نیستان خدا بندگانش را کفایت می کند
نیستان خدا بندگانش را کفایت می کندپنجشنبه 21/4/35 مطابق 4/12/1375ق.صبح ساعت چهار بعد از نیمه شب با آن که دو ساعت بیش استراحت نکرده بودم برخاستم و به تهیه مقدمات نماز پرداختم و پس از اداء فریضه اندکی در خود فرو شده به تفکر در برخی مطالب مورد ابتلا
نيستان
خدا بندگانش را كفايت مي كند
پنجشنبه 21/4/35 مطابق 4/12/1375ق.
صبح ساعت چهار بعد از نيمه شب با آن كه دو ساعت بيش استراحت نكرده بودم برخاستم و به تهيه مقدمات نماز پرداختم و پس از اداء فريضه اندكي در خود فرو شده به تفكر در برخي مطالب مورد ابتلاء عموم پرداختم.به ياد آوردم كه شب گذشته پس از انجام نمازهاي مغرب و عشاء براي استماع مواعظ و مصايب به حسينيه خدمت حجتالاسلام لواساني رسيده بودم، در آن جا آقاي اسلامي شيرازي كه از خطباء ايرانند بر فراز منبر به تبليغ احكام الهي مشغول بودند و مخصوصاً مردم را به نظافت تحريص ميكردند و از ناپاكي و كثافت منع مينمودند و از امساك فوقالعاده و خست بياندازه ممنوع ميداشتند.
به راستي اين موضوع بسيار مهمي است و اخيراً در مجله رسمي دولت عربستان به نام الاذاعهالسعوديه كه در واقع ضميمه انتشارات راديويي حجاز است و همه ماهه منتشر ميشود در شماره ذيالحجه 74 آن مقالهاي تحت عنوان «فقرا و افدون» كه ترجمه ساده آن گدايان آينده و زائرين بيچاره است ملاحظه شد.در آن جا نوشته بود (و بسيار هم مناسب و به جا نوشته بود) كه گروهي با وضعي فلاكتبار رو به حرمين ميآيند و از بلاد دور و مناطق بعيد، بدون در نظر داشتن شرايط پا به راه مينهند و در اين جا در كشور سعودي مسكين و آواره از كار باز ميمانند و دولت سعودي مجبور است همه ساله چندين ميليون ريال هزينه مراجعت دادن ايشان را به عهده بگيرد. گويي اين مسلمانان سادهدل به خاطر ندارند كه خدا شرط حج را توانايي «از همه اطراف و جوانب» قرار داده و در كلام مجيدش ميفرمايد:
«حج خانه خدا براي خدا بر عهده مردم است كه با استطاعت بدان راه يابند.»
واقعاً هم اين طور است، خيلي باعث شرمندگي مسلمانان است كه جمعي از متمكنين جامعه اسلامي بدين نحو به انجام فرايض خود قيام كنند، كار از دو صورت بيرون نيست، فرد مسلمان يا توانايي دارد يا ندارد، در صورت اول بايد با نهايت آبرومندي و سلامت و كرامت نفس فرمان خداي را گردن نهد و به حج خانه شتاب كند وگرنه در زاويه شهر خود اقامت گزيند و از انجام اعمالي كه مايه آبروريزي است دست بدارد.نكته ديگر همان رعايت نظافت و پاكيزگي است. چه ضرري دارد كه زائر خانه خدا علاوه بر جامههاي لازم جهت فرايض، البسه تميز و پاكيزه به همراه ببرد و در بلاد غربت آبروي كشور و مليت خود را حفظ كند.چرا مسلماني كه تا حد استطاعت مال و منال دارد به گداصفتي خوي كند و آلوده از اين شهر بدان شهر روي برد؟ مگر لازمه مسلماني مفلوكي و بدبختي و پريشاني است؟ نه چنين است.هر كجا جمعيت و حسن و جمال و شكوه و كمال است قاعدتاً بايد از آن مسلمانان باشد. خدا صريحاً ميفرمايد:اي گروه مسلمانان شما اگر واقعاً مؤمن باشيد از همه برتريد، پس چرا اين برتري را در همة مظاهر جلوه ندهيم و با آن كه داريم، به فقر و ناداري تظاهر كنيم؟
آخر چرا براي چه؟ اگر ظاهر شرع در اينباره چنين تند نميگويد ولي به خاطرم ميگذرد كه حجاج خسيس و ممسك از يك جهت استطاعت كه همان توانايي اخلاقي و عزت و كرامت نفس است لنگند و با اين پاي شكسته مشكل به منزل مقصود توانند رسيد.خدا بندگانش را كفايت ميكند و در حيات ظاهر و باطن ايشان را مدد ميدهد، اين لئامت و خست و امساك خود يك نوع شرك خفي است. گويي انسان اميد بر اين دو دانگ درهم و دينار باز بسته است.
آن چه خدا داده با بندگان خدا بخور و بر خدا توكل كن و در اين راه هراس به خود مده و نااميد از رحمت مشو.
دكتر عبدالحميد حسين نيا
مناجات امام زينالعابدين(ع):
پروردگارا! درود فرست بر محمد(ص) و آل او، و مرا به هدايت شايستهاي بهرهمند ساز، كه هرگز به چيز ديگري آن را عوض نكنم، و به طريقه حق و حقيقتي رهبري كن كه ابدا از آن تخطّي و لغزش نكنم، و به نيت درست دست يابم، كه هرگز در آن شك راه ندهم، و مرا عمر طويل ده، مادامي كه عمرم در راه طاعتت صرف شود.
مرا ببخش!
خدايا مرا ببخش. ميدانم كه بخشندهاي و مهربان. بارها فكر كردهام با خودم و در نهايت به اين نتيجه رسيدهام كه فقط در لباس شهيد و با محتواي شهيد ميتوانم در درگاهت حضور يابم، به جز اين هرگز، كه شرمندهام و رسوا.
شهيد مجيد بقايي
نكاتي عرفاني از كلام امام خميني(ره)
از خواب گران برخيز
به كوشش علامعلي رجايي
لختي از خواب گران برخيز، و دوبيني و دوخواهي را به كنار گذار، و نور توحيد را به قلب خود برسان و حقيقت (لاحَوْلَ وَ لا قُوَّه الا بِالله) را به باطن روح بخوان، و دست شياطين جن و انس را از تصرف در مملكت حق كوتاه كن و چشم طمع از مخلوق ضعيف بيچاره ببر.
مدينه
اي دل بيقرار مدينه
لاله داغدار مدينه
اي گل ياس پهلو شكسته
عاشق بيمزار مدينه
منشاء خلقت و آفرينش
قامت استوار مدينه
نخل بارآور باغ توحيد
نام تو افتخار مدينه
بهترين وامدار رسالت
بهترين يادگار مدينه
بعد تو ميتكانم دلم را
بين گرد و غبار مدينه
كاش بعد از خودت ديده بودي
چهره سوگوار مدينه
كاش بعد از تو ميشد بسازم
كوفه را در كنار مدينه
حسين نعمتي