بخش 27

27-

سفرنامه عمره يك خبرنگار (27)

حداقل يك خبر منفي در روز ، نذر تلويزيون سعودي عليه ايران


تحليلگران براين عقيده اند كه اين حجم تبليغات منفي عليه ايران در تلويزيون رسمي پادشاهي سعودي ناشي از رقابتي است كه بخشي از جناح قدرت در رياض با تهران در دنياي اسلام و در مقابل قدرت يابي روزافزون ايران در ميان ملت هاي مسلمان دارد و اين غير از تبليغات گسترده اي است كه رسانه هاي وابسته به سعودي مانند تلويزيون " العربيه " عليه ايران انجام مي دهند. ...


 اين تلويزيون عربستان سعودي هم خودش داستان جالبي بخصوص در بخش خبر رساني دارد. شبكه اول آن از صبح تا شب چندين بخش خبري دارد كه به زبان عربي پخش مي شو د ولي تعداد دفعات بخش خبري شبكه دوم آن كه به زبان انگليسي مي باشد محدود به سه سرويس خبري صبح – بعد از ظهر و شب است . ترتيب پخش خبرها نيز روشن است . اول تمامي خبرهاي مربوط به خاندان حاكم كه از پادشاه شروع مي شود و به فلان امير منطقه ختم مي گردد كه همه ي آنها از اعضاي خانواده سلطنتي هستند . در شبكه قدرت حاكم بر عربستان سعودي ، فردي بيرون از خاندان آل سعود جايي ندارد . پيشوند نام همه ي افراد وابسته به خاندان سلطنتي " صاحب السمو الملكي – اعليحضرت " است و چون هر يك از آنها چندين پست دولتي دارد – در آنجا قانون تك شغلي اعمال نمي شود – در خبر همه ي عناوين شغلي آنها را هر بار به تمامي و در هر خبر در چندين پاراگراف !! آنهم با ذكر جزييات بي ارزش خبري مي خوانند و اصول خبري نويسي در رسانه هاي دولتي عربستان معني ندارد.

 بعد از خبرهاي خاندان سلطنتي كه عمدتا شامل ديدار ها و ملاقات ها و بازديدهاي آنها مي شود ، خبرهاي داخلي پخش مي شود كه هيچ خبر منفي  و يا انتقادي در ميان آنها نبوده و نيست . اخبار خارجي تلويزيون سعودي اگر حادثه فوق العاده اي ! در دنيا رخ نداده باشد ، معمولا شامل اخباري از اوضاع فلسطين و عموما در حمايت از جناح عباس و عليه دولت حماس ، وضعيت امنيتي عراق با تاكيد روي مخدوش بودن چهره امنيتي اين كشور و خبري منفي عليه ايران و بيشتر اوقات با محور قراردادن برنامه هسته اي ايران است.  

 تحليل محتواي برنامه هاي خبري شبكه اول تلويزيون دولتي عربستان سعودي از ابتداي سال 1388 تا ششم مهر همين سال نشان مي دهد كه اين شبكه تلويزيوني در هر بخش خبري خود حداقل يك خبر منفي عليه ايران داشته است . تحليلگران براين عقيده اند كه اين حجم تبليغات منفي عليه ايران در تلويزيون رسمي پادشاهي سعودي ناشي از رقابتي است كه بخشي از جناح قدرت در رياض با تهران در دنياي اسلام و در مقابل قدرت يابي روزافزون ايران در ميان ملت هاي مسلمان دارد و اين غير از تبليغات گسترده اي است كه رسانه هاي وابسته به سعودي مانند تلويزيون " العربيه " عليه ايران انجام مي دهند.

