متن کامل

معاونت امور روحانیون - مدیریت آموزش عرفان در حج رضا نیک پور 1 چکیده حجّ تجلی و تکرار همة صحنههای عشق آفرین زندگی یک انسان و یک جامعة متکامل در دنیا است. حج میثاق میان بنده و پروردگار است و از بزرگترین فریضههای الهی است. هدف تزکیه و رسیدن

معاونت امور روحانيون - مديريت آموزش

عرفان در حج

رضا نيك پور


1


چكيده

حجّ تجلي و تكرار همة صحنههاي عشق آفرين زندگي يك انسان و يك جامعة متكامل در دنيا است.

حج ميثاق ميان بنده و پروردگار است و از بزرگترين فريضههاي الهي است.

هدف تزكيه و رسيدن به صفا و نورانيت و پيراستگي از زخارف بي ارزش مادي و فراغت با خويشتن معنوي و انس با خداي متعال و ذكر و تضرع و توسل به حضرت حق است تا آدمي به عبوديت كه صراط مستقيم الهي به سوي كمال است راه يابد و در آن گام بردارد. تنوّع فرصتها و آزمايشگاهها به حدّي است كه هر گاه كسي با توجه به آداب و فرائض و تدبير در فلسفة حجّ از آن عبور كند بي گمان دستاوردهاي گرانبها خواهد داشت. فرصت احرام و تلبيه. فرصت طواف و نماز، فرصت سعي و هروله فرصت وقوف در عرفان و مشعر و مني. فرصت دهي و قرباني و فرصت ذكرالله كه همچون فضاي سرشار از روح و حيات در همهي اين مراحل گسترده شده است.

مجموعة اين فرصت ميتواند دورة كوتاهي از رياضت شرعي و خود سازي براي هر فرد باشد و مبدأ يك تحول عميق در اخلاق و سلوك فردي زائرخانة خدا گردد.

اين بخش از فلسفة حجّ همواره مورد توجه عموم مسلمانان ويژه اهل مراقبت بوده و هست.

در اين مقاله سعي شده عرفان حج ابراهيمي و حج محمّدي صلوات الله عليهما را به طور خلاصه در حد بذعت در بعض از محرمات و واجب حج به پژوهش آوردم.


2


عرفان در حج ابراهيمي (عليهالسلام) در هفت فصل

فصل اول

اوّلين مركز جهاني براي عبادت

كعبه اوّلين خانه است كه براي عبادت تودة مردم بنا نهاده شده و اوّلين مركزي است كه عبادت كنندگان را به سوي خود جذب كرده است همانطوري كه قرآن ميفرمايد:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًي لِّلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ( 1 )

هنگامي كه كعبه قبلة رسمي مسلمانان شد پيروان كيش موسي كليم (عليه السلام) اعتراض كردند كه چگونه عنوان قبله را از بيت المقدس به كعبه انتقال يافت؟ وحي نازل شد كه سابقة كعبه پيش از ديگر بناهاي مذهبي عمومي و كعبه اوّلين خانهاي است كه براي عبادت بندگان خدا و هدايت همگان تأسيس شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره آل عمران آيات 97 ـ 96.


3


فصل دوم

درسي كه عابد و سالك راه خدا مي آموزد

در ميان درسهاي با ارزشي كه مراسم پر شكوه حج به انسانها ميدهد درسي است كه به بندگان عابد و سالكان راه خدا ميآموزند.

اين درس در خلال كليه مراسم حج از شروع مسافرت تا انجام و پايان مناسك تا برگشتن به وطن در همه موارد وجود دارد.

روايتي از امير عارفان و مولاي متقيان حضرت اميرالمومنين عليهالسلام كه ميفرمايد:

و الحاج و معتمر و فد الله و حق علي الله ان يكرم و فده و يجبوه بالمغفرة1

كساني كه حج و عمره ميروند مهمان وارد به خداوند هستند و حق است به خداوند كه مسلمانان خود را گرامي بدارد و آنها را بياموزد.

جاجي كه بسوي خانه خدا حركت ميكند گويا ميخواهد بر خدا وارد شود و مقصد او ورود بر خداوند است مراسم احرام كه در آغاز حركت زائر بسوي كعبه انجام ميشود و به عنوان ادب و احترام ورود به حرم الهي است نشان ميدهد كه چگونه بندة خدا و انسان عابدي كه در دنيا در مسير حركت بسوي خداوند است بايد خود را بسازد تا بر خداوند وارد شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع الاحاديث ج 10 ص 154.


4


در آيات آمده است كه مستحب است هنگام محرم شدن بگويد اللهم انّي اسئلك ان تجعلني ممن المستجاب لك و آمن بوعدك و اتبع امرك فانّي عبدك و ابن عبدك و في قبضتك1

خدايا از تو مسئلت دارم مرا از كساني قرار دهي كه دعوت تو را اجابت نمودند و به وعدة تو ايمان آوردند و از فرمان تو پيروي كردند زيرا من بندة تو و فرزند بندة تو و در قبضة قدرت تو هستم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع الاحاديث ج 11 ص 3.


5


فصل سوم

معرفتي كه حج به رهروان راه خدا ميآموزد

اوّلين واجبات در حج به احرام بستن است مراسم احرام به انسان اين درس را ميآموزد كه اي انسان!

تويي كه حلقه عبوديت را بر گردن خود آويختهاي و در اين راه توفيق سعادت يافتهاي و بسوي معبود ميروي! با صداي رسا لبيك بگو از اوامر و نواهي حق اطاعت شما لباس گناه را از تن بيرون بياور با غسل توبه خود را از آلودگي معصيت پاك گردان. بدون نفاق و تظاهر و ريا. بدون خود بيني و كبر و خود پسندي. با خضوع كامل به دور از همة سرگرميها و غرق شدن در لذتها و كامرانيها. با تحمل مشقتها و سختيهاي راه و بدون خودداري از ناملايمات در حالي كه عدهاي از مخلوقات خدا را نيز زير پر بگيري و آنها را پناهندة خود بداني و بدون اينكه ديگران را فداي خود سازي و بدون اينكه كوچكترين ناامني براي ديگران بوجود بياوري و بدون اينكه حتي ترسي از تو در دلهاي بندگان بوجود بياوري و بدون اينكه حتي ترسي از تو در دلهاي بندگان خدا باشد و بدون كمترين عملي كه موجب خرابكاري گردد و به راه خود ادامه بده خدا تو را به مقام قرب خود راه ميدهد و اگر اين گونه نباشي شرط بندگي را به جا نياوردهاي و به مقام قرب او را، پيدا نميكني مگر توبه كني و همه را جبران نمائي.


6


زائر بايد با ابزار بندگي و اظهار كوچكي و اظهار كوچكي لباس ادب بپوشد و به سوي خانة خدا حركت كند مستحب است قبل از پوشيدن لباس احرام، بدن خود را نظيف و پاكيزه نمايد و بعد لباس احرام بپوشد از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود هنگاي كه به ميقات رسيدي موهاي زير بغل خود را ازاله نما، ناخنهاي خود را بگير.

موهاي عانه خود را بتراش و شارب خود را كوتاه كن.

