1. امام خمینی و احیای فکر اسلامی

1. امام خمینی و احیای فکر اسلامی کار فکری و نظری این جریان از اواسط دهه 1320 شروع شد و در طول دهه 1330 هم ادامه یافت تا اینکه در دهه 1340 با مبارزه سیاسی ـ اجتماعی توأم شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی تدوام داشت. امام خمینی که در شرایط حسّاس سیاسی دهه 1320 د

1. امام خميني و احياي فكر اسلامي

كار فكري و نظري اين جريان از اواسط دهه 1320 شروع شد و در طول دهه 1330 هم ادامه يافت تا اينكه در دهه 1340 با مبارزه سياسي ـ اجتماعي توأم شد و تا پيروزي انقلاب اسلامي تدوام داشت. امام خميني كه در شرايط حسّاس سياسي دهه 1320 دهه پنجم عمر خود را مي گذراند، تحت زعامت آيت الله بروجردي، ضمن احترام به حركت آيت الله كاشاني به تدريس و تربيت شاگرد مشغول بود و افكار علمي و اصلاحي خود را به مريدانش القا مي كرد.

امام خميني(قدس سره) در دهه 1330 دوره دوم و سوم درس خارج اصول فقه خود را به پايان برد كه در دوره دوم آن، حدود 200 طلبه فاضل شركت مي كردند و در دوره سوم كه تا سال 1339 طول كشيد، بيش از 500 طلبه كه برخي از آنها تحصيلات دانشگاهي و دبيرستاني داشتند، در درس امام(قدس سره) شركت مي كردند(2) و امام از همين درسها و بحثها، طرحهاي اصلاحي و انقلابي خود را به شاگردانش مي داد و عجيب نيست كه مي بينيم آنها بعداً شالوده نهضت اسلامي شدند و در صف مقدّم انقلاب قرار گرفتند.

شهيدمطهري كه روحاني جواني است، تا سال 1331 براندوخته هاي علمي و معنوي خود مي افزايد و همراه شهيدبهشتي و ديگر دوستان و همفكران خود، ضمن بحثهاي متفرقه اسلامي و اجتماعي در حوزه علميه قم، جمعي را تشكيل مي دهند و براي فعاليتهاي تبليغي اسلامي در روستاها برنامه ريزي مي كنند و به روستاها مي روند. اين

1. به فصل دوم همين پژوهش مراجعه شود.

2. سيدحميد جاويدموسوي، گردآورنده سيماي استاد در آئينه نگاه ياران، صص 208ـ207، مصاحبه شهيدبهشتي.

[241]

جمع كه همه جزو شاگردان برجسته امام خميني بودند، تصميم مي گيرند علاوه بر درسهاي حوزه، در روزهاي تعطيل، برنامه مطالعاتي خاصي براي افزايش آگاهي و اطلاعات علمي خود داشته باشند و بدين لحاظ، شاخه هاي مطالعاتي (فلسفه ماترياليستي يا اسلام و ماترياليسم، اسلام و اديان ديگر، تفسير و اخلاق، فلسفه تاريخ) تشكيل مي دهند كه شهيدمطهري و بهشتي در شاخه فلسفه ماترياليستي كار مي كردند.(1)

به عبارت ديگر، احياي فكر اسلامي در ايران از همين سالها شروع مي شود و كم كم با تغيير شرايط سياسي و بين المللي و راه افتادن حوزه علميه قم و تجديد حيات روحانيت، فكر اسلامي نضج مي گيرد. در اين سالها كه عصر تحكيم حوزه علميه قم به دست آيت الله بروجردي و توسعه روحانيت در سراسر ايران بود، عمده تمركز آيت الله بروجردي و حوزه علميه قم، روي فعاليتهاي فكري و فرهنگي بود و به لحاظ تحكيم مباني فكري، حتي ايشان به مسايل سياسي (مگر در شرايطي كه اسلام و مذهب به شدّت در خطر بود) علاقه نشان نمي داد.(2) بدين لحاظ آيت الله بروجردي در طول دوره مرجعيت خود (1340 ـ 1325 ش) تمام توان خود را صرف امور فرهنگي كرد تا ضعف و كمبودهاي ناشي از دوره رضاخان را جبران كند.

امام خميني(قدس سره) و همفكرانش كه طرحهايي براي اصلاح حوزه و تغيير و تحول آن داشتند، تحت تأثير چنين روندي و حتي به دليل مسايل و مشكلات خاص بيت آيت الله بروجردي عملاً كاري از پيش نبردند و با انصراف از برنامه خود و مشغول شدن به تدريس و تعليم نخواستند مايه رنجش خاطر و بدگماني آيت الله بروجردي شوند; زيرا مقاومت در برابر مرجعيت به صلاح اسلام و روحانيت نبود و امام به دليل حفظ شأن و عظمت مرجعيت، در طول حيات آيت الله بروجردي از هرگونه حركت و فعاليتي كه عدول از خط فكري آن مرحوم باشد، خودداري كرد و حتّي به دليل ناخشنودي آيت الله بروجردي از تدريس فلسفه در حوزه، درس فلسفه خود را نيز تعطيل نمود.(3) پس از رحلت آيت الله بروجردي و قرار گرفتن امام در مسند مرجعيت، حركت انقلابي امام خميني(قدس سره) شروع شد و تا سرنگوني رژيم ادامه يافت.

1. جاويد موسوي، پيشين، صص 117ـ116،مصاحبه واعظ زاده.

2. همان، صص 65ـ64، مصاحبه هاشمي رفسنجاني و نيز محمدحسن رجبي، پيشين، ص 138.

3. محمدحسن رجبي، پيشين، صص 139ـ138.

[242]

شهيدمطهري و دوستانش كه اغلب از شاگردان و مريدان امام بودند، شايد خيلي قايل به چنين محدوديتي نبودند و بدين لحاظ، متفكران جواني چون وي و دوستانش، با نگرش به مسايل و نيازهاي روز، به هدايت افكار اسلامي مشغول بودند و عدم تحمل شرايط حوزه علميه قم، موجب شد كه شهيدمطهري به تهران مهاجرت كند. در سالهاي پاياني دهه 1320 شهيدمطهري در حوزه علميه قم جايگاه خوبي داشت و حكمت و فلسفه تدريس مي كرد و معروف بود به اينكه در اين رشته، افكار و انديشه هاي نويني دارد.(1)




| شناسه مطلب: 79039