بخش 1
مقدمه پیشدرآمد فصل اول: مفاهیم کلی پیش درآمد عصمت چرا باید پیامبران و امامان، معصوم باشند عامل عصمت سیره و سنت ضرورت شناخت سیره اعتبار دلالت علل تفاوت سیره جایگاه سیره در فقه جایگاه سیره در اخلاق جایگاه سیره در تربیت دیگر موضوعات خلاصه و نتیجه پرسشهای این فصل فصل دوم: سیره عبادی
بسم الله الرحمن الرحيم
3 |
سيره معصومين |
معاونت امور روحانيون |
محمد حسين واثقي راد |
7 |
مقدمه
تحقق اهداف و آرمانهاي يك سازمان، به علل و عوامل مختلفي بستگي دارد. در اين ميان، به گفته كارشناسان و صاحب نظران "مديريت سازماني" و نيز به گواهي "آموزه هاي وحياني"، "عامل انساني" اساسيترين و محوريترين نقش را در موفقيت و بالندگي سازماني ايفا ميكند. ديگر عوامل سازماني در پرتو عامل انساني و حول محور او، شكل گرفته و حركت ميكنند.
سياستها، برنامهها، روشها، ابزار و سختافزارهاي سازمان، تابعي از خواست و اراده نيروي انساني و دانش و تدبير او ميباشد. بالطبع كمّ و كيف نتايج و خروجيهاي سازمان نيز مانند "وروديها" و "فرآيند"، متأثر از فعاليت و تدبير نيروي انساني است. بنابراين نيروي انساني، افزون بر اينكه عامل موفقيت هر سازماني است، شاخص و معياري براي پيشبيني ميزان موفقيت آن سازمان نيز محسوب ميشود.
بيجهت نيست كه دنياي مدرن با پيريزي علومي همچون روانشناسي كار، جامعهشناسي مشاغل و مديريت، بخش اعظمي از مباحث اين علوم را به عامل انساني اختصاص داده است. پيشتر از اين نيز آموزههاي وحياني بر جايگاه و اهميت نيروي انساني و نقش محوري آن در رستگاري و موفقيت جمعي اشاره كرده و به مؤمنان و جامعه ديني اكيداً توصيه نموده كه در واسپاري كارها و مسئوليتها، به اهليّت و صلاحيت نيروهاي انساني توجه كنند؛
إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَْماناتِ إِلي أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَينَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً ( 1 )
در آيات ديگر، اين رويه را، تدبير خداوند متعال در عالم تكوين و تشريع معرفي كرده است:
اللَّهُ أَعْلَمُ حَيثُ يجْعَلُ رِسالَتَهُ ( 2 )
قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيتِي قالَ لاينالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ( 3 )
1 - نساء: 58.
2 - انعام: 124
3 - بقره: 124.
8 |
هدف و رسالت اساسي انبياي الهي نيز، تربيت و پرورش انسان ها بوده است:
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يتْلُوا عَلَيهِمْ آياتِكَ وَ يعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يزَكِّيهِمْ ( 1 )
نهادها و مؤسسات ديني نيز براي تضمين موفقيت و دستيابي به اهداف و آرمانهاي سازمان، بايد بر مبناي آموزههاي وحياني و يافتههاي بشري، جذب و گزينش نيروهاي كارآمد و تعليم و تربيت آنان را در اولويت مأموريتهاي خود قرار دهند.
در همين راستا، "حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت" پس از فراغت از طراحي و اجراي فرآيند جذب و گزينش، "آموزش و ارتقاي سطح علمي و فرهنگي نيروي انساني به ويژه روحانيون" را در كانون برنامههاي ستادي خود قرار داد و دورههاي آموزش بدو خدمت، ضمن خدمت و تكميلي را راهاندازي نمود. از آنجا كه تدوين متون آموزشي كاربردي متناسب با واحدها و سرفصلهاي مصوب، از مراحل و عناصر اصلي و اساسي دورههاي آموزشي محسوب ميشود، به طور همزمان گردونه تدوين متون آموزشي نيز به حركت درآمد. نكته حائز اهميت اين كه متون آموزشي پس از تدوين توسط گروههاي علمي و تخصصي معاونت امور روحانيون و ارزيابي ناظران محتوايي، به صورت "درسنامه" براي حداقل يك ترم، به طور آزمايشي تدريس ميشود، تا پس از نظرسنجي و گردآوري نقطه نظرات مدرّسان و دانشپژوهان، به رفع و اصلاح كاستيهاي احتمالي اقدام شود و براي آموزش در دورههاي بعد، تدوين نهايي شود.
