بخش 1

1-

سفرنامه عمره (1)

لبيك الهم لبيك , لبيك لاشريك لك لبيك


باور اين موضوع كه دو بار در دو سال پياپي توفيق زيارت خانه خدا را پيدا كنم ، حتي همين الان هم كه در مدينه النبي ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) نشسته ام ، برايم دشوار است . سال قبل به بهانه انتخابم در جشنواره مطبوعات و امسال به دعوت اداره ارتباطات بعثه مقام معظم رهبري توفيق آنرا يافته ام تا در كنار خدمتي براي پايگاه اطلاع رساني حج ، به زيارت بيت الله الحرام و اشرف بندگان خدا رسول الله الاعظم حضرت محمد مصطفي ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) و ائمه بزرگوار بقيع ( عليهم السلام ) نايل گردم. ...


  باور اين موضوع كه دوبار در دو سال پياپي توفيق زيارت خانه خدا را پيدا كنم ، حتي همين الان هم كه در مدينه النبي ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) نشسته ام ، برايم دشوار   است . سال قبل به بهانه انتخابم درجشنواره مطبوعات و امسال به دعوت اداره ارتباطات بعثه مقام معظم رهبري توفيق آنرا يافته ام تا در كنار خدمتي براي پايگاه اطلاع رساني حج ، به زيارت بيت الله الحرام و اشرف بندگان خدا رسول الله الاعظم حضرت محمد مصطفي ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) و ائمه بزرگوار بقيع ( عليهم السلام ) نايل گردم.

  تدارك اين سفر در واقع از هشت ماه قبل شروع شد آن زمان كه اداره ارتباطات بعثه مقام معظم رهبري به من اطلاع داد كه براي اعزامم به عمره به عنوان خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج انتخابم كرده است .

من فقط يك شرط داشتم و آن اينكه اين سفر بگونه اي برنامه ريزي شود كه دو ماه شعبان و رمضان را پوشش دهد كه به عمره گزاري در اين دو ماه توصيه زياد شده است .

   كارهاي اجرايي و هماهنگي هاي سفر خيلي سريع صورت گرفت و من حالا در كمال ناباوري در هواپيمايي نشسته ام كه مستقيما عازم مدينه منوره است .

 هواپيما قرار است طبق ساعت درج شده در بليط و اعلان آن روي تابلوهاي فرودگاه راس ساعت 22:20 دقيقه – بدون تاخير -  تهران را به مقصد مدينه النبي ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) ترك كند. با آنكه بسيار روي بيماري آنفولانزاي نوع جديد و خطر آن در روزهاي اخير كار تبليغاتي در رسانه هاي مختلف شده است  ، پنج پرواز برنامه ريزي شده قرار است بدنبال پرواز ما طي كمتر از 12 ساعت راهي عربستان سعودي شوند . ظاهرا هيچ چيز نمي تواند مانع از عشق و شوقي شود كه مردم براي زيارت دارند .

 پرواز 1583 هواپيمايي جمهوري اسلامي (هما) با همه ي عجله اي كه كاركنان زميني و نيز حراست و ساير عوامل صورت مي دهند تا مسافران هرچه زودتر سوار هواپيما شود ،‌ساعت 23 و 04 دقيقه به وقت تهران از روي باند مهرآباد جدا مي شود.

   سرميهماندار ارشد هواپيما به مسافران خوش آمد مي گويد و ضمن التماس دعا ، توصيه هايي را براي سفري ايمن ، به مسافران ارايه مي كند . پسر نوجواني از ميان مسافران از آنها مي خواهد تا " به جمال پرنور محمد ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) و آل محمد ( عليه السلام ) صلوات بفرستد . صلوات دوم براي سلامتي مسافران و سفري بدون خطر و صلوات سوم به نيت پدر و مادر و درگذشتگان مسافران ، و بوئينگ 747 مي رود تا به سقف پرواز 37هزار پاي از سطح دريا برسد .

