فصل سوم : نهضت امام خمینی از آغاز تا تبعید
فصل سوم : نهضت امام خمینی از آغاز تا تبعید در سال های آغازین دهه چهل شاهد تحولاتی در عرصه سیاست های داخلی و خارجی ایران هستیم که چشم انداز سیاسی کشور را به سرعت و به گونه ای شگفت انگیز تا سرنگونی رژیم پهلوی تغییر می دهد. افت و خیزهای دو دهه پیش از انقلاب
فصل سوم : نهضت امام خميني از آغاز تا تبعيد
در سال هاي آغازين دهه چهل شاهد تحولاتي در عرصه سياست هاي داخلي و خارجي ايران هستيم كه چشم انداز سياسي كشور را به سرعت و به گونه اي شگفت انگيز تا سرنگوني رژيم پهلوي تغيير مي دهد.
افت و خيزهاي دو دهه پيش از انقلاب در حيات سياسي و اجتماعي ايران موجب نمودهاي دوگانه و متضادي ميان درخواست هاي نيروهاي اجتماعي و نظام سياسي گرديد. بعد از سقوط رضاشاه، محمدرضا پهلوي گام جديدي در فرآيند نوسازي كشور برداشت. وي نيز همانند پدر، موفقيت در پروژه نوسازي را متوقف بر آماده سازي محيط اجتماعي و دگرگوني در ارزش هاي حاكم بر جامعه ديني مي ديد. اين طرح ها كه در اصل براي جلب حمايت و خوشايند رهبران امريكا طراحي و تنظيم شده بود و به نظر آنان مي توانست منشأ تحول در جامعه ايران باشد، از دو جهت به پيدايش بحران هاي اجتماعي انجاميد; نخست اين كه الگوهاي اقتصادي تجويز شده از خارج از مرزها، با شيوه هاي سنتي توليد و مصرف و نيز بافت فرهنگي جامعه ديني ايران همخواني نداشت. دوم، آنچه رژيم سياسي را در ابتدا نسبت به اجراي اصلاحات بي علاقه ساخته بود، جنبه توسعه سياسي و دموكراتيزه كردن كشور بود كه سرانجام، روند نوسازي را بدون پرداختن به اين متغير اساسي آغاز نمود و نيروهاي اجتماعي را كه خواستار گسترش فعاليت هاي سياسي بودند، به تقابل با نظام سياسي كشاند. دستورهاي دموكراتيك حكومت كندي هر چه بود، اما فضاي آزادي هاي سياسي همچنان بسته ماند.
سال 1340 ش. با حوادث ناگواري همراه بود. دهم فروردين اين سال، آيت الله بروجردي رحلت نمود و در اسفند همين سال روحاني مبارز آيت الله كاشاني دارفاني را وداع گفت. رژيم شاه با فقدان اين دو روحاني برجسته كه در طول حياتشان سدي در مقابل رفتار غيرشرعي حكومت به شمار مي آمدند، تحركات تازه اي را آغاز كرد و شتاب بيشتري به اصلاحات مورد نظر امريكا داد. در همين راستا كوشيدند تا از يك سو كانون مرجعيت را به خارج از ايران منتقل نمايند و از سوي ديگر مرجعيت را تجزيه كنند.
پس از اين دوره، وارد مهم ترين فراز از تاريخ مبارزات سياسي مردم ايران، يعني نهضت امام خميني خواهيم شد و دور جديد زندگي سياسي امام خميني را كه به تقابل و رويارويي مستقيم با نظام سياسي مي پردازد، پي خواهيم گرفت[س ش 151 و 152].
وي سال ها پيش همزمان با عزيمت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري به قم و تأسيس حوزه علميه قم (1300 ش.) به آن شهر عزيمت كرد و همان گونه كه خود مي گويد: من از همان ابتدا، از آغاز كودتاي رضاخان تا امروز شاهد همه مسائل بوده ام. از همان ابتداي سنين جواني اشتغالات سياسي خود را آغاز نمود. در دوره رضاخان و در عنفوان جواني، تجربه هاي سياسي بسياري اندوخت و با سقوط رضاخان و شكسته شدن اختناق پليسي، فرصت را مغتنم شمرد و به طرح انديشه سياسي خود پرداخت. انتشار كتاب كشف الاسرار(1322 ش.) توسط ايشان كه در پاسخ به شبهات نويسنده كتاب اسرار هزار ساله(حكمي زاده)، نگاشته شد، اولين گام در ارائه طرح نويني از حكومت اسلامي بود. يك سال بعد نخستين بيانيه سياسي خود را كه در آن آشكارا علماي اسلام و جامعه اسلامي را به قيام عمومي فرا خوانده بود، صادر كرد.
(سند شماره 151)
(سند شماره 152)
در ابتداي دهه 30، در ادامه طرح انديشه سياسي خود مبني بر تشكيل حكومت اسلامي، ضمن درس هاي فقه خود به مسأله حاكم بودن فقيه جامع الشرايط در عصر غيبت اشاره مي كند. حامد الگار در تأملي ژرف به اين نكته اشاره مي كند و مي گويد: ايشان در كلاس هاي درس فقه خود، كه معمولا مهم ترين موضوع در برنامه درسي حوزه ها محسوب مي شد، الهام بخش و تعليم دهنده نسل كاملي از علما بود كه بعداً به سازمان دهندگان انقلاب تبديل شدند. مشخصه بارز درس هاي او، توانايي عجيب او در ارتباط دادن فقه با عرفان و ملاحظات عقلاني و سياسي بود.
در سال 1341 ش. با ظهور امام خميني در عرصه تحولات سياسي ايران، تغييراتي در فرآيند سياسي و اجتماعي و انديشه هاي ديني با تأكيد بر مباني سياسي اسلام به وجود آمد. وي به عنوان يكي از مقتدرترين مراجع شيعه، مترصد فرصتي بود تا رژيم را در اجراي نيّات و برنامه هاي غير اسلامي خود ناكام سازد و از سوي ديگر، بنيان حكومتي را استوار سازد كه مجري شرعيات باشد، اگرچه شكل حكومت اسلامي را تا پيش از طرح درس ولايت فقيه در سال هاي 47 و 48 بيان نكرد. از اين رو تصويب طرح انجمن هاي ايالتي و ولايتي، فرصتي به دست داد تا در مقابل آن به پا خاسته و موجي ايجاد كند كه سال ها بعد توانست اساس نظام شاهنشاهي را براندازد.