فانتف ابطيك و احلق عانتك و فلم اظفارك و قص شاربك1 اين نظافت بايد قبل از احرام باشد تا زائر در حال احرام تميز و پاكيزه باشد. حركت جاجي به سوي خانه خدا در جمع زائران است و بايد بدن و لباس او نظيف باشد تا موجب اذيت و آوده شدن ديگران نگردد.

بنده خدا و عارف بالله و سالك راه او نيز كه هميشه در حال حركت به سوي خدا است بايد نظيف باشد زيرا زندگي و عبادت او در بين اجتماع است و نبايد انسان و اجتماع را ناراحت يا آلوده كند در عين حال كه تنظيف بدن و دوري از آلودگي ظاهري براي شخص محرم لازم است.

شايد اين دستور اشارهاي هم داشته باشد كه دوري از آلودگي گناه و پاكيزه نمودن باطل با آب توبه در حركت به سوي خدا لازم است.

مويد اين مطلب روايتي است كه از حضرت سجاد نقل شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع الاحاديث ج 11 ص 12.


7


در اين روايت آمده است كه امام سجاد (عليه السلام) از مردي پرسيد: نظافت كردي و محرم شدي و حج را منعقد نمودي؟ جواب داد: آري، فرمود: هنگامي كه نظافت كردي و احرام بستي و حج را منعقد نمودي، نيت كردي كه با نور توبة خالص براي خدا خود را پاكيزه نمائي. جواب داد نه. فرمود (پس گويا) نظافت نكردهاي و احرام نبستهاي و حج را منعقد ننمودهاي عن علي بن ابي الحسين1 (عليه السلام) مرسلاً انه قال (في حديث) تنظفت و احرمت و عقدت بالحج قال: نعم قال: فحين تنظفت و احرمت و عقدت حج نويت انك تنظفت بنور التوبة الخاصة الله تعالي قال لا قال ما تنظفت و لا احرمت و لا عقدت الحج بعد از آنكه بدن خود را تنظيفكرد مستحب است به عنوان احرام غسل نمايد و اين غسل نيز اشاره دارد كه بندة خدا بايد با طهارت باطن و غسل توبه و بيرون آمدن از گناه به سوي خدا حركت كند مرحوم صدق ميفرمايد: هر گاه خواستي براي احرام غسل كني چنين بگو $اللهم طهرني و طهر لي قبلي& خدايا مرا پاكيزه گردان و قلب مرا نيز برايم پاكيزه نما.(2) هنگام محرم شدن مرد بايد لباسهاي دوخته خود را بيرون آورد و لباس مخصوص احرام را بر تن كند حتي اگر لباس احرام نداشته باشد قباي خود را وارونه و واژگونه بپوشد. يكي از چيزهائي كه در انسان معمولاً نشان منيت او و از اسباب تظاهر او ميگردد لباس است چه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك الوسائل، ج 1، ص 167.

2. جامع الاحاديث ج 11 ص 17.


8


اينكه يكي از بارزترين نشان طبقاتي كه شاهان را از گدايان امتياز ميدهد لباس است در اينجا كسي كه عازم زيارت خانه خدا است و بسوي خدا ميرود بايد لباسهاي خود را بيرون بياورد يعني بايد خود را از ريا و نفاق دور نگه دارد در ضمن روايتي كه قسمتي از آنرا از حضرت سجاد (عليه السلام) نقل كرديم آمده است كه امام سجاد (عليه السلام) از آن مرد پرسيد: آيا هنگامي كه لباس دوخته را از بدنت بيرون آوردي نيت نمودي كه خود را از ريا و نفاق برهنه كرده باشي به جواب داد نه فرمود (پس گويا) از لباس دوخته بيرون نيامدهاي

فحين لجردت عن مخيط ثبابك نوبت انك تجردت من الرياء

و النفاق و الدخول في الشبهات قال الله. قال فلا تجردت عن مخيط الثبات1 و همينطور همة بندگان خدا كه در زندگي خود همواره در حركت به سوي خدا هستند بايد خود را از ريا و نفاق دور نگهدارند

لباس مخصوص احرام دو قطعه پارچه است تا يكي را بر كمر ميبندند و ديگري را روي شانه مياندازند و مستحب است كه اين دو قطعه ساده و سفيد بينشان باشد تا همه را بدون تظاهر و ريا يكسان جلوه دهد و مستحب است عقد احرام بعد از خواندن نماز باشد چه اينكه حركت بندگان خدا به سوي خدا بايد بداند نماز بهترين عبادتي است كه در هر حال ميتواند رابطة عبد را با معبود محكم كند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك الوسائل، ج 1، ص 167.


9


زائر بعد از اينكه لباسها را بيرون آورد و لباس احرام پوشيد با گفتن لبيك احرام را منعقد ميكنند لبيك جواب نداي حق است كه بندگان را به سوي خود فرا خواند و يا جواب نداي ابراهيم خليل است كه مردم را به حق دعوت نموده است اگر لبيك را به اين صورت ادا كند محرم ميگردد لبيك اللّهم لبَّيك لا شريك لك لبَّيك


10


فصل چهارم

مُحرِم با معرفت

پس از اينكه احرام منعقد گرديد و زائر با لبيك به دعوت و نداي حق پاسخ داد و رو به خانة خدا حركت كرد در حال احرام چند چيز بر او احرام ميگردد كه هر كدام اشارهاي دارد بر چگونه زيستن انسان و چگونه عبادت كردن او و چيزهائي كه بر محرم حرام است از اين قرار است

معرفت حاجي سالك از حرمت هاي مُحرِم

1 ـ پوشيدن لباس دوخته (براي مرد)

همان گونه كه قبلاً اشاره شد لباس دوخته يكي از بارزترين نشان شخصيت و منيت است و بايد هر بندهاي كه به سوي خدا در حركت است محو در او باشد و از خود هيچ گونه منيتي نداشته باشد.

2 ـ پوشيدن جوراب و كفش كه روي پا را بپوشاند

پا برهنه كردن علامت خضوع و نهايت فروتني است

پوشيدن كفشي كه فقط كف پا را پوشانده باشد مانند پا برهنه بودن نشانة خضوع است بندة خدا را به سوي خدا ميرود و بايد خضوع باشد نميتواند چكمه پوش باشد و با تبختر حركت نمايد.


11


3 ـ پوشاندن سر براي مرد.

سر برهنه بودن نيز علامت خضوع است كه بايد محرم رعايت نمايد جز براي زن كه حفظ حجاب و عفت براي او لازمه است.

4 ـ زير سايه رفتن در حال حركت:

فلسفه احكام و علل تشريع عبادات از اسراري است كه فقط شارع مقدس ميداند و عقل بشر نميتواند بدون كمك از معصومين آن را بيابد ولي در اين گونه موارد گويا به رهروان راه خدا هشداري داده شده كه پيمودن راه دوست و رسيدن به مقصود مشكلات فراوان دارد و انسان نميتواند آنها را تحمل نكند اگر بخواهد از تابش آفتاب بهراسد و به سايه پناهنده شود و بخواهد وسيلهاي فراهم كند كه هميشه زير سايه باشد از قافله رهروان عقب ميماند

عابد و سالك راه خدا بايد هميشه هم چون بردگان حلقه گوش سر برهنه و پا برهنه در آفتاب و گرما با خضوع كامل شتابان راه را طي كند تا به منزلگه مقصود برسد.

