متن کامل
اهمیت دیدگاه اسکاچپول و ایدئولوژی و رهبری درانقلاب اسلامی ایران ناصر هادیان این بحث دو هدف اصلی را دنبال می کند: نخست، معرفی هر چند اجمالی نظریه خانم تدا اسکاچپول. دوم، بررسی اهمیت، نقش و کارکرد عنصر ایدئولوژی و رهبری در انقلاب اسلامی . مشخصات کلی تح
اهميت ديدگاه اسكاچپول و
ايدئولوژي و رهبري درانقلاب اسلامي ايران
ناصر هاديان
اين بحث دو هدف اصلي را دنبال مي كند: نخست، معرفي هر چند اجمالي نظريه خانم تدا اسكاچپول. دوم، بررسي اهميت، نقش و كاركرد عنصر ايدئولوژي و رهبري در انقلاب اسلامي .
مشخصات كلي تحليل اسكاچپول درباره چرايي وقوع انقلابهاي اجتماعي به شرح زير است:
1 - اسكاچپول قائل به برتري تحليلهاي ساختاري نسبت به تحليلهاي اراده گرايانه و غير ساختاري است. به نظر او انقلابها بر اساس يك نقشه از پيش طراحي شده ساخته نمي شوند. انقلاب يك اقدام جمعي آگاهانه نيست بلكه محصول تلاقي تصادفي يك سري عوامل ساختاري است.
2 - اسكاچپول بر استقلال دولت از طبقات اجتماعي تاكيد مي ورزد. به نظر وي دولت سازماني است واقعي برخوردار از نيروهاي قهريه و اداري كه منافع خاص خود را دارد و بر اساس آن منافع در اعمال و رفتارش منطق خاصي را دنبال مي كند.
3 - اسكاچپول در تحليل خود به اوضاع بين المللي مي پردازد.
الف - او نظريه نظام جديد جهاني والرستين را مي پذيرد و ادعا مي كند كه انقلابها مشخصا در مراحل انتقالي (مثلا انتقال از پيرامون به شبه پيرامون) رخ مي دهند.
ب - اسكاچپول بر خلاف والرستين براي عوامل سياسي استقلال بيشتري قائل است و استدلال مي كند كه رابطه بين دولتها منطق خاص خود را دارد و اين رابطه محدوديتها و فرصتهايي را ايجاد مي كند كه در وقوع انقلابها بسيار مؤثر است.
ج - عامل ديگر در تحليل او، برهه تاريخي جهاني است. به نظر اسكاچپول انقلابها زماني رخ مي دهند كه پيش از آن نمونه هايي رخ داده باشند.
تلفيق اسكاچپول
اسكاچپول تلفيق خاصي از سه جنبه فوق ارائه مي دهد كه مختص خود اوست.
او معتقد است كه انقلابها تنها در ديوانسالاريهاي كشاورزي، در صورت گرد آمدن شرايط لازم براي انقلاب، روي مي دهند.
1 - نخستين پيش شرط وقوع انقلاب بحران سياسي دولت است. در اين جوامع، دولتها تحت فشار شرايط بين المللي ناگزير به نوسازي مبادرت مي ورزند، اما چون افراد در رده بالاي اداري، لشكري و كشوري از طبقه فئودال هستند، منابع مالي براي نوسازي را نمي توان از آنها تامين كرد. دهقانان نيز تا حد مرگ استثمار مي شوند و تجار نيز گروهي كوچك و فاقد منابع گسترده مالي هستند. در نتيجه دولت دچار بحران مي شود.
2 - پيش شرط دوم، شورش از پايين است. اسكاچپول مي گويد عامل تعيين كننده در شورش از پايين، ساخت داخلي روستاست. در برخي مناطق كه كل روستا به عنوان يك واحد توليدي است، محسوب مي شود و خان مسئول آن. اين نوع ساخت به نوعي استقلال نسبي روستا مي انجامد و در چنين ساختي است كه دهقانان بخوبي در مي يابند كه ارباب دشمن مشتركشان است و اين وضع زمينه را براي شكل گيري شورشي دهقاني مساعد مي سازد. عامل ديگر در ظهور شورشهاي دهقاني نيروي سركوب خان است. اگر خان براي سركوب به نيروي دولت مركزي وابسته باشد، احتمال شكل گيري شورش دهقاني گسترده زياد مي شود.
3 - شرط سوم وجود نخبگان حاشيه اي است. آنها به سبب ديدگاه ملي خود مي توانند جنبشهاي محلي دهقاني را در سطح ملي سازمان دهند و با سقوط رژيم حاكم، از جمله دولت سازان رژيم جديد باشند.
به نظر اسكاچپول جمع اين سه شرط خبر از آمدن انقلاب مي دهد. انقلاب ربطي به تصميم آگاهانه افراد يا گروهها ندارد و اين تلاقي تصادفي شروط مذكور است كه انقلابها را به دنبال خود مي آورد، انقلابها ساخته نمي شوند، انقلابها مي آيند.
نظريه اسكاچپول و انقلاب اسلامي ايران
وقوع انقلاب اسلامي ايران، اسكاچپول را به برخي تجديد نظرها در نظريه اش واداشت. برخي ويژگيهاي انقلاب اسلامي ايران كه با نظريه اسكاچپول ناسازگارند عبارتند از: انقلاب ايران آگاهانه ساخته شد. اين انقلاب در جامعه اي غير كشاورزي روي داد زيرا بيشتر جمعيت كشور در سالهاي وقوع انقلاب در شهرها متمركز بودند.
ناهمخوانيهاي مذكور موجب شد كه اسكاچپول تغيير قابل ملاحظه اي را در نظريه اش اعمال كند. با وجود اين، جوهره ساختاري نظريه وي همچنان حفظ شده است. وي هنوز ادعا مي كند كه بحران سياسي دولت پيش شرط وقوع انقلاب است، اما اين بار مساله را به نحو ديگري توضيح مي دهد.
در ايران، دولت محمدرضا با اتكا به درآمدهاي نفتي تا حد زيادي از طبقات اجتماعي مستقل بود. به همين دليل، دولت چندان نيازمند مساعدت طبقات اجتماعي نبود. اين وضع رفته رفته به كاهش مشروعيت دولت انجاميد. درآمدهاي نفتي گر چه استقلال دولت را افزايش مي داد، اما ضربه پذيري آن را نسبت به نوسانات قيمت نفت بيشتر مي كرد.
همچنين اسكاچپول شاهد آن بود كه بر خلاف مدل اوليه وي، انقلاب ايران در شهرها شكل گرفته بود. پس بايد توضيح مي داد كه در كدام نوع از جوامع شهري انقلاب روي مي دهد. در اينجا مي كوشد، مفهوم استقلال روستاها را كه در نظريه اش مطرح كرده بود به نحوي در مورد شهرهاي ايران بازسازي كند. مطابق استدلال وي بافت خاص بازار نوعي استقلال نسبي از دولت داشت. اين حوزه كه دولت نتوانسته بود كاملا در آن نفوذ كند عرصه اي بود كه مي توانست منشا شورش باشد.
مميزه ديگر انقلاب ايران كه اسكاچپول را به تجديد نظر در نظريه اش واداشت، اهميت نقش عنصر ايدئولوژي و رهبري در بسيج مردم و شكل گيري انقلاب اسلامي بود. با وجود اين، اين بار نيز چون موارد ديگر تحليلي ساختاري از ايدئولوژي ارائه مي كند. وي استدلال مي كند كه ايدئولوژيهاي وارداتي نمي توانند در شكل گيري انقلابها نقشي ايفا كنند. او مي گويد تشيع قرنها در تاريخ ايران ريشه دوانده بود. بدين سبب پذيرش تفسيري نو از آن از سوي مردم بسيار راحت بود. اسكاچپول در تحليل انقلاب ايران همچنين به نقش رهبري و شبكه روحانيت، مساجد و انجمنهاي اسلامي در ارائه و پذيرش تفسيري مكتبي از تشيع و تبيين استراتژي مبارزه با نظام شاهنشاهي، هر چند به صورت محدود اشاره مي كند.
شرح و بسط نظريه اسكاچپول
آنچه تا بدين جا به آن پرداختيم بررسي اجمالي نظريه اوليه اسكاچپول درباره انقلاب و تجديد نظرهاي بعدي وي در آن بود. در ادامه، بحث اسكاچپول درباره ايدئولوژي را شرح و بسط مي دهيم و مي كوشيم به چهار پرسش اصلي پاسخ دهيم:
1 - كدام عامل موجب ارائه تفسيري مكتبي از اسلام شد؟
2 - چه شد كه اين تفسير تازه مورد قبول بخش بزرگي از جامعه ايران قرار گرفت؟
3 - كار ويژه هاي اين اسلام مكتبي در انقلاب ايران چه بود؟
4 - امام خميني(س) در انقلاب اسلامي ما چه نقشي ايفا كردند؟
عوامل ظهور تفسير مكتبي
در پاسخ به پرسش نخست بايد به دو دسته از عوامل توجه كرد:
الف - عوامل دروني:
1- شيعه اين توانايي بالقوه را در خود داشته است كه به نحوي مكتبي تفسير شود.
2 - سازماندهي و تمركز تشكيلاتي كه در روحانيت شيعي به وجود آمد اين امكان را مي داد كه تفسير تازه، به مراتب بيش از گذشته به ساير مراكز و بلاد نشر و انتقال يابد.
3 - عامل اجتهاد و تقليد از مجتهد زنده امر انتقال تفسير تازه و مكتبي به پيروان و پذيرش آن را سهل تر مي ساخت.
4 - استقلال مالي روحانيت شيعي امكان ارائه تفسيرهاي غير دولتي و حتي ضد دولتي را به آنها مي داد.
5 - حضور علماي بزرگ در خارج از كشور (نجف) آنها را دور از دسترس سركوب دولت مركزي قرار مي داد.
ب - عوامل بيروني:
1 - از اوايل دهه 1340، مساله اصلي براي جامعه ايران، غربزدگي و فساد و چگونگي از بين بردن اين فساد بود. بدين ترتيب شرايط براي شكل گيري يك تفسير خودي و پذيرش آن مساعد شده بود و افرادي در صدد برآمدند با ارائه تفسير و تعبيري نو از خود، بيگانگي فرهنگي و تنش ايجاد شده را رفع كنند.
2 - ماهيت دولت پهلوي و خط مشي پهلويها در عرصه سياسي و خصوصا عرصه فرهنگي يا سياستهايي چون رواج و گسترش غربزدگي، بي حجابي، گسترش فحشا و روابط آزاد بين زنان و مردان، تحقير دينداري و غيره، تقريبا اكثريت علما را بر ضد آنان برانگيخت.
3 - عامل ديگري كه طرح و پذيرش تفسير نويني از دين را تشويق مي كرد، تجربه ناموفقي بود كه از ساير آلترناتيوهاي موجود (ماركسيسم، ليبراليسم و ناسيوناليسم) به دست آمده بود.
4 - ظهور و گسترش طبقه متوسط جديد در تفسير مكتبي از دين و پذيرش آن مؤثربود.
5 - در جهان اسلام تفسيرها و تعبيرهاي تازه اي (آراي مودودي، سيد قطب، محمد عبده و غيره) در حال شكل گيري بود كه به ظهور يك مكتب تفسيري در ايران كمك مي كرد.
6 - در رقابت با ساير ايدئولوژيها، شماري از علماء به تاليف كتبي مبادرت ورزيدند و اين امر به پاسخهاي ديني جديد و قرائت جديدي از دين ختم مي شد.
علل پذيرش تفسير مكتبي
1 - شرايط عيني جامعه در پذيرش عمومي تفسير مكتبي مؤثر بود. سياستهاي نوسازي شاه به يك نوع جاكني فرهنگي انجاميده بود. شهر نشيني فزاينده، مهاجرت، افزايش ارتباطات، رشد طبقه متوسط جديد و غيره، به ظهور وضعيت آنوميك يا بي هنجاري منجر شده بود، به عبارت ديگر پيوندهاي سنتي شكسته شده بود اما پيوندهاي نو جاي آن را پرنكرده بود. اين وضعيت آنوميك و پيامدهاي آن در كنار ساخت جوان جامعه، رواج فرهنگ غير بومي و نابرابري گسترده در سطح جامعه زمينه را براي طرح و پذيرش يك تفسيري مكتبي از دين به منظور توضيح بي عدالتيهاي موجود و ارائه راه حلي براي رفع آن مساعد مي ساخت.
