بخش 17

مصاحبه با آقای واعظ زاده مصاحبه با آقای دکتر شهیدی مصاحبه با آقای نجمی مصاحبه با آقای مولوی اسحاق مدنی


397


فصل نهم

ديدگاهها


399


ديـدگـاهـها

حضور عالمان ، فقيهان و متفكرّان در حج ، فرصت شايسته اي است براي بهرهوري از دانش آن بزرگواران ؛ در جهت تبيين معارف و حقايق حج و نمودن رازها و رمزهاي اسرار اين مراسم بزرگ الهي . در اين بخش ، از محضر عالمان بزرگواري در جهت آشنايي با معارف حج و بهره گيري از ديدگاهها آنان درباره اين مراسم بهره برده ايم .

مصاحبه با آية الله مصباح يزدي

س : متشكريم از شما كه اين فرصت را در اختيار ما قرار داديد . به عنوان اولين مطلب بايد عرض شود كه حج داراي ابعاد مختلفي است و يكي از بعدهاي آن ، تبادل انديشه و آراء مختلف در طول برگزاري اين مراسم است . فعاليتي كه ائمه اطهار هم در همين موسم به آن مي پرداختند . اگر ممكن است ضمن بيان تاريخچه اين تبادل ، به آثار آن در رشد معارف اسلامي اشاره فرماييد .

آية الله مصباح يزدي : در اينجا بد نيست يك بحث تحليلي داشته باشيم . يك وقت مي خواهيم فقط سيره پيامبر اكرم ـ ص ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ را بررسي و تعبداً پيروي كنيم ـ كه البته كار درستي هم هست ـ ولي يك وقت با توجه به تعليمات قرآن كه همواره دعوت به تأمل و تفكر و تعقل مي كند ـ علاوه بر اين كه بايد رفتار


400


معصومين ـ عليهم السلام ـ را سرمشق كار خودمان قرار دهيم ـ مي بايست در مورد آن فكر كنيم ، از حكمتهاي آن آگاه شويم و با استفاده از آن حكمتها ، سعي كنيم كار را بهتر انجام دهيم . بطور كلي قرآن به ما مي فرمايد كه خداي متعال در مناسك حج منافعي براي مردم در نظر گرفته و مسلمانها با آمدن به اين مكان مقدس و انجام مناسك منافعي خواهند داشت . اين منافع خيلي عام است و حتي شامل منافع مادي و اقتصادي هم مي شود ولي با توجه به اينكه اهداف والاي اسلامي در چارچوب ماديات محدود نمي شوند و فراتر از مادياتند ، از اين ديدگاه ، منافع بسيار وسيعتر و والاتر خواهند بود . اين شامل منافع مادي است كه در اين دنيا نصيب ما مي شود و منافع فوق مادي و فوق دنيوي هم هست كه زمينه آنها بايد در اينجا فراهم شود .

يكي از منافع اجتماعي ما در اين عصر كه در فرصت حج بيشتر از هميشه مي توانيم آن را تأمين كنيم ، منافع سياسي است . براي يك جامعه زنده ، منافع سياسي ارزشي كمتر از منافع اقتصادي ندارند ، بلكه منافع اقتصادي بعد از تأمين منافع سياسي قابليت تأمين پيدا مي كند . اگر ما نتوانيم در دنيا موضع سياسي صحيحي اتخاذ كنيم و روابط سياسي صحيحي با آنها برقرار كنيم و نتوانيم موضع صحيحي در برابر دشمنان اسلام بگيريم ، نه مي توانيم هويت خودمان را حفظ كنيم و نه فرهنگمان را . كليد همه اينها اين است كه سعي كنيم سياست صحيحي داشته باشيم و موضع خودمان را در برابر قدرتهاي دنيا مشخص كنيم .

در هدف به هيچ وجه نمي توان مجامله كرد ، ممكن است تاكتيكها در عمل اقتضا كنند كه ما مخفي كاري كنيم و روش كار را صريحاً اعلام نكينم ولي هدف به هيچ وجه نبايد كتمان شود . حركتي هم كه با هدفِ روشني نباشد ، كوركورانه خواهد بود و چنين حركتي كه هدف مشخص ندارد براي دشمنان هم قابل درك نيست . طرف مقابل ما اگر بخواهد بشناسد و مبارزه كند بايد هدف ما روشن و مشخص باشد . تشخيص هدف براي خود ما و بعد بيان صريح هدف ، شيوه همه انبيا و اوليا بوده است .

بعد از شناختن اهداف ، راههاي رسيدن بايد شناخته شوند . وقتي حج جايگاهي


401


براي همه منافع انسانها است ، منافع اسلامي و سياسي را هم شامل مي شود و با توجه به اهميت منافع سياسي بايد به آن اولويت داد . امروز در دنيا علاوه بر اين كه مذاهب و مكاتب مختلف اقتصادي ، سياسي و فلسفي وجود دارند ، دشمني آشكاري از طرف تمام دولتهاي جهان بر عليه اسلام به چشم مي خورد و روزبروز هماهنگي سران كفر عليه اسلام بيشتر آشكار مي شود .

جرياناتي كه امروز در هر جاي دنيا عليه مسلمانان اعمال مي شود ؛ از بوسني و هرزگوين گرفته تا تاجيكستان ، هندوستان و جاهاي ديگر ، كاملاً نشان مي دهند كه دولتهاي استكباري ، از كارهاي مخفي دست برداشته و صريح و آشكار به معاضده با اسلام پرداخته اند . ما در مواجهه با چنين وضعي اگر بخواهيم با ابزارهاي عادي و دروني كشور خودمان اهدافمان را بيان كرده و براي ارتباط با مردم دنيا از همان راههاي محدود ارتباطي داخل كشورمان استفاده كنيم هرگز صداي ما به هيچ جاي دنيا نخواهد رسيد و حتي همسايگان ما از اهدافمان مطلع نخواهند شد ، براي اين كه وسايل تبليغاتي جهاني و رسانه هاي گروهي در دست دشمن است . اگر كسي بگويد كه اكثريت قريب به اتفاق رسانه هاي گروهي و تبليغاتي تمام دنيا در دست دشمنان اسلام است ، بيجا نگفته است . اينها با انواع تبليغاتي كه دارند و استفاده از شيوه هاي مختلف علمي موفق مي شوند كه مردم دنيا را نسبت به اسلام و جمهوري اسلامي بدبين كنند كما اين كه متأسفانه در بسياري از جاها موفق شده اند .

يكي از بهترين جاها و بهترين زمانهايي كه ما مي توانيم براي تبيين اهداف و تفكراتمان از آن استفاده كنيم ، ايام و مكان حج است .

اينجا جايي است كه امنيت اسلامي دارد و كساني كه خود را خادم حرمين مي نامند ناچارند كه اين امنيت را حفظ كنند . بزرگترين امتياز كعبه و مسجدالحرام ، همين مسأله امنيت است . اين امنيت را خداوند متعال از هزاران سال پيشتر براي ما تأمين كرده و كساني كه اين مكان را در دست دارند هم ناچارند تا حد ممكن اين امنيت را حفظ كنند .


