).
در طبقه دوم اين ساختمان، مكتب خانه ديگري وجود دارد كه گفته مي شود به غير از آن قرآن مجيد، گاهي هم در آنجا حساب تدريس مي گردد.
اين ورودي، از درون حرم دري دارد كه بدان «باب التوسل» مي گويند.
در كنار آن و در طرف غرب، جايگاه ويژه اي براي خواجگان حرم كه وظيفه خدمتگزاري به حرم شريف را دارند ـ وجود دارد; دستشويي و محل استراحت خواجگان در اين مكان واقع شده است. در كنار جايگاه خواجگان انبار روغن وجود دارد كه براي روشنايي چراغ هاي حرم از آنها استفاده مي كنند. پس از اين مكان، درهاي مدرسه ديده مي شود كه اين درهاي سه گانه، در شبستان شمالي قرار گرفته است.
در ميانه صحن هنگامي كه كمي متمايل به سوي شرق شويم، نرده اي آهنين ديده مي شد كه به دو در منتهي مي گردد و در آن جا تعدادي نخل كوچك در اطراف نخل بزرگي به چشم مي خورد. گفته مي شود: اين نخل در جايگاه درخت خرمايي واقع شده است كه متعلق به حضرت فاطمه(عليها السلام) بوده است.
در نزديكي اين باغچه كوچك و در سمت قبله آن، چاهي با آب گوارا وجود دارد كه بدان «بئر النبي» گفته مي شود و برخي نيز آن را «زمزم المدينه» مي نامند. در پشت حصار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تنها كشور اسلامي كه اين امتياز و برتري را نسبت به ساير مسلمانان در ديگر كشورهاي اسلامي دارد كشور مصر است كه همواره قرآن را تماماً حفظ مي كنند و پس از آن، ساكنين مغرب هستند كه حافظ قرآن به شمار مي آيند; اين سنت پسنديده تنها در ميان اين گروه رواج دارد كه همواره قرآن را حفظ مي كنند و در مناسبت ها نيز از آن استفاده مي كنند، ليكن ساير مسلمانان آيات قرآن را از رو قرائت مي كند. در اين امر فقهاي مصر نيز در ترتيل قرآن شهرت بسزايي دارند كه به همين مناسبت در ساير كشورهاي اسلامي هم با ديده احترام به آنان مي نگرند و اين ويژگي بيشتر در شهر آستانه (= استانبول) مشهور است.
379 |
آهنين فوق الذكر، در سرتا سر شبستان شرقي پنجره هاي مشبكي كه از چوب ساخته شده
نصب گرديده است; اين پنجره ها در ساختمان سلطان عبدالمجيد (عثماني) ساخته شده است و نشانه جايگاه ويژه زنان(1) در هنگام نماز و اقامت آنان در حرم مي باشد.
در جنوب اين شبستان صفه اي ديده مي شود كه جايگاه ويژه خواجگان خدمتگزار حرم شريف است. اين صفه به صورت جايگاه بلندي مي باشد كه مسافت در حدود 12 متر طول و 8 متر عرض دارد و ارتفاع آن در حدود چهل سانتيمتر از سطح زمين بالاتر است. اين جايگاه در دوران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مكاني براي «اهل صفه»(2) كه گروهي از مستمندان و پيرمردان مسلمان (= مهاجرين) بوده است كه در آن جا زندگي مي كرده اند و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نيازهاي غذايي و لباسي آنان را بر آورده مي كرده اند; از ميان اهل صفه مي توان به افرادي مانند ابوهريره و ابوذر غفاري اشاره نمود.
در برابر اين صفه در طرف جنوب، صفه ديگري كه كوچك تر از اولي مي باشد و از سمت شمال متصل به مقصوره شريف است، ديده مي شود. اين صفه جايگاه ويژه تهجد پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) بوده است. در ميان اين دو صفه، راهي وجود دارد كه به سوي «باب جبرئيل» در شرق منتهي مي گردد. در سمت راست شخصي كه وارد صُفّه مي شود دكه كوچكي ديده مي شود كه بزرگ حرم يا شيخ الحرم روي آن مي نشيند; در كنار آن، انبار ويژه مقصوره شريفه در سمت قبله و شرقي حرم ـ واقع شده است.
روضه شريف، در سمت غرب مقصوره شريف واقع گرديده است اين مكان مسافت محل ميان قبر شريف و منبر پيامبر(صلي الله عليه وآله) را گويند، زيرا بنا به فرموده خود حضرت: «ما بين قبري و منبري(3) روضة من رياض الجنة» بين قبر و منبرم روضه اي از روضات بهشت است. اين قسمت داراي 22 متر طول و در حدود 15 متر عرض مي باشد. روضه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شايد اين سمت از صدر اسلام به زنان اختصاص داشته، زيرا تأييد اين سخن وجود نام «باب النساء» است كه از زمان هاي طولاني در گذشته در اين سو ديده مي شده است.
2 . در دوران رسول خدا(ص) در مدينه به غير از صفه خانه اي وجود داشت كه بدان «دار القري» يا «دار المضيف» مي گفتند كه اين خانه در جنوب غربي مسجد وجود داشت و ويژه ميهمانان رسول خدا(ص) بوده است.
3 . در روايات ديگري مضمون اين روايت به صورت «مابين بيتي و منبري... الخ» هم آمده است.
380 |
شريف در طرف جنوب به وسيله دو پنجره مسي زرد رنگ كه ارتفاعي در حدود يك متر دارد از محل توسعه عمر و عثمان جدا مي گردد. روضه همواره به علت شرف و جايگاهش، مملو از جمعيت مي باشد. در ادامه اين دو پنجره مسي، جايگاهي وجود دارد كه در آن مكان، قرآن هاي بسياري در اندازه هاي مختلف نهاده شده است، برخي از اين قرآن ها چاپي و برخي ديگر با خط بسيار زيبا و دستنويس است. در كنار قرآن ها نسخه هاي بسياري از كتاب «دلايل الخيرات» وجود دارد كه همگي آنها بر خوانندگان زوار وقف گرديده است.