نوشتار حاضر، از جمله همين متون آموزشي است كه توسط "گروه علمي و تخصصي تاريخ اسلام" به رشته تحرير درآمده و در قالب "درسنامه" منتشر شده و در اختيار شركتكنندگان دورههاي آموزشي روحانيون قرار ميگيرد. فرصت را مغتنم شمرده و از تدابير و تلاشهاي ارزشمند گروه علمي و تخصصي تاريخ اسلام به ويژه محقق و مؤلف گرانمايه جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي محمد حسين واثقي راد تقدير و سپاس به عمل ميآيد.
انتظار ميرود كه مدرسان و دانشپژوهان محترم پس از طي دوره، نقطه نظرات اصلاحي خود را پيرامون متن، محتوا، منابع و ديگر بخشهاي درسنامه، جهت رفع و اصلاح نواقص و اشكالات احتمالي به كميته تدوين ارايه نمايند.
معاونت امور روحانيون
كميته تدوين متون آموزشي
زمستان 1387
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - همان: 129.
9 |
سيره معصومين در نظام فكري و فقهي شيعه از همان جايگاهي برخوردار است كه قرآن و احاديث پيامبر (صلي الله عليه و آله ) در آن جايگاه قرار دارند. از اين رو شناخت سيره معصومين در قلمرو فقه، سياست و اخلاق، كاربرد وسيع دارد. هيچ عالم ديني و فقيه شيعي نميتواند از دانستن آن بينياز باشد. مبلغان ديني نيز هر چه بيشتر سيره معصومين را بدانند، دانش ديني آنها گستردهترخواهد بود. بلكه دانستن سيره معصومين هر چند به اجمال براي هر مبلغ و داناي دين از جهات ذيل لازم و ضروري است:
الف: آشنايي با مباني ديني.
ب: آشناساختن ديگران با معارف ديني.
ج: استنباط ديدگاههاي ديني درموضوعات مختلف از سيره معصومين.
د: استدلال به سيره براي اثبات نظريات ديني.
بر اين اساس هر مبلغ ديني شيعه هر چه بيشتر با سيره معصومين آشنا باشد، در موضوعات فوق توانمندتر خواهد بود. گر چه شناخت سيره معصومين به تفصيل لازم و ضروري است، اما در اينجا به اختصار به آن پرداخته شده است، زيرا ويژه مبلغان و روحانيان كاروانهاي حج و عمره و در حد دو واحد درسي تدوين شده و براي اين جهت به بيان بخشي از سيره معصومين اكتفا شده است. از جمله
10 |
سيره عبادي، تربيتي، خانوادگي، اقتصادي، فقهي و سياسي، كه در اين موارد نيز به بيان كليات بسنده شد. روش تدوين در اين نوشتار چنين بود كه با مطالعه سيره معصومين (عليهم و السلام) كلياتي استنباط شد و آن كليات در آغاز هر فصل به عنوان موضوعات اصلي و فرعي آورده شد و سپس براي اثبات آنها شواهد و دلايلي از كتابها بيان گرديد. حاصل برخي روايات نيز به صورت خلاصه آورده شد.
20 |
اهداف فصل اول :
1- بيان مفاهيم كلي در موضوع سيره
2- ضرورت دانستن سيره امامان
3- بيان حجيت سيره امامان
11 |
پيش درآمد
ضرورت بحث از سيره امامان معصوم با فلسفه امامت آغاز ميشود. ضرورت پيشوائي امامان معصوم، بنيان اساسي تفكر شيعه را تشكيل ميدهد. تمام انديشههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، عبادي، تربيتي و اقتصادي شيعه بر همين پايه استوار هستند. با شناخت فلسفه امامت روشن خواهد شد كه ما چه نيازي به شناخته سيره معصومان داريم، كاربرد آن در زندگي ما چيست و جايگاه آن در حيات ديني و اجتماعي ما كجاست؟
فلسفه امامت عيناً همان فلسفه بعثت پيامبران است. علت اصلي بعثت پيامبران، تكليف و مسؤوليت پذيري و در نتيجه هدايت انسانهاست كه شريعت را حتمي ساخت.
