متن کامل
عنوان تحقیق: «أحادیثی توهینآمیز به مقام پیامبران الهی» در مجامع روائی اهل سنّت خواهر: ش. جاودان تیر ماه 1379 ه. ش «پیامبر اسلام از نظر آیات و روایات» مقام نبوت و رسالت در موقعیت و مرحلهای است که نم
عنوان تحقيق: «أحاديثي توهينآميز به مقام پيامبران الهي» در مجامع روائي اهل سنّت خواهر: ش. جاودان تير ماه 1379 ه. ش
«پيامبر اسلام از نظر آيات و روايات» مقام نبوت و رسالت در موقعيت و مرحلهاي است كه نميتوان با مقياس فكري و عادي بشري سنجيد و اين مقام از نظر مقدمات عقلاني و اخلاقي و رواني آن چنان آمادگي و شايستگي ميخواهد كه اگر كسي ببه مرحله كمال انساني نرسد نميتواند بدان مقام الهي و آسماني نائل در قرآن مجيد ضمن آياتي چند با اين حقيقت اشاره شده است و در اين آيات پيامبران در سطح عاليتري معرفي گرديده و براي آنان و به خصوص براي پيامبر اسلام امتيازات خاصي بيان شده است كه اينك براي شناخت مقام نبوت از نظر قرآن مجيد از اين آيات در اينجا ميآوريم. 1- « اللّه يصطفي في الملائكه رسلا و في لناس (1)» خداوند از فرشتگان و از افرابشر رسولان و پيامبراني برمي گزيند. 2- « اللّه اعلم جنب يجعل رسالته (2)» خداوند داناتر است كه رسالت خويش رابه عهده چه كس قرار دهد. 3- « يا صالح قد كنت فينا مرجواقبل هذا (3)» اي صالح! قبل از ادعاي نبوت اميدها و انتظارهايي از تو داشتيم و قوم نمودر اثر رشد و كماليكه در وجوتو مشاهده مينمومنتظر آن روز بودند كه اين مردم رابه شما همراه ترقي و تعالي رهبري كني. نبوت و عصمت: از آيات متعدقرآن مجيد استفاده ميگردد كه پيامبران از هر گناه و خطا معصوم و از هر لغزش مصون ميباشد: اولئك الذين هدي اللّه اقتده (4)» اينها كساني هستند كه خداهدايتشان نموده است تو نيز از هدايت آنان پيروي كن. روايات فراواني كه از رسول خداو ائمه هدي (ع) در مدارك اصلي نقل گرديده است همان مطالبي راكه از آيات استفاده ميگرديد تأييد ميكند آمادگي رسول خدا(ص) و عبادت و پرستش او راكه قبل از دوران بعثت انجام ميداتثبيت مينمايد كه اينك نمونه هايي از اين روايات رادر اينجا ميآوريم. 1- ابن سعد در طبقات از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه از دوران آدم نطفه من از راه ازدواج مشروع و نكاحي كه طبق دستور آسماني باشد منعقد گرديده است نه از راه غير مشروع «خرجت من لدن آدم من نكاح غير سفاح(5).» 2- اميرالمؤمنان (ع) در خطبه قاصعه كه يكي از جالبترين فصيحترين خطبههاي نهج البلاغه است درباره رسول اكرم (ص) ميگويد: از روزي كه دوران شير خوارگي رسول خدابه پايان رسيد خداوند متعال بزرگترين فرشتهاي از فرشتگانش رامأمور ساخت تا قرين و هم نشين پيامبرش گرديد و او راشب و روز به راه و رسم او صاف نيك و اخلاق پسنديده آشنا ميساخت(6). 3- فخر رازي در تفسير آيه «ان اتبع الا ما يوفي اليّ» ميگويد كه رسول خدابه جز وحي دستور نميداو ابداباجتهاو رأي و نظريه خويش عمل نميكرد. 