 با همه ي نزديكي و همنظري كه ايران و عربستان سعودي در روابط دو جانبه به آن دست يافته اند ، ديدگاههاي دو كشور در خصوص مسايل مهم جهان اسلام از جمله درعراق و فلسطين زياد به هم نزديك نيست . درمورد فلسطين و پايان دادن بحران در آن ، ديدگاه عربستان سعودي متوجه طرحي است كه ملك عبدالله در سال 1381و در نشست سران اتحاديه عرب در بيروت آنرا ارايه نمود . پادشاه عربستان سعودي در آن طرح پيشنهاد كرده بود كه اعراب در صورتيكه رژيم صهيونيستي ، كشور فلسطيني را در كنار خود به رسميت بشناسد و از اراضي اشغال شده بعد از سال 1967 ميلادي خارج شود و قدس را به عنوان پايتخت  دولت فلسطيني بپذيرد  ، " دولت اسراييلي " را مورد شناسايي قرار دهند. اساس اين طرح هم از سوي رژيم صهيونيستي و هم از سوي آمريكا كه بعدها طرح موسوم به " نقشه راه " را براي حل بحران در خاورميانه ارايه كرد ، رد شده  ولي هر از گاهي دوباره مطرح مي شود . درخصوص فلسطين ديدگاه رسمي ايران روشن است. ايران خواهان اجراي يك همه پرسي تحت نظارت سازمان ملل براي تعيين حكومتي مبتني و متكي بر آراي اكثريت مردم است . ايران و عربستان دو قدرت بزرگ اسلامي و داراي نقش رهبري در جهان اسلام هستند. عربستان سعودي پرچم حمايت از مسلمانان سني را بردوش دارد و ايران نفوذ خود را بر شيعيان متمركز است. درعراق ، ايران و عربستان سعودي از سقوط يك دشمن مشترك و عامل تهديد امنيت منطقه يعني صدام حسين خرسند هستند . ايران در دو جنگ آمريكا با عراق در سالهاي 1370و 1381 هجري شمسي بي طرفي پيشه  نمود و در سمت ديگر ، عربستان سعودي  كه در جنگ اول خليج فارس به صف نيروهاي متحد آمريكا عليه رژيم صدام حسين پيوست و با ارزش ترين خدمات فني و پشتياني را نيز ارايه كرد، در جنگ دوم به اين نتيجه رسيد كه نه تنها وارد جنگ نشود ، بلكه از نبرد نظامي براي ساقط كردن صدام نيز حمايت نكند كه اين امر به سردي بيشتر روابط آن با واشنگتن انجاميد. ايران علت ناامني و بحران در عراق  را ادامه اشغال اين كشور مي داند و خواهان خروج نيروهاي اشغالگر از آن  و توزيع قدرت در عراق براساس سهم و نقش هر يك از اقوام مي باشد كه دراين صورت شيعيان كه اكثريت جمعيت عراق را تشكيل مي دهند ، خواهند توانست بعد از دهه ها حكومت سني ها ، دولت داري خود را داشته باشند كه چندان به مذاق سعوديها خوش نمي آيد . موضع رسانه اي رهبران ارشد عربستان سعودي درخصوص بحران جاري درعراق تاكيد بر آرامش و پرهيز از درگيري است  اما  راهكار آنرا در نشست هاي ديپلماتيك " اجراي عدالت مابين قوميت ها و طيف هاي مختلف عراق " مي دانند  كه چند مولفه اساسي در آن با توجه به شرايط جديد عراق نياز به باز تعريف  دارد و بعيد بنظر مي رسد كه بازيگران داخلي و خارجي تاثيرگذار در عراق بخصوص شيعيان ، حاضر به پذيرش تعريف رياض از آنها  باشند. درمقابل ، عربستان سعودي در پي تحولات اخير در صحنه سياسي خاورميانه و خروج نيروهاي سوري از لبنان كه به كاهش نفوذ سوريه و نيروهاي لبناني مورد حمايت آن از جمله  برخي گروههاي شيعه در تعاملات سياسي اين كشور انجاميد ، نفوذ خود را بر لبنان و اقوام سني آن متمركز كرده و توانسته با هزينه هاي بالا و كمك ديگر بازيگران خارجي فعال در صحنه سياسي اين كشور بويژه فرانسه و آمريكا كه بدنبال ارتقاء جايگاه و سهم گروههاي غير شيعي دراين كشور هستند ، جاي پايي  براي تنظيم روابط خود با ديگر بازيگران و از جمله ايران پيدا كند كه در صحنه ديگر ، عراق ! بالاترين نفوذ را دارد .

 همانطور كه اشاره رفت بخشي از ماموريت هاي خبري عليه ايران را تلويزيون عرب زبان "‌العربيه " به پيش مي برد كه مشهور است با پول برخي شاهزادگان عربستاني ايجاد و اداره مي شود. شماري از شاهزادگان سعودي  در ميانه سال 2003 ميلادي يك شبكه تلويزيوني خبري را بنيان گذاشتند كه "العربيه " ‌نام گرفت. اين شبكه تلويزيوني به جهت مواضع آن كه در بسياري موارد در تعارض آشكار با مواضع رسمي دولت عربستان سعودي است ، از ابتدا يك نشانه بارز  از اختلافات عميق فكري در درون خانواده سلطنتي در رياض دانسته مي شد كه خود را در رقابت هاي دروني و بيروني ،  به حوزه رسانه كشانده است  . "العربيه " تابلوي تعلق به شاهزادگاني را بر پيشاني دارد كه بنياد گرايانه ترين انديشه ها در  سلفي ترين باورها يعني وهابيت را نمايندگي مي كنند . تلاش اين نمايندگي ، نهادينه كردن باورهاي سلفي درمخاطبان از طريق رسانه است.

