متن کامل
اُحد مرکز تحقیقات حج احد نام مجموعه ای از کوه های بزرگ و کوچک در شمال مدینه است که حدود 6000 متر طول دارد. این کوه از شرق به غرب کشیده شده و فاصله آن تا مسجد نبوی پنج و نیم کیلومتر می باشد. رنگ عمومی آن قرمز متمایل به قهوه ای است. حدفاصل شهر مدینه و ک
اُحد
مركز تحقيقات حج
احد نام مجموعه اي از كوه هاي بزرگ و كوچك در شمال مدينه است كه حدود 6000 متر طول دارد. اين كوه از شرق به غرب كشيده شده و فاصله آن تا مسجد نبوي پنج و نيم كيلومتر مي باشد.
رنگ عمومي آن قرمز متمايل به قهوه اي است. حدفاصل شهر مدينه و كوه احد در گذشته به صورت دشتي مسطح و عموماً غير مسكوني و تنها در چند نقطه مزروعي بوده است. اما امروزه به علت گسترش شهر، دشتي كه مي توانست بسياري از اسناد تاريخي مربوط به تاريخ مدينه و تجاوز قريشيان به مدينه را نشان دهد، به مرور زمان در لابلاي ساختمان ها به فراموشي سپرده شده است.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) درباره اين كوه فرموده است:
هذا جَبَلُ اُحُد يُحِبُّنا وَنُحِبُّهُ ; اين كوه احد، ما را دوست دارد و ما هم آن را دوست داريم.
در جنوب احد، كوه كوچكي قرار دارد به نام كوه رمات يا عينين و اين همان تپه اي است كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله)تيراندازان را در
صفحه 7 |
جنگ احد بر روي آن مستقر ساخت و از آن جهت كه در دامنه شمالي آن، دو چشمه آب وجود دارد، آن را عينين و يا عينان نيز خوانده اند.
غزوه احد
پيروزي مسلمانان در جنگ بدر و احتمال بسته شدن راه بازرگاني مردم مكه از طريق مدينه و عراق، مشركان را سخت برآشفته ساخت و آنان به فكر تلافي و انتقام افتادند.
صفوان بن اُميّه و عِكرَمة بن ابي جهل به ابوسفيان پيشنهاد دادند كه قريشيان هزينه جنگ را به عهده بگيرند و وي نيز موافقت كرد و در نتيجه با جمع آوري نيروهاي قوي رزمي و فراهم آوردن امكانات تسليحاتي و مالي به سوي مدينه آمدند. عباس عموي پيامبر(صلي الله عليه وآله) كه تا آن زمان در مكه بود، با ارسال نامه اي رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را از اين توطئه آگاه ساخت.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) دو نفر نيروي اطلاعاتي به اطراف مدينه اعزام، و موقعيت قريشيان را شناسايي كرد. دشمن روز پنج شنبه پنجم شوال سال سوم هجرت از ناحيه وادي عقيق در شمال مدينه وارد منطقه احد شد و آنجا مستقر گرديد.
لازم به تذكر است كه مكه در ناحيه جنوب مدينه قرار گرفته و دليل اين كه دشمن از شمال وارد مدينه شده، اين بود كه در دره طولاني و بزرگ وادي القري كه راه بازرگاني شام را به يمن متصل
صفحه 8 |
مي ساخت، هر قسمتي كه امكانات زندگي وجود داشت قبائلي از عرب و يهود سكونت گزيده اطراف خود را با سنگ محصور ساخته بودند، از سوي ديگر مدينه از سه طرف به شكل نعل اسب در محاصره كوه ها و مناطق سنگلاخي قرار گرفته و در نتيجه ارتش دشمن ناچار بود مدينه را از جنوب به سمت شمال دور زده و از ناحيه شمال مدينه كه زميني هموار داشته و نخلستان هم در آن جا نبود و از اين رو براي جنگ مناسب به نظر مي رسيد وارد شود.
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پس از مشورت با اصحاب تصميم گرفت از شهر خارج شود، لذا روز جمعه پس از اقامه نماز جمعه، با لشكري بالغ بر يك هزار نفر از مدينه به سمت احد حركت كرد و كوتاه ترين راه را انتخاب نمود و خود نيز زره پوشيد. در ارتش رسول خدا(صلي الله عليه وآله)از جوان 15 ساله تا پيرمرد سالخورده وجود داشت.
بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجرت، نيروهاي اسلام در برابر نيروهاي مهاجم و متجاوز قريش صف آرايي كردند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)اردوگاه لشكر خود را به گونه اي قرارداد كه از پشت سر به يك مانع طبيعي; يعني كوه احد محدود مي گشت و در سمت چپ لشكر نيز كوه كوچكي به نام عَينين كه بعداً جبل الرماة لقب گرفت قرار داشت كه از بالاي آن تمامي دشت اطراف را مي توانست زير نظر داشته باشد و مدينه نيز پيش روي قرار گرفت. سپس رسول خدا(صلي الله عليه وآله)عبدالله بن جبير را با حدود 50 تيرانداز بر روي تپه مستقر ساخته، فرمود:
صفحه 9 |
شما با پرتاب كردن تير، دشمن را برانيد و نگذاريد از پشت سر وارد جبهه مسلمانان شده، ما را غافلگير كنند. ما در نبرد غالب باشيم يا مغلوب، شما اين نقطه را خالي نگذاريد. دستور مؤكد پيامبر به تيراندازان كه از جاي خود هرگز حركت نكنند، حاكي از اطلاع كامل آن حضرت از اصول نظامي بود. سپس براي ارتشيان خطبه خواند و آنها را منظم كرد.
ارتش قريش
ابوسفيان نيز لشكريان قريش را كه بيش از سه هزار نفر بودند به چند قسمت تقسيم كرد:
1 ـ پياده نظام زره پوش را در وسط قرار داد.
2 ـ گروهي را به فرماندهي خالد بن وليد در سمت راست گذاشت.
3 ـ دسته اي را به فرماندهي عكرمه در سمت چپ گمارد.
4 ـ گروهي را نيز، كه پرچمداران آنها بودند پيشاپيش ارتش قرار داد.
آغاز نبرد
جنگ به وسيله ابوعامر كه از فراريان مدينه بود آغاز شد. او از قبيله اوس بود كه بر اثر مخالفت با اسلام از مدينه به مكه پناهنده شده بود.
صفحه 10 |
پيروزي
چيزي نگذشت كه در پرتو جانبازي سرداران رشيد اسلام; مانند علي بن ابي طالب(صلي الله عليه وآله)، حمزه عموي پيامبر، ابودجانه و مصعب، لشكر قريش اسلحه و غنايم خود را زمين نهاده و با فضاحت عجيبي پا به فرار گذاردند.
در گرما گرم جنگ هرگاه دشمن مي خواست، لشكر اسلام را دور زده و از پشت به آنان حمله كند، تيراندازان مستقر در جبل عينين آنان را با تير زده، دور مي كردند ليكن با شكست دشمن متأسفانه، مسلمانان سلاح بر زمين نهاده، به جمع آوري غنايم مشغول شدند و به گمان خود كار را خاتمه يافته تصور مي كردند. نگهبانان نيز جز ده نفر از آنان بقيّه فرصت را مغتنم دانسته با مخالفت با فرمانده خود از جبل الرمات پايين آمده به جمع آوري غنيمت پرداختند.
دشمن كه چنين ديد، از كمي نگهبانان سوء استفاده كرده با يك حمله چرخشي، تيراندازان باقي مانده را از پاي درآورد و از پشت سر به مسلمانان حمله كرد. خالد ابن وليد و عكرمة بن ابي جهل پس از تصرف نقاط حساس، فراريان خويش را به كمك طلبيدند و چيزي نگذشت كه بر اثر از هم پاشيدگي صفوف مسلمانان، ارتش قريش بازگشته و از پيش رو و از پشت سر،
صفحه 11 |
سربازان اسلام را محاصره كردند و نبرد مجدداً آغاز شد.
شكست مسلمانان
در اين هنگام، وضعيت عجيبي در ارتش اسلام به وجود آمد، گروهي به صورت دسته هاي پراكنده به دفاع از خود و رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پرداختند، گروهي پا به فرار گذاشتند و طولي نكشيد كه تلفات سنگيني بر مسلمانان وارد آمد و به ناگاه خبري به دروغ منتشر شد كه:
اَلا قَدْ قُتِلَ مُحَمَّد ; هان !اي مردم، محمد كشته شد.
اين خبر روحيه دشمن را تقويت و روحيه گروهي از مسلمانان را تضعيف نمود و كار بر مسلمانان دشوارتر شد، پيامبر كه خود پيشاني اش زخم برداشته و دندانش شكسته بود با استقامتي بي نظير از حريم اسلام دفاع مي كرد.
