میرزای شیرازی و نهضت تنباکو

میرزای شیرازی و نهضت تنباکو موقعیت ایران در زمان قاجاریه 1. روابط خارجی از دوران صفویه، حکومت مستقل ایران با شروع جنگ های ایران و عثمانی، وارد مرحله ی تازه ای شد. دولت های بیگانه به ویژه پرتغال، فرانسه، روسیه و انگلستان به بهانه ی

ميرزاي شيرازي و نهضت تنباكو

موقعيت ايران در زمان قاجاريه 1. روابط خارجي از دوران صفويه، حكومت مستقل ايران با شروع جنگ هاي ايران و عثماني، وارد مرحله ي تازه اي شد. دولت هاي بيگانه به ويژه پرتغال، فرانسه، روسيه و انگلستان به بهانه ي كمك به حكومت ايران، به تدريج نفوذ خود را گسترش دادند و توانستند با عقد قراردادهايي، تا حد زيادي حكومت مركزي را تحت تسلط خود درآوردند. اين روند بانشيب و فرازهاي فراوان در دوران حكومت هاي افشاريه، زنديه و قاجاريه نيز ادامه يافت. با افول قدرت، جنگ هاي داخلي، عدم سازماندهي منسجم برون مرزي و انزجار عمومي مردم ايران از فعاليت هاي علني ضد ملي و اسلامي بيگانگان، سه كشور پرتغال، فرانسه و روسيه، نتوانستند فعاليت خود را به شكل گسترده اي ادامه دهند. انگلستان به علت قدرت بالاي نظامي نيروي دريايي خود و نيز تسلط بر هند، بسط شبكه فراماسونري، استخدام مزدوران داخلي و برنامه ريزي برون مرزي، توانست از فرصت پيش آمده در حكومت ناصرالدين شاه، بهره گيري و به صورت مهم ترين قدرت در ايران درآيد. 2. وضعيت داخلي بي تفاوتي و جهل نسبي مردم كه از بي سوادي عمومي، نبود وسايل ارتباط جمعي كافي و تبليغات وسيع دربار در مورد قدرت بي حد و حصر شاه سرچشمه مي گرفت، از عوامل مهم تثبيت سياست خارجي استعمار گران در ايران بود. شاه نيز كه شديداً تحت سيطره قدرت هاي خارجي ـ روس و انگليس ـ قرار داشت، براي ادامه حاكميت خود سعي مي كرد به دولت هاي سلطه گر امتيازهاي بيشتري بدهد و تاج و تخت خود را حفظ كند. در اين ميان استعمار بيكار ننشست و با ايجاد فرقه سازي هاي مختلف توانست در زمان محمدشاه و ناصرالدين شاه، وحدت مذهبي را ـ به طور عمده در ميان شيعيان ـ تا حدي خدشه دار نمايد. از سوي ديگر، نبردهاي فرقه اي در مناطق مختلف ايران نيز به همراه تعديات دولت هاي بيگانه در مرزهاي كشور، نوعي بي ثباتي در ايران به وجود آورده بود. در اين بي ثباتي سياسي، طالبان منصب با دادن رشوه ها و امتيازهاي كلان به شاه، پست هاي مهم دولتي را در اختيار مي گرفتند. از آن جايي كه قدرت ضعيف دولت در مناطق دور از پايتخت به سختي مي توانست اعمال گردد، حكام محلي حاكم مطلق آن نواحي محسوب مي شدند. بدين ترتيب نوعي بي ارتباطي در شهرها و مناطق روستايي ايران حكمفرما بود. امتياز تنباكو 1. فعاليت گسترده ي دربار براي ارتباط با انگلستان پيشرفت هاي علمي در اروپا باعث گرديد بسياري از روشنفكران ايراني كه براي تحصيل به اروپا مي رفتند، مجذوب تمدن اروپايي شوند. اين عده، به تدريج در دربار نفوذ كردند و تمايل ناصرالدين شاه را از روسيه به طرف انگلستان معطوف نمودند، به دنبال اين گرايش، امتيازات مهمي مانند آزادي كشتيراني در رود كارون، تأسيس بانك شاهي، حق نشر اسكناس، استخراج انحصاري تمام معادن ايران از جمله نفت و بهره برداري از كليه ثروت هاي طبيعي مملكت به انگلستان اعطا شد. انگلستان، با استفاده از فرصت به دست آمده، از شاه براي بازديد رسمي از انگليس دعوت كرد، امّا روسيه كه به هيچ وجه از عمل دولت ايران رضايت نداشت، اجازه نداد شاه از طريق خاك روسيه به انگلستان سفر كند. به هر حال پس از دو ماه تلاش، شاه در رجب 1306 هـ.ق موافقت كرد كه مرداب انزلي و رودخانه هايي كه مصب آن ها در اين مرداب است و نيز تمام رودخانه هايي كه به بحر خزر مي ريزد، براي كشتي هاي روسي آزاد باشد و اين كه روس ها در هر جا از خاك ايران كه مناسب و مفيد بدانند راه آهن بسازند و علاوه بر اين دولت ايران تا پنج سال به هيچ دولت خارجي اجازه ساختن راه آهن را ندهد. شاه با اين بخشش، موفق به دريافت گذرنامه و اجازه ي عبور از خاك روس شد. 2. سفر سوم شاه به اروپا در شعبان 1306 هـ ق، براي سومين بار، شاهي راهي اروپا گرديد. در اين مسافرت شاه به گرمي مورد پذيرايي و استقبال قرار گرفت. اطرافيان شاه نيز مورد الطاف خاص! قرار گرفتند ملكه ي انگلستان، ويكتوريا، به امين السلطان بزرگ ترين نشان انگليس را داد و به اعتمادالسلطنة نشان