4- همانا مطلب رابخاري نيز در صحيح خوتأييد كرده و در موراينكه گفتار(7)و عمل رسول خدا(ص) از وحي سرچشمه ميگرفت باب مخصوص بدين عنوان؟ ساخته است كه اگر از رسول خدااز آنچه به او در آن باره وحي نازل نگرديده بوسوال ميشد آن حضرت جواب نميداو يا ميفرمونمي دانم و يا ميگفت هنوز حكم آن ثابت نشده است تا اينكه در آن موربر وي وحي نازل ميگرديد و آن حضرت از راه رأي و مقياس چيزي ميگفت به دليل آيه شريفه «انا انزلنا اليك الكتاب بالحق لعكم بين الناس بي اراك اللّه(8). «نبوت از ديدگاه صحام» آنچه در فصل گذشته ذكر شد خلاصهاي بواز آياتي كه درباره پيامبران به خصوص درباره پيامبر اسلام در قرآن مجيد وارگرديده و وايات صحيحي كه از پيشوايان اسلامي نقل شده است و ميتوان از اين آيات قرآني و روايات معتبر ديني قيافه واقعي پيامبران را از نظر اخلاقي و ايماني تماشا نموو سيماي دوران پيش از نبوت و بعد از نبوت آنان رابه راهنمايي اين آياتو روايات شناخت شخصيت عظيم و موقعيت ويژه آنان رادر ذهن خوترسيم نموپاكي، نذاهت، قدس، عظمت، عصمت و معصوميتشان رااز هر نوع گناه و آلودگي اثبات كر ولي به علل خاصي كه بعداذكر خواهد شد تعريف كنندگان تاريخ اسلام أنبياء رابا قيافه و سيماي ديگري به ما معرفي ميكنند نه تنها براي پيامبران عصمتي ثابت نگرديده و انبياء با پاكي و نذاهت معرفي نشدهاند بلكه مقام نبوت به خصوص در صحام آنچنان كنترل داده شده است و آنچنان نسبتهاي ناروابه ساخت مقدس انبياء دادهاند كه قيافه واقعي آنان رامسخ نموده و از افراعادي و معمولي هم پستتر معرفي كردهاند و آنان رادر رديف افراعياش و هوسران كه در برابر شهوت راني و اعمال هواو هوسشان هيچگونه مانع و رادع اخلاقي و معنوي وجوندارقلمدانمودهاند. مهمتر اينكه در كتب صحام اهل تسنن نه تنها قيافه پيامبران گذشته واقعيت خورااز دست داده و به صورت مضحك و مسخرهآميزي خونمائي كرده است بلكه قيافه واقعي پيامبر اسلام نيز عوض گرديده و آن سيماي روحاني و معنوي و آن اخلاق ملكوتي و آسماني به صورت ديگري كه با واقعيات و با آيات قرآن مجيد تطبيق نميكند ترسيم شده است. بررسي و مطالعه احاديثي كه در صحام راجع به گوشه هايي از زندگي پيامبر اسلام نقل گرديده است اين حقيقت رابر ما روشن ميكند و اين تحريف واقعيت و تغيير حقيقت راتأييد مينمايد كه: دروغ سازي و شايعهپردازي درباره پيامبر اسلام از زمان خوآن بزرگوار شروع گرديده و در حال حيات پيامبر (ص) افرازادي در أثر حب و بغض و يا علل و جهات ديگر دروغهايي ساخته و شايعه هايي خلاف واقع رانسبت به رسول خدامنتشر مينمودند تا جائي كه رسول اكرم (ص) در بالاي منبر علنا مردم رااز وجوچنين افرادروغ سازي؟ و فرمو «لا تكذبو من كذب علي فليج النار» مردم بر من دروغ نبنديد و هر كس بر من دروغ ببندجايگاهش آتش است. انگيزه جعل اين حديث: پس از دوران زندگي آن حضرت اين علل و دواعي رو به فزوني گذاشت و به موازات فاصله مردم از دوران قبل از نبوت پيامبر چگونگي آغاز وحي زندگي داخلي و خانوادگي وي، طرز رفتار و معاشرتش با مسلمانان و خلاصه تمام جهات و جوانب زندگي آن بزرگوار طبق هدفها و آمال مردم رنگآميزي ميشد و هر كس براي عقيده و هدف خويش از زندگاني پيامبر (ص) مايه ميگرفت تا دوران معاوية اين مسأله شكل مينموو وضع بدين منوال پيش ميرفت تا اينكه اين مسأله شكل اساسيتر و خطرناكتري به خوگرفت. و به دستور وي كارخانههاي حديث سازي به كار افتامعاويه براي اغراض و هدفهاي گوناگون از جمله براي سرپوش گذاشتن به اعمال غير اسلام خوو تحميل كردن رياست فرزندش بر مسلمانان هر نوع فعاليتي مينمودر پيشبراين اهداف و اغراض از اين كارخانههاي حديث سازي به بهترين وجهي بهره برداري نموو با اين گونه حديثهاي ساختگي ميخواست شخصيت پيامبر راكوچك جلوه دهد تا با شخصيت خوو فرزندش هم سطح و هم افق گرداند و شخصيت پيامبر رادر اذهان مردم آنقدر تنزل دهد تا مررابراي پذيرفتن خلافت و رهبري فرجنايتكاري مثل يزيد آماده و راه رابر خلافت وي هموار ساز پس از معاويه زماداران ديگر نيز چون وضع موجورابه نفع خوديدند و وجوچنين حديثها رادر تحكم پايه و اساسي خلافت و سلطنت خويش مؤثر دانستند در حفظ و حراست اين حديثها سعي و كوشش كرده و سر و سامان بيشتري به آنها دادند. اين احاديث ساختگي دست به دست ميگيرند تا با كتابها منتقل شد و در پيشاپيش همه كتابهاي حديث (صحيح بخاري) و «صحيح مسم» قرار گرفت و از آنها به كتب حديث، تاريخ و تفسير نقل گرديده و گاهي به كتب شيعه نيز راه يافت و بعضي از مؤلفين شيعه نيز بدون توجه و بدون نقد و بررسي پارهاي از اين مطالب رابه عنوان نقل حديث و تاريخ و تفسير آيات در كتابهاي خوآوردهاند. و اينك براي شاهد گفتار چند نمونه از احاديثي كه در صحاح نسبت به پيامبران گذشته نقل گرديده است ميآوريم سپس به ياري پروردگار به نقل و بررسي احاديثي كه درباره پيامبر اسلام در صحاح آمده است ميپردازيم.
«دروغ گفتن حضرت ابراهيم و محروميت وي از مقام شفاعت» ابو هريره از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه ابراهيم دروغ نگفت مگر در سه موردو مورد از اين سه دروغ براي خدابود كه گفت (اني سقيم) دبل فعله بيكرهم و دروغ سومش درباره (ساره) بوآنگاه كه وي به همراهي ساره كه زيباترين زنان بوبه كشور پادشاه زورگوئي وارگرديد. ابراهيم در آنجا به ساره گفت: اگر اين مرستمگر بداند كه تو همسر من هستي تو راه زور و اذيت از من ميگيراگر ارتباط تو رابا منت سوال كربگو كه من خواهر وي هستم زيراتو از نظر اسلام و عقيده خواهر مت هستي و من در روي زمين غير از تو و خودم مسلماني سراغ ندارم اتفاقا مأمورين، ساره را ديدند و به پادشاه رساندند كه به شهر تو زن زيبائي آمده است كه نبايد بجز تو همسر كسي گردد. او دستور داساره راحاضر كنند و چون خواستند او رابياورند ابراهيم به دعا و نماز مشغول گرديد و چون چشم شاه به رخسار