علي(عليه السلام) فرمود:
پيامبر(صلي الله عليه وآله) در ميدان نبرد، نزديك ترين فرد به دشمن بود و هر موقع كار جنگ سخت تر مي شد ما را پناه مي داد.
مدافعان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نيز چند نفر بيشتر نبودند.
علي بن ابي طالب(عليه السلام) با تمام وجود گرداگرد رسول خدا(صلي الله عليه وآله)مي چرخيد و با شمشيرش دشمنان را به كام مرگ مي فرستاد و از آن حضرت دفاع مي كرد. علي(عليه السلام)خود فرموده است: هنگامي كه ارتش
صفحه 12 |
قريش به سوي ما حمله آوردند، انصار و مهاجر راه خانه خود را گرفتند و من با هفتاد زخم از وجود آن حضرت دفاع كردم، سپس آن حضرت قبا را كنار زد و دست روي مواضع زخم كه نشانه هاي آن باقي بود كشيد. علي بن ابي طالب(عليه السلام) آن چنان جنگيد كه شمشيرش شكست و اين ندا در فضا پيچيد:
لا سَيْفَ إِلاّ ذُو الْفَقَارِ وَ لا فَتَي إِلاّ عَلِيٌّ
شمشيري جز ذوالفقار و جوانمردي چون علي نيست.
ابن هشام تعداد كشته شدگان دشمن را 22نفر ذكر مي كند كه12نفر آنها به دست علي بن ابي طالب به هلاكت رسيدند.
حمزه عموي پيامبر، ابودجانه، امّ عامر كه نام وي نسيبه بود و... از ديگر كساني بودند كه در اطراف رسول خدا(صلي الله عليه وآله)از آن حضرت دفاع مي كردند.
نتيجه كار:
جانبازي و فداكاري علي بن ابي طالب(عليه السلام) و ديگر ياران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) سبب شد كه آن حضرت از خطر قطعي نجات يافت. پيامبر و همراهان آرام آرام به داخل شعب احد آمدند. مسلماناني هم كه در آن اطراف بودند از اين كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) را زنده ديدند خوشحال شده، خود را در پيشگاه ايشان شرمنده يافتند.
علي بن ابي طالب(عليه السلام) سپر خود را پر از آب كرد و
صفحه 13 |
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) سر و صورت خود را شست و اين جمله را فرمود: خشم خدا بر ملتي كه صورت پيامبر خود را خون آلود ساختند.
هنگام نماز ظهر و عصر رسيد، پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر اثر ضعف مفرط نماز را نشسته خواندند و ديگران نيز اقتدا كردند. دشمن نيز سر مست پيروزي صحنه جنگ را ترك كرده، به سوي مكه حركت كرد.
مسلمانان بيش از سه برابر قريش كشته دادند. دشمنان برخي از جنازه هاي شهيدان را مثله كردند; يعني گوش و بيني آنان را بريدند و در نتيجه صحنه دلخراشي بر ميدان نبرد حاكم شد.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) همراه با ديگر مسلمانان وارد ميدان نبرد شدند، تا حدود هفتاد شهيد را به خاك بسپارند. وقتي چشم آن حضرت بر پيكر مثله شده حمزه افتاد بسيار متأثر و منقلب شد. سرانجام رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بر پيكر شهيدان نماز گزارد و آنان را يك يك و يا دو تا دو تا به خاك سپرد.
به هنگام غروب آفتاب، پيامبر(صلي الله عليه وآله) و ياران باقيمانده، در حالي كه از خانه هاي بسياري در مدينه ناله مادران داغ ديده و همسران شوهر از دست داده بلند بود به مدينه بازگشت.
منافقان و يهوديان مدينه از اين شكست بسيار خشنود شدند و احتمال آن وجود داشت كه دشمنان داخلي نيز به فكر ايجاد مزاحمت براي مسلمانان برآيند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در چنين وضعيت حساس از طرف خداوند مأمور شد تا فرداي همان شب دشمن را
صفحه 14 |
تعقيب نمايد. منادي پيامبر خبر را به مردم رساند و در شهر جار زد و فرمود تنها كساني همراه ما بيايند كه در جنگ احد شركت داشتند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) همراه با لشكريان خود حركت كرده در هشت ميلي مدينه در منطقه اي به نام حَمراء الأسد فرود آمد و شب هنگام دستور داد تا در تمام نقاط بيابان آتش روشن كنند تا دشمن تصور كند كه قدرت و نيروهاي جنگنده آنها بيش از تعدادي است كه در احد بوده است.
