متن کامل

1 معاونت امور روحانیون - مدیریت آموزش گزیده ای از فلسفه اعمال حج از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله) تقی آسمانی زرنق 2 مقدمه بعد سیاسی و اجتماعی حج حاصل نمی شود مگر آنکه بعد معنوی و الهی آن جامه عمل بپوشد و لبیک های شما دعوت حق تعالی


1


معاونت امور روحانيون - مديريت آموزش

گزيده اي از

فلسفه اعمال حج از ديدگاه

امام خميني (رحمه الله)

تقي آسماني زرنق


2


مقدمه

بعد سياسي و اجتماعي حج حاصل نمي شود مگر آنكه بعد معنوي و الهي آن جامه عمل بپوشد و لبيك هاي شما دعوت حق تعالي مي باشد و خود رامحرم براي وصول به آستانه محضر حق تعالي نمايد.(1)

اسرار عبادات

عبادت فلسفه آفرينش انسان است(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون)( 2 ) و آن زمان كه با شرايط و آداب انجام شودرابطه ايماني وعبوديت انسان مومن را با خداي خويش محكم مي نمايد آنچه از اين عبادت حاصل مي شود تقواست كه روح وقلب عبادت است و بدون تقوا همانند پيكري بدون روح وجان است.

تمامي احكام ودستورات ديني داراي مراتب معنوي وظاهر وباطن ميباشند كه با تزكيه و تقواست كه ميتوانبه آن مراتب و بواطن پي برد.

اگر انسان بتواند به خوبي وظايف و تكاليفي را كه از طرف خداوندبر عهده اوست بشناسدو به طور شايسته به آنها عمل كندبه حقيقت و اسرار آن عبادات كه بر عوام مردم پوشيده است خواهد رسيد و حقيقت آنها رابا چشم دل مشاهده خواهد نمود.

امام خميني (رحمه الله) در مورد كساني كه فقط به ظواهر عبادات توجه دارندو مردم را از توجه به آداب باطني عبادت ها باز ميدارند ميفرمايد:«كساني كه فقط به ظواهر عبادات توجه دارندو مردم را از آداب باطنيه باز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-صحيفه نور جلد 19ص 44

2- ذاريات/56


3


ميدارند و گويند شريعت را جز اين صورت وقشر معنا و حقيقتي نيست شياطين طريق الي الله و خارهاي راه انسانيتند و از شر آنها بايد به خداي تعالي پناه برد.(1)

در اين مختصر مي خواهيم نگاهي هر چند گذرا به بحث اسرار عرفاني و معنويت هاي موجود در بحث حج و عمره بپردازيم و از كلمات و جملات ناب و حكيمانه حضرت امام خميني عليه الرحمه اين بزرگ مرد احيا گر حج ابراهيمي و ناب محمدي (صلّي الله عليه وآله) در اين مقوله استفاده بنماييم هر چند در اين مقوله فراوان قلم زده اند و كتب و مقالات زيادي نوشته اند لكن عظمت مطلب و صاحب آن بيشتر از اينهاست و هنوز بحثي است نو وقابل استفاده ،اميد كه جاي اين ابحاث در جاي جاي امت اسلامي به خوبي باز شود و زائر كوي دوست بتواند با كوله باري از معنويت و عرفان واقعي از اين سفر الهي به موطن خود با زگردد.

اسرار حج

همانگونه كه اشاره شد وراي ظاهر اعمال و عباداتي كه انجام ميدهيم باطن و حقيقتي وجود دارد كه دستيابي يه آن حقيقت و رسيدن به آن بواطن بايستي سر لوحه انسان مومن قرار گيرد.عبور از پوسته ورسيدن به عمق وعينيت بخشي به عبادات جزو وظايف مومنان است و نه چيزي جداي از اصل عبادات ،و به عبارت ديگر مي توان گفت آنكسي عمل عبادي را كاملا به جا آورده است و در حد توان حق آنرا ادا نموده است كه به حقيقت و سر عمل هم واقف بوده است و عبادتي آگاهانه انجام داده است .

يكي از گويا ترين گفتگوها كه نشان از اين مدعا داردسخنان امام سجاد (عليه السلام) با شبلي است كه از سفر حج بازگشته است.در اين گفتگوي طولاني امام يك سوال از ظاهر عمل ميپرسد و سوالي از حقيقت و باطن آن وآنگاه كه در جواب سوال دوم اسخ منفي ميشنود مي فرمايد اصلا آن عمل را انجام نداده اي.مثلا در جايي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-آداب الصلوة ص154


4


امام (عليه السلام) ميپرسد :به هنگام رسيدن به مكه نيت كردي كه فقط خدا را مي خواهي؟شبلي عرض كرد :نه. امام فرمودند:پس نه به حرم وارد شدي و نه كعبه را ديده اي و نه نماز گذارده اي .

* البته آنچه مسلم است اعمال شبلي و كساني كه همانند او حج به جا آورده اند از نظر شرعي صحيح و رافع تكليف است اما چنين عملي هيچگاه انسان را آنطور كه بايد به خدا نزديك نمي كند و غير از خستگي جسمي سودي به حال فرد ندارد همانگونه كه علي (عليه السلام) در حديثي درباره روزه افراد جاهل به معارف و بواطن اعمال مي فرمايند:چه بسيار افراد روزه داري كه غير از تشنگي و گرسنگي چيز ديگري از روزه نمي فهمند.

امام خميني (رحمه الله) در يك نگاه كلي بزرگترين فلسفه وجودي حج را وحدت ميان مسلمين و آشنايي با مشكلات هم و تلاش در جهت حل آنها بيان مينمايد.

ايشان در پيام خود به زائران در تاريخ 25/5/64 مي فرمايند: بايد بدانيد كه چاره اساسي در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگاني در قطع يد همه ابر قدرتها از كشور هاي اسلامي است وعملي كردن شعار مواقف كريمه و مشاهد مشرفه در كشور هاي خويش است .(1)

و در فراز ديگر مي فرمايند : با پشت پا زدن بر مكتب هاي شرقي و غربي و انحرافات ملي گرايي فرقه زدايي نموده ،با همه مليت ها بدون در نظر گرفتن رنگ و مليت و محيط و منطقه ،برادر و برابرو غمخوار يكديگر باشند وتحكيم وحدت كنند و بايد واحده بر دشمنان شريعت و زورگويان و جهان خواران بتازند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-صحيفه نور ج 19 ص202


5


ايشان پيام حج را اطاعت و بندگي از خداوند متعال مي دانند واز زائران ميخواهند كه اين پيام را گرفته و با خود به اقصا نقاط دنيا ببرند وخود را از يوغ و بندگي مستكبران نجات دهند.در اين رابطه در پيامي ميفرمايند :امروز جهان اسلام به دست آمريكا گرفتار است شما براي مسلمانان قاره هاي مختلف جهان پيامي از خداوند ببريدكه به غير از خدا بندگي و بردگي هيچكس را نداشته باشيد.

اگر براستي مسلمانان بتوانند در حين انجام وظيفه حج پيام خداوند را دريافت كنند پيامي كه از جانب پيامبران براي مردم تشريح شده است و اين پيام را كه پيام وحدت و آزادگي است براي ساير مسلمانان هم به ارمغان ببرنند هيچ گاه جهان اسلام دچار تشتت و انحرافات و بندگي شياطين قرار نمي گيردو اين يكي از بزرگترين اسرار عبادي وسياسي فريضه حج ميباشد.

در اينجا تعدادي ازآيات و روايات در باب وحدت مسلمين را به عنوان تيمن و تبرك مي آوريم:

1-توحيد كلمه (وحدت)

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً. وَكُنْتُمْ عَلي‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها1.

ترجمه: همه شما رشته دين خدا را بدست گيريد و پراكنده نشويد.

بياد بياوريد نعمت الهي را كه موقعي با هم دشمن بوديد و پروردگار دلهاي شما را بهم مهربان نمود و بلطف او برادر ديني يك ديگر شديد، در پرتگاه آتش اختلاف و نفاق قرار داشتيد و خداوند شما را از آن خطر نجات داد.