ضرورت بهرهمندي آدميان ازشريعت، مستلزم دو موضوع ابلاغ شريعت ازسوي خداوند وشناخت آن ازسوي انسانهاست.ازاين جهت خداوند سلسله پيامبران و كتابهاي آسماني را فرستاد ودر درون انسان نيزخردمندي را نهاد تاپيامبران را بشناسند. رابطه انسان وعقل او با پيامبران وكتابهاي آسماني، رابطه انسان و شناخت ضروري ترين نياززندگي وبهره مند شدن از آن است.
رابطه پيامبران و كتابهاي آسماني، رابطه معلم و كتاب زندگي و دستورالعملهاي حياتي است. به ويژه كتابي كه در نهايت اختصار و با محتواي فراگير ميباشد و فهم آن بدون معلم نه تنها دشوار، بلكه محال است. در نتيجه فهم كتاب خدا منحصر به تفسير و بيان پيامبران است وجايگاه آنها در رابطه با
12 |
اكتاب و مردم جايگاه محوري است. چنين كتابي نيز بدون معلم نميتواند نقش اساسي خود را در تعليم و تربيت ايفا كند.
در نتيجه رابطه پيامبراسلام و مسلمانان، رابطه آموزگار و دانشآموز و رابطه الگوي معنوي با تربيت پذيراست. او افزون برتعليم كتاب آسماني، مسؤوليت تربيت و هدايت انسانها را نيز برعهده دارد. امامان معصوم نيز عينا در همان جايگاهي قراردارند كه پيامبران الهي به ويژه پيامبر اسلام قرار داشته اند.
عصمت
واژه عصمت در اصل از ريشه عصم به مفهوم نگهدارنده و نگهداشته شده است. اين واژه در مباحث كلامي و شرايط پيامبري و امامت به معناي ذيل است:
عصمت يعني: طهارت معنوي و پاكيزگي عملي و هركس كه درگستره اعتقادات و اخلاق و عمل دچارخطا و لغزشهاي كوچك و بزرگ نشود، معصوم است. درنتيجه عصمت وصفي است كه براي برخي اشخاص با توجه به انديشه وعمل و اخلاق او پديد ميآيد و حاصل توانمندي ذاتي است كه او را از هرخطا و لغزش فكري و عملي كوچك و بزرگ حفظ ميكند. اين شرايط معنوي جز براي پيامبران و امامان معصوم ميسر نيست. ( 1 ) رابطه عصمت با انديشه و عمل و اخلاق آن است كه عصمت، عامل طهارت معنوي نيست، بلكه وصفي است كه از اين طهارتهاي معنوي پديد ميآيد.
الشيخ المفيد: إن جميع أنبياء الله (عليهم و السلام) معصومون من الكبائر قبل النبوة و بعدها و ما يستخف فاعله من الصغائركلها، وأما ما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . برخي گفتهاند: منظور آن خطاها و لغزش هاست كه با اهداف بعثت ناسازگار باشد و يا در جامعه نسبت به رهبر ديني تأثير منفي بر جاي گذارد. در وقوع برخي از خطا هاي بسيار كوچك كه تأ ثيري در رهبري ندارند، منعي نيست. گر چه در كتاب اعلام الهدايه چنين آمده، اما به نظر ميرسد جايي براي اين استثنا نيست.
13 |
كان من صغير لايستخف فاعله فجائز وقوعه منهم قبل النبوة و علي غير تعمد و ممتنع منهم بعدها علي كل حال، و هذا مذهب جمهور الإمامية. ( 1 )
شيخ الصدوق: اعتقادنا في الأنبياء و الرسل و الأئمة و الملائكة (عليهم و السلام) أنهم معصومون مطهرون من كل دنس، و أنهم لايذنبون ذنبا، لا صغيرا و لا كبيرا، و لايعصون الله ما أمرهم، و يفعلون ما يؤمرون. و من نفي عنهم العصمة في شئ من أحوالهم فقد جهلهم. و اعتقادنا فيهم أنهم موصوفون بالكمال و التمام و العلم من أوائل أمورهم إلي أواخرها، لايوصفون في شيء من أحوالهم بنقص و لا عصيان و لا جهل. ( 2 )
علامة الحلي: قالت الإمامية: إنه تجب عصمتهم عن الذنوب كلها صغيرها و كبيرها و الدليل عليه وجوه: أحدها: إن الغرض من بعثة الأنبياء (عليهم و السلام) أنما يحصل بالعصمة فتجب العصمة تحصيلا للغرض. ( 3 )
ذهبت الإمامية كافة إلي أن الأنبياء معصومون عن الصغائر و الكبائر، و منزهون عن المعاصي، قبل النبوة، و بعدها. علي سبيل العمد، و النسيان، و عن كل رذيلة و منقصة، و ما يدل علي الخسة والضعة.