به هر حال آمدن پيامبر و استفاده از ابزار مختلف، ابوسفيان و لشكريان او را كه تصميم گرفته بودند دوباره به مدينه حمله كنند مأيوس ساخت و از فكر حمله بازداشت.
سرانجام نبرد احد باتقديم هفتادياهفتادوچهارو به قولي هشتاد و يك شهيد پايان يافت و ما در اين جا به نقل از سيره ابن هشام به هفتاد و چهار تن از شهداي احد اشاره مي كنيم.
شهداي احـد
1 ـ حمزة بن عبدالمطّلب
حمزه عموي پيامبر اسلام. او از شجاعان عرب بود و در جنگ بدر شركت داشت و شيبه قهرمان قريش و تعداد ديگري از آنان را از پاي درآورد. وي در جنگ احد نيز فداكاري هاي بسيار نمود و سرانجام توسط وحشي به شهادت رسيد. پس از شهادتش، هند
صفحه 15 |
همسر ابوسفيان سينه حمزه را شكافت و جگر او را بيرون آورد و زير دندانهايش گذاشت، و نيز جنازه اش را مثله كردند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) با ديدن اين منظره به شدت گريست و عباي خود را روي او انداخت.
حمزه رااسدالله، اسدرسول الله و سيد الشهدا لقب دادند.
2 ـ حنظله غسيل الملائكه
حنظله فرزند ابي عامر است. پدرش از دشمنان پيامبر و از عناصر بدخواه اسلام و از پايه گذاران مسجد ضرار بود، ليكن حنظله مسلماني شايسته و با فضيلت بود، شبي كه فرداي آن جنگ احد اتفاق افتاد مراسم عروسي حنظله برگزار شد، پس از رسيدن دستور جهاد، از پيامبر(صلي الله عليه وآله)يك شب را اجازه گرفته، روز بعد به ميدان نبرد آمد و با رشادت كامل شمشيري به طرف ابوسفيان رها كرد ليكن به او اصابت ننمود و سپس بر اثر نيزه دشمن از پاي درآمد و در سن حدود 24 سالگي به شهادت رسيد. پيامبر گرامي فرمود: من مشاهده كردم كه فرشتگان حنظله را غسل مي دادند و از اين رو به حنظله غسيل الملائكه معروف شد.
3 ـ عمرو بن جموح
وي چهار پسر خود را براي دفاع از اسلام به جبهه فرستاد و با اين كه خويشاوندانش او را از شركت در جنگ منع مي كردند و پاي او نيز لنگ بود و جهاد از او برداشته
صفحه 16 |
شده بود، در عين حال خدمت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)آمد و آرزوي شهادت كرد. پيامبر فرمود: خدا تو را معذور داشته است، ليكن او اصرار كرد و سرانجام پيامبر اجازه داد. موقع بيرون آمدن دعا مي كرد: اَللّهُمَّ ارْزُقْني الشَّهادَةَ وَ لاتَرُدَّني اِلي أَهْلِي ; خدايا ! توفيق ده در راه تو كشته شوم و به خانه باز نگردم. سرانجام وي در نبردي قهرمانانه به شهادت رسيد.
4 ـ مصعب بن عمير
وي از اشراف زادگان مكه بود كه به پيامبر(صلي الله عليه وآله)ايمان آورد. در سال دوازدهم بعثت با آن حضرت بيعت كرد و از سوي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به عنوان مبلّغ به مدينه اعزام شد و توانست گروه بسياري از مردم مدينه را به اسلام دعوت كند. قد و قامتي چونان پيامبر(صلي الله عليه وآله)داشت و تا لحظه شهادت در سن 42 سالگي به اسلام و رسول خدا(صلي الله عليه وآله)وفادار بود.
5 ـ عبدالله بن جَحْش
عبدالله در مكه به پيامبر ايمان آورد، به حبشه هجرت كرد، سپس به مدينه مهاجرت نمود، خواهرش زينب بنت جحش است كه به همسري رسول خدا(صلي الله عليه وآله) درآمد. وي در حالي كه بيش از چهل سال نداشت، در احد به شهادت رسيد.
