یادداشت افضل عادات و عبادات

یادداشت انتظار افضل عادات و عبادات انتظار، افضل عادات و عبادات است. عادتی مثل نفس کشیدن و عبادتی چون از قفس پر کشیدن. پرواز قفس تنگ احساس‌ها و تعلقات ناشی از خودبینی و خویشتن‌نگری و پرکشیدن تا فراسوی خود، تا حس قشنگ خدایی و تا هر آنچه جلوه‌‌ای از ج

يادداشت

انتظار افضل عادات و عبادات

انتظار، افضل عادات و عبادات است. عادتي مثل نفس كشيدن و عبادتي چون از قفس پر كشيدن. پرواز قفس تنگ احساس‌ها و تعلقات ناشي از خودبيني و خويشتن‌نگري و پركشيدن تا فراسوي خود، تا حس قشنگ خدايي و تا هر آنچه جلوه‌‌اي از جمال دل‌آراي خداست.اشتياق و احساس دوست، آدم را از خودش خالي مي‌كند.
چنان پر شد فضاي سينه از دوست
                      كه فكر خويش گم شد از ضميرم
فقط به مطلوب و منظور مي‌انديشي و ديگر انديشيدن در خود جايي پيش چشمت ندارد. همه او مي‌شوي و او كه شدي، انديشه ات، انگيزه‌ات، احساست، نگاهت، همه و همه عوض مي‌شوند. همه‌چيز را زيبا مي‌بيني و ديده را به بد ديدن نمي‌آلايي.
انتظار او بايد بتواند با تو چنين كند. جز اين اگر بود، برگرد و در انتظارت انديشه كن. او را مي‌طلبي و هنوز طالب خويشي؟ طالب و مطلوب همين‌گونه است؟ آنها كه در انتظار اويند، نه تنها از دل كه دست از جان مي‌شويند و با اين شستشو انگار غسل تعميد مي‌دهند خود را. انديشه جان و خانمان مطرح نيست و چه بسيار كه بودند و اين از جان گذشتگي را معنايي سرخ بخشيدند و در اوج پركشيدن از خود، فرياد اشتياق و انتظار بركشيدند كه: «يا مهدي... ادركني» و باورشان اين بود كه:
بشكست اگر دل من، به فداي چشم مستت
                سر خم مي‌‌سلامت، شكند اگر سبويي
منتظر كه باشي، تنها به خوشي‌ها و خواستني‌هايي دل مي‌بندي كه رنگي از «او»ي تو دارند. تنها با زمزمه نام او آهنگ مي‌گيري و تنها با موسيقي دلنواز ياد يار، دست‌افشان و طربناك مي‌شوي. فقط با سوز و سازي سازگاري كه سرگشتگي‌ها و سراسيمگي انتظارت را آرام مي‌كند. عطر گيسوي عنبرين بوي معشوق، دست تو را از هر دامني كوتاه مي‌كند. امتداد زلف مشكين بلندش را چنگ مي‌زني و دلتنگي روح تشنه و تنهايت را چاره انديشي مي‌كني و تنها تو مي‌فهمي كه چقدر زيباست اوج اين احساس و اهتزاز.
همه خوشدل آنكه مطرب بزند به تار چنگي
         من از آن خوشم كه چنگي بزنم به تار مويي


| شناسه مطلب: 81983