2 - ايمان و وحدت جامعه اعتقادي‏

قرآن‏

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-آل عمران 103


6


يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحاً، إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ* وَإِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً، وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ( 1 )* اي فرستادگان، از چيزهاي پاكيزه بخوريد و كار نيكو كنيد كه من بر آنچه مي‏كنيد آگاهم* اين مردمان امت شمايند، امتي يگانه و يك دين، و من پروردگار شمايم، از من پروا كنيد*

إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً، وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ( 2 )* اين مردم، كه همه بر يك دينند و يگانه، امت شمايند، و من پروردگار شمايم، مرا بپرستيد

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً، وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ*( 3 ) از فتنه‏اي بترسيد كه تنها مخصوص ستمكاران شما نيست (بلكه همه را فرا مي‏گيرد و همه در آن گرفتاري و آزمون شريك خواهند بود)، و بدانيد كه خدا سخت كيفر است

وحدت از منظر اهل البيت

1. تمسك به سنت نبي اكرم (ص )

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ تَمَسَّكَ بِسُنَّتِي فِي اخْتِلَافِ أُمَّتِي كَانَ لَهُ أَجْرُ مِائَةِ شَهِيدٍ

امام باقر(ع ) از پدرش امام باقر (ع ) او نيز از پيامبر گرامي اسلام (ص ) نقل مي كند كه در اختلاف امت من به سنتم تمسك كند ، خداوند ثواب صد شهيد را بر اومي دهد .

منظور از سنت رسول خدا (ص ) فعل و قول و تقرير ايشان مي باشد و مراجعه به سنت او از دوجهت مي شود از روايت فهميد.اول اينكه مراجعه به سنت يا به جهت رفع اختلاف از امت است ، كه ثواب صد شهيد را خداوند به او مي دهد . دوم ا ينكه كسي از اختلاف امت به سنت رسول خدا پناهنده شود . يعني كسي براي نجات خود متمسك به سنت شود. كه خداوند ثواب صد شهيد به او بدهد . اين وجه بعيد از ذهن است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1--مومنون51/52

2-انبيا92

3-انفال25


7


.

اين روايت از امام رضا (ع ) با اضا فاتي به اين مضمون نقل شده است :

روي عن الرضا عن آبائه عن رسول الله ص أنه قال لا قول إلا بعمل و لا قول و لا عمل إلا بنية و لا عمل و لا نية إلا بإصابة السنة و من تمسك بسنتي عند اختلاف أمتي كان له أجر مائة شهيد

امام رضا (ع ) از اجدادش و آنها هم از رسول خدا (ص ) روايت كرده اند كه هيچ سخني بدون عمل و هيچ قول و عملي بدون نيت و نه عمل و نه نيت بدون همراهي سنت هيج گونه ارزشي ندارند و ثمري نخواهند داشت . و هر كسي هنگامي كه امت من اختلاف كردند به سنتم متمسك شود . خداوند ثواب صد شهيد را به او مي دهد .

چون در اختلافات خون هزاران انسان بي گناه ر يخته مي شود . كسي كه براي رفع و دفع ا ين اختلافات به سنت رسول خدا (ص ) رجوع كند .خداوند ثواب صد شهيد را به او مي دهد . چون امت اسلام بعد از نبي اكرم (صلّي الله عليه وآله) بخاطر دوري و غفلت از قران و سنت دچار اختلاف شده اند .كسي كه براي آگاه كردن مردم به قران و سنت واقعي قدم بردارد . ثواب صد شهيد را دارد . به عبارت د يگر كسي كه جهت وحدت مسلمين به سنت رسول خدا (ص ) متمسك مي شود . آن ثواب را دارد .مي توان از اين دوروا يت كه به طرق مختلف ذكر شده نتيجه گرفت تمسك به سنت نبي اعظم (ص ) يكي از منشورهاي مهم وحدت بين مسلمين است

2. اتحاد در وحدانيت دين خدا .

دين خدا واحد است و بس ، اختلاف در نژاد وگويش طبيعي وعين رحمت است .وهمچنين اتحاد در دين خدا نيز عين رحمت و اختلاف در آن عين عذاب است .


8


معني قول اختلاف أمتي رحمة

قول رسول الله( ص) اختلاف أمتي رحمة

از رسول گرامي اسلام (ص ) نقل شده كه اختلاف امت رحمت است . اين روايت را امام صادق (ع ) به اين صورت تشريح مي فرمايند:

عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِي قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً يرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اخْتِلَافُ أُمَّتِي رَحْمَةٌ فَقَالَ صَدَقُوا فَقُلْتُ إِنْ كَانَ اخْتِلَافُهُمْ رَحْمَةً فَاجْتِمَاعُهُمْ عَذَابٌ قَالَ لَيسَ حَيثُ تَذْهَبُ وَذَهَبُوا إِنَّمَا أَرَادَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ« فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِينْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيهِمْ لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ ينْفِرُوا إِلَي رَسُولِ اللَّهِ ص فَيتَعَلَّمُوا ثُمَّ يرْجِعُوا إِلَي قَوْمِهِمْ فَيعَلِّمُوهُمْ» إِنَّمَا أَرَادَ اخْتِلَافَهُمْ مِنَ الْبُلْدَانِ لَا اخْتِلَافاً فِي دِينِ اللَّهِ إِنَّمَا الدِّينُ وَاحِدٌ إِنَّمَا الدِّينُ وَاحِدٌ

عبد المومن انصاري مي گويد : به امام صادق (ع ) عرض كردم ؛ همانا قومي رايشان اين است كه همانا رسول الله (ص ) فرموده است كه اختلاف امت من رحمت است. پس فرمود: راست مي گويند .پس گفتم اگر اختلاف امت رحمت باشد . پس اجتماعشا ن عذاب است . امام صادق (ع ) فرمودند :معناي آن روايت اين چنين نيست كه تو وآنها مي فهمند. همانا خداوند فرموده است :«پس چرا از هر طائفه اي جمعي براي جنگ و گروهي نزد رسول براي آموختن علم دين مهيا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان باز گشتند بيم رسانند ، باشد كه (از نافرماني خدا ) حذر كنند . همانا با توجه به اين آيه نبي اكرم (صلّي الله عليه وآله) اختلاف درشهرها را رحمت مي دانند .نه اختلاف در دين خدا وعتقادات .همانا دين خدا واحد است ، هما نا دين خدا واحد است .

با توجه به اين روايت مراد نبي اكرم (ص ) از روايت « اختلاف امتي رحمة» اختلاف در نژاد ،در شهرها وروستا ها ، ودر زبانها و گويشها مي باشد .كه هر كدام سعي مي كنند بهتر از ديگري پيش خدا مقرب باشد


9


وبه دستورات او عمل كند و همچنين ملاك وحدت بي ن همه انسانها دين خدا خواهد بود نه نژاد و زبان . چون تنها دين خداست كه انسانها را به كمال انساني مي رساند نه تعصب نژادي و زباني . وحدت اعتقادي محدود به مرزها ي جغرافيايي نيست .ولي وحدت نژادي وزباني محدود به مرزهاي جغرافيايي است .عصبيت نژادي و زباني عصبيت كوركورانه است . ولي عصبيت ديني ايمان به حقيقت و رساندن انسان به سعادت مي باشد . دين خدا آغوشش به روي بلال حبشي و سلمان فارسي باز است .ولي نژاد عربي و فارسي و تركي قادر به پذيرش انسانهاي غير نژاد خود را ندارند . اما اختلاف در دين خدا طبق اين روايت عين عذاب است .وهم دين خدا را ضايع مي كنند و هم انسانها را از بين مي برنند.(1)

ميقات

در شريعت مقدسه اسلام جاهايي براي بستن احرام تعيين شده است كه به آنها ميقات گفته ميشود و واجب است آنكه قصد كوي يار نموده استدر اين جاها محرم شده و خود را براي حضور در محضر الهي آماده سازد.

ميقات اولين محلي است كه حاجي اعلان حضور ميكند و آموزش و تمرين رهايي از تعلقات و وابستگي ها را آغاز مي كند .ميقات شروع اعمال حج وعمره است و اولين عمل در شروع اعمال حج جدا شدن از هر چه غير خداست ميباشد .امام سجاد (عليه السلام) در حديثي قريب به اين مضمون مي فرمايد :«اگر كسي در ميقات هنگام احرام بستن از قلبش نگذراند كه خدايا از هر چه غير توست دست شستم و فقط به ولاي تو دل بستم او در حقيقت به ميقات نرفته و احرام نبسته است ».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- -گامي به سوي منشور وحدت-يعقوب قاسملو


10


مواقيت خمسه در طول ساليان دراز شاهد حضور ميليون ها عاشق الهي بوده اند كه از اقصا نقاط عالم به اين مكان آمده اند شخص رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و ائمه اطهار (عليه السلام) و صحابه وبزرگان از اين مواقيت عبور نموده اند و در آنجا محرم گشته اند افرادي كه ميقات ها عاشق آنها بوده اند و چشم به راهشان .