زيباي ساره افتاد نتوانست خودداري كند و دست به سوي ساره دراز نمود در همان حال دستش خشك گرديد به ساره گفت از خدابخواه دست مرابه حال خوبرگرداند(9). باز در صحاح آمده درباره جريان شفاعت پيامبر (ص) در ضمن حديث مفصلي كه ابوهريره با مضمونهاي مختلف از رسول خدا(ص) نقل ميكند چنين آمده است كه: اهل محشر براي استمداو طلب شفاعت به نزپيامبران ميروند و هر يك از پيامبران يكي از گناهان و لغزشهاي خورابيامي آورو از شفاعت نموده اعتذار ميكند و مردم رابه سوي پيامبر بعدي مي
«پيامبر جنايتكار يا كور شدن عزرائيل» ابو هريره گويد: يا رسول خدا(ص) فرموملك الموت از طرف خداوند به نزطوس آمد تا او را قبض روح كند موسي به مقام دفاع درآمد و سيلي محكمي به صورت عزرائيل نواخت كه در اثر آن سيلي چشم وي كور شد و به سوي خدابرگشت و عرض نمود خدايا مرابه نزد بندهاي فرستادهاي كه؟ مردن ندارد خداچشم عزرائيل رابه او برگرداند و دستور داد كه به نزد موسي برگرد و به وي بگو! كه دست خود رابه پشت بگذارد و به تعداد هر موئي كه در زير دستش قرار بگيريكسال عمر به وي ميدهم. چون عزرائيل به نزموسي برگشت و جريان رابه وي گفت موسي عرضه داشت خدايا بعد از اين همه عمر آخرش چيست؟ فرمو آخرش مرگ است. عرض كر بنابراين همين حالا آماده مرگم و از خداوند خواست كه او رابه زمين بيت المقدس نزديك كند و در همان جا قبض روح گردد.(10) در اين حديث مطالبي هست كه نه با مقام الوهيت سازش دارو نه مضمون اين حديث با مقام ملائكه و موقعيت پيامبران وفق ميدهد زيرا: 1- چگونه ممكن است خداوند بندهاي رابه مقام نبوت انتخاب كند و با سمت «كليم اللهي» فقثمرش گرداند كه مانند مردم خودخواه و متكبر بدون جهت و علت معقول و مشروع كسي رابزند و چشم او راكور كند آنهم كسي كه از طرف پروردگار مأمور شود. 2- موسي بن عمران كه چنين جنايتي رابه جاي عتاب و عقاب از طرف پروردگار مورد عنايت بيشتري نيز واقع گرديد و مژده هزاران سال عمر به وي داده شد يك سيلي ظالمانه و اين همه جايزه!! 3- ما از نكار و حشر يك و از افرامتكبر و متبحر مانند فرعون و نمرود روي اين جهت تبري ميكنيم و آنان رادشمن خدامي دانيم كه در برابر او امر خداو پيامبران او به عناو لجاجت برخاستند و دست ربه سينه انبيا زدند و آنان راموراهانت و بي احترامي قرار دادند. اگر اين حديث رابدين صورت كه نقل گرديده بپذيريم فرقي در ميان موسي و فرعون باقي نميماند زيراكاري راكه فرعون در برابر فرستاده خدا(موسي) انجام داده بود خوموسي نيز از همان روش پيروي نموده است و به فرستاده خدا(ملك الموت) با اهانت جواب رد داده است. به هر حال با اين همه ايراو اشكال كه در اين حديث وجودارجالب اين است كه «مسلم» در صحيح خواين حديث رادر باب فضائل موسي نقل نموده است ولي ما نميدانيم براي پيامبر اين چه فضيلتي است كه يكي از فرشتگان مقرب رادر موقع انجام وظيفه و ابلاغ امر پروردگار با سيلي بزند و چشم او راكور كند.
