گفت و شنید پیوند جان و جانان
گفت و شنید به مناسبت اول ذیالحجه، سالروز ازدواج علی علیه السلام با فاطمه علیها سلامپیوند جان و جاناناصغر ناظم زاده قمی علی بن ابی طالب (ع) به سن 25 تا 26 سالگی رسیده است و بنابر امر الهی و سنت حسنه اسلامی باید با همسری که از نظر ایمان و تقوا و دان
گفت و شنيد
به مناسبت اول ذيالحجه، سالروز ازدواج علي عليه السلام با فاطمه عليها سلام
پيوند جان و جانان
اصغر ناظم زاده قمي
علي بن ابي طالب (ع) به سن 25 تا 26 سالگي رسيده است و بنابر امر الهي و سنت حسنه اسلامي بايد با همسري كه از نظر ايمان و تقوا و دانش و بينش و نجابت و اصالت همشأن او باشد، ازدواج كند تا به كشتي زندگي خود سكون و آرامش بخشد. چنين همسري جز دختر رسول خدا«فاطمه زهرا»كه به همه خصوصيات او از هنگام تولد تا آن زمان كاملا آشنايي داشت، نبود. از طرف ديگر، فاطمه زهرا عليها سلام به 9 سالگي رسيده بود و در ضمن اين كه در اين سن به رشد جسماني مناسب رسيده بود، از رشد و كمال عقلاني وافري نيز بهرهمند بود و با وجود كمي سن از جهت رشد فكري و عقلاني از ديگران ممتاز بود و خداي عزوجل ذهني وقاد و هوشي سرشار به او عطا كرده بود. از جمال و زيبايي نيز بهره وافري داشت. اين فضايل، وي را از دختران ديگر ممتاز ميكرد. از همه مهمتر اين كه او در دانشگاه بزرگ وحي و رسالت از علوم و دانش اسلامي بهره فراواني برده بود، از اين رو فاطمه عليها سلام از هر جهت به حد كمال رسيده بود. همين فضايل و كمالات او بود كه بسياري از ثروتمندان و صحابي معروف رسول خدا بهخواستگاري وي ميآمدند، اما پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به هيچ كدام پاسخ مثبت نميداد و اين جملات را در پاسخ آنها ميگفت:«إن أمرها إلي ربها،إن شاء أن يزوجها زوجها،ازدواج فاطمه به دست خداست. و اگر خدا بخواهد او را به زوجيت كسي در آورد ،در ميآورد. (1) هنوز زمان ازدواج او نرسيده است.» (2)
پيامبر(ص) را نشناخته بودند
برخي از كوتهنظران خيال ميكردند كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم همچون آنها همه مسائل را از دريچه پول و ماديات مينگرد. اگر كساني كه به خواستگاري دخترش ميروند، پاسخ مثبت به آنان نميدهد، منتظر شخص ثروتمند و شناخته شدهتري است. آنان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را درست نشناخته بودند و در فكر بودند به صورتي خود را با مال و ثروت خويش به حضرت نزديك سازند، در حالي كه بعثت حضرت محمد (ص) براي مبارزه با اين افكار غلط بود و اسلام آمده بود تا اين افتخارات موهوم و بياساس را كنار بزند و معيارها را بر اساس فضايل و كمالات معنوي استوار سازد. اين روش پيامبر اسلام در ازدواج دخترش نيز جريان داشت، لذا فاطمه(س) را كه نور چشم و ميوه دلش بود به ازدواج علي عليه السلام در آورد كه از نظر مادي و مال و منال دنيا چيزي نداشت، كابين و صداقي كه براي اين ازدواج قرار داده شد اين حقيقت را بهخوبي اثبات ميكند.