امام خميني (رحمه الله) در مورد اينكه ميقات منتظر حضور و ورود چه كساني و با چه ويژگي هايي است مي فرمايد :« دل ميقات در هواي زائراني مي تپد كه از كشور لاشرقيه و لا غربيه آمده اند تا با تلبيه و لبيك لبيك دعوت خداوند را به سوي صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند ».(1)

آري ميقات منتظر حضور چنين افرادي است آنان كه دست رد به سينه شرق و غرب استعماري زده اند و دلها را متوجه خداوند متعال نموده اند و پا در راه راست و مستقيم عبوديت الهي نهاده اند ،اينان به راستي در ميقات نداي حضرت حق را مي شنوند كه فرمودند «فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوي »

اگر با دل وجان آمده اي علايقت را اينجا واگذار و سبكبال و فارغ از ماديات و هواهاي نفساني از اين مكان گذر كن.

احرام

بعد از رسيدن به ميقات اولين عمل واجب از مناسك حج و عمره بستن احرام است واز نظر شرعي بدون احرام نمي توان از ميقات رد شد و اين احرام در واقع پيمان بستن با خداست كه اولا اعمالي كه بعد از احرام بر او واجب مي شود انجام دهد و آنچه بر او حرام ميشود را ترك نمايد نحوه محرم شدن بدينگونه است كه شخص در ميقات با نيت قربة الي الله نداي حق را پاسخ مي گويد و مردان در اينجا لباس معمول و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- صحيفه ج 19 ص1971


11


دوخته خود را كنار مي گذارند و دو جامه ندوخته مي پوشند دو حوله سفيد كه يكي را بر دوش مي اندازند و ديگري را به كمر مي بندند و از هر آنچه رنگ تعلق مي پذيرد آزاد و رها مي گردند .

امام خميني (رحمه الله) در جملاتي فلسفه احرام را اينگونه بيان مي دارد: « مراتب معنوي حج، كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي نمايد، حاصل نخواهد شد، مگر آن كه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانيون معظم كاروان ها تمام همّ خود را صرف در تعليم و تعلم مناسك حج كنند و بر مسأله دانان است كه از همراهان خود مواظبت كنند كه خداي نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سياسي و اجتماعي آن حاصل نمي گردد، مگر آنكه بعد معنوي و الهي آن جامه عمل پوشد و لبيك هاي شما جواب دعوت حق تعالي باشد و خود را محرم براي وصول به آستانه محضر حق تعالي نماييد.»( 1 )

حاجي لباس دوخته خود را به كناري مي نهد تا به مصداق حديث امام سجاد (عليه السلام) لباس گناه خود را به كناري انداخته باشد و تصميم به آن داشته باشد كه ديگر گناه نكند آنگاه براي رسيدن به محضر حق تعالي لباسي ندوخته و بي رنگ و حلال و پاك به تن مي كند و اين اولين نشانه براي اظهار اطاعت و بندگي است آري اولين قدم حج وعمره تمرين برادري و برابري است و فقير و غني وهمه وهمه با لباسي يكسان و يك شكل و يك دست احرام مي بندند و آنچه در اينجا همانند جاهاي ديگر موجب تفاوت است كه البته اينجا نمود بيشتري دارد دل و جان حاجي است و اينكه براي چه و كه محرم شده است و خود را تا چه اندازه اي براي و صل به آستانه محضر حق تعالي آماده نموده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-صحيفه ج 17 ص30


12


لبيك

از واجبات حج و احرام لبيك گفتن است بدين صورت كه بعد آنكه نيت نمودي و لباس احرام به تن كردي بايستي لبيك بگويي و بدون اداي اين كلمات هرگز محرم نشده اي هر چند كه جامه خود را عوض كرده باشي و لبيك در واقع اداي اين جملات است:« «لبّيك أللّهمّ لبّيك، لبّيك لا شريك لك لبّيك، إنّ الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك لبيك»

حاجي از ميقات خارج مي شود در حالي كه لبّيك گو است، به عشق ديدار كعبه سر از پا نمي شناسد و به عشق ديدار پروردگار اشك شوق مي ريزد. حضرت امام خميني(قدس سره)مي فرمايند: «در لبّيك لبّيك «نه» بر همه بت ها گوييد و فرياد «لا» بر همه طاغوت ها و طاغوتچه ها كشيد.»( 1 ) يعني با هرچه ظلم و جور است ستيز كنيد و از هواي نفس و شيطان درون گرفته تا شياطين برون و بت هاي زمان.

راز گفتن لبيك در اين است كه اي خدا، از اين لحظه ملتزم مي شوم كه تنها در مسير طاعت تو گام بردارم و چيزي جز حق بر زبانم جاري نكنم و زبانم را بر معاصي حرام گردانم. زائر خدا در حج با خداي خويش پيمان و ميثاق مي بندد; و در اصل تمامي اعمال حج پيماني است كه بين معبود و عبد بسته مي شود.

به فرموده امام خميني(قدس سره):

«لبيك هاي مكرّر از كساني حقيقت دارد كه نداي حق را به گوش جان شنيده و به دعوت الله تعالي به اسم جامع، جواب مي دهند. مسأله مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب. گويي گوينده از خود در اين محضر بي خود شده است. وجواب دعوت را تكرار مي كند و دنباله آن سلب شريك به معناي مطلق آن مي نمايد كه اهل الله مي دانند نه شريك در الوهيت فقط. گرچه سلب شريك در آن نيز شامل همه مراتب تا فناي عالم در نظر اهل معرفت است و حاوي جميع فقرات احتياطي و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-صحيفه نور ج 20 ص181


13


استحبابي است مثل، «... الحمد لك والنعمة لك...» و حمد را اختصاص مي دهد به ذات مقدس، همچنين نعمت را و نفي شريك مي كند و اين نزد اهل معرفت غايت توحيد است و به اين معناست كه هر حمدي و هر نعمتي كه در جهان هستي تحقق يابد حمد خدا و نعمت خداست، بدون شريك و در هر موقف و مشعري وقوف و حركتي و سكون و عملي اين مطلب و مقصد اعلي جاري است و خلاف آن شرك به معناي اعم است كه همه ما كوردلان به آن مبتلا هستيم.»( 1 ) آري، زائر به هنگام گفتن لبّيك بايد از هرچه به معناي تعلّق و تملّق است پرهيز كند تا شرط حضور در محضر باري تعالي را به دست آورد و در اين آزمون سرفراز شود.

او به دعوت خداي سبحان پاي در ميقات گذارده و لباس احرام بر تن كرده و از منزل و مأواي خويش براي ديدار كعبه و زيارت بيت عتيق دور شده و تمام زخارف دنيا را يكجا رها كرده و دنيا را به اهل خود واگذارده و اينك در محضر خداست. البته انسان هميشه در محضر خداست; چرا كه به فرمايش امام راحل(قدس سره)«عالم محضر خداست و...» ولي در همين محضر گسترده الهي، محضرهاي خاصي نيز وجود دارد كه انسان فقط در حالت ها و موقعيت هاي خاص مي تواند وارد آن شود و اگر صاحب خانه دعوتي نكند شرط حضور در اين محضر عرفاني به دست نمي آيد. پس معناي محضر الهي و كشف جمال ربوي در سخن امام اين است كه انسان بايد به مرتبت كشف و شهود برسد و براي رسيدن به اين مرتبه، زماني بهتر از موسم حج و مكاني بهتر از ديار وحي نيست; جايي كه انسان به دعوت خداي متعال آنجا حضور يافته و به نداي خداوند سبحان لبيك مي گويد. حاجي در اصل ميهمان خداست و ميهمان اگر بخواهد از ميزبان كمال استفاده را ببرد، بايد در محضر او باشد.

حاجي با لبّيك خود اعتراف مي كند كه: تو بي شريكي و خداي واحد واحدي.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- صحيفه نور ج 19 ص421


14


اين اعتراف زباني بايد در عمل انسان نيز پياده شود. بسيارند انسان هايي كه زبان به سلب و نفي شريك براي خداي متعال مي گشايند امّا قلب و دلشان جايگاه شيطان است و اينجاست كه بايد زائر در مقام معامله با خدا درآيد و تمام تعلّقات را رها سازد و رضايت او را كسب كند و خطاب به پروردگار بگويد: الهي، حمد براي تو است، چون تو محمودي. نعمت از آنِ تو است، چون تو منعمي. همه فقيراند و ملك و حكومت براي تو است.

