بخش 1

یادداشت مترجم اهمیت حجاز


1


رقابت عباسيان و فاطميان


3


رقابت

عباسيان و فاطميان

در سيادت بر حرمين شريفين

( قرن پنجم و ششم هجري )

دكتر سليمان الخرابشه

ترجمه : رسول جعفريان


5


 


7



يادداشت مترجم

پژوهش حاضر در صدد بيان اين مطلب است كه دو دولت سلجوقي و فاطمي ، اوّلي تحت پوشش خلفاي عباسي و دومي به طور مستقيم ، چگونه تلاش مي كردند نفوذ و سيادت خود را در حرمين شريفين حفظ كرده و از مزاياي معنوي و سياسي آن بهره مند شوند .

دولت فاطمي كه در قاهره مستقر بود ، هم به لحاظ نزديكي جغرافيايي و هم از آن رو كه مصر تأمين كننده بخش عمده مايحتاج عمومي مكه و مدينه به شمار مي آمد ، فرصت بسيار مناسبي براي تسلط بر حرمين داشت ؛ به همين دليل ، براي سال هاي متمادي توانست نام خويش را بر فراز منبر بيت الحرام نگاه دارد .

در اين سوي ، به دليل اين كه خلفاي عباسي مانند اكثريت مسلمانان ، سني بودند و به خصوص پس از تسلط سلجوقيان بر بغداد و قدرت نظامي شگفت آن در حمايت از عباسيان ، فاطميان با رقيبي نيرومند روبه رو شدند . دشواري هاي مالي در مصر مزيد بر علّت شد و دست فاطميان را از


8


تسلّط بر حرمين كوتاه كرد ، هر چند ، هر از گاهي باز آنان تلاشي را آغاز مي كردند و براي مدتي مسلط مي شدند .

اين پژوهش ، هم به لحاظ موضوع آن ، كه به مكه مكرمه مربوط مي شود و هم به لحاظ سبك و سياق كار ، اثري ارجمند است . به همين دليل ، از سال ها پيش كه علاقه مند شده بودم تا هر از چندي ، كاري در زمينه تاريخ مكه انجام دهم ، آن را مناسب ترجمه يافتم .

عنوان اصلي كتاب كه در سال 1999 در شهر اربد در كشور اردن به چاپ رسيده « التنافس السلجوقي ـ الفاطمي علي بلاد الحجاز و امرة الحج » نوشته كتاب دكتر سليمان الخرابشه ، استاد تاريخ دانشگاه يرموك است .

از اولياي نشر مشعر ، به خصوص دوست ارجمند و فاضلم جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاي قاضي عسكر سپاسگزارم كه امكان نشر آن را فراهم كردند .

رسول جعفريان / 11 مهرماه 1385


9


مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

رقابتِ سلجوقيان با فاطميان ، در ادامه رقابتي بود كه سال ها پيش از آن ، ميان خلافت سنّي عباسي و خلافت اسماعيلي مذهب فاطمي وجود داشت . اين رقابت از اواخر قرن سوم هجري ( نهم ميلادي ) آغاز شد و ادامه يافت ، تا آن كه سلاجقه سني مذهب ظهور كرده و در سال 447/1055 وارد عراق شدند و در كنار خلافت عباسي و به حمايت از آن ايستادند . تسلط طغرل بر بغداد ، توانست جنبش بساسيري را از ميان برده و القائم خليفه وقت عباسي را از دست آنان نجات دهد . بدين ترتيب فصل تازه اي از رقابت ميان سلجوقيان و فاطميان آغاز شد كه بخشي از آن در سرزمين حجاز در جريان بود . پيش از بيان مطالبي پيرامون رقابت ميان دو دولت سلجوقي سني و فاطمي شيعي بر سر سيادت بر حجاز از نيمه دوم قرن پنجم هجري/يازدهم ميلادي ، بايد قدري در باره اهميت ديني و جغرافياي سرزمين حجاز ، و وضعيت كنوني آن سخن بگوييم . در ادامه نيز وضعيت هر يك از دو رقيب ؛ سلجوقيان و


10


خلافت عباسي از يك سو ، و دولت فاطمي در سوي ديگر را در آغاز اين رقابت ، شرح دهيم .