در غرب روضه شريف، محراب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) قرار دارد كه نشانه اي از آيات خداوند در زيبايي و آراستگي به شمار مي آيد; اين محراب در امتداد مقصوره شريف و در طرف قبله مي باشد.
زاويه غربي روضه شريف حرم نبوي
381 |
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در روز سه شنبه، مطابق با نيمه شعبان سال دوم هجرت، به هنگام فرمان الهي نسبت به تغيير قبله از مسجد الاقصي به كعبه مكرمه ]در نماز[، اين محراب را برگزيد و در آن نماز گزارد. در غرب اين محراب، منبر شريف(1) قرار دارد كه از مرمر آذين شده است و با خطوط و برجستگي هاي زيباي طلايي تزيين شده است. اين منبر در كمال زيبايي و ظرافت ساخته شده است و از سوي سلطان مراد سوم عثماني، در سال نهصد و نود و هشت هجري، به مسجد شريف نبوي هديه گرديد. اين منبر در جاي منبر پيشين ـ كه از سوي «قايتباي» ساخته شده بود ـ و جايگاه اصلي منبر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)، قرار داده شده است.
در روز جمعه، هنگامي كه نماز جمعه را در مسجد نبوي ـ كه بر صاحبش درود و سلام باد ـ به جاي آورديم ازدحام شديدي بود. پس از آن كه سخنران از مقصوره شريف زيارت به عمل آورد و بر طبق عادت از حضرت اجازه خطبه گرفت ]در حالي كه لباس بلندي به همراه كلاه به تن داشت (= باشلق) كه آنان اين لباس را «كوداپان»(2) مي گفتند[ به وسيله گروهي از خواجگان از چهار طرف مشايعت مي شد و به سوي منبر آمد. در اين هنگام سخنران از منبر بالا رفته و به سوي سمت راست، يعني به طرف مرقد شريف نبوي رو كرد و بعد از آن كه ـ در كمال ادب ـ به حضرت سلام كرد، حمد و ثناي خدا را به جاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . پيامبر(صلي الله عليه وآله) در آغاز دوران تبليغ بر نخلي تكيه مي كردند و خطبه مي خواندند سپس منبري از چوب درخت گز كه از سه يا چهار پله ساخته شده بود، براي ايشان ساختند و در جاي تنه درخت خرما آن را قرار دارند و تنه درخت خرما را در شرق مكاني كه قرار داشت در ابتداي ستوني غرب قبله دفن كردند. معاويه دو پله بر منبر ياد شده اضافه نمود كه اين منبر در آتش سوزي نخستين مسجد، در سال 656 هجري آتش گرفت و از ميان رفت. باقي مانده هاي آن منبر سوخته را در صندوقي قرار دادند و در كنار همان تنه درخت دفن نمودند. سپس به وسيله منبري كه از ساخته هاي ملك مظفر پادشاه يمن بود، جايگزين گرديد. از آن پس، «ظاهر بيبرس» منبر ديگري را جايگزين آن كرد و سپس از سوي «ملك مويد» منبري ديگر و نويني جايگزين آن گرديد; اين منبر نيز در آتش سوزي سال 886 هجري از ميان رفت و ملك قايتباي منبر ديگري را جايگزين آن نمود. اين منبر نيز به وسيله منبر تازه اي جايگزين شد و منبر پيشين به مسجد قبا منتقل گرديد (كه تا كنون نيز اين منبر در مسجد قبا قرار دارد).
2 . اين جانب سخنران مسجد الاقصي را با همين لباس مشاهده كردم كه اين لباس از قرن دهم هجري در دولت تركيه معمول بوده است.
382 |
آورد و خطبه اي را كه بيشتر درباره موضوعات حج و زيارت، ضرورت اتحاد و يگانگي،
يكپارچگي مسلمانان و تقويت ارتباط ميان افراد مسلمان بود و از احاديث شريف استفاده گرديده بود، آغاز نمود; در حقيقت وي پند و اندرزهاي خويش را بر پايه احاديث نبوي استوار ساخته بود.
به عنوان مثال مي گفت: «از فلان بن فلان از پيامبر(صلي الله عليه وآله) شما روايت شده است» آن وقت با دست خود به سوي حجره شريف اشاره مي كرد و سپس متن حديث را قرائت مي نمود. نامبرده آن چنان خطبه زيبايي ايراد نمود كه من در اينجا نمي توانم آن را توصيف و بيان نمايم.
حرم نبوي در حدود يك هزار خدمتگزار داشت كه از ميان آنان 46 نفر سخنران بودند و هر يك از آنان يك بار در سال عهده دار خطبه جمعه مي گرديدند. اين برنامه طبق نظم خاصي تعيين مي شد كه هر يك داراي جانشين هايي بودند تا به هنگام غيبت سخنران، فرد ديگري جايگزين مي گرديد، همچنين مسجد داراي 38 امام جماعت و 62 جانشين امام بوده كه به طور متناوب نمازهاي روزانه را در آن اقامه مي كنند و نيز داراي 50 مؤذن و 26 كمك مؤذن است و 510 نفر رفتگر، 11 دربان، 26 زرگر، راهنما، خياط و جز اينها و 10 سقا، 4 نفر مسؤول پر كننده ظرف هاي آب، 570 شوينده و تميز كننده و روشن كننده قنديل هاي حرم مي باشد.
اما خواجگان وظيفه پاسداري و خدمت در حجره شريف را به عهده دارند كه نخستين بار اين خدمت از سوي «نور الدين شهيد» براي مسجد برقرار گرديد.
درآن هنگام ابتداتعداد خواجه هاي حرم دوازده نفر بودند كه اين گروه از ميان افرادي كه حافظ قرآن كريم بودند، انتخاب مي گرديدند. سپس از ميان آنان بزرگي انتخاب مي گشت.
