متن کامل

مجله میقات حج سال یازدهم شماره چهل و سوم بهار 1382 تجلی سیر و سلوک عرفانی در حج ابو القاسم آرزومندی هر چند «کمال بندگی» در پذیرش بی چون و چرای سخن معبود و گردن نهادن به خواست اوست، با این همه، کشف حکمت و مقصود باطنیِ عبادات، بر بینش بنده می افزاید و ا

مجله ميقات حج
سال يازدهم شماره چهل و سوم بهار 1382

تجلي سير و سلوك عرفاني در حج

ابو القاسم آرزومندي

هر چند «كمال بندگي» در پذيرش بي چون و چراي سخن معبود و گردن نهادن به خواست اوست، با اين همه، كشف حكمت و مقصود باطنيِ عبادات، بر بينش بنده مي افزايد و او را در پيمودن راه بندگي راسخ تر مي سازد و بسياري از شبهه ها و ترديدها را از دل و جانش مي زدايد. از اين رو، گاه در روايات به رمز و راز عبادات پرداخته و از اسرار آن پرده برداشته شده است و حكيمان و عارفان اسلامي نيز با دستمايه قرار دادن اين قبيل روايات، به طور مبسوط به اين عرصه گام نهاده اند.

آقاي ابوالقاسم قزوهي، در پايان نامه كارشناسي ارشد خود «تجلّي سير و سلوك عرفاني در حج»، با برگزيدن چنين رويكردي و با بهره جستن از حديثي طولاني از امام سجاد(عليه السلام) و سخنان اهل سلوك و عرفان، به حج ـ كه داراي اعمال گوناگون و راز آلودي است ـ مي پردازد.

نويسنده، اثر خود را با مقدمه اي كوتاه آغاز مي كند و در هفت فصل (هفت منزل) به شرح و تفسير و تحليل اعمال حج مي پردازد و با شعري از جامي به كلام خود خاتمه مي دهد:

فصل اول (منزل اول): احرام، تجلّي توبه

عناوين: وعدگاه ملاقات، احرام جاودانه، توبه از ديدگاه عرفا، مقدمات، مقارنات و




--[139]--

اركان توبه، درجات توبه، احرام تجلّي توبه، نداي لبيك، تلبيه.

در اين فصل، كه بيشتر بر محور توبه و شرايط و مراتب آن است، احرام بستن به امتناع ورزيدن از هر آنچه كه مانع ذكر و طاعت خداوند باشد، معني شده است; چنان كه امام سجاد(عليه السلام) از شبلي مي پرسد:

آيا هنگام بستن احرام، قصد كردي هر چه كه خدا حرام كرده، بر خويش حرام گني؟ گفت: نه. فرمود: پس تو در حقيقت مُحرِم نشده اي.

در حديث ديگري از امام صادق(عليه السلام) نقل شده:

جامه صدق و صفا بپوش و از آنچه مانع ذكر خداوند بزرگ است و تو را از اطاعت او محجوب مي گرداند، احرام بند!

فصل دوم (منزل دوم): طواف، منزلگاه قُرب

عناوين: حرمت حرم، كعبه جلوه عرش خدا در زمين، كعبه خانه آزاد، خانه پاك براي پاكان، حال قرب در عرفان، طواف منزلگاه قرب، حجر الأسود، دست در دست خدا، نمازِ طواف.

حديث امام سجاد(عليه السلام) در اين فصل ادامه مي يابد. بنا بر سخن امام(عليه السلام)، ورود حاجي به حرم بايد همزمان با اين قصد باشد كه از بدگويي و غيبت هر مسلماني بپرهيزد. طواف كعبه، اولاً بايد به منظور آزاد شدن انسان از شهوت و غضب باشد تا انسان نيز پاك و فرشتهوش گردد. از نگاه امام سجاد(عليه السلام)، كشيدن دست بر حجرالأسود، پيمان با خداوند است در حفظ حريم هاي الهي.