402


ما بايد از اين امنيت خدادادي استفاده كنيم . متأسفانه اين امنيت درست حفظ نشد ولي همين اندازه محدود هم فرصت بسيار مغتنمي را به وجود آورده است و بايد از آن حداكثر استفاده را كرد .

به خاطر داريد كه حضرت امام (ره) در همان سالهاي اوايل انقلاب تأكيد كردند كه حج به هر قيمتي بايد برگزار شود ، عليرغم جنگ چند ساله كه تمام امكانات صرف آن مي شد ، بهترين « حج » هاي تاريخ ايران را در همان سالها برگزار كرديم . به اين وسيله ميليونها دلار پول ما از كشور خارج مي شد ولي اهميت جنگ باعث كم كردن امكانات حج نشد ؛ چرا كه اهداف ما در دفاع و جنگ ، براحتي در حج نيز تأمين مي شد . اينجا ملتهاي ديگر توجيه مي شدند كه ماهيت جنگ ما ، چه بوده و چگونه بر ما تحميل شده و تبليغات سوء جنگ طلب بودن ما به همين ترتيب خنثي مي شد .

بنابراين ، هم از نظر عقلي و هم بنابر اشارتي كه در قرآن كريم موجود است ما بايد از مراسم حداكثر استفاده را بكنيم .

حالا با اين بينش كلي كه نسبت به حج داريم ، اگر به سيره ائمه اطهار ـ سلام اللّه عليهم ـ توجه كنيم ، خواهيم ديد كه آن بزرگواران چه شيوه هاي متقن و تدبيرهاي صحيحي انديشيده بودند و شيعيان را تعليم مي دادند و از فرصتهاي استثنايي ايام حج ، استفاده مي كردند .

در روايات بخشي داريم با اين مضمون كه تمامي حاجيان بايد با امامشان ملاقات كنند . روايات زيادي به اين مضمون وجود دارد و ائمه ـ عليهم السلام ـ بدين وسيله شيعيان خود را به اين نكته تشويق مي كردند كه در ايام حج فقط به انجام مناسك توجه نكنند بلكه به مدينه بيايند و به زيارت پيامبر اكرم ـ ص ـ مشرف شوند ، اهل بيت و ائمه را در مدينه ملاقات كنند و در اين ملاقاتها همه چيز ميسّر است ؛ اعم از آموزش عقايد و حفظ آنها از التقاط و انحرافها . بد نيست عرض كنم كه در آن زمان هم عقايد و مكاتب انحرافي زيادي وجود داشتند كه تصحيح آنها توسط ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ انجام مي گرفت .


403


در آن جا ، هم احكام ديني تعليم داده مي شد و هم مسائل سياسي و تاكتيكهاي لازم مشخص مي شد . اين كاري بود كه در زمان ائمه اطهار تا سرحد امكان انجام مي گرفت . كساني در اطراف بلاد اسلامي بودند كه دسترسي به امام نداشتند و نمي توانستند معارف اسلامي را فراگيرند و ايام حج بهانه اي بود براي اقامت در مدينه يا در خود مكه هنگام انجام مناسك ، كه خدمت ائمه برسند و مشكلاتشان را بيان كرده و از نظرات ارزشمند آنان استفاده كنند .

بسياري از بحثها ، گفتوگوها و مناظرات مهم در مسجدالحرام صورت مي گرفت ؛ بويژه مناظراتي كه با زنادقه صورت مي گرفت . به همين دليل است كه حجاج بايد قبل ، در حين يا بعد از مراسم حج خدمت امامشان برسند و اين را متمم حج معرفي كرده و گفته اند كه اگر حاجي مناسكش را انجام بدهد و اين كار را نكند حجش تمام نيست ، اين در واقع يكي از مصاديق همان منافع است . بزرگترين منفعت يك جامعه ارتباط با رهبر است . علاوه بر اين كه غالباً ائمه ، در حال تقيه زندگي مي كردند و اصلاً برقرار كردن ارتباط با آنها ممنوع بود و مردم نمي توانستند آشكارا تماس بگيرند . ولي در حج اين سانسور قابل اعمال نبود ، در مسجدالحرام و حرم امن الهي ، كسي نمي توانست جلوگيري كند . اگر حجاج در مدينه نمي توانستند خدمت ائمه برسند ( با اينكه مدينه نسبتاً دچار سانسور كمتري بود ) ، خود ائمه اطهار سعي مي كردند در اين ايام در مراسم حجّ باشند تا مردم ، در آن جا آنها را زيارت كنند .

يكي از نكته هايي كه ما مي توانيم از سيره ائمه بياموزيم اين است كه امام باقر ـ ع ـ فرموده بودند : بعد از وفات من تا سالها برايم در مني عزاداري كنيد ؛ چرا كه اگر در مدينه ، عزاداري صورت مي گرفت ممكن بود محدود به خانه و مسجد بشود يا توسط حكومت از انجام آن جلوگيري شود . اما مني ، جاي وسيع و گسترده اي است كه همه حجاج در آن جمعند ( حتي در مسجدالحرام نيز اين موقعيت نيست ) . اما دليل اين كه چرا عزاداري كنند ، اين است كه اثبات مظلوميت ايشان بشود .

اين كه اينها بچه هاي پيغمبر بودند و مي بايست بسيار به آنان احترام مي شد ولي


404


اين طور با آنها رفتار و آنها را مظلومانه مسموم و شهيد كردند ، اثر بسياري در ميان همه مسلمانان داشت و در شناساندن ائمه اطهار ، مكتب آنها و شيوه رفتارشان تأثير فراوان داشت . همه اينها براي ما درس است كه اگر دست ما از همه چيز كوتاه شود از اين نعمت بزرگ الهي يعني مناسك حج و از حرم كه امنيت دارد ، بايد استفاده كنيم و بهترين بهره هار ا ببريم . بديهي است كه بزرگترين اهدافي كه ما در مكتب اسلام داريم ، اهداف فرهنگي ـ سياسي است . تا عقايد و انديشه هايمان تحكيم نشود و گسترش پيدا نكند و مسلمانها در حول محورهاي اصلي دين با هم اتحاد پيدا نكنند ، هيچ وقت منافع ديگرشان تأمين نخواهد شد .

اين اهداف بايد براي همه مسلمانها در ايام حجّ مشخص شود ، مشخص است كه همه دنيا عليه اسلام و جمهوري اسلامي تبليغ مي كنند تا قيافه اسلام و بويژه اسلام انقلابي كشور ما را مشوّه جلوه بدهند .