ملكا ذكر تو گويم كه تو پاكي و خدايي *** نروم جز به همان ره كه توام راهنمايي

حضرت امام(رحمه الله) «خود» و «خوديت» را منشأ بزرگ شرك مي داند. خود چيست؟

«خود» همان غرور، كبر، نخوت و منيّت است; همان صفاتي كه فرعون را واداشت تا ادعاي ربوبيّت كند! پس منشأ همه آفات خودپرستي است.(1)

همان گونه كه از فرمايشات امام راحل بر مي آيد لبيك جواب دعوت الهي است و سلب شريك از ذات باري تعالي .اين ندا بايد از دل بر آيد و همه اعضا و جوارح انسان به آن اعتقاد عملي داشته باشند و گرنه در جايي كه امام صادق عليه االسلام از شنيدن جواب لا لبيك و لا سعديك چنان واهمه اي دارد كه كم مانده توان نشستن بر روي مركب را از دست بدهد پس واي به حال ما كور دلان و تنگ نظران .

به عبارت ديگر مي توان گفت كه آنكه احرام براي حج و عمره مي بندد و لبيك به خداي تعالي مي گويد بايستي از همه و هر چيزي كه فكر او را به غير مشغول ميكند اجتناب نمايد هم از نظر ظاهرو احكام ظاهري و هم از حيث باطن كاملا پاك و پاكيزه باشد تا به حضور پذيرفته شود و گرنه خداي ناكرده پاسخش گويند «لا لبيك ولا سعديك» كه اين اوج خسارت و بدبختي و خذلان است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- آثار و ابعاد تربيتي و معنوي اسرار و معارف حج از ديدگاه امام خميني(قدس سره)

محسن صالحي مازندراني


15


به طواف كعبه رفتم به حرم رهم ندادند كه تو در برون چه كردي كه درون خانه آيي

ورود به حرم و شهر مكه

به سرزمين مكه حرم ميگويند .محدوده حرم در بعضي جاها تا خارج از مكه نيز امتداد دارد كه با علايمي

مشخص شده است .

براي وارد شدن به حرم تشريفات خاص وآداب ويژه اي هست كه بدون رعايت آنها ورود به حرم شرعا ممنوع است مانند احرام كه ذكرش گذشت بنا بر اين هر كس بخواهد وارد اين سرزمين بشود بايد آنها را رعايت نمايد بزخي محرماتي هم كه بزاي محرم ذكر شده است اختصاص به فرد محرم و محل ندارد و از محرمات حرم است مانند صيد كردن و كندن درخت و گياه حرم و لزوم حفظ حرمت حرم ،زيرا كه حرم محل امن الهي است و امنيت تشريعي آن حتي قبل از اسلام هم بوده است و اين امنيت حتي براي حيوانات داخل در محدوده حرم نيز ميباشد و آنان از هرگونه تعرض مصون مي باشند .

حاجي آنگاه كه ديوارهاي مكّه را مي بيند، از گفتن لبيك باز مي ايستد و با آمادگي تمام، براي انجام شعائر الهي، پا به بلدالله الحرام مي گذارد.

مكّه معظمه و مشاهد مشرفه، موطن حوادث و نهضت هاي انبيا و پيامبر اسلام است. آنجا محل نزول جبرئيل امين و خاستگاه پيامبران بزرگ الهي است.

نور نبوّت پيامبر خاتم در اين سرزمين متجلّي شد و اسلام، اين دين كامل، از اين ديار به جهانيان عرضه گرديد. پيامبر بزرگ اسلام چه سختي ها و بلايايي را در سرزمين مكه به دست ابوسفيان ها و ابوجهل ها


16


كشيد، ليكن از پاي نايستاد و اسلام، آن نهال نوپا را به درختي تنومند و پرثمر تبديل كرد. امام خميني(قدس سره) درباره عظمت مكه و كعبه مي گويد: «مكّه جايي است كه همه انبيا خدمتگزار او بودند.»( 1 )

امام عزيز و عظيم الشان (رحمه الله) در پيامي كه به حجاج داشته اند آنان را از لغزشها و شكستن حرمت حرم الهي بر حذر داشته اند و آنرا گناهي بزرگ و خطايي عظيم ناميده اند زيرا بعضي از اعمال ناپسند علاوه بر آنكه حرمت حرمين شريفين را مي شكند موجب وهن بر جمهوري اسلامي ايران نيز مي باشد ايشان مي فرمايد «حجاج محترم ايران و زائران حرمين شريفين بدانند كه آنها از كشوري كه براي اهداف اسلامي و بيرون راندن ستمگران از كشور عزيز خويش قيام كرده است به سوي خانه خداو....مي روند و تحت مراقبت برادران اسلامي سراسر جهان هستند و خبر گذاري ها و دروغ پردازان و دشمنان اسلام در كمين نشسته و مراقب اعمال و افعال آنان هستند و در صددند كه از كاهي كوهي بسازند و سر تاسر جهان را از شايعه هاي خود پر كنند در اين صورت انحراف و خطا و لغزش جزئي آنان علاوه بر آنكه در پيشكاه خداوند بزرگ و رسول عظيم الشانش مي باشد در حضور ساير زائران حرمين شريفين است كه به واسطه پيامد آن گناهي بزرگ وخطايي عظيم است زيرا علاوه بر آنكه بعضي از اعمال و گفتار ،خلاف حرمت حرمين شريفين است موجب وهن جمهوري اسلامي است»( 2 )

آري آنكه وارد كوي يار شده است و دل به هواي آن سپرده است از آنچه غير اوست چشم دل را مي بندد و در همه جا فقط او را مي بيند و مي جويد و اگر غير از اين باشد بنا به فرمايش امام سجاد نه وارد حرم شده اي و نه كعبه را ديده اي .اگر به هنگام ورود به حرم نيت آن نكني كه غيبت و بدگويي هر مسلماني از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ـ صحيفه نور، ج20، ص145

2-صحيفه نور جلد 18ص93


17


جامعه اسلامي را بر خود حرام كني در واقع وارد حرم نشده اي اگر چه ظاهر شهر و ديوارها و سنگ ها را مي بيني .

طواف

طواف اولين عملي است كه پس از احرام و ورود به حرم (مكه)بر زائر واجب است و كيفيت آن بدين گونه است كه پس از ورود به مسجد ا لحرام كهبه و بيت الله مقس را هفت مرتبه از مقابل حجر الاسود تا همانجا دور مي زنند يعني ابتدا و انتهاي هر شوط از محاذي حجر الاسود مي باشد و جهت دور زدن بر خلاف جهت عقربه هاي ساعت مي باشد به گونه اي كه شانه چپ انسان طواف كننده همواره به سمت كعبه است .

براي ورود به مسجد الحرام و طواف كعبه ،هر انسان حج گذاري ابتدا بايد خود را با آب توبه بشويد و بار سنگين گناهان را از دوش خويش بر زمين بگذارد آنگاه غسل كرده تكبير گويان همراه با آرامش خاطر و متانت كامل وارد مسجدالحرام بشود و عاشقانه گرد كعبه بچرخد تا خداوند از وي خشنود شود همانگونه كه از ملائكه خشنود گرديد .(1)

خداوند متعال در قران مجيد خانه خدا را آزاد از هر گونه مالكيت شخصي و دنيوي معرفي نموده است(البته به يك معني)و مي فرمايد دور چنين خانه اي بگرديد: ...وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ2 ; «خانه آزاد را طواف كنيد.» خانه اي كه كسي نمي تواند مالك آن شود. آري، زائران عاشق با طواف پيرامون كعبه كه آزاد از هر قيدي است، درس بندگي و آزادگي مي آموزند.

حضرت امام راحل گردش به دور خانه را رهايي از قيود دنيا شمرده مي گويند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-ره توشه حج جلد 2ص 170

1-حج29


18


«در طوافِ حرمِ خدا، كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهي كنيد و جان را از خوف غير حق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بت هاي بزرگ و كوچك و طاغوت ها و وابستگانشان برائت جوييد كه خداي تعالي و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بريء هستند.»( 1 )

پس انسان به هنگام طواف، در مدار توحيد قرار مي گيرد و از هرچه شرك و پليدي است، دور مي شود.

