2. دولت سرکوبگر 2. دولت سرکوبگر 2. دولت سرکوبگر بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
2. دولت سرکوبگر 2. دولت سرکوبگر 2. دولت سرکوبگر 2. دولت سرکوبگر 2. دولت سرکوبگر

2. دولت سرکوبگر

2. دولت سرکوبگر محمدرضا پهلوی از 1963 به بعد، به عنوان پادشاهی دیکتاتور در کشورش ظاهر شد. این امر ریشه در سلطنت سرکوبگرانه پدرش در دهه 1930 داشت ولی به هرحال روندی آرام و بدون چالش نبود: در طول اشغال ایران توسط متفقین در دهه 1940 ایران دمکراسی را تجربه ک

2. دولت سركوبگر

محمدرضا پهلوي از 1963 به بعد، به عنوان پادشاهي ديكتاتور در كشورش ظاهر شد. اين امر ريشه در سلطنت سركوبگرانه پدرش در دهه 1930 داشت ولي به هرحال روندي آرام و بدون چالش نبود: در طول اشغال ايران توسط متفقين در دهه 1940 ايران دمكراسي را تجربه كرده بود، محمد مصدق ـ نخست وزير ملي گرا ـ تقريباً كنترل دولت را در 1953 بدست گرفته بود هر چند كه شكاف موجود در نهضت و دخالت پنهان امريكا از طريق كودتاي 1958 كه موجب روي كار آمدن مجدد شاه شد، منجر به بر كناري وي گرديد و در نهايت قيام خونبار مذهبي ژوئن 1963 سركوب شد. و تنها پس از اين حوادث بود كه شاه، اركان قدرتش را تحكيم نمود: اركاني كه برخوردار از سلسله مراتبي چون درآمدهاي حاصل از نفت، ابزارهاي سركوب و كنترل اجتماعي، ديوان سالاري و نظام احزاب بود. درآمدهاي حاصل از نفت، جايگاه شاه را در رأس ساختار دولتي و اجتماعي تثبيت نمود. تأسيس اوپك و تهديد ايران مبني بر تحريم بازارهاي غربي پس از جنگ هاي 1967 و 1973 اعراب و اسرائيل، درآمدهاي ايران را به مراتب بيش از ملي شدن ظاهري صنعت نفت توسط شاه در 1954افزايش داد، به طوري كه درآمد حاصله تقريباً هزار برابر شده و از 5/22 ميليون دلار در 1954 به 20 ميليارد دلار در 1977 بالغ گرديد. اين درآمد نه تنها براي هزينه هاي دولت كافي بود بلكه موجب ثروت اندوزي شاه، خانواده سلطنتي و دربار گرديد. 63 شاهزاده و وابسته خانواده سلطنتي حدود 5 تا 20 ميليارد دلار ثروت در اختيار داشتندبنا بر يكي از آمارهاي موجود خانواده پهلوي با در اختيار داشتن سهام 207 شركت در عرصه هاي كشاورزي، مسكن، هتل داري، اتومبيل سازي، نساجي، بيمه و چاپ، رقمي حدود يك پنجم دارايي هاي خصوصي ايران را در دست داشتند. اين چپاول مازاد اقتصادي كشور همراه با فساد و رشوه گيري در سطح بالاي جامعه، از جمله عوامل قدرت شاه و وفاداري ظاهري وابستگانش به حكومت و شخص وي بود. ارتش و سازمان منفور ضدجاسوسي ساواك ضامن حفظ اين ثروت بودند. نيروهاي مسلح از 191000 در 1972 به 413000 در 1977 بالغ شد كه با اختصاص 25 تا 40 درصد بودجه يعني رقمي حدود 10 ميليارد دلار در 79/1978 را تشكيل مي داد. از اين ارتش مسلح و مجهز تحت تعليم و فرمان امريكا، به همراه شبكه هاي ضد جاسوسي در كنترل اوضاع اجتماعي داخلي استفاده مي شد. ساواك به سانسور مطبوعات، كنترل ادارات و اتحاديه هاي دولتي و سركوب مخالفان سياسي اشتغال داشت. عفو بين الملل در 1975 تعداد زندانيان سياسي ايران را بين 25 تا 100 هزار نفر بر آورد كرده و چنين گزارش مي كند: هيچ كشوري در جهان به اندازه ايران مورد نقض حقوق بشر ندارد... شاه ايران ظاهر خيرخواه خود را به رغم دارا بودن بيشترين آمار اعدام در جهان حفظ مي كند، هيچ دادگاه مدني معتبري وجود ندارد و سابقه شكنجه فراتر از حد تصور است. هيأت دولت و وزراي وابسته به شاه و مجلس كه جملگي از اقتدار ناچيز برخوردار بودند عناصري بودند كه علاوه بر ثروت و قدرت، نظام را سرپا نگه داشته بودند. مجلس تا 1975 كه شاه حزب رستاخيز را تأسيس نمود از دو حزب بله و بله قربان گو به نام مليّون و مردم تشكيل شده بود. شاه به عنوان فردي ترقي خواه و نوگراي ملي انديش، ادعاي مشروعيت نمود ولي در اذهان عمومي در واقع نمادي از يك ديكتاتور سركوبگر امريكايي بود. به زعم عامه، حكومت پهلوي رژيمي سلطه گر و داراي روابطي عميق با طبقات غالب، صاحبان صنايع، ديوان سالاران، زمينداران و افسران عاليرتبه ارتشي بود.


| شناسه مطلب: 79177







نظرات کاربران