ما هر روز در اينجا با برادراني از اهل تسنن مواجه مي شويم ، كه از بديهي ترين عقايد ما اطلاع ندارند و با اين كه سالها با نوشتن كتاب و مقاله ، سخنراني و استفاده از راديو و تلويزيون تبليغ كرده ايم ، هنوز اين برادران همسايه ما تهمتهايي را كه در طول قرون متمادي به شيعه زده شده است ، باور دارند و تصور مي كنند كه مثلاً شيعه ، علي ـ ع ـ را از پيامبر ـ ص ـ بالاتر مي داند ! يا العياذ بالله مي گويند كه شما معتقديد جبرئيل خيانت كرده و وحي را كه قرار بود به علي ـ ع ـ نازل كند ، بر محمد ـ ص ـ نازل كرده است ! و ما با هزار زحمت مي گوييم اينها دروغ است . وقتي در زمينه عقايد ما چنين سمپاشيهايي مي شود ، چطور انتظار داريم كه مسلمانها به عقايد ما دل ببندند . آنها تصور مي كنند كه در اصلي ترين پايه هاي دين ما انحراف وجود دارد ، پس چطور مي توانند با ما همدلي و همفكري داشته باشند ؟ هيچ موقعيتي بهتر از اين نيست كه با برادران اهل سنت روياروي بحث كرده و هرگونه شبهه اي را از ذهن آنها رفع كنيم .

خلاصه عرايضم اين شد كه مهم ترين منافع ما ، منافع فرهنگي و سياسي است و دشمن در هر جبهه اي با تمام نيرو به مبارزه با ما برخاسته است و نيروهاي ما در داخل


405


كشور كفايت مبارزه با اينها را نمي كند ، لذا بايد از فرصتهاي به دست آمده در خارج كشور استفاده كنيم و با اينها برخورد داشته باشيم و افكار و انديشه هايمان را به آنها منتقل كنيم . اين چيزي است كه هم با دليل عقلي اثبات مي شود و هم مي توان از روش و سيره ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ آن را استنباط كرد .

س : مسأله برائت از مشركين چه پايگاهي در مباني عقيدتي دارد و اساساً فلسفه آن چيست ؟

آية الله مصباح يزدي : بد نيست كه اوّل اين پديده اجتماعي را از نظر روانشناسي اجتماعي و جامعه شناسي مورد توجه قرار دهيم . بايد ديد اين حركت و مشابه آن در جامعه با چه انگيزه اي صورت مي گيرد و چه تأثيراتي دارد ؟ بطور اختصار ، اين حركت يك كار تبليغاتي و يك فعاليت اجتماعي است كه افرادي با اظهار عقايد و انديشه هاي خودشان ديگران را تحت تأثير قرار مي دهند ، به كساني كه همفكر خودشان باشند جرأت اظهار نظر و فعاليت مي بخشند و غير همفكرها هم بر اثر اين حركت ، جذب مي شوند و فوايد بسيار ديگري دارد كه از مباحثِ علميِ قابل طرحند .

بهترين دليل تأثير اين كار را مي توان مخالفت دشمنان با چنين حركتهايي در طول تاريخ دانست ، اگر چيز مفيدي براي ما نبود آنها اينقدر تلاش نمي كردند كه چنين كاري انجام نگيرد . بنابراين از نظر عقلي يك حركت مفيد ، سازنده و مؤثر اجتماعي است و ما هم بايد از چنين فرصتهايي استفاده كنيم .

اما در مورد پايگاه ديني و عقيدتي اين عمل ، بايد بگويم كه به نظر بنده بهترين آيه اي كه در قرآن كريم مي تواند مبناي اين حركت و حركتهاي مشابهي از اين قبيل باشد ، آيه اي است كه در آن ، خداوند مؤمنين را ترغيب مي فرمايد كه به حضرت ابراهيم و ياران آن حضرت تأسّي كنند و مورد تأسي را همين اظهار برائت قرار مي دهد .

در سوره ممتحنه آيه اي كه مي فرمايد : « شما بايد از ابراهيم و ياران او پيروي كنيد و آنها را در اين جهت اسوه و الگوي خودتان قرار دهيد » .

ملّت ابراهيم براي ما بسيار محترم است و در قرآن كريم آياتي كه حضرت


406


ابراهيم و امت ايشان را به عنوان اسوه اي براي پيامبران و بندگان معرفي مي كند هم زياد است ولي در اين آيه نوع كاري كه ما بايد از آنها يادبگيريم نيز معرفي شده است . و آن اين است كه حضرت ابراهيم علي رغم فشارهاي شديدي كه در محيط خود متحمّل مي شد ، تا آنجا كه حتي ايشان را به آتش انداختند ، با اين حال صراحتاً هدف اصلي خود را اعلام مي كرد و اظهار تبري از رفتار و شيوه بت پرستان مي كرد . و در اين جهت هيچ مجادله و مداهنه اي روانمي داشت . اين محور اصلي كار بود و صريحاً مي گفت : « ما از شما بيزاريم » . و بالاتر از اين مي فرمود : « تا شما به خداي واحد ايمان نياوريد همواره دشمني بين ما وجود خواهد داشت و اين اختلاف ما آشتي بردار نيست » . اين مشي حضرت ابراهيم كه با صراحت و بدون هيچ مجامله اي خطاب به بت پرستان و مردم ستمگر و گروه مستكبر اهدافشان را بيان مي فرمودند ، همان رفتاري است كه قرآن مي فرمايد بايد از حضرت ابراهيم بياموزيم ، بايد صريحاً بگوييم كه ما از شما بيزاريم و با شما آشتي نمي كنيم تا پيرو حق شويد . اين جنگ ما و اختلاف ما هرگز آشتي بردار نخواهد بود . به نظر بنده از آنجا كه در آيات متعددي اسلام به عنوان دين حضرت ابراهيم معرفي شده و اصلاً اسلام نامي است كه ابراهيم به اين آئين داده و خودش را مسلم ناميده و به فرزندانش سفارش كرده كه مسلم باشيد و در دعايش هنگام بناي خانه كعبه گفته است كه : « خدايا من و فرزندانم را مسلم قرار بده » ، همه اينها اقتضا مي كنند كه ما به اين رفتار حضرت تأسي كنيم . حالا ما هستيم و اين دستور صريح قرآن كريم ، چه جايي و چه زماني را براي تأسي بايد انتخاب كنيم ؟ در دنيا هيچ جايي مثل كعبه نداريم كه انتساب مستقيم به حضرت ابراهيم داشته باشد و ايام و زماني هم مناسبتر از موسم حج ( كه پايه گذار آن حضرت ابراهيم است ) نداريم . بهترين رفتار هم همان مجموعه رفتاري است كه او دعوت كرده ؛ يعني سلسله اعمال حج . خود قرآن هم تصريح دارد كه در همين عمل بايد از حضرت ابراهيم پيروي كنيد . چه دليلي محكمتر و قوي تر از اين براي انجام وظيفه برائت از مشركين وجود دارد ؟

س : با توجه به سوابقي كه جناب عالي در مواجهه و پاسخگويي به شبهات


407


مراجعين خارجي در بعثه مقام معظم رهبري داشته ايد ، اگر خاطرات يا مطلب شنيدني در اين زمينه داريد بفرماييد .