پس از آن «يوسف صلاح الدين ايوبي» دوازده نفر ديگر را بر آنان افزود و سپس پادشاه و سلاطين تا امروز به تعداد آنان افزودند، به طوري كه گاه تعداد آنان افزون بر يكصد نفر مي گردد. اين افراد داراي اوقاف خصوصي و حقوق ها و مستمري هاي سالانه
383 |
بودند كه از سوي آستانه(1) و جز اينها، براي آنان ارسال مي گرديد.
اين گروه داراي خانه هاي بسياري در مدينه بودند كه در بعضي از آنها زندگي مي كنند.
اغلب خدمتگزاران حرم شريف بدون حقوق و مستمري هستند و آنان همواره از راه خيرات و بذل و بخشش هاي افراد خير انديش زندگي خويش را مي گذرانند.
محراب رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در روضه شريفه
خدمت در حرم شريف موروثي است، بدين ترتيب كه هنگامي كه يكي از خادمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آستانه = استانبول. «مترجم»
384 |
درگذرد وظيفه و مستمري او در ميان فرزندانش تقسيم مي گردد; به عنوان مثال در صورتي كه سخنران فوت نمايد و حقوق او يك صد قرش باشد، فرزندان او در مركز پدر جمع مي شوند و پس از تقسيم آن حقوق در ميان كليه افراد خانواده، بزرگ ترين فرزند متوفي جانشين او در وظيفه اش مي گردد; بدين سبب است كه معمولا حقوق اين كارمندان براي گذران زندگي كافي نمي باشد.
حرم به وسيله انواع فرش هاي گران قيمت ايراني مفروش گرديده است، همچنين در آن جا فرش هاي دستي ديده مي شود كه در كارگاه معروف «هركه» بافته و اين نوع فرش ها در روضه شريفه بيشتر ديده مي شود.
در مجموع اين مسجد نشانه اي از آيات خداوند است در زيبايي و گران بهايي به طوري كه هر شخصي كه بدان جا وارد مي گردد ميل ترك كردن آن را ندارد. مسجد النبي داراي پنج در مي باشد: «باب السلام» و «باب الرحمه» در غرب، «باب المجيدي» در شمال، «باب النساء» و «باب جبرئيل» (يا «باب البقيع») در شرق.
درهاي ياد شده همواره پس از هر نماز عشاء، تا نزديكي هاي فجر بسته مي شود;اين عمل سنتي است كه از دوران عمر تا كنون ادامه يافته است.
در كنار «باب الرحمه» و «باب السلام» از بيرون، دستشويي هايي را به فرمان «سلطان عبدالمجيد» (عثماني) براي وضو ساخته اند و در مكاني دورتر دستشويي ها ساخته شده است.
اصل حرم مدني، عمارت و توسعه آن
حرم شريف هم اكنون شامل مكان هاي زير مي باشد: مسجد پيامبر(صلي الله عليه وآله)، خانه عايشه ـ كه در ماه هفتم سال اول هجري بدان وارد گرديد ـ ساير خانه هاي همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) و مقداري كه در توسعه بدان افزوده گرديده است.
جايگاه مسجد شريف در دوران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)، به وسيله خانه هاي همسران
385 |
پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اصحاب و يارانش احاطه گرديده بود; خانه هاي همسران او در سمت جنوبي و برخي از قسمت هاي شرقي حرم بود كه به وسيله راهي به عرض پنج ذراع از آن جدا مي گرديده است.
خانه ابوايوب انصاري و عثمان بن عفان در سمت شرق مسجد بوده و شكل اين دو ساختمان با كيفيتي كه در صدر اسلام بوده تغيير كرده، ليكن اين دو خانه تا كنون باقي مانده است.
در گوشه خانه عثمان و در برابر حرم شريف، حجره اي وجود دارد كه داراي پنجره اي است و لوحي از بيرون بر آن نصب گرديده كه بر آن نوشته شده است: (قتلگاه عثمان بن عفان); معمولا بزرگ حرم نبوي، در اين خانه سكونت مي نمايد.
خانه هاي خاندان عمر، در جنوب مسجد شريف واقع شده است و هم اكنون باغي كه متصل به حرم است و در سمت حجره شريف از سوي قبله قرار دارد، اين محدوده را تعيين مي كند، اين باغ داراي دري مي باشد كه بر روي آن از سمت بيرون، نوشته «ديار آل عمر» ديده مي شود. در كنار آن در طرف غرب، خانه عباس عموي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) واقع شده كه پس از آن خانه مروان بن حكم وجود دارد كه در سمت راست شخص وارد شونده از «باب السلام» مي باشد. خانه «ابوبكر» در غرب مسجد واقع شده است و در كنار آن به طرف شمال و در امتداد «باب الرحمه»، خانه عبدالرحمن ابن عوف واقع شده است.
اين خانه ها درهايي دارد كه به سوي مسجد باز مي شود. و در زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) به دستور ايشان، تمامي آن درها بسته شد. حضرت در اين باره فرمودند: «لايبقينّ في المسجد خوخة، إلاّ خوخة أبي بكر»، «يعني دريچه اي در مسجد باز نماند مگر دريچه خانه ابي بكر»(1) كه حديث ياد شده در آن نوشته شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اين حديث را علماي شيعه و جمع بسياري از عامه صحيح نمي دانند، زيرا اين حديث درباره حضرت علي(عليه السلام) وارد شده كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) از سوي پروردگار مأموريت يافتند تا تمامي درها را ببندند به استثناي در خانه علي(عليه السلام). پس از اين كار پيامبر(صلي الله عليه وآله)از سوي مردم مورد سؤال قرار گرفتند، اما حضرت(صلي الله عليه وآله) در جواب آنها فرمودند: «والله دري نگشادم و دري نبستم، ليكن مأمور شدم و تبعيت امر كردم». حديث ديگر را سعد بن ابي وقاص روايت كرده كه در آن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) امر كرده است تا تمامي درهاي گشوده به مسجد بسته شد و در خانه علي(عليه السلام) را باز گذاشت. اين حديث معروف است به طوري كه امام احمد و نسايي نيز آن را آورده اند و طبراني هم گفته است: «رجال اين حديث ثقه مي باشند».