دوم سن ژرژ، و به ديگران نشان درجه ي سوم سن ميشل را اعطا كرد. در اين سفر، پيشنهاد امتياز توتون و تنباكو با شاه در ميان گذاشته شد. امّا انگليس، بنا بر خصلت استعماري و براي مصونيت خود از خطرهاي احتمالي، به طور مستقيم وارد نگرديد، بلكه ماژور تالبوت به عنوان طرف اين معامله معرفي شد. اين استراتژي كه عموماً با فعاليت تجاري آغاز مي شد. در هندوستان توانسته بود از طريق كمپاني هند شرقي، نتيجه بسيار خوبي را عايد انگلستان نمايد. به همين جهت ماژور تالبوت با همكاري سرهنري ولف وزير مختار انگليس در ايران توانست با خوش خدمتي هاي خود، نظر شاه را جلب كند و حتي زن و فرزند خود را به پابوسي ناصرالدين شاه برد و شاه تصوير يكي از كودكان او را به دست خود نقاشي كرد. 3. تنظيم قرارداد توتون و تنباكو مقرر شد كه پس از بازگشت شاه به ايران مذاكرات دربار شاهي ادامه يابد. بلافاصله پس از مراجعت شاه به تهران، تالبوت در رأس يكي سنديكاي ساختگي به تهران آمد و با پرداخت هدايايي فراوان به شاه و اطرافيان با نفوذ وي موفق شد كه قرارداد را در پانزده ماده تنظيم كند. اين قرارداد در روز پنجشنبه بيست و هشتم رجب 1307 هـ.ق (20 مارس 1890 م) به امضاي ناصرالدين شاه رسيد. در مقدمه ي قرارداد شاه با خط خود نوشت: خريد، فروش و ساختن در داخل و خارج كل توتون و تنباكو ]را[ كه در ملك محروسه ايران به عمل آورده مي شود، تا انقضاي مدت پنجاه سال از تاريخ اين انحصار به ماژور تالبوت و شركاي خودشان مشروط به شرايط ذيل مرحمت و واگذار فرموديم. شاه خلاصه و اهم مطالب فصل هاي قرارداد چنين است: فصل اول: صاحبان امتياز متعهد مي شوند هر سال پانزده هزار ليره ي انگليسي به خزانه ي دولت ايران پرداخت كنند. فصل دوم: به جز صاحبان امتياز، احدي حق نداشته و نخواهد داشت كه به جهت خريد و فروش توتون و تنباكو و... اجازه ي كتبي به احدي بدهد. اشخاصي كه خرده فروشي مي كنند، بايد از كمپاني اجازه بگيرند. دولت موظف است براي كسب اطلاعات مورد نياز كمپاني، تسهيلات لازم را فراهم كند. فصل سوم: از عايدات كمپاني، پس از كسر مخارج، به علاوه پنج درصد41 به دولت ايران و 43 به كمپاني تعلق خواهد گرفت. فصل چهارم: لوازم مورد نياز كمپاني، پس از كسر رسوم گمركي، از هر گونه ماليات معاف خواهد بود. فصل پنجم: حمل و نقل توتون و تنباكوي ايران قدغن است مگر اينكه كمپاني اجازه دهد. فصل ششم: صاحبان امتياز متعهد مي شوند كه تمامي محصول توتون و تنباكو را با قيمتي كه مورد توافق طرفين باشد خريداري كنند. فصل هفتم: دولت ايران تعهد مي كند كه عوارض و ماليات توتون و تنباكو را به مدت پنجاه سال ثابت نگاه دارد. فصل هشتم: اگر معلوم شود كسي بدون اجازه ي كمپاني، دخانيات فروخته است، به سختي تنبيه خواهد گرديد. فصل نهم: صاحبان امتيازنامه مختار خواهند بود كه تمام حقوق و امتياز خود را به هر كس كه بخواهند واگذار نمايند. فصل دهم: زارعين موظفند در اسرع وقت مقدار محصول توتون و تنباكوي خود را به كمپاني اطلاع دهند تا براي خريد آن اقدام شود. فصل يازدهم: صاحبان امتياز حق ندارند كه در ايران زميني تحصيل نمايند، مگر آن چه را كه به جهت انبار و ملزومات كالا لازم باشد. فصل دوازدهم: زارع دخانيات مي تواند از توتون و تنباكويي كه مي فروشد، تنخواهي به رسم مساعده و بيعانه دريافت كند. فصل سيزدهم: حكم اين امتيازنامه، در صورتي كه تا يك سال اجرا نگردد، از درجه اعتبار ساقط خواهد بود، مگر اين كه شرايط اضطراري پيش آيد. فصل چهاردهم: اختلاف هاي ميان دولت ايران و كمپاني، توسط حكَم مورد توافق طرفين حل و فصل خواهد شد و اگر حكم مورد توافق يافت