آية الله مصباح يزدي : حقيقت اين است كه هر روز در برخوردهايي كه با زائران مسلمان ساير كشورها داريم ، خاطره جديد و بي مانندي پديد مي آيد كه با ضبط آنها ، مجموعه مفيد و آموزنده اي به وجود خواهد آمد . دو سال پيش ، يعني در اولين بعثه اي كه رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي فرستاده بودند ، يكي از برادران بوسنيايي با همين آقاي عزت بگوويچ كه آن موقع گويا معاون رئيس جمهوري بود ، با يكي از اساتيد دانشگاه در كنفرانس حج آن سال شركت كردند و آن آقا سخنراني كرد و راجع به مسأله يوگسلاوي و خطراتي كه مسلمانها را تهديد مي كرد ، سخن گفت . اگر واقعاً به مطالبي كه در آن زمان گفته شد ، توجه مي شد و ما هم مي توانستيم با همكاري هم حركتي كنيم ، شايد امروز شاهد مصيبتهاي وارده بر مسلمانان بوسنيايي نبوديم . متأسفانه آن شناختي را كه مسلمانان مي بايست از وضع يوگسلاوي سابق داشته باشند نداشتند و خطرات تهديد كننده آن زمان را كه حالا بروز كرده است نمي شناختند ، در نتيجه رفتاري كه شايسته بود صورت نگرفت . حالا به دليل قصور يا تقصير ، امروز خلع سلاح مسلمانان در مقابل كفار و نابودي صدها تن از آنان را شاهديم اين خاطره تلخي است كه از آن زمان به يادم مانده است ، چيزي كه آن روز تلخي آن را درك نمي كرديم . حالا مي فهميم كه توجه نكردن به مسائل مسلمانها چه نتيجه تلخي مي تواند داشته باشد . مشابه اين مسأله را سال گذشته برادران مسلمان آسياي ميانه ، مطرح كردند . بنده هيچ وقت فكر نمي كردم كه تاجيكستان به چنين وضعيتي مبتلا شود و مسلمانان اين طور تحت فشار قرار گيرند ، چون اوايل استقلال تاجيكستان همه چيز به نظر روبراه و مناسب مي آمد . خصوصاً شروع حركت اسلامي در آن جا كه همراه با احياي مدارس و كتابخانه ها بود ، به خوبي پيش مي رفت و چه بسا اگر مسلمانها به اين مشكلات آگاهي پيدا كرده و توجه مي كردند ، مي شد خيلي از آنها را حل كرد . بايد حدس زد كه ممكن است در آينده هم مسائلي براي مسلمانان پديد بيايد ، پس بايد از آنها آگاه باشيم و حتّي الامكان از منابع


408


نزديك ، كم واسطه يا بيواسطه كسب خبر كنيم و هر عملي كه مي توانيم به مقتضاي آن اطلاعات ، انجام دهيم .

س : متشكريم از شما كه اين فرصت را در اختيار ما قرار داديد .

آية الله مصباح يزدي : اميدواريم كه خداوند به شما و ما ياري بدهد كه در راه شناساندن صحيح اسلام تلاش كنيم و در راه تحقّق بخشيدن اهداف اسلام ، از هرگونه تلاشي كه از دستمان برمي آيد بويژه تلاشهاي فرهنگي مضايقه نكنيم .

مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمين آقاي واعظ زاده

س : به نظر جنابعالي پيدايش وهابيّت چه تأثيري بر كل جهان اسلام بويژه بر جريانات اسلامي دارد ؟

ج : هركس تاريخ پيدايش وهابيت را خوانده باشد ، مي داند كه اين مسلك در قرن دوازدهم هجري پس از آغاز دعوت توسط محمد بن عبدالوهاب و پشتيباني خاندان آل سعود از آن ، عمدتاً زير پوشش سياست انگليس گسترش پيدا كرد تا اينكه سرانجام بخش عمده جزيرة العرب از جمله حرمين شريفين را فراگرفت ؛ يعني آن را زير سلطه آل سعود درآورد . غرض عمده از حمايت انگليسي ها از اين حركت ايجاد افتراق بين مسلمانهاي داخل حكومت عثماني و تضعيف قدرت خلافت اسلامي بود كه مسلماً از علل عمده فروپاشي اين خلافت در قرن 14 هجري و جداسازي حجاز و حرمين شريفين از محدوده خلافت بود .

اما هدف ديگر ، مبارزه فرهنگي با مباني اسلام و تهي كردن مفاهيم اسلام از پشتوانه عقلي و استدلال بود كه اين هدف به وضوح در كتابهاي محمد بن عبدالوهاب و كليه آثار وهابيت موجود است كه فقط بر ذكر آيات و احاديث و عمدتاً احاديث مبتني است و هيچگونه استدلال عقلي در آن ديده نمي شود .

نتيجه آنكه وهابيت اولاً باعث شكاف سياسي در داخل قلمرو خلافت عثماني و مآلاً سبب انقراض آن گرديد . ثانياً باعث پيدايش يك نوع اسلام تهي از استدلال عقلي و


409


اسلام سطحي شد . ثالثاً مسلمانان را به تسليم محض در قبال حاكمان سعودي وابسته به آمريكا قرار مي دهد . رابعاً هركجا وهابيت قدم مي گذارد به لحاظ مخالفت با مذاهب اسلامي موجود در آن مكان ، باعث اختلاف بين مسلمين مي گردد و امروز مانع اصلي در راه تقريب مذاهب اسلامي در جهان اسلام وهابيت و حكومتهاي استعماري و استبدادي است .

س : عنوان سمينار امسال شما مسأله « حج » و « تقريب » است ، بين اين دو مفهوم چه نوع كاري در زمينه وحدت مي تواند انجام شود ؟

ج : پيداست كه حج يكي از اسباب مهم وحدت مسلمين است . مراسم حج عمدتاً بر وحدت فرق اسلامي پايه گذاري شده است . مسلمانها با اختلاف در رنگ و پوست و مليّت و زبان و مذهب همه يك نوع مراسم توحيدي محض را با كيفيت واحد و آداب و اذكار واحد انجام مي دهند .

بنابراين رابطه ميان حج و تقريب طبيعي است و مناسب ديده شد كه امسال سمينار حج و تقريب با هم برگزار گردد و مسائل مورد بحث هم مشترك ميان حج و تقريب است .