5 ـ استعمال بوي خوش

يكي از چيزهائي كه انسان را در سلوك حق از معني باز ميدارد لذتها و كاميابيهاي بيش از حد لازم است در احاديث وارده، تمتعات و بهرهگيريهاي دنيوي اگر بيش از حد باشد مذموم شناخته شده و آن را يك نوع سرگرمي دانستهند كه انسان را از معنويت باز


12


ميدارد استعمال بوي خوش اگر به قصد لذت باشد توجه زائر را به خود جلب ميكند و او را به خود مشغول ميسازد.

6 ـ گرفتن بيني از بوي بد.

آري زندگي ناملايمات دارد انسان بايد ناملايمات را تحمل كند اگر قرار باشد با هر ناملايمي كه برخورد ميكند بيني خود را بگيرد و بگونهاي از كنار آن بگذرد كه هيچ گونه آسيبي به او نرسد نميتواند بار خود را به مقصد برساند.

قحطيها، جنگها، نارسائيها همه ناملايماتي است كه انسان بايد آن را تحمل نمايد و از آنهانگريزد مسلمان عابد در اسلام نميتواند گوشهاي اختيار كند تا همچون راهبان در مسيحيت هيچ بوي بدي را استشمام نكند و هيچ ناملايمتي را تحمل ننمايد

بلكه بايد در متن اجتماع باشد و با برادران مسلمان خود در غمها و شاديها شريك باشد.

7 ـ صيد نمودن

براي محرم در حال احرام شكار نمودن حرام است و خوردن گوشت شكار هم كه ديگران صيد نمودهاند براي او حرام ميباشد و همينطور نشان دادن شكار به شكارچي و هر نوع كمك نمودن به او بر محرم حرام است. براي بعضي از اعراب كه هميشه كارشان صيد بوده و صيادي براي آنها به صورت عادتي در آمده بود ممنوعيت از صيد امتحان بزرگي


13


بود كه آيا آنها خدا را در نهان و آشكار اطاعت مينمايند يا نه؟ صياد كسي است كه هميشه با صيد خويش يك موجود زندة ديگري را براي بقاء خود يا لذّت بيشتر خود از حيات و هستي ساقط ميكند سالك راه خدا نبايد اينگونه باشد ربا خواري احتكار، گران فروشي و زالو صفتي همان صيادي است كه اگر انسان در دنيا گرفتار آن باشد به مقام قرب خدا راه پيدا نميكند مگر توبه كند و آن را تلافي نمايد همانطوري كه حاجي مقرب نميگردد مگر كفاره صيد خود را بدهد.

8 ـ لذتهاي جنسي

لذتها و كامرانيهائي كه جنبة حيواني دارد از بعد معنوي انسان ميكاهد و او را از مقام قرب معبود دور ميسازد بايد در اين گونه امور به متن دستورات شرع مقدس توجه كرد در هر كجا ممنوع شده خودداري شود و هر كجا مشروع گرديده به ميزان لازم عمل گردد.

9 ـ زينت نمودن و سرمه كشيدن

زينت نمودن و سرمه كشيدن و هر گونه خود آرائي نيز با خضوع و بندگي نميسازد و محرم بايد در هر حال خضوع خود را حفظ نمايد.


14


10 ـ نگاه كردن در آئينه.

در آئينه نگاه كردن موجب خود بيني است و خود بيني با خدا بيني منافات دارد سالك راه خدا بايد از هر گونه عجب و خود بيني و خود پسندي بپرهيزد.

11 ـ جدال

جدال در مناسك حج و رسالههاي عمليه به قسم خوردن به الله تعبير شده گفتهاند معناي جدال آن است كه خدا را در معرض قسم در آوري چه راست باشد و چه دروغ آري! كسي كه خدا را به عظمت يافته و در تمام عمر براي رسيدن به لقاء او در تلاش است هرگز به او سوگند دروغ ياد نميكند و او را براي اندك مسئله مادي در معرض سوگند قرار نميدهند و لو راست باشد.

12 ـ فسوق (گناه)

خطرناكترين چيزي كه انسان را از مقام قرب خدا دور ميسازد گناه است. فسوق كه در احرام ممنوع شده بيشتر به دروغ گفتن و فحش دادن و به ديگران فخر فروختن اطلاق شده ولي واضح است كه هر گونه گناه انسان را رو به سقوط ميبرد و او را از تقرب به خدا باز ميدارد.

13 ـ كشتن جانوراني كه در بدن انسان ساكن هستند

احتمالاً اين تحريم اين اشاره داشته باشد كه انسان عابد و سالك در زندگي پناهندگاني دارد كه نميتواند به بهانة اينكه توجه به خلق خدا با توجه به خدا نميسازد آنها را از


15


خود دور نمايد. پيمودن راه خدا با توجه نمودن به مخلوقات او كه به انسان پناه آوردهاند منافاتي ندارد بلكه پناه دادن و رسيدگي به مخلوق نيازمند و درمانده و توجه به آنها خود عبادتي است كه انسان را بخدا نزديك تر مي سازد ولي در خارج از احرام انسان ميتواند جانوراني كه در بدن او هستند از خود دور كند زيرا آنها موجب اذيت انسان ميگردند و چه بسا او را به بيماريها مبتلا نمايند. ولي در احرام كشتن و كنار نمودن آنها حرام است.

14 ـ برداشتن سلاح جنگ

همراه داشتن سلاح جنگ يك نوع ترس و وحشتي در ديگران ايجاد ميكند، حرم خداوند براي همه جايگاه امن است و زائر نبايد در جايگاه امن سلاح جنگ داشته باشد همينطور ايشان در زندگي بايد به گونه باشد كه دنيا را براي همه جايگاه امن بداند و مردم از او در امان باشند و كسي از او خوفي نداشته باشد اسلحه برداشتن و جنگيدن براي انسان در يك حالت اضطراري استكه براي دفاع از خود و يا دفاع از كيان اسلام لازم است ولي در جاي امن ايشان نبايد ديگران را بترساند و در دل آنها ايجاد خوف نمايد.

15 ـ كندن گياهان حرم

از بين بردن و كندن گياهان يك نوع خراب كاري در حرم خدا محسوب ميگردد كه بر محرم حرام شده است يعني سالك راه خدا در زندگي نبايد خراب كار باشد خرابكاري در ملك خدا براي بندة خدا دور از شرط بندگي است.


16


براي محرم محرمات ديگري نيز وجود دارد كه ريشة آنها به يكي از امور ياد شده برميگرددسپس محرم زائري است كه از ميقات پاسخ به نداي حق ميدهد و لبيك گويان با آداب مخصوص به سوي خانة خدا حركت ميكند و انسان نيز در دنيا موجودي است كه در فطرت خود به نداي خدا لبيك گفته و سوي او در حركت است.


17


فصل پنجم

تبلور خضوع عارفان در مراسم حج

به طوري كه از روايات استفاده ميشود مراسم حج و طواف كعبه يكي از عواملي است كه خداوند آن را وسيله امتحان بندگان خود قرار داده است كه تا چه حدود در برابر معبود خضوع دادند.