امام عزيز عليه الرحمة والرضوان درباره فلسفه گردش به دور خانه خدا و اين كه اين چرخيدن و گردش نشانگر چه چيزهايي مي تواند باشد مي فرمايند:«گردش به دور خانه خدا نشان دهنده اينست كه غير از خدا گرد ديگري نگرديد ».(2)

براستي آنكه دور خانه خدا مي گردد و دل را براي خدا تهي نموده است شايسه نيست كه به غير خدا دل ببندد و از غير او هراسي به دل راه دهد طواف دور خانه خدا اگر به موازات عشق الهي و تنفر از دشمنان حق تعالي باشد انسان را در انسان را در رديف آزادگان قرار مي دهد و انسان آزاده هرگز زير بار ظلم و ستم نخواهد رفت.

كعبه

در روايات اسلامي آمده است كه در روز 25ذيقعده (دحو الارض) زمين از اولين منطقه كه همان مكان كعبه مي باشد گسترش و وسعت يافته است و قبل از آن كل كره زمين را آب را گرفته بود و شايد به همين جهت است كه در وصف كعبه آمده است :« إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمين‏»( 3 )

بي گمان نخستين خانه اي كه براي مردم بنيان نهاده شده است همانست كه به مباركي در بكه قرار دارد .(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ صحيفه نور، ج20، ص18

2-همان جلد 9ص226

3_آل عمران 96

4-از ميقات تا عرفات ص 64


19


امام خميني (رحمه الله) با اشاره به گسترش زمين از محل كعبه مي فرمايد:« {ابراهيم}بت شكن و فرزند عزيزش و ديگر بت شكن سيد الانبيا محمد مصطفي (صلّي الله عليه وآله) به بشريت آموختند كه بتها هر چه هست بايد شكسته شود و كعبه كه ام القري است و آنچه از آن بسط پيدا كرده و تا آخرين نقطه زمين ،تا آخرين روز جهان بايد از لوث بتها تطهير شود»( 1 ) .

امام (رحمه الله) همه طاغوت ها و ابر قدرت هاي زمان را به مثابه بت هاي بزرگ مي داند كه جهانيان را به اطاعت خود مي خوانند و كعبه را يكتا مركز شكستن اين بتها معرفي مي نمايد :«مگر ابر قدرتهاي زمان ما و بت هاي بزرگ نيستند كه جهانيان را به اطاعت و كرنش و پرستش خود مي خوانند و با زور و زر و تزوير خود را به آنان تحميل مي نمايند . كعبه معظمه يكتا مركز شكستن اين بتهاست ،ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدي موعود (عج)در آخر زمان از كعبه نداي توحيد سر دادند و ميدهند خداوند متعال به ابراهيم فرمود :« وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَالْقائِمينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ »( 2 ) و اين تطهير از همه ارجاس است كه بالاترين آنها شرك است .

امام خميني (رحمه الله) با اشاره به ظهور حضرت مهدي (عج)از كنار كعبه و اينكه آن حضرت همه را به توحيد فرا مي خواند تبعيت از آن حضرت را سر دادن نداي توحيد در كنار كعبه بيان مي كند و مي فرمايد : «مهدي منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر مي دهد و بشريت را به توحيد مي خواند همه فريادها را از كعبه و مكه سر مي دهد و ما بايد از آنها تبعيت كنيم و نداي توحيد كلمه و كلمه توحيد را از آن مكان مقدس سر دهيم».(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-صحيفه ج 10 ص2211

2--حج/26

3- صحيفه ج 10 ص2213


20


و به راستي كعبه كه مشتاق و آرزومند ديدار مهدي(عج) در موقع ظهورش مي باشد مشتاقانه از عاشقان آن حضرت كه با معرفت و شناخت و فرهنگ امام زمان به كوي دوست آمده اند استقبال مينمايد و اينكه چنين زائراني دور او مي گردند بر خود مي بالد.

حجر الاسود

طواف از ركني كه به حجر الاسود در آن قرار گرفته است و پس از هفت دور به همانجا ختم مي شود استلام و بوسيدن حجر الاسود در هر شوط از طواف هاي مندوبه ،مستحب و پسنديده است و در روايات اسلامي از حجر الاسود به منزله دست خدا ياد شده است و استلام آن به منزله بيعت با خداست .

مي گويند اين سنگ كه از سنگ هاي بهشتي است در ابتدا سفيد و نوراني بوده است و در گذر ايام به خاطر اينكه در زمان جاهلي دست مشركان و در طول زمانهاي مختلف دست گنهكاران به ان خورده است بدين گونه سياه گشته است تا انجا كه نامش از حجر الابيض به حجر الاسود تغيير پيدا نموده است .

در اينجا چند روايت در مورد حجر الاسود به عنوان تبرك و تيمن مي اوريم:

دربار?‌ حجر الاسوَد كه‌ بر ركن‌ كعبه‌ نصب‌ شده‌ و داراي‌ شعور و ادراك‌ است‌، رواياتي‌ به‌ مضامين‌ مختلف‌ وارد شده‌ است‌، و ما براي‌ نمونه‌ چند تا از آنها را در اينجا مي‌آوريم‌.

در «علل‌ الشرائع‌» و «عيون‌ أخبار الرضا» از بكير بن‌ أعين‌ روايت‌ شده‌ است‌ كه‌:

حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السلام‌ از راوي‌ پرسيدند: آيا ميداني‌ حجر الاسود چه‌ بوده‌ است‌؟ گويد: من‌ گفتم‌: نه‌.

حضرت‌ فرمود: فرشته‌اي‌ بوده‌ است‌ از فرشتگان‌ بزرگ‌ در نزد خداوند عزوجل، چون‌ خداوند از فرشتگان‌ عهد و ميثاق‌ گرفت‌، اولين‌ كسي‌ كه‌ ايمان‌ به‌ خدا آورد و اقرار كرد اين‌ فرشته‌ بود؛ بنابراين‌ خداوند او را امين‌ خود بر خلائقش‌ قرار داد و ميثاق‌ را در او وارد كرد و به‌ عنوان‌ امانت‌ و وديعت‌ نزد او سپرد.»


21


و سپس‌ آن‌ حضرت‌ داستان‌ مفصل‌ آن‌ را بيان‌ مي‌كنند و در آخر روايت‌ ميفرمايند:

«و در ميان‌ فرشتگان‌ هيچ‌ فرشته‌اي‌ نبود كه‌ محبتش‌ از آن‌ حجر به‌ محمد و آل‌ محمد بيشتر باشد، و بر اين‌ اساس‌ خداوند او را از ميان‌ سائر فرشتگان‌ اختيار كرد و ميثاق‌ را به‌ او داد، پس‌ حجر الاسود در روز قيامت‌ مي‌آيد در حالي‌ كه‌ زباني‌ دارد گويا و چشمي‌ بينا و گواهي‌ ميدهد براي‌ هر كسي‌ كه‌ به‌ او در اين‌ مكان‌ برخورد كرده‌ است‌ و به‌ نزد او آمده‌ است‌ و عهد و ميثاق‌ را در نزد او استوار نموده‌ است‌.»( 1 )

محمد بن‌ يعقوب‌ از حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ روايت‌ ميكنند كه‌ فرمود: چون‌ به‌ حجرالاسود نزديك‌ شدي‌ دو دست‌ خود را بلند كن‌ و حمد و ثناي‌ خداوند را به‌ جاي‌ آور و بر پيامبر كه‌ درود خدا بر او و آل‌ او باد درود بفرست‌ و از خداوند بخواه‌ كه‌ از تو قبول‌ كند، و سپس‌ حجرالاسود را استلام‌ كن‌ (دست‌ و صورت‌ خود را به‌ آن‌ بمال‌) و آنرا ببوس‌! و اگر نتوانستي‌ آنرا ببوسي‌ آنرا استلام‌ كن‌ و با دست‌ خود به‌ آن‌ بمال‌، و اگر نتوانستي‌ آنرا با دست‌ خود استلام‌ كني‌ با دست‌ خود به‌ آن‌ اشاره‌ كن‌ و بگو:

«بار پروردگار من‌! من‌ امانت‌ خود را سپردم‌ و پيمان‌ خود را استوار ساختم‌ به‌ جهت‌ آنكه‌ براي‌ من‌ گواهي‌ به‌ وفاي‌ عهد و ميثاق‌ دهي‌. بار پروردگار من‌! من‌ كتابت‌ را تصديق‌ نمودم‌ و سنت‌ پيامبرت‌ را پذيرا شدم‌.