س : صرفنظر از بحثهاي تئوريك درباره وحدت ، آيا راه حل عملي خاصي براي ايجاد وحدت وجود دارد ؟

ج : بلي راه حل عملي شناخت مذاهب اسلامي توسط پيروان يكديگر است ؛ يعني هر يك از مذاهب ، مذهب ديگر را آنطور كه هست بشناسند تا پي ببرند كه اختلاف در اصول مشترك اسلام وجود ندارد و اختلافات فرعي و جانبي است و در درجه دوم اهميت است ، اگر مسلمانها تصميم بگيرند روي مشتركات بيش از موارد افتراق تكيه كنند ، اين خود تقريب عملي است .

اهتمام مسلمين به مسائل مهم جهان اسلام ؛ مانند مسأله بوسني و هرزگوين و مسأله فلسطين و امثال آن ، خود گامي عملي در راه وحدت و تقريب است .

س : شنيده شده كه مجمع تقريب مذاهب اسلامي نتوانسته اعضاي فعالي را در


410


جهان اسلام جذب كند ، به نظر جناب عالي چه عواملي سبب چنين امري شده است ؟

ج : البته ما ادعا نداريم كه مجمع التقريب آنطور كه انتظار داشتيم به اهداف خود دست يافته است امّا گامهاي مهمي در راه وصول به اهداف برادشته است كه اهم آنها تأسيس دانشگاه مذاهب اسلامي است كه در دست اقدام است . قدمهاي مجمع التقريب عمدتاً به آينده نظر دارد و تدريجاً به نتيجه مي رسد .

يكي از مشكلات عمده در جلب اعضاي فعال ، عدم اطلاع از گرايشهاي سياسي افراد است ؛ زيرا در پذيرش اعضاي مجمع عمومي ، شرط كرده ايم كه فكر تقريبي داشته باشند و به قدرتهاي استعمارگر تمايل نداشته باشند و شناسايي اين قبيل افراد بايد بااحتياط و دقت انجام گيرد . در عين حال افرادي را كه مجمع التقريب با آنها رابطه برقرار كرده است ، كم نيستند .

س : روشنفكران و عالمان كداميك از كشورها بيشترين همراهي را در امر تقريب دارند .

ج : روشنفكران بيشتر جلب مجمع التقريب مي شوند به شرطي كه از اصول اسلام كاملاً با خبر باشند . معمولاً عالمان مذاهب تقويت مذهب خود را بر گرايش به اصل اسلام مقدم مي دارند و به تعبير ديگر هر كدام اسلام را همان مذهب خود مي دانند و ديگران را منحرف از اسلام دانسته و تقريب را به بن بست مي رسانند .

عناصر تقريبي علماي روشنفكر و واقع بين هستند و الحمدلله در جهان اسلام فراوانند و بايد شناسايي شوند .

س : برگزاري نماز جماعت در مسجدالنبي و مسجدالحرام سمبل وحدت است . بنظر شما چه تفاوتهايي در اقامه نماز بين شيعه و سني وجود دارد و تا چه مقدار قابل رفع و رجوع است ؟

ج : تفاوت ميان نماز شيعه و اهل سنت در چند مورد است كه با فتواي حضرت امام ـ قدس سّره ـ و ساير مراجع قابل اغماض است ؛ يعني شيعيان با صرفنظر از آن تفاوتها مي توانند در نمازها شركت نمايند و چند سال است عملاً شركت مي كنند و بسيار


411


جالب است . منتها بايد به اين نكته توجه شود كه بنابر فتواي امام ، شيعيان به همان نماز اكتفا مي كنند و اعاده ندارد .

س : دقيقاً منظور شما از « تقريب » چيست ؟

ج : مراد از تقريب مذاهب اين است كه علماي هر مذهب درباره مذاهب ديگر مطالعه كنند تا معلوم شود كه همه آنها در اصل اعتقادات يعني اعتقاداتي كه اسلاميت يك مسلمان بدانها بستگي دارد ، شريكند و آنچه در آن اختلاف دارند ملاك مسلمان بودن نيست ، بلكه ملاك پيروي از مذهب خاص است . ما با تحقيقي كه تاكنون كرده ايم مي توانيم اجمالاً هفت مذهب را نام ببريم كه در اصول اسلام مشتركند . اين هفت مذهب عبارتند از :

چهار مذهب اصلي اهل تسنن ( حنفي ، مالكي ، شافعي ، حنبلي ) ، اباضيه ، شيعه دوازده امامي و شيعه زيدي . اينها تصورشان درباره قرآن و پيامبرـ ص ـ و كليات اعمال عبادي ، مشترك است و ملاك اسلاميت و اخوّت اسلامي هم همين است و اين مطلب را كه ملاك اسلاميت است ، هم اهل تشيع مي گويند و هم اهل تسنّن .

پس مذاهب فوق الذكر در آنچه شرط اسلاميت است ، اشتراك دارند و همه مسلمانند و اختلافات جوهري در بين نيست ؛ بلكه اختلافات بر سر مسائل جانبي است كه ملاك اسلاميت نيست . حتّي اختلاف در امامت هم اختلاف در اصول دين نيست ، لذا از ابتدا هم به ما ياد داده اند كه اصول دين سه تا است و اصول مذهب دو تا ، اصول دين را از اصول مذهب جدا كرده اند . بعد از رسيدن به اصول ( مرحله اي كه همه در اسلاميت مشتركند ) اگر مايل بودند ، مي توانند با هم بحث كنند تا به دلايل يكديگر پي ببرند و قطعاً اگر اين تقريب مذهبي منتهي به وحدت سياسي ، اقتصادي و . . . هم بشود خيلي خوب است و چه بسا سعي كردن بر ايجاد وحدت در اين ابعاد ، خود از بهترين راههاي رسيدن به تقريب باشد .

س : مسلماً نتيجه در جهت وحدت اسلامي خواهد بود ولي آيا منظور شما از اين وحدت ، رسيدن به يك حكومت ، يك پرچم و يك واحد سياسي است ؟


412


ج : نه ، معناي سخن من اين نيست كه بايد يك حكومت باشد . اين حرف هم عملي نيست و هم موجب مي شود حساسيتهاي زيادي برانگيخته شود . مطلقاً چنين نيست . معناي وحدت سياسي اين است كه ممالك اسلامي ، جهت سياسي واحد داشته باشند . ما معتقديم كه حكومتهاي اسلامي بايد يك نوع وحدت سياسي و وحدت اقتصادي يا به قول بعضي ، بازار مشترك داشته باشند . بلي مآلاً بايد به آنجا برسيم ، اما معنايش آن نيست كه ما حدود جغرافيايي كشورها را به هم بزنيم و سعي كنيم كه همه حكومتها را از بين ببريم تا يك حكومت وجود داشته باشد . اين در حقيقت يك خط انحرافي است كه ديگران مي خواهند به اسم ما تمام كنند و بگويند كساني كه طرفدار تقريبند مي خواهند همه حكومتها اسلامي باشند كما اين كه گاهي مي گويند : مي خواهند همه را سنّي ، يا همه را شيعه كنند ! و چون اين صدا از ايران بلند شده است پس ايران مي خواهد ، از اين راه سياست خود را و مذهب خود را بر همه كشورهاي اسلامي تحميل كند و اين تقريب جنبه سياسي دارد ! ابداً اينطور نيست . در اساسنامه مجمع التقريب هم مشخص شده كه اين مجمع ، سياسي نيست ، مگر مسأله سياسي اي به وجود آيد كه با اصل اسلام ارتباط داشته باشد و چون اگر اين رنگ را بگيرد ، مجمع يك حزب سياسي مي شود و افراد مخلص از آن كنار مي گيرند . وقتي خط مشي سياسي اقتصادي واحدي داشته باشيم ، كافي است و هيچ برخوردي هم با افكار قومي و ناسيوناليستي پيدا نخواهيم كرد . ما همه يك امت واحده ايم اما حكومت واحد در متن « امت واحد » نيامده است .