علي عليه السلام هم كفو فاطمه سلام الله عليها
درست است كه در آيين اسلام هر مرد مسلماني كفو مسلمان ديگر است و همين طور هر زني كه در عقد مرد مسلماني در ميآيد با او هم شأن است، ولي اگر به جنبههاي روحي و فكري افراد توجه شود برخي از زنان هم شأن بعضي مردان و يا بعضي از مردان در شأن بعضي زنان نيستند، مرداني كه داراي افكاري بلند و سجاياي اخلاقي عالي و بينش وسيع اسلامي هستند، بايد با زناني پيمان زناشويي ببندند كه از نظر فكري و اخلاقي با آنان هم سطح باشند، و بدون رعايت اين مسأله به هدف عمده ازدواج كه سكونت و آرامش خاطر در زندگاني است، نخواهند رسيد. با توجه به اين نكته حقيقت كلام خدا (3) به رسول خدا (ص) روشن ميشود كه فرمود: «لو لم أخلق عليا لما كان لفاطمه إبنتك كفو علي وجه الأرض،آدم فمن دونه، اگر علي را نميآفريدم، براي دخترت فاطمه، در روي زمين هم شأني نبود، از آدمگرفته تا ديگران.» (4)
همچنين از رسول خدا نقل شده است: «لو لم يخلق علي ما كان لفاطمه كفو، اگر خداي تعالي،علي را خلق نكرده بود،براي فاطمه كفو و هم شأني نميبود.» (5)
در حديث ديگري ميفرمايد: « لو لا أن الله تعالي خلق امير المؤمنين لم يكن لفاطمه كفو علي وجه الأرض آدم فمن دونه،اگر خداي تعالي امير المؤمنين را براي همسري فاطمه خلق نميكرد،براي آن بانوي بزرگ كفو و همسري در روي زمين وجود نداشت،نه از آدم و نه ديگران.» (6) بيترديد مقصود از اين هم سويي و هم شأني، جنبه روحي و معنوي است.
پينوشتها:
1. بحار الانوار،ج 43،ص 125، در كتب اهل سنت تعبيري كه از پيامبر (ص) نقل شده چنين است:«أنتظر بها القضاء،لم ينزل القضاء،حتي ينزل القضاء»،ر.ك: احقاق الحق، ج 10،ص 326ـ .333
2.مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 182 و ج 3، ص 343، احقاق الحق،ج 10، .331
3. اين كلمات كه به خدا نسبت داده ميشود،غير از وحي است و به حديث قدسي معروف است.
4. بحار الانوار،ج 43،ص .92
5. كنوز الحقايق،مناوي،ص .124
6. بحار الانوار،ج 43،ص .107
مظهر ولايت ص 246
كعبه يك سنگ نشاني است كه ره گم نشود
امام صادق(ع) ميفرمايد: هنگامي كه حجاج از مناسك حج فارغ ميشوند، ملائكه آسمان ندا ميدهند: بنايي را ايجاد كرديد مواظب باشيد، آن را خراب نكنيد. لذا همآنجا با التماس از خدا بخواهيد كه توفيق حفظ اين روحيه را داشته باشيد
حالا كه توفيق زيارت بيتالله الحرام نصيبمان شده است، بايد در فكر ماندگار شدن سوغات سحرآميز اين سير و سلوك باشيم؛ كه روزگار ما را با خود خواهد برد و روزهاي رنگينكماني حج را نيز از ذهن و دلمان فرار خواهد داد اگر...اگر براي حفظ اين زيباترين فصل زندگي هر مسلماني تلاش نكنيم. اين ده گام شايد توشه خوبي براي ماندگاري تاثير اين سفر معنوي باشد:
1- در جاي جاي متون اسلامي مطالبي مشاهده ميشود كه با مطالعه آنها، اهميت اين سفر، بيش از پيش معلوم ميگردد كه در اين جا، به چند مورد از آنها اشاره ميكنم:
الف- الحج و العمره ينفيان الفقر و الذنوب... حج و عمره از بين برنده فقر و گناه هستند.
ب- الحج و العمره، كفاره لكل ذنب... حج و عمره، كفاره همه گناهان است.
ج- الحاجّ لايزال عليه نور الحج، مالم يلمَّ بذنب.
حاجي پس از بازگشت مادام در پرتو نور حج قرار دارد، تا هنگامي كه آلوده به گناه نشده است.
2- از اينجا قرار بگذاريد كه ميخواهم نسبت به ديگران نابينا و ناشنوا شوم، تا شيطان از راه اينكه، نگاه كن ديگران چه ميكنند! شما را اغوا نكند.
3- قبل از احرام، غسل توبه كنيد و بسيار استغفار بگوييد و هنگام عزيمت از مدينه به سمت مسجد شجره، اين ذكر ار بسيار بگوييد: لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين و بدانيد هنگام محرم شدن در مسجد شجره، موقعيت مناسبي است براي به درون خود انديشيدن و تأمل كردن، اين فرصت را از دست ندهيد.
4- هنگام ورود به خانه خدا، از اينكه توفيق زيارت حاصل شده، شكر نموده و در همان حال به خداوند بگوييد: من از هر كس كه كينهاي به دل داشتم، در اينجا گذشتم. من كه بنده تو هستم، از همه گذشتم، تو هم در اين لحظه، همه گناهان من را ببخش و هر چقدر ميتوانيد عجز و لابه و توبه نماييد. آنگاه با اطمينان به اينكه از همه گناهان پاك شدهايد، به سمت كعبه حركت كنيد.