اهميت حجاز

سرزمين حجاز در نگاه عامّه مسلمانان اهميت ويژه اي داشت ، چرا كه وحي در آن فرود آمده و رسالت اسلام در آنجا ظاهر گشته بود . ( 1 ) جايي كه محل برگزاري حج و گردآمدن هزاران مسلمان ، صرف نظر از رنگ و نژاد و مذهب بود و آنان از دورترين نقاط براي اداي مناسك حج ، كه از اركان اسلام بود ، به آن سرزمين رهسپار مي شدند . به علاوه ، حجاز مركز مقدّسات اسلامي بود و مسجد الحرام و كعبه ، قبله مسلمانان و مسجد شريف نبوي در آنجا قرار داشت . علاوه بر اينها ، مسلمانان خلافتي را مشروع مي دانستند كه حجاز را زير سيطره و سيادت خود داشته باشد ، راه هاي حج را ايمن سازد ، براي كعبه پرده فراهم آورد ، مراعات مصالح آنجا و مصالح آن شهر و مسلمانان را فراهم كند ؛ فراهم كردن اين خدمات ، رضايت و حمايت بيشتر مسلمانان را به همراه داشت و باعث مي شد كه همگان به ديده احترام و تكريم به حكومت بنگرند . افزون بر اينها ، حجاز به لحاظ جغرافيايي نيز حائز اهميت بود و حلقه پيوند ميان جنوب و شمال جزيرة العرب و بلاد شام و مصر به شمار مي آمد ، به طوري كه قافله هايِ مسيرِ خشكيِ تجاري كه از يمن حركت مي كردند ، با عبور از اين سرزمين به شام مي رفتند ، همچنين قافله هاي دريايي كه از چين و هند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج 4 ، ص 249


11


مي آمدند ، از سواحل درياي سرخ مي گذشتند و كالاهاي مختلفي را همراه خود مي بردند ( 1 ) و در نتيجه اين تبادلات ، فوائد تجاري خاصي نصيب ساكنان حجاز مي شد . فوايد اقتصادي به دست آمده در ايّام حج را كه اهميت زيادي براي ساكنان حجاز داشت نيز بايد بر آن افزود ؛ منافعي كه توقف آن مي توانست به نحو قابل ملاحظه اي بر شرايط سياسي و اقتصادي حجاز تأثير بگذارد . اهميت فكري ، اجتماعي و سياسي حج را هم در گذر روزگاران بايد مدّنظر داشت .

شايسته است اشاره كنيم كه سرزمين حجاز ، از زمان به قدرت رسيدن عباسيان در سال 132 هجري زير سلطه آنان بود و اين وضع تا نيمه قرن چهارم ( دهم ميلادي ) ادامه داشت . پس از آن بود كه اين منطقه ، در عمل ، شبه استقلالي به دست آورد كه نشانه هاي آن در خطبه امراي مكه و مدينه آشكار مي شد ؛ تا نام كدام يك از رقبا را در آن بياورند . پس از چندي ، سيادت عباسيان دچار ضعف شد ، و علت اين امر ، آغاز رقابت فاطميان با آنان بر سر سيادت بر حجاز بود . فاطميان در سال 358 بر مصر غلبه كرده و به تدريج دامنه نفوذ خود را به سوي حجاز گسترش دادند و از همان سال توانستند در مكه نيز نفوذي به دست آورند . ( 2 ) از همان تاريخ بود كه سه خاندان از سادات موسوي بر مكه حاكم شدند . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سيرافي ، من اخبار الصين و الهند ، ( چاپ شده در : من رحلات العرب ) ، ص 77

2 . ابن اثير ، كامل ، ج 8 ، ص 612 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 351 ، 532

3 . موسوي منسوب به موسي الجون بن عبدالله بن الحسن بن علي بن ابي طالب ، بنگريد : جمهرة انساب العرب ، ص 47 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 99 ؛ ابن ظهير ، الجامع اللطيف ، ص 306 ؛ رفعت ، مراة الحرمين ، ج 1 ، ص 354


12


حسنيون ( 358 ـ 453 968 ـ 1061 ) هواشم ( 1 ) 455 ـ 597 /1063 ـ 1200 ) و بنوقتادة بن ادريس ( 2 ) ( 597 ـ 1343 / 1200 ـ 1924 ) .

اما در مدينه منوّره ، تنها يك خاندان از نسل امام حسين بن علي ( عليه السلام ) حكومت كرد . آنان از نوادگان طاهر بن مسلم حسيني ( 3 ) بودند كه آغاز حكومت اشراف حسيني را در سال 360 /971 اعلام كرد . اين خاندان ، بعدها به خاندان مُهنّا شهرت يافتند و امارت آنان تا نيمه قرن هفتم هجري ( سيزدهم ميلادي ) ادامه يافت . ( 4 ) بدين ترتيب اشراف حَسَني در مكه و اشراف حسيني در مدينه ، اعلام استقلال كرده و سيادت بر حرمين شريفين را از آن خود نمودند . همان طور كه خواهيم ديد ، اينان ضلع سوم مثلث رقابت ميان عباسيان و فاطميان بودند و از اين رقابت در حجاز سود مي بردند . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . هواشم منسوب به ابوهاشم محمد بن حسن بن محمد بن موسي بن عبدالله بن جون بن عبدالله بن حسن بن حسن السبط بن علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ؛ ابن حزم ، جمهرة انساب العرب ، ص 47 ؛ قلقشندي ، همان ، ج 4 ، ص 275 ؛ ابن عنبه ، عمدة الطالب ، ص108 ج 111 ، زامباور ، معجم الاسر ، ص 353

