متن کامل

نوشتار حاضر با عناوین کلی زیر سامان یافته است: * مقدمه * هاجر و حج * زنان و حج در اسلام * جمع بندی و نتیجه گیری. الف : مقدمه در مدخل بحث، توجه به نکاتی چند ضروری است: 1) ضرورت بحث: دست کم به دو دلیل، طرح بحث نقش بانوان در حج ، با اهمیت و

نوشتار حاضر با عناوين كلي زير سامان يافته است:

* مقدمه

* هاجر و حج

* زنان و حج در اسلام

* جمع بندي و نتيجه گيري.

الف : مقدمه

در مدخل بحث، توجه به نكاتي چند ضروري است:

1) ضرورت بحث:

دست كم به دو دليل، طرح بحث نقش بانوان در حج ، با اهميت و ضروري است:

اول: در عصر جديد، با توجه به بالا رفتن آگاهي ها و دانش ها، پرسش هاي فراواني بهويژه از سوي نسل جوان; از جمله در مسائل زنان، مطرح مي شود كه پاسخگويي به آنها از سوي دين داران، آسان نيست و از اين رو، دين و دينداران گاهي در معرض اتهام اند.


صفحه 175


نقص عقل زنان در بعضي از نصوص، مورد پرسش است.

منوط نمودن خروج زن از منزل به اجازه شوهر، زنان امروزي را قانع نمي كند.

مشروط كردن ازدواج دختران به اذن پدر، حساسيت برانگيز است(1) و...

در چنين فضايي، سخن از نقش فعال زنان از نگاه اديان توحيدي و اسلام، پاسخ درخور و شايسته اي به بعضي از پرسش ها و شبهات مربوط به حقوق زنان است و لذاست كه ضرورت پژوهش در اين موضوع، نسبت به زمان هاي گذشته، جدّي تر و حياتي تر شده است.

دوم: اين ضرورت آنگاه مضاعف مي شود كه نخبگان ديني در بحث حقوق زنان، آن هم در حوزه حج، به ندرت سخن گفته و اندك نوشته اند. اينجاست كه در اين خلا  بحث و فراوانيِ پرسش ها، جاي چنين نوشته هايي بسيار خالي است و اين مكتوب كوتاه نيز تنها مي تواند درآمدي بر بحث تلقّي گردد.

2) حيطه زماني موضوع:

چنانكه در عنوان مقاله آمده است، آغاز مباحث، به نقش هاجر ، همسر ابراهيم و مادر اسماعيل(عليهما السلام) در مكه و تأسيس مناسك حج اشاره دارد و انتهاي آن به نقش زنان در عصر اسلامي باز مي گردد.

واضح است كه طرح مبسوط اين مباحث (بهويژه بخش دوم)، هرگز در يك مقاله نمي گنجد. از اين رو:

اولاً: اين نوشتار اجمالاً به نكات برجسته و حوادث مهم نظر دارد.

ثانياً: مباحث تاريخي نيز، با روش تحليلي (نه توصيفي)، مورد توجه قرار مي گيرد.

بنابراين، از ميان حوادث تاريخي، مقاطع خاصي به بررسي گذاشته مي شود. با اين نگاه است كه عصر طولاني مربوط به مقطع اسلامي، ابتدا به چند گزارش تاريخي و سپس به اهم مباحث فقهي حج بانوان از نگاه فقه شيعي اشاره دارد.

3) مكان حج (بكه) و حضور زنان:

نكته قابل توجه اينجا است كه در نامگذاري شهر مكه به بكه و وجه خواندن آن به اين نام، به گونه اي حضور و مشاركت زنان در عرصه هاي اجتماعي و ديني را مي توان ديد. در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . نگارنده در كتابي با عنوان مسأله زن، اسلام و فمينيسم (در دفاع از حقوق زنان) (نشر برگ زيتون: 1381، در 350 صفحه)، به بسياري از پرسش ها و شبهات جدي در باب حقوق بانوان از منظر ديني، پاسخ گفته است. اين نوشتار ضمن طرح مباحث مبنايي در هويت انساني و هويت جنسي زنان، از نقش آن ها در خانواده، جامعه مدني و سياست سخن به ميان آورده و در مقالاتي مستقل، ضمن معرفي نظريه هاي فمينيستي، از نقش، حق و جاذبه زن از ديدگاه امام خميني(قدس سره) ، به تفصيل مطالبي را به بحث گذاشته است.


صفحه 176


آيات قرآن، از نخستين خانه اي كه براي هدايت جهانيان بنا گرديد، به بكه ياد شده و از ويژگي هاي آن; مانند مقام ابراهيم و...(1) فهميده مي شود كه مراد از بكه، همان مكه است.

در تفاسير، به نقل از امام باقر(عليه السلام) روايت شده كه فرمود:

اگر مكه را بكه خواندند، براي اين بودكه در آن، زن ومرد مخلوط و درهم اند; مي بيني كه زني پيش رويت و زني ديگر در سوي راستت و زني طرف چپت مشغول نمازند و تو شانه به شانه زني نماز مي خواني و هيچ عيبي هم ندارد، در حالي كه اين كار در ديگر نقاط كراهت دارد. (2)و(3)

حاصل آن كه نقش فعال و مشاركتي زنان را، حتي در وجه تسميه مكان حج نيز به وضوح مي توان ديد. از اين رو، بحث از زنان و حج، از اين نگاه، مسأله مستحدثي نيست و خاستگاه ديني و روايي دارد.

ب : هاجر و حج

برخي از نكات مورد اشاره در ارتباط هاجر با حج، عبارت اند از:

1) اصل داستان ازدواج ابراهيم با هاجر و تولّد اسماعيل و نگراني هاي ساره از اين ماجرا و مأموريت حضرت ابراهيم براي اين كه اين مادر و فرزند را به سرزمين ديگر ببرد، به جهت مشهور بودنش، نياز به شرح و بسط ندارد.

البته در اين نكته كه آيا مادر و فرزندي كه حضرت ابراهيم آنان را به مكه آورد و
مأمور به ذبح فرزند شد، ساره و اسحاق بوده اند يا هاجر و اسماعيل ، از سوي ساير
اديان و نيز از نگاه اسلامي، تشكيك هايي مطرح شده است. در اين ميان، در فرهنگ شيعي،
با ادلّه فراواني، جمع بندي نهايي آن است كه: مادري كه فرزندش را در آغوش داشته و مورد
عنايت مكرر الهي قرار گرفته و مسائل حج با او گره خورده، هاجر و فرزندش اسماعيل(عليهما السلام)
است(4) و يهوديان از روي حسادت، كوشيده اند كه داستان ابراهيم در مكه را با اسحاق مطرح
كنند.