در حرم خدا در آن سرزمين ساده با انجام اعمالي كه ظاهر فلسفه بعضي از آنها روشن نيست، مراتب اخلاص بندگان نسبت به خداوند ظاهر ميگردد و بيشتر رواياتي كه راجع به آداب و رود در حرم آمده است روي مسئله خضوع بسيار تكيه كرده و ميگويد اگر با خضوع كامل با وقار و سكينه وارد شدي همة گناهانت آمرزيده ميشود

معايه بن عمار از حضرت صادق (عليه السلام) نقل ميكند كه آن حضرت فرمود هر گاه داخل داخل مسجد الحرام شدي پا برهنه با وقار و با خضوع و خشوع داخل شود، سپس فرمود: هر كس با خضوع و خشوع وارد گردد خداوند او را ميآمرزد.

عن معاوية بن عمار عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال اذا دخلت المسجد الحرام فادخله حافياً علي السكينه و الوقار و الخشوع و قال من دخله بخشوع غفرالله له انشاء الله.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع الاحاديث ج 11 ص 272.


18


پس از اينكه زائر با احرام در كمال خضوع، وارد خانة خدا شد اولين عملي كه به عنوان عمره بر او واجب است طواف كعبه معظمه است زائر بر گرد آن خانه هفت بار بايد بگردد طواف در اطراف يك خانه سنگي و ساده بدون آن كه آن خانه بحسب ظاهر ـ قادر بر انجام نفع يا ضرري باشد. و يا امتياز مقامي بر گرد آن ميگردند در حالي كه هر كسي به خود مشغول است و با خداي خود در راز و نياز. بهترين تبلور خضوع عارفانة بندگان خود در برابر خالق است و اسلام عزيز هم همين طور خواسته است اين طواف را از حجرالاسود بايد شروع كند و در دور هفتم به همان جا ختم نمايد.

پيمان بستن در كنار حجر الاسود

در بسياري از روايات آمده است: خداوند در عالم ذر وقتي از بني آدم پيمان توحيد گرفت حجر الاسود را گواه قرار داد. زائر بايد در مقابل حجرالاسود بايستد و اگر بتواند دست بر او بكشد و او را گواه بگيرد كه به پيمان خود وفا كرده است.

معاويه بن عمار از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكند كه آن حضرت فرمود هنگامي كه خداوند تبارك و تعالي از بندگان خود پيمان (توحيد) گرفت به حجرالاسود فرمان نمود تا پيمانها و اقرارها را در درون خود محفوظ نگه دارد و از همين جهت است كه انسان (به دستور شارع در مقابل حجرالاسود به عنوان نيايش) ميگويد: امانت خود را ادا نمودم و به پيمان خود وفا كردم تا تو در قيامت شهادت دهي كه من به پيمان خود وفادار بودم.


19


في رواية معاوية بن عمار انّ الله لما اخذ مواثيق العباد امر الحجر فالتقمها و لذلك يقال: اما فني اديتها و ميثاقي تعاهدته لتشهدلي بالموافاة( 1 )

آري! اين فراز از دعا كه فلسفه آن از قول امام (عليه السلام) به اين گونه نقل شده در بسياري از روايات كه دستور دعا را در مقابل حجرالاسود بيان نموده ديده ميشود از جمله در روايتي كه حريز از يكي از روايان از قول امام باقر (عليه السلام) نقل كرده چنين آمده است

اذا دختل المسجد الحرام و حاذيت الحجر الاسود فقل: اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمّدا عبده و رسوله آمنت بالله و كفرت باطاغوت و باللات و الغري و بعبادة الشيطان و بعبادة كلّ ندّيدعي من دون الله. ثم ادن من الحجر و استلمه بيمينك ثم تقوا بسم الله و الله اكبر اللهم امانتي اديتها و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة( 2 )

هر گاه داخل مسجد الحرام شدي و رو به روي حجر الاسود قرار گرفتي بگو گواهي ميدهم كه معبودي نيست جز ذات الله او يگانه است و شريكي براي او نيست و گواهي ميدهم كه محمد (صلّي الله عليه وآله) بندة او و فرستادة او است من به خدا ايمان آوردم و به طاغوت و لات و عزي و پرستش شيطان كفر ميورزم و چيزي غير از خدا را نميپذيرم پس از گفتن اين جملات خود را به حجرالاسود نزديك كن و دست راست خود را بر او بكش و سپس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع الاحاديث ج 11 ص 27.

2. جامع الاحاديث ج 11 ص 277.


20


بگو بنام خدا الله اكبر بار خدايا امانت خود را ادا كردم و به پيمان خود وفا نمودم تا شهادت دهي كه من به ميثاق خود وفادار بودهام (در بعضي از نسخهها در همين روايت به جاي لتشهد ليشهد آمده است و ظاهر معني اين است كه چنين بگو تا حجرالاسود شهادت دهد كه توبه ميثاق وفادار بودهاي)

از بعضي روايات هم استفاده ميشود كه حجرالاسود به منزلة دست خداوند در زمين است كه زائر با دست كشيدن به آن گويا با خداوند بيعت ميكند و با او پيمان بندگي و اطاعت ميبندد و هو يمين الله في ارضه يبايع بها خلقه!1

هنگام طواف دعاهاي زيادي وارد شده كه مضمون مشترك همة آنها اين است كه طواف كننده در اظهارات خود بايد با كمال خضوع از خداوند بخواهد كه از گناهان او بگذرد و به او خير و عافيت عنايت كند سپس از اينكه طواف خود را هفت دور تمام كرد واجب است پشت مقام ابراهيم رو به كعبه بايستد و دو ركعت نماز به عنوان نماز طواف بخواند.

مقام ابراهيم يك سنگ سياهي است كه ميگويند حضرت ابراهيم هنگام بناي كعبه روي آن ايستاده و ديوار كعبه را بالا برده است هم اكنون روي آن سنگ اثر دو پا با گودي نسبتاً زيادي ديده ميشود اين دو ركعت نماز نيز نشانة تعظيم و خشوع است و اينكه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جامع الاحاديث ج 11، ص 303.


21


گفتهاند بايد مقام را جلوي روي خود قرار دهد شايد اداي احترامي نسبت به حضرت ابراهيم (عليه السلام) بيانگذار كعبه نيز منظور باشد.

فلسفه سعي

پس از مقام دو ركعت نماز سعي صفا و مروه واجب ميباشد كه بايد مسير بين كوه صفا و كوه مروه را هفت بار طي كند به اينگونه كه از كوه صفا شروع ميكند و به مروه ميرود و از مروه برميگردد به صفا و مجدداً از صفا به مروه تا هفت مرتبه اين راه را طي ميكند كه مرتبه هفتم سعي به مروه ختم ميگردد.

سعي صفا و مروه نيز همان طوري كه از روايات استفاده ميشود يكي از مهمترين اعمالي است كه خضوع بندگان خدا را نشان ميدهد. در روايات آمده است كه براي خدا عبادتي محبوبتر از سعي نيست زيرا در سعي صفا و مروه گردنكشان ذليل ميگردند ليس لله منسك احبّ اليه من السعي و ذلك انه يذل فيه الجبارين1

آري! در سعي صفا و مروه همة افراد پياده گاهي آرام و با خضوع و گاهي در حال هروله ميباشند. دعاهاي زيادي دستور داده شده كه سعي كننده بخواند و مضمون مشترك همة آنها اظهار خضوع و بندگي و طلب مغفرت از خداي بزرگ است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جامع الاحاديث ج 11 ص 406.