«سوغات شراب براي رسول خدا(ص)» به حديثي كه احمد بن حنبل در مسند خودر اين زمينه نقل كرده توجه كنيد كه پيامبر اكرم از دقت مشروب خواري نيز بدور نمانده است ولي سازندگان حديث چون ديدهاند كه مسئله حرمت شراب از مسائلي است كه صريحا در قرآن مجيد آمده است و نميتوان گفت كه رسول خداحتي در آخر عمرش هم شراب ميخورد لذامي خوارگي رسول خدارابه دوران قبل از تحريم محضر دانستهاند و از نافع چنين آوردهاند كه پدرش كيان در زمان پيامبر تجارت مشروب داشت و در يكي از سفرهايش از شام چند مشك شراب براي فروش به مدينه آورده بوبه خدمت پيامبر (ص) آمده عرضه داشت يا رسول اللّه براي تو شراب خوبي آوردهام رسول خدا(ص) فرمو كسان! پس از آنكه مسافرت كردي شراب خوردن حرام و ممنوع گرديد.
«موسي لانه مورچهها راآتش ميزند» ابو هريره نقل ميكند كه مورچهاي پاي يكي از پيامبران رانيش زد آن پيامبر هم ناراحت شد و دستور داكه لانه مورچهها راآتش زدند در اين هنگام از طرف خداوند توبيخي به دين صورت صادر گرديد كه: اي پيامبر آيا به جهت نيش زدن يك مورچه امتي راكه تسبيح خدامي گويند آتش ميزني؟!(11) و بنا به مزمون حديث ديگري كه در صحيح ترمذي آمده است و قسطلاتي و ابن حج نيز آن راتأييد نمودهاند اين پيامبر قسي القلب كه هزاران مورچه و ذي روح رابه جرم نيش زدن يك مورچه به آتش كشيده است همان «موسي» پيامبر خدابوده است.(12)«حديث توهينآميز به ساحت مقدس سليمان پيامبر» أبو هريره روايت ميكند: «سليمان بن داوعهد كرهر آينه شبانگاه با صد زن مباشرت كنم كه هر يك فرزندي رابه دنيا آوركه در راه خداكار زار كند. فرشته به او گفت: بگو اگر خدابخواهد ولي او نگفت و چون شبانه با آنان مباشرت كرتنها يكي از آن صد زن نيمي از انسان رابه دنيا آورد. ابو هريره گويد: پيامبر فرمواگر لفظ «اگر خدابخواهد» رابه زبان جاري كرده بوگناهي از او سر نزده و اميد به قضاي حاجتش ميرفت.(13) احاديث توهينآميز به ساحت مقدس پيامبران قبل از بعثت: در اين فصل ميخواهيم قيافه پيامبر اسلام رااز ديدگاه صحاح بشناسيم در دوران قبل از بعثت، نسبتهاي ناروائي كه صحاح در اين دوران به پيامبر اكرم داده اند از جمله: 1- در صحيح مسلم پدر و مادر پيامبر رامشرك معرفي نموده و چنين نقل ميكنند: مردي بوبه رسول خدا(ص) عرضه داشت يا رسول خداپدر من در كجاس؟ پيامبر او راصداكرد و فرمود: پدر تو در آتش است چون آن مرد رفت پيامبر او راصداكرد و فرمود: پدر من و پدر تو هر دو در آتش هستند.(14) 2- ابو هريره ميگويد: پيامبر (ص) قبر مادرش رازيارت نمود و گريه كرد و كساني راكه در اطراف آن حضرت بودند به گريه انداخت آن گاه رسول خدا(ص) فرمو من از پروردگارم اجازه خواستم تا درباره مادرم طلب مغفرت كنم چنين اجازهاي به من داده نشد و از خدادر خواست كردم اجازه دهد تا قبر مادرم رازيارت كنم اين در خواست مراپذيرفت شما نيز قبرها رازيارت كنيد كه زيارت قبور يادآور مرگ است.