بخش 1

دیباچه مقدمه نام اسماء در مکه هجرت به حبشه تشابه اسمی و اشتباهات تاریخی هجرت به مدینه


7


ديباچه

سعادت واقعي انسان و شرط پويايي جوامع بشري در سايه شناخت و كارآمد كردن سيره اولياي الهي است. پر آشكار است كه سيره اولياي الهي به ويژه اهل بيت خاندان وحي ( عليهم السلام ) به عنوان متقن‌ترين آموزه‌هاي تربيتي و اساسي‌ترين مؤلفه در فرهنگ اسلامي است. شناخت واقعيت‌‌هاي زندگي آنان و بهره‌گيري از روش و منش و رفتار و گفتارشان مي‌تواند زمينه‌هاي تعالي و سعادت واقعي انسان را فراهم سازد، از اين‌رو پژوهش در آثار اولياي الهي به ويژه جست‌وجو در احوال خاندان پاك نبوت كه در دامان پر مهر آنان كامل‌ترين انسان‌ها پرورش يافته‌اند به منظور الگوگيري از آنان ضرورت انكارناپذير مراكز پژوهشي است.

گروه تاريخ و سيره مركز تحقيقات حج در راستاي



8


ايفاي رسالت خود براي ترويج فرهنگ اصيل اهل بيت ( عليهم السلام ) دست به انتشار شرح حال عده‌اي از مردان و زنان انسان‌ساز زده است كه از جملة آنان شرح حال بانوي گرامي اسلام، اسماء بنت عميس همسر گرامي امير مؤمنان است.

در پايان مركز تحقيقات لازم مي‌داند كه از تلاش‌ پژوهشگر محترم آقاي حسين حسينيان مقدم و همه كساني كه در به ثمر رسيدن اين اثر تلاش نموده‌اند، سپاسگزاري نمايد.

انه ولي التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه تاريخ و سيره



9


مقدمه

«اسماء» دختر عُمَيس، از بانوان مشهور جهان اسلام است كه گرايش او به خاندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نامش را پرآوازه‌تر كرده است. او زن آزاده‌اي است كه با داشتن دانش‌هايي همچون طبابت، صنعتگري و تعبير خواب، حاضر به فخرفروشي نشد، بلكه همواره در خدمت هم نوعان بود؛ گاهي فرزند ديگران را شير مي‌داد، برخي اوقات به پرستاري از دردمندان مشغول مي‌شد و در هنگام ضرورت، به غسل و تدفين زنان و دختران مي‌پرداخت. اين بانوي مكرّمه الگويي مناسب براي همه زنان آزاده و مسلمان است كه ورود به عرصه‌هاي مختلف علمي، سياسي و اجتماعي را به دو اصل دين مداري و عشق‌ورزي به همسر و فرزند پيوند داده‌اند؛ زناني كه خلاقيت، ابتكار و نوآوري را در عرصه فرهنگ و تمدن، با پايبندي به نهاد خانواده



10


و حفظ ارزش‌هاي اسلامي منافي نمي‌دانند; كساني كه با اراده‌اي پولادين سختي‌ها را به زنجير كشيده و از هر حرماني نردبان ترقي مي‌سازند.

اسماء در شمار معدود زناني است كه خود را مزيّن به اين ويژگي‌ها نمود و از آنها فقط براي خدمت به دين و استحكام پايه‌هاي خانواده استفاده كرد.

در اين اثر كوشيده‌ايم تا گوشه‌اي از زواياي زندگي اين بانوي بزرگوار را ترسم كنيم. اميد است كه براي زنان جامعه اسلامي قابل استفاده باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1

نام

نام اسماء از نام‌هاي عربي است كه سيبويه و پيروانش آن را برگرفته از «وُسَماء» به معناي زيباروي و برخي ديگر مانند مُبرّد، آن را جمع اسم و «سُمَيَّه» را تصغير شده آن مي‌دانند.(1) برخي صحابه نگاران، اسماء را نامي مشترك ميان زنان و مردان مي‌دانند (مانند اسماء بن حَكَم و اسماء بن عبيد) و مي‌گويند: «اسماء اگر نام زن باشد، برگرفته از وُسَماء و اگر نام مرد باشد، جمع اسم است».2

1. تاج العروس، زبيدي، ج 17، ص 727 و ر.ك: ج 19، ص540.