22


مطابق نقل از روايات حضرت ابراهيم (عليه السلام) به امر خداوند همسرش هاجر و فرزند خردسال خود اسماعيل را در آن بيابان نزديك جايگاه كعبه منزل داد و خود به وطن برگشت. اسماعيل پس از تمام شدن آب آشاميدني كه همراه داشتند تشنه ميشود مادرش هاجر به دنبال آب برميخيزد از دور بالاي كوه صفا شبه آبي را ديد به طلب آن آب رفت ولي چيزي نيافت از آنجا به طرف مروه به طلب آب رفت آن جا هم آبي نيافت و اين كار را تا هفت مرتبه تكرار كرد. از آن تاريخ به بعد اين عمل براي زائران خانة خدا به صورت يك فريضه گشت.

بنا بر مضمون اين نقل، شايد در فلسفة اين عمل نيز نهفته باشد كه انسان تشنه بايد به دنبال آب برود و براي به دست آوردن آب بكوشد. بدون سعي و كوشش چيزي به كسي داده نميشود اگر خدا اراده ميكرده پس از تمام شدن آب آشاميدني هاجر ميتوانست زمزم را از زير پاي اسماعيل جاري كند و او را سيراب نمايد ولي اين عمل انجام نگرفت تا مادرش تلاش و سعي كرد و هنگامي كه از تلاش خود مأيوس شد آب زمزم براي او پديدار گشت يعني هيچ بندهاي بدون تلاش نبايد منتظر دريچهاي از غيب باشد كه اين امر بر خلاف نظام طبيعت.


23


تقصير

بعد از تمام شدن سعي صفا و مروه تقصير واجب است و آن اين است كه زائر مقداري از موي سر يا صورت يا شارب خود را كوتاه ميكند و بدين گونه از احرام خارج ميگردد فلسفة احكام تعبدي يكي از فلسفههاي تشريع آن است زيرا يكي از چيزهائي كه مراتب اخلاص و خضوع بندگان را در مقابل حضرت حق روشن ميسازد علمي است كه علت آن مجهول باشد بندة خاضع كسي است كه بدون چون و چرا و بدون سوال از علت و فلسفة حكم، مطيع امر مولي باشد.

عارف و عرفات

پس از اكمال عمل عمره با فرا رسيدن عرفه و ايام مخصوص، ديگر اعمال حج شروع ميشود. زائر در مكه به نيت انجام عمل حج محرم ميگردد و اين احرام مستحب است كه در داخل مسجدالحرام واقع شود و پس از احرام، اوّلين عمل واجب براي حج، وقوف به عرفان است كه بايد روز نهم ذيحجة الحرام از ظهر تا غروب آفتاب در عرفات، آن سرزمين با شرافت وقوف نمايد. عرفان شايد از واژه معرفت و شناخت ريشه گرفته و شايد به اين علت باشد كه در آنجا بايد زائر خود را به خدا نزديك كند و خود را در درياي بيكران معرفة الله شناور سازد. يكي از مراحل عالي معرفت خدا براي عارف اين است كه تمام موثر را خدا بداند و خود را در برابر معبود به چيزي نشمرد از دعاهائي كه از طريق معصومين (عليه السلام) رسيده مخصوصاً دعاي امام حسين (عليه السلام) كه آن را در عرفات خوانده است،


24


بخوبي استفاده ميشود كه عرفات جاي تبلور عرفان عارف است چون دعاي آن حضرت، معروف و در كتب ادعيه موجود است، ما جملات آن را نقل نميكنيم.

بر خلاف آنچه بعضي از روشن فكران ميگويند كه عرفات جاي تجمع مسلمانان است و بايد مسلمين در آن مكان با يكديگر آشنا شوند و نسبت به يكديگر معرفت پيدا كنند در آداب عرفات ديده ميشود كه فرمودهاند اگر زائر ميتواند. برنامة خود را بگونهاي تنظيم نمايد كه از ظهر تا غروب عرفه با كسي صحبت نكند و غير از خدا به احدي توجه ننمايد .

مشعر

پس از غروب آفتاب از عرفات به طرف مشعر حركت ميكند و شب را در مشعر ميماند مقدار ماندن واجب در مشعرالحرام از سفيده تا صبح است تا طلوع آفتاب.

مشعر گويا از شعور گرفته شده و شايد منظور اين باشد كه بايد در آنجا نيز انسان به اين آگاهي برسد كه او بنده است و از خود هيچ ندارد و هر چه هست از خداوند است در مشعر براي اينكه فردا در مني جمره را رمي كند و شيطان را از خود دور نمايد. سنگهاي لازم را جمع ميكند.

صبح روز دهم از مشعر بطرف مني حركت ميكند و در مني جمره عقبه را كه در اصطلاح عربها ـ شيطان بزرگ ناميده ميشود رمي ميكند ـ در اينجا واجب است هفت


25


ريگ را با آداب مخصوص به آن ستون جمره بزند به گونهاي كه مطمئن باشد اصابت نموده است. شايد يكي از فلسفههايش اين باشد كه اين زائر با انجام اعمال عمره و ارتباطي را كه در عرفات و مشعر با خدا پيدا كرده ديگر گناهي براي او نمانده است و بطوري كه از روايات استفاده ميشود اكنون مانند آن است كه از مادر متولد شده است. بايد شيطان را از خود دور كند و ديگر نگذارد در بقيه عمر شيطان بر او مسلط گردد و شايد حكمتهاي ديگري نيز داشته باشد.

قرباني كردن

پس از رمي جهره به قربانگاه ميرود و در آنجا گوسفندي را با آن شرايط خاص، قرباني ميكند. يكي از علامات اظهار خلاص قرباني نمودن در راه معبود است و قرباني يكي از مهمترين كارهائي است كه مراتب اخلاص قرباني كننده را نسبت به كسي كه براي او قرباني داده روشن ميكند و شايد ديگر از فلسفههاي آن اين باشد كه انسان با قرباني دادن گذشت خود را از مال و ماديت به اثبات ميرساند و با تجديد خاطرهاي از ابراهيم خليل (عليه السلام) كه ميخواست اسماعيل خود را قرباني كند زائر آمادگي خود را براي قرباني كردن فرزند هر گونه فداكاري ديگر اعلام ميكند پس از انجام مراسم قرباني زائر تقصير ميكند اگر مرد است سر خود را ميتراشد.


26


و اگر زن است با چيدن كمي از موي سر خود از احرام خارج ميگردد و دو شب ديگر در مني ميماند و در آنجا نيز به راز و نياز با خدا و تحكيم رابطة خود با معبود قيام ميكند و دو روز ديگر كه در مني ماند جمرات سه گانه را رمي ميكند.

