حکایت

* هنگامی که حضرت یوسف(ع) را برای فروش به بازار مصر بردند، مردی با دیدن چهره پاک و معصومانه آن حضرت متأثر شد. سپس رو به مردمی که برای خرید و فروش بَرده جمع شده بودند، گفت: «به این کودک غریب و بی‌گناه رحم کنید و با او مهربان باشید.» یوسف(ع) که با

* هنگامي كه حضرت يوسف(ع) را براي فروش به بازار مصر بردند، مردي با ديدن چهره پاك و معصومانه آن حضرت متأثر شد. سپس رو به مردمي كه براي خريد و فروش بَرده جمع شده بودند، گفت: «به اين كودك غريب و بي‌گناه رحم كنيد و با او مهربان باشيد.» يوسف(ع) كه با وجود سن كم، از ايمان و اعتماد به نفس كاملي برخوردار بود، به آن مرد گفت: «آن كس كه خدا را دارد، گرفتار غربت و تنهايي نمي‌شود.»

مجموعه ورّام


| شناسه مطلب: 81702