اهدافي كه صريحاً در اساسنامه مجمع التقريب ذكر شده ، اين است كه مجمع راهي را در پيش بگيرد كه پيروان مذاهب اسلامي از اين بدبيني و احساس دوگانگي نسبت به يكديگر دست بردارند ، يكديگر را مسلمان و پيرو قرآن و سنت پيامبر بدانند ، احكامي را كه اسلام براي يك فرد مسلمان قائل است براي همه قائل باشند ، اسلام را وسيله اخوت و برادري خودشان بدانند و قهراً مسؤوليتهاي مشتركي در حفظ كيان اسلام و دفاع از مردم مسلمان و ايستادگي در برابر تهاجمات مختلف دشمنان ، براي خود قائل


413


باشند تا هرگاه حوادث ناگواري رخ داد ، اين احساس مشترك ، آنها را وادار كند كه دستجمعي قيام و آن مسأله مشكل را حل و حادثه را از سر مسلمين رفع كنند .

س : به نظر شما اصلي ترين مسائل كنوني جهان اسلام كدامند ؟

ج : با توجه به جنبه هاي گوناگون مسائل جهان اسلام ، پاسخهاي گوناگون هم ، به اين سؤال مي توان داد . پراكندگي جهان اسلام از لحاظ سياسي ، جغرافيايي و مذهبي ، جهل و عدم آشنايي مسلمانها با مقررات صحيح اسلام ، بي خبري مسلمانان از وضع يكديگر ، تهاجم فرهنگي و صنعتي غرب به كشورهاي اسلامي ، آثار و ردپاي بارز يا پنهان استعمار غرب در غالب اين كشورها و از اين قبيل مسائل را مي توان جزء اصلي ترين مسائل كنوني جهان اسلام دانست . امّا به نظر من ريشه همه اين مسائل همان جهل مسلمانها به اسلام است و اگر اين جهل بطور يكنواخت و يكساني از ميان مسلمين زايل شود و مسلمانها اسلام را آنگونه كه هست بشناسند و از حال يكديگر بطور صحيح باخبر شوند ، تدريجاً همه اين مسائل از ميان خواهد رفت .

س : به نظر شما مهمترين مسائل يا عوامل تفرقه افكن در جهان اسلام كدامند ؟

ج : البته هر عاملي كه باعث تفرقه باشد ، زمينه تأثير آن عامل را ، همان جهالت مسلمانها نسبت به حقايق و مقررات اسلام فراهم مي كند . از اين عامل زمينه ساز كه بگذريم ، به نظر من جاه طلبي حكمرانان در رأس عوامل تفرقه است . البته خودخواهي و آز و طمع برخي از روحانيت را هم نمي توان از نظر دور داشت ، گرچه ظاهراً آنان نيز از حاكمان خط مي گيرند يا به ميل آنان سخن مي گويند يا برداشت صحيحي از اسلام ندارند . اين پاسخ مبتني بر ملاحظه حال مسلمانها و دقت در ريشه هاي اختلاف است ، در عين حال به يك سخن معروف پيغمبر اسلام ـ ص ـ استناد دارد كه فرمود :

« صِنْفانِ مِن اُمَّتي اِذا صَلحا صَلحتْ اُمَّتي وَاِذا فَسَدا فَسدت اُمَّتي ؛ الأُمَراءُ وَالعُلَماء » .

« دو صنف از امت من هرگاه صالح شوند امت من به صلاح مي گرايد و اگر فاسد شوند امت من فاسد مي شود ؛ 1 ـ فرمانروايان 2 ـ دانشمندان » .

در اين زمينه نقش استعمار را نمي توان ناديده گرفت . بويژه در دو قرن اخير و شايد


414


پيش از آن ، دست استعمار در ايجاد اختلاف ميان مسلمانها كاملاً به چشم مي خورد . انگليس ، فرانسه ، ايتاليا و اخيراً آمريكا در نقاط مختلف جهان اسلام ، نقش داشته و دارند ، اما به نظر من اين استعمارگران همه در ايجاد اختلاف ؛ از جهل مسلمانها به اسلام و بي خبري آنان از عقيده و مذهب و احوال يكديگر به اضافه فساد حكمرانان و پيشوايان استفاده مي كنند و اگر اين زمينه ها از ميان برود ، تلاش استعمارگران براي اختلاف انداختن ، نقش برآب خواهد شد . بنابراين ، همه علل و اسباب اختلاف را نبايد به عوامل خارجي نسبت دهيم بلكه درد اصلي و مرض مزمن مسلمانها در درون خود آنها است .

س : بفرماييد نقش تهاجم فرهنگي دشمن ، در مسائل مربوط به وحدت و تقريب جهان اسلام چيست ؟

ج : به نظر من تهاجم فرهنگي ، همه مسلمين را سرانجام از آداب و رسوم ديني شان بيگانه مي كند ، اما در كشاكش تأثيرگذاري تهاجم فرهنگي و مقاومت مسلمانان در برابر آن ، بطور موقت ، اختلافات زيادي دامن زده مي شود ؛ از قبيل همان اختلاف متجدّد و متقدّم يا فرهنگ مسلماني و فرهنگ فرنگي كه ما در عمر خود شاهد آن بوده ايم . عده اي در لباس و آداب و رسوم و اخلاق و رفتار ، سرتا پا فرنگي شدند و نسبت به آداب اسلامي بي پروا و حتي عده اي هم مخالف شدند و آداب و رسوم پدران خود را به باد استهزاء گرفتند و دعوا و نزاع متجدد و متقدم و فرنگي مآبي و دينداري ، سالها در ميان مسلمانها ادامه داشته و هنوز هم دارد ، بنابراين بايد گفت تهاجم فرهنگي ابتدائاً اختلاف انگيز است و در پايان ، خداي نكرده ، پس از استيلاي كامل بر مسلمانها ، باعث دوري و بيگانگي آنان از آداب و رسوم اسلامي و دشمني با آنها و گاهي سبب بيرون رفتن از دايره اسلام و گرايش به بي ديني يا اديان نو ساخته خواهد شد .