   مسافران اين هواپيما را عمدتا زائراني از قزوين – سمنان و كاشان تشكيل مي دهند. برخي از مسافران با صداي بلند مشغول صحبت هستند طوري كه ناخواسته هم مي شود صداي آنها را شنيد .

عروس و دامادي از ميهماندار مي خواهند كه جاي آنها را عوض كند چون آنجايي كه نشسته اند فاصله صندلي ها تنگ است. خانمي حتي در اين لحظات هم به صحبت كردن با موبايل ادامه مي دهد. چند صندلي پشت سر من  نشسته است ولي صدايش را به وضوح تمام مي شنوم كه به آن سوي خط مي گويد : آره خانومم ! روي چشمم ! آن چيزهايي را كه از مالزي خواسته بودي آوردم – انشاالله از عمره برگشتم برات مي يارم – وليمه يادت نره ، بيايي ها – رستوان ... را گرفته ايم و...

  "زهره غلامعلي " سرميهماندار ارشد پرواز به اين خانم و ديگراني كه از تلفن همراه استفاده مي كنند تذكر مي دهد تلفن هاي خود را در طول پرواز خاموش نگاه دارند و...

حالا يك ربعي مي شود كه هواپيما بلند شده است . خلبان و ميهماندار ارشد هيچكدام مشخصات اضافي جز اينكه مدت پرواز دو ساعت و 25دقيقه خواهد بود وتا 37 هزار پاي از سطح دريا پرواز مي كنيم نمي دهيم . هواپيما در دل شب آسمان را مي شكافد . بغل دستي من كه مردي از كاشان است مي پرسد : بار چندم است كه مشرف مي شوي ؟

 جواب مي دهم : نمي دانم قبول بوده است و يا نه ! مهم اين است .

 و آن مرد در جواب مي گويد : من چهار بار و...

 شروع مي كند به بد گويي به هواپيماهاي روسي كه اين جور است و آن جور و اصلا ايمن نيست . من كه روزنامه نگارم و كارم از صبح تا شام سياسي نويسي است واقعا  ديگر از هر چي سياست است و صحبت سياسي خسته شده ام . دلم مي خواهد چشمانم را ببندم و فقط و فقط به جايي كه مي روم و فلسفه آن فكر كنم. مرد كاشاني كه احساس من را زماني كه چشم هايم را روي هم مي گذارم درك مي كند ، بحث خود را ادامه نمي دهد .

  سالن هواپيما را سر و صداي مسافران در برگرفته است. بوي غذا كه مي آيد ، تقريبا همه ساكت مي شوند.

ميهماندارها به توزيع غذا مي پردازند .  غذا مثل هميشه !! مرغ است و هيچ نوع غذاي ديگري هم ندارند . در سرتاسر جهان عده كساني كه به دلايلي چند مرغ نمي خورند كم نيستند . در پرواز ما حق انتخاب نوع نوشابه نيز وجود ندارد . همه نوشابه نارنجي دريافت مي كنند . ميهماندار مردي كه بالاي 40 سال سن دارد بسيار خسته نشان مي دهد. او كتري چاي بدست آنرا جلوي مسافران مي گيرند تا اگر چاي ميل دارند ليوان خود را مقابل آن بگيرند ، سيني اي در كار نيست .معمولا براي سرو چاي در اين شرايط از سيني استفاده مي كنند كه با قرار دادن ليوان درون آن احتمال ريختن چاي روي مسافر را كم مي كند. چند سال پيش هواپيمايي كويت براي رعايت نكردن همين استاندارد ايمني ، به پرداخت جريمه قابل توجهي به مسافري حادثه ديده ، محكوم شد.

 تا اين لحظه بيش از دو ساعت است كه هواپيما پرواز مي كند . با كم كردن ارتفاع ، هواپيما بتدريج براي فرود در فرودگاه مدينه منوره آماده مي شود . ميهماندار از مسافران مي خواهد تا كمربندهاي خود را ببندند و صندلي خود را به حالت عمودي باز گردانند. 