(15) سازندگان اين دو حديث خواستهاند بار سنگين ننگ خانوادگي و پدران خويش راكه در جبهههاي جنگ در راه تحكيم و حفظ آئين شرك و بت پرستي ميجنگيدند افرادي راكه در مقابل قرآن و پيامبر ايستادگي نموده و با شدن به عالم ديگر رخت بر بستند، آري سازندگان اين احاديث خواستهاند ننگ خانوادگي خورابدين صورت بر طرف سازند و اين عقده حقارت رابه دينگونه حل نمايند كه پدر و مادر رسول خدارابا پدران خويش در يك صف و در يك رديف قرار دهند. آيا رسول خداگوشت حرام ميخور! عبداللّه بن عمر از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه آن حضرت قبل از دوران نبوت و بعثت (با زيد بن عمر و بن نفيل) در دامنه كوه بلدح ملاقات نموو براي وي سفرهاي پهن كركه در آن سفره گوشت هم وجوداشت و (زيد) از خوردن آن گوشت ابا و امتناع ورزيد و علت اين خودداري راچنين بيان داشت كه: من از اين گوشتهايي كه شما به نام بتها و انصاب خوذبح ميكنيد نميخورم و من فقط از گوشت حيواناتي كه به نام خداذبح ميگردتناول ميكنم(16). و حديثي ديگر آمده است و در مسند احمد بن حنبل از نوفل بن هشام بن سعد بن زيد آورده است كه: رسول خدابا ابو سفيان مشغول خوردن از آن گوشت بودند و از زيد دعوت نموكه او نيز بخورد ولي زيد نه تنها خودش از خوردن آن امتناع ورزيد بلكه رسول خدا(ص) هم در اين عمل از وي پيروي كرو از آن روز به بعد تا دوران انصاب و انصام ذبح ميگرديد ترك نمود(17). مورخان و شرح حال نويسان نيز كه در قرن بعدي آمدهاند اين مطلب رااز اين دو مدرك به اصطلاح معتبر و صحيح گرفته و در كتابهاي خونقل نموده اند(18).
«احاديث توهينآميز بعد از بعثت» «اشتباه رسول خدادر نماز» در صحاح نقل گرديده كه رسول خداگاهي در نماز سهو و اشتباه مينموو گاهي در ركعات نماز كم و زيامي كرو گاهي نيز اصلا نماز چهار ركعتي رادو ركعت ميخواند. ابو هريره نقل ميكند كه رسول خدايكي از دو نماز مغرب و عشاء رابا ما ميخواند و در سر دو ركعت سلام نماز راداو از جاي خوبلند شد و مانند آدم خشمناك به درخت خشكي كه در وسط مسجد انداخته شده بوتكيه نموو دست راستش راروي دست چپش گذاشت مردم گفتند آيا نماز كوتاه شده است؟ ابوبكر و عمر نيز در ميان مردم بوده ولي ترس مانع گرديد كه آنان با پيامبر در اين موضوع گفتگو كنند از مان مردم مردي به نام (ذواليدين) كه دستهايش بلندتر بوعرضه داشت: يا رسل اللّه آيا نماز رافراموش كردي يا كوتاه گرديده است رسول خدافرمونه نماز كوتاه شده است و نه من فراموش كردهام آنگاه رسول خداسوال كرآيا جريان آنچنان است كه ذواليدين ميگويند عرضه داشتند بلي آنگاه رسول خدادر صف ايستاو آن ركعاتي كه نخوانده بجاي آورد و سلام نمز راداد.(19). «شركت نمودن رسول خدادر نماز با حال جنابت» ابو هريره نقل ميكند كه «اقامه نماز گفته شد و صفهاي جماعت منظم گردرسول خدا(ص) براي انجام دادن نماز در مسجد حاضر شد هنگامي كه در محراب قرار گرفت و ميخواست نماز راشروع كند به يادش آمد كه او جنب است آنگاه به ما فرمو: شما در جاي خوبايستيد و صفها رابه هم نزنيد و به خانه برگشت و غسل نمودر حاليكه قطرات آب غسل از سر و صورتش ميريخت به مسجد آمد و به نماز ايستاد آنگاه ما نماز رابا او به جاي آورديم...