سهمودي نيز در خلاصه الوفاء الوفا پس از نقل اين حديث نظر عادلانه خويش را در بازماندن در خانه علي(عليه السلام) ابراز كرده است. «مترجم».
386 |
نخستين بار ساختمان مسجد نبوي از سوي عمر تجديد بنا گرديد كه نامبرده
ديوارها و برخي از ستون هاي آن را ساخت و اندكي ساختمان آن را توسعه داد.
اما عثمان قسمتي را در سمت جنوب، به قبله مسجد اضافه نمود و آن را با سنگ و گچ بنا نمود. وليد بن عبدالملك در سال هشتاد و هشت هجري به عامل خود در مدينه «عمر بن عبدالعزيز» فرمان داد كه مسجد را توسعه دهد و ترميم نمايد. پس نامبرده از سوي شرق، غرب و جنوب آن را توسعه داد و خانه هاي همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله)را به بناي مسجد افزود. همچنين براي مسجد چهار مناره بنا كرد و زمين آن را از مرمر سنگفرش نمود. او ديوارهاي مسجد را كاشي كاري كرد و سقف آن را با طلا آذين نمود و ستون هاي مسجد را نيز از مرمر بنا نمود.
پس از او «مهدي عباسي» در سال يكصد و شصت هجري، ساختمان مسجد را از نو بنا نهاد و عمارتي زيبا از آن ساخت. پس از وي خليفه «مستعصم» و نيز «ظاهر بيبرس» ساختمان مسجد را تجديد و مرمت كردند. ناصر قلاوون در سال ششصد و هفتاد و هشت هجري گنبد حجره شريف را بنا نمود; پيش از آن اين جايگاه گنبدي نداشت. سپس در سال هشتصد و سي و يك (هجري) مسجد از طرف «اشرف برسباي» مرمت گرديد و در سال هشتصد و پنجاه و سه (هجري) «ظاهر بر قوق» آن را تعمير كرد و تغييراتي در آن به وجود آورد. در سال 886 بر اثر صاعقه اي كه به مسجد اصابت نمود، مسجد به آتش كشيده شد و آن چنان خرابي در مسجد به وجود آورد كه تا آن زمان ديده نشده بود; اين آتش سوزي آن چنان گسترده بود كه هيچ يك از مردم مدينه نتوانستند براي خاموش كردن آن پيش بروند و اقدامي نمايند.
در اين آتش سوزي هيچ گونه آسيبي به حجره شريف وارد نگرديد!!
387 |
نقشه كامل مسجدالنبي(صلي الله عليه وآله)
سلطان «قايتباي» پادشاه مصر همين كه از آن حادثه آگاه گرديد، دستور داد تا تمامي كارگراني كه در آن هنگام از سوي او در حرم مكي مشغول به كار بودند، به سوي مدينه حركت كنند و مسجد را مجدداً از نو بسازند. اين ساختمان هم اكنون پابرجاست كه آن را
388 |
مشاهده مي كنيد. سپس حجره شريف را با استحكام و جلال خاصي كه هم اكنون قابل مشاهده است مرمت نمودند و از نو بنا نهادند. همچنين روي گنبد پيشين آن گنبدي بزرگ بنا كردند و در سمت غربي حرم يعني در سمت راست شخص وارد شونده از «باب السلام»، مدرسه بزرگي را ساخت و وقفيات فراواني را براي آن برقرار كرد; اين مدرسه هم اكنون هم به نام «قايتباي» ناميده مي شود براي اين مدرسه در مصر دري ساختند و در هنگام اين ساختمان به مدينه ارسال نمودند كه در جايگاه «باب السلام» نصب شد كه اين در را اين جانب مشاهده كردم و هنگامي كه اين ورودي در ساختمان زمان سلطان عبدالمجيد (عثماني توسعه يافت) آن را به «باب المجيدي» انتقال دادند.
اين در ساخته شده از چوب گران قيمتي است كه با قطعه هايي از مس نقش دار و نوشته شده آذين گرديده است. اين در يكي از زيباترين آثار ساخته شده مصر قديم است كه از زماني كهن تا كنون باقي مانده است.
در سال 980 هجري مسجد از سوي «سلطان سليم دوم» (عثماني) مرمت گرديد و محراب زيبايي را در ميان مدرسه قايتباي و منبر شريف ساخت كه تمامي آن از كاشي هاي نقش دار بود كه به وسيله آب طلا آذين گرديده بود. نامبرده در پشت محراب ياد شده نام خود را به خط ثلث بسيار زيبايي نوشت كه هم اكنون هر رهرويي كه از «باب السلام» به سوي حجره شريف مي آيد آن را مشاهده مي كند.
در سال 1233 هجري، سلطان محمود (عثماني) گنبد شريف را مرمت كرد و در سال 1255 هجري آن را با رنگ سبز زينت نمود. از آن پس، اين گنبد به «قبة الخضراء» معروف گرديد. در سال 1270 هجري سلطان عبدالمجيد خان (عثماني) فرمان داد كه مسجد از سوي شمال توسعه داده شود; اين دستور عملي گرديد و آن را به شكلي كه هم اكنون ديده مي شود تغيير داد.
نامبرده آن را با نقش و نگارها و آذين هاي زيبايي مزين نمود كه نمي توان آن را به توصيف درآورد. پس از تزيين روي ديوار آن ـ از آغاز «باب السلام» در شرق ـ سوره الفتح را با خط ثلث برجسته، نوشت و سوره ديگري كه در سطر زيرين آن است، با خطي ظريف تر ليكن برجسته تر، آذين نمود. اين كيفيت در سطر زيرين سوره ديگر با خطي
389 |
باريك تر از سوره فوقاني نوشته شده است كه در آن نام هاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) نوشته شده است.