2. همان.


11



12



13


2

اسماء در مكه

از شرح حالِ اسماء بنت عميس قبل از اسلام اطلاعي در دست نيست. درباره نام پدر وي

اختلافي وجود ندارد، اما اينكه «عُمَيس» فرزند مَعْد يا نعمان باشد، محلّ اختلاف است. نام مادر اسماء را «خَوْلَه» يا «هِنْد» دختر عَوْف بن زُهَيْر گفته‌اند و بنابر تصريح ابن سعد1، خَوْلَه همان هِنْد است. نسب اسماء از طرف پدر و مادر به قبايل يمني مي‌رسد، ولي برخي «خَثْعَم» را از قبايل ملحق به عدنانيان دانسته‌اند.(2)

مادر وي را به اعتبار انتسابش به منطقه «جُرَش» واقع در يمن، يا به لحاظ اينكه «جُرَش بن اَسلم» از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الطبقات الكبري، ابن سعد، ج8، ص219.

2. ر.ك: التنبيه والاشراف، مسعودي، ص228؛ معجم قبايل العرب القديمة والحديثة، عمر كَحّاله، ج 1، ص231.

اجداد وي بوده است، جُرَشي مي‌ناميدند1 و به اعتبار دامادهايش برترين زن جهان مي‌دانستند. (أكرَمُ النّاسِ أحماءً يا أصهاراً) رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) ، جعفر بن ابي‌طالب، حمزه سيدالشهداء، عباس بن عبدالمطّلب، و ديگران دامادهاي هند مادر اسماء بودند. به گفته برخي وليد بن مغيره مخزومي (پدر خالد بن ‌وليد) نيز داماد هند بود كه در اين صورت اسماء بنت عميس، خاله خالد بن مغيره خواهد

شد.(2)

گويند شانزده نفر از زنانِ صحابي، خواهرانِ پدري يا مادري وي بودند. ميمونه دختر حارث بن كعب كه افتخار همسري رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را داشت، در شمار خواهرانِ مادري وي بود.

به احتمال زياد اسماء در سال‌هاي نخستين بعثت به ازدواج جعفر درآمده باشد. اين دو با وجود سختي‌هاي فراوان و دوري از وطن از زوج‌هاي خوشبخت شمرده شده‌اند.(3) اسماء قبل از ورود مسلمانان به «دار اَرْقم» ايمان آورد و با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. معجم ما استعجم، عبدالله بكري، ج 2، ص 376.

2. مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، صص 11و12؛ الاستيعاب، ابن عبدالبر،

ج 4، ص 1915و مقايسه شود با طبقات الكبري، ج 8، ص 217.

3. الفاصل، مُبرّد، ص 117.

بيعت كرد. پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اسماء را از زنان بهشتي1 خواند و بر صدق ايمان او شهادت داد و از وي و خواهرانش با تعبير خواهرانِ مؤمن2 ياد كرد. امام صادق ( عليه السلام ) او را در شمار هفت خواهرِ اهل بهشت نام برد و براي آنان دعا كرد.(3) اين دعا نشان مي‌دهد كه اسماء تا پايان زندگي بر ايمان خود استوار بود و هيچ‌گاه در لغزش‌گاه‌هاي فكري و سياسي نلغزيد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. طرائف، ابن طاووس، ص249.

2. طبقات الكبري، ج8، ص209.

3. خصال، صدوق، ص363.



17


3

هجرت به حبشه

او در سال پنجم بعثت به همراه شوهرش، جعفر بن ابي‌طالب به حبشه هجرت نمود و در آنجا سه فرزند به نام‌هاي عبدالله، محمد و عَون به دنيا آورد.(1) عبدالله نخستين فرزند آنان و نخستين مولود مسلمان در حبشه بود. فرزند نجاشي نيز هم زمان با فرزند جعفر به دنيا آمد و نجاشي به دليل دوستي‌اش با جعفر نام فرزند خود را عبدالله ناميد.

