از پیله تا پروانه

از پیله تا پروانه حتما پیله‌های کوچک کرم ابریشم را دیده‌ای. توده‌ای سفید، پیچیده در هزارتوی خود. آماده برای سفر. دو راه بیشتر وجود ندارد؛ توده سفید می‌شود خرده‌ای ابریشم گران‌قیمت و مناسب برای کسب و تجارت. راه دوم، شکستن پیله، تولد هزار نقش و هزار رنگ، ر

از پيله تا پروانه

حتما پيله‌هاي كوچك كرم ابريشم را ديده‌اي. توده‌اي سفيد، پيچيده در هزارتوي خود. آماده براي سفر. دو راه بيشتر وجود ندارد؛ توده سفيد مي‌شود خرده‌اي ابريشم گران‌قيمت و مناسب براي كسب و تجارت. راه دوم، شكستن پيله، تولد هزار نقش و هزار رنگ، رسيدن به زيبايي و پرواز كردن تا پشت پنجره‌هاي راز و آرزو.

داستان تولد را شنيده‌اي، بارها و بارها. رنگ به رنگ شدن تا گرفتن روح. آماده شدن تا تولد ويكي مي‌شود مولود كعبه و ديگري شقي‌ترين مردم. يكي مي‌شود شيخ مرتضي و ديگري...

عجب حكايتي است زندگي. گويا اين پيله دو راه بيشتر ندارد، يا پروانه شدن و يا رفتن به ميان كالاهاي تجاري. پوست و خون و گوشت هست اما يكي با قلب سليم و ديگري با دل بيمار. يكي آماده براي نمايش زيبايي خلقت و ديگري براي تشكيك. خوانده‌اي در قرآن، كه فريشتگان گفتند: آيا مي‌داري‌اش تا خون بريزد؟ ايزد فرمود: شما نمي‌دانيد آن چه را من دانايم. و فريشتگان به طاعت زبان بستند. كه خدا آفريدش تا عبادت كند و تنها، عبادت؛ نه هيچ فعل ديگر.

حاجي‌ها را ديده‌اي؟ در پيله احرام. آمده‌اند تا تنها و تنها عبادت كنند، بي‌هيچ پرسشي. تمريني براي بندگي و در اين بندگي سكوت شرط ادب است. نه سكوت در برابر امر پروردگار كه اين امر هر روزه بايد باشد، سكوت و ايستايي در برابر اميال، كه در حج جاي به هم آرميدن نيست. سكوت در برابر تعدي ديگري، كه حج جاي به هم آميختن نيست. سكوت در برابر دوگونه بازي نفس، كه حج جاي دو رويي نيست.

حاجي از پيله كه بيرون آمد دو راه دارد يا راهي بازار مي‌شود و يا به آسمان سر مي‌زند. در بازار مطاع گران‌قيمتش كم حجم است اما اگر به آسمان سرزد، فرصت دارد تا با بال‌هاي ظريف و كوچكش هفت وادي عشق را طي كند و تا پشت پرده راز بالا برود.

حاجي مراقب پيله‌ات باش از بازاري شدن تا پرواز فاصله‌اي نيست.


| شناسه مطلب: 81716