نشد، يك نفر از سفراي دول آمريكا و آلمان و اتريش حكَم خواهد بود. فصل پانزدهم: اين امتيازنامه به امضاي شاه و به تصديق وزارت خارجه رسيده است. اين امتياز، از نظر آگاهان، پيروزي بسيار بزرگي براي انگلستان محسوب گرديد، رويتر در اظهار نظر خود گفت: وقتي كه متن آن در جهان انتشار يافت، معلوم شد حاوي تسليم دربست و غيرعادي كليه منافع صنعتي يك كشور پادشاهي به خارجيان است. حتي در عالم خيال هم تصور نمي رفت كه امتيازي حتي به مراتب كمتر از آن در تاريخ واگذار شده باشد. آغاز فعاليت كمپاني رژي 1. اقدام آغازين كمپاني، ابتدا در بهترين قسمت تهران باغي خريد و آن را همچون دژي نظامي مستحكم كرد. در اندك زماني، تعداد زيادي از اتباع انگلستان به عنوان كاركنان كمپاني روانه ايران شدند و در شهرهاي مختلف اسكان يافتند. آنان، به سرعت در تمامي مراكز اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي رخنه كردند، به طوري كه حضور آنان به طور محسوسي مشاهده مي شد. آنان چنان دلگرم از پشتيباني دولت انگلستان و كمپاني بودند كه با مردم گستاخانه برخورد مي كردند و با استفاده از حق كاپيتولاسيون، مردم را در فشار قرار مي دادند و مردم نمي توانستند، هيچ عكس العملي از خود نشان دهند. در اين اوضاع، دولت ايران و حاميان انگليسي شاه اطلاعيه هايي در تأييد و تمجيد قرارداد صادر كردند و آن را براي زارع و فروشنده سودمند شمردند. 2. مبارزه كمپاني با فرهنگ اسلامي به تدريج معلوم شد كه هدف هاي كمپاني، تنها در زمينه ي تجاري محدود نمي شود، بلكه آن ها قصد دارند در امور فرهنگي (عمومي) و مذهبي (خصوصاً) دخالت كنند. در اين قسمت، نمونه هايي از نحوه ي عمل و شيوه ي نفوذ آن ها به اختصار بيان مي شود: الف. نفوذ در بازار بازار كه از ديرباز به عنوان بازوي اقتصادي مردم مسلمان قلمداد مي شد و احكام اسلامي در آن اجرا مي گرديد با ورود بيگانگان شكل خاصي به خود گرفت و قوانين غير اسلامي، كالاهاي غير مجاز در شرع اسلام و به طور كلي خوي و خصلت غربي كه به چيزي جز سود نمي انديشيد در آن راه يافت. ب. استفاده از دختران غربي در تجارت كار داد و ستد غربي به حدي رسيد كه دختران جوان و زيباي اروپايي را به عنوان فروشنده به استخدام در مي آوردند و روانه بازارهاي ايران مي كردند. آنان با برخوردهاي آلوده و وضعيت نامناسب سعي در اغفال مردم نمودند و عده اي از مسلمانان را نيز منحرف كردند. ج. اشاعه ي مراكز فساد به همراه كاركنان كمپاني، عده اي زن و مرد، به قصد داير كردن مراكز فساد به ايران آمدند و بدون هيچ ممانعتي از طرف دولت، اقدام به تشكيل تئاتر، عشرتكده، قمارخانه و كافه نمودند، در سردر كافه ها، علناً موارد فساد نظير قمار، مشروب خواري و رقص را تبليغ مي كردند. گفته شده است كه بيش از صد دكان مشروب فروشي در تهران مشغول به كار بود و مسلمانان به طور علني ميگساري مي كردند. د. رسميت يافتن بدكاري فعاليت هاي ضد اسلامي به حدي رسيد كه عده اي از زنان مسلمان به بدكاري كشيده شدند و مانند اصناف ديگر، سالانه مبلغي به عنوان ماليات به دولت پرداخت مي كردند. آنان، آشكارا نزد انگليسي ها مي رفتند و كسي معترضشان نمي شد. هـ . ترويج مسيحيت ميسيونرهاي مسيحي با تكيه بر قدرت پادشاهي انگلستان، چندين كليسا در شهرهاي ايران تأسيس كردند و علناً به ترويج مباني ضد اسلامي و افكار مسيحي پرداختند. آنان با برقراري شهريه از پنج تا ده تومان در ماه، افراد سست عقيده را جذب مي كردند. بدين تمهيد شبكه ي خاصي از مزدوران داخلي براي خود به وجود آوردند. مبارزه مردمي عليه امتياز تنباكو 1. فرا رسيدن زمان اعتراض حكومت ناصرالدين شاه، سبب بروز ضعف هاي فراواني در كالبد جامعه ايران گرديد، اين آشفتگي ها زمينه ي مساعدي را براي اعتراض به امتياز تنباكو فراهم آورد كه به مهم ترين آن ها اشاره مي شود: 1. تكيه دولت به كمك هاي خارجي و بي توجهي به مردم. 2. عقب ماندن ايران از پيشرفت هاي صنعتي و علمي. 3. بي توجهي نسبت به وضع ارتش و اصلاح ساختار نيروهاي قزاق. 4. به مزايده گذاشتن مناصب دولتي و واگذاري آن به افراد با نفوذ و قدرت بيش از حد حكام محلي. 5. سرازير شدن درآمدهاي هنگفت به دربار از طريق عقد قراردادها و خروج بي رويه مواد خام و اصلي از ايران. 