2 . بنوقتادة بن ادريس بن مطاعن بن عبدالكريم بن عيسي بن الحسين ؛ ابن حزم ، جمهرة انساب العرب ، ص 49 ؛ ابن عنبه ، عمدة ، 115 و 116 ، 119 ؛ رفعت ، مراة الحرمين ، ج 1 ، ص 354

3 . محمد بن عبدالله بن طاهر بن يحيي بن حسن بن جعفر بن عبيدالله بن علي بن حسن بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب ، ابن حزم ، جمهرة انساب العرب ، ص55

4 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 100 ؛ مالكي ، بلاد الحجاز ، ص 51

5 . متز ، آدم ، الحضارة الاسلاميه ، ج 1 ، ص 24


13


با توجه به اهميت ديني و معنوي حجاز براي مسلمانان ، رقابت ميان دو دولت عباسي ـ فاطمي بالا گرفت و هدف هر كدام آن بود كه افتخار اداره مقدّسات اسلامي را از آن خود كنند ، هرچند اين كار هزينه مالي گزافي در بر داشت و آنان ناگزير از تأمين آن بودند . هر كدام از دو دولت عباسي و فاطمي ، تمايل بسياري براي حاكميت بر حجاز داشتند و بر آن بودند كه نامشان در منابر مكه برده شود ، چرا كه آمدن نامشان در خطبه ، بيانگر سيادت ديني و سياسي وي به عنوان پيشواي امت اسلامي بود و اهميت ديني بسيار داشت . در آن زمان ، چنين شهرت يافته بود كه امير المؤمنين حقيقي كسي است كه مالك حرمين شريفين در مكه مدينه بوده و نامش بر منابر آن دو شهر برده شود ، ( 1 ) چرا كه آنجا قبله گاه و كانون توجه همه مسلمانان بود . به علاوه ، حاكميت بر حجاز براي فاطميان از اين لحاظ اهميت داشت كه مدينه ، محل مرقد فاطمه زهرا ( عليها السلام ) بود كه آنان نامشان را از ايشان گرفته بودند . ( 2 ) وظيفه اميرالمؤمنين آن بود كه مقدّسات اسلامي را اداره كرده و هزينه مالي گزاف آن را بپردازد . شاهد اين مدعا پول هاي هنگفتي بود كه سالانه همراه هدايا و بخشش ها و خلعت ها ، از سوي حكومت مركزي براي حكّام و اهالي حجاز به آن منطقه فرستاده مي شد ، به طوري كه وقتي ارسال اين پول قطع مي شد ، سيادت آنان دچار مخاطره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسعودي ، مروج ، ج 1 ، ص 162 ؛ متز ، همان ، ج 1 ، ص 23 ج 24 ؛ ماجد عبدالمنعم ، ظهور خلافة الفاطميين ، ص 219 ؛ مناوي ، الوزارة و الوزراء في العهد العباسي ، ص 210 ؛ در باره اهميت حجاز در نگاه فاطميان بنگريد : ماجد ، السجلات المستنصريه ، سجل شماره 3 ، 4 ، 7 ، 62 ، ص 34 ج 47 ج 50 ، 203 - 202

2 . ناصر خسرو ، سفرنامه ، ص 111


14


جدي مي شد . ( 1 )

رقابت بر سر سيادت بر حجاز از سال 358 /968 ميان عباسيان و فاطميان آغاز شد . فاطميان موفق شدند نفوذ خود را به حجاز گسترش دهند و اين زماني بود كه شريف وقت مكه ، محمد بن جعفر بن حسن ، نام معزّ فاطمي را در خطبه آورد و آشكارا تابعيت بلاد خود را از خلافت فاطميِ مصر در همان سال اعلام كرد . ( 2 ) در سال 359 در مدينه هم به نام معز فاطمي خطبه خوانده شد و نام خليفه وقت عباسي ، المطيع ، از خطبه شهرهاي مكه و مدينه افتاد . ( 3 ) معزّ فاطمي در برابر اين كار ، شريف مكه را به رياست حرم و اداره امور آن گماشت و بيست بار شتر پول نقد ، همراه با هداياي فراوان براي او فرستاد . ( 4 ) خطبه خواندن به نام فاطميان براي مدت يك قرن ادامه يافت ، و اين امر ، تعهدّات مالي هنگفتي را در قبال امراي حجاز و امور مربوط به حرمين ، براي فاطميان در پي داشت . ( 5 )

