بخش 11
خود آزمایی
|
|
بازار مدينه عبور كردند. ابن اسحاق 3/202 گويد: از طايفه بنينضير فقط دو مرد به نام يامين بن عُمير و ابوسعد بن وَهْب در زمان محاصره شبانه از قلعه خارج شدند و اسلام آوردند و اموال خود را حفظ كردند.
تقسيم غنايم
يهوديان بنينضير كشاورز بودند و بيشتر اموال آنان نخلستان و زمينهاي زراعي بود و چون اموالشان بدون جنگ و درگيري به دست آمده بود فَيْء و از خالصه رسول خدا صلي الله عليه و آله به حساب ميآمد و متعلق به خود آن حضرت بود. واقدي 1/379 گويد: پيامبر ثابت بن قيس بن شَمّاس را خواست و دستور داد همه انصار را جمع كند. هنگامي كه همه جمع شدند براي آنان سخن گفت، سپس از محبتهاي ايشان به مهاجران و اينكه ايثار كرده و مهاجران را بر خود ترجيح داده و آنان را در منازل خويش سكونت دادهاند ياد كرد. آنگاه خطاب به انصار فرمود: «اگر دوست داشته باشيد آنچه را خداوند از بنينضير بر من غنيمت داده ميان شما و مهاجران تقسيم كنم و مهاجران همچنان در خانههاي شما باشند و از اموال شما استفاده كنند و اگر دوست داشته باشيد به مهاجران بدهم و آنها از خانههاي شما بيرون بروند». سعد بن عباده و سعد بن معاذ گفتند اي رسول خدا بين مهاجران تقسيم كن و آنان همچنان در خانههاي ما بمانند. همه انصار گفتند: با اين پيشنهاد موافقيم و ميپذيريم. حضرت فرمود:
«اَللَّهُمَّ ارْحَمِ الأَنْصارَ وَأَبْناءَ الأَنْصارِ».
|
|
خدايا انصار و فرزندان انصار را رحمت فرما.
آنگاه قسمتي از اموال آنان را بين مهاجران تقسيم كرد و به انصار جز دو نفر، سهل بن حُنيف و ابودُجانه انصاري كه نيازمند بودند به كس ديگر چيزي نداد. از همين زمان به بعد مهاجران كمكم از منازل انصار بيرون رفتند و زندگي مستقل تشكيل دادند.
نكته قابل تذكر اين است كه در غزوة بنيقينقاع هم اموال آنان بدون جنگ و درگيري به دست آمد، با اين حال آنجا گفته نشد كه از خالصه رسول خداست. حلبي 2/268 اشارهاي به اين مطلب دارد. البته ممكن است اين حكم در جنگ بنينضير تشريع شده و پيش از آن نبوده است. برخي از محققان گفتهاند علت اينكه اموال بنينضير اختصاص به رسول خدا پيدا كرد اين بود كه قلعه بنينضير به دست اميرالمؤمنين فتح شد و درحقيقت او به تنهايي اين جنگ را به پيروزي رساند. بعضي از پژوهشگران معتقدند اين اختلاف نشأت گرفته از حكم حكومتي پيامبر بوده است.
نتايج جنگ بنينضير
جنگ بنينضير دومين درگيري مسلمانان با يهود بود. اخراج بنينضير با توجه به قدرتي كه در مدينه داشتند ضربه شكنندهاي به يهوديان وارد آورد و براي منافقان و مشركان نيز شكست غير مستقيم بهحساب ميآمد، زيرا كه آنان اميد زيادي به يهوديان داشتند. نوشتهاند منافقان به شدت ناراحت و غمگين شدند. به نقل ابن اسحاق 3/205 ابنلُقَيْم عَبْسِي گويد:
فَمَنْ مُبْلِغٌ عَنِّي قُرَيْشاً رِسالَةً
فَهَلْ بَعْدَهُم فِي الْمَجْدِ مِنْ مُتَكرَّمِ
|
|
كيست كه از سوي من به قريش پيام ببرد كه آيا پس از بنينضير در شرافت و بزرگي جايگاهي براي شما مانده است؟!
اخراج بني نضير حتي براي برخي از مسلمانان همپيمان آنان نيز خوشايند نبود تا آنجا كه افرادي چون حسان بن ثابت از رفتن آنان تأسف خوردند. در مقابل براي مسلمانان پيروزي آشكاري بود و تا اندازه زيادي شكست جنگ احد را جبران كرد و خطر بالقوه بزرگي را از بين برد و امنيت مدينه را تا حد زيادي تأمين كرد.