صفحه 17 |
6 ـ شَمّاس بن عثمان
وي از مهاجران به حبشه و مدينه و از مجاهدان بدر و احد بود. در احد مجروح شد و او را به خانه رسول خدا(صلي الله عليه وآله)آوردند. ليكن مداوا مؤثر واقع نشد و به شهادت رسيد. پيامبر دستور داد جنازه او را به احد برگردانده، در كنار ديگر شهدا دفن كردند. شماس هنگام شهادت 34 سال بيشتر نداشت.
7 ـ عمرو بن مُعاذ
8 ـ حارث بن انس
9 ـ عُمارة بن زياد
10 ـ سَلَمَة بن ثابت
11 ـ عمرو بن ثابت بن وَقْش
12 ـ ثابت بن وَقْش
13 ـ رفاعة بن وقش
14 ـ حسيل بن جابر
15 ـ ابوحذيفه يمان
16 ـ صيفي بن قيظي
17 ـ حَباب بن قيظي
18 ـ عَبّاد بن سهل
19 ـ حارث بن أوْس بن معاذ
20 ـ إياس بن أوس
صفحه 18 |
21 ـ عُبيد بن تيّهان
22 ـ حبيب بن يزيد
23 ـ يزيد بن حاطب
24 ـ ابوسفيان بن حارث
25 ـ قيس بن زبيده
26 ـ مالك بن أمه
27 ـ اُنيس بن قتاده
28 ـ ابوحَيَّة بن عمرو
29 ـ عبدالله بن جبير (فرمانده تيراندازان در تپه رمات)
30 ـ خيثمة بن خيثمه
31 ـ عبدالله بن سَلمَه
32 ـ سُبيع بن حاطب
33 ـ عمرو بن قيس
34 ـ قيس بن عمرو
35 ـ ثابت بن عمرو
36 ـ عامر بن مخلّد
37 ـ مالك بن اياس
38 ـ ابوهبيرة بن حارث
39 ـ عمرو بن مُطرف
40 ـ اوس بن ثابت (برادر حسان بن ثابت)
41 ـ انس بن نَضْر
صفحه 19 |
42 ـ قيس بن مخلّد
43 ـ سليم بن حارث
44 ـ نعمان بن عبد عمرو
45 ـ خارجة بن زيد
46 ـ سعد بن ربيع
47 ـ أوس بن ارقم
48 ـ مالك بن سنان (پدر ابوسعيد خدري)
49 ـ سعيد بن سُوَيد
50 ـ عتبة بن ربيع
51 ـ ثعلبة بن سعد
52 ـ ثقف بن فَروة
53 ـ عبدالله بن عمرو
54 ـ ضَمْره
55 ـ نَوفَل بن عبدالله
56 ـ عباس بن عباده
57 ـ نعمان بن مالك
58 ـ مجذّر بن ذياد بَلَوي
59 ـ عبادة بن الحساس
60 ـ رفاعة بن عمرو
61 ـ عبدالله بن عمرو بن حرام
62 ـ عمرو بن جَموح
صفحه 20 |
63 ـ خلاد بن عمرو بن جَموح
64 ـ ابوايمن
65 ـ سليم بن عمرو
66 ـ عنتره
67 ـ سهل بن قيس
68 ـ ذَكْوان بن عبدقَيس
69 ـ عبيد بن معلي
70 ـ مالك بن ثميله
71 ـ حارث بن عدي
72 ـ اياس
73 ـ اياس بن عدي
74 ـ عمرو بن اياس
فضيلت زيارت حضرت حمزه و ساير شهداي احد
حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) فرمود: هر كس مرا زيارت كند وعمويم حمزه را زيارت ننمايد، بر من جفا كرده است . شيخ مفيد(قدس سره) نقل كرده كه پيغمبر(صلي الله عليه وآله) به زيارت قبر حمزه امر مي كرد و به زيارت ايشان و شهدا اهتمام داشت. حضرت فاطمه(عليها السلام) پس از رحلت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بر زيارت قبر آن بزرگوار مواظبت مي نمود. هر گاه به
صفحه 21 |
زيارت آن حضرت رفتي نزد قبرش مي گويي:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياعَمَّ رَسُولِ اللّهِ ، صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ الشُّهَداءِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَسَدَ اللّهِ وَ اَسَدَ رَسُولِهِ ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ جاهَدْتَ فِي اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ، وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ ، وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللّهِ ، وَ كُنْتَ فِيماعِنْدَاللّهِ سُبْحانَهُ راغِباً ، بِأَبِي اَنْتَ وَ اُمِّي ، اَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً اِلَي اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِزِيارَتِكَ ، وَ مُتَقَرِّباً اِلي رَسُولِ اللّهِ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذلِكَ ، راغِباً اِلَيْكَ فِي الشَّفاعَةِ ، اَبْتَغِي بِزِيارَتِكَ خَلاصَ نَفْسِي مَتَعَوِّذاً بِكَ مِنْ نار اسْتَحَقَّها مِثْلِي بِما جَنَيْتُ عَلي نَفْسي ، هارِباً مِنْ ذُنُوبِي الَّتِي احْتَطَبْتُها عَلي ظَهْرِي ، فَزِعاً اِلَيْكَ رَجاءَ رَحْمَةِ رَبِّي ، اَتَيْتُكَ مِنْ شُقَّة بَعِيدَة ، طالِباً فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النّارِ ، وَ قَدْ اَوْقَرَتْ ظَهْرِي ذُنُوبِي ، وَ اَتَيْتُ ما اَسْخَطَ رَبِّي ، وَ لَمْ اَجِدْ اَحَداً اَفْزَعُ اِلَيْهِ خَيْراً لِي مِنْكُمْ اَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ ، فَكُنْ لِي شَفِيعاً يَوْمَ فَقْرِي وَ حاجَتِي ، فَقَدْ سِرْتُ اِلَيْكَ مَحْزُوناً ، وَ اَتَيْتُكَ مَكْرُوباً ، وَ سَكَبْتُ عَبْرَتِي عِنْدَكَ باكِياً ، وَ صِرْتُ اِلَيْكَ مُفْرَداً ، وَ اَنْتَ مِمَّنْ اَمَرَنِيَ اللّهُ بِصِلَتِهِ ، وَ حَثَّنِي عَلي بِرِّهِ ، وَ دَلَّنِي عَلي فَضْلِهِ ، وَ هَدانِي لِحُبِّهِ ، وَ رَغَّبَنِي فِي الْوِفادَةِ اِلَيْهِ ، وَ اَلْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ ، اَنْتُمْ اَهْلُ بَيْت لا يَشْقي مَنْ تَوَلّيكُمْ ، وَ لايَخِيبُ مَنْ اَتيكُمْ ، وَ لايَخْسَرُ مَنْ يَهْويكُمْ ، وَ لايَسْعَدُ مَنْ عاديكُمْ .
صفحه 22 |
در زيارت ديگر شهداي جنگ احد كه در همان جا دفن هستند، چنين مي گويي:
اَلسَّلامُ عَلي رَسُولِ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلي نَبِيِّ اللّهِ ،اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِاللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلي اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرِينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَداءُ الْمُؤْمِنُونَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ الاِْيمانِ وَ التَّوْحِيدِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دِينِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ ، عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ ، اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ ، وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ ، وَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ ، وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دِينِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِيّـِهِ ، وَ جُدْتُمْ بِأَنْفُسِكُمْ دُونَهُ ، وَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ قُتِلْتُمْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ ، فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنْ نَبِيِّهِ وَ عَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزاءِ ، وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ فِي مَحَلِّ رِضْوانِهِ ، وَ مَوْضِعِ اِكْرامِهِ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ والصّالِحِينَ ، وَ حَسُنَ اُولئِكَ رَفِيقاً ، اَشْهَدُ اَنَّكُمْ حِزْبُ اللّهِ ، وَ اَنَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ ، وَ اَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ الْفائِزِينَ ، الَّذِينَ هُمْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ، فَعَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النّاسِ اَجْمَعِينَ ، اَتَيْتُكُمْ يا اَهْلَ التَّوْحِيدِ زائِراً وَ بِحَقِّكُمْ عارِفاً ، وَ بِزِيارَتِكُمْ اِلَي اللّهِ مُتَقَرِّباً ، وَ بِما
صفحه 23 |
سَبَقَ مِنْ شَرِيفِ الاَْعْمالِ ، وَ مَرْضِيِّ الاَْفْعالِ عالِماً ، فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ ، وَ عَلي مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ ، اَللّهُمَّ انْفَعْنِي بِزِيارَتِهِمْ ، وَ ثَبِّتْنِي عَلي قَصْدِهِمْ ، وَ تَوَفَّنِي عَلي ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ ، وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فِي مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِكَ ، اَشْهَدُ اَنَّكُمْ لَنا فَرَطٌ ، وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ .