متن کامل
میقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و یکم - پاییز 1386 حج در ادیان برگرفته از دائرة المعارف ترکیه قدیری تلیک زیارت اماکن مقدس ، با انگیزة الهی یا قصد قربت, یکی از ارکان پنجگانه در اسلام است . واژة « حج » در زبان عبری « حگ » است ؛ به معنای عید . این
ميقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و يكم - پاييز 1386
حج در اديان
برگرفته از دائرة المعارف تركيه
قديري تليك
زيارت اماكن مقدس ، با انگيزة الهي يا قصد قربت, يكي از اركان پنجگانه در اسلام است .
واژة « حج » در زبان عبري « حگ » است ؛ به معناي عيد . اين واژه از ريشة « ح » و « گ » به معناي « پيرامون چيزي گشتن و طواف كردن » است .
حج يا حگ ، از تعابير قديمي زبان سامي بوده وغير از زبان عبري ، در زبان هاي آرامي و صائبي نيز وجود داشته است . معناي اصلي اين لغت ، پيرامون چيزي طواف كردن و دور زدن و حلقه وار اطراف آن را گرفتن است .
حج ، در زبان عربي به معناي رفتن ، رو آوردن و زيارت كردن است و در اصطلاح فقهي ، به مجموعه اي از اعمال و مناسك گفته ميشود كه مسلمان مستطيع بايد در زمان معين به جا آورد . اين اعمال شامل زيارت كعبه ، عرفات ، مزدلفه ، منا و انجام وظايف عباديِ خاص در اين مكان ها است . كساني كه اين عبادت را انجام مي دهند ، در عربي « حاج » ( جمع ؛ حجاج ) و در تركي « حاجي » ناميده ميشود .
حج در اديان پيش از اسلام
در اصلِ حج ، باور و اعتقاد به « تجلّي الوهيت در يك مكان » نهفته است . اماكني كه از ديدگاه اديان ، مقدس شمرده مي شوند ، از لحاظ مكاني با جاهاي ديگر تفاوتي ندارند ، ولي در اينجا تجلّي الوهيت ، يا وقوع حادثهاي مرتبط با اعتقاد و باور مردم و يا ارتباط تنگاتنگ اين مكان با شخصيتي ديني ، آن را از اماكن ديگر متمايز مي سازد و به آن قداست ميبخشد .
همچنين اسرارآميز و خوفناك بودن چنين مكان هايي ، از عناصر قداستبخش آن است . پس انسان ، مكان مقدس را ، نه انتخاب ، كه كشف مي كند .
انسان دين مدار بر مكان هاي مقدس ، نگاهي متفاوت دارد و معمولاً آن را با سنگچين ها يا خاربست هايي ، از اماكن ديگر جدا ميكند . اين جداسازي ، تنها براي نشان دادن تقدّس مكان نيست ؛ بلكه آن ها نشانهها و موانع موجب مي شود كه افراد بيتوجه و بدون آمادگيِ وارد حريم آن نشوند ؛ روشن است كه ورود به صحن مقدسي ، آداب ويِِژه و متعدد دارد . اهميت آستانة خانه يا معبد نيز از همين جا نشأت ميگيرد . [ 1 ]
واژة مكان مقدس وسنت زيارت چنين جايگاهي ، درطول تاريخ و در همة ملت ها وجود داشته است . زيارت اماكن مقدس ، براي كسب منافع مادي ، معنوي و اخلاقي صورت ميگيرد ؛ منافعي كه از ناحية قدسيت آن مكان براي شخص زائر حاصل ميشود . [ 2 ]
حج در حقيقت اين است كه شخص از سرزمين خود ، به طرف مكان مقدس يا معبدي مسافرت نمايد . در اين صورت ، در مقابل زحمتي كه متحمّل شده ، انتظار دارد كه منافع مادي و معنوي بسياري به دست آورد ، از رفع مشكلات جسمي ، تا حيات ابدي . [ 3 ]
در تمام اديان قبيلهاي ، ملي يا جهاني ، اماكن مقدس وجود داشته و زيارت آنها مرسوم بوده است . در خاور نزديك از 2000 سال قبل از ميلاد ، جايگاه هاي حج وجود داشته است ؛ به خصوص در سرزمينهايي كه داراي تمدن بودهاند .
نيپور [ 4 ] در بابل و نينوا [ 5 ] در عاشور ، مراكز زيارتي بودهاند . از اوراق به دست آمده Mari نيز اينگونه برميآيد كه در قرن 18 قبل از ميلاد ، معبد سين [ 6 ] در حاران و معبد بليت اكاله [ 7 ] در قاتنا [ 8 ] از زيارتگاههاي مشهور بودهاند .
در عصر برنز در معبد بائولتيس [ 9 ] در بيلاس [ 10 ] هداياي بسياري وجود داشت كه از مصر آورده شده بود .
در ميان سومريها معبد انليل [ 11 ] كه در نيپور واقع شده بود و در ميان ساميها معبد اشتار [ 12 ] در نينوا شهرت داشت . بعد از سومر نيز ، گذرگاههاي مقدس به وجود آمد . بتهاي اساگيل [ 13 ] و ماردوك [ 14 ] هم بتهايي بودهاند كه زائران براي زيارتشان راه هاي دور و نزديك را ميپيمودند .
در تاريخ چين كهن ، اولين مراكز حج ، پنج كوه بودهاند با نامهاي : سانگشان [ 15 ] تايشان [ 16 ] هُواشان [ 17 ] ، هنگشان [ 18 ] و نونياشان [ 19 ] كه هم تائوئيست ها و هم بودائي ها بر فراز اين كوه ها معابدي براي زيارت ميساختند و همين معابد بعدها از مراكز مهم حج براي پيروان اين اديان گرديدند .
علاوه بر اين در آيين بودا ، مراكز بزرگ و جديدي براي حج به وجود آمد ؛ معابدي كه وقف بودا و بودائيان شده بود و نامهايشان عبارت بود از : ووتايشان ، [ 20 ] او مي شان ، [ 21 ] پوتوشان ، [ 22 ] چيوهُواشان . [ 23 ]
مهمترين اين معابد « وو تاي شان » در شمال شرقي چين بود كه پنج تپه را شامل ميشد .
صدها سال است كه نه تنها از چين ، بلكه از ژاپن ، مغولستان ، مانچوريا ، آسياي ميانه و هندوستان ، زائران بسياري براي برپايي مراسم حج ويژة بودائيان به اين مكان ميآيند .
در مراسمي كه در پاييز برگزار ميشود ، حاجيان در حالي كه لباس هاي زرد و قرمز بر تن دارند و چوبهاي بخور و كاسهها را در دست گرفتهاند ، در گروههاي ده تا پانزده نفري ، بيصدا عبادت ميكنند . ( مديتاسيون ) تنها از گياهان تغذيه ميشوند ، در طول اين مسافرت طولاني ، توبه ميكنند و موقع رسيدن به محل حج ، شست و شو مينمايند و وارد معبد ميشوند . اين عبادت و رياضت ، تا زمان برگشت به سرزمينهاي خود ، ادامه مييابد .
عبادت حج در هندوئيسم نيز وجود دارد . همزمان با استيلاي آريايي ها بر شبه جزيرة هند ، و ايجاد معابد هندوها ، تعداد مكان هاي زيارتي بيشتر شده است . در قرون وسطي رفتن به سرزمينهاي دور به قصد حج ، مرسوم بوده است . در جنوب خليج كومورين ، [ 24 ] در شرق ، اُِِرسيا ، [ 25 ] در غرب كاتهياوار [ 26 ] و هيماليا ، مكان هاي حج محسوب ميشدهاند . زيرا محل عزلتگزيني روحانيون بودهاند .
در اين حج ، غسل و طواف از عناصر اصلي به شمار ميآيند . در عقايد هندوئيسم ، زيارت بنارس [ 27 ] و غسل در نهر گانژ ، [ 28 ] حيات مجدد پس از مرگ و داخل شدن در زمرة اهل سعات را بشارت ميدهد .
حج در بوديسم در مكانهايي انجام ميشود كه يادگارهاي بودا را در خود دارند . يكي از مريدان بودا به نام آناندا ، [ 29 ] به سفارش بودا وظيفه داشت كه پس از مرگ ، خاكستر بدن او را در استوپا [ 30 ] ( اماكني كه يادگارهاي بودا در آن نگهداري ميشود . ) مخفي كند . پس از مرگ بودا ، خاكستر بدن او به هشت قسمت تقسيم شد ، بعدها دو قسمت ديگر از آن نيز جدا شد و در ده استوپا نگهداري گرديد .
سلطان آشوكا [ 31 ] اين استوپاها را كه به همان شكل حفظ شده بودند ، بازكرد و خاكسترها را به 48 قسمت تقسيم نمود ( و در مكان هاي متعددي قرار داد . )
غير از خاكستر بدن بودا ، آيين بودايي ، دو ميراث ديگر هم از او دارد : يكي اشيايي كه از او به جا مانده ، مانند ظرف صدقهاي كه از آن استفاده ميكرده و جاي پاها و نشانههايي كه از خود به جاي گذاشته و ديگري مجسمههايي كه مانند ستوپاها يادآور بودا هستند ، امّا خاكسترهاي بدن بودا را در خود ندارند .
در بوديسم ، قديميترين سندهاي مربوط به حج ، دستورات سلطان آشوكاست . آشوكا ميگويد كه در همين سال حكومتش ، سفري براي يافتن حقيقت [ 32 ] انجام داده و به مكاني كه بودا روشنايي كسب كرده ، رفته است . يعني به « بودهاجايا » . [ 33 ] از آن روز تا كنون بودهاجايا مهمترين جايگاه حج براي بودائيان بوده است .
مكان هاي ديگري كه بودائيان به عنوان حج زيارت ميكنند ، عبارتاند از ، سيدهارتهاگوتاما [ 34 ] در پنال ( محل تولد بودا ) [ 35 ] پارك گوزن [ 36 ] كه در نزديكي هاي بنارس واقع است . ( بنارس اولين مكاني است كه بودا در آن سخنراني و موعظه كرده است ) و كوشيگاراتا [ 37 ] در اوتارپردادش [ 38 ] كه محل رسيدن به نيروانا [ 39 ] يعني مرگ بودا ميباشد .
ولي هيچ يك از اين مكاها براي بودايي ها جايگاه معنوي بودهاجايا را ندارد ؛ زيرا بودها جايا ممثّل زايش بوديسم است .
علاوه بر اين از هندوستان تا سريلانكا هر چه كه از بودا به جا مانده است و مكانهايي كه معتقدند بودا آنها را زيارت كرده است ، اكنون به عنوان مراكز حج بودايي شناخته ميشوند .
كساني كه اين مراكز را زيارت ميكنند ، سه دستهاند . گروه اول كساني كه ميخواهند نيروي سحرآميز موجود در اين مكانها را به دست آورند ؛ گروه دوم كساني كه زيارت را مرحلهاي براي رسيدن به بودا و راهي كه به روشنايي ميانجامد ، ميدانند ؛ و گروه سوم آنان كه ميخواهند با اين زيارت ارزش و اعتباري كسب كنند .
در اين دنيا حجي كه با رو آوردن به بودا آغاز ميشود ، با رسيدن انسان به درك صحيح [ 40 ] كه همان حج دروني است ، به بالاترين مرتبة خود ميرسد .
در اعتقادات ژاپني ، كوه ها وطن خدايان هستند . بنابراين دامنة كوه ها صدها سال است كه جزو مكانهاي زيارتي است . از هفت قرن پيش تا كنون دامنه كوه ها در ميان بودائيان نيز به عنوان مكانهاي حج زيارت شده است .
در رسوم ژاپن ، مكانهاي متعددي براي حج وجود دارد كه متعلق به شينتوها و بودائيهاست . حج ژاپنيها ، [ 41 ] زيارت كردن منظم و متوالي مكانهاي زيارتي است كه در بخشهاي مختلفي از كشور پراكندهاند .
نوعي حج هم وجود دارد كه در آن تنها يك محل زيارت ميشود .
معبدي كه در ايسه واقع شده است ، مركز حج شينتوها ميباشد . كه براي والاترين خداي شينتوئيسم زندگي ميكنند .
در ادوار ديني مختلفي كه تا قبل از روم هلنيست در مصر وجود داشت ، عبادت حج همواره مرسوم بوده است . عمدهترين مكان هاي حج « ددو » [ 42 ] يا « بوسپريس » [ 43 ] ( خانة اوسيريس ) در دلتا و همچنين « بوباستيس » [ 44 ] در دلتا بود كه معبد خدايان كلهگربهاي در آنجا واقع شده است .
بنابر گفتة هزدوت ، شمار كساني كه براي عيد بزرگ به بوباستيس ميآمدند ، بالغ بر هفتصد هزار نفر بوده است .
آبدياس [ 45 ] يا آبدو [ 46 ] ، در مصر فوقاني از اهميت بيشتري نسبت به ساير مكان ها برخوردار است . در اين مكان كه سر اوسيريس در آن واقع است ، اسرار اوسيريس را جشن ميگرفتند و اعتقاد داشتند كه با زيارت اين مكان به سعادت اخروي ميرسند .
بعدها دشت آمون [ 47 ] - كه امروز سيوا [ 48 ] ناميده ميشود – از مراكز مهم حج در گرديد . در دوران پتولمها [ 49 ] هم آيين سراپيس [ 50 ] رونش پيدا كرده بود و زيارتگاه ممفيس [ 51 ] اهميت خاصي داشت .
در سوريه نيز بيلابس ، [ 52 ] آفاكا ، [ 53 ] بعلبك, « هليوپوليس تير » [ 54 ] به خصوص هيراپوليس [ 55 ] مهمترين مراكز حج به شمار ميآمد . در دوران روميها, توريست هاي بسياري از كشورهاي دور براي زيارت اين مكانها ميآمدند . هر كس كه به زيارت هيراپوليس ميآمد, بايد قبل از ورود به شهر, براي زيارت حج, موها و ابروهايش را كوتاه ميكرد .
طواف كردن يك معبد يا سنگ مقدس, در ميان اعراب قبل از اسلام نيز رايج بود . ( DB,1,511 ) .
تورات تمام مردان يهود را وادار مي كرد كه هر سال سه بار در قدس, بارگاه يحوه [ 56 ] حضور يابند . [ 57 ] در سه عيد فسح ( فتير ) , [ 58 ] چاوت ( هفتهها ) [ 59 ] و سوكوت ( سايبانها ) . [ 60 ]
در ساختار سنتي يهوديت ، كلمة hag ، حج و عيد ديني را به هم مرتبط ميساخت . اعياد مهم ديني با جايگاههاي عبادت مرتبط بودند و حاوي گردشگري مذهبي نيز بودند .
اساساً حج سنتي در زبان عربي Aliyyah leregel ( قدم زنان خارج شدن ) نامگذاري ميشود . حج از زماني كه يهوديان ملتي مستقل شدند ، سازماندهي شد و از مردان خواسته شد كه در سه عيد به قدس بروند .
مكان هايي كه در آيين يهود به عنوان حج زيارت ميشوند ، سه دستهاند :
1 ) مكان هايي كه در قدس و اطراف آن پديد آمده ، صاحب ويژگيهاي تاريخياند و در تاريخ كتاب مقدس ذكر شدهاند .
2 ) مقبرة دانشمنداني كه نام هايشان در تلمود و كابالا آمده و عموماً در جليله واقع شدهاند .
3 ) مراكز مختلفي در اسرائيل كه براي دانشمندان دياس پورا [ 61 ] ( محلهاي زندگي يهوديان خارج از فلسطين ) و زاهدان نذر شده است .
مكان هايي كه در عهد عتيق ذكر شدهاند ، بعدها براي شخصيت هاي مهم روي داده ، نام برده شدهاند . در زمان حضرت ابراهيم شكم ، [ 62 ] بيت ايل ، [ 63 ] حبرون يا مامده [ 64 ] ، بيرشبا [ 65 ] ، بيرلاهاي روي ؛ [ 66 ] در زمان حضرت يعقوب پنيل ، [ 67 ] بيت ايل [ 68 ] و شكم از اين مكان ها هستند .
محلهاي نام برده ، معمولاً مرتفع و داراي منابع آب بودهاند . از سوي ديگر محل دفن شخصيت هاي بزرگ چون حضرت ابراهيم ، ساره ، اسحاق و يعقوب نيز در حبرون زيارت ميشد .
در دوران حاكمان با فتح كنعان ، زندگي ثابت شروع شد . قربانگاه ها نقش هاي متنوعي را ايفا كردند و از لحاظ محلي و قبيلهاي ، بين اقوام مختلف ، مكان هاي زيارتي متعدّدي ايجاد شد .
امّا حج به معناي واقعي ، اولين بار در سيلو [ 69 ] انجام شد . [ 70 ] در سيلو كه صندوق عهد هم در آن قرار داشت ، هر سال عيد رب جشن گرفته ميشد . دختران جوان در باغ ها ميرقصيدند و الكانا [ 71 ] هر سال براي قرباني به آنجا ميرفت . [ 72 ] عبادت در سيلو تا زمان تخريب آن به دست فلسطيها ادامه داشت . در دوران پادشاهي ، دو گونه زيارتگاه وجود داشت . يكي قربانگاه بيت ايل و دان و ديگري قدس كه هم صندوق عهد در آن قرار داشت و هم معبد بود .
پس از تكميل معبد سليمان نيز جشن سه عيد آغاز شده است . [ 73 ]
سخنان پروبوآم [ 74 ] در زمينة حج نيز بر اهميت معبد قدس تأكيد دارد . [ 75 ]
كشش و جذابيت خاص قدس ، و نيز واكنشهاي پيامبران نسبت به قربانگاههاي جدايي طلب ، مهمترين رويدادهايي بود كه زمينه ساز مركزيت عبادت گرديد . ولي براي رسيدن به اين هدف ، وجود يك حاكم نياز بود . به همين دليل حزقيل از قرن هشتم به بعد مردم را براي جشن پرشكوه پاسكاليا [ 76 ] به قدس فراخواند . [ 77 ]
رفرم اصلي بعد از يافتن تثنيه در سال 621 از طرف پادشاه يوشيا [ 78 ] انجام شد . زيارت قدس بعد از تخريب معبد هم ادامه داشت . [ 79 ]
در يهوديت الوهيت [ 80 ] و ياهويست [ 81 ] كه قوانين باستاني يهود را تعيين كرده بودند ، بر ضرورت برپايي سه جشن تأكيد ميكردند : در سال سه بار بايد براي من جشن ( hag ) بگيري . تمام مردان تو در طول سال بايد سه بار در حضور رب ( Yahava ) حضور يابند . [ 82 ]
با اينكه فرمان انجام حج متوجه مردان بود ، امام همان گونه كه در زيارت سيلو تجلي يافته بود ، رنگ خانوادگي به خود گرفته بود .
از ميان سه عيد يهود ، مهمترين آنها عيد سوكوت بود . الكانا در اين عيد به سيلو ميرفت . سوكوت تا زمان مورخ يهودي ، جوزف ، بزرگترين و مقدسترين عيد عبري ها بود . اساسيترين مراسم اين جشن ، برپا ساختن سايبان ها بود كه در اواخر دوران اسارت مرسوم شده بود . [ 83 ]
در اين سه عيد كه حج هم برگزار ميشد ، از آنجا كه دست خالي رفتن مناسب نبود ، هر كسي بر اساس بركتي كه خداوند به او عطا كرده بود ، موظف بود به اندازة توانش هديهاي براي معبد بياورد . حجاج معمولاً هدايا را خودشان تهيه ميكردند ، فقط به نظر مي رسد تدارك قرباني معبد ، سازماندهي تجاري مشخصي داشته است . [ 84 ]
بعد از اشغال بابل ، معبد بازسازي شد و حج سال 515 با عيد فسيح از سرگرفته شد . [ 85 ] جشن سوكوت با شكوه تمام برگزار شد . [ 86 ] به مرور زمان ، چون ضوابط مربوط به حج و اهميت رعايت آن نمايانتر شد ، بعد تقوا در حج تجلي بيشتري يافت . [ 87 ]
شكل حقوقي و كلي حج كه در سفر خروج و تثنيه مطرح است ، در ميشنابه شيوههاي سنتي با توضيح و تفصيل بيشتر بيان شده است .
حج تنها بر مردان واجب بود . زنان ، اسرا ، معلولين ، نابينايان ، بيماران ، سالمندان ، يتميان و كودكان از اين عبادت معاف بودند . [ 88 ] بر اساس آنچه در انجيل لوقا آمده است ، [ 89 ] كودكان پس از رسيدن به 12 سالگي و هنگامي كه بتوانند از مادرشان جدا شوند ، [ 90 ] ميتوانند در اين مسافرت شركت كنند .
در اين اعياد ، مردم از يك ماه قبل آموزش هاي لازم را ميديدند . پانزده روز مانده به عيد ، يك دهم گلهها جدا ميشد ، ماليات ها جمعآوري و در طول عيد براي مصارف مشترك از خزانه معبد برداشته ميشد . براي امنيت و ديگر ملزومات حجاج آمادگيهاي لازم را تدارك ميديدند . ميادين و كوچههاي شهر را آماده و خيابانها را تعمير ميكردند . چاهها لايروبي و پلها مرمت ميشد .
هفتاد سال پس از ميلاد ، بعد از تخريب معبد ، مراسم حجي كه مربوط به معبد بود ، از بين رفت . اما زيارت ارض مقدس يهوديان ادامه داشت . خاطرات گذشته و آروزي برگشت به آن سرزمينها و قبور برزگان يهودي در آن مكان ها ، يهوديان را به آن سرزمين ميكشيد .
در قدس « ديوار گريه » كه به اعتقاد آنها باقي ماندة معبد سليمان است ، از مكانهاي مهم زيارتي شد . علاوه بر قدس ، مكانهاي زيارتي يهود از اين قرار است : قبور : زبولوم [ 91 ] در سيدون ، [ 92 ] رابي ( خاخام ؟ ) مير [ 93 ] در تيبرياس ، [ 94 ] در مروم ، [ 95 ] پيامبر هوشئا [ 96 ] در سادف ، [ 97 ] بنيساموئل در سامويل ، [ 98 ] راحل [ 99 ] در بيت اللحم ، داوود در قدس ، ناهوم [ 100 ] در اطراف موصل ، عذرا در باسوراح [ 101 ] نزديك كورنا ، [ 102 ] حزقيل در بابل ، دانيال در كركوك ، استرو [ 103 ] موردكاي [ 104 ] در همدان يراميا [ 105 ] در فوستات [ 106 ] و غارايليا در تپة كارمل . [ 107 ]
اصول و آداب حج يهوديان ، توسط علماي يهود تثبيت شده ودر ميشنا بخش مستقلي را به خود اختصاص داده است . رابي يوهانان بن زكاي [ 108 ] نيز حج را تشويق كرده است .
از آنجا كه ديگر معبدي وجود نداشت ، عمل قرباني كردن حذف شده بود ، امّا به اهميت خود باقي بود . رابي گاماليل دوم ، دعا براي تجديد قدس را نيز به مراسم افزوده بود .
در سال 1211 ، سيصد نفر از رابيهاي غربي براي مراسم حج به فلسطين آمدند . امروزه نيز در روزهاي مشخصي ، يهوديان اين مكان ها را زيارت ميكنند . اعتقاد آنان اين است كه اين زيارتها برايشان شانس ميآورد و بدشانسي ها را از بين ميبرد .
از اعمالي كه در مراكز حج انجام ميشد ميتوان دعا ، به جا آوردن نذر ، نوشتن خواستهها و آرزوها بر كاغذ و قرار دادن در اين مكانها و . . . را نام برد .
غير از ديوار گريه و ديوار غربي معبد سليمان ، زائران در ساير مراكز ، از مقدسين التماس شفاعت و دعا ميكنند .
در عهد جديد يهود ، حج جايگاه مشخصي ندارد . بنابر انجيل لوقا حضرت مسيح تنها يكبار در عيد براي حج به فلسطين رفته است . [ 109 ] ولي انجيل يوحنا ميگويد حضرت عيسي هر سال در اين مراسم شركت ميكرده است . [ 110 ]
در باور مسيحيت ، حضرت عيسي با آخرين سفرش به قدس ، حج اسكاتولوژيكش [ 111 ] را به شهر خدا انجام داده و پادشاهي خدا را شروع كرده است .
مسيحيان اوليه نيز مانند يهوديان معبد قدس را زيارت ميكردند . [ 112 ] با اين حال كليسا ميخواست معبد تازهاي بسازد .
بنابر گزارش اپيفون ، [ 113 ] در هنگام سفر پادشاه هادريانوس [ 114 ] در سال 130 ، قدس ويرانهاي بيش نبود . تنها چند خانه ، و يك كليساي كوچك در نزديكي محل تجمع شاگردان حضرت مسيح . ( خانهاي كه بعد از عروج مسيح به آسمان ، آنجا جمع ميشدند . ) باقي مانده بود . اين كليسا بعدها كليساي سيون [ 115 ] و زيارتگاه حاجيان مسيحي شد .
به گفتة اوريگن [ 116 ] كه از سال 216 به بعد ، عموماً در آن سرزمينها حضور داشته ، غاري در بيت اللحم ( محل تولد مسيح ) و مكان به صليت كشيده شدن آن حضرت در گولگوتا ، [ 117 ] زيارتگاه مسيحيان بوده است .
در زمينه توسعه يافتن حج در قدس ، بيش از انگيزههاي ديني ، تأثير كنستانتين [ 118 ] اول مشهود است . او با ساختن كليساهاي متعدد در جابهجايي قدس ، توجه مسيحيان بسياري را به زيارت مكانهاي مقدس جلب كرد ؛ مكان هايي كه مسيح در آنها متولد شده ، زندگي كرده ، و به صليب كشيده شده بود .
در كنار زيارت قدس ، زيارت بارگاهها و حتي راهباني كه در معابد زندگي ميكردند ، نوعي حج محسوب ميشد .
و همچنين زيارت كليساهايي كه برقبور شهدا و اوليا بنا شده بودند .
پراكندگي خاستگاههاي حج در مسيحيت شرقي از فلسطين ، محل تولد و تبليغ مسيح آغاز ميشود و تا مصر ، مهد زندگي عبادي عيسي ادمه مييابد .
در يهوديت قديم و دوران اولية مسيحيت ، معني حج يكي بود . با اين تفاوت كه در بنياسرائيل ، زيارت اين معبد ، سه بار در سال اجباري بود ، اما مسيحيان عقيده دارند كه حضرت عيسي اين كار را در آخرين سفر خود به اين معبد انجام داده است . بنابراين حج در مسيحيت ، گروهي و جمعي نيست ، بلكه سفري است كه انسان متدين براي رفع حوائج فردي خود به جا ميآورد .
در مسيحيت ، حج ، زمان مشخصي ندارد ، امام عموماً اين كار در سنين جواني انجام ميشود . كسي كه به قدس ميرسد ، احساس ميكند كار بزرگي در زندگي خود انجام داده است . وقتي به محل مرگ و حيات عيسي نگاه ميكند ، آرزو ميكند كه اي كاش او هم در همين مكان بميرد .
در زبان ارمني كلمة ماهدسي [ 119 ] به كسي گفته ميشود كه ديدن آتش روشن شده در قدس ، در عيد پاسكاليا ، و مرگ را ، همزمان تجربه كند . اين كلمه به كسي كه از حج قدس برگردد نيز اطلاق ميشود .
حجاج روسيه كفش هاي سفيد با خود به قدس ميبرند و در حالي كه آنها را به خود بستهاند ، در نهر اردن خود را شست و شو ميدهند . نهر اردن همان جايي است كه حضرت عيسي در آن غسل تعميد انجام داده است .
ديگر مسيحيان شرقي ، كفن هاي سفيدشان را ، روز جمعه ، روز به صليب كشيده شدن عيسي روي قبر او ميگذارند .
حجاجي كه گروهي به قدس ميروند ، در هنگام بازگشت به شكرانة اين توفيق ، در كليسا به دعا مينشينند و هدايايي را كه از قدس آوردهاند ، ميان مردم پخش ميكنند .
حج براي يك مسيحي نجات يافتن و تماس با يك موجود الهي است . او عقيده دارد كه در حريم زيارتگاه حج ، مورد عنايت يك نيروي فوق طبيعت قرار ميگيرد . البته اين عنايت ممكن است براي بعضيها قبل از رفتن به حج حاصل شود . در اين صورت حج رفتن او ، براي تقديم شكرانه انجام ميگردد .
پس حج مسيحي دو گونه است : يكي زيارت براي كسب لطف و عنايت و ديگري حج شكرگزاري و سپاس . امّا در هر دو گونه ، مهم نسبتي است كه به واسطة اوليا ، بين شخص و خدا به وجود ميآيد .