س : به نظر شما نقش قبله و حج و حرمين در وحدت مسلمين چيست ؟

ج : نقش قبله در وحدت ، آن است كه مسلمانان اهل قبله اند و اين اصطلاح ( اهل قبله ) رمز وحدت امت اسلامي است و بنا به قول يكي از اساتيد جغرافياي دانشگاه


415


تهران ، از هر چهار انسان يك نفر روي به كعبه دارد .

قبله مانند كلمه توحيد و شعار عملي وحدت اسلام است ، قبله رمز هميشگي و روزمره وحدت مسلمين است . در نماز ، در حال مرگ ، در حال غسل دادن ، در حال دفن كردن ، در دعا كردن ، در ذبح حيوانات و خلاصه در حيات و ممات بكار مي آيد و اعتبار دارد و مي توان گفت شاخصترين علامت وحدت مسلمانان كعبه و قبله است و به همين خاطر « كعبه در دل جهان » ، شعار و آرم مجمع التقريب قرار گرفت .

امّا حج و حرمين ، مسلمانان را براي يكي از مهمترين عبادات اجتماعي ـ سياسي بسيج مي كنند . وحدت اعمال ، وحدت اذكار و آداب حج ، وحدت لباس حجاج ، وحدت مشاهد عبادت در حج از جمله طواف دور كعبه و سعي بين صفا و مروه و ساير اعمال و از همه بالاتر وحدت نيّت و هدف و حالت حج كه يكنواخت و بطور دستجمعي انجام مي شود .

حج ، بارزترين مظهر وحدت اسلامي است و سخن در اين باره بسيار است .


416


مصاحبه با استاد دكتر سيد جعفر شهيدي

س ـ لطفاً سابقه اي از مسافرتهاي خود را براي انجام فريضه حج و شركت در كنگره هاي علمي در عربستان بيان فرماييد .

ج ـ در سال 1352 از طرف دانشگاه جده براي شركت در كنگره بررسي تاريخ جزيرة العرب دعوت شدم . موضوع سخنراني من معرفي سه سفرنامه از سده سيزدهم و چهاردهم هجري بود . اين مقاله در مجموعه مقاله ها ، در دو مجله به چاپ رسيده است . يكسال بعد براي شركت در كنفرانس اقتصاد اسلامي به رياض دعوت شدم . موضوع بحث من « بيمه و نظر فقهاي شيعه درباره آن » بود كه در چند مجله به چاپ رسيد .

در سال 1355 براي اداي حج به مكه معظمه مشرف شدم . در سال بعد كتاب « الحج الي بيت الله » را كه به چندين زبان ترجمه شده به فارسي ترجمه كردم . اين كتاب در كشور سوئيس به چاپ رسيد و به ايران آمد . در سال 1370 در جمله ستاد مدينه مشرف شدم و در مدت اقامت يك دوره تاريخ اسلام براي دوستان گفتم ( از دوره هاي پيش از اسلام تا خلافت اميرالمؤمنين ـ ع ـ ) .

در سال 1371 از طرف مجمع التقريب دعوت شدم و در جلسات علمي مكّه معظمه شركت كردم . در مجلسي كه به عنوان تقريب تشكيل شد مقاله خود را به عربي القا كردم . اين مقاله در نخستين شماره رسالة الاسلام كه از جانب مجمع التقريب منتشر شده چاپ گرديد .

سفرنامه هاي سال 1370 و 1371 در كيهان فرهنگي به چاپ رسيد .

س ـ ارزيابي شما از سطح تفكر در عربستان در مقايسه با ساير كشورهاي اسلامي چيست ؟

ج ـ در نوشته هاي خود متذكر شدم ، مردم سرزمين عربستان شايد بخاطر شرايط خاص اجتماعي و اقليمي و برخي عاملهاي ديگر ، آن باريك بيني و لطافتي را كه در انديشه مردم ساحل فرات و سرزمين حيره و مثلث يمن و فلات قاره ايران مي بينيم دارا


417


نيستند . به همين دليل هيچگاه نمي توان از اين مردم ـ يا لااقل اكثريت آن ـ توقع داشت كه مسائل سنجيده و كلامي و عرفاني را چنانكه منطقه شرق الاسلامي مي پذيرند هضم كنند .

س ـ ارزيابي شما در گذر بر كتابفروشيهاي مدينه از نظر كميت و كيفيّت آثار منتشره چيست ؟

ج ـ اين بنده برخي كتابفروشي هاي مدينه طيبه و مكه معظمه را ديده ام . زمستان سال گذشته كه براي عمره آمدم نمايشگاه كتاب مدينه را هم ديدم از جهت كميت ـ با در نظر گرفتن تعداد مردم و درجه باسواد ـ شايد بتوان گفت خوب بود . امّا از جهت كيفيت بيشتر كتاب ها : به فقه ، رجال ، تاريخ ، صرف و نحو و اخلاق اختصاص داشت . اندك مجلدّاتي از ديوانهاي شاعران پيشين ديده مي شد . روي هم رفته تنوعي كه در كتاب ايران ، عراق ، سوريه ، لبنان ، مصر ديده مي شود در اين كتابفروشي ها ديده نشد .

س ـ لطفاً درباره كتاب عرشيان خود كه در زمينه تاريخچه و آثار حرمين شريفين است توضيح دهيد .

ج ـ اين كتاب مختصر براي آشنايي بعضي زائران كشورمان با تاريخ حرمين شريفين و مكان هاي مقدس اين سرزمين نوشته شده و سعي كرده ام هر چه مختصرتر باشد . تصاويري كه در اين كتاب چاپ شده ، بهره گيري از آن را بهتر كرده است .

كتاب مجموعاً تاريخي است كه از معتبرترين مأخذها ـ تاريخ يا سفرنامه ـ گرفته شده و مقدمه آن با نهايت بي نظري نوشته شده است .

س ـ ارزيابي شما از نشريه ها و كتابهاي منتشره توسط بعثه مقام معظم رهبري در آشنا كردن حجاج با مناسك و ديگر مطالب مربوط به حج چيست ؟

ج ـ بايد بگويم كوشش هاي فراواني كرده اند . كتاب ها ـ در هر موضوع ـ سودمند و در عين حال مختصر است اما در جهت آموزش ـ چنانكه بارها گفته و نوشته ام ـ لازم است در آينده در هر شهر كلاس هايي براي آشنا كردن زائران با تكليف هايي كه در اين سفر بعهده دارند تشكيل بشود . تنها به آموزش مناسك اكتفا نكنند . بلكه مختصري هم


418


تاريخ و جغرافياي منطقه و بخصوص حرمين شريفين را تعليم دهند .

س ـ جنابعالي عضو شوراي پژوهش بعثه هستيد ، بنظر شما چه طرحهايي براي آينده تحقيقات مربوط به حج ضروري و قابل اجراست .

ج ـ كارهايي كه بايد انجام شود .

