متن کامل
عنوان تحقیق: شیعه و مهدویت محقق: غلامرضا رفیعی وکیل پایه یک دادگستری پائیز 1382 باسمه تعالی مقدمه و اعتراف آنچه که نگارنده حقیر را به نوشتن این صفحات اندک و ناچیز تا حدودی
عنوان تحقيق: شيعه و مهدويت محقق: غلامرضا رفيعي وكيل پايه يك دادگستري پائيز 1382 باسمه تعالي
مقدمه و اعتراف آنچه كه نگارنده حقير را به نوشتن اين صفحات اندك و ناچيز تا حدودي دلگرم مينمايد اين است كه هدف از نگارش اين صفحات اندك، فقط در نهايت اختصار و آن هم به منظور كاربرد آن در امر تبليغ و تبيين مهدويت براي مخاطب غير شيعه در عرصه مراسم شكوهمند حج ميباشد. زيرا؛ سخن گفتن در خصوص موضوع و اعتقادي بس مهم چون «مهدويت» كه منشأ تأليف هزاران كتاب و رساله و مقاله گرديده است، آن هم در حداكثر 20 صفحه، بسيار دشوار است؛ ضمن آن كه مؤلفين هزاران كتاب و رساله و مقاله موجود، خود نيز در خصوص مهدويت اذعان داشتهاند كه نتوانستهاند جزء ناچيزي از حق مطلب را ادا نمايند. و اما «مهدويت»، تداوم وعد و موعود به خصوص ظهور موعود در تاريخ بشر و تاريخ اديان سابقهاي بسيار كهن دارد. مسئله ظهور موعود قطعاً منشأيي از وعد و موعود توسط پيامبران پيشين دارد زيرا بسياري از پيامبران پيشين نيز آمدن پيامبران ديگر را به مردم زمانه خود وعده ميدادند. شايد همين وعدهها و بشارتها در ميان پيامبران بزرگ نيز سبب شدهاند كه در ذهنيت هر يك از امتها، موعودي مورد انتظار شكل يافته است. اين مسئله، يعني بالاخره ظهور حتمي مصلح موعود در انتهاي زمان، به موازات اين كه جاي خود را در مباحث ديني و اعتقادي باز نمود در آثار ادبي و حتي ادبيات داستاني ملل و نحل مختلف قديم و جديد نيز راه يافت.(1) خلاصه آن كه، مهدويت يعني اعتقاد به ظهور مهدي(عج) و او همان مصلح موعود جهانيست كه همه اديان الهي در هنگامي كه زمين پر از ظلم و جور گردد و مردم از شدت بيدادگري طلب مرگ كردند ظهور و قيام او را براي برقراري حكومت عدل جهاني به جهانيان وعده دادهاند.(2)
عقيده شيعه در خصوص مهدويت مرحوم محمدرضا مظفر رحمه اله عليه در كتاب عقائد الاماميه پس از بيان عقيده شيعه در مورد تعداد امامان(ع) و ذكر اين كه نام دوازدهمين امام ابوالقاسم، محمدبنحسن المهدي(عج) ميباشد و وي در سنه 256 هجري متولد گشته است بر خلاف ساير ائمه، تاريخي را براي وفات آن حضرت(عج) ذكر ننموده و بلافاصله اظهار ميدارند كه اين امام دوازدهم، در عصر ما حجت غايب و منتظر است و سپس به شرح عقيده تشيع در مورد مهدي(عج) و مهدويت ميپردازد.(3)
گفتار اول - دلايل اثبات مهدويت در قرآن: در قرآن كريم درباره مسائل آينده و دوران و حوادث آخرالزمان و استيلاي خوبي و خوبان بر جهان و حكومت يافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصريح و سخن گفته شده است. اين گونه آيات را مفسران اسلامي طبق مدارك حديثي و تفسيري مربوطه به مهدي(عج) و ظهور آخرالزمان دانستهاند.