 تحليل محتواي العربيه دو نكته مهم را در خروجي هاي آن در جهت ماموريت اصلي اش روشن مي سازد.نكته اول : ماموريت خاص و ويژه عليه شيعيان ، دولتها و جريان هاي شيعي و نكته دوم : ترويج بنيادگرايي متكي و مبتني بر انديشه هاي سلفي  . ايران ستيزي در خروجي هاي العربيه يك محور شديدا مورد توجه در جهت ماموريت پيش گفته است و از اين جهت العربيه را كارشناسان و صاحب نظران در حوزه ارتباطات ، نسخه عربي "فاكس نيوز" شبكه تلويزيوني وزارت دفاع آمريكا مي دانند. اينكه العربيه چرا اين چنين مي كند و   مي پندارد ، حداقل بخش اعظم آن ، ريشه در رقابت هاي سياسي  دارد كه در منطقه در جريان است . در 18آبان 1387 " فحص " مدير العربيه درتهران در يك نشست تخصصي انتقادها ازعملكرد غيرحرفه اي اين شبكه و بخصوص در ترويج دهشت افكني (تروريسم ) را بعد از آنكه اين شبكه در چند بار به حمايت آشكار و علني از دهشت افكنان و سركردگان باندهاي بزرگ قاچاق مواد مخدر پرداخت ، و از جمله گزارش مفصلي از آدم ربايي يك گروهك تروريستي در خاك ايران و مصاحبه با سركرده آدم دزدها را پخش كرد ، پذيرفت ،  و او هم آنرا ناشي از رقابت ها در منطقه دانست. درالعربيه اين باور براساس تحليل محتواي خروجي هاي آن غالب بنظر مي رسد كه "‌ايران قدرتمند قادر است سرنوشت منطقه را مشخص كند ، بنابراين تبليغ عليه آن بايد با شدت هرچه بيشتر صورت گيرد. "(1)  در پروژه ايران هراسي كه العربيه هم همسو با رسانه هاي آمريكايي آنرا در خط و مشي خود دارد ، برنامه هاي هسته اي ايران محور يك جريان دائمي تبليغاتي است .العربيه همواره از پرونده هسته اي ايران به عنوان " ازمه " يعني "بحران " نام مي برد و چنين القا مي كند كه جامعه جهاني مقابل ايران است در حالي كه اين فقط ديدگاه آمريكا و حداكثر چند كشور اروپايي است كه با آدرس دهي غلط ، سعي در انحراف افكار عمومي دارند. العربيه بعد از كم رنگ شدن محور ايران هراسي در جنگ رواني عليه ايران بواسطه واقعي شدن مسايل و تلاش ايران در جهت شفاف سازي هرچه بيشتر امور و نزديكي به كشورهاي منطقه و تنش زايي ، محور جديدي را نيز منطبق بر استراتژي تبليغاتي آمريكا عليه ايران در پيش گرفته است كه آنرا مي توان " جنگ هراسي " عنوان داد  كه درنهايت مي خواهد اين نكته را القا كند كه رفتارها و مواضع و برنامه هاي ايران است كه مي تواند منطقه را به جنگ واردكند كه البته دو نظر سنجي اخير و پرتعداد بي بي سي و الجزيره در مورد برنامه هاي هسته اي ايران نشان مي دهد مردم منطقه فريب اين پروپاگاند عليه ايران را نخورده اند و به "مسالمت آميز "بودن برنامه هاي هسته اي ايران باور دارند. در يك فعاليت حرفه اي رسانه اي ،  تعادل اصل اساسي و عمومي به شمار مي رود  . تجزيه و تحليل يافته ها مبتني برتحليل محتوا ، رعايت اين اصل حرفه اي در العربيه در مورد ايران را نه تنها تاييد نمي كند كه دقيقا عكس آنرا نشان مي دهد. براساس تحقيق صورت گرفته ،اخباري كه اين شبكه از تهران مي‌دهد ، بيشتر مواقع با حبس اطلاعات در پيشرفت‌هاي ايران توام است. خبرهايي مانند انرژي هسته‌اي را كه به ناچار بايد منتقل كند را نيز تحريف  و در مواردي جعل كرده است كه به عنوان نمونه مي توان به خبر جعلي  نشت مواد سمي از نيروگاه بوشهر اشاره كرد كه در اساس كذب بود ،  چون اين‌گونه نيروگاه‌ها در چارچوب پادمان‌هاي هسته‌اي هستند وعلاوه بر آن ، بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي به طور دايم آن‌ها را كنترل مي‌كنند. واضح است كه دستيابي ايران به فناوري صلح آميز هسته اي ، اين كشور را به قدرت برتر و فائق منطقه كه نقشي در خور در تعيين سرنوشت منطقه دارد ، مبدل ساخته است. چنين نقشي براي دو سمت رقابت هاي منطقه اي قابل تحمل نيست . اول برخي كشورهاي منطقه كه با قدرت يابي ايران ،  نقش سنتي آنها در بلوك بندي قدرت در منطقه و در جهان اسلام كاهش يافته است و دوم آمريكا كه اصل اول و اساسي سياست خارجي آن درمنطقه يعني  ، "برتري همه جانبه رژيم صهيونيستي نسبت به كشورهاي منطقه " به خطر افتاده است.


| شناسه مطلب: 78284