پیرامون حج
پیرامون حج محسن قرائتی حاجی در سفرحج سه نوع وظیفه دارد: 1 ـ وظیفه ای نسبت به مال خود: که خمس و زکات مالش را بدهد بطوری که حق مردم در مال او نباشد و بهترین مال خود را صرف کند. 2 ـ وظیفه ای نسبت به خودش: توبه و شکر نماید. قصد و نیّت خود را اصلاح ک
پيرامون حج
محسن قرائتي
حاجي در سفرحج سه نوع وظيفه دارد:
1 ـ وظيفه اي نسبت به مال خود: كه خمس و زكات مالش را بدهد بطوري كه حق مردم در مال او نباشد و بهترين مال خود را صرف كند.
2 ـ وظيفه اي نسبت به خودش: توبه و شكر نمايد. قصد و نيّت خود را اصلاح كند.
3 ـ وظيفه اي نسبت به مردم: از مردم عذرخواهي كند. به محرومان و مستضعفان و بستگان رسيدگي نمايد. دوستان را از رفتن خود با خبر كند.
اين سفر به قدري ارزش داشت كه اگر شتري لب به نجاست مي زد براي سفر حج سوار آن نمي شدند، راستي مگر مي شود با هر بنزيني هواپيما پرواز كند؟ مگر بدون داشتن آمادگي و اطلاعات لازم مي توان پرواز معنوي داشت؟ به هر حال، حج يك سفر ساده و عادّي نيست، مظهر اسلام است. اسلام سه قالب دارد:
ــ اسلام در قالب كلمات، قرآن است.
ــ اسلام در قالب انسان، امام است.
ــ اسلام در قالب عمل، حج است.
هر چه اين سفر تكرار شود و هرچه فكر كنيم، به مطلب و نكته تازه اي مي رسيم. كعبه يك پرچم است كه بايد زير آن جمع شويم و سرود توحيد سردهيم، هم قيامت را ياد كنيم، هم تاريخ را. نگاه به صحنه هاي مكّه، قرآن را براي ما تفسير مي كند. مگر قرآن نفرموده كه ما حق را پيروز مي كنيم؟ كجايند ابوجهل هايي كه تصميم گرفتند رســول خـــدا ـ ص ـ را كه به تنهائي مشغول نماز بود با زدن سنگ ـ در حال سجده ـ به مغز مباركش شهيد نمايند. در حج، نظم عجيبي به چشم مي خورد: در مدار معين، در تعداد معين، در وقت معين، در جهت معين، با هدف معين. حج با تاريخ قمري است، تا گاهي انجام آن در زمستان باشد و گاهي در تابستان، تا حاجي از سرما و گرما باكي نداشته باشد. حج، مصداق آيه ففرّوا الي الله است، كه: به سوي خداوند كوچ كنيد !
در نماز چند لحظه از مادّيات جدا مي شويم، در روزه چند ساعت . و در حج چند شبانه روز بايد در حال احرام باشيم.
حج مصداق آيه انّي ذاهب الي ربّي سيهدين است; يعني من به سوي پروردگارم حركت مي كنم او مرا هدايت خواهد كرد . حركت در مسير الهي و انجام مناسك حج، حتماً بايد زير نظر عالم و طبق فتواي مرجع تقليد باشد. بنابراين مسأله را از غير عالم سؤال نكنيم و نماز خودمان را قبل از حركت درست كنيم و مرجع تقليدمان رامشخص سازيم و حقوق مالي واجب را بپردازيم تا در اين سفر آسماني مشكلي نداشته باشيم. ارزش اين سفر به قدري است كه سزاوار نيست بخاطر مسأله غذا و مكان حرفي بزنيم، يا گلايه اي كنيم، يا عيب همسفران را بازگو نماييم. در اين سفر ربّاني، سادگي، ايثار، اخلاق، فكر و مناجات، شركت در نماز اهل سنّت و توجه به آداب ضروري است.
حج سفري عاشقانه است كه اولياي خدا با شوق و پياده به سوي آن مي رفتند. امام كاظم ـ ع ـ يك بار بيست و پنج روز و سفر ديگر بيست و چهار و سفر سوّمش بيست و شش روز پياده مسافت هشتاد فرسخي ميان مدينه و مكّه را طي كرد. سفر حج مبدأ تاريخ بوده است تا آنجا كه قرنها قبل از اسلام و مسيحيت و حتي قبل از حضرت موسي. حضرت شعيب به موسي گفت: من يكي از دخترانم را به ازدواج تو درمي آورم مشروط به آنكه هشت حج يا ده حج يار من باشي. قرآن به جاي هشت سال ، هشت حج مطرح كرده است.
