مقدمه

مقدمه جریان فکری اسلامی، جریان دائمی و همیشگی تفکر در ایران بوده و در جامعه شیعی و مذهبی ایران جز این نمی توانست باشد، منتهی این جریان فکری در شرایط مختلف نمودها و تجلیات مختلفی داشته است. همان گونه که گفتیم، از ابتدای ورود تجدّد به ایران ، جریان اسلامی ا

مقدمه

جريان فكري اسلامي، جريان دائمي و هميشگي تفكر در ايران بوده و در جامعه شيعي و مذهبي ايران جز اين نمي توانست باشد، منتهي اين جريان فكري در شرايط مختلف نمودها و تجليات مختلفي داشته است. همان گونه كه گفتيم، از ابتداي ورود تجدّد به ايران ، جريان اسلامي از خود واكنش نشان داد، به مقابله فكري و نظري با آن پرداخت و در مقابل جريانهاي مادي و غيرمذهبي مسلط بر ايران از تماميت اسلام دفاع كرد. اين خطي بود كه تا سالهاي اول دهه 1330 پي گيري شد و ما فراز و نشيب آن را به طور مختصر در فصل اول ديديم.

جريانهاي فكري غيرمذهبي دوره قبل از 1332 تمام همّ خود را متوجه مسأله عقب ماندگي ايران كرده، اسلام را مايه عقب ماندگي مي شمردند و در صدد نوسازي ايران براي ورود به عصر جديد بودند، ولي جريان اسلامي، ضمن نفي و ردّ اتهام عقب ماندگي از اسلام، علل عقب ماندگي ايران را نه در پيروي از ارزشهاي فرهنگي اسلام، بلكه در رهاكردن آنها مي دانست و تمام سعي و تلاش خود را صرف تعليم و تربيت ديني و معنوي و حفظ ديانت و معنويت در جامعه مي كرد.

با وجود اين، جريان فكري اسلامي تا مقطع 1332 يك جريان كمرنگ و منفعل بود و در مقابل تسلط و غالبيت انديشه هاي مادي و غير مذهبي، نتوانست در بعد ايجابي و اثباتي كاري انجام دهد; زيرا عصر جديد و ايدئولوژي همراه آن را در مقابل اسلام و در واقع بديلي براي اسلام مي دانست و در مقابل آن به شدّت دفاع مي كرد. به تعبيري، نه قصد رقابت با ايدئولوژيهاي عصر جديد را داشت و نه مي خواست وارد نزاعهاي عصر جديد شود، بلكه نهايت سعي و تلاش علمي و عملي خود را براي حفظ دين و

[238]

تمهيد مقدمه و تجديد عهد ديني در جهاني كه همه راهها به نفي ديانت ختم مي شد، به كار انداخت.(1)

در مقطع بعد از كودتاي 28 مرداد كه عصر بن بست و بحران ايدئولوژيها و انديشه هاي غيرمذهبي بود، جريان اسلامي به جريان فكري غالب و مسلط تبديل شد و ضمن خروج از موضع تدافعي، دست به ابتكار زد و اسلام را به عنوان كليّتي فكري، اخلاقي، حقوقي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي مطرح كرد كه پاسخگوي مشكلات و مسايل سياسي و اجتماعي جديد بود. بدين لحاظ، ما آن را جريان فقاهتي ـ ولايتي نام نهاده ايم كه منظور از آن، تأكيد بر تماميت و جامعيت اسلام در همه ابعاد آن است.

1. رضا داوري، دفاع از فلسفه، ص 27.

[239]


| شناسه مطلب: 79036