منظومه «برده» در اطراف گنبدهاي مسجد نوشته شده است و در گوشه هايي كه اين گنبدها بر آن بنا شده، نام هاي جلاله خداوند، رسول او و برخي از صحابه نقش بسته است. تمامي اين نوشته ها، با خط بسيار زيبا و هنري جايگزين شده است; اين خط از آثار گران بهاي خطاط مشهور، مرحوم «عبدالله بك زهدي» بود كه از سوي سلطان عبدالحميد براي همين امر به مدينه فرستاده شده بود و نامبرده مدت ده سال و اندي را در مدينه گذرانيده و نبوغ و هنر خط خويش را در آن جا به نمايش گذارد.
در كتاب «مرآة الحرمين» آمده است كه هزينه اين ساختمان در حدود چهار ميليون ليره عثماني بوده است.
در اين مسجد، اثري(1) از پادشاهان بعدي ديده نمي شود و تنها جريان اتصال برق(2)است كه در زمان سلطان عبدالحميد (عثماني) بدان جا كشيده شد و روشنايي حرم شريف نبوي به طور رسمي، در روز جشن افتتاح راه آهن حجاز در مدينه منوره و در 25 شعبان سال 1326 هجري آغاز گرديد.
مقصوره شريفه از جنس مس زرد رنگ بود كه با ظرافت خاصي آن را ساخته بودند. اين مقصوره به هنگام ساختمان قايتباي از مسجد النبي به سال 888 هجري ساخته شده است. مقصوره داراي دري در روضه شريفه است كه بدان «باب الرحمه» يا «باب الوفود» گويند. در كنار آن و در سمت جنوب پنجره اي نصب شده كه رو به آنجا باز مي شود و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين جانب نزد دوست دانشمندم شيخ مصطفي حريري خطاط مشهور در مصر فتوكپي لوحي از خط مرحوم عبدالله بك زهدي را كه بر يكي از درهاي حرم مدني نوشته شده بود ديدم آن ابيات چنين است:
مفتاح باب الله طه المرتجي *** بحر المكارم ملجأ الطلاب
سلطاننا عبد العزيز لجابه *** ليفوز بآلامال و الآداب
و غدا لسان مقاله متمثلا *** اذ كان خادم هذه الاعتاب
ان الوسائل للموك ببابهم *** و وسيلتي العظمي بهذا الباب
2 . در مدتي كه در مدينه مشرف بوديم، حرم شريف را به وسيله روغن هاي چراغ و شمع ها روشن مي نمودند، زيرا مهندس برق اين دستگاه، به علت برق گرفتگي جانش را از دست داده بود، بنابراين ژنراتور توليد كننده نيروي روشنايي از كار افتاده بود و آنان در انتظار مهندسي ديگر بودند تا از آستانه به آنجا بيايد!!
390 |
حاجيان آن را «پنجره توبه» مي گويند. آنان به هنگام سوگند، اين چنين مي گويند: «سوگند به پيامبر(صلي الله عليه وآله) كه دستم را روي پنجره او قرار داده ام»، همچنين اين مقصوره در سمت قبله، روبروي صورت مبارك پيامبر(صلي الله عليه وآله) پنجره اي قرار دارد كه در زمان هاي مهم براي دعا و استغاثه باز مي گردد.
مقصوره ديگري در سمت شمال به اين مقصوره اتصال دارد كه بدان مقصوره حضرت فاطمه(عليها السلام) گفته مي شود. اين مقصوره در امتداد مقصوره پيامبر(صلي الله عليه وآله) از غرب بوده كه به اندازه يك متر و نيم از شرق، فرو رفتگي دارد.
طول مقصوره نبوي شريف از ضلع جنوبي و شمالي آن 16 متر و از شرقي و غربي 15 متر مي باشد. در چهار گوشه آن چهار ستون عظيم قرار دارد كه به وسيله سنگ سختي و به ارتفاع سقف آن، ساخته شده است; بر روي آن سنگ ها قاعده هاي گنبد شريف قرار داده شده است.
منظره حرم مطهّر نبوي از داخل حياط اوّل ـ صحن ـ و باغ حضرت زهرا(عليها السلام)
391 |
اما مقصوره حضرت فاطمه(عليها السلام)، طول آن از جنوب 14 متر و نيم و از شمال 14 متر و از شرق و غرب در حدود هفت متر و نيم مي باشد. اين مقصوره به وسيله دو در از درون، با مقصوره بزرگ اتصال مي يابد: يكي از آنها از سوي شرق و ديگري از سوي غرب متصل مي شود كه در ميانه آن دو، ضريحي قرار دارد كه روي جايگاه دفن(1) حضرت فاطمه(عليها السلام) قرار دارد به گفته جمع كثيري، اين مكان جايگاه دفن آن حضرت مي باشد.
در درون مقصوره بزرگ، حجره شريف حضرت قرار دارد كه اين مكان جايگاهي است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در روز دوازدهم ماه ربيع الاول در سال 11 هجري وفات كرده و روز بعد از آن، دفن گرديده اند. اين مطلب مطابق فرموده آن حضرت است كه: «ما قبض نبيّ إلا دفن حيث قبض» يعني «هيچ پيامبري وفات نكرد مگر آن كه در همان محل وفات دفن شده باشد».
سرمبارك آن حضرت در طرف غرب واقع شده. هنگامي كه در 22جمادي الاخر سال سيزدهم هجري ابوبكر درگذشت او را در كنار آن حضرت ـ در طرف شمال ـ دفن كردند كه سر او، در موازات دو پاي آن حضرت قرار گرفت. هنگامي كه به جان عمر سوء قصد گرديد، وي از عايشه تقاضا نمود كه بعد از فوت او را نزديك آن دو دفن كنند، پس عايشه اجازه داد كه هنگامي كه عمر در روز چهارشنبه 27 ذي الحجه سال 23 هجري درگذشت، او را در كنار آن دو دفن كردند طوري كه سر او در موازات شانه ابوبكر قرار گرفت.