آري! شيطان ممكن است با ضربات اول از پاي در نيايد و در كمين اغواي انسان باشد و شايد اعوان و انصاري هم براي خود فراهم كند و به جنگ با انسان برخيزد. اين دو روز ديگر در مني شيطانها را سنگباران ميكند تا مطمئن گردد دشمن از پاي درآمده و بر او سلطهاي ندارد.

پس از انجام مراسم مني به مكه برميگردد طواف و سعي و ساير اعمال را همان گونه كه گذشت ـ انجام ميدهد و با خدا تجديد عهد ميكند و با ذات اقدس او پيمان محكمتري براي اداي وظيفه بندگي ميبندد و در موقع مناسب به وطن برميگردد راستي چه مسافرتي پر بار و چه موقعيتي معنوي است بيجهت نبوده كه تمام رهبران اسلام به انجام عمل حج اصرار فراوان داشتهاند و آن را هميشه سفارش ميكردهاند و در دعاهاي خود حج را در همة سالها و در تمام عمر آرزو مينمودهاند.

اللهم ارزقنا حج بيتك الحرام في عامنا هذا و في كل عام1

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بخشي از دعا روز ماه رمضان.


27


فصل ششم

برخي از ويژگيهاي حجاج

مدارا و رفتار خوب

يكي از ويژگيهاي عارف و سالك الي الله اين است كه مدارا و رفتار خوب كردن با همنوعان و زائران حج بيت الحرام هست.

عن معاوية بن وهب: قال: قلت لابي عبدالله: كيف ينبغي لنا ان تصنع فيما بيننا و بين قومنا و فيما بيننا و بين خلطائنا من النّاس قال: فقال: $تودّون الأمانة اليهم و تقيمون الشهادة لهم و عليهم و تعودون مرضاهم و تشهدون جنائزهم.(1)

حديث صحيحي است كه معاوية بن وهب از امام صادق (عليه السلام) سوال ميكند چگونه با برادراني كه با آنها هستيم و كساني كه با ما معاشرت دارند برخورد كنيم و رفتارمان با آنها چگونه باشد؟ امام (عليه السلام) در پاسخ ايشان به چهار مسئله در رابطه با آنها تذكر دادند.

1 ـ اداء امانت 2 ـ شهادت و گواهي دادن چه به نفع كسي باشد يا به ضرر او 3 ـ عيادت از مرض و بيماران 4ـ شركت در تشييع جنازهها

اين دستورات چهارگانه در تمام مراحل مطلوب است گر چه در سفر حج و مخصوصاً براي اينكه پيوند بين دلها و قلوب مسلمين در سراسر جهان محكمتر گردد مطلوبتر و لازمتر است و در كمك راه سالك و عارف خيلي موثر ميباشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. رسائل الشيعه ج 12 حديث 15 ـ ص 5 الابواب احكام العشره في السفر و الحضر.


28


در حديث ديگري اين ويژگي (مدارا و رفتار خوب) را برجستهتر نشان ميدهد و از ابي اسامه زيد شحّام از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكند امام صادق (عليه السلام) بوسيلة من پيام داد و فرمودند تمام پيروان مرا كه به حرف من گوش ميدهند و از دستورات من اطاعت ميكنند سلام برسان و به آنها بگو: من شما را به چند چيز سفارش ميكنم:

1. تقوا و خوف از خداوند جل شأنه

2. ورع و پارسائي در امور دين

3. كوشش براي خدا (در راه كسب رضا و خشنودي او)

4. راستگوئي در گفتار

5. اداء امانت

6. سجودهاي طولاني

7. خوش رفتاري با همسايگان

اين چيزي است كه رسول خدا به آن مأموريت يافته و همچنين امانت را بپردازيد و هر كسي كه چيزي را به شما سپرد و شما را امين دانست، آن را به صاحبش برگردانيد چه او خوب باشد و چه بد و فاسد چرا كه پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) دستور ميداد، به بازگرداندن نخ و لباس دوخته شده (يعني اگر لباسي را براي كسي دوختيد نخهاي اضافهاش را هم به او


29


برگردانيد) و با بستگانشان صلح رحم بجا بياوريد و در تشييع جنازههايشان شركت جوئيد و بيمارانشان را عيادت كنيد و حقوق آنها را مراعات نمائيد.

اين خصوصيات براي كسي را كه در راه خدا و براي تقرب الهي به خانه خدا ميرود اساسيترين كاري هست كه بايد رعايت بكند تا قدم در معرفت حج بگذارد و گر نه هيچ گونه از عرفان حج بهرهمند نميشود تا بگوئيم حاجي سالك الي الله هست اصلاً در راه خدا بايد اين ابتداترين مسائل اخلاقي و رفتاري را رعايت بكنيد اگر حجاج رعايت كردن طوبي لهم ججاج آينه امام هستند.

حجاج آينه امام هستند

اگر حاجي قدم بسوي خدا بگذارد در ج آينه امام خودش ميشود

امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد هر يك از شما اگر در دينش پارسا بوده و در سخنانش راست گفت و امانت را برگرداند و اخلاق خود را با مردم نيكو كرد به او گفته ميشود: $جعفري& و اين مرا خوشحال ميسازد و از او خشنود ميشوم. چرا كه گفته ميشود: او ادب را از $جعفر& ياد گرفته است ولي اگر چنين نبود بلا و تنگ او بر من ميرسد و گفته ميشود: اين ادب را از $جعفر& آموخته است!!

آري حاجي با اعمال و برخوردهايش عملاً چهرة انقلاب اسلامي تمام شهداء را كه با معرفت با لقاءالله رفتهاند را معرفي ميكند و حج در حقيقت فرار الي الله هست به فرموده


30


قرآن ففِرّوا الي الله1 و البته و صد البته حجاج با اعمال و برخوردهايشان خط مشي رهبري و امت را كه حقيقتاً در اين عصر و قرن نمونه هستند معرفي مينمايد و اعمال حج ايراني معرف و نشان دهندة امامت و دستورات امام جعفر صادق (عليه السلام) و تشيع است با اين اوصاف كه از فرمايشات ائمه معصومين گفتيم كه حجاج عارف بايد از امام معصوم خودش الگو بگيرد و عارفانه وارد حج بشود و خداي نكرده اگر در اعمال آنها خلاف رخ دهد كه اصلاًبا حج رفتن جور درنميآيد تا بگوئيم ايشان وارد عرفان حج شده، خيلي فاصله هست با عرفان حج. كسي را كه كار زشت و ناموزوني انجام ميدهد و به آبروي مذهب لطمه وارد ميسازد اين گناهي است نابخشودني

آري! گاهي يك عمل آنقدر زشت است و خطرناك كه اگر اين عمل و صاحب آن خودش را از مكتب بداند و اعمالش را به نام مذهب و مكتب انجام دهد باعث آبروريزي اوليا و رهبران آن مكتب ميشود و گاهي بالعكس. خوبي و زيبائي عمل يك فرد باعث حيثيت و آبروي طرفداران و رهبران يك مكتب ميشود. امام صادق (عليه السلام) در ذيل همان حديث دوم كه گذشت چنين ميفرمايد: پدرم به من چنين فرمود: در گذشته يكي از شيعيان علي (عليه السلام) اگر در طايفهاي بود از بهترين آنها بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره الزاريات آيه 51.