6. سفرهاي متعدد شاه و دولتيان به خارج از كشور و اسراف و تبذيرهاي فراوان. 7. تلاش در ايجاد شوراهاي دولتي جهت تضعيف قدرت شرعي علماي دين. 8. نارضايتي مردم از صدر اعظم امين السلطان كه از سال 1299 تا 1325 هـ.ق بارها زمامدار دولت و تابع مطلق خواست هاي شاه بود. 9. برخورداري كشورهاي بيگانه از حق كاپيتولاسيون. 10. سيطره ي اجنبي در شؤونات مختلف مذهبي و اجتماعي. سيد جمال الدين، در نامه اي به علماي شيعه، حكومت ناصرالدين شاه را چنين توصيف كرده است هيچ طريقي براي ظلم نماند كه وي نيازموده و هيچ كوره راهي نماند كه نپيموده باشد.... البته، قدرت استعماري انگلستان، وجود انديشه و نفوذ اسلام را در اعماق جامعه ي اسلامي ايران درك نكرده بود و به همين جهت مي خواست همان روشي را كه در كشورهايي مانند هند در پيش گرفته بود، در اينجا نيز اعمال كند. اما به تحقق آن موفق نگرديد و روحانيت آگاه كه پايگاه اصلي آن در عراق و به دور از قدرت حكومت ايران قرار داشت، توانست در مقابل اين امتياز ننگين، دلاورانه ايستادگي كند. 2. مراحل امر به معروف و نهي از منكر الف: مذاكره و اتمام حجت علماي بزرگ، در مرحله ي نخست شروع به مذاكره و ارسال پيام براي دولتيان نمودند. ميرزاي آشتياني در تهران، طي تماس هاي متعدد با شاه و اتابك و نيز ميرزاي شيرازي در تلگرافي به شاه، وطن فروشي او را تقبيح مي كند با تأكيد بر اين كه قبل از وقوع هر حادثه اي عذر شركت را بخواهد. تاجران نيز به همراهي امين الدوله در ملاقات با شاه، زيان هاي انحصار توتون را بيان مي كنند. اما شاه و امين السلطان با تندي به آنان پاسخ مي دهند و مردم را به مقابله جدي تهديد مي كنند و آنان را نادان مي نامند. دولتيان امضاي شاه را تا قيامت پابرجا دانستند، طوري كه هيچ كس نمي تواند آن را تغيير دهد. بدين ترتيب، اين مرحله بي نتيجه مي ماند. ب: اعتراض علني مردم كه بي مهري دولتيان را بالعيان ديدند، به همراهي و رهبري روحانيت مخالفت علني خود را در برابر حكومت آغاز كردند. در برخي از شهرها، اين مبارزه به شكل پر شوري به وقوع پيوست كه به طور اختصار مواردي از آن نقل مي شود: شيراز: مردم با احساس خطر از جانب كمپاني رژي، بازارها و دكان ها را بسته و به رهبري سيدعلي اكبر فال اسيري كه شمشير به دست اعلام جهاد كرده بود، همراه شدند. دولت با نيرنگ، اين روحاني بزرگ را ربود و به بوشهر و سپس بصره تبعيد كرد. مردم با شعار وا اسلاما، در صحن و حرم شاهچراغ گرد آمدند كه اين تجمع، منجر به درگيري مسلحانه شد و عده اي كشته و مجروح گرديدند. علما از رفتن به مساجد امتناع كردند تا بالاخره، مدير كمپاني رژي در شيراز، شهر را ترك گفت. تبريز: مردم، اعلاميه هاي انحصار تنباكو را پاره و بيانيه هاي رهبران جنبش را در شهر نصب كردند. مردم اسلحه به دوش تحت رهبري ميرزا جوادآقا مجتهدتبريزي عزم خود را براي مبارزه جزم كردند و در تلگرافي به شاه، تهديد نمودند كه در روز عاشورا، مسيحيان را قتل عام خواهند كرد و در مقابل وطن فروشي شاه، خواهند ايستاد. شاه بار ديگر متوسل به زور مي شود امّا در پي مشورت با وليعهد و اميرنظام مي فهمد كه قيام مردم تبريز را نمي توان با نيروي نظامي سركوب كرد. از اين رو، در صدد ايجاد تفرقه ميان روحانيان برمي آيد. امين حضور مأمور مي شود با دادن انگشتري الماس شاه به موسي آقا ملاي تبريزي او را در برابر ميرزاجوادآقا مجتهد تبريزي قرار دهد، امّا موسي آقا هديه را قبول نمي كند. با شكست اين توطئه، دولتيان و كمپاني به فكر تطميع مردم مي افتند و آزادي هاي فراواني را به آنان نويد مي دهند و قول مي دهند كه طبق صلاح ديد علما و شرع اسلام عمل كنند. امّا مردم كه مي بينند هيچگونه عمل قانوني براي فسخ قرارداد انجام نگرفته است، متقاعد مي شوند كه همه ي اين حرفها، كذب و از روي نفاق است. لذا، اين حربه نيز از اثر مي افتد. شاه و اطرافيانش كه اعتقادي به مبارزه ي مردمي نداشتند، اين وقايع را به روسيه نسبت دادند. روسيه نيز از اين اتهام، راضي بود، زيرا توانست آن را دليلي بر نفوذ و تسلط حاكمانه ي خود بر افكار مردم تبريز جلوه دهد و نسبت به ماهيت اين نهضت سوءظن ايجاد كند و بالمآل شاه را مجبور سازد تا علاوه بر حق السكوتي كه قبلاً در برابر امتياز تنباكو از وي گرفته بود، امتيازهاي ديگري به روسيه بدهد. اصفهان: مردم در مقابل ظل السلطان پسر سفاك شاه به رهبري علماي بزرگي مانند حاج شيخ محمدتقي (معروف به آقا نجفي)، شيخ محمدعلي، آقا منيرالدين و ملا باقر فشاركي قاطعانه ايستادند. شاه دو تلگراف به ظل السلطان و آقا نجفي ارسال مي كند و تهديد جدي حكومت را به اطلاع آنان مي رساند. رهبران نيز، حكم به مقاومت منفي مي دهند و اعلام مي دارند كه استعمال دخانيات حرام است و كاركنان رژي نجس هستند. ظل السلطان عده اي از رهبران را از اصفهان بيرون كرد و آنان به قصد زيارت به سامراء رفتند. تهران: مردم با حضور خود در اطراف خانه ي ميرزا حسن آشتياني، تنفر خود را نسبت به اقدام هاي دولت اعلام كردند. آنان مكرر با شاه و امين السلطان تماس گرفتند، امّا جواب قابل قبولي نشنيدند، از اين رو، علماي تهران نامه اي به ميرزاي شيرازي مي نويسند و مي خواهند كه ايشان در اين باره اقدام كند. با تبعيد عده اي از علماي شهرهاي ايران و ارسال نامه هاي زياد از اطراف و اكناف، همه از ميرزاي شيرازي مي خواهند تا اقدام لازم را به عمل آورد. در اين فاصله سيد جمال نيز با سيدعلي اكبر فال اسيري در بصره ملاقات كرد و طي نامه ي مفصلي، وقايع را به اطلاع ميرزاي بزرگ رسانيد. ج: اعتراض علني آيت الله ميرزاي شيرازي ميرزاي شيرازي، ابتدا به تاريخ 19 ذي الحجه 1308 هـ.ق، يعني هفده ماه پس از امضاي قرارداد، تلگرافي براي ناصرالدين شاه مي فرستد و در آن، امتياز رژي و ديگر امتيازها را بر خلاف دين و منافع وطن مي شمارد. شاه، كسي جز امين السلطان و نزديكان خود را از ماجرا مطلع نمي كند و به محمودخان مشيرالوزارة، كارپرداز ايران در بغداد دستور مي دهد كه به سامرا برود و فوايد امتياز و ضررها و اشكالات لغو آن را محرمانه و شفاهي به او بگويد. محمود خان، در حضور ميرزاي شيرازي، مواردي را بيان مي دارد كه به اختصار نقل مي شود: 1. حفظ استقلال و رهايي از نفوذ روسيه، منوط به وابستگي و نزديكي با دولت هاي اروپايي است. 2. ماليات، كفاف مخارج قشون را نمي دهد و براي به دست آوردن عايدات، لازم است از طرق ديگر اقدام نمود. 3. همه ي جهان از عقد قرارداد مطلع شده اند و نقض آن، موجب تيرگي روابط بين المللي خواهد شد. 4. صاحب امتياز، قرارداد را با چندين واسطه نقل و انتقال داده است. لذا طرف معامله فعلاً چند دولت بزرگ هستند از اين رو، فسخ قرارداد غير ممكن مي باشد. 5. فسخ قرارداد موجب پرداخت خسارت است و دولت در مضيقه مالي مي باشد. ميرزاي شيرازي در پايان سخنان نماينده ي دولت، ادعاهاي دولت را نمي پذيرد و اصرار ميورزد كه دولت بايد ملت را در كارها شريك نمايد و مي فرمايد: اگر دولت از عهده بر نمي آيد، من به خواست خدا آن را بر هم مي زنم. ميرزاي شيرازي نامه اي توسط كامران ميرزا نايب السلطنه براي شاه مي فرستد و در آن مفسده ي محتملي را كه از فسخ قرارداد پيش مي آيد، به مراتب كمتر از مفسده ي اعظم اجراي آن، مي داند. شاه بنابر سياست دفع الوقت، تلگراف مختصري مي فرستد و جواب مفصل را به دليل گراني تلگراف، به پست موكول مي كند. اين جواب، هرگز به دست ميرزاي شيرازي نرسيد و معلوم شد كه سياست دولت، اتلاف وقت و ساكت كردن نهضت پرشور مردم مي باشد. د. صدور و انتشار فتواي تحريم توتون و تنباكو از طرفي، حركت پرشور مردم در ايران هم چنان ادامه داشت. شاه و امين السلطان كه خطر را جدي ديدند، تظاهر به مسلماني نمودند. امين السلطان، نامه اي به ميرزاي شيرازي نوشت و در آن تقرب شاه و خود را به خداوند، دين و ائمه اعلام داشت و خدمات ديني دولت را در اعمال خيريه، تعمير مشاهد شريفه، معافيت سادات، علما و مسلمانان عراق از خدمت سربازي، رفع موانع از زيارت بقاع متبركه ائمه در عراق و مبارزه جدي با اشرار را به اطلاع ايشان رساند. امّا نهضت، از آن چه حكومت تصور مي كرد فراتر رفته بود و نمي شد با شيوه هاي رياكارانه آن را متوقف نمود. در اين ميان، شايعه ي حكم تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي، شور و هيجان غير قابل وصفي در مردم به وجود آورد. دولتيان كه احساس ناامني مي كردند، به دستور شاه و اقدام نايب السلطنه، تمام در و پنجره هاي ورودي كاخ سلطنتي را با گل و آجر بستند. مردم كه براي صدور حكم مرجع تقليد خود روز شماري مي كردند، به محض رسيدن خبر، به نزد ميرزاي آشتياني شتافتند و رونوشت متن فتوا در عرض چند دقيقه در تمام تهران پخش شد. مردم با هر وسيله اي كه توانستند، در همان روز فتواي مرجع بزرگ شيعه را به دورترين نقاط ايران فرستادند. فتواي كوتاه و قاطع در روز نيمه اول جمادي الاول سنه ي 1309 هـ.ق بدين عبارت صادر شد: بسم الله الرحمن الرحيم ـ اليوم، استعمال تنباكو و توتون باي نحو كان، در حكم محاربه با امام زمان ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ است. اين حكم آن چنان مورد استقبال قرار گرفت كه در حرمسراي شاه، قليان ها جمع و از قهوه خانه سلطنتي، دخانيات برداشته شد. يهود و نصاري نيز از استعمال علني دخانيات اجتناب ورزيدند و كار به جايي رسيد كه اجتناب از دخانيات مهمتر از اجتناب از محرمات ديگر شد. حتي افراد لاابالي و اوباش نيز كه علناً مرتكب معاصي مي شدند جلوي عمارت كمپاني رفتند و چپق هاي خود را شكستند. 3. توطئه دولت بر خلاف تصور دولتيان، فتواي ميرزاي شيرازي هر روز ابعاد گسترده تري مي يافت. به همين جهت شاه و امين السلطان شايعه ي جعلي بودن حكم ميرزاي شيرازي را در شهر پخش كردند. از طرفي، تلگرافخانه ها سخت تحت كنترل قرار گرفت تا مردم از ميرزا در اين مورد، استفسار نكنند. حتي، برخي از روحانيان درباري نيز شايع كردند كه اين حكم توسط ملك التجار جعل شده است. مردم با اطلاع موثقي كه از جهت فتوا داشتند، تحت رهبري روحانيت آگاه، اين توطئه را نيز ناكام گذاشتند. دولت به ناچار تصميم گرفت با جلب نظر رهبران ديني آنان را تشويق كند تا فتوايي درمخالفت با فتواي شيرازي بدهند امّا علما در همه جا صحت سند و نظر فتوا را اعلام داشتند و در مقابل ارعاب شاه ايستادگي كردند. جلسه ي دولت كه قرار بود با حضور عده اي از روحانيان و درباريان منعقد شود، به دليل شركت نكردن ميرزاحسن آشتياني و مخالفت علما عقيم ماند. 4. تحريك شاه توسط انگلستان به ادامه فعاليت كمپاني رژي شاه با مشاهده ي وضعيت خطرناك خود، به فكر الغاي قرارداد افتاد. كارگزار سفارت انگلستان به شاه هشدار داد كه انجام چنين عملي در حكم متزلزل شدن حاكميت شاه خواهد بود و امتياز تنباكو آسيبي نخواهد ديد. و نيز در صورت تسليم شدن شاه، روح انقلاب در سراسر ايران گسترش خواهد يافت و فرصت مناسبي براي روسيه به وجود خواهد آمد. 5. تلاش براي تسلط بر اوضاع فشار روز افزون مردم، سبب شد كه دولت دو هفته پس از صدور فتوا، به اولين عقب نشيني خود دست بزند و انحصار داخلي را بردارد. دولت ضمن ابلاغ اين حكم، از علما خواست كه صريحاً حليت دخانيات را اعلام دارند. علما كه خواستار لغو كلي امتياز بودند، با اين نظر دولت مخالفت كردند. شاه كه از اين واكنش علما، خشمگين شده بود، خطاب به ميرزاحسن آشتياني نامه ي تندي نوشت و مدعي شد كه كسي نمي تواند بر ضد دولت قيام كند. ميرزا نيز در جواب آمادگي خود را براي هجرت اعلام داشت و متذكر شد كه تا لغو تحريم از طرف ميرزاي شيرازي، حكمي
نخواهد داد. شاه كه مي دانست هجرت ميرزا، عواقب وخيمي در پي خواهد داشت در نامه اي محبت آميز و براي دلجويي، احترام قلبي خود را به علما (عموماً) و شخص ميرزاي آشتياني ابراز داشت. از طرف ديگر، دربار با حركتي مزوّرانه تلگرافي به ميرزاي شيرازي فرستاد و به دروغ اظهار داشت كه امتياز به كلي لغو شده است. در زير تلگراف نام علما را نوشته و اين شايعه را توسط كارگزاران خود در تمامي شهرهاي ايران پراكندند. ميرزاي شيرازي با درايت بسيار در اين مورد سكوت كرد و به حرف دولت وقعي نگذاشت و مردم نيز به تأسي از مرجع خود همچنان به تحريم ادامه دادند. 6. برخورد مردم با كارشكني هاي دولت در جريان كشمكش هاي دولت و رهبري ناگهان در تهران اعلاميه اي مبني بر اعلام حكم جهاد عليه دولت و خارجيان بدين عبارت انتشار يافت: بر حسب حكم جناب حجت الاسلام ـ آقاي ميرزاي شيرازي ـ اگر تا چهل و هشت ساعت ديگر امتياز دخانيات لغو نشود يوم دوشنبه آتيه جهاد است، مردم مهيا شويد!. اين اعلاميه، رعب و وحشت زيادي در دل دولتيان، كمپاني و خارجيان انداخت. عده اي از مردم مسلح شدند. شاه دست به دامن علما شد و با عرض پوزش از ميرزاي آشتياني خواست تا اين غائله را برطرف سازد. چهره ي شهر به نحو عجيبي تغيير كرد. رفتار و اعمال غير اسلامي كه تا چندي پيش در شهر گسترش يافته بود ديده نمي شد. عده ي زيادي از خارجيان، شبانه و با لباس زنانه اسلامي از تهران گريختند. 7. خشونت دولت عليه مردم ناامني فرنگيان موجب شد كه سفيران و سياستمداران اروپايي ساكن
تهران به كمپاني اعتراض كنند و رئيس كمپاني را تحت فشار قرار دهند. وي نيز نزد امين السلطان رفت و او را مخير نمود تا ميان لغو امتياز و پرداخت غرامت يا لغو تحريم فتوا و آرام كردن مردم يكي را برگزيند. امين السلطان كه پرداخت غرامت و برگرداندن رشوه هاي كلان را سنگين مي ديد پيشنهاد دوم را پذيرفت. يكي از روحانيون درباري به ياري امين السلطان شتافت. او با وزير مختار انگلستان و رئيس كمپاني ملاقات كرد و خود را عالم درجه اول ايران جا زد و با قبول حق الزحمه سه هزار توماني، قول داد كه مي تواند حكم تحريم را لغو و مردم را آرام كند، به شرط آن كه رهبران مخالفين، من جمله ميرزاحسن آشتياني تبعيد شوند. در اجراي اين سياست كه با توافق رئيس كمپاني، شاه و امين السلطان اتخاذ شده بود، در روز يكشنبه دوم جمادي الثاني 1309 هـ ق به ميزراي آشتياني گفته مي شود كه يا بايد در مجامع عمومي به منبر رفته و قليان بكشد، يا از تهران خارج شود. به آقا بالا خان معين النظام نيز دستور باز كردن قهوه خانه ها و ضرب و شتم و قتل مخالفان داده شد. ميرزاي آشتياني به محض شنيدن اين حكم مهلت مي خواهد تا فردا از تهران بيرون برود. 8. شورش عمومي مردم تهران خبر تبعيد ميرزاي آشتياني به سرعت در تهران پخش شد.روز دوشنبه، مردم از هر سو به خانه ي ميرزا شتافتند. علما خود را براي هجرت آماده كردند. مردم با تعطيل كار و كسب، به سمت كاخ حركت كردند. حادثه ي مهم در اين روز، حضور فعال زنان بود، به طوري كه حتي رهبري تظاهرات را در برخي مناطق به عهده گرفتند. آنان با گل آلود كردن
چادرهاي خود به همراه مردان، رهسپار ميدان ارك شدند. زنان با شعارهاي تند و توهين آميز عليه شاه و حكومت، و مردان با گفتن يا علي و يا حسين شور و غوغاي زايدالوصفي به وجود آوردند. شاه دستور داد نظاميان تجهيز شوند و سلاح هاي سبك و سنگين براي محافظت از كاخ و درباريان آماده گردد. نايب السلطنه نيز نتوانست جمعيت را آرام سازد و با پرخاش زنان و مردان مواجه شد. مردم از آنجا عازم مسجد شاه شدند و به امام جمعه درباري كه مشغول تهديد و نصيحت مردم بود، اعتراض كردند و او را از منبر پايين كشيدند و دوباره به سمت ارك حركت كردند. ترس بيش از حد دولتمردان سبب شد تا معتمدالسلطان عبدالله خان والي نزد ميرزاي آشتياني برود و هدف و مقصود مردم را از اين اقدامات جويا شود. ميرزا گفت كه بايد امتياز كاملاً لغو و دخالت فرنگي در ايران قطع شود. شاه پس از آگاهي از ماجرا طي نامه اي به نايب السلطنه، امتياز را كلاً لغو و قليان كشي اجباري را تا رسيدن حكم ميرزاي شيرازي منتفي اعلام كرد. نايب السلطنه نظر شاه را براي مردم بازگو نمود، امّا آنان به حرف او و قول شاه اعتماد نكردند و به سمت كاخ روانه شدند. درگيري ميان مردم و نظاميان به خشونت گراييد كه طي آن عده اي كشته و مجروح شدند. ميرزاي آشتياني پس از اطمينان از صدور حكم لغو قرارداد، پيك هايي به ميدان فرستاد. پس از آن بود كه مردم متفرق شدند و به جمع كردن اطبا و مجروحين پرداختند. 9. لغو كامل قرارداد در شب حادثه پيك هاي سلطنتي مرتب باميرزا در تماس بودند. ابتدا، شاه دستور تبعيد ميرزا را لغو و سپس برايش هداياي گرانب هايي فرستاد كه ميرزا از پذيرفتن هر دوي آن ها امتناع ورزيد. در جلسه ي دوم ميرزا سه شرط را عنوان كرد كه عبارت بود از: دادن خونب هاي مقتولين، مصونيت تظاهر كنندگان از مجازات و لغو كليه ي امتيازهاي خارجي. با دو شرط اول موافقت شد، اما شرط سوم را شاه محال دانست. پس از مذاكراتي چند مقرر شد كه امتياز رژي كاملاً فسخ شود و تجار بتوانند به همان قيمت كه تنباكو را فروخته اند از شركت بخرند. مردم كه به گفته ي دولت اعتمادي نداشتند، از سفير انگلستان خواستند تا مدير كمپاني را به نوشتن چنين اعلاني راضي كند. اين اعلانيه بدين صورت نوشته شد: اعلان: چون دولت اعليحضرت اقدس شاهنشاهي ـ خلدالله ملكه و سلطانه ـ منوپول و انحصار دخانيات را كليتاً از داخله و خارجه موقوف فرمودند و به من رسماً نوشتند لهذا به عموم تجاري كه به اداره ي مركزي، تنباكو و توتون فروخته اند اعلان مي نمايم هركس بخواهد تنباكو و توتون خود را پس بگيرد، اداره ي دخانيات رفته و قيمتي را كه براي آن دريافت نموده رد كنند و جنس خود را تحويل بگيرند ارنستين. شاه باتظاهر كامل به ديانت و احترام به علما و مردم بازماندگان شهدا را انعام و انگشتري الماس براي ميرزاي آشتياني فرستاد امّا ايشان نپذيرفتند و آن را باز گرداندند. 10. لغو فتواي تحريم تنباكو دولت كه خود را از طرف مردم تحت فشار مي ديد و از شورش مردم درهراس بود مصرانه از علما لغو تحريم را درخواست كرد. علما جواب ن هايي را فقط به ابراز نظر ميرزاي شيرازي موكول كردند و به همين سبب طي تلگراف هايي نظر ايشان را جويا شدند. اين بار مرجع بزرگ تشيع، سياست اتلاف وقت را در پيش گرفت و با ذكر اين كه تلگراف وسيله مورد اعتمادي نيست و نامه نگاري مناسبتر است، از دادن حكم طفره رفتند تا صداقت دولت مشخص شود. دولت نيز كه اوضاع را چنين مي ديد علناً و رسماً برچيده شدن بساط كمپاني رژي را اعلام كرد و پس از پنجاه و پنج روز، حكم تحريم تنباكو برداشته شد. 11. غرامت كمپاني رژي، پس از لغو امتياز به بهانه ي پرداخت رشوه هاي كلان به رجال دربار و ادعاي خسارت و پس از صحبت هاي مكرر با دولتمردان و وزارت امور خارجه انگلستان، مبلغ پانصدهزار ليره غرامت خواست. با اين كه اين مبلغ در خزانه ي شخصي شاه وجود داشت، اما او معادل اين مبلغ را با بهره ي شش درصد از بانك شاهنشاهي ايران كه متعلق به انگلستان بود به چهل قسط و به مدت چهل سال وام گرفت. به موجب ماده ي پنجم قراداد وام، درآمد گمرك بنادر خليج فارس; بوشهر، بندرعباس، بندر لنگه و شهر شيراز ضمانت اداي اين وام محسوب گرديد. خاتمه مروري بر تاريخ نهضت تنباكو نشان مي دهد كه ماهيت اسلامي نهضت، اطاعت از روحانيت، همبستگي، استقامت و فداكاري ملت مهم ترين عوامل مبارزه باتوطئه ها و نيرنگ هاي حكومت و دولت هاي خارجي بود. هر چند اين مبارزه در ابتدا با سلطه ي استعمار خارجي مخالفت داشت، امابه تدريج رنگ ضداستبدادي داخلي به خود گرفت. رهبري باتوجه به شرايط خاص جامعه، مبارزه در اين بعد را تا ريشه كني كامل صلاح ندانست. اما پي آمدهاي نهضت، يعني آشكارشدن نيروي رهبري روحانيت، قدرت والاي مردم، حضور بيشتر مردم و علماي دين در صحنه هاي سياسي خصوصاً از سال 1310 تا 1320 هـ.ق نشان داد كه مخالفت با خواست يك ملت مسلمان به هيچ وجه امكان پذير نخواهد بود. پي نوشت ها


| شناسه مطلب: 79073