از آن پس بر روي اين سه قبر مقصوره اي به صورت ساختمان به شكل پنج ضلعي، به ارتفاع شش قبر بنا گرديد. نخستين بار اين مقصوره به وسيله عمر بن عبدالعزيز در هنگام مرمت ساختمان مسجد در زمان وي، ساخته شد. نامبرده از بيم آن كه مباد آن جا همانند كعبه به عنوان قبله گاهي قرار گيرد، طوري بنا نمود كه همانند كعبه چهار ضلعي بنا شد و پايه هاي اين بنا را تا مقدار زيادي پايين برد. حجره شريف، داراي فضاي ديگري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بنا به روايتي شهادت آن حضرت دو ماه و اندي پس از وفات پدرش رسول اكرم(ص) بوده است.
برخي گفته اند: «آن حضرت در بقيع و در ركن غربي، در طرف قبله آن، زير گنبدي كه هم اكنون منسوب به ايشان مي باشد، دفن شده است. (منظور قبري است كه منسوب به فاطمه بنت اسد مادر گرامي حضرت امير المؤمنين علي(عليه السلام)مي باشد). «مترجم»
392 |
براي قبر چهارم است كه گفته مي شود: آن جا مكان قبر عيسي(عليه السلام)پس از نزول او از آسمان
در آخر الزمان است!!
در سال 557 هجري «نور الدين زنگي» آگاه شد كه صليبيان كه با آنان در حال جنگ بود، قصد سرقت جسد شريف حضرت را دارند; پس فرمان داد كه حجره شريفه را با ساختماني ديگر احاطه كنند كه پايه هاي آن تا نزديكي منبع هاي آب، در درون زمين فرو رود; پس از آن با مذاب سرب به صورت دايره اي در اطراف آن از درون مانعي ايجاد كنند به طوري كه دست كسي به قبر مبارك نرسد.
روي اين بنا، پرده اي از ابريشم سبز وجود دارد كه روي آن جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله» نوشته شده است. در اطراف پرده ابريشم، پرده ديگري وجود دارد كه بر آن سخن خداوند نوشته شده است: " مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَد مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ " (1) در ميان نوشته ها دايره هايي ديده مي شود كه روي آنها نام و القاب و كنيه پيامبر اكرم نوشته شده است. در اطراف اين پرده، در ارتفاع تقريبي دو متر و نيمي، كمربندي از ابريشم سرخ ـ به عرض سي سانتيمتر ـ ديده مي شود كه روي آن با نخ هاي طلايي، نام پادشاهي كه دستور ساخت آن پرده را داده نقش بسته است. اين پرده، همواره به هنگام به قدرت رسيدن هر خليفه از دولت عليه (عثماني) ارسال مي گردد. پرده كنوني، پس از اعلان دستور براي حجره شريف ارسال گرديده است. نخستين بار حجره شريف به وسيله «خيزران» مادر هارون الرشيد در هنگامي كه در سفر حج به زيارت پيامبر(صلي الله عليه وآله)نايل گرديده بود، به پرده آذين گرديد. از آن پس اين كار وي سنتي در ميان پادشاهان و خلفا قرار گرفت.
ميان ساختمان مقصوره و پنجره مسي بيروني، گذرگاهي به وسعت سه متر از طرف هاي شرقي، غربي و جنوبي وجود دارد .در گوشه اين گذرگاه از طرف جنوب يك صندلي قرار دارد كه روي آن قرآن بزرگي ديده مي شود، اين قرآن از سوي «حجاج بن
يوسف ثقفي» به حجره شريف اهدا گرديده است. گفته مي شود: اين قرآن يكي از شش قرآن نوشته شده از سوي عثمان بن عفان مي باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . احزاب، 40
393 |
در فضاي اين گذرگاه، لوسترهاي طلا و نقره آويزان گرديده كه اين مطلب به ويژه در سمت جنوبي و در برابر صورت شريف پيامبر(صلي الله عليه وآله) ديده مي شود.
باب الرحمة مسجد نبوي شريف
در ميان اين لوسترها، جارهاي طلايي و نيز سي و يك جار مرصع به الماس، زمرد و
394 |
ياقوت وجود دارد كه همگي به وسيله زنجيرهاي طلايي آويزان گرديده است. مجموع چراغ هاي حجره شريف، يك صد و شش چراغ مي باشد.
در برابر صورت شريف پيامبر(صلي الله عليه وآله) و روي ديوار مقصوره، سنگي از الماس برليان، به اندازه يك تخم كوچك كبوتر قرار دارد و اطراف آن را كماني از طلاي مرصع دربرگرفته است. صاحب نظران اين الماس را به مبلغ هشتصد هزار جنيه برآورد كرده اند. اما نسبت به شرفي كه اين سنگ در حجره شريف پيدا كرده است، غير قابل محاسبه به نظر مي آيد. اين قطعه سنگ را به علت شدت درخشندگي، زيبايي و ارزش، به «كوكب الدري» نام گذاري كرده اند. اين قطعه، در لوحي از طلا تثبيت گرديده است. كه اطرافشان با دويست و بيست و هفت قطعه بزرگ از جواهرات گران سنگ آذين شده است. «كوكب الدري» از سوي سلطان احمد خان اول، فرزند سلطان محمد خان، از پادشاهان آل عثمان در آغاز قرن يازدهم هجري، به حجره شريف اهدا شده است.
در زير آن قطعه اي از طلاي مرصع به جواهر به اندازه كف دستي آويزان شده است كه در ميانه آن سنگي از الماس، كوچك تر از «كوكب الداري» قرار داده شده است. اين قطعه، از سوي سلطان مراد چهارم فرزند سلطان احمد اول (عثماني)، در سال هزار و چهل و هفت هجري اهدا گرديده است.