(4) نويسنده كتاب خورشيد مغرب پس از انجام تحقيق و پژوهشي وافر در كتب و منابع مختلف حديثي و تفسيري شيعه و سني در اثبات مهدويت از طريق آيات قرآن كريم به ده آيه شريفه از قرآن استناد جسته و ذيل هر يك از آيات مذكور تفاسير و احاديث واره دال بر اثبات مهدويت را ذكر نموده است. لكن از آنجايي كه محدوديت نگارش اين مقاله مختصر مجال ذكر همه نظريات مفسرين شيعي و سنّي ذيل آيات مذكور و احاديث وارده را نميدهد ناگزير از بيان آيات دهگانه و توضيح مختصر در خصوص منابع حديثي و تفسيري ميباشيم. آيه اول: « و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » انبياء/105(5) ما در زبور داوود از پس ذكر (تورات) نوشتهايم كه سرانجام زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند. آيه دوم: « و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين » قصص/5(6) - ما ميخواهيم تا به مستضعفان زمين نيكي كنيم يعني آنان را پيشوايان سازيد و ميراث براي زمين. آيه سوم: « يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتي اللَّه بقوم يحبهم و يحبونه اذله علي المؤمنين اعزه علي الكافرين يجاهدون في سبيل اللَّه و لا يخافون لومه لائم... » مائده/5(7) - اي مؤمنان هر كس از شما از دين خويش بگردد زياني به دين خدا نخواهد رسيد زيرا كه خداوند دين خود را بيياور نخواهد گذاشت بلكه او مردمي پديد خواهد آورد كه ايشان را دوست ميدارد و ايشان او را دوست ميدارند، آن مردم، با مؤمنان خوشرفتار و نرمخو خواهند بود و با كافران سختگير و بيگذشت و آنان همواره ميكوشند و در راه خدا جهاد ميكنند و از سرزنش هيچ سرزنشگري باكي نخواهند داشت. آيه چهارم: « وعد اللَّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا... » نور/56(8) - خداوند آنان را كه گرويدند از شما و نيكيها كردند وعده داد كه به يقين ايشان را خليفه كند در زمين چنان كه از پيش بودند خليفه ساخت و دينشان را باز بگستراند آن دين كه بپسندد براي آنان و هم آنان را از پس بيمي كه دارند بيبيمي دهد و ايمني. آيه پنجم: « هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون » توبه/33(9) - او آن خداست كه رسول خويش را بفرستاد به راهنمايي و دين راست تا آن دين را پيروز گرداند بر همه دينهاي دگر هر چند بر مشركان دشوار آيد. آيه ششم: « ...لهم في الدنيا خزي و لهم في الاخره عذاب عظيم » بقره/114 - براي ايشان است در اين جهان خواري و در آن جهان عذابي بزرگ.(10) آيه هفتم: « ... و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل انه كان منصورا » اسراء/33 - و هر كس را بكشند به بيداد وارثان او را صاحب فرمان كرديم (كه هر چه خواهند بكنند: قاتل را بكشند، يا ديه ستانند، يا عفو كنند) و مباد كه كس به گزاف كسي را بكشد، كه خدا ياور خون بناحق ريخته است.(11) آيه هشتم: « بقيه اللَّه خير لكم ان كنتم مؤمنين... » هود/86 - بقيه اللَّه (ذخيره الهي) براي شما مردم، اگر مؤمن باشيد، از هر چيز و هر كس ديگر بهتر است.(12) آيه نهم: « يوم تأتي بعض آيات ربك لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل... » انعام/158 - روزي كه پارهاي از آيات پروردگار تو پديدار گردد، آن روز هيچ كس را - اگر از پيش ايمان نياورده باشد - ايمان و باور سودي نخواهد بخشيد.(13) آيه دهم: « فيها يفرق كل امر حكيم » دخان/4 - در شب قدر، همه امور را بر طبق حكمت به جاي خويش مقرر دارند. مقصود از اين آيت فرخنده تقدير امور است در شب قدر، در هر سال. و اين امر در ارتباط مستقيم است با حضرت ولي عصر(عج) و حضور ولايتي او در امت و در مجاري تقدير و در جهان كائنات.(14)