چشمها از پنجره هواپيما دنبال حرم حضرت رسول الله ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) كه چون دري درخشان مدينه منوره را روشن كرده است .

صداي مسافري بر مي خيرد : السلام عليك يا رسول الله ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم )‌ ، يا اشرف انبيا و رسل يا خاتم پيامبران و... و در ادامه سلام و درود به امير المومنين حضرت علي ( عليه السلام )‌ و بنت رسول الله حضرت صديقه طاهره و ائمه معصومين و نيكان  و صالحان از نسل ايشان ، و در همين حين صداي تماس چرخ هاي هواپيما با زمين شنيده مي شود و مسافران همه صلوات مي فرستند و ميهماندار از آنها مي خواهد تا باز شدن درهاي هواپيما سرجاي خود بنشينند . با اين همه عده اي هميشه مي خواهند " سر نشين " باشند چه موقع سوار شدن و چه موقع پياده شدن انگار اگر عجله نكنند نمي شود و امورشان پيش نمي رود.

 در اين ساعت شب درجه حرارت شهر مدينه منوره 35 درجه سانتيگراد بالاي صفر است. در عربستان ساعت تابستاني اعمال نمي شود در نتيجه با تهران يك ساعت و نيم اختلاف زماني منفي دارد كه به طور معمول اين ميزان نيم ساعت منفي است.

 با تخليه نزديك به 500 مسافر در يك سالن نه چندان تجهيز شده با ماموراني كه هيچ سرعتي در كار از خود نشان نمي دهند ، چاره اي هم نيست جز اينكه ساكت و آرام يكجا بايستيم تا ببينيم كارها به چه شكل پيش مي رود.

مسافران به محض ورود به سالن از مقابل دستگاهي حساس به گرماي بدن عبور داده مي شوند. اين دستگاه به تب حساس است و وزارت بهداشت سعودي آنرا كار گذاشته است و هدف از آن شناسايي افراد مبتلا به آنفولانزاي نوع جديد است كه در عربستان تاكنون شماري را مبتلا و به مرگ تاييد شده حداقل دو نفر انجاميده است .

به گفته متخصصي اگر اين حجم تبليغات كه با بزرگنمايي بسيار در مورد اين بيماري شد متوجه آموزش راههاي پيش گيري از آن مي شد ، قطع يقين بسيار بيشتر موثر واقع مي شد تا اينگونه كه جز يك ناراحتي و نگراني عمومي ، ثمر و اثري عملا نداشته است.

درجه دار سعودي مسئول كنترل گذرنامه در اين ساعت شب هوس كرده است با فردي با تلفن همراه صحبت كند. مسافران در انتظار پايان يافتن تلفن او هستند . به جز خانم ها از همه ي مردان اين پرواز اثر انگشت و عكس گرفته مي شود . براي اين كار بايد دست خود را روي صفحه حساسي قرار دهيم كه به يك رايانه وصل است و اثر انگشت را بعد از ضبط آن در كنار تصوير فرد ذخيره مي كند.

 بعد از عبور از اين مرحله  گذرنامه ها را دو بار ديگر كنترل مي كنند و در يك جا از صفحه رواديد كپي مي گيرند.

   چمدان خود را بر مي دارم . برادران بعثه مقام معظم رهبري ساعتي است كه به انتظار ما هستند . سراغ خواهر هاي مبلغه اي را مي گيرم كه قرار بود اگر مشكلي داشتند من خدمت گذاري كنم . مي گويند كه زودتر از من از سالن خارج و راهي هتل شده اند.

   شب خيلي وقت است از نيمه گذشته كه راهي هتل " بدر المحمديه " محل استقرار بعثه مقام معظم رهبري مي شويم .

اينجا هم محل اسكان و هم محل كار ما است .


| شناسه مطلب: 78258