ذهبت الإمامية إلي أن الأئمة كالأنبياء، في وجوب عصمتهم عن جميع القبائح و الفواحش، من الصغر إلي الموت، عمدا و سهوا، لأنهم حفظة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . أوائل المقالات، الشيخ المفيد/62؛ مصنفات شيخ مفيد 4/62.
2 . الاعتقادات في دين الإمامية، الشيخ الصدوق/96؛ مصنفات شيخ مفيد 5/96.
3 . كشف المراد، 471.
14 |
الشرع، و القوامون به، حالهم في ذلگ كحال النبي. ( 1 )
در نتيجه رهبر معصوم، از هرخطا و لغزش معرفتي دراصول و فروع دين و حقايق جهان و اشياء مادي و معنوي و همچنين در بعد عملي از تمام خطاها و لغزشهاي گفتاري وكرداري و اخلاقي كوچك و بزرگ، مصون است زيرا با اهداف بعثت پيامبران سازگار نميباشد.
چرا بايد پيامبران و امامان، معصوم باشند
عصمت، يك امتياز شخصي نيست كه خداوند ويژه پيامبران و امامان ساخته باشد، بلكه نياز جامعه به شريعت، ضروري ساخته است كه خداوند، پيا مبران را بر انگيزد وآنها را با عصمت، توانمند سازد. عصمت از شرايط رهبر ديني و الهي است. چرا كه تحقيق اهداف دين و هدايت جامعه بيعصمت پيامبران و امامان ميسر نيست. زيرا خداوند، شريعت را براي هدايت مردم فرستاد و از مردم خواست از آن پيروي كنند. ثواب و عقاب اخروي را نيز بر آن مترتب ساخت، ناگزير بايد اين موضوع مهم، برعهده كساني باشد كه در دانايي و عمل و اخلاق ( 2 ) شايسته پيروي باشند. اين شايستگي نيز منحصراً در عصمت است و عصمت نيز مبين همين شايستگي است.
توانايي كه خداوند در وجود پيامبران و امامان نهاده است تا ازخطا محفوظ باشند و به عصمت دست يابند، يك عامل قهري و غير ارادي نيست. بلكه دانايي و خردمندي است كه كم و بيش همگان از آن بهرهمند هستند. معرفتي كه آنها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج الحق و كشف الصدق، 164.
2 . گرچه در بسياري كتاب ها از اخلاق ياد نشده است اما با يد اين گزينه را نيز به عصمت پيامبران و امامان افزود.
15 |
نسبت به دين وعالم غيب دارند و ازماهيت عبادت و گناه و عواقب آنها درجهان ملكوت آگاه هستند، سبب ميشود كه با اراده و اختيار به سمت گناه نروند و انگيزهاي نيز براي گناه نداشته باشند.
امامان معصوم در دانايي نيز دچار اشتباه نميشوند. زيرا دانايي آنها ازطريق وحي، يا الهام الهي است.اين چنين دانايي خطا پذيرنيست. رسيدن پيامبران و امامان به اين مرحله كمال و توانايي مستلزم آن است كه تعليم و تربيت آنها برعهده پيامبر و يا امام ديگري قرار گيرد.
سيره و سنت
سنت، در اصل برگرفته از واژه سنن است. واژه سنن و واژگان پديد آمده از آن به معناهاي بسيار به كار رفته اند. اما واژه سنت در حديث و تاريخ به مفهوم سيره آمده و در برخي كتابهاي فرهنگ واژه نگاري به يكديگر معني شده اند.
السيرة بالكسر السنة و الطريقة. ( 1 )
و السنة الطريقة و السنة السيرة حميدة كانت أو ذميمة و الجمع سنن. ( 2 )
السنة: هي السيرة و سنة رسول الله (صلي الله عليه و آله) سيرته و انما سميت بذلگ لأنها تجري جريا و السنة الطريقة، و السنة: السيرة حميدة كانت أو ذميمة. والسيرة: الطريقة في الشيء و السنة. ( 3 )
سيره يعني؛ شيوه و روش در موضوع ويژه.