به رغم ادامه رقابت عباسيان با فاطميان و تمايل بسيار آنان براي اعمال حاكميت در حجاز ، آنان موفقيتي در اين راه به دست نياوردند . دليلش آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 102 ؛ ابن ظهيره ، همان ، ص 182 ؛ الجزيري ، الدرر الفرائد ، ج 1 ، ص 532

2 . ابن حماد ، اخبار ملوك بني عبيد ، ص 41 ؛ مقريزي ؛ اتعاظ الحنفاء ، ج 1 ، ص 101

3 . ابن اثير ، كامل ، ج 8 ، ص 612

4 . مقريزي ، اتعاظ الحنفاء ، ج 1 ، ص 225 ؛ سرور ، محمد ، النفوذ الفاطمي ، ص 15

5 . ناصر خسرو ، همان ، ص 110 ، 112 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 441 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 1 ، ص 225 ؛ المناوي ، همان ، ص 211 - 210


15


بود كه از نگاه عموم مسلمانان ، حكومت مركزي آنان دچار ضعف شده بود و اين ضعف ، نتيجه تسلط آل بويه بر عرصه سياست در عراق بود كه از سال 945/334 با ورود آنان به بغداد آغاز شد . سبب ديگر ، گسترش جغرافياي سياسي فاطميان و پيروزي هاي سياسي ، مذهبي و نظامي آنان در تسلط بر شمال افريقا به ويژه مصر و پس از آن شامات و ضميمه ساختن آن به منطقه تحت نفوذشان بود كه قلمرو نفوذ آنان را تا عراق ، يعني مركز خلافت عباسي گسترش داد .

در جريان حكومت شكر بن ابي الفتوح ( 1 ) 430 ـ 453 / 1038 ـ 1061 ) وي توانست بر رقباي خود ـ كه عموزادگانش از آل جعفر بن ابي طالب بودند ـ فائق آمده ( 2 ) و حكومت بر مكه و مدينه را به دست گيرد . اين امر ، پس از نبردهاي طولاني ميان او و حاكمان حسيني مدينه محقق شد و او توانست مانند زمان پدرش ، اين دو شهر را يكجا در تسلط خود داشته باشد و حجاز را تحت رهبري خود متحد كند . ( 3 ) پس از بازگشت آرامش به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وي تاج المعالي ابوعبدالله محمد بن حسن بن جعفر بن محمد بن الحسين بن محمد بن موسي بن عبدالله بن موسي الجون بن عبدالله بن المحصن بن الحسن بن الحسن بن علي بن ابي طالب است كه امارت مكه را براي سه سال داشت و در همين مدت نشان داد كه لياقت و شايستگي كافي براي اين كار را دارد . در باره او بنگريد : ابن عنبه ، عمدة الطالب ، ص 109 ج 111 ، ابن فهد ، غاية المرام ، ج 1 ، ص 496 ج 497 ؛ عبدالغني ، عارف ، تاريخ امراء مكه ، ص 423 - 422

2 . العمري ، مسالك ، برگ 12 ب .

3 . العمري ، همان ، برگ 12 ب ؛ ناصر خسرو ، همان ، ص 120 ؛ ابن خلدون ، همان ، ج 4 ، ص 102 ؛ قلقشندي ، م آثر الانافه ، ج 1 ، ص 346 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 310 ، ابن ظهيره ، همان ، ص 306 ؛ سخاوي ، التحفة اللطيفه ، ج 2 ، ص 478


16


حجاز ، باز هم خطبه خواني به نام مستنصر فاطمي ادامه يافت و حاكم حجاز در ازاي آن ، مبلغي معادل سه هزار دينار به صورت ماهانه از حكومت مركزي فاطميان دريافت مي كرد و علاوه بر آن ، دوبار در سال نيز اسب ها و خلعت هايي براي وي فرستاده مي شد . ( 1 ) او توانست قبايل سركش را سركوب و تأديب كند ، مانع از حمله آنان به قافله حجاج شود ، به گونه اي كه او را « ملك الحجاز » لقب دادند . ( 2 ) اين وضعيت تا زمان درگذشت وي در سال 453/1061 ادامه داشت . با مرگ وي كه وارثي نداشت تا امور اشراف را در مكه پس از وي در دست بگيرد ( 3 ) و مانع از نبرد داخلي ـ ميان بني سليمان كه جنگ داخلي ميانشان بالا گرفته بود ـ بشود ، يكي از زيردستان شكر ، كه از وي با نام عبوله ( 4 ) ياد شده ، امارت مكه را در سال 1061/453 به دست گرفت . ( 5 ) به باور من ، رياست عبوله با وصيت خود شكر به حكومت رسيده باشد ، به ويژه آنكه عبوله شخصيت برجسته و نيرومندي داشت كه توانست رهبري را در دست بگيرد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ناصر خسرو ، همان ، ص 110

