اینجا بقیع است

اینجا بقیع است یوسف رضایی شب از نیمه گذشته و صدای مناجات بندگان و شب‌زنده‌داران فضای مدینه را پر کرده بود، زائران از حرم پاک رسول(صلی الله علیه وآله) به طرف بقیع، مزار منور امامان راستین در حرکت بودند، من نیز پس از مناجات با قاضی الحاجات از مسجدالنبی به

اينجا بقيع است

يوسف رضايي

شب از نيمه گذشته و صداي مناجات بندگان و شب‌زنده‌داران فضاي مدينه را پر كرده بود، زائران از حرم پاك رسول(صلي الله عليه وآله) به طرف بقيع، مزار منور امامان راستين در حركت بودند، من نيز پس از مناجات با قاضي الحاجات از مسجدالنبي به سوي بقيع روان گشتم و كوچه‌هاي تنگ مدينه را پشت سر گذارده به مزار پاك شهيدان نزديك شده و خود را پشت ديوار بقيع يافتم، جمعي با حالي خوش مشغول نيايش بودند، اما من خود را آن قدر كوچك ديدم كه قادر به جلو رفتن نبودم، در آن هنگام كلمات دُرَربار امير المؤمنين علي(عليه السلام) در خطبه مهيج و پرشور خود مرا اميدي بخشيده، زير لب خطبه را بر زبان جاري ساختم كه مي‌فرمايند:

«آل محمد(صلي الله عليه وآله) خود منشأ علم و از بين رفتن جهل و ناداني‌اند. آنان استوانه‌هاي استوار اسلام و طرفداران خاص و شايسته دين و اتحادند. حقايق گرامي قرآن نزد آنان است و خود گنجينه علوم خداوندند، هيچ يك از افراد اين امّت با آنان مقايسه نمي‌شوند و مردمي كه همواره نعمت دانش و نجات‌بخشي خاندان رسول(صلي الله عليه وآله) بر سرشان سايه افكنده است با ايشان برابر نخواهند بود. آنان همان پايه اساسي دين و تكيه‌گاه ايمان و يقينند كه خودسران بايد به سويشان بازگردند، و دورافتادگان به دستوراتشان بگرايند، با اين همه، حق اختصاصي ولايت برايشان ثابت است و وصيت و وراثت رسول‌الله (صلي الله عليه وآله) در ميانشان محفوظ.» آري:

گر راه را ز چاه شناسند رهروان       

از پرتو هدايت آل محمد(ص) است

كسب رضاي حق به عمل مي‌شود وليك

شرط عمل رضايت آل محمد(ص) است

وقتي كه از زبان بزرگ مرد جهان انسانيت و آسمان فصاحت و بلاغت، جملات ارزنده‌اي را در شأن مقام شامخ ولايت و امامت در ذهن تصور كردم به عقب برگشته و در گوشه‌اي قرار گرفته با جملات كوتاهي، اجازه ورود به سرزمين مقدس و حريم بلندپايه ولايت را از مقام شامخ رسالت خواسته و با نام خدا و اذن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و ائمه هدي(عليهم السلام) و ملائكه مقرب، خود را در زمره زوار مرقد شريفشان ديدم و از پيشگاه مقدس فرزند عزيزشان اجازه خواستم تا راهم دهند و اذن سخنم فرمايند، والاّ نه قادر به رفتن بودم و نه سخن به زبانم جاري مي‌شد، كاش مي‌دانستم در اين سرزمين چه خبر است. اين سرزمين چه نام دارد، و چه بندگاني در اين مكان مقدس مدفونند. آيا مي‌شود كه به مقام آرميدگان اين سرزمين پي ببرم. آيا مي‌شود كه آنها را بشناسم و اجداد طاهرين شان مرا ياري كنند تا شايد من هم راه آنها را يافته تنها به زيارتشان قناعت نكرده و با آه و ناله و فرياد عمر خود را به پايان نرسانم؟ چه مي‌شد اگر مانند ياران جانباز و فداكار آنان به افتخار امر به معروف و نهي از منكر كه عاملي بزرگ در زيربناي اجتماع اسلامي است نائل شوم. با خود انديشيدم كه چنين خواسته‌اي «عقل» و دانش و معرفت مي‌خواهد. انسان بدون عقل و دانش، به تدريج دچار جمود فكري گشته و به اوهام و خرافات روي مي‌آورد و در آن هنگام به ياد آوردم كه امام صادق(عليه السلام) به «بشير» فرمود: «اي بشير، هريك از اصحاب ما كه شناخت و آگاهي و فهم دين ندارد به نيكي و خير نخواهد رسيد، اي بشير، انسان فاقد شناخت و آگاهي خيلي زود به چنگ كساني مي‌افتد كه گمراهي او را خواهانند و او به اين گمراهي آگاه نباشد.» و هم او از قول پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: «اي علي! هيچ تهيدستي‌اي سخت‌تر از ناداني و هيچ مالي سودبخش‌تر از عقل نيست.» و در سخني ديگر فرمود: «بر شما باد كه در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد، زيرا آن كه در دين خدا دانشمند نگردد، خداوند به او توجه نكند و كردارش را پاكيزه نشمارد.» و هم او فرمود: «خدا عملي را كه با شناخت و آگاهي انجام نگيرد نمي‌پذيرد چون پس از آشنايي عمل انجام مي‌شود، يعني شناسايي، انسان را به انجام عمل راهنمايي مي‌كند. پس كسي كه آگاهي ندارد (و بنا بر عادت و يا تقليد كاري را انجام مي‌دهد) در واقع كاري انجام نداده است. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «أُفّ لِرَجُل لا يُفَرِّغُ نَفْسَهُ فِي كُلِّ جُمُعَة لاَِمْرِ دِينِهِ فَيَتَعَاهَدُهُ وَ يَسْأَلُ عَنْ دِينِهِ». رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «اف بر مردي كه خود را در هر روز جمعه(هفته‌اي يك روز) براي امر دينش آماده نكند تا با آن تجديد عهد كند و از دينش سؤال كند.» با اين روايات خود را مضطر ديده و چاره‌اي نديدم جز اين كه‌ هاديان را وسيله قرار دهم و از آبروي پاكان خفته در خاك بقيع بهره گيرم وخدا را به مقام عظيم آنها سوگند دهم تا شايد فهمي، دانشي، معرفتي و مددي، فيضي، عنايتي، الهامي برسد و از خوف به رجاء پناه بردم و كلام الهي و آيات مباركه سوره زمر را بر زبان و دل جاري ساخته وگوشم نداي حامل وحي الهي را مي‌شنيد كه ندا مي‌داد: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ «اي پيغمبر ما بگو به مردمي كه بر نفس خويش ستم كرده و بدي را از حد گذرانده‌اند، هرگز از رحمت خداوند نااميد و مأيوس نشوند. به درستي كه البته خداوند (با توبه كردن) تمام گناهان را مي‌آمرزد. زيرا او آمرزنده و مهربان است.»


| شناسه مطلب: 81909