شهادت‌ ميدهم‌ كه‌ خداوندي‌ جز تو نيست‌! يگانه‌ هستي‌! و انباز نداري‌! و اينكه‌ محمد بند?‌ تو و فرستاد?‌ توست‌، من‌ به‌ خدا ايمان‌ آوردم‌ و به‌ جِبت‌ و طاغوت‌ كافر شدم‌ و به‌ لات‌ و عزي و عبادت‌ شيطان‌ و عبادت‌ هر شريكي‌ سواي‌ الله‌ كافر شدم‌.»

كليني‌ از حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ روايات وارد است‌ كه‌:

قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلي‌ اللَهُ عَلَيهِ وَءَالِهِ وَسَلمَ: اسْتَلِمُوا الركْنَ فَإنهُ يمِينُ اللَهِ فِي‌ خَلْقِهِ يصَافِحُ بِهَا خَلْقَهُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قصص الأنبياء(قصص قرآن)، ص: 791


22


مُصَافَحَةَ الْعَبْدِ أَوِ الدخِيلِ، وَيشْهَدُ لِمَنِ اسْتَلَمَهُ بِالْمُوافَاةِ .(1)

رسول‌ خدا فرمود: ركن‌ را كه‌ حجرالاسود است‌ استلام‌ كنيد! چون‌ او دست‌ خداست‌ در بين‌ بندگانش‌ كه‌ با آن‌ با مخلوقاتش‌ مصافحه‌ ميكند؛ مانند مصافحه‌اي‌ كه‌ با بند?‌ خود و يا با پناهند?‌ خود ميكند. و آن‌ حجر نسبت‌ به‌ كساني‌ كه‌ او را استلام‌ ميكنند در روز قيامت‌ شهادت‌ به‌ برخورد و ملاقات‌ و وفاي‌ به‌ عهد و ميثاق‌ ميدهد.

-حال كه با لمس حجر الاسود با خدا بيعت مي بنديم و هر بيعتي همچون عهد و پيماني بايستي مفادي داشته باشد مفاد اين بيعت ما چيست ؟وبراي چه با خدا بيعت ميكنيم ؟.

امام خميني (رحمه الله) با تعبيراتي دلنشين به رمز و راز اين بيعت اشاره نموده اند :«در لمس حجر الاسود بيعت با خدا بنديد كه با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگي آنان هر كه باشد و هر جا باشد سر ننهيد و خوف و زبوني را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در راس آنان شيطان بزرگ زبونند هر چند در در ابزار آدمكشي و سركوبي و جناياتشان برتري داشته باشند»( 2 ).

امام عزيز اين احيا گر دين و سنت نبوي آزادگي و عزت پايمال شده مسلمين در طول تاريخ را به آنان باز گرداند و هيمنه ظاهري و پوشالي قدرتهاي بزرگ را در هم شكست آري به راستي آنكه واقعا با خدا بيعت مي بنددو موحد باشد بايستي با عناصر كفر وشرك دشمن باشد و به اطاعت وندگي آنان در نيايد .كسي كه توكلش به خدا باشد خود را در مقابل طاغتهاي زمان خوار و خفيف نمي كند و آنكه دل در گرو عظمت و شوكت الهي نهاده است از زرق و برق ها و طمطراق هاي ظاهري سردمداران كفر و استكبار هراسي به دل نمي دهد زيرا كه خداست كه همه اسباب و علل به دست اوست و بازگشت همگان به يوم الحساب

اوست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- (تهذيب ج5) ص102

2- ـ صحيفه نور، ج20، ص182


23


سعي

به نظر همه فقهاي شيعه سعي از اركان حج است .اگر حاجيان عمدا آنرا ترك كنند حج آنان باطل است و بيشتر فقهاي اهل سنت نيز ،سعي را ركن حج مي دانند .

سعي ميان صفا و مروه ياد آور دفعاتي است كه هاجر در طلب آب براي نوزادش ميان صفا و مروه مي دويد ونداي «هل من انيس و هل من مونس »داشت .آه مادرانه هاجر و دعاي ابراهيم خليل بود كه چشمه زمزم را زير پاي اسمائيل جوشانيد و هنوز هم بعد از هزاران سال مي جوشد .

متكبران و زورمداران را رسم بر اينست كه در روي زمين متكبرانه گام برداشته هنگام راه فتن به ديگران فخر فروشي مي كنند اين كسان هنگام هنام انجام اعمال و مناسك حج ،آنگاه كه به مسعي گام مي نهند گاهي آرام وگاهي نيز هروله كنان فاصله ميان صفا و مروه را طي مي كنند حالت نخوت و غرورشان شكسته شده ودر درون احساس حقارت و زبوني مي كنند .

هاجر در سعي ميان صفا ومروه به دنبال آب براي فرزندش بود اما امام خميني (ه) در اين مورد مي فرمايد :« در سعي بين صفا و مروه با صدق و صفا سعي در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه بافت هاي دنيوي گسسته شود و همه شك ها وترديد ها فرو ريزدوهمه خوفها و رجا هاي حيواني زائل شود و آزادگي ها شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند در هم ريزد»( 1 ).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-صحيفه ج 20 ص181


24


آري طبق فرمايش رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كه فرمودند :«سنگ به جمره ها و سعي بين صفا ومروه براي بپا داشتن ياد و ذكر خداوند بلند مرتبه تشريع گرديده است »( 1 )

حج گزار و عمره گذاران در مسعي با شيطان در ستيزند و با برداشتن و با برداشتن گامهاي بلند خويش را از ابليس مي رهانند .آنكه دنبال خداست او را با دنيا و شيطان چه كار ،و هر آنكه خدا را پيدا نمود دنيا را به بازي مي گيرد ،شك و ترديد ها يي كه در دل دنيا پرستان وجود دارد از دل او زائل مي شود چنين فردي هيچ موقع به اسارت شياطين و طاغوت ها در نمي آيد و با تمام وجودش آزادگي را حس مي كند .پس آنچه در سعي بين صفا و مروه اهميت دارد آن است كه روي انسان به طرف محبوب باشد لذا سعي ايد روبه كوه صفا و مروه و به صورت متعارف باشد و در صورت رعايت اين شرايط ديگر تفاوتي نمي كند كه پياده يا سواره سعي كني ،آهسته بروي يا بدوي يا هروله كني هيچكدام مهم نيست ،مهم آنست كه دل در گرو يار داشته باشي كه همانا سعي مصداق روشن و بارز فرار الي الله مي باشد كه در آن از همه صفات نا پسند مي گريزي و به دامن پر مهر ومحبت خداوند تبارك و تعالي پناه مي بري.

عرفات

پس از آنكه حاجي براي بار دوم به عنوان حج تمتع محرم شد بايد از مكه به عرفات برود در عمره تمتع از بيرون حرم محرم شده بودي تا به زيارت خانه خدا بشتابي و اين بار از كنار خانه خدا محرم مي گردي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-سنن ترمذي ج3ص246


25


تا به عرفات بروي و در آنجا خدا را زيارت كني ،صاحب خانه را بيابي خودت را و خدايت را بشناسي و با معبود خود راز ونياز كني.

عرفات سرزمين معرفت وشناخت است و عرفه روز آن مي باشد و شايد سر آن اين نكته باشد كه نخستين مرحله حج از آنجا آغاز مي شود و محيط بسيار ساده اي براي معرفت پروردگار و شناسايي او است جذبه روحاني كه انسان به هنگام ورود به ان سر زمين پيدا مي كند با هيچ بياني قابل توصيف نيست ( 1 )

اسرار عرفات

حاجي از مكّه هجرت مي كند و به عرفات، بيابان عرفان مي رسد; بياباني كه محلّ شناخت است، شناخت حق و دريافت نورالهي براي رسيدن به خدا و آمرزيده شدن گناهان.

جايي كه كسي ديگري را جز به مسلماني نمي شناسد. حاكم و زيردست و وزير و رعيت امتيازي بر يكديگر ندارند. در عرفات آنچه با عنوان يك اصل پذيرفتني است بي نشان بودن از تمام نشان هاست.

حاجي در عرفات بدنبال گمشده اي مي گردد كه از ديدها و نظرها پنهان است.