2 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 310 ؛ ابن ظهيره ، همان ، ص 306 ؛ سباعي ، تاريخ مكه ، ص 181

3 . ابن حزم ، جمهرة انساب العرب ، ص 47 ، العمري ، همان ، ج 24 ، برگ 10 ؛ ابوالفداء ، المختصر في اخبار البشر ، ج 2 ، ص 181 ؛ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج 4 ، ص 274 ؛ قلقشندي ، مآثر الانافه ، ج 1 ، ص 349 ؛ ابن ظهيره ، همان ، ص 306

4 . رشيدي ، حسن الصفا و الابتهاج ، ص 133 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 5 ، ص 14 ؛ ابن فهد ، غاية المرام ، ج 1 ، ص 500 ، عبدالغني ، تاريخ امراء مكه ، ص 425

5 . ابن حزم ، جمهرة ، ص 47 ؛ ابن خلدون ، همان ، ص 102 ، فاسي ، العقد ، ج 5 ، ص 14 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 1 ، ص 497


17


و اشراف هم به سهولت او را پذيرفتند . ( 1 ) با اين حال ، وي براي هيچ يك از خلفاي عباسي يا فاطمي را بر منبر مكه و در خطبه جمعه دعا نكرد و هر يك از امراي كاروان حج عراق و مصر ، براي خلفاي خود دعا مي كردند . ( 2 ) بدين ترتيب مكه از دست اشراف بيرون رفت ، ( 3 ) چيزي كه سبب آزردگي آنان شد و خشم بني ابي الطيب ـ كه شاخه اي از بني سليمان بن عبدالله بن موسي بن جون بودند ـ را در پي داشت . ( 4 ) دسته اخير كساني اند كه مورخان ، آنان را سليماني ، منسوب به سليمان بن عبدالله ثاني ( 5 ) ناميده اند . اين گروه به مكه حمله كرده و بر آن مسلّط شدند و عبوله را بر كنار كردند . در اين وقت ، از ميان سليماني ها ، حمزة بن وهاس بن داود كبير ( ابوالطيب عبدالرحمن ) ( 6 ) براي مدت كوتاهي حاكم مكه شد ؛ اما چندي نگذشت كه نبردي ميان بني موسي و بني سليمان آغاز گرديد كه به غلبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عبدالغني ، همان ، ص 425

2 . مالكي ، بلاد الحجاز ، ص 35

3 . ابن عنبه ، عمدة الطالب ، ص 111

4 . ابن حزم ، جمهرة ، ص 47

5 . سليمان بن عبدالله بن موسي بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب ؛ ابن حزم ، همان ، ص 47 ؛ قلقشندي ، نهاية الارب ، ص 138 - 137

6 . حمزة بن وهاس بن داود الكبير ) ابوالطيب ( بن عبدالرحمن بن ابي الفاتك عبدالله بن داود بن سليمان بن عبدالله بن موسي ابن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب ؛ ابن حزم ، همان ، ص 47 ؛ ابن عنبه ، همان ، ص 211 ج 212 ؛ عبدالغني ، همان ، ص 426 ، گفته شده است ، كسي كه اميري مكه را به دست گرفت ، محمد بن ابي الطيب بن عبدالرحمان بن قاسم بود . رفعت ، همان ، ص 354 ؛ زيعلي ، مكه و علاقاتها الخارجيه ، ص 63 به نقل از : غازي ، افادة الانام .


18


محمد بن جعفر ( 1 ) رئيس خاندان هواشم ـ كه در عين حال داماد امير شكر بود ـ بر مكه و امارت آن و ابقاي امارت در اولاد وي منجر شد . ( 2 ) بدين ترتيب حاكميت سليماني ها بر مكه خاتمه يافت و حكومت از سال 454 به هواشم رسيد . ( 3 )

با روي كار آمدن محمد بن جعفر در سال454 ، خطبه خواني به نام مستنصر فاطمي ادامه يافت . ( 4 ) وي براي استوار كردن دولت خود ، پس از نبردي كه با سليماني ها داشت ، آنان را از حجاز اخراج كرد و ايشان به يمن رفتند ، ( 5 ) و اشياي موجود در كعبه شامل قنديل ها و پوشش هاي طلايي در كعبه را به همراه ناودان و قسمت هايي از پرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد بن جعفر بن محمد بن عبدالله بن ابي هاشم محمد بن حسن بن محمد بن موسي بن عبدالله بن ابي كرام بن موسي الجون بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) . فاسي ، العقد ، ج 1 ، ص 439 ؛ سخاوي ، التحفة ، ج 2 ، ص 466 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 12-11 ؛ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج 4 ، ص 275