گفتار دوم - دلايل روايي در اثبات مهدويت: از نظر تشيع، مهدي از فرزندان فاطمه است و نه تنها ظهور او در آخرالزمان با احاديث متواتر از پيامبر(ص) قابل اثبات ميباشد بلكه عموم مسلمين نيز با اختلافات اندكي و با تكيه بر احاديث متواتر از پيامبر(ص) به طور اجماع آن را پذيرفتهاند. بنابراين مردود بودن اين شبهه كه شدت ظلم و ستم در حق شيعيان آنان را به ابداع مسئله به نام مهدويت وا داشته است آن قدر بيّن و روشن است كه ياوهسراياني كه اين شبهه را مطرح كردهاند خود بيشتر از همه به مردود بودن اين شبهه علم داشته و دارند؛ زيرا اين اعتقاد يعني مهدويت و ظهور مهدي(عج)، در زماني كه شيعيان تحت ظلم و ستم حكومت زمانه بودهاند شكل نگرفته است؛ مضافاً اين كه مطالعه تاريخ وم مستندات انكارناپذير آن به خصوص دعوي مهدويت در قرنهاي نخست اسلامي از جانب كيسانيها و عباسيين نيز مهر باطلي از نظر تاريخي بر فكر طراحان شبهه فوق زده است. 1- از پيامبر(ص) روايت شده است كه فرمود: «اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقي باشد خداوند مردي را برميانگيزد كه نام وي همچون نام من و اخلاقش چون خلق و خوي من و كنيهاش ابوعبداللَّه است و مردم بين ركن و مقام با وي بيعت ميكنند و فتوحاتي نصيب او گردد و همه اهل زمين گوينده لا اله الا اللَّه شوند، در اين هنگام سلمان فارسي برخاست و عرض كرد: اي رسول خدا(ص) (اين مرد) از ذريه كدام فرزند شماست؟ فرمود: از فرزندان اين پسرم و با دست مبارك خود به امام حسين(ع) اشاره فرمود».(15) 2- روايت معتبر دوم در اين باب نزد شيعه و تسنن اين است كه كنيه آن بزرگوار ابوالقاسم است كه همان كنيه پيامبر اكرم(ص) ميباشد. رسول خدا(ص) فرمودند: «مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است او بر اساس شيوه و روش من مبارزه ميكند آن گونه كه من بر اساس وحي مبارزه نمودم».(16) 3- روايت سوم از پيامبر(ص) اين كه: «او در آخرالزمان قيام به آئين (اسلام) مينمايد همچنان كه من در آغازِ اسلام قيامِ به آن نمودم».(17) 4- و بالاخره اين روايت كه پيامبر(ص) فرمودند: «در جهان جز فرمانروائي اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد».(18) يعني زمين از لوث كفر و نفاق پاك و پيراسته خواهد شد مانند شمش نقره خالص و ناب. اما در خصوص ادعاي تواتر احاديث معتبر در خصوص مهدويت و ظهور امام مهدي(عج)، احاديث نبوي در كتابها و اسناد عالمان مذاهب اسلامي، به اندازهاي فراوان است، كه كمتر به آن اندازه، درباره موضوعي ديگر، حديث رسيده است. اين واقعيت، يعني كثرت احاديث ياد شده و فراواني و گوناگونيِ راويان آن، در مآخذ و طُرُق رواي اهل سنت، به خوبي چشمگير است. و همين واقعيت باعث شده است، تا دانشمندان علم حديث، و حُفاظ بزرگ سنّي، جاي جاي، به متواتر «متواتر» بودن احاديث مهدي(عج)، تصريح كنند. حافظ ابوعبداللَّه گنجي شافعي (درگذشته 658 ه ق)، در كتاب «البيان»، ميگويد: تواترت الاخبار و استفاضت، بكثره رواتها عن المصطفي«ص» في امر المهدي«ع».