چشمهاي ناسوتي است كه پرده ناسوت را كناري مي زند و حجاب را برطرف مي كند تا به نور جمال بقية الله(عج) روشن شود.آري او آنجاست در ميان خيل ميليوني حجاج ولي كيست كه او را بشناسد و به محضرش شرف ياب شود ولي همين قدر هم بداني كه الان در مكاني هستي كه مطمئني امام زمانت هم در آنجاست واقعا لذت بخش و احساسي غير قابل وصف مي باشد.

قلب هاي رقيق و عاطفه مند است كه در عرفات و در محضر حق حضور مي يابد و اشگ مي بارد و سرانجام ثمر مي گيرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-از ميقات تا عرفا ت ص97


26


عرفات آيتي از آيات الهي است. نشانه اي از رحمت حق است. در عرفات ميزبان قائم آل محمد است پس حق ميزبانت را بشناس و آنرا رعايت كن شايد كه مورد توجهش قرار گيري و به سعادت ابدي نائل بشوي.

امام خميني(قدس سره) در مورد شعور عرفات و مشعر و اينكه در آن لحظات نوراني كه دعا ها بيش از هر مكان و زمان ديگر در منصه اجابت است از خداوند چه بخواهيم و فكر و ذهنمان به دنبال چه چيزي باشد مي فرمايد:

«با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات برويد و در هر موقف، به اطمينان قلب بر وعده هاي حق و حكومت مستضعفان از چنگال استكبار جهاني باشيد و راه هاي نجات را از حق در آن مواقف كريمه طلب كنيد.»( 1 )

در جاي ديگر مي فرمايد:

«با حال شعور و عرفان به مواقف ثلاث (عرفات و مشعر و منا) برويد»

عرفات و مشعر و منا كامل كننده حجّ است آدمي در اين مكان ها، باديدن دريايي موّاج از انسان ها به ياد صحراي محشر مي افتد كه همه انسان ها براي حساب رسي اعمال در آنجا گرد مي آيند. اين درياي موّاج انساني از چه روي بدينجا آمده اند. آيا اينان براي طلب دنيا در اينجا جمع گرديده اند؟! آيا در اينجا جز از نشاط روح و معناي تعالي و جستجوي حق طلبانه چيزي هم از دنيا و تجمّلات آن وجود دارد؟!

امير مؤمنان حضرت علي(عليه السلام) علت حضور زائر در عرفات اينگونه مي فرمايد: «مي دانيد وقتي زائر و انسان حج گزار احرام بست چرا بايد به عرفات رود و بعد بيايد كعبه را طواف كند؟ براي آنكه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- صحيفه نور، ج19، ص197


27


عرفات خارج از مرز حرم است و اگر كسي ميهمان خداست ابتدا بايد به بيرون دروازه رود و آن قدر دعا و ناله كند تا لايق ورود به حرم شود.»( 1 )

حاجي در سرزمين عرفات به اقتداي مولاي خويش دعاي عرفه رادر آنجا زمزمه مي كند، دعايي كه سرتاسرش عرفان وعبوديت و معناست، در قسمت چپ آن كوه بود كه سيد شهيدان حسين بن علي(عليهما السلام) رو به كعبه آن دعاي معروف عرفه رابا حالتي غير قابل وصف و منحصر به فرد قرائت كردند.(2)

عرفات محل وقوف و تفكر است آنچه در آنجا از او مي خواهند اعمال و اذكار عملي و ظاهري نيست و اصلا در عرفات هيچ عمل خاصي وارد نشده است و بهترين عمل در آنجا تفكر است .و طبق فرمايش امام عليه الرحمة با سكوت و سكون خود در آيات حق تفكر نمايد .

مشعر

«لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَاذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّين‏»( 3 )

«گناهي بر شما نيست كه از پروردگار خود فضيلت و برتري بخواهيد. و هر وقت از عرفات كوچ نموديد خدا را نزد مشعر الحرام ياد كنيد، خدا را بنحوي ياد آور شويد كه شما را راهنمائي كرده است. گر چه قبل از اين از گمراهان بوديد».

چند روايت در مورد مشعر واينكه چرا آنجا را مزدلفه هم مي نامند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- اصول كافي، ج4، ص244; وسايل الشيعه، چاپ جديد، ج11، ص225

2- قسمتي از مطالب اين بخش برگرفته از مقاله آقاي صالحي مازنداني با اعمال تغيراتي مي باشد

3-بقره198


28


1- عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي حَدِيثِ إِبْرَاهِيمَ ع أَنَّ جَبْرَئِيلَ ع انْتَهَي بِهِ إِلَي الْمَوْقِفِ فَأَقَامَ بِهِ حَتَّي غَرَبَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ أَفَاضَ بِهِ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ ازْدَلِفْ إِلَي الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فَسُمِّيَتْ مُزْدَلِفَةَ.« از حضرت ابي عبد اللَّه عليه السّلام، آن حضرت در حديث ابراهيم عليه السّلام فرمودند: جبرئيل عليه السّلام به موقف (عرفات) منتهي شد و به آن رسيد پس در آن اقامه كرد تا خورشيد غروب نمود سپس ابراهيم عليه السّلام را از آن جا بيرون برد و به او گفت: اي ابراهيم: ازدلف الي المشعر الحرام يعني كوچ كن به طرف مشعر الحرام، پس مشعر الحرام را مزدلفه خواندند.»

2-عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ مُزْدَلِفَةَ لِأَنَّهُمُ ازْدَلَفُوا إِلَيْهَا مِنْ عَرَفَاتٍ‏. مزدلفه را به اين خاطر مزدلفه ناميده‏اند كه حاجي‏ها از عرفات به سويش كوچ مي‏كنند.

3- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُمِّيَتِ الْمُزْدَلِفَةُ جَمْعاً لِأَنَّ آدَمَ جَمَعَ فِيهَا بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ الْمَغْرِبِ وَالْعِشَاءِ« مزدلفه را باين جهت جمع خوانده‏اند كه آدم عليه السّلام در آن بين نماز مغرب و عشاء جمع نمود.»

عرفات خارج حرم بود حال كه در آنجا وقوف كردي و خودت را آماده براي ورود به حرم نمودي وارد مشعر الحرام مي شوي كه از نامش پيداست كه داخل محدوده حرم است شب را در اين مكان اجتماع مي نمايي و مستحب است شب زنده داري و ذكر خداوند ونيز سنگ هايي كه براي رمي شيطان بايد بياندازي همين موقع از مشعر الحرام جمع مي نمايي كه رمي با سنگ خارج حرم صحيح نيست آنچه در عرفات و مشعر ومنا بيشتر از همه بايد در وجود انسان موج بزند تفكر وشعور عرفان است آنگونه كه امام رحمةالله فرمودند:« با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد.»


29


منا

مني سرزمين آرزوهاست صبح عيد قربان (دهم ذيحجه)مشتاقان رو و كوي حضرت حق مشعر الحرام را به سمت سرزمين مني ترك مي كنند سر و راز اينكه اين سرزمين را مني (سرزمين آرزوها) مي نامند شايد اين باشد كه زماني كه حضرت ابراهيم بعد از اينكه از عهده تمامي امتحانات و آزمايشات خود به خوبي بر آمد جبرئيل به او گفت كه هر چه مي خواهي از خداي خود تمنا كن و بخواه .ابراهيم (عليه السلام) هم در دل خود از خداي خود درخواست نمود كه دستور دهد بعنوان فديه اسمائيل قوچي را ذبح نمايد و اين خواسته بر آورده شدمتن حديث در تفسير نور الثقلين به اين شرح است:

{ و فيه في باب ذكر ما كتب به الرضا عليه السلام إلي محمد بن سنان في جواب مسائله في العلل و العلة التي من أجلها سميت مني مني أن جبرئيل عليه السلام قال هناك لإبراهيم عليه السلام: تمن علي ربك ما شئت، فتمني إبراهيم عليه السلام في نفسه أن يجعل الله مكان ابنه إسماعيل كبشا يأمره بذبحه فداء له، فأعطي مناه.}( 1 )

و نيز در رابطه با حضرت آدم (عليه السلام) هم نقل شده است كه آنگاه كه در اين سرزمين قرار گرفت جبرئيل به او گفت :(اتمني الجنه)آيا هنوز هم آرزو داري كه به بهشت باز گردي.از سوي ديگر مني سرزمين امنيت مردم نيز هست و مردم بايد از دست وزبان زائر خانه خدا ايمن باشند .