و السنة: السيرة، حسنة كانت أو قبيحة ... و الأصل فيه الطريقة و السيرة و إذا أطلقت في الشرع فإنما يراد بها ما أمر به النبي (صلي الله عليه و آله). و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قاموس المحيط، 2/78.
2 . مصباح المنير، 1/353.
3 . التحقيق في كلمات القرآن، 5/274 و 334.
16 |
السيرة: السنة و الطريقة. ( 1 ) و السِّيرَةُ الطريقة يقال سارَ بهم سِيْرَةً حَسَنَةً. ( 2 )
سنن: قد تكرر في الحديث ذكر السُّنة و ما تصرَّف منها. و الأصلُ فيها الطريقة و السِّيرة. و إذا أُطْلِقَت في الشَّرع فإنما يُرادُ بها ما أمَرَ به النبي (صلي الله عليه و آله) و نهي عنه و نَدَب إليه قولا و فِعْلا مما لم ينْطق به الكتابُ العزيزُ. و لهذا يقال في أدِلَّة الشَّرع الكتابُ و السُّنَّة أي القرآن و الحديث. ( 3 )
و السيرة الحالة التي يكون عليها الانسان و غيره غريزيا كان أو مكتسبا، يقال فلان له سيرة حسنة و سيرة قبيحة، و قوله (سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الأُْولي) أي الحالة التي كانت عليها من كونها عودا. ( 4 ) فالسنن جمع سنة، و سنة النبي طريقته التي كان يتحراها ... ( 5 )
الفرق بين السنة و النافلة: أن السنة علي وجوه: أحدها أنا إذا قلنا فرض و سنة فالمراد به المندوب إليه و إذا قلنا الدليل علي هذا الكتاب و السنة فالمراد بها قول رسول الله (صلي الله عليه و آله) و إذا قلنا سنة رسول الله (صلي الله عليه و آله) فالمراد بها طريقته و عادته التي دام عليها و أمر بها فهي في الواجب و النفل. ( 6 )
پس سنت، همان سيره است كه ميتواند خوب يا بد باشد و سيره نيز همان سنت است. واژه سنت، هرگاه در شريعت اسلام به كار رود، به مفهوم آنچه كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . لسان العرب، 6/399.
2 . لسان العرب، 6/454.
3 . النهاية في غريب الحديث، 2/409.
4 . المفردات لالفاظ القرآن، 1/247.
5 . المفردات لالفاظ القرآن، 1/245.
6 . الفروق اللغوية، 1/285/1137.
17 |
رسول خدا به آن دستور داده و يا از آن بازداشته است، ميباشد. سنت، همان سيره پيامبر است. سنت، براي اين جهت به اين نام، ناميده شد كه جاري ميگردد. يعني استمرار مييابد. گرچه برحسب مفهوم لغوي خود ميتواند خوب يابد، پسنديده يا ناپسند باشد، اما از
آنجا كه درباره شيوه زندگي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به كار ميرود، به ارزشهاي معنوي ويژه ميشود.
سيره دراصل برگرفته از «سير» به مفهوم حركت مستمر و هدفمند است. ديگر واژگان پديد آمده از سير نيز به اين مفهوم بسيار به كار رفته اند. ( 1 )
در قرآن و حديث نيز اين معنا بسيارآمده است اما در اصطلاح، سيره به معناي شيوه و روشي است كه شخص آن را به عنوان ضابطه و قانون زندگي برگزيده و خود را ملزم به انجام آن دانسته است. از اين جهت، سيره با عادتهاي شخصي تفاوت دارد. زيرا عنصر انتخاب در آن دخالت داشته وآگاهانه است. اما عادتهاي شخصي ممكن است نا آگاهانه و بدون توجه باشد. به همين جهت، سيره را به طريقه نيز معني كردهاند. ( 2 )
اين واژه در مباحث كلامي، به معناي دستورهاي پيامبر است كه به انجام كاري فرمان داده و يا از انجام كاري منع كرده است كه گاهي به صورت سخن و كلام بوده و در مواردي خود ايشان، آن كار را انجام داده و يا ترك كرده است كه به دو گروه سيره عملي وگفتاري تقسيم ميشوند و هر دو گروه درحكم ضابطهها و قوانيني هستند كه مردم بايد از آنها پيروي كنند.