سفر حج مثل تدبّر در قرآن است كه انسان هر بار به نكات تازه اي برمي خورد. خوشا به حال كساني كه با شناخت لازم مي روند و آنجا آهي و اشكي و ناله اي و نعره اي دارند. حج سفري نيست كه با شعر و مقاله و كتاب بتوان به عمق آن رسيد. شخصي از امام ـ ع ـ سئوال كرد كه من سالهاست از شما راجع به حج مطالب جديدي مي شنوم، امام فرمود: آيا توقع داري احكام و اسرار حج پايان داشته باشد؟! هيچ دولتي با هيچ بودجه اي در هيچ زماني نمي تواند طرحي دهد كه از تمام دنيا مردم عاشقانه كفن پوش و گريان و يك صدا در بيابانها و خيمه ها و خانه ها فرياد واحدي سردهند. علاوه بر حج رفتن، به فرستادن مردم به حج نيز سفارش شده است. افرادي كه تمكّن دارند و مي توانند ديگران رابه حج بفرستند از اين همه پاداشي كه در روايات آمده است خود را محروم ننمايند. در عزّت و قداست كعبه همين بس كه بايد از ذبح گوسفند گرفته تا خوابيدن در قبر، رو به سوي آن باشد، چقدر عزيز است كه جنگ در كنار آن ممنوع است. چقدر عزيز است كه ابراهيم و اسماعيل بايد خادم آن باشند، جز افراد متقي حق توليت آن را ندارد. چقدر عزيز است كه امام صادق ـ عليه السلام ـ نزديك مكّه از شتر پياده مي شد و گريه مي كرد و با پاي برهنه وارد حرم مي شد. چقدر عزيز است كه به احترام اين سفر الهي هر كس به ديدن زائر رود مأجور است و هركس زائر خانه خدا را ياري كند مورد لطف خاص خداوند قرار مي گيرد. كعبه با اينكه در گودي و درّه قرار گرفته ولي چون نظر خدا با او است، والا و عزيز است، امّا برجها و كاخها با اينكه در دامنه كوهها و در جاي خوش آب و هوا قرار دارند مورد توجه قرار نمي گيرند. كدام مسجد است كه چهارده بار نامش در قرآن برده شده باشد جز مسجدالحرام؟!
بعد از نماز و زكات، شايد بيشترين آيه پيرامون مسائل و توصيه هاي مربوط به حج است. اين سفر نبايد به سادگي انجام گيرد. در روايات سفارش شده است كه قبل از سفر، ديگران را از رفتن خود به مكه آگاه كنيد و چون برگشتيد سوغات بياوريد و مردم به ديدار شما بيايند. حيف است كه اين سفر الهي آلوده به اغراض فاسد يا كم فايده شود. در روايات مي خوانيم در آخرالزمان سلاطين براي تفريح و تجّار براي درآمد و فقرا براي گدائي و قاريان قرآن براي تظاهر به مكّه مي روند.
در اين سفر بايد هدف اصلي كسب رضاي خداوند باشد. در اين راه هر چه بتوانيم از زرق و برق دوري كنيم به كمال نزديك تر مي شويم. خداوند مي توانست سنگهاي كعبه را از سنگهاي پرجاذبه قرار دهد ولي هر چه ساده تر باشد به صفا نزديك تر است. كعبه پرچم اسلام است. پرچم پارچه اي بيش نيست ولي يك ارتش قوي به آن افتخار مي كند و براي برفرازي آن جانها فدا مي شود، در باره حج چه مي توان نوشت؟ كه اسرار و احكامش مرز و حدّ ندارد. هنگام نوشتن اين سطرها بايد اين شعر را خواند:
يوسفي را به كلافي نتوانند خريد
اينقدر هست كه ما هم ز خريدارانيم
مگر مي شود اسرار حج را فهميد يا نوشت؟!
معاني هرگز اندر حرف نايد
كه بحر بيكران در ظرف نايد
مكّه مكاني است كه خوابيدن در آن مثل تلاش در ساير مناطق است. سجده در آن همچون شهادت در راه خدا است و به سادگي قابل درك نيست. حيف كه از اين سفر بهره هايي كه بايد برده نمي شود. از كنار اين سفري كه تاريخ مجسّم اسلام است به سادگي رد مي شويم. مكّه ام القري است، يعني مادر مناطق است. منطقه وحي و امن است و همانگونه كه مادر فرزندان خود را تغذيه مي كند بايد مكّه امنيّت و رسالت را به تمام فرزندان خود و مناطق دنيا برساند. همانگونه كه در ايّام حج به موري آزار نمي رسد و آشيانه مرغي ويران نمي شود، بايد اين امنيّت به همه زمانها و مكانها سرايت كند.