فصل سوم (منزل سوم): سعي صفا و مروه، تجلّي خوف و رجاء

عناوين: پويشي هدفمند، جرعه معرفت، خشيت و رحمت، خوف و رجاء از ديدگاه عرفا، سعي صفا و مروه، تاريخچه و علت سعي، سعي صفا و مروه تجلّي خوف و رجاء.

سلوك حاجي، در سعي ميان صفا و مروه ادامه مي يابد. اين تلاش و اين آمد و شد، كه چندين بار تكرار مي شود، حركت در ميان دو انديشه بيم و اميد است كه بسان دو بال




--[140]--

سالك براي پرواز در آسمان قرب الهي هستند. او از بار گناه و پايان كار هراسناك ست، اما در آن سو، لطف و رحمت بي كران حق را مي بيند و به اميد سيراب شدن از زمزم عطوفت الهي، از تلاش و حركت باز نمي ايستد. با اين رفت و برگشت، او به صفا مي رسد و به مردانگي بار مي يابد; صفاي دل و مردانگي در راه خدمت.

فصل چهارم (منزل چهارم): عرفات، تجلّيگاه يقين

عناوين: عرفات و معرفت، يقين در عرفان، علّت ناميده شدن عرفات، پيشينه تاريخي، عرفات سرزمين يقين و معرفت، عرفات محلّ اعتراف به گناه و توبه، عرفات يادآور عرصات قيامت، جبل الرحمه، فرازهايي از دعاي شريف عرفه.

عرفات، وادي شناخت و آگاهي است. در اين وادي بايد حاجي به اين آگاهي برسد كه همه دانش ها و معارف از آن خداوند و لوح سرنوشت انسان به دست پروردگار است و همو بر نهان ها و قلب ها آگاه و داناست.

درباره علت تسميه عرفان به اين نام، صاحب اثر سه قول را مهم تر دانسته است:

1 ـ عرفات سرزمين شناخت، معرفت و يقين است.

2 ـ عرفات محل اعتراف به گناه، توبه و برخورداري از رحمت و مغفرت خداوندي است.

3 ـ عرفات يادآور عرصات روز قيامت است.

سپس براي هر يك از اين اقوال، توضيحات و رواياتي را ذكر مي كند.

گذشته از اين، عرفات يادآور دعاي عرفه امام حسين(عليه السلام) ، امام عشق و عرفان و شهادت نيز هست. از اين رو، نگارنده فرازهايي از اين دعاي بلند معنا را، همراه با توضيح و تحليل مي آورد.

فصل پنجم (منزل پنجم): مشعر الحرام محلّ مشاهده

عناوين: مشعر شعور، مشاهده در احوال عرفات، مشعر الحرام سرزمين مشاهده، وجه تسميه منا، امان مردم، قربانگاه شمع.

حاجي سالك، در ادامه سلوك معنوي خويش، به مشعر الحرام وارد مي شود. او در




--[141]--

اين مرحله بايد با شعار و شعور پارسايان همساز شود و خشيت الهي را به قلبش رهنمون
سازد. مشعر الحرام، حرم الهي است كه ورود به آن، تنها پس از گذر از مراحل پيشين ميسّر مي گردد. اينجا محل ذكر خدا و مشاهده جمال الهي است; نقطه پايان هجر و آغاز وصال و لقا است.

اما «منا» سرزمين تمنّا و آرزو است، چنان كه از امام رضا(عليه السلام) نقل شده:

در اين جايگاه، جبرئيل به ابراهيم(عليه السلام) فرمود:

يا ابراهيم! آنچه خواهي از پرودگارت تمنّا كن.

البته ناگفته آشكار است كه بت شكني چون ابراهيم خليل(عليه السلام)، آرزويي جز بريدن از تعلّقات، و رضا و تسليم در برابر خداوند ندارد; پس پيروان او نيز اين تمنّا را در دل خويش مي پرورانند و از حق مي خواهند; بايد خليل آسا تسليم حق باشند.