(19) - احاديث پيامبر اكرم«ص»، درباره مهدي«ص»، به دليل راويان بسياري كه دارد، به حد تواتر رسيده است. حافظ معروف حديث، ابن حجر عسقلاني شافعي (درگذشته 852 ه ق) كه او را «حافظ عصر» خواندهاند، در كتاب «فُتح الباري»، كه در شرح «صحيح بُخاري» نوشته است، ميگويد: تواترت الاخبار، بان المهدي من هذه الامه، و ان عيسي - عليه السلام - سينزل و يصلي خلفه.(20) - احاديث متواتر رسيده است، كه مهدي از اين امت است، و عيسي«ع» از آسمان فرود خواهد آمد، و پشت سر مهدي نماز خواهد خواند. به جز اين دو عالم و محدث معروف، عالمان ديگري نييز به «متواتر» بودن احاديث نبوي، درباره مهدي، تصريح كردهاند، كه در مآخذ آمده است. ما از نقل آن تصريحات ميگذريم. و براي همين واقعيت است كه قاضي محمد شوكاني يمني، رساله خود را، در اين موضوع، «التوضيح في تواتر ما جاء في المنتظر و الدجال و المسيح» ناميده است. او در اين باره ميگويد: و جميع ماسقناه بالغ حذ التواتر، كما لا يخفي علي من له فضل اطلاع. فتقرر بجميع ماسقناه ان الاحاديث الوارده، في المهدي المنتظر، متواتره.(21) - همه اين احاديث كه آورديم به حد تواتر ميرسد، چنان كه بر مطلعان پوشيده نيست. بنابراين، با توجه به همه احاديث مذكور، مسلم گشت كه احاديث رسيده، درباره مهدي منتظر، متواتر است. اين موضوع، كه مسئله مهدي، مسئلهاي اسلامي است و قطعي، به اندازهاي مسلم است و مشهور، كه حتي لغتنويسان و واژهشناسان اهل سنت نيز، در ذيل كلمه «مهدي»، آن را مطرح كردهاند. از جمله، جمال الدين ابن منظور افريقي مصري (درگذشته 711 ه ق)، در لغتنامه بزرگ و معتبر خويش (لسان العرب)، چنين ميگويد: المهدي، الذي قد هداه اللَّه الي الحق. و قد استعمل في الاسماء، حتي صار كالاسماء الغالبه. و به سمّي «المهدي»، الذي بشر به النبي - صلي اللَّه عليه و سلم - انه يجي في آخر الزمان. - مهدي، يعني: كسي كه خداوند راه حق را به او نشان داده است. اين كلمه (كه از نظر دستوري، «وصف» است)، به صورت اسم به كار رفته است (و اشخاص را به آن نامگذاري كردهاند)، تا جايي كه علم بالغلبه شده است. و همين كلمه (مهدي)، نام كسي است كه پيامبر«ص»، مژده داده است كه در آخر الزمان ميآيد. همچنين محدث و اديب و واژهشناس معروف عرب، مجد الدين ابن اثير شافعي (درگذشته 606 ه ق)، در كتاب «النهايه»، و مرتضي زبيدي حنفي (در گذشته 1205 ه ق)، در فرهنگ «تاج العروس»، اين موضوع را ياد كردهاند. زبيدي در آخر، جمله دعا را نيز افزوده است: جعلنا اللَّه من انصاره.(22) - خداوند، ما را از جمله ياران مهدي قرار دهد!
گفتار سوم - دلايل عقلي در اثبات مهدويت: از نظر تشيع در حالي كه دين اسلام، خاتم و اكمل اديان الهي ميباشد در ممالك اسلامي (تا چه رسد به ممالك غير اسلامي) بسياري از احكام اسلامي به صورت تعطيل درآمده است و نشر قبايح و بيدادگري و ظلم بر عدالتگستري و اجراي احكام ناب اسلام عينيت يافته است و اين در حالي است مسلمانان را از دين ديگري بينياز ميدانند. با توجه به اين اوضاع و احوال بايد منتظر فرجي باشيم كه دين اسلام را به همان قدرت و تمكن اوليه برساند و اين جهان فرو رفته در گردابهاي ظلم و فساد را اصلاح كند. مضافاً اين كه از نظر عقلي هم ممكن است دين اسلام با اين اختلافاتي كه مسلمانان در خصوص قوانين و احكام آن با يكديگر دارند و هر مذهب و فرقهاي خود را درست و ديگران را منحرف شده از راه صحيح و درست ميداند به آن قوت و سيطرهاي برساند كه همه مردم جهان را فرا گيرد.