2 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 311 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 469 ؛ ابن عنبه ، عمده ، صص 111 ج 112 ، همذاني ، الصليحيون و الحركة الفاطمية في اليمن ، ص 91 ؛ عبدالغني ، همان ، ص 426

3 . ابن اثير ، همان ، ج 10 ، ص 63 ؛ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج 4 ، ص Bosworte,Makka, E . I . V . VI . p841

4 . عمري ، مسالك الابصار ، ج 24 ، برگ 10 ب ، ابن خلدون ، همان ، ج 4 ، ص 103 ؛ قلقشندي ، صبح ، ج 4 ، ص 275 ؛ ابن عنبه ، عمده ، ص 112 ؛ ماجد ، ظهور خلافة الفاطميين ، ص 228

5 . العمري ، همان ، ج 24 ، برگ 10 الف ، 13 الف ؛ ابن خلدون ، همان ، ج 2 ، ص 103 ؛ ابن عنبه ، عمده ، ص 112


19


كعبه ، با خود بردند . ( 1 ) بدين ترتيب محمد بن جعفر ، در مكه حاكميت يافت . به نظر مي رسد كه در اين وقت ، آل مهنّا ـ از سادات حسيني مدينه ـ نيز توانستند دولت خود را در مدينه حفظ كرده و استقلال خويش را به دست آورند . ( 2 )

محمد بن جعفر ، كه حكومت خويش را با ذكر نام مستنصر فاطمي در خطبه آغاز كرده بود ، پس از چندي روش خود را تغيير داد و به نام قائم عباسي خطبه خواند ( 454/1062 ) و به دشمني تمام عيار با فاطميان روي آورد . امير مدينه هم به پيروي از او چنين كرد . ( 3 ) زماني كه مستنصر فاطمي دريافت حجاز از دست رفته و بر منابر آنجا نام عباسيان ذكر مي شود ، تلاش خود را در جهت باز گرداندن وضعيت قبل آغاز كرد و بر آن شد كه نفوذ عباسيان را در حجاز از ميان ببرد . وي براي اين كار ، از حاكم يمن ، علي بن محمد صُليحي كه به طور كامل تابعيت دولت فاطمي را پذيرفته بود ، استمدادكرد . ( 4 ) حاكم يمن كه آرزوي گسترش قلمروخود به خارج از حدود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج2 ، ص310 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 468 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 268 ، 269 ؛ بامخرمه ، تاريخ ثغر عدن ، ص 161 ؛ ماجد ، ظهور ، ص229

2 . ماجد ، ظهور ، ص 228

3 . عمري ، مسالك الابصار ، ج24 ، برگ 10ب ؛ ابن خلدون ، همان ، ج4 ، ص103- 102

4 . علي بن محمد بن علي بن يوسف بن عبدالجبار صليحي ، پدرش يك قاضي سني بود كه در شهر حراز مي زيست و فرزندش را به سليمان بن عبدالله رواحي سپرد تا او را تعليم دهد . وي فرزند او را اسماعيلي مذهب كرد و داعي آنان در يمن شد . وي توانست بر يمن مستولي شده آن را متحد ساخته و به نام مستنصر عباسي خطبه بخواند . منطقه تحت سلطه وي تا سواحل اقيانوس هند و عمان و مكه رسيد و خلفاي فاطمي روي اين دولت به عنوان داعي اصلي آنان در جزيره العرب و منبعي براي دولتشان تكيه مي كردند . بنگريد : ابن خلكان ، وفيات الاعيان ، ج 3 ، ص 411 ج 415 ؛ خزرجي ، العسجد المسبوك ، تصوير نسخه خطي موجود نزد مؤلف ، ص 56 ج 60 ؛ همداني ، الصليحيون ، ص 88 ج 92 ؛ عبدالغني ، همان ، ص 428 - 427


20


بلاد يمن ، به خصوص حجاز و سرزمين مقدس را در سر داشت در پي استقرار حكومت خود در حجاز و اداره حرمين بود ، ( 1 ) آمال و آرزوهاي خود را با خواسته مستنصر فاطمي موافق ديد و از اين پيشنهاد استقبال كرد .

لازم به ذكر است كه صليحي در زمان شكر بن ابي الفتوح نيز ، بارها او را تهديد كرده و از خروج از تابعيت مستنصر عباسي ، بر حذر داشته بود . ( 2 ) زماني كه شريف مكه نام خليفه عباسي را در خطبه آورد و نام خليفه فاطمي را حذف كرد ، مستنصر فاطمي از صليحي خواست كه حجاز را بار ديگر تحت سيادت دولت فاطمي قرار دهد . واگذاري اين وظيفه مهم به حاكم يمن ، ناشي از شرايط خاصي بود كه دولت فاطمي در مصر بدان دچار بود و مانع از آن مي شد كه خود رأسا در اين باره اقدام كند . ( 3 ) صليحي ، درخواست خليفه فاطمي را پذيرفت و با سپاه بزرگي به همراهي بزرگان يمن ، حركت كرده در ششم ذي حجه 455/1062 وارد مكه شد بر اين شهر تسلط يافت . ( 4 ) وي شخصي از نسل ابوالطيب سليماني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همداني ، الصليحيون ، ص 88

2 . همداني ، همان ، ص 89 ج 90 به نقل از عمادالدين ادريس ، عيون الاخبار ، ج 7 .