امام سجاد(عليه السلام) در گفت و گو با شبلي، منا را محلّي براي اين مقصود دانسته اند كه شخص عهد كند كه مردمان را از زبان و قلب و دست خويش در امان بدارد; كه در اين صورت، رضايت دوست نيز حاصل مي گردد.

پس از آنكه، با رمي جمرات، شيطان را از قلب خويش دور ساخت، بايد طمع را نيز قرباني كند و موانع قرب و رضاي الهي را از ميان بردارد.

فصل ششم (منزل ششم): رمي جمرات، تجلّي توكّل

عناوين: مقام توكّل در عرفان، رمي جمرات تجلّي توكل، پيشينه تاريخي، رمي جمرات نبرد با شيطان درون و بيرون.

نگارنده اثر، درباره پيشينه تاريخي رمي جمرات، سه احتمال را، با توجه به روايات، بيان داشته است:

1 ـ اين عمل را حضرت آدم(عليه السلام) ، جهت راندن شيطان انجام داده است.

2 ـ ابراهيم(عليه السلام) جهت دور ساختن شيطان انجام داده است.

3 ـ و يا اين عمل يادآور سنگ هايي است كه ابراهيم خليل(عليه السلام) به قوچ قرباني زد.

با توجه به دو احتمال نخست، برخي گفته اند رمي جمرات سه گانه، حاكي از آن است كه انسان بايد در مسير قرب الهي سه طاغوت را طرد كند; طاغوت دروني (نفس




--[142]--

امّاره)، طاغوت بيروني كه شامل دو گروه است: شياطين جنّي; شياطين انسي (دشمنان دين و انسانيت).

فصل هفتم (منزل هفتم): قرباني و تقصير، تجلّي رضا و فنا

عناوين: رضا عالي ترين مقام، فنا غايت عرفان، قرباني و تقصير تجلّي رضا و فنا، قرباني تجلّي رضا و فنا (پيشينه تاريخي)، قرباني در شريعت اسلام، اسرار قرباني، تقصير تجلّي رضا و فنا.

عارف و سالك الهي، پس از طيّ منازل پيشين، به مقام رضا و فنا نايل مي شود. رضا، با توحيد و توكّل حاصل مي شود; رضايت به قضاي الهي و فنا، نتيجه فضل و رحمت الهي و علّت آن رؤيت جمال حق به چشمه دل و الهام و افاضه خداوند به قلب است.

پيشينه قرباني از زماني است كه انسان در انديشه تقرّب به معبود، قرباني مي كرده و آن را وسيله اي جهت رسيدن به خواست ها و برطرف ساختن حوادث سهمگين، آسيب ها و زيان هاي فردي قرار مي داده است. از گزارش هاي تاريخي بر مي آيد كه بيشتر قرباني ها، انسان ها بوده اند; مانند اطفال دختر و پسر; بهويژه نخستين فرزند، دختران باكره، اسراي جنگ، بردگان و گنهكاران.

با پيشرفت و گسترش انديشه ديني، رفته رفته اين شيوه ضدّ انساني نزد بسياري از امت ها متروك و مطرود مي گردد و حيوان هايي چون: گاو، گوسفند و... جايگزين انسان مي شود. ظهور شريعت اسلام، مهر بطلان بر پيرايه هاي خرافه انگيز قرباني زد; رنگ و جلوه اي الهي به آن بخشيد و رمز فنا گرديد. به علاوه دستور رسيد كه: «گوشت آن را بخوريد و تهي دستان را نيز از آن اطعام كنيد»(1)

اين عمل كه به تأسّي از ابراهيم خليل الرحمان است، سمبل و نماد قرباني كردن خود و وصول به مقام فناي في الله است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حج : 28


| شناسه مطلب: 80142