2) از نكات قابل توجه در داستان حضرت ابراهيم، هاجر و اسماعيل، آن است كه سعي هاجر ميان صفا و مروه براي جستن آب و غذا در هفت بار، با نگراني و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 97 ـ 96

2  . وسائل الشيعه، ج5 ، ص126 ، عَنْ أَبِي جَعْفَر(عليه السلام) قَالَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ مَكَّةُ بَكَّةَ لاَِنَّهُ يَبْتَكُّ فِيهَا الرِّجَالُ وَ النِّسَاءُ وَ الْمَرْأَةُ تُصَلِّي بَيْنَ يَدَيْكَ وَ عَنْ يَمِينِكَ وَ عَنْ يَسَارِكَ وَ مَعَكَ وَ لاَ بَأْسَ بِذَلِكَ وَ إِنَّمَا يُكْرَهُ فِي سَائِرِ الْبُلْدَانِ .

3  . طباطبايي سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي: 1363، صص 550 ـ 2

4  . در فرهنگ يهود و مسيحيت، فرزند همراه حضرت ابراهيم، اسحاق قلمداد شده است. به عنوان شاهد از نگاه متفكّران مسيحي، كتاب ترس و لرز ، اثر سورن كي يركگارد (ترجمه سيدمحسن فاطمي، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دوم: 1374) را ببينيد، كه كارد بر گلوي اسحاق گذاردن از سوي ابراهيم را از مصاديق مرحله ايماني (و نه استحساني و اخلاقي) مي داند.

در فرهنگ شيعي نيز در تفسير قمي (ج2، ص224)، اين ذبيح اسحاق نام گرفته و در تفسير روض الجنان و روح الجنان ، به قول هر دو گروه) آن ها كه ذبيح را اسحاق و ديگراني كه اسماعيل مي دانند، اشاره داشته و در نهايت در بحث طولاني و مستدلّ قرآني و روايي، اين قول را مدلّل مي كند كه اين ذبيح، حضرت اسماعيل(عليه السلام) بوده است. تفصيل بحث در:

حسين بن علي محمد بن احمد الخزاعي النيشابوري، روض الجنان و روح الجنان، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي: 1366 ـ 74 ، ذيل آيه 102، سوره صافات.


صفحه 177


دلشوره، بعدها از سوي خداوند به عنوان ركني از اركان حج براي ديگران قرار داده شده و
بدين نحو از سوي ديگران نيز تلاش اين زن مورد توجه و تجليل قرار گرفته است و به تعبير
يكي از تفاسير:

حق تعالي دويدن و تاختن آن زن را ركني كرد از اركان حج، تا هركه به حجّ آن خانه برود، موافقت تاختن (و سعي) هاجر را، هفت بار از ميان صفا و مروه، سعي كند. (1)

حاصل آن كه، زنان (هاجر) در تأسيس اركان حج و مراسم و مناسك اين آيين الهي نقش داشته اند.

3) در كنار كعبه، نيم دايره اي به نام حِجر اسماعيل قرار دارد كه در آنجا قبر هاجر و اسماعيل و جمعي از انبيا است. كسي كه طواف مي كند بايد قسمت حجر را نيز مانند كعبه طواف كند.

آري، زن جواني كه به خاطر خدا در بيابان هاي مكه تنها ماند و به اين فرمان الهي رضا داد و با پاسخ ابراهيم كه در پرسش او (ما را به كه مي سپاري؟) گفت: خدايي كه مرا فرمود تا شما را به اينجا آورم و رها كنم و...، راضي شد و گفت: رَضِيتُ بِقَضاءالله وَ امْتَثَلْتُ لاَِمْرِالله ،(2)بايد مزارش در كنار ديگر انبيا و اوليا، ساليان سال محل طواف ميليون ها انسان در حال عبادت باشد و ياد اين زن فرمان بردار خدا، راضي به امر او و متوكّل به درگاهش، در تاريخ و در قلب عاشقان حق، زنده و جاويدان بماند. اينجاست كه حضور فعال(3) معنوي و سازنده زنان در حج را مي توان با توجه به داستان هاجر، الهام گرفت و توصيه كرد.

4) آيا مي توان از هاجر به عنوان الگوي زنان و مردان مؤمن ياد كرد؟ در پاسخ بايد گفت كه در فرهنگ ديني، اگر انساني وارسته شد، الگوي ديگر انسان ها است و ازاين رو، در قرآن كريم، از چهار زن نمونه (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) سخن به ميان آمده است. خداوند، نمونه مردم بد را با نقل دو زن بد، يعني زن نوح و زن لوط، تبيين مي كند(4) و دو نمونه خوب از زنان را نيز به عنوان الگو مي آورد و درباره آن ها مي فرمايد:

و باز خدا براي مؤمنان زن فرعون (آسيه) را مثل آورد، هنگامي كه عرض كرد: بار الها! تو خانه اي براي من در بهشت بنا كن و مرا از شرّ فرعون كافر و كردارش و از قوم ستمكار نجات بخش. (5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . روض الجنان و روح الجنان، ج2، صص 163 ـ 151، ذيل آيه 126 سوره بقره.

2  . همان منبع، همانجا. خداوند مرا كافي است و به او توكل مي كنم.

3  . آقاي قرائتي وجود قبر هاجر و اسماعيل در پاي كعبه را اينچنين تعبير مي كنند: شايد اين درسي است كه باني هر كاري بايد پاي كار خود مقاومت كند و حتي در پاي كارش تمام عمرش را بدهد و همانجا بميرد.

قرائتي محسن، حج، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن (چاپ دوم): 1380، ص71

4  . تحريم : 11 } وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ{ .

5  . تحريم : 11 ، } وَضَرَبَ اللهُ مَثَلا لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنْ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ{ .


صفحه 178


و در آيه بعد، از مريم دختر عمران نيز كه داراي ويژگي هاي منحصر به فرد است، به عنوان الگوي مؤمنان; اعم از زن و مرد، ياد نموده است.(1) حاصل آن كه:

الف: زنان مي توانند الگوي زنان و مردان، هر دو باشند و بر اين اساس، از نگاه ديني و قرآني مي توان از الگو و اسوه بودنِ هاجر سخن به ميان آورد.(2)

ب : در سوره ممتحنه، آيه 4 مي خوانيم:

} قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ...{ .

براي شما مؤمنان بسيار پسنديده و نيكو است كه به ابراهيم و كساني كه با او بوده اند، اقتدا كنيد.

آيا هاجر از مصاديق بارز ياران و كساني كه با ابراهيم بوده اند، نيست؟ در صورت مثبت بودنِ پاسخ، بر اساس نصوص قرآن، از اسوه و الگو و نمونه بودن هاجر براي زنان و مردان مؤمن و با ايمان مي توان اقامه دليل كرد.

بايد از هاجر درس توكّل در مشكلات آموخت; اين كه در تنهايي ها و بي پناهي ها و درماندگي ها به خدا اميد داشت و به او توكّل كرد.