منظور از سيره معصومين شيوه و روشي است كه آنها در زندگي به عنوان دستور و قوانين الهي انتخاب نموده و خود را ملزم به اجراي آنها دانستهاند وشامل تمام اقدامهاي عملي وگفتاري و اخلاقي ميشود كه به عنوان حكم خدا انجام داده و يا بيان نموده و يا سخن وعملي را تأييد نموده كه ازآن به تقرير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . لسان العرب، 6/453.
2 . لسان العرب، 6/454.
18 |
معصوم ياد شده است. در اين صورت، سيره شامل گفتار و دستور به ديگران نيز ميشود.
ضرورت شناخت سيره
بديهي است كه اگر معصومين، شيوهاي را در زندگي به عنوان ضابطه و قانون الهي برگزيده باشند، همان شيوه، قانون و حكم خداست. اين شيوه، نسبت به معصومين، عمل به حكم خدا و نسبت به ديگران بيان حكم خداست و قطعا مخالفت با آن، مخالفت با حكم خداست. دراين صورت شناخت سيره معصومين عيناً شناخت دستورهاي خداوند است. درنتيجه شناخت سيره به منظور شناخت احكام خدا، استنباط احكام جديد و مورد نياز، ضروري خواهد بود و سيره آنها بسترگسترده دين شناسي و دين مداري خواهد بود، كه براي شناخت حكم خدا و اداره جامعه، نخست بايد آنها را شناخت و سپس براساس آنها قوانين مورد نياز را وضع كرد. پس شناخت سيره پيشوايان معصوم، براي شناخت احكام دين لازم و ضروري است. اگر شناخت احكام دين واجب باشد، شناخت سيره معصومين نيز واجب است.
اعتبار
سيره امامان معصوم برحسب اين تعريف و استدلال، از همان جايگاه و اعتباري برخوردار است كه قرآن در آن قراردارد. سخن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) كه فرمود:
إني تارگ فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي، اهل بيتي، ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المسند، أحمد بن حنبل، 4/36/11131؛ صحيح مسلم، برقم (2408).
19 |
دليل بر اثبات همين جايگاه است كه قرآن و اهل بيت را از نظر ارزشي با هم برابر قرار داده است.
برابري قرآن و امامان معصوم، در معرفي دين و شناخت حكم خدا مستلزم كندوكاو گسترده در عمق زندگي امامان و زواياي ناشناخته آنهاست كه بايد در موضوع سيره امامان نيز همانند قرآن به تفسير و تبيين نشست و با استفاده از محكمات و متشابهات آن را تفسير نمود، وجوه آن را شناخت، ناسخ و منسوخ را تعيين كرد و در زندگي امروز جاري ساخت.
دلالت
سيره و سنت معصومين به سه گروه گفتاري (اگرنامه را جزء گفتار به شمار آوريم وگرنه چهارگروه ميشود) كرداري، تقريري يا امضاء و تأييد تقسيم ميشود. زيرا پيشوايان معصوم(عليهم و السلام) گاه حكم خدا را بيان فرموده و گاه براي معرفي حكم خداوند، اقدام عملي انجام داده اند وگاه حكمي نزد معصوم بيان شده و به آن عمل شده است، اما نهي نكرده و آن را باطل ندانسته اند كه در اين صورت آن را تأييد كردهاند. شناخت دستورهاي خداوند از سيره معصومان كاري كاملاً تخصصي است، زيرا استنباط احكام ازسيره و سنت معصومين دربسياري موارد چندان روشن نيست. براي آنكه روايات وگزارههاي رسيده در اين خصوص گاه در ظاهر متعارض و متناقض و يا مبهم ميباشند و نميتوان ملتزم شد كه همه آنها را امام معصوم فرموده و يا انجام دادهاست. پس براي شناخت سيره معصومين به عنوان پيش درآمد بايد اقدامهاي ذيل را انجام داد:
الف: بايد دانست كه امام معصوم اين سخن را فرموده و اين اقدام را انجام داده است يا جاعلان حديث آن را ساخته و روايت كردهاند. علم رجال و تراجم براي همين هدف پديد آمدهاند.