در عقايد مسيحي ، پس از مرگ اوليا ، حتي لباس هايي كه با بدن آنها تماس داشته ، مقدس ميشوند . بنابر گفتة عهد جديد ، خداي عزيز ، توسط پاولوس [ 120 ] معجزات متعدد و متنوعي را به ظهور و بروز رسانده است تا حدي كه براي شفاي بيماران دستمال و لنگ هايي كه با بدن او برخود داشته ميبردند و به اين وسيله بيماريها و ارواح خبيث را دور ميكردند . [ 121 ]
قبور و كليساهايي كه تكههاي بدن يا لباس اوليا ( رليك ) [ 122 ] در آنها باقي مانده نيز ، در ميان مسيحيان به عنوان مراكز معالجه ، راهنمايي ، مغفرت و هدايت به قصد حج زيارت ميشود .
در دورانهاي آغاز مسيحيت ، مسيحيان فلسطين را مركز امانت هاي بزرگ ومقدس ميشناختند . اين يك حقيقت تاريخي است كه عيسي با فلسطين تماس فيزيكي داشته ، در آن سرزمين زندگي كرده است . بر اين اساس تمام مناطق ، سرزمينهاي مقدس ناميده ميشدند . البته نهر اردن كه عيسي در آن غسل تعميد انجام داده و تپههاي گولگوتا ، محل به صليب كشيده شدن حضرت ( به اعتقاد مسحيان ) از قداست بيشتري برخوردار است .
در قرن چهارم بر اساس ادعاهايي كه هلنا مادركنستانتين مطرح نمود ، شمار حاجيان فلسطين به طور چشمگيري افزايش يافت . او ادعا كرد كه محل واقعي صليب در خواب به او معرفي شده است و تكّههايي از صليب را بر اساس آن رؤيا يافته است .
در آن دوران يادگار مهمي كه حجاج رغبت بسياري به آن نشان ميدادند ، سر حضرت يحيي بود كه ادعا ميشد در ميان بقاياي كاخ هرود [ 123 ] پيدا شده است .
پس از فتح فلسطين به دست مسلمين ، اين بار مراكز حج مسيحي در اروپا به وجود آمد . چون در رم جسد دو حواري بزرگ ، پترس و پاولوس و در اروپا جسد اوليايي كه بر اثر فشار دستگاه حكومت بر مسيحيان شهيد شده بودند ، كشف شد . همين مسائل باعث جلب توجه بيشتر به اين منطقه گرديد .
در اسپانيا در سانتاگو دكومپوستلا [ 124 ] قبري منسوب به حواري ، يعقوب بزرگ ، از مراكز مراسم حج به شمار ميآمد . مردم بر اين باور بودند كه اين حواري ، پانزده قرن پس از كشته شدنش ، در هنگام فتح دوبارة شبه جزيرة ايبويا در كنار كاتوليك ها در جنگ عليه مسلمين شركت كرده است و بر اساس همين باور او را جلاد مسلمانان [ 125 ] ميناميدند .
به كساني كه به مناسبت سال مقدس مراكز بزرگ مثل قدس ، رم و سانتاگو دكومپوستلا را زيارت ميكردند ، از طرف كليسا برگة بخشودگي گناهان [ 126 ] اعطا ميشود . لذا در سال هايي كه مقدس اعلام ميشوند ، شمار حجاج به شدت افزايش پيدا ميكند . ( مثلاً براي سانتاگو ، در صورتي كه جولاي كه در تقويم مسيحي متعلق به يعقوب مقدس است ، مصادف با يكشنبه باشد ، آن سال مقدس خواهد بود )
آنگونه كه از شواهد به دست ميآيد ، اولين مراكز حج در اروپا ، قبوري است كه در آن اشيا و بقايايي از اوليا بر جاي مانده است . اين گونه از عبادات تا قرن 13 از طرف اسقف و بعدها از طرف پاپ مشروع شمرده شده است .
در ميان اين مكان هاي مقدس ، مقبرة پترس و قبر يعقوب در سانتاگو بيشترين تعداد زائران را دارد .
از قرن 12 به بعد ، دو گونه حج مربوط به حضرت مريم ( س ) رواج يافت كه تا امروز نيز مرسوم است : 1 . مكان هاي زيارتي كه بر اساس احترام به يك مجسمه يا تابلوي معجزهآسا برپا شده است . به اين مجسمهها و تابلوها مريم مقدس سياه هم گفته ميشود . ميتوان گفت كه سياهي رنگ آن ، به دليل ساليان طولاني زير خاك بودن ( براي پنهان ماندن از دشمن ) به وجود آمده است . آنان عقيده دارند مكان اين مجسمهها و تابلوها در رؤيا به يك كشيش يا راهبه يا يكي از مردم عادي معرفي شده است .
نمونههايي از اين مكان ها عبارتاند از : روكامادور [ 127 ] وچارتزله پوي [ 128 ] درفرانسه ، گوادالوپ [ 129 ] و مونتزرات [ 130 ] در اسپانيا ، ماريازل [ 131 ] در اتريش ، اين سيلن [ 132 ] در سوئيس و جزتوچوا [ 133 ] در لهستان .
اين مناطق از قرون وسطي تا كنون زيارتگاه مسيحيان معتقد است .
2 . مكانهايي كه حضرت مريم در آنجا ديده شده و به فردي كه خود انتخاب كرده پيغامي داده است . ديده شدن حضرت مريم ( س ) بيشتر در قرن هاي 19 و 20 اتفاق افتاده است . مهمترين اين مكانها عبارتاند از : رئودوباك [ 134 ] در پاريس ( 1830 ) لاساتا [ 135 ] در فرانسه ( 1846 ) ، لوردس [ 136 ] ( 1858 ) ، پونتاين [ 137 ] ( 1871 ) ، پله وويسين [ 138 ] فاطيما در پرتغال ( 1917 ) ، بيورانگ [ 139 ] و بانوكس [ 140 ] در بلژيك . ( 1932 ) .