ج : عظمت شأن هاجر، كه مي تواند براي زنان و مردان در عرصه تاريخ الگو و اسوه باشد، به آزمون ها پايداري ها، توكل ها و خداگرايي هايي باز مي گردد كه عمدتاً به فضاي مكه و مناسك و مراسم حج به لسان امروزي مربوط مي شود. حركات اين زن متوكّل و راضي به قضاي الهي، گاه عيناً در مناسك حج الگو قرار گرفته و از اين رو، در آيات قرآن، مثلاً صفا و مروه از نشانه هاي خدا ياد شده است(3) و اگر هاجر با اضطراب و هروله كنان در ميان اين دو كوه، در آمد و شد بود، در فرهنگ ديني و شيعي، هروله در سعي صفا و مروه لازم است و در فلسفه اين حكم نيز در روايات آمده است: اينجا مكاني است كه دستوراتش براي بيداركردن متكبّران است.(4) و اگر او مأمور شد كه از آب زمزم بنوشد، اين مكان مشرب حجاج خانه خدا گرديد و... .

د : تمسّك به اين الگوي مطلوب و پيروي از آن، در ظواهر حج نيز خلاصه نمي شود،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . تحريم : 12 ، } وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنْ الْقَانِتِينَ{ .

2  . تفسيري بر اين بحث را ببينيد در:

(آيت الله) جوادي آملي، عبدالله، زن در آيينه جلال و جمال، مركز نشر فرهنگي رجاء (چاپ دوم): 1371، صص 135 ـ 132

3  . بقره : 158

4  . تفسير نمونه، ج1، صص 399 ـ 397، ذيل آيه 158، سوره بقره.


صفحه 179


بلكه بايد از هاجر درس توكّل در مشكلات آموخت; اين كه در تنهايي ها و بي پناهي ها و درماندگي ها به خدا اميد داشت و به او توكّل كرد. به عبارت بهتر، تاريخ هاجر در كنار ابراهيم و اسماعيل، تاريخ عبوديت است و تمام افراد نوع بشر، به نحوي در اين آزمايشي كه آن ها از آن گذشتند، وارد مي شوند و در خروج از بحران ها و شدايد، بايد به الگوها و اسوه هايي چون ابراهيم و هاجر اقتدا كرد.(1)

هـ : اگر از جمله روش هاي تربيتي براي ساختن و بازسازي جسم و جان افراد، بهره بردن از روش توجه دادن به الگوها است و در يك نظام تربيتي، تمركز و توجه به الگوها حسن است، هاجر در وضعيت حاضر نيز براي تربيت نسل قديم و جديد، پيام هاي شنيدني، بهويژه در فضاي مكه و حج دارد.

5) يكي ديگر از بخش هاي شورانگيز حج، كه براي هر زن و بلكه هر انسان، جذّاب و مايه افتخار است، عكس العمل هاجر در زماني است كه از قرباني شدنِ تنها فرزندش به دست ابراهيم آگاه مي شود. رابطه ميان مادر و فرزند به درستي رابطه عاشقانه و از مصاديق بارز عشق ها (عشق برادرانه، عشق به خود و...); يعني عشق مادرانه قلمداد شده است.(2) و از تعاريف مورد قبول عشق، وجود محبت شديد ميان طرفين است.

اگر دو نكته همزمان مورد عنايت قرار گيرند، عظمت كار هاجر در داستان ذبح
اسماعيل رخ مي نمايد و قابل فهم تر مي شود; از يكسو وجود محبّت شديد ميان مادر و فرزند و به خصوص مادر به فرزندِ خود، در آن فضايي كه سالياني به تنهايي با هم انس
گرفته و به سختي اسماعيل را در آن بيابان ها پرورانده است و از سوي ديگر، ظاهراً
استدلال ناپذير بودن عمل ابراهيم و خشن و غيرقابل تحمّل بودن اقدام، كه قرار است انساني،
آن هم كودك، خصوصاً به دست پدر كشته شود و در چنين فضا و با چنين بستري، هاجر بايد صبوري پيشه كند.

وسوسه هاي شيطان در چنين موقعيتي قابل درك تر است. شيطان به سراغ ابراهيم رفت و خواست او را از اقدامش منصرف كند، توفيق نداشت. آن گاه نزد مادر آمد و گفت كه ابراهيم مي خواهد اسماعيل را بكشد. هاجر گفت: در جهان كسي باشد كه فرزند خود را بكشد؟ شيطان گفت: دعوي مي كند كه خداي مي فرمايد. زن (هاجر) گفت: چون خداي مي فرمايد، لابد باشد. از آن كه فرمان خداي به جاي بايد آوردن، ما رضا داديم و تسليم شديم.(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . يكي از نويسندگان، ماجراي ابراهيم، هاجر و اسماعيل را با حوادث كربلا مقايسه كرده و گفته است: در آزمايشي كه ابراهيم، هاجر و اسماعيل تحمّل كردند، در كربلا هم هر سه بودند; حضرت سيدالشهدا ابراهيم كربلا و زينب هاجر و سيدالساجدين زين العابدين اسماعيل بود، اما...

نكـ : داوري اردكاني، رضا، فلسفه در بحران، مؤسسه انتشارات اميركبير: 1373، ص522

2  . تفصيل بحث در:

فروم اريك، هنرعشق ورزيدن، ترجمه پوري سلطاني، انتشارات مرواريد (چاپ شانزدهم): 1373، صص70ـ1

و نقد و بررسي اين كتاب در:

منصورنژاد محمد، عشق زميني، ناشر: مؤلف: 1381، صص 63 ـ 51

3  . تفسير روض الجنان و روح الجنان، ذيل آيه 107 سوره صافات.

در اين سوره از آيه 101، داستان مژده پسر بردبار به ابراهيم آمده تا در ادامه آيات به رؤياي حضرت ابراهيم اشاره داشته و نهايتاً به اين كه بر او گوسفندي فرستاده و ذبح بزرگي فدا ساختيم.


صفحه 180


اين حركت ايمان مدار و عبوديت محورِ ابراهيم، هاجر و اسماعيل نيز مورد توجه
شايسته قرار گرفت و پس از طي اين آزمون و ذبح گوسفندي به جاي اسماعيل، ذبح و قرباني
نيز يكي از اعمال سيزده گانه حجّ تمتّع در اسلام منظور شد، تا در حال اين عمل و اداي اين
تكليف، يك بار ديگر براي هر حج گزار، اقدام فداكارانه اين پدر، مادر و فرزند مورد تذكر
قرار گيرد و بياموزند كه در راه خدا، در مقاطعي بايد از عزيزترين چيز و مطلوب ترين و محبوب ترين فرد گذشت و به تعبير قرآني، شرط رسيدن به مقام ابرار آن است كه بايد از محبوب ها گذشت:

} لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...{ .(1)

بي شك با اين ملاك ها، هاجر از ابرار و نيكان الهي است.(2)

6) بحث ازنقش هاجر در مكه وحج را با ذكر افتخاري ديگر از هاجر به پايان مي بريم:

جالب اينجا است كه هم اوّلين فردي كه بعد از ساخته شدن كعبه، پرده اي بر در آن از بيرون آويخت، يك زن است و آن زن كسي جز هاجر نيست، و هم نخستين فردي كه داخل كعبه را جامه پوشانيد، يك زن است و آن مادر عباس بن عبدالمطّلب است كه براي فرزندش عباس نذر كرده بود.(3)

حاصل آن كه، هم هاجر با بسياري از اركان حج و تأسيس مناسك آن پيوندي وثيق دارد و هم عظمت هاجر به تعامل، ترابط و تلاش هاي او در رابطه با مكه و حج مي باشد.

