متن کامل

بسم الله الرحمن الرحیم ریشه های انقلاب اسلامی در قرآن الحمدلله رب العالمین، و الصلوات و السلام علی محمد خاتم النبیین و علی آله الطیبین الطاهرین و السلام علیکم و علی جمیع عباداله الصالحین و الشهداء و الصدیقین و رحمة الله و برکاته نفوذ و گسترش سریع و خارق


بسم الله الرحمن الرحيم

ريشه هاي انقلاب اسلامي در قرآن

الحمدلله رب العالمين، و الصلوات و السلام علي محمد خاتم النبيين و علي آله الطيبين الطاهرين و السلام عليكم و علي جميع عباداله الصالحين و الشهداء و الصديقين و رحمة الله و بركاته نفوذ و گسترش سريع و خارق العاده اسلام را مي توان به عنوان يك انقلاب اسلامي معرفي كرد. براي توضيح بايد ابتداء به اوضاع مردم شبه جزيره عربستان قبل از بعثت بطور اجمال اشاره كنيم.

مردم شبه جزيره عربستان قبل از بعثت پيامبر اسلام در وضع بسيار بدي زندگي مي كردند. از نظم سياسي و حكومت و قانون درستي برخوردار نبودند. اساس مليت آنها را قبيله تشكيل ميداد و بصورت قبائل پراكنده زندگي مي كردند. شيخ قبيله بر آنها حكومت مي كرد. و افراد هر قبيله، خود را بدان وابسته و نيازمند دانسته و پناهگاهي جز آن سراغ نداشتند. و بهمين جهت نسبت به قبيله خويش و شيخ آن تعصب شديد داشتند.

در بين قبائل اختلافات شديد و مستمري وجود داشت. غالبا به جنگ و غارت اموال اشتغال داشتند . انگيزه جنگهايشان غالبا امور كوچك از قبيل: تصرف مراتع، تعصبات و مفاخر قبيله اي، انتقامجوئيهاي بي ارزش بود. گاهي براي يك امر كوچك سالهاي متمادي در جنگ بودند.

از لحاظ دين و عقيده نيز در وضع بسيار بدي مي زيستند. بت پرستي آئين معمول و رائج آنها بود. هر طائفه بت مخصوصي داشت. تنها در اطراف كعبه 360 بت نصب شده بود. عده اي هم به پرستش نام الله و خداي بزرگ در بين آنان بود ليكن ظهوري نداشت و تحت الشعاع بت پرستي قرار داشت. از عقيده به معاد و حيات بعد از مرگ در بينشان صحبتي نبود.

اقتصاد درستي نداشتند و اكثر مردم در كمال فقر زندگي مي كردند. بزرگان و اشراف و شيوخ قبائل تجارت و كشاورزي و دامداري آنها را در قبضه خويش در آورده بودند و ديگران را باستثمار و استضعاف كشيده بودند. اكثريت مردم در اثر جهل و فقر فرهنگي استقلال و آزادي نداشتند و شخصيت خويش را گم كرده بودند. بوسيله مستكبرين و طاغوتيان بقدري تحقير و توهين شده بودند كه نجات از چنين وضعي را براي خودشان غير ممكن مي دانستند. دو ابرقدرت عصر يعني امپراطور ايران و روم نيز در آن سرزمين تا حدي نفوذ و دخالت داشتند و رقابت داشتند. و بهمين جهت مسيحيت از روم و دوگانه پرستي از ايران بدانجا راه يافته بود.

علي بن ابيطالب عليه السلام در اين باره چنين مي گويد:

ان الله بعث محمدا نذيرا للعالمين و امنا علي التنزيل و انتم معشر العرب علي شر دين و في شر دار منيخون بين حجارة خشن و حيات صم، تشربون الكدر و تأكلون الجشب و تسفكون دمائكم و تقطعون ارحامكم، الاضام فيكم منصوبه و الاثام معصوبة ـ نهج البلاغة خطبه 25

و در جاي ديگر بگويد:

بعثه و الناس ضلال في حيرة و خابطون في فتنة، قد استهوتهم الا هواء و استزلتهم الكبريأ و استخفتهم الجاهلية الجهلاء حياري في زنوال من الامه و بلاء من الجهل ـ نهج البلاغة خطبه 91

در يك چنين زماني و براي چنين مردمي پيامبر اسلام برسالت مبعوث شد. و در مدتي كوتاه تحول و انقلاب عظيمي بوجود آورد. شرك و بت پرستي را از جزيرة العرب بلكه بسياري از نقاط جهان برانداخت. از همين مردم بت پرست و جاهل و مأيوس و خودبافته و محروم و باستضعاف كشيده شده و از همين قبائل پراكنده امتي موحد و رشيد و اميدوار و شجاع و متحد و خداجو و عدالتخواه و نيرومند و انقلابي بوجود آورد كه در مدتي كوتاه آئين مقدس اسلام و يگانه پرستي را به بسياري از كشورها حتي نقاط بسيار دور صادر نمودند و دو ابرقدرت عظيم يعني امپراطور ايران و روم را سرنگون ساختند. و به صورت بزرگترين قدرت جهان در آمدند كه تا قرنهاي متمادي پرچم تمدن و رهبري جهان را بر دوش داشتند. و بدون شك اين يكي از بزرگترين انقلابهاي تاريخ انسانيت مي باشد.

اكنون اين سخني بميان مي آيد كه: پيامبر اسلام چه كرد كه باين همه پيروزي نايل گشت؟ و عوامل پيروزي انقلاب صدر اسلام چه بود؟ و ريشه هاي انقلاب اسلامي در قرآن و سيره پيامبر چيست تا ما از آنها درس بگيريم؟ و آيا رهبريت انقلاب اسلامي ايران چه درسي از نهضت محمدي گرفت كه توانست امتي چنين نيرومند و شهيد پرور و شهادت طلب بوجود آورد كه در برابر قدرتهاي طاغوتي كه شرق و غرب محكم بايستند و آنها را از قدرت عظيم اسلام بوحشت بيندازند؟ و پرچم حمايت از اسلام و مسلمين و ملل مستضعف جهان را بر دوش بگيرند؟ ! پاسخ بدين سؤال براي اصلاح طلبان و توده محروم مسلمين سودمند خواهد بود.

در پاسخ گفته مي شود كه عوامل پيروزي مسلمين صدر اسلام را بايد در عمل كرد بدستورات اسلام و رهبريهاي الهي پيامبر اسلام كه خود نيز از برنامه هاي اسلام و قرآن نشأت مي گيرد جستجو كرد. عمل كرد به قوانين و برنامه هاي حركت آفرين اسلام پيروزي حتمي را در بردارد و مسلمين صدر اسلام چون مسلمان حقيقي بودند بدين پيروزي بزرگ نائل گشتند.

عوامل پيروزي را در سه بخش مي توان خلاصه كرد: ايمان واقعي، عمل به برنامه هاي اسلام، رهبريهاي پيامبر اكرم. بخش اول ايمان. در اين بخش پيامبر اسلام يك عمل فرهنگي و عقيدتي بسيار عميقي را كه زيربناي تمام حركتهاي اسلامي است، در سه شاخه شروع كرد. وادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة لحسنة و جادلهم بالتي هي احسن نحل 125

شاخه اول توحيد ـ مشكل اساسي مردم جزيرة العرب شرك بود. بدين جهت رسول خدا دعوت به توحيد و پرستش خداي يگانه را در رأس برنامه هاي خويش قرار داد و فرمود:

قولوا لا اله الا الله تفلحوا.

دين اسلام دين توحيد است و قرآن در اين باره بسيار عنايت دارد.

و من يشرك بالله فقد ضل ضلالا بعيدا ـ نساء 116

قل انما امرت ان اعبد الله و لا اشرك به اليه ادعو و اليه ماب ـ رعد 36

و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئا ـ نساء 36

دعوت به خداي يگانه و اجتناب از طاغوتها برنامه همه پيامبران بوده است.

و لقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت ـ نحل 36

پيامبران مبعوث شده بودند كه به مردم بگويند: جهان يك آفريدگار بيش ندارد و بهمين جهت هيچكس جز او حق حاكميت و قانونگذاري ندارد و نبايد معبود و مطاع باشد. و هر نوع حاكميتي كه به الله منتهي نشود يك نوع شرك محسوب مي گردد.

ان الحكم الا الله امر ان لا تعبدوا الا اياه ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس لا يعلمون ـ يوسف 40

توحيد در عمل عبارتست از تسليم در برابر دستورات و حاكميت الله و طرد اطاعت غير الله و عدم خضوع در برابر مفسدين و مستكبرين و طاغوتها. هر طغيانگري كه مردم را به اسارت و بندگي خويش درآورد و خواسته هايش را بر آنان تحميل كند و باطاعت وادار نمايد طاغوت ناميده مي شود كه مردم مأموريت دارند از او اجتناب نمايند و زير بار پرستش او نروند . فرعونها و نمرودها و ابوجهلها و مستكبرين گذشته و حال، همه از مصاديق طاغوت هستند كه در حاكميت الله تصرف نموده اند و قرآن از انسانها مي خواهد كه از پذيرفتن حاكميت آنان اجتناب نمايند. فرعون كه كه بني اسرائيل را به بندگي خويش كشيده بود و موسي باو گفت :

و تلك نعمة تمنها علي ان عبدت بني اسرائيل ـ شعرا 22

نه بدان جهت بود كه خود را به عنوان خالق آنها معرفي مي كرد بلكه بدان جهت بود كه بني اسرائيل را تحت سيطره طاغوتي و ظالمانه خويش درآورده بود، و مي گفت:

انا فوقهم قاهرون ـ اعراف .127

و موسي و همه پيامبران مبعوث گشتند كه مردم از اين پرستشها كه نوعي شرك است آزاد سازند .

پيامبر اسلام مردم را به توحيد، در تمام درجات (توحيد ذات، توحيد در صفات، توحيد در پرستش و اطاعت) دعوت مي نمود و در اين راه توفيق يافت كه امتي موحد بوجود آورد، كه در برابر غير الله خضوع نكنند و براي مبارزه با مستكبرين و طاغوتها و جباران تا پاي جان بايستند و از هيچ نيروئي نهراسند. و لذا هنگاميكه زهره سخنگوي سپاه اسلام با رستم فرمانده سپاه امپراطور ايران روبرو شد گفت:

انا لم نأتكم لطلب الدنيا، و همتنا الاخرة. كنا كما ذكرت، يدين لكم من ورد عليكم منا و يصريح اليكم يطلب ما في ايديكم ثم بعث الله تبارك و تعالي الينا رسولا فدعا الي ربه فاجبناه فقال لنبيه اني قد سلطت هذاه الطائفة علي من لم يدن بديني. فافانتقم بهم منهم و اجعل لهم انعلبة ماداموا مقرين به و هو دين لحق لايرغب عنه احد الا ذل و لا يعتصم به احد الاعز فقال له رستم و ما هو؟ قال: اما عموده الذي لايصلح منه شيئي الا به فشهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و الاقرار بما جاء من عندالله تعالي. قال ما احسن هذا! و اي شيئي ايضا؟ قال و اخراج العباد من عبادة العباد الي عبادة الله تعالي . قال حسن، و اي شيئي ايضا؟ قال: و الناس بنو آدم و حواء اخوة لاب وام. قال: ما احسن هذا! ارأيت لو اني رضيت بهذه الامر واجبتكم اليه و معي قومي كيف يكون امركم؟ اترجعون؟ قال اي واله ثم لانقرب بلادكم ابدا الا في تجارة او حاجة. ـ تاريخ طبري ج 3 ص 517

پيامبر اسلام در اثر كوشش و تبليغات فراوان خويش امت يگانه پرستي را بوجود آورد كه ايمان به خداي يگانه در باطن ذاتشان نفوذ داشت و شعار لا اله الا الله، و الله اكبر در همه حال بر زبانشان جاري بود و بهنگام دشواريها از اين اين شعار شورانگيز نيرو مي گرفتند .

شاخه دوم نبوت

دوم ايمان به نبوت ـ ايمان به نبوت و رسالت پيامبر اسلام نيز در پيروزي انقلاب محمدي صدر اسلام نقش بزرگي را انجام داده است. مردمي كه از صميم قلب به رسالت و پيامبر حضرت محمد ايمان دارند، و معتقدند كه براي ارشاد و هدايت آنان مبعوث گشته است

و ما ارسلناك الا مبشرا و نذيرا ـ فرقان 56

و قرآن را كتاب آسماني مي شناسند كه

لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه ـ فصلت 42

و قوانين و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم ـ انفال 24

و در قرآنشان مي خوانند كه مي گويد:

هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ـ توبه 33

چنين مردمي بودن شك فداكار و ايثارگر و مجاهد و مقاوم و هدافدار و نيرومند و شجاع خواهند بود و در راه پيشبرد هدف الهي خويش و ياري پيامبر و دين تا سر حد شهادت استقامت خواهند كرد. لذا در قرآن جهاد در راه خدا را متفرع بر ايمان قرار داده است.

لكن الرسول و الذين آمنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم و اولئك لهم لخيرات و اولئك هم المفلحون ـ توبه 88

تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ـ صف 11

و عامل تخلف از جهاد را تكذيب خدا و رسول قرار داده است.

و جاء المعذرون من الاعراب ليؤذن لهم و قعد الذين كذبوا الله و رسوله سيصيب الذين كفروا منهم عذاب اليم ـ توبه 90

به علاوه ايمان به نبوت در اطاعت از مقام رهبري نيز نقش مهمي را ايفا مي كند.

و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن الله ـ نساء 64

و من يطع الرسول فقد اطاع الله ـ نساء 80

يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم ـ نساء 59

ثم جائكم رسول مصدق لما معكم تومن به و تنصرنه ـ آل عمران 81

در انقلاب صدر اسلام رسول خدا نقش رهبري را بر عهده داشت و ايمان و اعتماد به رهبر در اطاعت از او كاملا مؤثر بود. چنانكه در انقلاب اسلامي ايران ما نقش اعتماد و ايمان به رهبري را بالعيان مشاهده كرده و مي كنيم.

سوم ايمان به معاد ـ ايمان به معاد و زندگي جاويدان اخروي يكي از اصول مهم معارف اسلامي و عبد از ايمان به توحيد مهمترين اصل مي باشد. قرآن مجيد روي اين اصل بسيار تكيه نموده و در صدها آيه بدان اشاره كرده است. همه پيامبران الهي براي تشويق پيروانشان به نيكي و صلاح و تحذير از طغيان و فساد از اين اصل مهم استفاده نموده اند. ايمان به حيات اخروي زندگي انسان را هدفدار مي سازد و از بي هدفي و پوچ پنداري رها مي سازد. از ماده پرستي و كوته نظري نجات مي دهد و به حيات جاويدان اخروي متوجه مي سازد.

و ما هذاه الحيوة الدنيا الا لهو و لعب و ان الدار الاخرة لهي لحيوان لو كانوا يعلمون ـ عنكبوت 64

ايمان به سعادت و حيات اخروي است كه فداكاري و جهاد را هدفدار مي سازد و به مجاهدين في سبيل الله صبر و استقامت و جرأت و شجاعت مي دهد كه در ميدان جهاد از هيچ نيروئي نهراسند و تا سر حد شهادت در قلع و قمع دشمن بكوشند.

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ـ آل عمران 169

و در اثر ايمان به معاد است كه انسان احساس مسؤوليت و تكليف مي كند و به جهاد في سبيل الله جذب مي شود.

پس بطور خلاصه مي توان گفت كه ايمان به خداي يگانه و رسالت حضرت محمد صلي الله عليه و آله و حيات جاويدان اخروي از مهمترين عوامل پيروزي مسلمين صدر اسلام و زيرا بناي تمام كوششهاي آنها بوده است. آن همه فداكاري و صبر و استقامت و جهاد در اثر ايمان و استوار و محكم آنها بود. چون مسلمان و مؤمن واقعي بودند در انقلابشان پيروز شدند و در مدتي كوتاه شرك و كفر را ريشه از جزيرة العرب ريشه كن ساختند و پرچم نيرومند توحيد را در جهان برافراشتند.

و ما آثار خارق العاده ايمان را در مبارزات ضد شرك و استكباري مردم مجاهد و رشيد و شهيد پرور انقلاب اسلامي ايران بالعيان مشاهده كرده و مي كنيم. بعد از رهبريهاي امام مهمترين عامل پيروزي آنان همان ايمان است. و ايمان همان سلاح قاطعي است كه دشمنان اسلام و مستكبرين شرق و غرب آن را بحساب نمي آورند و نمي توانند آن را درك كنند.

بعد از ايمان رهبريهاي الهي پيامبر اسلام مهمترين عامل پيروزي انقلابيون مسلمان صدر اسلام بود. در اين وقت كوتاه نمي توانيم جزئيات رهبريهاي رسول خدا را بررسي كنيم لذا يك موضوع مهم را عنوان مي كنيم سپس به جزئياتي چند اشاره مي نمائيم.

مهمترين هدف و نقشه پيامبر تأسيس امت واحد مستقل اسلامي بود كه از آغاز بعثت بفكر آن بود و مقدماتش را فراهم مي ساخت. و در اين رابطه انجام دو عمل لازم بود. اول ـ ايجاد اتحاد و برادري در بين افراد امت. دوم استقلال و عدم وابستگي آنان و در هر دو مورد پيامبر اقدام فرمود و موفق شد.

اول اتحاد ـ پيامبر اسلام در اين مورد ابتداء هدف واحد روشني را به پيروانش ارائه داد و آن عبارت بود پرستش خداي يگانه و تسليم در برابر دستورات او و نفي و طرد و عدم پرستش طاغوتها. آنگاه قبائل پراكنده را زير پرچم توحيد مجتمع ساخت. جهت اتحاد را ايمان به خداي يگانه و رسالت خودش و ايمان به معاد قرار داد، نه چيز ديگر. بجاي پيمانهاي قبائلي پيمان ايماني را استوار ساخت. قبل از هجرت به مدينه در عقبه، با گروهي از تازه مسلمانان مدينه پيمان بست كه از اسلام دفاع كنند. هنگاميكه به مدينه هجرت نمود در بين مؤمنين مهاجر و انصار عقد اخوت بست. در همان آغاز كه به مدينه هجرت فرمود در بين مؤمنين پيماني منعقد ساخت كه به فرازهائي از آن اشاره مي شود:

بسم الله الرحمان الرحيم

هذا كتاب من محمد بن عبدالله النبي بين المؤمنين و المسلمين من قريش و يثرب و من تبعهم فلحق بهم و جاهد معهم: انهم امة واحدة من دون الناس ـ و ان المؤمنين المتقين علي من بغي منهم او ابتغي دسيعة او ظلم او اثم او عدوان او فساد بين المؤمنين و ان ايديهم عليه جميعا و لو كان ولد احدهم ـ ولا يقتلي مؤمنا في كافر و لا ينصر كافرا علي مؤمن و ان ذمة اله واحدة يجير عليهم ادناهم و ان المؤمنين بعضهم موالي بعض دون الناس و انه من تبعنا من يهود فان له النصر و الاسوة غير مظلومين و لا تناصرين عليهم و ان سلم المؤمنين واحدة لا يسالم مؤمن دون مؤمن في قتال في سبيل الله الا علي سواء و عدل بينهم

سيره ابن هشام ج 2 ص 147

در اين پيمان هم نكات ارزنده و قابل استفاده اي وجود دارد كه به دو تا از آنها اشاره مي شود: نكته اول بعد از جمله امة واحدة جمله من دون الناس تكرار شده و بدين وسيله خواسته استقلال و عدم وابستگي امت اسلامي را پايه گذاري كند. نكته دوم ـ اقليت يهود را جزء امت واحدة اسلامي قرار نداده ليكن در عين حال حقوقشان را محترم شمرده كه اگر از ما پيروي كنند از آن دفاع خواهيم كرد. و تحت الحمايه ما زندگي خواهند كرد.

قرآن تمام مؤمنين را برادر مي داند و مي گويد:

انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويكم ـ حجرات 10

و قال رسول الله صلي الله عليه و آله للمؤمن كالبنيان يشر بعضه بعضا

صحيح مسلم ج 4 ص 1999

و قال رسول الله صلي الله عليه و آله

المسلمون كرجل واحد ان اشتكي عينه اشكي كله و ان اشتكي رأس اشكي كله

صحيح مسلم ج 4 ص 2000

و قال رسول الله صلي الله عليه و آله

من اصلح لا يهتم بامور المسلمين فليس منهم و من يسمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم ـ اصول كافي ج 2 ص 164

پيامبر اسلام با تأييدات الهي در ايجاد اتحاد بين مسلمين و اعتصام به آنها به حبل واحد كاملا موفق مي شود چنانكه قرآن كريم آن را به عنوان يك توفيق بزرگ و از عوامل پيروزي ياد مي كند.

هو الذي ايدك بنصره و بالمؤمنين و الف بين قلوبهم و لو انفقت ما في الارض ما الفت بين قلوبهم ولكن الله الف بينهم انه عزيز حكيم ـ انفال 62

و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذكروا نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم علي شفا حفرة من النار فانقذكم منها كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون ـ آل عمران 103

پيامبر اسلام موفق شد كه قبائل پراكنده عرب را تحت پرچم توحيد و اعتصام به حبل اله (دين اسلام) مجتمع سازد.

ان هذاه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون ـ انبياء 92

در اين آيه به سه مسأله از توحيد اشاره شده است: توحيد امت، توحيد ربوبيت، توحيد در پرستش.

اسلام همه مسلمين را يك امت ميداند، از هر نژاد و هر رنگ و هر زبان و هر قومي باشند و از قوميت گرايي و مليت گرايي نهي مي كند و ملاك وحدت را ايمان به خداي يگانه و رسالت حضرت محمد و ايمان به معاد مي داند و بس.

مردم استقلال امت ـ اسلام خواسته كه امت اسلام در برابر ساير اديان و ملل كاملا مستقل باشند و بهيچ يك از آنها وابسته نباشد. لذا قرآن انعقاد هرگونه پيماني را كه سبب سلطه كفار بر امت اسلام باشد ممنوع نموده است. و در آيات فراوان بدين مطلب مهم اشاره شده است.

يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا عدوي و عدوكم اولياء تلقون اليهم بالمودة و قد كفروا بما جائكم من الحق ـ ممتحنة 1

يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من اخواههم و ما تخفي صدورهم اكبر ـ آل عمران 118

يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الكافرين اولياء من دون المؤمنين ا تريدون ان تجعلوا عليكم سلطانا ـ نساء 144

يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا و لعبا من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولياء و اتقوا الله ان كنتم مؤمنين ـ مائدة 57

يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصاري اولياء بعضهم بعض و من يتولهم منكم فانه منهم ان الله لا يهدي القوم الكافرين ـ مائدة 55

و لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا ـ نساء 141

الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا ـ نساء 139

از آيات فوق چند مطلب استفاده مي شود

1ـ هر نوع پيماني كه لازمه اش سلطه كفار و مشركين و يهود و نصاري بر مسلمين باشد از نظر قرآن عزم و ممنوع است.

2ـ كفار و مشركين چون اسلام را انكار و مسخره مي كنند دشمن مسلمين مي باشند و نبايد مسلمين از دشمني باطني آنها غافل گردند و بدانها اعتماد نمايند

3ـ لازمه موالات و دوستي با كفار سلطه دادن آنها بر امت اسلامي و عدم استقلال است.

4ـ امت اسلام بايد استقلال خويش را حفظ كند و خدا اجازه نمي دهد كه كفار هيچگونه سلطه اي بر آن داشته باشند.

5ـ يهود و نصاري همواره دوست هستند و يكديگر را حمايت مي كنند و نبايد باظهار دوستي آنها اعتماد نمود.

6ـ كسانيكه براي رسيدن به عزت و قدرت با كفار پيمان دوستي منعقد مي سازند در اشتباهند زيرا عزت فقط مال خداست.

7ـ هر مسلماني كه با كفار پيمان دوستي منعقد سازد جزء كفار محسوب مي شود و مسلمان نيست . و در آيه ديگر ايمان را از كسانيكه با دشمنان خدا و رسول دوستي نمايند بالصراحة نفي مي كند:

لا تجد قوما يؤمنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا آبائهم و ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم ـ مجادلة 22

از اين آيات بخوبي استفاده مي شود كه امت واحد اسلامي بايد استقلال و عدم وابستگي خويش را كاملا حفظ كند و راه نفوذ كفر و استكبار را كاملا مسدود سازد. و به عنوان امتي مستقل و نيرومند در صحنه گيتي ظاهر گردد. فقط در يك مورد به مسلمين اجازه داده شده كه بطور موقت با كفار دوستي نمايند، و آن در مورد ترس و تقيه است.

لايتخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من الله في شي ء ان تتقوا منهم تقاة و يحذركم الله نفسه و الي الله المصير ـ آل عمران 28

از اين آيه استفاده مي شود كه در حال ترس و تقيه و احراز ضرورت مسلمين مي توانند بطور موقت و تاكتيك با بعضي از كفار پيمان دوستي منعقد سازند و بدوين وسيله از كارشكني آنان مصون بمانند و در تحكيم قدرت اسلامي خود بهره جويند.

در خاتمه تذكر اين نكته لازم است كه قرآن گرچه از منعقد ساختن پيمان دوستي با كفار و يهود و نصاري نهي مي كند و بدين وسيله راه سلطه يابي آنها را مسدود مي سازد لاكن اگر قصد خيانت و سلطه جوئي و استعمار نداشته باشند به مسلمين اجازه داده شده كه با آنها همكاري و تعاون و احسان و عمل بقسط داشته باشند.

لاينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين ـ انما ينهاكم الله عن الذين قاتلوكم في الدين و اخرجوكم من دياركم و ظاهروا علي اخراجكم ان تولوهم و من يتولهم فاولئك هم الظالمون ـ ممتحنه 9

مسلمين صدر اسلام در اثر كوششها و راهنمائيهاي پيامبر اسلام زير پرچم توحيد گردآمدند و بصورت امتي كوچك ولي مستقل و متحد و نيرومند درآمدند. امتي كه با تمام وجود به خدا و پيامبر و معاد ايمان داشت و در برابر دستورات خدا و رسول تسليم بود. و دين اسلام را به عنوان مجموعه برنامه هاي حياتبخش و تأمين كننده سعادت دنيا و آخرت، در تمام ابعاد، عقيدتي، سياسي، اخلاقي، اقتصادي، نظامي، پذيرفته بود. براي حل تمام مشكلات خويش گوش بفرمان خدا و رسول بود. اسلام را سبب عزت و بزرگي خويش مي دانست و دفاع از آن را بر جان و مال و فرزند خويش مقدم مي داشت. با راهنمائيهاي پيامبر اكرم خط سير خود را يافته بود و براي تعقيب هدف، يعني مبارزه با شرك و گسترش و نفوذ اسلام، كاملا آماده بود.

تأسيس امت اسلام در مكه آغاز شد و پيامبر اكرم آن را رهبري مي كرد ليكن در ابتداء از هرگونه اقدام حادي ممنوع بودند و به تبليغات و تكثير و تقويت و پرورش افراد اكتفا مي نمودند . در برابر اذيتها و شكنجه هاي دشمنان صبر مي كردند و به تبليغات خويش هم چنان ادامه مي دادند. براي صدور و گسترش اسلام و حفظ جان خويش شهر و خويشان را ترك مي كردند و به كشور حبشه هجرت مي نمودند. سپس براي تأسيس پايگاه توحيد و مبارزه با شرك بدستور رسول خدا از مكه به مدينه هجرت نمودند. در شهر مدينه بود كه امت مستقل و متحد اسلام، در برابر شرك و كفر، رسما اعلام موجوديت كرد. و براي گسترش و نفوذ اسلام و مبارزه با شرك و استكبار آماده مبارزه مسلحانه شد. در اينجا بود كه آيات جهاد، بتدريج و در مراحل مختلف نازل گشت و اين وظيفه سنگين و حياتبخش بر دوش مسلمين افتاد. در اينجا به بعض آيات جهاد اشاره مي كنيم:

يا ايها النبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم و ماواهم جهنم و بئس المصير ـ توبه 73

انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالكم و انفسكم في سبيل الله ذالكم خير لكم ان كنتم تعلمون ـ توبه 40

الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا يقاتلون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص ـ صف 5

انما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم في سبيل الله اولئك هم الصادقون ـ حجرات 15

و قاتلوهم حتي لا تكون فتنه و يكون الدين كله لله فان انتهوا فان الله بما يعملون بصير ـ انفال 39

ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين ـ آل عمران 142

و من جاهد فانما يجاهد لنفسه ان الله لغني عن العالمين ـ عنكبوت 6

قل ان كان آبائكم و ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد في سبيله فتربصوا حتي يأتي الله بامره و الله لا يهدي القوم الفاسقين ـ توبه 24

و ما لكم لا تقاتلون في سبيل الله و المستصعفين من الرجال و الولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القرية الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليا و اجعل لنا من لدنك نصيرا ـ الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين كفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان ضعيفا ـ نساء 75ـ 76

جهاد در لغت بمعناي كوشش و تلاش است، و در اصطلاح در مورد كوشش براي اعلاء كلمه توحيد و مبارزه با شرك و كفر و گسترش و نفوذ اسلام و دفاع از آن استعمال مي شود. جهاد يكي از مهمترين فرائض اسلام است كه قوام و اصل دين و ساير فرائض و احكام بدان بستگي دارد . دهها آيه و صدها حديث در اين باره صادر شده و در كتب فقه مورد بحث قرار گرفته است. ما در اين فرصت كوتاه نمي توانيم اين مسأله مهم اسلامي را مورد بحث قرار دهيم ليكن به نكاتي جند كه در آيات مذكور استفاده مي شود اشاره مي كنيم:

1ـ جهاد كه يكي از فرائض اسلام است منحصر به جهاد مسلحانه فقط نيست. بلكه هرگونه كوششي كه براي اعلاء كلمه توحيد و گسترش اسلام و دفاع از حريم اسلام باشد جهاد في سبيل الله است، گرچه با زبان و دست و قلم يا كمكهاي پشت جبهه و تأمين سلاح و ساير تداركات جنگي باشد. البته كاملترين مصاديق آن همان جهد مسلحانه مي باشد.

2ـ هدف از جهاد در اسلام اعلاء كلمه توحيد و مبارزه با شرك و ضعيفان و استكبار و ريشه كن ساختن فتنه (شرك) و گسترش اسلام و برقرار ساختن حكومت قرآن در تمام ابعاد و دفاع از استقلال مسلمين و بطور خلاصه في سبيل الله مي باشد. هدف از جهاد نبايد كشورگشائي و تأمين منافع مادي و انتقامجوئي باشد. بلكه هدف اسلام است كه واجد همه مزايا خواهد بود.

3ـ جهاد براي نجات مستضعفين زمين كه به خدا ايمان دارند و از او طلب ولي و ياور مي كنند و جهاد براي برقرار ساختن عدل و قسط و مبارزه با ستمگري نيز از مصاديق في سبيل الله است و بايد بهمين عنوان انجام بيگرد.

4ـ انجام فريضه جهاد از علائم ايمان و بدين وسيله مؤمنين حقيقي از غير حقيقي شناخته مي شوند.

5ـ مؤمنين و حزب الله در راه خدا مي جنگند و اين صفت از علائم ايمان است و كفار براي طاغوتهاو مستكبرين و ستمكاران مي جنگند و اين صفت از علائم كفر است.

6ـ كسانيكه براي علاقه به زن و فرزند و پدر و مادر و منزل و اموال، از شركت در جهاد خود داري مي كنند بايد منتظر عواقب سوء آن باشند (تسلط كفار و ذلت مسلمين)

7ـ كسانيكه در راه خدا جهاد كنند بهرحال پيروز مي شوند، زيرا حيله هاي شيطاني دشمنان اسلام ضعيف و بي پايه است.

نمونه هائي از رهبريهاي رسول خدا در جهاد:

1ـ براي تحريك و تشويق مجاهدين از نيروي ايمان آنها استفاده مي كرد و عنوان جهاد في سبيل الله و اعلاء كلمه توحيد را كه يك فريضه الهي است مطرح مي ساخت.

2ـ از نيروي ايمان به حيات جاويدان بعد از مرگ استفاده مي كرد و زندگي خويش و زيباي جهان آخرت را نزد آنان مجسم مي ساخت و بدين وسيله عشق به جهاد و شور و شهادت در راه خدا را در آنان مي دميد.

ان الله اشتري من المؤمنين اموالهم و انفسهم بان لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا في التورات و الانجيل و القرآن من اوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذي بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم ـ توبه 111

لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ـ آل عمران 169

3ـ از ايمان مسلمين استفاده مي كرد و بآنان شخصيت ايماني و اسلامي مي داد و بدين وسيله روح عزت و شرافت و قدرت و بزرگي را در آنان تقويت مي نمود. تا شخصيت عظيم ايماني خويش را بازيابند و در برابر شخصيتهاي باطل و پوچ كفر و استكبار خود را نبازند.

و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين ولكن المنافقين لايعلمون ـ منافقين 8

و من كان يريد العزة فلله العزة جميعا ـ فاطر 10

و يبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا ـ نساء 139

4ـ از ايمان آنان استفاده مي كرد و بدين وسيله با يأس و نااميدي مبارزه مي كرد و روح توكل و اعتماد به خدا را در آنان تقويت مي نمود:

و من يتوكل علي الله فان الله عزيز حكيم ـ انفال 49

و من يتوكل علي الله فهو حسبه ـ طلاق 3

يا ايها الذين آمنوا ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم ـ محمد 7

ان ينصركم الله فلا غالب لكم ـ آل عمران 160

و كان حقا علينا نصر المؤمنين ـ روم 47

قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم و يخزهم و ينصركم عليهم ـ توبه 14

انا ننصر رسلنا و الذين آمنوا في الحيوة الدنيا ـ غافر 51

5ـ ايمان و پايداري را به عنوان مهمترين عامل پيروزي معرفي مي كرد كه مي تواند كمبودها و عدم تعادل قوا را جبران كند

يا ايها النبي حرض المؤمنين علي القتال ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا مأتين و ان يكن مأة يغلبوا الفا من الذين كفروا بانهم قوم لايفقهون ـ انفال 65

و در ذيل آيه اشاره مي كند كه كفار از قدرت ايماني بي اطلاعند.

و لا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين ـ آل عمران 139

چنانكه ملاحظه مي كنيد مهمترين عامل پيروزي مسلمين صدر اسلام، ايمان قوي و رهبريهاي رسول خدا بود. ايمان به خداي يگانه و رسالت پيامبر اكرم بود كه قبائل پراكنده را زير پرچم توحيد متحد ساخت و بآنان استقلال و آزادي و قدرت داد. پيامبر اسلام هم در رهبريهاي خويش از همين نيروي ايمان استفاده مي كرد و مسلمين را براي دفاع از اسلام و استقلال آماده جانبازي و شهادت مي ساخت و به صف جهاد مي كشيد. و آن چنان نيرو و قدرتي بآنها مي داد كه توازن قوا را حساب نمي كردند و در برابر سپاهيان عظيم و مجهز شرك و كفراستقامت مي ورزيدند. و به آن همه پيروزيهاي شگفت انگيز نائل آمدند و در جهان بصورت يك قدرت بزرگ ظاهر گشتند.

اما از وقتي كه ايمانشان به ضعف و سستي گرائيد، و از حقيقت اسلام بيگانه شدند، و بخش بزرگي از اسلام يعني جهاد و امر بمعروف و نهي از منكر و مبارزه با طاغوتها و ستمگران را آن چنان فراموش كردند كه گويا اصلا از اسلام نبوده است، و اسلام را در مساجد و معابد محبوس ساختند، و عزت و قدرت را در پيوستن به دشمنان و بردين از دوستان پنداشتند، دشمنان را دوست و دوستان را دشمن گرفتند، و پرستش خداي يگانه را از دست دادند و اطاعت و پيروي از طاغوتها و مستكبرين را برنامه خويش قرار دادند و استقلال اسلامي خويش را از دست دادند و به مستكبرين شرق يا غرب پناهنده شدند، و اتحاد اسلامي را از دست دادند و به اتحاديه هاي قومي و قبيله اي و نژادي و زباني روي آوردند ، از آن زمان دوران انحطاط و ذلتشان شروع شد تا بدين وضع اسفناك درآمدند. اكنون هم راه نجاتي جز اين ندارند كه به قرآن و واقعيت اصيل اسلام بازگردند و عمل به قرآن را در تمام ابعاد تنها راه نجات خويش بدانند و با تقويت نيروي ايمان و استفاده از دستورات قرآن و درس گرفتن از رهبريهاي پيامبر اسلام، انقلاب محمدي را دوباره تجديد كنند و قدرت و عظمت از دست داده را باز يابند و اگر بخواهند مي توانند.

شما نمونه كوچكي از آن انقلاب عظيم محمدي را در انقلاب اسلامي ايران در رهبريهاي امام خميني كه از قرآن و سنت الهام گرفته است مشاهده مي كنيد. من به عنوان يك فرد با اطلاعي كه از آغاز مبارزات همواره بطور مستقيم ناظر جريان امور در رهبريهاي امام بوده است مي توان بطور خلاصه جزئياتي از آن را در اختيار شما قرار دهم.

1ـ مبارزات با رژيم از آغاز به عنوان دفاع از اسلام و قرآن شروع شد. ـ تغيير تاريج هجري به تاريخ شاهنشاهي، حذف شرط اسلام درباره وكلاي انجمنهاي ايالتي، حذف قسم به الله ـ رهبر آگاه انقلاب در تمام دوران مبارزات سعي داشت اسلامي بودن مبارزات را حفظ كند. موارد تخلف از قوانين اسلام و قرآن را بدست مي آورد و به مردم ابلاغ مي كرد و بدين وسيله بر عليه رژيم افشاگري مي نمود.

2ـ علما و طلاب علوم ديني و ائمه جماعات عامل مستقيم مبارزات بودند و امام خميني رهبريت را بر عهده داشت.

3ـ مساجد و حسينيه ها و انجمنهاي اسلامي و مجالس ديني مركز تبليغات و افشاگريها و تحريك و تقويت نيروي ايمان مسلمين بود.

4ـ چون راديو و تلوزيون و روزنامه ها و مجلات كلا در اختيار رژيم شاه و كاملا سانسور بود، رهبر انقلاب مطالب را بصورت اعلاميه مي نوشت سپس بوسيله عده اي مخفيانه تكثير مي شد و با كمال احتياط در بين مردم مؤمن كشور پخش مي شد. طلاب و خطبا مطالب را روي منبرها براي مسلمين مي گفتند. در اعلاميه ها سعي مي شد عواطف ديني و نيروي ايمان مردم تحريك شود و لغو قوانين ضد اسلام را در رژيم بخواهند.

5ـ عده اي از علماي بزرگ و مدرسين حوزه علميه و علماي مبارزه شهرستانها نيز گاه گاه به پيروي از رهبر انقلاب اعلاميه مي دادند و نظرهاي او را تأييد مي كردند.

6ـ در اين بين عده از طلاب و مدرسين و علماء و مسلمين مبارز بوسيله عمال رژيم دستگير و به زندان و شكنجه مي افتادند يا از شهر و ديار تبعيد مي شدند ليكن چون عمل آنها از روي ايمان صادر شده بود نه آنان را در انجام وظيفه سست مي كرد و نه مجاهدين مؤمن ديگر را باز مي داشت بلكه با گرفتن و تبعيد كردن و اعدام نمودن نيروي ايمان ساير مسلمين بيشتر تحريك مي شد و مبارزات اوج مي گرفت و بر منفوريت رژيم افزوده مي شد. و ماهيت ضد اسلامي آن آشكارتر مي گشت.



| شناسه مطلب: 80827