3 . ادامه بحث را با عنوان » وضعت دولت فاطمي « ملاحظه كنيد .

4 . ابن جوزي ، المنتظم ، ج 8 ، ص 232 ؛ ابن اثير ، همان ، ج 10 ، ص 30 ، 55 ؛ ابوالفداء ، المختصر ، ج 2 ، ص 184 ؛ ابن خلدون ، همان ، ج 4 ، ص 215 ، ابن ظهيره ، الجامع ، ص 306 ، ابن تغري ، النجوم الزاهره ، ج 5 ، ص 112


21


را بر شهر حاكم كرد وديگربار به نام مستنصر فاطمي خطبه خواند ( 1 ) و حج به جاي آورد و كعبه را با پارچه اي از ابريشم سفيد ـ از آن روي كه رنگ سفيد شعار دولت فاطمي بود ( 2 ) ـ پوشاند . وي زينت هاي كعبه را كه بني ابي الطيب سليماني با خود به يمن برده بودند ، از آنان خريد و به كعبه باز گرداند . ( 3 ) وي همچنين امنيت و آرامش را در مكه حاكم كرد و با گستردن عدالت و از ميان بردن ظلم ، به انتقال ارزاق به مكه پرداخت ، به حدي كه قيمت ها پايين آمد و دعاگويان فراوان گشتند ، چرا كه رفتارش نيكو بود . وي با پراكندن اموال فراوان ميان مردم ، به جذب آنان پرداخته ، حرمت كعبه و مناسك را به صورت فوق تصوّر رعايت كرده و چنان حج را به گونه اي تأمين كرد كه پيش از آن سابقه نداشت . وي با بهره گيري از قدرت و هيبت و تدبير خاص خود ، چنان كرد كه مردم شب و روز عمره به جاي مي آوردند و اموال و اثاثيه شان در امان بود . او همچنين قبايلي را كه حجاج را مورد حمله قرار مي دادند ، سركوب كرد و بني شيبه را از كارهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن جوزي ، المنتظم ، ج 8 ، ص 233 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 30 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 31 ؛ فاسي ، المقنع في اخبار الملوك و الخلفاء و ولات مكة الشرفاء ، ص 291 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 68 ، همداني ، الصليحيون ، ص 90

O,leary . A Short History of the Fatimids Khlifate, Sceond Published,Delhi . India, 1987 . p . 202

2 . فاكهي ، المنتقي في اخبار ام القري ، ج 2 ، ص 54 ؛ مقريزي ، الذهب المسبوك ، ص66

3 . ابن اثير ، همان ، ج 10 ، ص 55 ج 56 ؛ ابن ظهيره ، الجامع ، ص 106 ، 306 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 468 ؛ بامخرمه ، تاريخ ثغر عدن ، ج 2 ، ص 161 ؛ عبدالغني ، همان ، ص427


22


ناروا بر حذر داشت . ( 1 ) علي بن محمد صليحي ، از ذي حجه سال 455 تا ربيع الاول 456 بر مكه امارت كرد و سپس تصميم گرفت به يمن شد . يكي از علل اين تصميم وي ، شورش حسني ها بود كه از وي خواستند تا محمد بن جعفر را به امارت مكه باز گرداند و او احتمال مي داد تا در اين زمينه با خطراتي روبرو شود . دليل ديگر ، ترس وي از بيماري وبا بود كه ميان سپاهش گسترش يافته و حدود هفتصد نفر از آنان را كشته بود . علاوه بر اينها ، در وضعيت يمن هم تغييراتي پديد آمده بود كه او را مجبور به بازگشت مي كرد . ( 2 ) وي پيش از بازگشت به يمن ، خواسته اشراف حسني را پذيرفت و محمد بن جعفر را به نيابت خود در مكه گماشت . ( 3 )

چنين مي نمايد كه حضور علي صليحي در حجاز ، سبب گسترش دعوت فاطمي تا مدينه منوّره شد . ( 4 ) علاوه بر اين ، خليفه فاطمي هم تلاش كرد تا با انجام اقداماتي ، رابطه خود با شريف مكه را تقويت كند . از اين روي القابي مانند « الشريف الاجل ، نسيب الدولة و عزّها ، مجد المعالي ، و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . السجلات المستنصريه ، 3 ، ص 37 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 310 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 268 ج 269 ؛ الجزيري ، الدرر الفرايد ، ج 1 ، ص 548 ؛ همداني ، الصليحيون و الحركة الفاطميه ، ص 90 ، 91

Al-Hamadani, Hussain, Letter of Al-Mustansir Billah . Bulletin, School ofOriental Studies . Part, ViL, p . 423

2 . ماجد ، السجلات المستنصريه ، سجل 4 ، ص 38 ج 42 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 311 ؛ العقد الثمين ، ج 1 ، ص 440 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 469

3 . الزيعلي ، مكه و علاقاتها الخارجيه ، ص 66 .