ج ) زنان و حج در اسلام

در اين بخش از سخن، تعامل زن و حج از دو زاويه و در دو سطح، مورد مداقه قرار مي گيرد: 1) زنان و حج در صدر اسلام 2) زنان و حج در فقه شيعي.

1) زنان و حج در صدر اسلام:

مطالب اين بخش صبغه تاريخي دارد و بعضي از مقاطع مربوط به حضور زنان در حج، در زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) ، تحليل و بررسي مي شود. اما پيش از ارائه شواهدي بر ترابط زنان و حج در عصر نبوي، بيان نكاتي به عنوان مدخل بحث ضروري است و اهميت نقش و سهم زنان در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 92

2  . از نكات بحث انگيز و قابل تأمل در فرهنگ ديني آن است كه آيا زنان نيز مي توانند از انبياء الهي باشند يا خير؟ در اديان غيراسلام از زناني چون دبوره، حلده، حنا، مريم نبيه خواهر هارون و... به عنوان نبي ياد شده است و در بين متفكران اسلامي و شيعي نيز هستند كساني كه از نبوت بانوان چندي دفاع مي كنند. در اين نگاه، هاجر يكي از انبياء الهي (در كنار آسيه، مادر موسي، ساره، مريم و...) قلمداد شده است. در اين زمينه ر.ك.

فهيم كرماني مرتضي، زن و پيام آوري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي (چاپ دوم): 1374، ص52.

مبلغي آباداني، تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج2، انتشارات حر (چاپ دوم): 1376، ص660

3  . طباطبايي، سيدمحمدحسين، الميزان، ج3، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، ص544


صفحه 181


عرصه هاي عبادي و اجتماعي را بهتر نشان مي دهد:

اول، نگاه عرب ها به زن، قبل از اسلام:

بدون ورود به مباحث تفصيلي، تنها با اشاره به چند آيه قرآني، مي توان دورنماي ارزش و اعتبار زنان را در فضايي كه پيامبر اسلام عرضه مي كردند، به خوبي دريافت:

} وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالاُْنْثي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ * يَتَواري مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلي هُون أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ{ .(1)

و چون يكي از آنها را به فرزند دختري مژده آيد، از شدت غم و حسرت رخسارش سياه شده و سخت دلتنگ مي شود و از اين عار، روي از قوم خود پنهان مي دارد و به فكر افتد كه آن دختر را با ذلت و خواري نگهدارد يا زنده به خاك گور كند. (عاقلان) آگاه باشيد كه آن ها بسيار بد عمل مي كنند.

و در آيه 140، سوره انعام، دليل كشتن دختران نيز بدينگونه مطرح شده است:

} قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْم وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللهُ افْتِراءً عَلَي اللهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ{ .

البته آنان كه فرزندان خود را به سفاهت و ناداني كشتند، زيانكارند و بي بهره از آنچه خدا روزي شان كرد و چون افترا به خدا بستند، سخت گمراه شدند و هدايت نيافتند.

از آيات فوق مي توان به اينجا رسيد كه، در عربستان و در ميان عرب هاي ساكن مكه، جنس زن مورد مذمّت بوده و فرهنگ جاهلي آن عصر، به وضوح مردسالار بوده است. اگر اين نكته پذيرفتني باشد كه دشمنان پيامبر تا آنجا كه مي توانستند، از جهت نظامي و فيزيكي و ظاهري، از گسترش فرهنگ اسلامي جلوگيري كردند و زماني كه نتوانستند و تسليم فرهنگ اسلامي شدند، درصدد برآمدند كه فرهنگ اسلامي و نبوي را تحريف نموده و با ظرافت عليه آن مقابله فرهنگي نمايند، آنگاه به يكي از فلسفه هاي اين همه احاديث جعلي پي مي بريم (مثلاً تنها يكي از وضّاعين به نام احمد بن عبدالله جويباري، بيش از 1000 تا 10000 حديث جعل كرده است).(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . نحل : 59 ـ 58

2  . مديرشانه چي كاظم، علم الحديث و دراية الحديث، دفتر انتشارات اسلامي (چاپ سيزدهم): 1377، ص114

علامه اميني در جلد پنجم الغدير، تعداد حديث سازان را 700 نفر و احاديث جعلي را 408684 حديث نقل مي كند. جالب توجه است كه:

اولاً: تعداد ياد شده، جامع همه احاديث جعلي نيست.

ثانياً: اگر هر 15 حديث در يك صفحه بيايد، همين تعداد ذكرشده، 27245 صفحه خواهد شد كه اگر در كتاب هاي 300 صفحه اي منتشر شود، 90 جلد كتاب، به انضمام يك جلد كتاب 245 صفحه اي خواهد شد.

ثالثاً: خوب است زنان مجتهده اي ابتدا در يك كار استقرائي، تعداد كلّ احاديث مربوط به زن را استخراج نموده و سپس در يك كار اجتهادي، رجالي و درايه اي، تعداد احاديث جعلي مربوط به زن را در ميان مجموعه احاديث مشخص نمايند.


صفحه 182


از سوي ديگر، دفاع از حقوق بانوان و احياي حرمت زن، جزو فرهنگ نبوي بوده است (بخشي از احترام بسيار ويژه پيامبر به حضرت فاطمه(عليها السلام) نيز در همين راستا قابل تحليل و فهم است)، به راحتي مي توان نتيجه گرفت كه مخالفان زيرك و فرهنگي اسلام، براي تخريب فرهنگ نبوي، به جعل احاديث فراوان عليه زنان دست زدند و از اين رو، به ظاهر در جوامع روايي ما، زنان در ابعاد متعدد، فراوان مورد بي توجهي قرار گرفته اند. اگر ملاك، آيات قرآن و فرهنگ نبوي باشد، به راحتي به جعلي بودن بسياري از اين احاديث مي توان رسيد.(1)

هم اوّلين فردي كه بعد از ساخته شدن كعبه، پرده اي بر در آن از بيرون آويخت، يك زن است و آن زن كسي جز هاجر نيست، و هم نخستين فردي كه داخل كعبه را جامه پوشانيد، يك زن است و آن مادر عباس بن عبدالمطّلب است
در ضمن، با فرض سنديت بعضي از اقوال نيز مي توان تفسير و تعبير واقع گرايانه و درست از آن ها داشت; مثلاً اگر در نهج البلاغه در اوصاف زنان آمده است كه ناقص العقل اند (...نَوَاقِصُ الْعُقُولِ)،(2) از همان حضرت، در كلام ديگري در بحث مشورت نقل شده كه از مشاوره با زنان بپرهيز، مگر آن كه كمال عقل آنان، آزموده شده باشد:

إلاّ من جربت بكمال عقل .(3)

و در جمع اين گونه احاديث، كه يك جا از نقص عقل زنان و جاي ديگر از كمال عقل زنان سخن به ميان آمده است، مي فهميم كه حديث نقص عقل، حكايت از ذاتي بودن نقص عقل براي زنان ندارد و چون اين مشكل عارضي و بيروني است، از اين رو، در شرايطي مي تواند مرتفع شود و به كمال تبديل گردد و در عصر آن حضرت، به خصوص در فضاي جنگ جمل، اين وصف موضوعيت دارد و اين شرايط نه عاقلانه است، نه عادلانه و نه ذي ارزش، بلكه براي اين كه حرمت زن حفظ شود و كرامت بني آدم اعاده گردد، بايد شرايط بيروني به گونه اي مهيّا شود كه زنان بتوانند بالغ، كامل، عاقل و رشيد باشند و چنين رسالتي را اسلام و پيامبر(صلي الله عليه وآله) تعقيب مي نمود و به دنبال آن بود كه فرهنگ جاهلي مردسالارانه و ضدّ زن را بشكند.