20 |
ب: بر فرض كه امام معصوم چنين مطلبي را فرموده و چنين اقدامي را انجام داده، آيا براي بيان حكم خدا بوده است؟
ج: اگر به منظور بيان و انجام حكم خدا بوده است، آيا با موارد ديگر تعارض ندارد؟ شرايط زمان و مكان در آن دخالت نداشته است؟ و آن حكم مدت دار و زمانمند نبوده است؟ علم درايه به بيان همين موضوع ميپردازد.
د: معناي واژگاني كه از معصوم نقل شده و يا شيوه و كار آنها را گزارش كرده، به چه معنا ومفهوم است؟ اين موضوع را بايد دركتابهاي فرهنگ لغت و ادبيات عرب و معاني و بيان جستجو كرد.
ه: براي اثبات سخن معصوم و سيره و سنت عملي آنها، راهي جز نقل نيست. كتابهاي حديث و شرح زندگي آنها دركتابهاي سيره و تاريخ براي همين جهت تدوين شدهاند.
و: فهم فقها و عالمان گذشته نيز بي تأثير در فهم درست وكامل سيره نيست، پس استنباط پيشينيان را نيز بايد مورد توجه قرارداد.
ز: شناخت سيره كامل امامان معصوم، مستلزم آن است كه تمام جريانهاي سياسي، فرهنگي و شرح زندگي شخصي و اجتماعي و موضع ائمه (عليهم و السلام) را در برابر جريانهاي حاكم شناخت. براي اين جهت ناگزير بايد تمام كتابهاي تاريخ را بررسي كرد.
علل تفاوت سيره
بستر زماني سيره و سنت معصومين، از بعثت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آغاز شد و در سال 260 با شهادت امام حسن عسكري(عليه السلام) پايان يافت. يعني مدت 273 سال گستره زماني سيره بوده است كه اگر هفتاد سال غيبت صغرا را برآن بيفزاييم يعني تا سال 329 اين زمان به 342 سال افزايش مييابد.
21 |
بديهي است كه جريانهاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، فقهي، كلامي، سياسي، اقتصادي و مذهبي متفاوتي در اين مدت پديد آمده اند كه هركدام حكم ويژه اي ميطلبيده است.
تأثير دو عنصر زمان و مكان، به عنوان مقتضيات زمان، در چگونگي دستورهاي خداوند، انكارناپذير است. افزون بر آنكه يك دستور در شرايط مختلف، شكلهاي مختلف مييابد. هرشرايطي نيز حكم ويژه اي ميطلبد. علاوه بر آن، شرايط روحي و جسمي افراد نيز در احكام تأثير بسيار دارد و هر حكمي ممكن است نسبت به اشخاص مختلف، به اشكال متفاوتي بيان شده باشد و ضروري بود كه سيره معصومين نيز برحسب اقتضاي زمان و اختلاف شرايط و شرايط مختلف افراد، متفاوت باشد.
افزون بر اينها گاهي امام معصوم، مطلبي را به جهت تقيه بيان كرده است يا اقدامي را براي تقيه انجام داده است. در اين خصوص مشاهده ميشود كه در يك موضوع، دو يا چند حديث صحيح و متفاوت، متضاد و يا متناقض رسيده است. فقها در اين باره در فصل تعادل و تراجيح از آن بحث كرده اند و نيز مشاهده ميشود كه امام معصوم در يك سخن شخصي را تأييد نموده و در سخن ديگر او را نفي كرده است.
پس عامل اصلي اختلاف سيره معصومين همان اختلاف شرايط زمان و مكان و اشخاص بوده است كه هر شرايطي حكم ويژه اي داشته و امام معصوم(عليهم و السلام) آن را انجام داده است و حكم خداوند نيز بي گمان درآن شرايط همان بوده كه امام معصوم آن را بيان كرده است وهمان حكم، درتمام شرايط مشابه و همانند نيز جاري ميگردد.