(20). «آيا رسول خدا آيات قرآن رافراموش ميكند؟! از عايشه نقل ميكنند كه پيامبر اكرم صداي مردي راكه در مسجد قرآن ميخواند شنيد و فرمود خدابر وي رحمت كند كه فلان و فلان آيه رابه ياد من انداخت كه از فلان سوره ساقط كرده بودم(21). و در حديث ديگري كه باز در صحين آمده است به جاي اسقطها انسيتها به كار رفته است يعني فلان آيات راكه فراموش كرده بودم او به يامن انداخت(22). اين حديث از دروغهاي روشن و صريحي است كه نه با عقل سازش داو نه قرآن و سنت آن رامي پذيرزيرا.. كس كه در مقام نبوت آياتي راكه بر وي نازل گرديده است فراموش كند و نتواند آنچه راكه معجزه جاوداني مذهب و آئينش ميباشد حفظ كند مسلم است كه چنين شخص در تبليغ رسالت خودش مورشوق و اعتمانخواهد بوو به مقام رسالت صلاحيت نخواهد داشت و براي اهميت اين موضوع است كه در قرآن مجيد نسيان و فراموشي در آيات از پيامبر نفي ميكند و ميگويد: «ستغفرك فلانسن» ما تو راخوانا به قرآن ميكنيم و هيچ فراموشي نميكني آري اين آيه نيز حديث موربحث رامحكوم ساخته و حفظ رسول خدارادرباره آيات قرآن تضمين ميكند. «احاديث ديگر» در نهايت اين بحث و تحقيق من منابع بعضي از احاديث توهينآميز به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) كه در صحاح اهل تسنن آمده ذكر خواهم كرد و از مطالب و حتي آن احاديث صرف نظر ميكنم زيراقباحت اين سخن به قدري روشن است كه حتي خوعلماي اهل سنت و شارحان «صحيحين» نيز به آن اعتراف دارند و اهانت بودن اين نسبت رابه مقام نبوت و قبح اين جريان رادرك كردهاند تا آنجا كه به مقام توجيه و تأويل آن برآمده و علتهاي خشك و اشمئزاز آوري ذكر نمودهاند و در واقع به عذرهاي بدتر از گناه مرتكب شدهاند. 1- رسول خداايستاده بول مي كند(23) 2- آوازه خواني در خانه پيامبر(24) 3- رسول خداهمسر خويش رابه تماشاي رقاصها دعوت ميكر!!(25) 1- سنن ابن حاجه ج 2 ص 938 باب الغناء والدف حديث 1898/2. حدثنا ابوبكر بن ابي شبيه ثنا أبو اسامه عن هشام بن عروه ن ابيه عن عايشه قالت دخل علي ابوبكر و عندي جاريتنا في جواري الانصار نعينينان بي تفاولت به الانصار قال ابوبكر... بمزمور الشيطان في بيت البيتي (ص)! و ذلك في يوم عيد فقال البيتي (ص) يا ابابكر ان كل قوم عيداو هذاعيدنا. 2- سنن ابن حاجه ج 2 ص 439 باب الغناء والدف حديث 1899/3 نيز همان مطلب بالا رامي رساند. 3- سنن ابن حاجه حديث 1900/4 نفس المصدر السابق 4- سنن ابن حاجه ج 1 ص 352 باب حالي جل في امرته اذاكانت حائضا. حديث 636/2 5- نفس المصدر السابق 637/3 حديث ام سلمه شأن المرأة حال الحيض و شأدنا حال حيضها مع رسولاللّه (ص). 6- البخاري كتاب الحيض باب مباشرة الحائض مسلم كتاب الحيض ابو داود كتاب الطهاره باب في الرجل مصيب فها مادون الجماع. الترمذي كتاب الطهاره باب ما جاء في مباشرة الارئض. النسائي باب مباشرة الارض. از درگاه خداي متعالي خواستاريم: جمهري اسلامي ايران راتا ظهور حضرت حجة بن الحسن العسكري (ع) پاينده بدار. و افرعوانا ان الحمد اللّه رب العالمين.
