خضوع و تواضع
خضوع و تواضع یکی از حکمتهای عمیق حج، پرورش روح عبودیت و بندگی و تواضع و تذلّل در پیشگاه خدا و مبارزه با خودبینی، عجب، غرور و روحیه استکباری است. چنانکه ملاحظه میکنیم لباس ساده احرام و ترک زینت و زیور و زیّ تعین، ژولیدگی و خاکساری، و در مشاعر و مواقف و
خضوع و تواضع
يكي از حكمتهاي عميق حج، پرورش روح عبوديت و بندگي و تواضع و تذلّل در پيشگاه خدا و مبارزه با خودبيني، عجب، غرور و روحيه استكباري است. چنانكه ملاحظه ميكنيم لباس ساده احرام و ترك زينت و زيور و زيّ تعين، ژوليدگي و خاكساري، و در مشاعر و مواقف و مطاف و سعي، همپاي خلق حركت كردن، همه براي پرورش روح تواضع و تذلّل و خضوع و خشوع و نفي كبر و غرور، و تشخص و تعين و خودبيني و فرو ريختن مرزهاي طبقاتي است. از اميرالمومنين(ع) پرسيدند: چرا مكه را «بكه» گويند؟ فرمود: بدان جهت كه گردنكشان و تبهكاران را درهم كوبيده است؛ «لأنّها بكّت رقاب الجبّارين والمذنبين» آري، در اين ميعادگاه بزرگ توحيد و وحدت، قدرتمداران روزگار بايد به ذلّت افتند تا عزّت بندگيِ خدا را بچشند و تفاخر و تكاثر و غرور را زير پا گذارند. فاكهي در اخبار مكه آورده كه: اسكندر ذوالقرنين پياده به حج آمد و چون ابراهيم خليل اين را شنيد به استقبال او شتافت؛ (وَرُوِي أنّ ذاالقرنَيْن حَجَّ ماشياً فَسَمِعَ بِهِ ابراهيمُ فَتَلَقّاهُ) يكي از دلائل فضيلت پياده روي در سفر حج، همين است كه تواضع بنده را به نمايش ميگذارد كه البته دلائل و رموز ديگري هم دارد از جمله اينكه بنده با پاي پياده و رنج تن عزم كوي دوست كند و از رفاه و راحت فاصله بگيرد تا با انقطاع از مظاهر دنيا به خدا و آخرت بيشتر بينديشد. حافظ گويد:
در بيابان گر به طوف كعبه خواهي زد قدم
سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور
از اين رو پيامبر و ائمه(ع)، بدين گونه عمل كرده و نسبت به آن توصيه فرمودهاند. پيامبر(ص) ميفرمايد: «فَضْلُ المشاة عَلَي الرُّكبان كَفَضْل القَمَر ليلة الْبَدْرِ عَلَي النُجُومِ»«فضيلت پيادگان بر سوارهها همچون برتري ماه شب چهاردهم است بر ساير ستارگان.» ابن عباس ميگويد: بر چيزي تأسف نخوردم جز اينكه نتوانستم پياده حج گزارم. شنيدم از پيامبر(ص) كه ميفرمود: خداوند در آيه كريمه (يَأتُوكَ رِجالاً وَعَلَي كُلِّ ضامِر...) به پيادگان ابتدا فرموده است» امام صادق(ع) ميفرمايد: «ما عُبِداللهُ بِشَيء اَشَدّ مِنَ الْمَشْي وَلا اَفْضَل»؛ «خداوند به چيزي بهتر و برتر از پياده روي، بندگي نشده است.» ابان بن تغلب ميگويد: در سفر حج، امام صادق(ع) را همراهي ميكردم، همين كه آن حضرت به حرم رسيد، از مركب فرود آمده و غسل كرد و نعلين خود را به دست گرفت و برهنه پا وارد حرم شد. من نيز مانند آن حضرت عمل كردم. امام فرمود: «اي ابان! هركس از روي تواضع براي خداوند بزرگ، همانند من عمل كند، خداوند صد هزار گناه از او محوكند و صد هزار حسنه براي وي بنويسد و صد هزار درجه در بهشت قرار دهد و صدهزار حاجت برآورد»؛ (يا اَبانْ مَنْ صَنَعَ مثل ما رأيتني صنعت تواضعاً لله عزّوجلّ، محي عَنْه مأة ألف سيئة و كتب له مأة ألف حسنة و بُنِيَ له مأة ألف درجة و قضي عنه مأة ألف حاجة)در اين باب روايات ديگري نيز هست كه به موجب، آن در پاره اي موارد سواره بودن افضل است و اين بستگي به وضعيت زمان و محيط و حال فرد و فقر و غنا و قدرت يا ضعف زائر دارد. و نيز امام صادق(ع) با اشاره به فلسفه سعي صفا و مروه، سعي را محبوبترين مكان ناميد؛ چرا كه جباران در آنجا به ذلّت ميافتند، بويژه هنگام هروله كه همه ساز و برگها از بدن فرو ميريزد بنابراين حج گزار بايد در اين سفر معنوي، به اولياي خدا تأسّي جويد. تواضع و خاكساري را تمرين كند و جامه خودبيني و غرور را بدرد و رفاه و راحت را پشت سر افكند و در توحيد ذوب شود و با خلق، همسان گردد و اين حالت روحاني را براي هميشه نگهدارد.
(پي نوشتها در دفتر نشريه زائر موجود است)