از اين مقدمه كوتاه در جهت بحث زنان و حج، مي توان اينگونه بهره برد كه:

اولاً: فرهنگ ديني و قرآني و نبوي، فرهنگ تكريم زن و اعاده حقوق زنان است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . براي مطالعه و آگاهي بيشتر، مراجعه شود به مطالب مبسوط نگارنده در:

منصورنژاد، محمد، مسأله زن، اسلام و فمينيسم (در دفاع از حقوق زنان)، صص50 ـ 36

2  . خطبه 80

3  . حكيمي محمدرضا، الحياة، ج1، ص193

تفصيل بحث در موضوع نقص عقل از جهت عقلي و نقلي در:

منصورنژاد، محمد، مسأله زن، اسلام و فمينيسم (در دفاع از حقوق زنان)، صص 65 ـ 55


صفحه 183


ثانياً: ناتواني هاي زنان در اعصار، بسترها و عوامل بيروني دارد كه حكومت اسلامي و مسلمانان موظف اند اين فضاي جاهلي و ضدّ قرآني را بشكنند.

ثالثاً: دقيقاً فضاي حج از محيط ها و فضاهايي است كه زنان را به عرصه هاي اجتماعي، به مهاجرت، به تجربه هاي جديد، به مسافرت و به تعامل با ديگران مي كشاند و از اين رو، حج از عوامل مهم سازنده و تأثيرگذار براي احياي فرهنگ قرآني و نبوي در جهت اعاده حقوق زنان و شكوفايي استعدادهاي آنان است.

دوم، شواهد تاريخي:

برخي از شواهد برجسته صدر اسلام و عصر نبوي، كه حكايت از ارتباط زنان با حج به طور مستقيم و غيرمستقيم دارند، عبارت اند از:

1 ـ 1) خديجه و نماز در كعبه:

در كتب تاريخي، به نقل از يكي از افراد مي خوانيم:

در روزگار جاهليت، وارد مكه شدم و ميزبانم عباس بن عبدالمطّلب بود و ما دو نفر در اطراف كعبه بوديم. ناگهان ديدم مردي آمد و در برابر كعبه ايستاد و سپس پسري را ديدم كه آمد در طرف راست او ايستاد. چيزي نگذشت; زني را ديدم كه آمد در پشت سر آن ها قرار گرفت و من مشاهده مي كردم كه اين دو نفر به پيروي از آن مرد، ركوع و سجود مي نمودند. اين منظره بي سابقه حسّ كنجكاوي مرا تحريك كرد كه جريان را از عباس بپرسم. او گفت: آن مرد، محمد بن عبدالله است و آن پسر(علي) برادرزاده او و زني كه پشت سر آن ها است، همسر محمد (خديجه) است... به خدا سوگند روي زمين كسي پيرو اين آيين نيست، جز همين سه نفر .(1)

از نكته تاريخي پيش گفته، در راستاي نوشتار حاضر بدين گونه مي توان بهره برد كه:

اولاً: خانه كعبه هميشه مورد اقبال قبايل و اقوام گوناگون بوده و نقش تيره هاي مهم قريش و مناصب ايشان، كه پس از قُصيّ بن كلاب تا 15 پست نيز رسيد; (منصب درباني و پرده داري، منصب سقايت، منصب پرچم داري، منصب دارالندوه، منصب قيادت، منصب كليدداري كعبه و...)، نيز در اين ميدان تعيين كننده بوده است. پس مناسك و عبادت به سوي كعبه، امر جديدي نبوده است و حتي مشركان نيز بت هايشان را در كعبه مستقر نموده و با آن ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ج1، نشر دانش اسلامي، بي تا، ص243 (به نقل از الاصابه، ج2، ص480 ; تاريخ طبري، ج2، ص211 ; كامل، ج2، صص 38 ـ 37 و...).


صفحه 184


ارتباط مي گرفتند.

ثانياً: آنچه كه در كار خديجه، در كنار پيامبر و علي، اهميت دارد، آن است كه اين سه، فرهنگ جديدي را برخلاف فرهنگ سنتي و شرك آلود، در معرض ديگران به نمايش مي گذاشتند كه زن و مرد، همدوش يكديگر به خداي واحد و به خانه خدا (كعبه) رو مي كنند. اين گام هاي آغازينِ تأسيس مناسك ويژه اسلامي است كه بستر ساز مناسك مبسوط حج در آينده مي گرديد و اين افتخار براي زنان در تاريخ ثبت شده كه در روزهاي آغازين اسلام، همدوش مردان، در تقويت و گسترش اسلام نقش داشته و در كنار خانه خدا، كعبه، فرهنگ اسلامي را تأسيس و معرفي مي نمودند.

2 ـ 1) بيعت زنان با پيامبر در حج:

مردم مدينه، از حدود سه سال پيش از هجرت، با اسلام آشنايي يافتند. در نخستين پيمان عقبه، 12 نفر به آيين توحيد گرويدند و در دوّمين پيمان عقبه، كاروان حج مدينه، كه بالغ بر 500 نفر بود، حركت كرد. در ميان كاروان 73 نفره مسلمانان، چند تن زن بودند و بقيه بي طرف يا متمايل به اسلام بودند. گروه مزبور با پيامبر در مكه ملاقات كردند و براي انجام دادن مراسم بيعت، وقت خواستند. پيامبر فرمود: محلّ ملاقات من است، هنگامي كه در شب 13 ذي حجه ديدگان مردم در خواب فرو مي رود، در پايين عقبه به گفتگو بنشينيم. و اين پيمان و بيعت، علي رغم حساسيت هاي مشركين مكه، برگزار شد.


صفحه 185


پيمان عقبه كه در سال 12 بعثت رخ داد، به نام بيعه النساء شهرت يافت و در وجه تسميه آن بدين نام، اين نكته گفته شده كه شركت زنان، علاوه بر مردان، كه تا آن زمان جنبه عمومي نداشته، چنين رسمي را ايجاب مي كرده است.(1)

در اين شاهد تاريخي، مي بينيم كه اگر خديجه در ميان زنان، از نخستين مسلمانان است، زناني از مدينه نيز در حين سفر به مكه و در آن فضاي رعب آور و خطرناك، كه از سوي قبايل خود و نيز از سوي مشركان مكه در امنيت نبودند، در فضاي حج، به گسترش اسلام كمك نموده، به مناسك حج روح حقيقي، معنوي، توحيدي، هاجري و ابراهيمي بخشيدند.

3 ـ 1) ام سلمه و گره گشايي:

پيغمبر اسلام(صلي الله عليه وآله) پس از آن كه در مدينه مستقر شد و آن حد از قدرت اجتماعي را به دست آورد كه بتواند سنت هاي كهن را بشكند، براي گزاردن حج نمونه ، عازم مكه شد. آن حضرت در سال ششم هجرت، وقتي با حدود 1200 تا 1300 نفر به سرزمين حديبيه رسيد، مأموراني از مكه آمده، گفتند: شما امسال حق حج رفتن نداريد وگرنه جنگ خواهد شد و بالأخره كار به عقد قرارداد صلح حديبيه كشيد و قرار شد پيغمبر آن سال را برگردد و از انجام حج منصرف شود و سال آينده، آن هم براي سه روز به حج برود و بت پرستان سه روز اطراف خانه خدا را خالي كنند و در اختيار مسلمانان بگذارند.

وقتي اين مطلب تمام شد، پيامبر فرمود: ما امسال گرچه احرام بستيم و در حال احرام، قرباني نيز با خودمان آورديم، اما نمي توانيم حج خود را تمام كنيم. بنابراين، همينجا هركس قرباني اش را ذبح كند و از احرام به درآيد. با اين كه پيامبر چند نوبت به آنان فرمود: برويد و قرباني هاي خود را بكشيد و از حالت احرام بيرون آييد، همه به آن حضرت خيره مي نگريستند و دستورش را اجرا نمي كردند. اين نكته، مشكل بزرگي ايجاد كرد (حتي بعضي گفتند كه ما در پيامبري او شك كرديم). پيامبر با اوقات تلخ، به چادر امّ سلمه (يكي از همسرانش) رفت. امّ سلمه وقتي ناراحتي آن حضرت را ديد، عرض كرد: يا رسول الله، مطلب چيست؟ پيامبر فرمود: مگر نمي بيني من به آن ها دستور مي دهم به فرمان خدا برويد، گوسفندهايتان، شترهايتان و قرباني هايتان را كه آورده ايد، ذبح كنيد و از حالت احرام بيرون بياييد، اما به فرمان خدا عمل نمي كنند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . براي مطالعه بيشتر درباره پيمان عقبهة اول و دوم نكـ :

سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ج1، صص 412ـ 411

جعفريان، رسول، تاريخ سياسي اسلام تا سال چهلم هجري، مؤسسه در راه حق: 1366، صص 144 ـ 143


صفحه 186


امّ سلمه گفت: اي پيامبر خدا، اين كه راهش آسان است. شما اين بار بدون اين كه با احدي حرف بزنيد، خودتان برويد و قرباني خود را ذبح كنيد، ببينيد چه مي شود. پيغمبر پيشنهاد امّ سلمه را جالب يافت و همان را عملي كرد.

در اينجا ابن اثير در كامل نقل مي كند: با فاصله اي بسيار كوتاه، مردم چنان براي قرباني هجوم آوردند كه گويي اين ها آنان نبودند كه در برابر دستور پيامبر مقاومت مي كردند.

از اين فقره به وضوح افتخار ديگري براي زنان در تاريخ اسلام، در رابطه با مناسك حج ثبت مي شود; زيرا هم به جايگاه والاي زنان مؤمن در پيشگاه پيامبر پي مي بريم و هم به حضور و مشاركت فعّالانه اين بخش از جامعه در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و عبادي و در نهايت تأييد شايستگي زنان براي مستشاري در سيره نبوي است. در اين فضا، پيشنهاد دقيق امّ سلمه در سنت شكني فرهنگ حاكم و البته ناصواب، نقش تعيين كننده اي ايفا مي كند.

4 ـ 1) توجه به زنان در سخنراني حَجّة الوداع:

از آنجا كه مراسم حج هنوز شكل واقعي خود را نيافته بود، پيامبر اسلام، در سال دهم هجرت، از سوي خدا مأمور شد كه در آن سال، در مراسم حج شركت كند و مردم را در عمل به تكاليف خود آشنا سازد و هرگونه شاخه هاي زايد را ببرد و حدود عرفات و منا و موقع كوچ را به مردم آموزش دهد. اين سفر كه با اعلان عمومي همراه بود، شوق و علاقه فراواني را در دل گروه عظيمي از مسلمانان برانگيخت و به دنبال آن، هزاران نفر در اطراف مدينه خيمه زدند. حج آن سال كه به حجّة الوداع مشهور است، با عظمت ويژه اي برگزار شد.

از جمله نكات ماندگار آن حج، سخنراني حضرت در راه عرفات، در نقطه اي به نام نَمِره است. پيامبر نماز ظهر و عصر را در سرزمين عرفات با صدها هزار تن به جا آورد، سپس خطبه تاريخي خود را در آن روز، در حالي كه روي شتر قرار گرفته بود، ايراد كرد و يكي از ياران، سخنان او را تكرار كرد و به گوش ديگران رسانيد; از جمله بندهاي اين سخنراني، اين بود كه:

هان! اي مردم، زنان شما بر شما حق دارند. شما نيز بر گردن آنان حق داريد... من در اين سرزمين به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد; زيرا آنان امانت هاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند. (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . همان منبع، ص464


صفحه 187


اين فراز از كلام نبوي، با مراجعه به آيات قرآن، به نحو زير تفسير شده است: بنابراين، حج گزار نظاره گر اين سخن خداي تعالي است كه فرمود: } ...وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً...{ .(1) و خدا ميان شما دوستي و مهرباني قرار داد. (و شاهد اين فرمايش او است كه: } ...هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ...{ ;(2) زنان لباسي برايتان هستند و شما براي آنها لباسي هستيد. و اين گفته خداي تعالي را مي بينيد كه فرمود: } ...وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...{ ;(3) براي آن ها (زنان) نيكويي (حقوق مشروعي) است، چنانكه بر آن ها (از طرف مردان) است. (4)

حاصل اين بخش از سخن آن است كه:

اولاً: زنان از آغاز دعوت پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) تا ختم پيام او، در حَجّة الوداع آن حضرت را همراهي كردند و مورد عنايت و توجه خدا و پيامبرش بودند و از نكاتي كه پيامبر مكلّف گرديد از آن ها به تصريح در ميان اعراب سخن به ميان آورد، حقوق زنان بر مردان (و به عكس) بوده است.

ثانياً: زنان نيز همراه مردان، از آن لحظه كه خطري آن ها را تهديد مي كرد، در كنار خانه خدا با پيامبر خدا عهد مي بستند و در گسترش اسلام مؤثر بودند; چنانكه در فضاي صلح حديبيه و سفر براي حج نيز حضور داشتند و در آن فضاي رواني نامطلوب حاكم بر ميان مسلمانان، با حضور و راه حل هايشان، مشكل گشا بوده و پيامبر خدا را ياري كردند و اين حضور فعال زنان از دستاوردهاي فرهنگ اسلامي و نبوي; از جمله در مناسك حج بود.