(23) در صورتي كه مسلمانان، هنوز همان بدعتها و تحريفها در قوانين و گمراهي در ادعاهاي خود را دارند. بنابراين از نظر عقلي برقراري حاكميت عدل الهي و فراگير كه به وعدههاي پيامبر(ص) و پيامبران پيش از او جامه عمل بپوشاند و تمامي انحرافات و كژيهاي نسبت داده شده به دين مبين اسلام را بزدايد و وحدت كلمه را در ميان مسلمانان به وجود آورد؛ ظهور مهدي موعود و منجي عالم بشريت را از عقلي و منطقي تخلفناپذير مينماياند. البته در خصوص شخص حضرت مهدي(عج) و حيات وي بين شيعه و بعضي از فرق اسلامي اختلاف نظر وجود دارد منجمله اين كه از نظر تشيع مهدي موعود و مورد انتظار همه جهانيان، شخص معين و از قبل شناخته شده است كه در تاريخ 256 ه متولد شده و تاكنون هم زنده است او فرزند امام حسن عسگري(ع) ميباشد و نامش محمد است. مهدي بودن اين شخص از خود پيامبر و ائمه به نص وعده شده كه در صفحات قبل به مهمترين احاديث و روايات وارده از قول نبي اكرم(ص) و متواتر بودن آنها پرداختيم. اصل امامت كه همانند نبوت لطفي است كه از جانب خداوند متعال ميباشد اقتضاء دارد كه در هر عصري، امامي هادي به جاي پيامبر باشد و زمين هرگز از حجت خدا خالي نباشد اگرچه اين امام و حجت خدا از منظر مردم مخفي باشد. از مباحث اختلافي مطروحه توسط ديگران اين است كه چگونه ممكن است كسي از سال 256 هجري تاكنون زنده باشد. در پاسخ به اين سئوال بايد گفت وقتي امامت ائمه پس از پيامبر و نبوت وي به عنوان حجت خدا اجتناب ناپذير است و در حالي كه روز ظهور مهدي موعود از اسرار الهي و هيچ كسي جز خداوند متعال به آن روز عالم نيست مسلماً حيات و بقاي مهدي(عج) در اين مدت طولاني معجزهاي است كه خداوند برايش قرار داده است و عمر طولاني حضرت مهدي چيزي نيست كه منظر قدرت لايزال الهي غيرممكن باشد. از سوي ديگر طولاني شدن حيات او بيش از يك عمر طبيعي، يا اين كه اساساً اين حيات را هم جزء عمر طبيعي دانستهاند، چون فن طبابت مانع اين كار نيست و آن را محال نميداند منتهي بعداً نتوانست به آنچه چه كه عمر انسان را زيادتر ميكند دست يابد، وانگهي ناتواني علم طب از كشف رمز طولاني شدن عمر، سبب محال بودن آن نميشود چون خداوند قادر به اين كار ميباشد. ضمن آن كه حتي قرآن كريم نيز با نشان دادن عمر طولاني حضرت نوح و زنده بودن حضرت مسيح(ع) مسئله طول بقاء مهدي(عج) را نيز حل كرده است.(24)
منابع و مآخذ قرآن كريم نهجالبلاغه حكيمي، محمدرضا، خورشيد مغرب (غيبت، انتظار، تكليف)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1381. كوراني، علي، (ترجمه عباس جلالي)، عصر ظهور، شركت چاپ و نشر بينالملل، تهران، 1382. مظفر، محمدرضا، عقائد الاماميه (ويژگيهاي فكري شيعه، ترجمه كاظمي خلخالي)، انتشارات حضور، قم، 1380.