يكي ديگر از مراكز زيارتي خانهاي است كه در ناصره ( Nazereth ) كه حضرت مريم ( س ) در آن زندگي كرده است . به اعتقاد مسيحيان اين خانه امروز در مكان هاي ديگري ظاهر شده است . آنان عقيده دارند ملائكه اين خانه را جا به جا كردهاند و به ايتاليا در نزديكي هاي آنكونا [ 141 ] در لورتو [ 142 ] و در انگلستان در نزديكي نورفولك [ 143 ] در والسينگهام [ 144 ] آوردهاند . ( Hag house, Santa Case ) .
در گذشته مراسم حج مسيحيان ، نوعي مجازات گناهكاران در اين جهان شمرده ميشد ؛ يعني فرد گناهكار كفارهاي ميداد تا از گناهش پاك شود . بر همين اساس هم در دوراني كه وسايل نقلية مدرن وجود نداشت ، بايد پيراهني از مو بر تن ميكردند و تا سانتياگو پياده ميرفتند . اين عمل جلوهاي از عذاب اعراف ( Purgatory ) شمرده شده است . امروزه با وجود امكانات و وسايل نقليه ، حج نمايي دسته جمعي يافته است .
در اروپاي امروز بيشترين تعداد زائران لوردس در جنوب فرانسه ميآيند . عقيدة مسيحيان بر اين است كه شست و شو در نهر يا دوش هاي ويژة نصب شده در اين محل ، بيماريهاي لا علاج را شفا ميدهد . زائران اين مكان به مرز پنج ميليون نفر در سال ميرسد .
مقام دوم را فاطيما در پرتغال با چهار ميليون زائر در سال به خود اختصاص داده است . رئو دوباك در پاريس هم سالانه يك ميليون زائر دارد . حج رم هم بيشتر در سالهاي مقدس انجام ميشود .
در قارة آمريكا نيز مكان هاي زيادي براي حج كاتوليك ها وجود دارد . قديميترين مكان حج در اينجا احتمالاً مكاني است متعلق به حضرت مريم ( س ) كه در جمهوري دومينيكن در سانتوسرو [ 145 ] واقع شده است . بر اساس نظر رايج كريستف كلمب به شكرانة پيروزي بر بوميان آمريكا ، صليبي را در اين مكان نصب كرده بود . مهاجران و مبلغان ديني كه به آمريكا آمدند ، سنت حج را فراگير نمودند .
مشهورترين مكان حج در دنياي نو ، مكاني است با چهارده ميليون زائر در سال به نام نوسترا سنورا د گادالوپ . [ 146 ] بر اساس اسطورهها ، در تاريخ نهم دسامبر 1531 ، مريم مقدس در منطقهاي به نام تپياك [ 147 ] در مكزيكوسيتي امروز ، براي يك روستايي مكزيكي به نام جان ظهور كرده است .
آنچه سنت حج را در آمريكا شكل داده است ، تفكر حج مهاجران اين سرزمين است . مهاجراني كه از اسپانيا ، پرتغال و فرانسه در قرن هاي شانزده و هفده ميلادي به اين قاره آمده بودند . با مهاجرت اهالي مناطق ديگر اروپا در قرنهاي 19 و 20 ، اختلافات بسياري در مورد مراكز حج و بارگاههاي زيارتي پيش آمد . در بعضي مناطق ، به مكانهاي مقدس بوميان آمريكا نيز ، رنگ و بوي مسيحي داده شد .
بيشتر مراكز حج در دنياي نو ، مرتبط با رؤيت حضرت مريم ( س ) است . مجسمههاي زيارتي توسط مبلغان مذهبي يا افراد مرموز در مكانهاي امروزي خود قرار داده شدهاند .
در سرزمينهاي آناتولي نيز محل هاي زيارتي حج مسيحي وجود دارد . اين مكان ها مربوط به تاريخ مسيحيت و شخصيت هاي مهم آن است . مكانهايي كه پاولوس در مسير مسافرت ديني خود طي كرده است ، امروزه توسط مسيحيان زيارت ميشوند از جمله انطاكيه . پاولوس ، پترس و بارنابا مسيحيت را در اين منطقه گسترش دادند .
در سال 252 تا 300 بعد از ميلاد ، در اين شهر ده كليسا ساخته شده و در مرحلة اول كليساي انطاكيه در ميان پنج كليساي بزرگ جاي گرفته است .
مكان مقدس ديگر نيز افس [ 148 ] است . پاولوس به قصد انتشار و تبليغ مسيحيت در اينجا مانده ، يوحنّا ، حواري بزرگ نيز در افس زندگي كرده و در آنجا دفن شده است . بعضي ميگويند حضرت مريم ( س ) با يوحنّا به اينجا آمده و زندگي كرده است ، ولي اين نظر ضعيف است .
خانهاي كه در افس قرار دارد و منسوب به حضرت مريم ( س ) است ، يكي از مكانهاي زيارتي حج به شمار ميآيد . مسيحيان از آب مقدس اين مكان مينوشند و دعا ميكنند .
پدر پٍٍٍٍُل ششم در سال 1967 و پاپ ژان پل دوم در سال 1979 اين مكان را زيارت كردهاند . از سوي ديگر آنتاليا ( Demre ) نيز به عنوان محل دفن سان نيكلاس ( بابانوئل ) يا ( Aya Nikola ) زيارت ميشود .
در اينجا كليسا هم وجود دارد كه متعلق است به اسقف دمره ، ميرا . در قرن نهم استخوان هاي نيكلاس كه در زمان ديوكلت [ 149 ] به قتل رسيده بود ، از اين مكان به باري [ 150 ] در ايتاليا منتقل شده است . نيكلاس به عنوان حامي مقدس درياداران ، كودكان و مردم روسيه ، يونان و سيسيل شناخته شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ 1 ] M . Eliade, Le Sacreetle profane, s . 2526 ؛ a . mlf ؛ traite a histo des religions, s . 315 _ 318 .