31


بهتر از همه امانت را ادا نموده از همه بهتر حقوق خود را ميپرداخت و از هه در سخنانش راستگوتر بود و همه امانتها خود را نزد او آورده سفارشهاي خود را به او ميكردند.

هر گاه دربارة او از آن قبيله سوالي ميشد ميگفتند: كيست مثل فلان آدم؟ او از همة ما امينتر و راستگوتر است.

حتي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در جواني در اوج عرفان به محمد امين معروف بود پس معلوم ميشود اين همه در غار حرا به عبادت مشغول بودن ثمرات عرفانيش اين صفات پاك ميباشد. وقتي كه در جامعه طرفداران يك رهبر به امانت و صداقت و درستكاري معروف شدند و به نظم و انضباط شناخته شدند و با كمال هوشياري و دقت و تدبر با مسائل برخورد كردند آن مكتب الهي عرفاني در جامعه به خوبي معرفي ميشود و ديگران شيفته آن مكتب الهي عرفان ميشوند و سخنان آنها را باور ميكنند و به مطالب آنها گوش ميدهند و اين امر امكان ندارد مگر اينكه در مقام عمل. رهنمودهاي امام صادق (عليه السلام) را در مد نظر قرار دهيم.


32


در يك حديث ديگر عرفان واقعي را از صوفيگري جدا ميكند كه حبيب خثعمي را از امام صادق (عليه السلام) 1 نقل ميكند كه امام فرمود لازم است ورع را (در همه ابعاد) مراعات كنيد و در اين راه از هيچ كوششي فرو گذاري ننمائيد و در تشييع جنازهها شركت كرده و از بيماران و مرضي عيادت نمائيد و با برادران خود در مجامع و مساجدتان حاضر شويد و براي مردم چيزي را دوست بداريد كه براي خودتان آن را دوست ميداريد آيا هر يك از شما خجالت نميكشد كه همسايهاش حق او را ميداند و او حق همسايهاش را نميداند امام با يك روانشناسي جالب روي مسائل انگشت گذاشته و با مسئله بطور ريشهاي برخورد مينمايد.

و چنين استفاده ميشود از رهنمودهاي آن حضرت دست زدن به يك سري كارها و اعمالي كه همهاش يك طرفه است و هيچ گونه بهائي به طرف داده نميشود و عصبيتها را تحريك ميكند اين با روح حج ابراهيمي سازگار نيست و شناختي از حج الهي عرفاني ندارد كه خداوند همة كساني را كه زير پرچم لا اله الّا اله و محمد رسول الله هستند را واجب كرده و من بيايم اين حقيقت حج را ناديده بگيرم و بگويم حج جاي براي اتحاد مسلمانان نيست و اين از روح حج حقيقتاً خارج هست چون براي انجام حج با صداي بلند قرآن ميفرمايد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي ج 2، ص 635.


33


وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَي كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ( 1 ) آيه مباركه نسبت به تمام مردم اعلام حج ميكند نه تنها مومنين و مسلمانان حالا ما ميگوئيد $اقل مسلمانان با هم متحدانه حج بجا بياورند چون كه با بركتهاي فراوان و گوناگون همراه است&.

و هدايت آن براي همة جوامع بشري بوده مخصوص به عصر خاص يا نژاد معيني نيست به همين جهت از دير باز همة اقوام و مللي كه به پرستش خدا معتقدند بودند به كعبه احترام ميگذاشتند و به علل گوناگوني تكريم آن را لازم ميدانستند. با استدلال به تقدم كعبه بر بيت المقدس و قدمت تاريخي و سابقة كهن آن به اعتراض پيروان برخي از اديان آسماني پاسخ رسايي داده شد.

و شايد از همين بُعدِ قدمت تاريخي كعبه است كه قرآن كريم آن را بيت عتيق2 ميداند يعني خانه كهن و دير پاي و سابقهدار. زيرا هر چند سابقهداري را كه از اهميت و ارزش برخوردار است عتيق كه معادل غير عربي آن آنتيك است مينامند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره حج آيه 27. و مردم را به اداي مناسك حج اعلام كن تا مردم پياده و سواره و از هر راه دور به سوي تو جمع آيند. (و آن كانون اجتماع و نگرة وحدت خدا پرستان شود و مجمع طوايف مختلف بشر براي تبليغ حقايق توحيد و معارف امر و بسيار منافع دنيوي و اخروي گردد.

2. حج آيه 27.


34


تساوي زائران كعبه

در فرهنگ وحي و زبان قرآن امثال دستورهاي الهي به ويژه زيارت كعبه اختصاص به مردم سرزمين معيني ندارند و افراد هيچ منطقه به انجام مناسك حج از افراد منطقه ديگر سزاوارتر نيستند و بُعد منزل در اين سفر روحاني همچون قرب منزل است.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (1)

آنان كه به خدا كافر شده و مردم را از راه دين خدا منع ميكنند و نيز از مسجد الاحرامي كه ما حرمت احكامش را براي آن شهر و باديه نشينان يكسان قرار داديم مانع مردم ميشوند.

بر اساس اين آية كريم، مسجدي كه در حريم كعبه بنا نهاده شده و محل نماز و نيايش و طواف است براي همة مردم به طور مساوي داده شده و هيچ فرقي و در اين جهت بين ساكنان مكه و مسافراني كه از نقاط ديگر جهان به آن سفر ميكنند نيست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. حج آيه 25.


35


ميثاق و عهد مخصوص الهي

در ادامه عرفان در حج را ميشود يكي از ويژگيهايش را ميثاق و عهد مخصوص الهي گفت چون عارف با خدا عهد و پيمان و ميثاق ميبندد از اين رو تعبير از وجوب حج به سياق خطاب امري، آن گونه كه در مورد نماز و زكات آمد.

وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ (1)

نيست بلكه تعبير از وجوب آن به زبان ميثاق و عهد مخصوص الهي است و فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (2)

و نظير چنين عهدي كه در آن كلمة مركب از لام (لـِ) و اسم جلاله آمده و بر متعلّق خود مقدّم شده باشد در عبادت ديگر سابقه ندارد.

اين تعبير خاص به خوبي نمايانگر اهميت حج است، گر چه خداوند فرمود روزه براي من است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره بقره آيه 43.

2. سوره آل عمران آيه 97.


36


(الصوم لي و انَا اَجري عليه)1 امّا حج نيز واجد روزه است زيرا حج گزارشي كه قرباني نبايد بايد سه روز در حج و هفت روز در هنگام بازگشت روزه بگيرد فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ (2)

همچنين همه نكاتي كه دربارة نماز وارد شده در حج نيز محقّق مييابد زيرا در حج طواف تشريع شده كه خود نماز است افزون بر اينكه در حج نماز نيز هست چون طواف كننده پس از طواف نزد مقام ابراهيم به نماز ميايستد و

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّي وَعَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (3)

و با پروردگارش به راز و نياز ميپردازد و با نمازگزاران در آنجا ستون دين خويش را بر پاي ميدارد و به وسيلة آن به مولاي خود تقرّب ميجويد و همة مزاياي كه براي نماز است نايل ميشود از اين رو روايت شده كه حجّ برتر از نماز و روزه است.(4)

و همچنين او به بركاتي كه در زكات است دست مييابد، زيرا در حج انفاق مالي و ايثار و ايثار نابود كنندة بخل كه در نهان مردم نهادينه شده وجود دارد و حج جانها را از آلودگي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. وسائل الشيعه ج 7 ص 290.