در هيچ يك از منابع سيره و تاريخ اسلام تعداد يهوديان بنينضير ذكر نگرديده است. در تفسير قمي 1/168 آمده است: يهوديان بنينضير هزار نفر بودند كه گويا با توجه به اينكه به قول واقدي 1/374 هنگام رفتن ششصد شتر آنان را حمل ميكرده و طبق روايت تاريخ الخميس 1/462 از ابنعباس كه هر سه خانوار يك شتر داشتند آنان دويست خانوار بودهاند كه ميانگين جمعيت آن تقريباً هزار نفر ميشود و اگر روايت ديگر تاريخ الخميس 1/462 كه ميگويد به هر سه نفر يك شتر تعلق داشت صحيح باشد ميتوان گفت تعداد آنان نزديك به دو هزار نفر بوده است.
جنگ بنينضير از نظر قرآن
بيشتر آيات سورة حشر درباره جنگ بنينضير نازل شده تا آنجا كه ابنعباس اين سوره را سورة بنينضير ميناميد. در صدر سوره آمده است: «اوست كسي كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد با مسلمانان از خانههايشان بيرون راند، شما گمان نميكرديد كه آنان بيرون روند.
|
|
خودشان ميپنداشتند كه دژهايشان آنان را از عذاب الهي در امان نگه ميدارد. خداوند در دلهايشان هراس افكند به گونهاي كه خانههاي خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران ميكردند». چون قطع درختان نخل در اذهان برخي شبهه ايجاد كرده بود خداوند اين كار را تأييد كرد و فرمود: «هر درخت نخلي را كه قطع كرديد يا آن را به حال خود وانهاديد به اذن خدا بود تا فاسقان را خوار گرداند». آنگاه به توضيح فَيْء و غنايم ميپردازد. در قرآن به علت جنگ بني نضير اشاره نشده است.
تحريم خمر
به روايت تاريخ الخميس 2/26 گروهي از صحابه خدمت پيامبر رسيدند و عرض كردند يا رسول الله صلي الله عليه و آله نظر خود را درمورد شراب بيان فرما، چرا كه شراب عقل را زائل و مال را نابود ميكند. در پاسخ آنان آيه دويست و نوزده بقره نازل شد:
(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا).
از تو درباره شراب و قمار ميپرسند بگو در آنها گناهي بزرگ و سودهايي نيز براي مردم است ولي گناه آنها از سودشان بيشتر است.
بعدها گروهي در ميهماني عبدالرحمن بن عوف شراب نوشيده و مست شدند، سپس برخي مشغول نماز گرديدند و يكي از آنان سورة
|
|
كافرون را در نماز خود اينگونه خواند: «قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ». پس از اين واقعه آيه چهل و سه نساء فرود آمد:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلَوةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَي).
اي كساني كه ايمان آوردهايد در حال مستي گرد نماز نرويد.
پس از اين ماجرا شرابخواري خيلي كم شد تا آنكه گروهي از انصار همراه سعد بن ابيوقاص در جلسهاي شراب نوشيدند و در حال مستي به تفاخر پرداختند. سعد شعري در هجاي انصار خواند و كار به درگيري كشيد، پس از آن شكايت نزد رسول خدا بردند. آنگاه آيه نود مائده نازل شد:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ).
اي كساني كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاي قرعه پليدند و از كار شيطاناند، پس از آنها دوري گزينيد.
در تاريخ تحريم نهايي خمر اختلاف زياد است، مشهور آن است كه تحريم نهايي خمر همزمان با جنگ بنينضير بوده است. از آنجا كه شرابخواري در بين عربها رايج و نفع تجاري آن نيز زياد بود تحريم دفعي آن بر آنان سخت و دشوار مينمود، به اين لحاظ حرمت آن به تدريج تشريع شد. هر چند از گزارش ابناسحاق 2/28 كه ميگويد وقتي اَعْشيَ براي پذيرش اسلام به مكه آمد به او گفتند محمد شراب را تحريم كرده، استفاده ميشود كه شراب در همان اوايل بعثت هم نوعي مذمّت و حرمت داشته است.
|
|
بدر الموعد
اين غزوه بهنامهاي بدر الآخره و بدر الثالثه نيز ناميده شده است. طبق وعدة ابوسفيان در جنگ احد قرار شد قريش سال آينده در بدر با مسلمانان برخورد كنند. به روايت واقدي 1/384 ابوسفيان از رفتن بهسرزمين بدر و جنگ با رسول خدا صلي الله عليه و آله اكراه داشت. با اين حال هر كس در مكه نزد او ميآمد و آهنگ مدينه داشت در ظاهر به او ميگفت: ما تصميم داريم باسپاهي گران به جنگ محمد برويم. آنان وقتي وارد مدينه ميشدند به مسلمانان ميگفتند ما در حالي ابوسفيان را ترك كرديم كه سرگرم جمعآوري سپاه بود. مسلمانان اين مطلب را خوش نداشتند و از آن بيمناك بودند. نُعيم بن مسعود اشجعي به مكه آمد، ابوسفيان با عدهاي از سران قريش به ديدار او رفت و مشكل خود را با او در ميان گذاشت. نعيم گفت آمدن من به مكه نيز جز براي اين نبود كه ديدم محمد و يارانش مشغول تهيه سلاح و اسب هستند. من از مدينه كه بيرون آمدم شهر مانند دانههاي انار پر از سپاه بود.