2) زنان و حج در فقه شيعي

اگر عينيت و ظهور فرهنگ اسلامي ـ شيعي و پيام نبوي، علوي و فاطمي را بايد در فقه و مناسك ديد، در همين حيطه نيز معمولاً محدوديت هايي براي زنان فرض شده است كه هم مسأله سازند و هم توجيه آن ها دشوار است. اكنون به احكام بانوان در حج نگاهي اجمالي مي كنيم تا ببينيم زنان و نيز مردان، نسبت به زنان چه تكاليف ويژه اي در اين ميدان دارند و مجموعاً نگاه اسلامي به زن از بُعد فقهي چگونه است؟

پيش از هرگونه تحليل و داوري، ابتدا خوب است مسائل فقهي مربوط به احكام زنان در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . روم : 21

2  . بقره : 187

3  . بقره : 228

4  . جوادي آملي، عبدالله، جرعه اي از بيكران زمزم، ترجمه و تحقيق: علي حجتي كرماني، معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبري: 1371، ص174


صفحه 188


حج را ببينيم. واضح است كه منعكس كردن همه احكام، با حجم مقاله سازگار نيست. از اين رو تنها به چند مورد اكتفا مي شود:

در وجوب حج بر زنان، همراه داشتن محرم شرط نيست، بلكه ظنّ آنان به سلامت در سفر حج كفايت مي كند.

براي زنان(1) احرام در حرير و لباس دوخته جايز است(2) (در حالي كه بر مردان حرام است).

شخصي مي پرسد: زني هستم كه مي توانم با كسب مخارج خود را متكفّل شوم. در ضمن، مخارج رفت و برگشت حج را نيز دارم. ولي با رفتن من به حج، شوهرم براي مخارج خود به زحمت مي افتد. وظيفه ام چيست؟

امام خميني(قدس سره) پاسخ مي دهند: اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براي زن نباشد، مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمي شود.(3)

پرسش: اگر مهريه ام را از شوهرم بگيرم، مي توانم با آن به مكه مشرّف شوم، آيا حق مطالبه آن را دارم؟

پاسخ: اگر شوهر تمكن دارد و مطالبه آن مفسده اي ندارد، با فرض اين كه شوهر نفقه و مخارج را مي دهد، لازم است مهريه را مطالبه كنيد و به حج برويد.(4)

اگر قبل از طلوع فجر، عمداً از مشعر خارج شود، يك گوسفند بايد كفاره بدهد. اما براي زن و كسي كه از خطري مي ترسد و براي كودكان به طور مطلق، جايز است كه پيش از طلوع فجر خارج شوند و جبران (كفاره) لازم نيست.(5)

پرسش: زني هستم مستطيع، ولي جهت انجام حج، شوهرم اجازه سفر نمي دهد، وظيفه بنده چيست؟

پاسخ: در حج اجازه شوهر شرط نيست و براي شوهر نيز جايز نيست او را از رفتن به حج منع كند.(6)

كسي كه محرم است، اگر به زن اجنبي نگاه كند و مني از او خارج شود، در صورتي كه توان مالي دارد، يك بُدنه (شتر ماده جوان پنج ساله) و اگر وضع مالي متوسطي دارد، يك گاو و اگر تنگ دست است، بايد يك گوسفند كفاره بدهد. اگر مُحرم از روي شهوت به همسر خود نگاه كند و مني از او بيرون آيد، يك بُدنه بايد كفاره بدهد... و اگر با شهوت زن خود را لمس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . شهيد اول، ابي عبدالله شمس الدين محمد بن جمال الدين مكي العاملي، لمعه دمشقيه، ج1، ترجمه محسن غرويان و علي شيرواني، انتشارات دارالفكر (چاپ شانزدهم): 1380، ص117

2  . همان منبع، ص128

3  . امام خميني، روح الله، حج بانوان، تدوين: حمزه اسفندياري شيرازي، بي نا: 1374، صص 16 ـ 15

منبع همه پرسش ها و پاسخ ها (كه از حضرت امام خميني است)، حج بانوان است.

4  . همان منبع، ص23

5  . لمعه دمشقيه، ج1، ص140

6  . حج بانوان، ص33


صفحه 189


كند، بايد يك گوسفند كفاره بدهد... كفاره بوسيدن زن از روي شهوت يك شتر كشتني است.(1)

پرسش: آيا زن حائض و نفساء (زن در حال نفاس) مي تواند غسل احرام انجام دهد؟

پاسخ: غسل از زن حائض و نفساء نيز صحيح و مستحب است.(2)

پوشانيدن صورت به نقاب و روبند و برقع براي زنان در حج از محرّمات است و پوشاندن قسمتي از صورت نيز جايز نيست.(3)

پرسش: آيا بانوان در حال احرام مي توانند جوراب بپوشند، يا بايستي روي پاي آنان مثل مردان باز باشد؟

پاسخ: پوشيدن جوراب براي زنان مانع ندارد.(4)

پرسش: اگر زن تكبيرة الاحرام يا قرائت را در نماز طواف بلند بگويد، به طوري كه نامحرم بشنود، جايز است يا خير؟ و بر فرض عدم جواز، آيا اعاده لازم است؟

پاسخ: اشكالي ندارد.(5)

طواف نساء در هر نسك; چه حج باشد و چه عمره، بر هر فاعلي (حتي كودك
نابالغ)، واجب است، مگر در عمره تمتع.(6) و طواف نساء اختصاص به مردان ندارد و
اگر زني آن را ترك كند، مرد بر او حلال نمي شود(7) (همانگونه اگر مرد ترك كند، زن بر او
حلال نمي شود).

سايه قراردادن بر بالاي سر، براي مردان جايز نيست و براي زن ها و بچه ها جايز است و كفاره هم ندارد.(8)

انسان ميان حلق و تقصير (كوتاه كردن مو يا ناخن) داراي اختيار است. وظيفه زنان تقصير است و نبايد حلق كنند.(9)

از مجموع احكام بانوان كه بدان ها اشاره شد، چند نكته برداشت مي شود:

اول: در تكاليف حج، زنان راحت تر بوده و احكام سهل تري نسبت به مردان براي آنان مقرر گرديده است.

دوم: اگر در همه جوامع، بحث خشونت مردان عليه زنان، در ابعاد مختلف (فيزيكي، روحي، رواني و حتي تعدّي با نگاه ها و چشم ها) مطرح است و قابل بحث، در كعبه كه حرم امن الهي است، نه تنها خشونت فيزيكي، كه حتي نگاه نارواي مردان عليه زنان نيز حرام است و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . لمعه دمشقيه، ج1، صص 155 ـ 154

2  . حج بانوان، ص59

3  . همان منبع، ص73 و 76

4  . همان منبع، ص82

5  . همان منبع، ص120

6  . لمعه دمشقيه، ج1، صص134 ـ 133

7  . حج بانوان، ص152

8  . امام خميني(قدس سره) ، روح الله، مناسك حج، بي نا و بي تا، ص69

9  . لمعه دمشقيه، ج1، ص145


صفحه 190


نگاه از روي شهوت، از محرّمات احرام به شمار مي آيد.

