انقلاب پدیده ای طبیعی
انقلاب پدیده ای طبیعی تا این جا، به کرّات واژگان تحلیل و تعلیل در مورد انقلاب به کار گرفته شد و حال جای آن است که بالصراحة آورده شود. انقلاب اسلامی، همانند یک پدیده طبیعی و در معنای وسیع آن نمی تواند بیرون از گستره تحلیل و تعلیل قرار گیرد. به تعبیر دیگر ا
انقلاب پديده اي طبيعي
تا اين جا، به كرّات واژگان تحليل و تعليل در مورد انقلاب به كار گرفته شد و حال جاي آن است كه بالصراحة آورده شود. انقلاب اسلامي، همانند يك پديده طبيعي و در معناي وسيع آن نمي تواند بيرون از گستره تحليل و تعليل قرار گيرد. به تعبير ديگر انقلاب اسلامي و تمامي مؤلفه هاي آن، اعم از مادي و معنوي را بايد حتي الامكان با سنجه تحليل و تعليل مورد شناسايي و ارزيابي قرار داد. اين درست است كه برخي از مؤلفه ها و به نسبتي كه از كميّت به كيفيت و از مؤلفه هاي عيني به فراعيني نقل مكان مي كنند، كمتر در معرض تشخيص و احاطه واقع مي شوند، ولي اين ناتواني نسبي براي فراچنگ آوردن آنها، نبايد ما را به جهت افراطي سوق داده و با انقلاب معامله يك پديده غير قابلِ تحليل و تعليل را نماييم. اين بخش از مؤلفه ها را مي توان با روش، اگر ـ پس (If - Then) همانند نمونه هايي كه در قرآن آمده، شناسايي كرد و به طور نسبي تحت انضباط درآورد. معامله با انقلاب به مثابه پديده غيرقابل تحليل، دست كم دو خطر را به همراه دارد; از يك طرف اجازه نمي دهد كه درك روشن تري از نيروهاي محركه يك جامعه و نقاط عطف و شرايط ثبات و تغيير آن به دست داد و از ديگر سو، امكان الگو برداري و اسوه واقع شدن را از جنبش هاي نظير سلب مي نمايد. به بيان ديگر و صرف نظر از ويژگي هاي خاص هر انقلاب همانند ويژگي هاي خاص هر انسان، پذيرفتني نيست كه با انقلاب، همانند انسان، معامله منحصر به فرد را كرد. انقلاب در چارچوب نواميس خلقتي و الهي قابليت توضيح و تفسير را دارد. مهم آن كه نبايد چارچوب مذكور را به واژگاني صرفاً قدسي و مابعدالطبيعه و خارج از فهم و درك انسان ها كاهش داد.