اسماء علاوه بر فرزند خود، فرزند نجاشي را نيز شير داد كه اين مطلب نشان از جايگاه و منزلت اسماء نزد نجاشي و درايت و تلاش اسماء در جهت برقراري رابطه و استحكام آن ميان پادشاه حبشه و مهاجران مسلمان دارد. آنچه اين دوستي را پايدارتر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. طبقات الكبري، ج 8، ص 219.

مي‌كرد، آن بود كه فرزند نجاشي و عبدالله بن جعفر برادران رضاعي بودند و آنان پيوسته با يكديگر ارتباط داشتند. از شواهدي كه دلالت بر اين دوستي پايدار مي‌كند. زماني بود كه يكي از فرماندهان تحت امر نجاشي بر ضد او شوريد، ولي او براي تأمين امنيت جعفر و همراهان مهاجرش، آنان را به محل امني منتقل كرد.(1)

اسماء افزون بر فرزند نجاشي، «محمد بن حاطب جُمَحي» را نيز شير داد. محمد در حبشه يا اندكي پيش از ورود به حبشه به دنيا آمد و پدرش را خيلي زود از دست داد. او نخستين مولودي بود كه در اسلام «محمد» ناميده مي‌شد و اسماء كه براي حفظ روابط عاطفي و ارتقاي روحيه پايداري در ميان مهاجران از هيچ اقدامي فروگزار نمي‌كرد، محمد را شير داد و در اقدامي برابر، امّ جميل (مادر محمد) نيز عبدالله فرزند اسماء را شير داد.2

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. السيرة الحلبيه، حلبي، ج 2، ص 276.

2. رك: الاستيعاب، ج 3، ص 880 و 1369؛ الاصابة في تمييز الصحابه، ابن حجر، ج 6، ص 8.

4

تشابه اسمي و اشتباهات تاريخي

اسماء تا سال هفتم هجري، در حبشه بود و در مراسم ازدواج و عروسي فاطمه(ها)، كه در سال دوم هجرت بود و همچنين در مراسم تولد امام حسن ( عليه السلام ) و امام حسين ( عليه السلام ) شركت نداشت. با اين حال رواياتي در منابع شيعي و سنّي مبني برحضور وي در اين مراسم وجود دارد، كه صحيح نيست. اما در اينكه چه كسي در آن مراسم بوده و چگونه نام وي با اسماء اشتباه شده، اختلاف است. اربلي از «سَلْمي» همسر حمزه و خواهر اسماء نام مي‌برد و ريشه اين اشتباه را شهرت اسماء يا اشتباه راويان مي‌داند.(1) اما برخي ديگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كشف الغمة، اربلي، ج 1، ص 376. از ديگر مواردي كه نام اين دو خواهر با يكديگر خلط شده آن است كه برخي به اشتباه اسماء بنت عميس را همسرِ حمزة بن عبدالمطلب و مادر امامه از حمزه گفته‌اند. الاستيعاب، ج‌ 4، ص 1785.

معتقدند اسماء دختر يزيد بن سَكَن انصاري در اين مراسم شركت داشت، ولي تشابه اسمي، شهرت بنت عميس و احتمال دوستي و ارتباط وي با فاطمه(ها)، راويان را در دوره‌هاي پسيني، به اشتباه انداخته است. از آنجايي كه كنيه اسماء دختر يزيد بن سَكَن نيز اُمّ سَلَمه بوده، اين اشتباه درباره اُمّ سَلَمه (همسر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ) نيز تكرار شده و آورده‌اند كه وي در آن مراسم شركت داشته است.(1)

حضور اسماء بر بالين حضرت خديجه(ها) در آخرين لحظات زندگاني‌اش (سال دهم بعثت)2 و شركت اسماء در مراسم عروسي عايشه (اندكي پس از هجرت)3 نيز با همان مشكل پيش گفته روبه‌روست.(4)

به نظر مي‌رسد نام اسماء بنت سَكَن با اسماء بنت عُمَيس، در روايت خروج دجّال نيز خلط شده است. در يك روايت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اسماء بنت عُمَيس را و در روايات متعددي اسماء بنت سَكَن را از حاكميت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. براي مطالعه بيشتر ر.ك: الصحيح من سيرة النبي الاعظم، مرتضي عاملي، ج 5، ص 263.

2. كشف الغمة، ج 1، ص 271.

3. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج 6، ص 438؛ المعجم الكبير، طبراني، ج 24، ص 156.

4. سير اعلام النبلاء، ذهبي، ج 2، ص 173.

كسي آگاه كرد كه بر زمين مسلط شده، پيروانش را اطعام و مخالفانش را محروم خواهد كرد. اسماء با شنيدن اين خبر از فتنه آن روز نگران شد و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي رفع اين نگراني فرمود: خداوند مؤمنان را حفظ خواهد كرد.(1)

همچنين نام اسماء دختر عُميس با اسماء دختر ابوبكر، در خبر مالك بن انس2 خلط شده است. خبري كه آن را محمد بن اسحاق از فاطمه دختر مُنذر بن زبير و او نيز از اسماء دختر عُمَيس نقل كرده است، در حالي كه فاطمه از راويان اسماء دختر ابوبكر (همسر زبير) است. نسبت خانوادگي فاطمه دختر منذر با همسر زبير نيز مي‌تواند شاهدي بر احتمال اين اشتباه باشد.

نمونه ديگري از اين دست اشتباهات در تطبيق «امرأة من خثعم» با اسماء بنت عُميس خثعمي است. ابن نجيم3 برخلاف ديگر منابع، در بيان روايت حج نيابتي تصريح كرده كه مراد از زنِ خثعمي در سند اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. المعجم الكبير، ج 24، صص 157 ـ 161 و رك: مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هيثمي، ج 7، ص 346؛ معجم احاديث الامام المهدي، كوراني، ج 2، ص 83.

2. مدونة الكبري، مالك بن انس، ج 1، ص 248.

3. البحر الرائق، ابن نجيم، ج 3، ص 11.

روايت، اسماء بنت عُميس است كه در آن حكم نيابت حج را براي پدر پيرش از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پرسيده است. در حالي كه هيچ خبري دلالت بر مسلمان بودن، صحابي بودن يا حتي زنده‌بودن پدر اسماء در عصر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ندارد.


23


5

هجرت به مدينه

اسماء در سال هفتم هجري و هم‌زمان با فتح خيبر، همراه با جعفر و ديگر مهاجرانِ حبشه، به مدينه بازگشت. رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، ابورافع را به استقبال آنان فرستاد و امام علي ( عليه السلام ) نيز مقداري خوراكي و نوعي روغن توسط ابورافع براي اسماء فرستاد تا هم فرزندان جعفر را اطعام كند و هم با آن روغن بوي ناخوش دريا را از بدن آنان بزدايد.(1)

او در بازگشت به مدينه، به منزل زنان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رفت و درباره اوضاع و حوادث گذشته با آنان گفت‌وگو كرد. او مي‌خواست بداند آيا آيه‌اي به طور مستقل درباره زنان نازل شده است يا نه. وقتي كه فهميد هيچ آيه‌اي زنان را به طور مستقيم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. النهايه، ابن اثير، ج 3، ص 52.

مورد خطاب قرار نداده است، نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رفت و گفت: چرا زنان در رديف مردان ياد نمي‌شوند؟ آنان همواره در ضرر و زيان هستند. پس از اين گفت‌وگو بود كه آيه (إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ... اَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً) (احزاب: 35) نازل گرديد1 و از زنان در رديف مردان ياد شد.

روزي اسماء در منزل حفصه (همسر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ) بود كه عُمر بن خطّاب وارد شد. عُمر با ديدن اسماء به اقامتِ طولاني آنان در حبشه اعتراض كرد و در واقع طول اقامت آنان را نوعي فرار از سختي‌ها شمرد و بدين سبب آنان را از شمار مهاجران نخستين بيرون دانست و در شمار حبشي‌ها قرار داد و با خطاب «يا حبشيه» به اسماء گفت: «ما در هجرت بر شما پيشي گرفتيم و به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از شما سزاورتريم».

اسماء از اين سخن برآشفت و گفت:

زماني كه ما ترس، دوري و غربت را تحمل مي‌كرديم، شما در كنار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوديد، ايشان گرسنگان شما را سير مي‌كرد و ناآگاهان شما را تعليم مي‌داد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اسباب النزول، واحدي، ص240؛ مجمع البيان، طبرسي، ج 8، ص 353.


| شناسه مطلب: 78401