ابوسفيان گفت دوست ندارم محمد و يارانش به قصد جنگ بيرون بيايند و من خارج نشوم، زيرا در اين صورت آنان جسور ميشوند. پس ما بيست شتر براي تو جايزه تعيين ميكنيم و آنها را به دست سهيل بن عمرو ميسپاريم به شرط آنكه آنان را متفرق سازي. نعيم پذيرفت و شتابان راهي مدينه شد و سر خود را تراشيد كه حالت عمرهگزاران را داشته باشد. او هنگامي به مدينه رسيد كه اصحاب رسول خدا در حال آماده شدن براي جنگ با مشركان بودند. مسلمانان از او پرسيدند از
|
|
ابوسفيان چه خبر؟ گفت درحالي او را ترك كردم كه سپاهي گران براي جنگ با شما فراهم آورده بود. با تبليغات او اوضاع طوري شد كه بيم آن ميرفت كسي در جنگ شركت نكند.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «سوگند به آنكه جانم در دست اوست هر آينه به جنگ خواهم رفت هر چند يك نفر با من خارج نشود». پرچم را به دست علي عليه السلام داد و با سپاه يك هزار و پانصد نفري با ده اسب راهي سرزمين بدصر شد. هشت شب منتظر ابوسفيان ماند. مسلمانان مقداري كالاي تجاري كه همراه داشتند فروختند و سپس به مدينه بازگشتند.
ابوسفيان به قريش گفت ميدانيد كه ما نعيم بن مسعود را براي متفرق كردن ياران محمد فرستاديم ولي ما هم اكنون بيرون ميرويم و يكي دو شب بعد بازميگرديم. ابوسفيان با دو هزار نفر و پنجاه اسب حركت كرد و تا نزديك مرّ الظهران و يا عُسْفان آمد. مَعْبَد بن ابيمَعْبَد خزاعي كه آن سال در بازار بدر شركت كرده بود نخستين كسي بود كه اخبار بدرالموعود را به مكه برد. صفوان به ابوسفيان گفت: به خدا سوگند من تو را آن روز از وعده دادن بازداشتم و اكنون آنان بر ما جسور شدند و تصور ميكنند به واسطه ضعف و ناتواني است كه از مقابله با آنان خودداري كرديم. از همينجا بود كه قريش دوباره به چارهانديشي و جمع اموال براي جنگ با پيامبر پرداختند و مقدمات جنگ خندق را فراهم كردند.
تخلف ابوسفيان از وعدهاي كه به پيامبر و مسلمانان داده بود موجب
|
|
سرشكستگي و تضعيف او شد و در بين طوايف عرب انعكاس بدي داشت. شعرا خُلْف وعده او را تقبيح كرده و به سرزنش وي پرداختند. كعب بن مالك گفت:
وَعَدْنا أَباسُفْيانَ بَدْراً فَلَمْ نَجِدْ
لِمَوْعِدِه صِدْقاً وَما كانَ وافِياً
با ابوسفيان درباره حضور در بدر وعده گذارديم ولي او را در وعدهاش راستگو نيافتيم، او وفاكننده به وعده خود نيست.
غزوه ذاتالرقاع
ابناسحاق 3/213 اين غزوه را قبل از بدر الموعد آورده است. واقدي 1/395 از جابر نقل ميكند كه مردي مقداري كالا براي فروش به مدينه آورد. از او پرسيدند متاعت را از كدام ناحيه آوردهاي؟ گفت از نجد آمدم و در آنجا گروهي از قبيله نَمِر و ثَعْلَب را ديدم كه مردم را بر ضد شما جمع كردهاند. چون اين گفتار به اطلاع رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيد با چهارصد و يا به قولي هفتصد و يا هشتصد نفر از مدينه خارج شد. تا به محل آنان رسيد ولي هيچ كس را در آنجا نيافت، زيرا اعراب به قلههاي كوه رفته بودند. لذا بدون درگيري به مدينه بازگشت.
غزوه دومة الجندل
به گفته معجم ما اسْتَعْجَم 2/564 منطقه دُوْمَةُ الجَنْدَل در حدود هشتاد فرسنگي شمال مدينه قرار دارد. در صدر اسلام در آنجا بازارتجاري بزرگي بوده است. واقدي 1/402 درباره علت اين جنگ گفته است:
|
|
رسول خدا تصميم گرفت به سرزمينهاي مرزي شام برود. به ايشان گفتند اگر به مرزهاي شام نزديك شويد مايه ترس قيصر خواهد شد. همچنين خبر رسيد گروه زيادي در دومة الجندل جمع شدهاند و نسبت به تجار و بازرگانان ستم ميكنند. گروهي از عرب نيز با آنان هماهنگ شده و قصد حمله به مدينه را دارند. پيامبر با هزار نفر از مسلمانان آهنگ دومة الجندل كرد. شبها راه ميپيمود و روزها خود را از انظار پنهان ميداشت. به نزديكي دومة الجندل كه رسيدند معلوم شد دشمن از
آنجا كوچيده است و مسلمانان جز بر گوسفندان و شبانان ايشان
دست نيافتند. اهل دومة الجندل نيز با اطلاع از ورود سپاه اسلام پراكنده شدند. پيامبر چند روزي در آنجا توقف نمود و دستههايي به اطراف اعزام كرد.
مسعودي در التنبيه والاشراف /214 گويد: اين نخستين جنگ با روميان بود، زيرا اُكَيْدِر بن عبدالملك كِنْدي فرمانرواي دومة الجندل بر كيش نصرانيت و فرمانبردار هِرَقْل پادشاه روم بود و راه بر مسافران و بازرگانان مدينه ميبست.
خلاصه درس
غزوه حمراء الاسد: جنگ حَمْراء الاسد دنباله و ادامه جنگ احد بهشمار ميرود كه در نتيجه آن مشركان از ترس تعقيب مسلمانان شتابان گريختند.
سريه ابوسلمه، حادثه رجيع، حادثه بئر معونه نيز از اتفاقات اين ايام
|
|
است.
جنگ بنينضير: تاريخ جنگ بنينضير را عروة بن زبير هفت ماه پس از جنگ احد دانسته ولي به نقل مشهور هفتم ربيع الاول سال چهارم هجرت بوده است. يهود بنينضير تصميم به قتل پيامبر گرفتند كه توطئهشان برملا شد و رسول خدا به جنگ آنان رفت و نهايتاً يهود بنينضير به خواسته پيامبر گردن نهادند و از مدينه بيرون رفتند.
يهوديان بنينضير كشاورز بودند و بيشتر اموال آنان نخلستان و زمينهاي زراعي بود و چون اموالشان بدون جنگ و درگيري به دست آمده بود فَيْء و از خالصه رسول خدا به حساب ميآمد و متعلق به خود آن حضرت بود. پيامبر قسمتي از اموال آنان را بين مهاجران تقسيم كرد و به انصار جز دو نفر، سهل بن حُنيف و ابودُجانه انصاري كه نيازمند بودند به كس ديگر چيزي نداد. از همين زمان به بعد مهاجران كمكم از منازل انصار بيرون رفتند و زندگي مستقل تشكيل دادند. جنگ بنينضير دومين درگيري مسلمانان با يهود بود. اخراج بنينضير با توجه به قدرتي كه
در مدينه داشتند ضربه شكنندهاي به يهوديان وارد آورد و براي منافقان
و مشركان نيز شكست غير مستقيم بهحساب ميآمد، زيرا آنان اميد زيادي به يهوديان داشتند. نوشتهاند منافقان به شدت ناراحت و غمگين شدند
بدر الموعد: اين غزوه بهنامهاي بدر الآخره و بدر الثالثه نيز ناميده شده است. طبق وعده ابوسفيان در جنگ احد قرار شد قريش سال آينده در منطقه بدر با مسلمانان برخورد كنند. ابوسفيان از رفتن بهسرزمين بدر و
|
|
جنگ با رسول خدا اكراه داشت. اما سپاه اسلام به سرزمين بدر رفت و در آنجا هشت شب منتظر ابوسفيان ماند. مسلمانان مقداري كالاي تجاري كه همراه داشتند فروختند و سپس به مدينه بازگشتند. تخلف ابوسفيان از وعدهاي كه به پيامبر و مسلمانان داده بود موجب سرشكستگي و تضعيف او شد و در بين طوايف عرب براي وي انعكاس بدي داشت.
خود آزمايي
1. غزوه حمراء الاسد را توضيح دهيد.
2. سريه ابو سلمه را شرح دهيد.
3. حادثه رجيع را توضيح دهيد.
4. حادثه بئر معونه را شرح دهيد.
5. نتايج جنگ بني نضير را بيان كنيد.
6. كدام سوره از قرآن جنگ بنينضير را توضيح داده است؟
7. آيه چهل و سه سورة نساء دربارة چه مطلبي است؟
8. نامهاي ديگر بدر الموعد چيست؟
9. ماجراي غزوات ذات الرقاع و دومة الجندل چه بود؟ به اختصار توضيح دهي