2 - در ايران نهادهاي شيعي از ديرباز موجد هويت جمعي و هويت ملي بوده اند (نماز جماعت، دعاي كميل، سفره هاي نذري و ... . مراسم عزاداري و سينه زني، حج و ...) بنابراين در پذيرش تفسير جديد بسيار مؤثر بوده است.
3 - شبكه ارتباطي و سازماني روحانيت اين امكان را مي داد كه تفسير جديد به قشر گسترده اي از مردم منتقل شود.
كار ويژه هاي مكتب تشيع
1 - مكتب تشيع ساختار شناختي خاصي را ارائه كرد و منظومه اي به وجود آورد كه اجزايش فارغ از تعارض يا ابهام يا ضديت دروني با يكديگر ارتباط منطقي داشتند.
2 - دومين كار ويژه ايدئولوژي تشيع تجويز يك سري شيوه نامه ها بود كه تكليف و وظيفه فرد را مشخص مي كرد كه فرد چه بايد بكند و در مورد وضع موجود، دولت و سايرين چه موضعي بايد اتخاذ كند.
3 - مكتب تشيع از طريق تفسيري كه از شعائر ديني چون نماز، روزه و حج عرضه كرد نوعي انسجام دروني و احساس تعلق و همبستگي اجتماعي بين افراد پديد آورد.
4 - در تفسير مكتبي تشيع، طرح مساله پاداش اخروي انگيزه لازم براي اقدامهاي جمعي را ايجاد كرد. كارويژه ديگر ايدئولوژي تشيع، ايجاد وحدت بين رهبران بود.
در ايران تفسير مكتبي به طور خاص سه كار ويژه مهم ايفا كرد:
1 - تسهيل مشاركت مردم، شيعه با طرح پاداش اخروي انگيزه افراد را براي مشاركت در فعاليتهاي انقلابي و قبول مخاطرات تقويت كرد، مثالا، تفسير مكتبي در مقابل شهادت در راه حق و عدالت، رستگاري ابدي را تضمين مي كرد. به علاوه اين تفسير به شورش عليه دولت ظالم، مشروعيت مي بخشيد.
2 - ايجاد نارضايتي در بين مردم، تفسير مكتبي در به فعليت در آوردن نارضاييهاي بالقوه و حتي ايجاد نارضايتي نقش بسيار مؤثري ايفا كرد.
3 - فراهم كردن تشكيلات بسيج منابع، روحانيت شيعي از شبكه ارتباطي گسترده خود در كنار مساجد و انجمنهاي اسلامي در جهت ايجاد همكاريهايي كه لازمه هر گونه عمل جمعي است بخوبي استفاده كرد.
امام خميني(س) ايدئولوگ، معمار و دولت ساز
نقش رهبري را در سه بخش اصلي مي توان بررسي كرد:
امام خميني(س) با ارايه تفسير جديدي از حكومت اسلامي نقش مؤثري در تدوين قرائت مكتبي ايفا كردند. امام(س) معمار انقلاب بودند و در مورد استراتژيها و تاكتيكهاي اصلي مبارزه با نظام شاهنشاهي تصميم مي گرفتند. سومين نقش امام(س) دولت سازي بود. ايشان گرچه به عنوان يك دولتمرد مستقيما وارد ساخت دولت نشدند، اما در شكل گيري و ساخت دولت جمهوري اسلامي مرحله به مرحله نقش داشتند. امام خميني(س) هر سه نوع اقتدار و مشروعيت (سنتي، كاريزماتيك و عقلاني) را با هم داشتند. از يك سو به سبب مقام مرجعيت از مشروعيت سنتي برخوردار بودند و از سوي ديگر مبارزات انقلابي و مواضع سازش ناپذيرشان در كنار ويژگيهاي شخصيتي ايشان چهره اي كاريزماتيك به ايشان بخشيده بود. پس از پيروزي انقلاب نيز به واسطه استقرار نظام انتخاباتي، حضرت امام(س) از مشروعيت حقوقي و عقلاني برخوردار شدند.