[ 2 ] DBS,7,567
[ 3 ] ERE,10,12
[ 4 ] Nippur
[ 5 ] Ninova
[ 6 ] Sin
[ 7 ] Belit _ Ekalli
[ 8 ] Qanta
[ 9 ] Baoltis
[ 10 ] Byblos
Enlil . [ 11 ]
[ 12 ] Ishtar .
[ 13 ] Esagil .
[ 14 ] Marduk .
[ 15 ] Sung _ shan
[ 16 ] Tai _ shan
[ 17 ] Hua _ shan
[ 18 ] Heng _ shan
[ 19 ] Non _ ya _ shan
[ 20 ] Wu _ tai _ shan
[ 21 ] O _ mei _ shan
[ 22 ] Pu_ to _ shan
Chiu _ hua _ shan [ 23 ]
[ 24 ] Comorin
[ 25 ] Orissa
[ 26 ] Kathiavar
[ 27 ] Benares
Ganj [ 28 ]
[ 29 ] Anand
[ 30 ] Stupa
[ 31 ] Ashoka
dharmayatra [ 32 ]
[ 33 ] BodhGaya . Buddhu Gaya . Bodhygaya
[ 34 ] Siddhartha Goutoma
[ 35 ] . Lumbuni
[ 36 ] isipatano
Kushinagara [ 37 ]
[ 38 ] Utar pradesh
[ 39 ] Nirvana
[ 40 ] Drahma
[ 41 ] Junrei
[ 42 ] Dedu
[ 43 ] Busiris
[ 44 ] Bubiastis
[ 45 ] Abdias
Abdu [ 46 ]
[ 47 ] Amon
Siya [ 48 ]
Ptolem [ 49 ]
[ 50 ] Serapis
Memphis [ 51 ]
[ 52 ] Biblos
[ 53 ] Aphaka
[ 54 ] Heliopolis tyr
[ 55 ] Hiera polis
[ 56 ] Yahve
[ 57 ] ( خروج 14/23 ، 14 ، 17 ؛ 23/34 )
[ 58 ] Fysyh ( Paskalya )
[ 59 ] Chavuat ( Penteksat )
[ 60 ] Sukkot
[ 61 ] Diaspora
[ 62 ] آفرينش 6/12
[ 63 ] آفرينش 8/12 و 3/12
[ 64 ] آفرينش 18/13 و 1/18
[ 65 ] آفرينش 33/21
[ 66 ] آفرينش 22/30
[ 67 ] آفرينش 32/30 .
[ 68 ] آفرينش 28/16 _ 22 ؛ 35/6 _ 15
1 Silo
[ 70 ] يشوع 18/1 ؛ حاكمها 18/21
[ 71 ] Eikana
[ 72 ] ساموئل 1
[ 73 ] حاكمها اوليه ( 9/25 )
[ 74 ] Yeroboum
[ 75 ] همان ( 9/27 )
[ 76 ] fisih يا Paskalya
[ 77 ] پادشاهان دوم 23/22 و تاريخهاي دوم 30/13 .
[ 78 ] Yoshiya
[ 79 ] يرميا 15/14 .
[ 80 ] Elohist
Yahovist [ 81 ]
[ 82 ] خروج 23/14 _ 17
[ 83 ] نهميا 8/17
[ 84 ] DBS, 711,587
[ 85 ] عذرا 6/19
[ 86 ] نهميا 8 .
[ 87 ] مزمورها 120/134 .
[ 88 ] ميشنا ، حقيقا 1 و 1 .
[ 89 ] 42/2 .
[ 90 ] ميشنا ، سوكا 8/11 .
[ 91 ] Zebulum
[ 92 ] Sidon
[ 93 ] Rabbimeir
[ 94 ] Tiberias
[ 95 ] Merom
Hoshea [ 96 ]
[ 97 ] Sadef
[ 98 ] Samvil
[ 99 ] Rohel
[ 100 ] Nahum
[ 101 ] Bassorah
[ 102 ] Kurna
[ 103 ] Ester
Mordekay [ 104 ]
[ 105 ] Yeremya
Fustat [ 106 ]
[ 107 ] Karmel
17 Yohanan ben Zekkay
[ 109 ] متا ، 17 _ 15_ 11 _ 1/21 . و ماركوس ، 10_ 1/11 و لوقا 19/28 _ 40 .
[ 110 ] 2/13 _ 6/4 _ 10/22 _ 11/55 .
[ 111 ] eskatolojik
[ 112 ] امور رسل ، 5/42 و 3/1 .
[ 113 ] Epiphone
[ 114 ] Hadrianus
[ 115 ] Sion
[ 116 ] Origene
[ 117 ] Golgotha
Konstantin 7
[ 119 ] Mahdesi
[ 120 ] paulos
[ 121 ] امور رسل ، 19/12 .
[ 122 ] Relic
[ 123 ] Herod
[ 124 ] Santiago de compostela
[ 125 ] Mozlem salyer
[ 126 ] Enduljans
[ 127 ] Rocamadour
[ 128 ] Chartes le puj
[ 129 ] Guadulup
[ 130 ] Monteserrat
[ 131 ] Moriazell
[ 132 ] Einsiedeln
[ 133 ] Czestochowa
[ 134 ] Rue du Bac
[ 135 ] La salette
[ 136 ] lourdes
[ 137 ] Pontmain
[ 138 ] Pelle voisin
[ 139 ] Beauraing
[ 140 ] Banneux
[ 141 ] Ancona
[ 142 ] Loreto
[ 143 ] Norfolk
[ 144 ] Walsingharm
[ 145 ] Santo corro
[ 146 ] Nuestra Senora de Gua dalupe
[ 147 ] Tepeyak
[ 148 ] Efes
[ 149 ] Dioclet
[ 150 ] Bari