سوم: حقوق و آزادي هاي زنان نسبت به همسر شرعي، در مقايسه با غير حج، بسيار بالا است. زن مي تواند، در صورت استطاعت، بدون اذن شوهر (اگر مفسده نداشته باشد) به حج برود و حتي در حال احرام، نبايد نيازهاي جنسي او را پاسخ بگويد و... .

زنان عالم مي توانند در حج، آگاهي هاي لازم را نسبت به همه چيز و از جمله شرايط بانوان در كشورهاي مختلف كسب كرده، هماهنگي هاي لازم را براي رفتن به سوي فضاي مطلوب به عمل آورند.

چهارم: زنان، در احكام پوشش و ترابط با مردان نيز نسبت به زمان ها و مكان هاي ديگر، از آزادي هاي مطلوبي برخوردارند، تا جايي كه حتي پرسيده شد، در صورتي كه زن يقين دارد در حال طواف در محدوده معين (ميان خانه و مقام) با اجنبي برخورد مي كند، آيا باز هم واجب است در محدوده معين طواف كند؟ امام خميني پاسخ دادند: آنچه ذكر شد، عذر نيست.(1)

پنجم: چنانكه پيشتر اشاره شد، در تأسيس اركان حج، حركات بانوان (هاجر) تعيين كننده بود. در فرهنگ اسلامي نيز در حج تمتع و در هر نسك (غير از عمره تمتّع)، طوافي به نام زنان، جزو اعمال منظور شده است و آثار عدم توجه به طواف نساء و نماز خاص نيز بسيار سنگين است.

با اين نگاه مي توان به اين استنباط كلّي رسيد كه، اگر گفته مي شود در فقه اسلامي، تكاليف شاق براي بانوان در نظر گرفته شده و براي مردان امتيازات فراوان منظور گرديده است، (جدا از صحّت و سقم اين مدعا كه جاي چند و چون فراوان دارد)، به راحتي مي توان ادعا كرد كه در مجموعه احكام حج، هم تكاليف زنان از مردان سبك تر است و هم محدوديت ها و سختگيري ها بر مردان نسبت به زنان بيشتر است و اگر قرار است حج ابعاد تربيتي، نتايج اخلاقي، آثار روحي و رواني و عبادي مطلوب داشته باشد و آدميان را براي زندگي در غير محيط حج (اجتماع) بسازد، در آن صورت جامعه متأثر از فضاي حج، جامعه اي امن و مطلوب براي زنان خواهد بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . حج بانوان، ص90


صفحه 191


د ) جمع بندي و نتيجه گيري:

در پايان نوشتار، بر بعضي از نكات، به عنوان محصول بحث تأكيد مي شود:

1) اگر امروزه بانوان و بهويژه نسل جوانِ آنان، از دين و دينداران توقّع دارند كه به رسميت شناخته شده و در مقابل مردان مورد تبعيض و ستم قرار نگيرند، فضاي حج از بدو تأسيس، از عصر هاجر و ابراهيم تاكنون، زنان را در كنار مردان، از حقوق يكسان برخوردار كرده و شؤون انساني و جنسي هر دو را به خوبي در نظر گرفته است. از اين رو، حركت هاجر، مانند اقدامات ابراهيم، اركان حج را مي سازد و در عصر حاضر نيز در اعمال حج، طواف النساء را داريم كه نام زنان را در احكام حج به صورت برجسته مطرح كرده و پاسخ مطلوبي است بدان ها كه تمامي احكام ديني را با ادبيات مردسالارانه تعبير و تحقير مي كنند.

2) اگر مرد به جهت توان جسمي بيشتر نسبت به زن، اين امكان را دارد كه در مواردي به حقوق زن بتازد و آن را ناديده بگيرد، فضاي حج، محيط امني است كه آزادي هاي مطلوب براي زنان منظور شده و از طرف مقابل براي مردان در نگاه و... محدوديت هاي جدي در نظر گرفته اند، تا زنان به راحتي و با آرامش بتوانند به درگاه خدا عبادت كنند.

3) اگر از وظايف هر مسلماني دعوت و آگاهي بخشي به سايرين و از جمله مسلمانان است، آيا بهتر نيست كه زنان مسلمان با همديگر تعامل و ارتباط داشته باشند؟ اينجاست كه زنان عالم مي توانند در حج، آگاهي هاي لازم را نسبت به همه چيز و از جمله شرايط بانوان در كشورهاي مختلف كسب كرده، هماهنگي هاي لازم را براي رفتن به سوي فضاي مطلوب به عمل آورند.

4) اگر زنان به خاطر محجوريت هاي مختلف، در مسابقه با مردان عقب مانده و حتي به نقص عقلي و جسمي كشانده شدند، سفر حج بستر خوبي است تا زنان پختگي هاي لازم را به دست آوردند و با يافتن ديدي وسيعتر در سفر، به جايگاه خود وقوف يافته و براي جبران عقب ماندگي ها، به چاره جويي بپردازند.

5) اگر آدميان براي رسيدن به كمال بايد به چهار ارتباط توجه داشته و پاسخ مطلوب براي هر يك از آنها بيابند: ارتباط با خود ، ارتباط با خد ، ارتباط با طبيعت و ارتباط با ديگران ، محيط حج و مهاجرت براي اجراي مناسك حج، براي زنان اين فرصت را ايجاد


صفحه 192


مي كند كه هم خود را بهتر بشناسند، توانايي هاي خود را محك بزنند، براي خود تصميم بگيرند، به تنهايي طواف كنند و اعمال انجام دهند و... و هم با خداي خود در خانه خدا، كعبه، ارتباط ويژه بگيرند و ابعاد معنوي را بهتر از هر جاي ديگر تقويت كنند; و هم فضاي طبيعي جديدي را تجربه كنند و با گرما و آب و هواي محيطي ديگر انس گرفته، مدارا كنند و نيز علاوه بر ابعاد فردي، در ارتباط با ديگران، به تقويت ابعاد جمعي و گروهي خود بپردازند. به عبارت ديگر، حج و مناسك آن، محيط مناسبي است كه زنان براي رسيدن به كمال، به هر چهار ارتباط ضروري براي خود، پاسخ مناسب دهند و گامي به پيش روند.

6) اگر ابعاد سياسي حج نيز اهميت داشته و برائت از مشركان، از لوازم مراسم حج باشد، در اين ميدان نيز زنان مانند مردان، در كنار ساير مسلمانان به نفي شرك، ظلم و ستم و استعمار نشسته و فريادهاي ظلم ستيزانه خود را در كنار خانه خدا، عليه ستمگران عصر، سرداده و اين بُعد را نيز تقويت مي كنند.

پي نوشت ها


| شناسه مطلب: 80479