هم اينك زائر خدا وارد سرزمين آرزو ها شده است اين سرزمين بعد از شعو وعرفان عرفات ومشعر است بايد در اينجا آنچه در آن دو سرزمين طلب نموده اي را بيابي و به آرزويت رسيده باشي كه صد البته ارزوهاي معنوي و عرفاني مي باشد و اگر چنين نباشد به تعبير امام سجاد عليه السلام از سر حج آگاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-نورالثقلين-ج 4ص 420ح 68


30


نبودي و بايد دوباره حج بنمايي زيرا دست يابي به آرزوها فقط در مناست نه در مال واموال و مطامع دنيوي.

امام خميني(قدس سره) در باره سرّ رفتن به منا مي فرمايد:

«پس به منا برويد و آرزوهاي حقّ را در آن جا دريابيد كه آن قرباني نمودن محبوب ترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است و بدانيد تا از اين محبوب ها كه بالاترينش حبّ نفس است و حبّ دنيا تابع آن است نگذريد، به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد و رجم شيطان را در موارد مختلف با دستورهاي الهي تكرار كنيد كه شيطان و شيطان زادگان همه گريزان شوند.»( 1 )

نكته ظريفي كه در سخن امام شايان توجه است، اين كه: رجم شياطين و طرد و نفي شيطان صفتان و شيطان زادگان، هنگامي ميسّر است كه بنده از حبّ نفس، خود را برهاند و از همه محبوب ها دل بركند و عبد صالح خدا گردد تا از شرّ ابليس رهايي يابد چنانكه قرآن كريم تاكيد ميورزد: } إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ...{ شيطان را بر بندگان من سلطه و فرمانروايي نيست آن چيزي كه راه نفوذ را براي شيطان هموار مي سازد، نفس اماره است و در مقام مبارزه با شيطان، نخست بايد با نفس جنگيد و مشتهيات نفساني را به تسليم كشانيد تا شيطان به ذلت و حقارت افتد و از نفوذ در قلمرو كشور خدايي مأيوس گردد و اين درست برخلاف آن چيزي است كه غالب انسان ها مي پندارند و نفس اماره را تبرئه مي كنند! و هر گناهي مرتكب مي شوند مسبب آن را شيطان مي دانند! پس بايد ريشه نفوذ شيطان را در نفس كاويد و از درون راه را بر او بست و اين مستلزم معرفت كامل و تعبد و بندگي و مجاهده با نفس است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- صحيفه نور، ج 20، ص 20 ـ 19


31


در صحنه هاي اجتماعي نيز مطلب بدين گونه است دشمنان از درون جامعه نفوذ مي كنند و اگر جامعه اي اسير و گرفتار هواي نفس نباشد; يعني دشمن دروني نباشد دشمن بيروني بر او شبيخون نخواهد زد و در حمله خود شكست مي خورد، از اين رو پيامبر اكرم جهاد با نفس را جهاد اكبر ناميده است. و اين نكته بسيار مهمي است كه نبايد از آن غفلت ورزيد و خود را تبرئه كرد و گناه را تنها به گردن دشمن و شياطين جنّ و انس انداخت. بنابراين، درس اخلاقي و عرفاني حج، درس اجتماعي نيز هست.(1)

سخن را با فرازي ديگر از سخنان حضرت امام(قدس سره) به پايان مي بريم:

«... عيدي كه انسان هاي آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمي مي اندازد. قربانگاهي كه درس فداكاري و جهاد در راه خداي بزرگ را به فرزندان آدم و اصفيا و اولياي خدا مي دهد عمق جنبه هاي توحيدي و سياسي اين عمل را جز انبياي عظام و اولياي كرام ـ عليهم الصلاة والسلام ـ و خاصه عبادالله كس ديگري نمي تواند درك كند. اين پدر توحيد و بت شكن جهان به ما آموخت كه قرباني در راه خدا پيش از آنكه جنبه توحيدي و عبادي داشته باشد، جنبه هاي سياسي و ارزشهاي اجتماعي دارد. به ما آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد، خود و عزيزان خود را فدا كنيد و دين خدا و عدل الهي را بپا نماييد. به همه ما ذريه آدم فهماند كه قربانگاه مكّه و منا، قربانگاه عاشقان است و اينجا محلّ نشر توحيد و نفي شرك كه دلبستگي به جان و عزيزان شرك است»( 2 )

ذبح نفس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-امام خميني و عرفان حج-محمد تقي رهبر

2-صحيفه نور ج18، ص78


32


حاجي همينكه قرباني اش را سر بريد و نيت خويش را در اين عمل خالص كرد، از نفسانيت وحيوانيت رها شده،روح خويش را به ملأ اعلي متصل كرده است. قرباني، كالبد تاريك حيوانيت را از روح انسان خارج مي كند،قرباني باعث آزادي روح شده، انسان را به مشاهده انوار قدسي مي رساند.

در واقع قرباني، عمل به سنت ابراهيم (عليه السلام) است; پيامبري كه نفس خويش را در مسلخ عشق كشت و به ذبح فرزند خويش اقدام نمود و خداوند آنگاه كه صداقت پدر و فرزند را ديد، قرباني را فديه آن قرار داد. آدمي براي وصول به كمال راهي جز مبارزه با نفس خويش ندارد. او بايد هواهاي نفساني را بشناسد و از آنها تبعيت نكند و آنها را زير پاي سلوك له كند.

پيام قرباني امتثال امر الهي است، به وعده او بايد اميد داشت، نفس خويش را بايد فدا كرد، غلبه بر هواهاي نفساني و كشتن درون از رازهاي قرباني كردن است. قرباني در مني بدين معناست كه تمام سرزمين مني قربانگاه است، محل عشق بازي با خالق هستي است. در اين صحنه بايد خويشتن را فنا كرد، انانيت را سر بريد و هر چه در توان است، در اين مسير بذل كرد. قرباني كردن، وفاداري به خداست. خدا از انسان، حقيقت انسان را مي خواهد، بايد خانه دل را با صفا و محبت او آراست و جلال، سطوت و كبريايي اش را به حريم خانه آورد تا با روحي پاك مهياي ديدار او شود.

باز در آن كوش كه قربان كني هر چه كني كوش كه با جان كني

تيغ وفا بر گلوي جان بنه گردن تسليم به فرمان بنه

جان كه نه قرباني جانان شود جيفه تن بهتر از آن جان شود


33


ساحت اين عرصه كه ارض مناست سر به سر اين دشت فنا در فناست

هر كه نشد كشته شمشير دوست لاشه مردار به از جان اوست( 1 )

ان شا الله بتوانيم با درك صحيح و واقعي از اسرار و فلسفه و عرفان و بعد معنوي عملي كه انجام مي دهيم شناختمان را نسبت به صاحب عمل بيشتركنيم و در وقت انجام هر عمل عبادي توجه مان بيشتر به صاحب عمل باشد نه فقط بعد ظاهري وفيزيكي عمل كه ماندن در اين پوسته هاي ظاهري انسان را از درك باطن عمل محروم مي سازد كه باعث خسران دنيوي و اخروي انسان مي گردد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-اسرار عرفاني حج -محمد تقي فعالي


34


فهرست منا بع ومآخذ:

1- قران كريم

2 - صحيفه نور-فرمايشات امام خميني (رحمه الله) در مناسبت هاي مختلف

3-حج دركلام وپيام امام (رحمه الله) -موسسه تنظيم و نشر آثار امام

4- آداب الصلوه - امام خميني (رحمه الله)

5- گامي به سوي منشور وحدت-يعقوب قاسملو-برگرفته از سايت بعثه رهبري- مولفان روحاني

‏6-تفسير نورالثقلين-عروسي هويزي

7- اصول كافي -ثقةالاسلام كليني (رحمه الله)

8- از ميقات تا عرفات -عين دال -پژوهشكده فرهنگ ومعارف

9- قصص الانبيا -فاطمه مشايخ -انتشارات فرحان

10-ره توشه حج-جمعي از نويسندگان -نشر مشعر

11-- آثار و ابعاد تربيتي و معنوي اسرار و معارف حج از ديدگاه امام خميني(قدس سره)

محسن صالحي مازندراني -مقاله برگرفته از سايت بعثه رهبري(حفظه الله)

12- امام خميني و عرفان حج-محمد تقي رهبر-برگرفته ازسايت حج

13- اسرار عرفاني حج -محمد تقي فعالي- برگرفته ازسايت ح


| شناسه مطلب: 80170