همچنين در اين مكان لوحي بزرگ از طلاي نقش دار ديده مي شود كه روي آن با سنگ الماس بريان و با خط بسيار زيبايي جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله» را نقش بسته است. اين لوح از سوي عادله سلطان، دختر سلطان محمود (عثماني)، در سال هزار و دويست و نود و يك هجري اهدا شده است.
در درون حجره شريف، به غير از اين هدايا، جواهرات گران قيمت فراواني قرار دارد كه نمي توان براي آنها ارزشي تعيين نمود. در آن ميان قطعه بزرگي به شكل گردن بند قرار دارد كه با الماس روي آن نام حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) نقش بسته است. اين گردن بند روي مقصوره آن حضرت در درون، از سمت شرق قرار دارد. در كنار آن تسبيحي از لؤلؤ درشت وجود دارد كه عظمت ارزشمندي آن بي نظير است. همچنين در آنجا تسبيح هاي ديگري از مرجان هاي بي نظير و كمياب وجود دارد. شمع دان هايي از طلاي خالص
395 |
مرصع بر سنگ هاي گران سنگ در آن جا ديده مي شود كه در آن ميان دو شمعدان بزرگ
وجود دارد كه طول هر يك در حدود دو متر مي باشد و از سوي سلطان عبدالمجيد (عثماني) در سال هزار و دويست و هفتاد و چهار هجري اهدا گرديده است. دو شمعدان ديگر نيز از سوي سلطان محمود (عثماني) به اين مكان اهدا شده است. در كنار اين شمع دان ها، جاروب هايي از لؤلؤ و بادبزن هايي مرصع به سنگ هاي گران قيمت و بخوردان هاي مرصع و زيبايي ديده مي شود; اين تحفه هاي گران قيمت، جداي از هداياي ديگري است كه در خزانه حجره شريف وجود دارد كه شامل قرآن هاي آذين شده به جواهرات، تحفه هاي گران قيمت و تعداد بسياري از سنگ هاي كريمه و جواهرات گران سنگ است و نيز تعداد بسياري از النگوها، گوشواره ها و جز اينها را شامل مي شود. به طور كلي مي توان گفت: «ارزش اين هدايا و تحفه هايي كه در حجره شريف قرار دارد به ميزان هفت ميليون جنيه مي رسد».
همواره پادشاهان، بزرگان و امرا در طول زمان ها هديه هاي فراواني از جواهرات گران سنگ و ذخاير ارزشمند به اين جايگاه تقديم مي داشته اند كه تعداد بسياري از آنها، از سوي دستان آلوده و خيانتكاري كه به عنوان امير مدينه بوده اند همانند «جماز بن هبه» در سال هشتصد و يازده هجري از ذخاير حرم مدني ربوده شده است. سمهودي اين مقدار اشياي ربوده شده را به بيست قنطار(1) طلا تخمين زده است. همچنين شريف «حسن بن زبير منصوري»، در سال 901 هجري بدين هداياي ارزشمند دستبرد زده است و تعداد بسياري از آنها را به يغما برده است.
در آغاز قرن سيزدهم هجري، حجره شريف مملو از اين گونه ذخاير و آثار ارزشمند و گران بها بود كه در سال هزار و دويست و بيست و يك هجري با پيدايش وهابي گري بدان دستبرد زدند و مقدار فراواني از اين ذخاير به يغما بردند و برخي از آنها را به مبلغ پنجاه هزار ريال به «شريف غالب» فروختند. پس از پايان صلح ميان ابن سعود و طوسون پاشا، موارد اخير را كه به وسيله پدرش از حجره شريف دزديده بود، به مبلغ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قنطار برابر با 93/44 كيلوگرم مي باشد. «مترجم»
396 |
هزار جنيه مصري خريداري كرد و سپس به حجره شريف برگرداند.
همچنين مقداري از اين هداياي گران سنگ، از سوي محمد علي (پاشا) پس از آن كه به وسيله وهابي ها به او هديه داده شده بود، به همراه شمعدان بزرگي از طلاي خالص و دو شمعدان از نقره كه روي آنها «العبد المذنب محمد علي والي مصر سنة 1228». نوشته شده بود، به حجره شريفه نبوي اهدا گرديد. همچنين از سوي عباس پاشاي اول، شمع دان ها و دوجار از نقره اهدا شد كه يكي از آنها داراي 36 شمع بوده و در محراب عثماني و ديگري داراي 30 شمع بود كه در برابر صورت شريف پيامبر(صلي الله عليه وآله)آويزان گرديد. همچنين نامبرده ثريا و شمع دان هاي ديگري از بلور را به اين مكان هديه نمود. سعيد پاشا و برخي ديگر از دختران خاندان خديوي هم هدايايي را در حرم شريف قرار داده اند. آخرين شخصي كه در اين دوران به حجره شريف هديه اي را تقديم نمود والا حضرت والده جناب خديو بود كه نامبرده كمدهاي گران بهايي را به اين مكان هديه نمود تا اين آثار گران سنگ و ارزشمند در آنجا نگهداري شود.
خدمتگزاران حجره شريف، در سال سه بار اين مكان را شستشو مي دهند:
نخست در روز نهم ربيع الاول و دوم در اول رجب و سوم در هيجدهم ذي العقده مي باشد. بدين مناسبت جشن باشكوهي نيز برگزار مي شود; آب اين شستشو را در شيشه هايي مي ريزند و به عنوان تبرك در اختيار بزرگان مسلمان قرار مي دهند.
بررسي خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در مدينه
در صورتي كه هم اكنون مقصوره شريف را مشاهده نماييد، متوجه خواهيد شد
كه اين مقصوره در مكان خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) كه معروف به خانه عايشه است بنا
شده است.