1) براي مطالعه بيشتر در خصوص اين موضوع رجوع كنيد به كتاب دايره المعارف فارسي، ج 2، ص 1830. 2) براي مطالعه بيشتر در خصوص توصيف آخرالزمان كه مقارن ظهور حضرت مهدي(عج) خواهد بود بهترين سند خطبههاي 100، 138 و 182 كتاب شريف نهجالبلاغه است. 3) ويژگيهاي فكري شيعه (ترجمه عقائد الاماميه، تأليف محمدرضا مظفر)، ترجمه كاظم خلخالي، ص 120. 4) حكيمي، محمدرضا، خورشيد مغرب، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377، ص 114. 5) شيخ طبرسي در كتاب تفسير مجمعالبيان، ج 7، صص 7-66 و عليابنابراهيم در تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 464 متذكر دلالت اين آيه در خصوص اين كه وارثان زمين، اصحاب مهدي(عج) در آخرالزمان ميباشند گرديدهاند. 6) همان مأخذ. 7) همان مأخذ (اين آيه درباره قائم و اصحاب او نازل شده است همانان كه در راه خدا جهاد كنند و از هيچ چيز پروا ندارند). 8) در خصوص دلالت اين آيه بر شيعيان حضرت مهدي(عج) و ظهور آن حضرت مراجعه كنيد به: مجمعالبيان، ج 7، ص 152، همچنين تفسير البرهان، ج 3، ص 147. 9) براي ديدن شرح و تفسير اين آيه شريفه و دلالت آن بر حضرت مهدي(عج) و قيام وي مراجعه كنيد به: رشيدالدين ميبدي، تفسير كشف الاسرار، ج 4، ص 119 الي 120. 10) همان منبع، ص 325. 11) نورالثقلين، ج 3، ص 163 (نقل قول حويزي از امام محمدباقر(ع) مبني بر دلالت اين آيه بر قيام حضرت مهدي(عج) و گرفتن انتقام خون امام حسين(ع). 12) همان منبع، ص 390 (نقل قول از امام جعفر صادق(ع) و نقل قول شيخ ابومنصور طبرسي در كتاب الاحتجاج از علي(ع) و نقل قول شيخ صدوق در كتاب اكمال الدين از امام محمدباقر(ع) كه اين آيه مخصوص حضرت مهدي(عج) ميباشد). 13) براي ملاحظه دلالت اين آيه مبني بر آن آيت مورد انتظار حضرت قائم(عج) است به قول شيخ صدوق از امام جعفر صادق(ع) در كتاب تفسير البرهان، ج 1، ص 564، تأليف سيد هاشم بحراني مراجعه نماييد. 14) چون مجال ذكر همه منابع روايي و تفسيري نميباشد در خصوص تفاسير معتبر اهل سنت و دلالت آيات متعدد قرآن كريم بر حضرت ولي امر(عج) ميتوان به كتب تفسيري اهل سنت ذيل مراجعه نمود: 1- تفسير غرائب القرآن نظام نيشابوري 2- تفسير الكشف و البيان ابواسحاق ثعلبي 3- تفسير كشاف جاراللَّه زمخشري 4- تفسير كشف الاسرار رشيدالدين ميبدي 5- تفسير مفاتيح الغيب فخر رازي 6- تفسير الدر المنثور جلال الدين سيوطي 7- تفسير المنار شيخ محمد عبده مصري 8- تفسير روح البيان اسماعيل حقي 9- تفسير روح المعاني شهاب الدين آلوسي بغدادي 10- تفسير جواهر طنطاوي مصري. 15) بيان شافعي، ص 129 (به نقل از: كوراني، علي، عصر ظهور، انتشارات شركت چاپ و نشر بينالملل، 1382، ص 359). 16) همان مأخذ. 17) بهار، ج 51، ص 78 (به نقل از: كوراني، علي، عصر ظهور، انتشارات شركت چاپ و نشر بينالملل، 1382، ص 359). 18) ملاحم و فتن، ص 66، (به نقل از كوراني، علي، عصر ظهور، انتشارات شركت چاپ و نشر بينالملل، 1382، ص 359). ضمناً از اميرمؤمنان روايت شده است كه فرمود: «او (قائم) رأي و نظر را از قرآن ميگيرد، آنگاه كه ديگران قرآن را بر رأي و انديشه خود باز ميگردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان ميدهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوي شده، زنده ميكند». به اين معنا كه حضرت مهدي(عج) از قرآن پيروي نموده و مانند منحرفان، تفسير آن را تحريف نميكند (همان منبع). 19) منتخب الاثر، ص 5، پانوشت (به نقل از: حكيمي، محمدرضا، خورشيد مغرب، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377، ص 81). 20) همان منبع. 21) همان منبع. 22) لسان العرب المحيط، ج 3، ص 787 (به نقل از: حكيمي، محمد رضا، خورشيد مغرب، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377، ص 82). 23) مظفر، محمدرضا، عقائد الاماميه، ص 132. 24) همان منبع، ص 133. |