2. سوره بقره آيه 196.

3. سوره بقره آيه 125.

4. من لا يحضرج 2 ص 221.


37


به اين بخش در امان نگاه ميدارد و هر كس از بخل خويش در امان نگاه داشته شود از رستگاران است

وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَي أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (1)

و حاصل اينكه حج از عباداتي تشكيل يافته و شامل فضايل فراوان و اين عبادات است.(2) با اين وجود خود نيز ويژگياي دارد ه در غير آن يافت نميشود و آن عبادت از اين است كه حج پيمان و عهد مخصوصي ميان خداي سبحان و بنده است از اين رو امام صادق (عليه السلام) فرمود:

مردهاي كه در گور است دوست دارد كه در برابر دنيا و آنچه در آن است او را يك حج ميبود. ودّمن في القبور لو اَن له حجه بالدنيا و ما فيها3

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره حشر آيه 9.

2. وسائل الشيعه ج 8 ص 77 ـ 83.

3. وسائل الشيعه ج 8 ص 82.


38


فصل هفتم

خاتمه

شهرت جهاني حج

در خاتمه به اين نتيجه مي رسيم كه بررسي ابعاد گوناگون حج جهاني بودن آن را به خوبي تبيين مينماياند زيرا همان گونه كه اسلام رفتن به سوي كعبه را هجرت همگان به سوي خدا ميشمارد و اين هجرت را در پهنة عالم ضروري ميداند.

اديان الهي ديگر نيز حج را دستوري رسمي ميدانند. گواه بر شهرت حج اين كه تاريخ ارقام سالها را با ميزان حج تعيين ميكردند.

چنان كه در ماجراي موسي و شعيب عليهماالسلام از مدت هشت سال به هشت حج تعبير شده است علي ان تأجرني ثماني حج1 زيرا در هر سال يك بار حج به جا آورده ميشود بنابراين هشت حج معادل هشت سال است.

حج بايد تبلور بخش دو اصل كليت و دوام باشد و گرنه براي جهانيان هدايت نخواهد بود بلكه شيوهاي خواهد شد براي قوم خاص و اين خلاف مباني تشريع حجّ و هميشگي و همگاني بودن آن است چنانكه اميرالمومنين عليه السلام فرمود: نميبينيد كه خداي سبحان، پيشينيان از آدم عليه السلام تا پسينيان از اين عالم را به سنگهايي آزمودند كه نه زيان مي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سورة قصص آيه 27 بر اين مهريه كه هشت سال خدمت كني.


39


رسانند و نه سود ميبخشند و نه ميبينند و نه ميشنوند پس خدا آن را خانة خدا با حرمت خود ساخت آن را موجب پايداري و پا بر جايي مردم گردانيد.

(الاقرؤن أن الله سبحانه اختبر الأولين من لَدُن آدم صلوات الله عليه الي الاخرين من هذا العالم بأحجارٍ لا تضّدوا تنفع و لا تبصرو لاتشمع فجعلها بيته الحرام الذي جعله للناس قياما)(1)

عظمت حج وپاداش حج گزار

شخصي به رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) عرض كرد: من به قصد حج از شهر خارج شدم ولي به آن موفق نشدم ليكن من مردي ثروتمندم. اكنون بفرمائيد با ثروتم چه كنم تا به پاداشي ماند پاداش حج گزاران نايل آيم؟

رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: به كوه ابو قبيس بنگر. اگر به اندازه اين كوه طلاي سرخ داشتي و آن را در راه خدا انفاق كني هرگز به پاداش حج گزاران دست نخواهي يافت. سپس آن حضرت فرمود: حج گذار چون مقدمات سفر خود را آماده كند چيزي برنميدارد و چيزي نميفهمد مگر آنكه خداوند ده حسنه براي او ثبت و ده سيئه از او محو ميكند و ده درجه او را بالا ميبرد. پس چون بر مركب خود سوار شود مركبش گامي بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغه خطبه 192، بند 53 ـ 54.


40


نميدارد و گامي نمينهد مگر آنكه خداوند باز براي او چنان ميكند پس چون به گرد كعبه طواف كند از گناهاناش بيرون ميآيد و چون بين صفا و مروه سعي كند از گناهانش به در ميآيد و چون در عرفات توقّف كند از گناهانش خارج ميشود و چون در مشعر الحرام توقّف كند از گناهانش بيرون ميآيد و چون رمي جمره كند از گناهانش خارج ميشود اُنظر الي أبي قبيس فلو ان ابا قبيس لك ذهبة حمراء انفقته في سبيلالله ما بلغت به ما يبلغ الحاج. ثم قال:

اِنّ الحاج إذا أخة في جهازه لم يرفع شيئاً و لم يضعه إلا كتب الله له عشر حسنات و محي عنه عشر سيئات و رفع له عشر درجات فإذا ركب بعيره لم يرفع خفّا و لم يضعه الا كتب الله له مثل ذلك فإذا طاف بالبيت خرج من ذنوبه فإذا سعي بين الصفا و المروة خرج من ذنوبه فإذا وقف بعرفات خرج من ذنوبه فإذا وقف بالمعشر الحرام خرج من ذنوبه فاذا رمي الجمار خرج من ذنوبه و اين چنين رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) يكايك مواقف را برشمرد و فرمود كه اگر حج گزار در هر يك از اين مواقف درنگ كند از گناهانش بيرون ميآيد و آن گاه فرمود: تو كجا ميتواني به پاداش حج گزار دست يابي؟ أنّي لك أن تبلغ ما يبلغ


41


الحاج1 شايد مراد پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله) از اين كه چون حج گزار طواف كرد از گناهانش بيرون ميآيد و...

بيان اين نكته باشد كه هر يك از اين اعمال گوناگون در آموزش گناهي خاص موثر است زيرا هر يك از اين اعمال براي آموزش گناهي خاص واجب شده است با آنكه گناهان چون انباشته شود و زنگار و پردهاي بر گنهكار شود. هر يك ازاين مناسك موجب كاستن ضخامت اين پرده و كنار رفتن اين پوششها از دلها ميگردد تا آنجا كه حج گزار با دلي پاك كه نه بر آن زنگاري نشسته و نه حجابي بر آن كشيدهاند به ديدار پروردگارش نايل ميشود.

خداوند چنين حجي را روزي ما فرمايد.

در آخر از وصاياي نبي اكبرم (صلّي الله عليه وآله) به اميرالمومنين سلام الله عليه آمده است مستطيعي كه حج نگزارد كافر است يا علي كفَرَ بالله العظيم من هذه الأمة عشروة و من وجد سِعَةً فمات وَلَم يحُجّ يا علي! تاريك الحج و هو مستطيع كافر.(2)

زيرا خداوند فرمود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. وسائل الشيعه ج 8 ص 79.

2. وسائل الشيعه ج 8 ص 20.


42


فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره آل عمران آيه 97.


| شناسه مطلب: 80166