خلاصه اين كه، درهاي متعدد خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) و نام گذاري هر يك از آنها به اسمي مخصوص و نيز آن كه خانه حضرت فاطمه(عليها السلام) در كنار خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) بوده و بر ديوار
397 |
مياني آن پنجره اي نصب بوده كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به وسيله اين پنجره، از حال دختر خويش
آگاه مي گرديده است تا اين كه براي استقلال هر خانه، دستور دادند تا آن پنجره بسته شود(1); تمامي اين معلومات و آگاهي ها در ذهن اين جانب مي تواند خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در مدينه و در دوران زندگي ايشان اين گونه ترسيم نمايد:
روايت مالك در اين باره چنين گفته است: «خانه عايشه به دو قسمت تقسيم گرديده بود، نخست قسمتي كه قبر در آن قرار داشت و ديگر بخشي بود كه عايشه در آن زندگي مي كرد و در ميان اين دو بخش ديواري وجود داشت كه پيش از دفن عمر، عايشه همواره بدون حجاب به قسمت قبر وارد مي گرديد ليكن پس از دفن عمر، هيچگاه بدون حجاب بدان وارد نگشت!!(2)
بنابراين خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله) داراي دو حجره بوده است، اما در اين خانه را بعضي گفته اند كه به سوي شام بوده است و برخي ديگر عقيده دارند كه به سوي غرب باز مي گرديده است، ليكن از روايت ابن سعد اين چنين برمي آيد كه اين خانه داراي دو در بوده است: هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) رحلت نمودند، صحابه گفتند: «چگونه بر وي نماز گزاريم»؟ گفتند: «از يك در گروه گروه وارد شده و بر او نماز گزاريد سپس از در ديگر خارج شويد».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سمهودي در خلاصة الوفاء از ابن زبير در اين باره اين چنين روايت كرده است:
«ميان حجره فاطمه(عليها السلام) و خانه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) يعني حجره عايشه، دريچه اي بود و گفته اند كه طهارت خانه آن سرور در آن مكان بوده است و هرگاه كه به طهارت خانه مي رفت، از آن دريچه به فاطمه(عليها السلام) نظر مي كرد و از حال او باخبر مي شد يك بار عايشه نيم شبي به طهارت خانه آمد و ميان او و فاطمه(عليها السلام) گفت و گويي رد و بدل شد، پس فاطمه(عليها السلام) از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) درخواست كرد كه آن خوخه را مسدود نمايد پس به خواسته او مسدود گشت.» «مترجم»
2 . عايشه اگر اين چنين مقيد به مسايل و دستورات اسلامي بود، پس چگونه فرموده پيامبر(صلي الله عليه وآله) را زير پا گذارده و به جنگ با امير المؤمنين علي(عليه السلام) به سوي بصره آمده و آن كشتارها و نفاق ها را در جنگ جمل به وجود آورد؟ آري اين مطالب براي سرپوش قرار دادن اين اعمال است، در صورتي كه در طول دوران حيات او به ويژه پس از درگذشت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) اعمال و كارهاي او، به ويژه دخالت در قتل عثمان و سپس خونخواهي او روشن و واضح است. «مترجم»
399 |
همچنين گفته مي شود كه خانه عايشه داراي صفه اي به سوي خانه حضرت زهرا(عليها السلام)بود و نيز خانه عايشه داراي راهي از سوي قبله، به خانه حفصه، همسر ديگر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) داشت كه در اين باره سخن ابن زباله مي تواند گواه بر اين مطلب باشد: «ميان خانه حفصه و حجره عايشه كه قبر شريف در آن جا قرار دارد، راهي وجود داشته كه اين دو، در حالي كه هر يك در منزل خويش بوده اند، با يكديگر هم صحبت مي كرده اند». حفصه همسر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و دختر عمر بن خطاب بود كه خانه او در سمت راست خانه آل عمر قرار داشته است و به عبارتي خانه او در جنوب خانه عايشه در سمت شرق بوده است.
اين جانب پس از بررسي و دقت فراواني در گفته هاي صحابه و تابعين كه همواره به دنبال حضرت پيامبر(صلي الله عليه وآله) بوده اند. به اين نتيجه رسيدم، به ويژه درباره خانه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) كه تمامي مسلمانان در مورد قبر ايشان كه اشرف مكان ها بر روي زمين است اجماع كرده اند. در هر صورت اين تحقيق و بررسي بود كه اين جانب در اين باره به عمل آورده بودم. بنابراين خانه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) در مدت حيات ايشان در مدينه، بر طبق نقشه اي كه در جنوب مقصوره شريفه آورده ام، بوده است كه اين خانه با چنين شكلي بسيار ساده تر از خانه ايشان در مكه بوده است! خانه هاي ديگر همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) در اطراف خانه عايشه بوده و همگي با خشت بنا گرديده است. ديوارهاي دروني اين خانه ها كه با فاصله از يكديگر قرار داشته است، همگي از شاخه درخت خرما بوده كه گل اندود شده و سپس با پارچه هاي پشمي پوشانده شده بوده است. با اين خصوصيات مي توان به سادگي به زندگي پيامبر(صلي الله عليه وآله) و خانه هاي ايشان پي برد. به طوري كه هيچ گاه حضرت براي خود و همسران خويش، پا را فراتر از نيازهاي فردي زندگي نگذاشت.
«عطار خراساني» گفته است: «حجره هاي همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) را درك كردم، در آن هنگام نامه وليد به مدينه رسيد كه وي در آن فرمان داده بود تا حجره ها را به مسجد بيافزايند و مسجد را توسعه دهند. روزي را همانند آن روز نديدم كه مردم آن چنان گريان باشند! و شنيدم كه «سعيد بن مسيب» مي گفت: به خدا سوگند آرزو داشتم كه آنان حجره ها را به حال خود وامي گذارند، تا مردمان آينده مدينه و ديگر زيارت كنندگان، از