دعا باید مخلصانه باشد
دعا باید مخلصانه باشد «هُوَ الحَیُّ لاَ إلهَ إلاّ هُوَ فَاْدعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمِینَ» اوست زندهای که خدایی جز او نیست. پس او را در حالی که دین (خود) را برای وی بی آلایش گردانیدهاید بخوانید. سپاس(ها ه
دعا بايد مخلصانه باشد
«هُوَ الحَيُّ لاَ إلهَ إلاّ هُوَ فَاْدعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمِينَ»
اوست زندهاي كه خدايي جز او نيست. پس او را در حالي كه دين (خود) را براي وي بي آلايش گردانيدهايد بخوانيد. سپاس(ها همه) ويژه خدا، پروردگار جهانيان است. (غافر:65)
دعاي پيامبر(ص) در قنوت
در فردوس العارفين، از حضرت رسول(ص) نقل شده است كه در قنوت خود (براي رسيدن به انقطاع الي الله) اين گونه دعا ميكردند: اللهم ارزُقْني حُبّك و حب ما تحبكّ و حُبّ مَن يُحِبُّك و العَملَ الذّي يبلغني الي حبّك و اجعل حبك احب الاشياء اليَّ. يعني: خدايا، دوستي خودت را و دوستي آنچه تو دوست داري و دوستي آن كساني كه تو را دوست دارند و آن كاري كه مرا به دوستي تو نزديك ميكند، روزي من قرار بده و محبت و دوستي خودت را محبوبترين چيزها در نزد من بگردان.
ابراهيم(ع): فقط خدا
درباره اخلاص و بريدن از غير خدا و فقط به خدا توجه داشتن و اعتماد و توكل بر او، خصوصاً در مقام دعا و درخواست از خداوند، حكايتهاي شنيدني و جالبي از اولياي خدا و انبياي الهي و ائمه طاهرين(ع) نقل شده است. امام صادق(ع) ميفرمايند: «هنگامي كه بتپرستان قصد سوزاندن ابراهيم(ع) را داشتند و هيزم فراواني فراهم شد و آتش شعلهور گرديد، ابراهيم(ع) بر روي منجنيق قرار گرفت و خواستند او را به آتش افكنند، جبرئيل به نزد او آمد و به او سلام كرد و گفت: آيا حاجتي داري؟ ابراهيم(ع) در جواب گفت: دارم، اما به تو نه. جبرئيل گفت: پس از خدا نيازت را بخواه. ابراهيم(ع) گفت: حسبي من سؤالي علمه بحالي. يعني: همين قدر كه او از حال من آگاه است، كافي است. و زماني كه او را در آتش افكندند، گفت: يا الله يا واحد يا صمد يا من لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد. ديري نپاييد كه ابراهيم(ع) در ميان آتش قرار گرفت، حرارت آتش بر او اثري نكرد: «قلنا يا ناركوني برداً و سلاماً علي ابراهيم».
خداوند: فقط دوستي من
خداوند در شب معراج به پيامبرش فرمود: «اي احمد، اگر بندهاي به اندازه اهل آسمان و زمين نماز بخواند و روزه بگيرد و همانند فرشتگان از خوردن غذا دوري گزيند و لباس برهنگان را بپوشد، ولي در قلب او ذرهاي از حب دنيا يا ريا باشد او را به جوار خويش راه نميدهم و محبت خود را از دلش بيرون ميكنم.» حذيفه يماني صاحب راز رسول خدا(ص) بود. او گفت: روزي شيطان را ديدم كه ميگريست. پرسيدم: اي ملعون، اين ناله و گريه از چيست؟ گفت: از دو چيز: يكي از آن كه در لعنت به روي ما گشوده و ديگر آن كه دل مؤمنان به روي ما بسته! هر وقت قصد دل مؤمن كنم، به آتش هيبت سوخته گردم.
ما را سر و سوداي كس ديگر نيست
در عشق تو پرواي كس ديگر نيست
جز تو دگري جاي نگيرد در دل
دي جاي تو شد جاي كس ديگر نيست
(پاورقيها در دفتر نشريه موجود است)
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
شخصي نزد حكيمي رفت و از او كمك خواست تا بتواند روزهاي بهتري را بگذراند. حكيم قلمي برداشت و در پاسخ نوشت: «هيچ روزي باز نميگردد و يك بند انگشت زمان، از يك ذرع شمش طلا برتر است.»
سيصد حكايت و لطيفه
* شخصي به ديگري گفت: «مردم گمان ميكنند كه من ريا كارم و حال آنكه من ديروز روزه داشتم و امروز نيز روزه دارم و به هيچ كس نگفتم.»
كشكول