1) سوره حج آيه 75. 2) سوره انعام آيه 124. 3) سوره هوآيه 62. 4) سوره انعام آيه 90. 5) طبقات ج 1 ص 32. 6) نهج البلاغه شرح ابن ابي الحديد. 7) تفسير فخر رازي چاپ اول ج 17 ص 56. 8) صحيح بخاري ج 9 كتاب اعتصام بالكتاب والسنه باب ماكان النبي يسأل. 9) عن ابي هريره: ان النبي (ص) قال هم يكذب ابراهيم النبي قط الاثلاث كذبات ثنين في ذات الله قوله: اني سقيم و قوله بل فعله كبير هم هذاو واحدة في شأن ساره. صحيح بخاري جلد 4 كتاب بدء الخلق باب قول اللّه و اتخذ اللّه ابراهيم خليلا صحيح مسلم ج 7 كتاب الفضائل باب في فضائل ابراهيم الخليل. 10) صحيح بخاري ج 2 كتاب الجناير باب مياحب الدخن في الارض المقدسة. صحيح بخاري ج 4 كتاب بدء الخلق باب وفات موسي و ذكره بعد. صحيح مسلم ج 7 باب فضائل موسي. 11) قرصت نحلة نبيا في الانبياء فاصر النحل فاصر بقرية النحل فاحرمت فا وحي اللّه اللّه انا قرصتك نحله احرقت امه الاهم تسبح الد. 12) ارشاالساري ج 6 ص 114 فتح الباري ج 7 ص 168. 13) بخاري 3/76 كتاب النكاح باب قول الرجل لاطوفن 1- مسند احمد 2/229. 14) صحيح مسلم ج 1 كتاب الايات باب بيان انا في مات علي الكفر و فوقي النار. سنن ابن حاجه ج 1 حديث 1572 سنن ابي داود ج 2 ص 532. 15) صحيح مسلم ج 3 كتاب الجنائن سنن ابي داود ج 2 ص 195. 16) بخاري ج7 باب ماذبح علي النصب و الاصنام. 17) مسند احمد ج 1 ص 189. 18) مثلا ابن عبدالبر در استيعاب و ابو الفرج اصفهاني. 19) صحيح بخاري ج 1 كتاب الصلاه صحيح بخاري ج 2 باب اذامسلم في ركعتين صحيح بخاري ج 8 باب في كلبر في سجدتي الهو صحيح بخاري ج 9 باب حاجاء في اجازه في اجازه خبرالواحدلصدوق في الاذان صحيح مسلم ج 2 باب الهو في لصلوه و السجودله. 20) صحيح البخاري ج 1 كتاب الغسل، كتاب بدء الاذان صحيح المسلم ج 2 كتاب الصلاه سنن ابي داود ج 1 باب في الجنب يصلي بالقوم هوناس. 21) صحيح بخاري ج 8 كتاب الدعوات صحيح بخاري ج 3 كتاب الشهادات باب شهادة الاعمي. 22) صحيح مسلم ج 2 كتاب فضائل القرآن حيح بخاري ج 6 كتاب فضائل القرآن. 23) صحيح بخاري ج 1 كتاب الوضوع باب البول عند صاحبه. صحيح بخاري ج 3 باب الوقوف و البول عند سباحه القوم. صحيح ملم باب المسح علي الخفين. 24) صحيح بخاري ج 5 كتاب الفضائل فضائل اصحاب النبي باب مقدم النبي و اصحابه المدينه. صحيح بخاري ج 2 كتاب العيدين صحيح مسلم ج 3 كتاب صلاة العيدين باب الرحضه في لعب يوم العيد. 25) صحيح بخاري ج 1 كتاب الصلاه باب اصحاب الحراب في المسجد صحيح بخاري ج 7 كتاب النكاح باب نظر المرئهاي الحبش و نحوهم في غير ربيه صحيح مسلم باب الرخصه في اللعب الذي لامعية فيه.
|