1 ـ گردآوري سروده هاي شاعران ايراني درباره مكه و مدينه و حرم مطهر .

2 ـ فهرستي از سفرنامه هاي حاجيان ايراني از آغاز عصر ما ، با ذكر نكته هاي مهم آن سفرنامه ها .

3 ـ اميران حاج از ايران ؛ از آغاز تا اين عصر .

4 ـ بناهايي كه بزرگان ، بازرگانان ، و مردم نيكوكار در سرزمين مقدس حرمين احداث كرده اند و از ميان رفته است .

مصاحبه حجة الاسلام والمسلمين نجمي

س : با توجه به تحقيقاتي كه درباره مدينه و بقيع انجام داده ايد ، لطفاً سابقه اي تاريخي از بقيع را بيان فرماييد .

ج : تاريخ بقيع به سال دوم هجرت برمي گردد ؛ زيرا تا اين سال مردم مدينه جنازه مردگان خود را در دو آرامگاه عمومي ديگر و گاهي در داخل خانه ها و حياطهاي منازل خويش دفن مي كردند و چون عثمان بن مظعون كه يكي از انصار و ياران رسول خدا ـ ص ـ و كسي است كه در بيعت عقبه اول و دوم با رسول خدا ـ ص ـ پيمان بسته و وفاداري و حمايت از آن حضرت را تعهد نموده بود ، در سال دوم هجرت از دنيا رفت . رسول خدا ـ ص ـ دستور داد جنازه عثمان بن مظعون را با نظارت مستقيم آن حضرت بجاي آن دو گورستان عمومي در بقيع دفن نمودند و رسول خدا پس از دفن وي قطعه سنگ بزرگي را در روي قبر او قرار داد و چنين فرمود : « با اين سنگ قبر عثمان را مشخص مي كنم تا جنازه ساير مسلمانان در كنار آن دفن شود . »

پس از اين جريان كم و بيش مردم مدينه اجساد بزرگان خود را در بقيع دفن


419


مي نمودند ولي فوت ابراهيم فرزند رسول خدا و دفن جسد وي به وسيله پيامبر كه فرمود : « اَلْحِقُوه بِاَخي عثمان بن مظعون » موجب گرديد كه بقيع مورد توجه بيشتر قرار گيرد و به صورت گورستان عمومي و رسمي درآيد و از اين تاريخ مسلمانان خارها و ريشه هاي درختان موجود در محل بقيع را قطع نمودند و گاهي هر قبيله اي بخشي از بقيع را براي دفن اجساد افراد همان قبيله اختصاص دادند .

س : آيا از علماي شيعه كسي در بقيع مدفون است ؟ اسامي چند تن از آنان را بفرماييد .

ج : بعلت عدم دسترسي به منابع و كتب در اين مورد در زمان سفر ، نمي توانم اظهارنظري بكنم .

س : دقيقاً چه زماني ساختمان حرم ائمه بقيع تخريب شده و محدوده حرم تا كجا بوده است ؟

ج : تخريب و انهدام حرم ائمه بقيع دقيقاً در هشتم شوال هزار و سيصد و چهل و چهار هجري واقع گرديده است و محدوده حرم با توجه به گفتار مورخان و سياحان و جهانگردان كه در طول تاريخ و تا قبل از انهدام حرم ائمه بقيع ـ عليهم السلام ـ آنجا را زيارت و مشاهدات خود را در كتب تاريخ و سياحتنامه ها آورده اند در همين محدوده اي بوده است كه امروز مشاهده مي نماييم كه در طرف شرقي آن ديواري تقريباً بطول سه متر وجود دارد و اين ديوار همان ديوار اصلي حرم شريف است كه تزيينات ظاهري آن از بين رفته و اسكلت آن باقيمانده است . بقيه حدود شريف هم همان حدود فعلي است ؛ زيرا همه مورخان نوشته اند با اينكه گنبد حرم ائمه بقيع مرتفع ترين گنبد در بقيع بوده است وليكن داخل حرم كه قسمتي از آن را ضريح بزرگي كه بر روي قبور ائمه چهارگانه و حضرت عباس ( عموي پيامبر ـ ص ـ ) قرار داشت ، فراگرفته بوده و با توجه به اينكه در چند قرن قبل تعداد زائرين خيلي كم و محدود بوده است باز هم حركت آنان در داخل اين حرم به سختي و بكندي صورت مي گرفته است ؛ زيرا اين حرم شريف با اينكه داراي دو درب بوده است ولي حتي در موسم حج و ايام زيارت نيز تنها يكي از


420


اين دو درب باز مي شده و ورود و خروج زائران تنها از يك درب صورت مي گرفته است و با اشكال و ازدحام مواجه مي گرديده است .

س : در اين چند سالي كه حضرت عالي به حج آمده ايد چه تغييراتي در ساختمان بقيع پيش آمده است ؟

ج : از سال 52 شمسي كه معمولاً به حج و يا به عمره مشرف شده ام شاهد تغيير و تحول در بقيع بوده ام كه بطور اجمال در چند موضوع خلاصه مي شود .

1 ـ اولين تحول و توسعه محل بقيع از طرف شرق و شمال شرق مي باشد كه در چند مرحله صورت پذيرفته است و قبر منسوب به فاطمه بنت اسد كه در خارج و تقريباً در شمال شرقي آن قرار داشت ، داخل در بقيع شده كه امروز اين قبر مشخص نيست در صورتي كه قبلاً در خارج بقيع و در ميان يك چهارديواري قرار داشت و مورد توجه مسلمانان ، خاصه مورد توجه شيعيان بود .

2 ـ تا سال 52 شمسي قبر حضرت اسماعيل فرزند امام صادق (عليه السلام) و پيشواي فرقه اسماعيليه در داخل چهار ديواري و در خارج بقيع در سمت جنوبي آن و در كنار شارع ابوذر قرار داشت كه در اواخر ذي حجه اين سال ، در اثر توسعه و زيرسازي خيابان ابوذر ، جنازه جناب اسماعيل سالم و تر و تازه از زير خاك بيرون آمد و او را به داخل بقيع منتقل و در طرف شرق قبور شهدا به فاصله تقريبي ده قدم از اين قبور دفن نمودند .

3 ـ تغيير و زيباسازي در ديوار اطراف بقيع هم يكي از تحولاتي است كه در اين چند سال اخير بوجود آمده است ؛ زيرا در فاصله سالهاي پنجاه و سه ـ پنجاه و چهار ديوار گلي و ضخيم دور بقيع به ديواري نسبتاً ظريف با نرده هاي فلزي تبديل و ساختمان سايه باني در قسمت غربي بقيع از سمت خارج بوجود آمد و اينك با تحول جديد آن ديوار و سايه بانها به ديواري جالبتر و بلندتر در تمام جوانب بقيع تبديل گرديده و شاهد توسعه مجدد آن مي باشيم .



| شناسه مطلب: 78579