4 . ماجد ، ظهور خلافة الفاطميين ، ص 229


23


ذوالفخرين » به شريف مكه اعطا كرد . ( 1 ) زماني كه علي بن محمد صليحي مطمئن شد كه مكه به تابعيت فاطمي ها درآمده است ، به يمن بازگشت و پي از ترك مكه ، سپاهي را تحت امر شريف مكه قرار داد كه شامل يك نيروي نظامي با تجربه بود . به علاوه ، يك صد و پنجاه اسب و سلاح در اختيار آن سپاه گذاشت و حقوقي براي آنان معين كرد و فرماندهي ايشان را به شريف سپرد و خود در سال 456/1064 به يمن بازگشت . ( 2 ) خليفه فاطمي نيز به خاطر اين اقدامات و اطاعت دستوراتش از وي قدرداني كرد . ( 3 )

پس از بازگشت صليحي به يمن ، اوضاع مكه چندان براي محمد بن جعفر مساعد نبود ، زيرا زماني نگذشت كه اشراف سليماني به مخالفت با وي پرداختند و اين در حالي بود كه در زمان حضور صليحي ، آنان با امارت وي بر مكه موافقت كرده بودند . ( 4 ) سليماني ها عليه شريف شورش كرده ، او را از مكه اخراج نمودند و به جاي او حمزة بن وهاس بن ابي الطيب را براي بار دوم به امارت برگزيدند . ( 5 ) در اين هنگام ، محمد بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ماجد ، السجلات المستنصريه ، سجل 4 ، ص 139

2 . فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 44 ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 311 ؛ ابن ظهيره ، الجامع ، ص 307 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 269 ؛ دحلان ، خلاصة الكلام في مراء البيت الحرام ، ص 31

3 . ماجد ، السجلات المستنصريه ، سجل 7 ، ص 50-47

4 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 311-310 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 469

5 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 311 ؛ العقد الثمين ، ج 1 ، ص 440 ؛ دحلان ، خلاصة الكلام ، ص 16 ، 20-19 ؛ رفعت ، مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 354 ؛


24


جعفر كه از مكه خارج شده و به منطقه ينبع رفته بود ، توانست نيروهايش را ساماندهي كند و مكه را از سليماني ها باز پس گيرد . وي بار ديگر امارت و حاكميت مكه را در اختيار گرفت و مردم را به اطاعت خويش درآورد . زان پس خطبه خواندن به نام مستنصر فاطمي را از سر گرفت . ( 1 )

محمدبن جعفر كه زماني پيش از آمدن صليحي امارت مكه را به طور مستقل در اختيار داشت ، اكنون كه دوباره با زور سلاح شهر را از دست سليماني ها گرفته بود ، عنوان نيابت از صليحي را براي امارت ، مناسب خود نمي ديد ؛ به همين جهت از يمن اعلام استقلال كرد و كوشيد تا دايره امارت خويش را توسعه دهد . وي به شهر حلي بن يعقوب كه از شهرهاي يمن در ساحل درياي سرخ بود ، ( 2 ) حمله كرد و در سال 456 بر آن تسلط يافت و هر آنچه در آن شهر متعلق به علي بن محمد صليحي بود ، تصاحب كرد . ( 3 ) وي با اين كار مي خواست نشان دهد كه مستقل عمل كرده و براي تسلط بر همه سرزميني كه در دوره اسلافش تابعيت مكه را داشت ـ از جمله شهر حلي كه در طول قرون مورد نزاع امراي مكه و يمن بود ـ اصرار دارد . هدف ديگر وي از حمله به اين شهر ، خروج از سلطه و حاكميت يمن و شوراندن يمني ها بر ضد علي صليحي بود . ( 4 ) گواه اين مدّعا آن است كه صليحي ، از توسعه طلبي شريف مكه به هراس افتاد و با نوشتن نامه اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ فاسي ، العقد ، ج 1 ، ص 440-439 ، عصامي ، سمط النجوم ، ج 4 ، ص 199

2 . ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج 2 ، ص 297

3 . همداني ، الصليحيون ، ص 93

4 . همداني ، همان ، ص 93


| شناسه مطلب: 78396