22 |
جايگاه سيره در تدوين كتابهاي فقهي، جايگاه اساسي و بنيادي بوده است. هيچ حكم فقهي بدون شناخت سيره، استنباط نشده است. كار فقيهان گذشته در حقيقت، شناخت سيره معصومين(عليهم و السلام) در موضوعات مختلف فقهي بوده است. آنها تمام احكام فرعي فقهي را كه به آن دست يافته اند، از همين سيره معصومين استنباط كرده اند. تمام احكام فقهي كه فقها در موضوعات مختلف فقهي به تفصيل بيان كرده اند، در حقيقت بيان تفصيلي سيره معصومين است كه اگر سيره معصومين را درست شناخته اند، حكم خدا را درست بيان كرده اند، اما اگر در شناخت سيره به خطا رفته اند، در بيان احكام نيز دچار خطا شده اند. مستدل، يا غير مستدل بودن حكم فقهي نيز كه فقها بيان كرده اند، با همين سيره معصومين ارزيابي ميشود كه آن حكم بر اساس سيره معصومين بيان شده يا خير؟ يعني آن حكم به نحوي در سيره معصومين بوده است يا خير؟ ضروري است كه تمام احكام فقهي اعم از تصريحي يا استنباطي، مستند به سيره معصومين باشد. پس هر فقيهي نخست بايد سيره معصومين را بشناسد و سپس اين شناخت خود را براي ديگران بيان كند. پس فقيه واسطه شناخت، بين مردم و سيره معصومين است.
ارزشهاي اخلاقي را بايد با سيره معصومين شناخت. چه آنكه معصومين خود تجسم ارزشهاي اخلاقي بوده اند. اين موضوع در سخن و عمل، يعني گفتار وكردار معصومين بسيارگستره و به تفصيل بيان شده است. نمونههاي بسيار والا از زندگي معصومين در تاريخ، در خصوص همين سيره اخلاقي ثبت شده است. به ارزشهاي اخلاقي، بدون شناخت سيره معصومين نميتوان راه يافت. دستوهاي اخلاقي معصومين، بيان تئوريك اخلاق و زندگي معصومين نيز تجسم عيني فضيلتهاي اخلاق ميباشد. يعني معصومين تمام آنچه را كه در موضوع فضايل اخلاقي بيان كرده و مردم را به انجام و رعايت آنها دستور داده اند، خود ايشان
23 |
همه را به طوركامل و در حد اعلي انجام داده اند. آنها نمونههاي جامع فضايل اخلاقي و كمال بوده اند. پس براي شناخت تئوريك فضايل اخلاقي و مشاهده عيني آنها بايد سيره معصومين را شناخت و با شناخت سيره معصومين در اين خصوص ميتوان جايگاه ارزشي فضايل اخلاقي و تأثير آن را در تربيت اشخاص و روابط اجتماعي، سياسي، اقتصادي، خانوادگي و.... به خوبي شناخت.
جايگاه سيره در تربيت
اتخاذ شيوه درست تربيت و تدوين فرمولها و قوانين تربيت و شناخت عوامل و ابزارهاي تربيت و چگونگي استفاده و به كارگيري آنها، بدون شناخت سيره معصومين امكان پذير نيست.
ديگر موضوعات
ما امروز درتمام موضوعات فردي و اجتماعي نياز به شناخت سيره معصومين داريم. شناخت سيره معصومين و شناخت ضابطههاي زندگي، مستلزم يكديگرند و رابطه سيره معصومين و زندگي، رابطه عملي وكاربردي است. پس شناخت سيره معصومين، صرفا تئوريك وغيركاربردي نميباشد و اجراي آن نيز درتمام شئون زندگي گسترش مييابد.
24 |
خداوند كتابهاي آسماني و پيامبران را براي هدايت آدميان فرستاد. به همين جهت، پيامبران را معصوم قرار داد. عصمت يعني مصونيت از خطا و لغزشهاي فكري و عملي و اخلاقي. عامل عصمت نيز معرفتي است كه آنها نسبت به حقايق جهان و فرجام اطاعت ومعصيت دارند. سيره و سنت نيز به مفهوم روش عملي و شيوه زندگي پيامبر و معصومين است. امروز حكم خدا را بايد از طريق قرآن و سيره معصومين شناخت، پس شناخت سيره و سنت معصومين به منظور شناخت دستورهاي خداوند لازم وضروري است. كاربرد سيره در گستره زندگي است كه در تمام شئون زندگي انسان راه مييابد و عمل به آن تمام زندگي را در راستاي درست شريعت قرار ميدهد. عامل تفاوت سيره نيز دو عنصر مكان و زمان بوده است كه هر شرايطي حكم ويژه ميطلبيده است
25 |
پرسشهاي اين فصل
1- عصمت را از نظر شيخ مفيد تعريف كنيد.
2- سيره و سنت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
3- ضرورت شناخت سيره معصومين را تو ضيح دهيد.
4- جايگاه و اعتبار سيره معصومين را بيان كنيد.
5- عامل اختلاف سيره معصومين چه بود؟
26 |