5- هر چه ميتوانيد صلوات بفرستيد، قرآن بخوانيد و ثواب آن را هديه به چهارده معصوم كنيد. امام صادق(ع) فرمودند: هر كس در خانه خدا، يك دور قرآن را ختم نمايد، قبل از مرگش، پيامبر را ملاقات خواهد نمود.
6- در اين مدت سعي كنيد آرام، متين، كم حرف، بدون شوخي، متوجه حضور دوست و محبوب، متوجه روز قيامت و حشر و همچنين مرگ _ شربتي كه همة ما نهايتاً خواهيم نوشيد – باشيد و تمرين كنيد هنگامي كه بازگشتيد، حداقل بخشي از اين حالات را در خود حفظ كنيد. به نظر ميرسد اين دور بودن از خانه، خانواده و كار، بهترين موقعيت براي تمرين اين مطالب است.
7- هرگاه از خداوند حاجتي خواستيد، به ترتيب مشكلات جهان اسلام، مملكت، مردم، اطرافيان و آشنايان و سپس مشكلات خود را مطرح كنيد، زيرا اگر كسي براي ديگران دعا كند، خداوند هزار برابر آن را به وي ميدهد. ضمناً، در دعاهاي خود خير دنيا و آخرت و عاقبت به خيري را فراموش نكنيد.
8- براساس حديث شريف اَفضَلُ الاَعمال اَحمَزُها. بهترين اعمال، سختترين آنهاست. عمل حج، بيشترين ثواب را دارد. زيرا حاجي، كشور، شهر، خانواده، كار و زندگي را ترك ميكند و از مالش ميگذرد و به انجام اعمال سختي مبادرت مينمايد.
9- براساس روايات، 120 ثواب در خانه خدا وجود دارد، 60 ثواب براي طوافكنندگان، 40 ثواب براي نمازگزاران و 20 ثواب براي نگاهكنندگان به كعبه است. همچنين ثواب يك ركعت نماز در مسجدالحرام، معادل صدهزار ركعت نماز در مساجد ديگر است.
10- مطمئن باشيد هركس به اين سفر ميرود – بدون ترديد – تأثير معنوي فوقالعادهاي مييابد، لكن مشكل، حفظ نمودن اين تأثير، پس از بازگشت به زندگي عادي است. امام صادق(ع) ميفرمايد: هنگامي كه حجاج از مناسك حج فارغ ميشوند، ملائكه آسمان ندا ميدهند: بنايي را ايجاد كرديد مواظب باشيد، آن را خراب نكنيد. لذا همآنجا با التماس از خدا بخواهيد كه توفيق حفظ اين روحيه را داشته باشيد.
سيدمحمدرضا دربندي
همراه نجوا و راز و نياز زائران بيتاللهالحرام
شب و كعبه... عجب صفايي دارد
پيرمرد چنان نجوايي ميكند با كعبه، كه آدمي غبطه ميخورد به حالش. چشمانش را كه پر از اشك شده ميبندد و باز ميكند، چين و چروك صورتش كم و زياد ميشود و آنچه كه از نجواي او شنيده ميشود فقط نالههايي است و بس. هر چه هست ميان اوست با خدا، دل و كعبه را محرم يافته و مينالد. مينشينم به تماشايش. به خودش كه ميآيد ميپرسم:
- حس و حالي داشتيد بابا جان؟!
سرش را تكان ميدهد و لبخند ميزند. ميپرسم:
-چه ميخواستيد از خدا؟
پيرمرد انگار نجواي لحظات قبل خويش را به ياد ميآورد. باز چشمانش چشمهاي ميشود از عشق، از جنس دلش، و هق هقكنان جوابم را ميدهد:
-همه، چي ميخوان؟ من هم همان را خواستم. خواستم عاقبتم ختم به خير شود.
مرد ميانسال ديگري كه كنار پيرمرد نشسته رشته كلام را به دست ميگيرد و رو به او ميگويد:
-عاقبت به خيري از اين بهتر؟ سفر حج نصيبت شده...
پيرمرد بازهم سرش را تكان ميدهد و اينبار آرامتر نجوا ميكند:
-هفتاد و چند سال از خدا عمر گرفتهام، ميدوني چقدر بارم سنگينه؟
به صفاي پيرمرد غبطه ميخورم و ميگويم:
-خدا ارحم الراحمين است باباجان، مگه نشنيدي كه ميگويند اگر آدمي در شبهاي قدر بخشيده نشود حتما در عرفات بخشيده ميشود؟! ما هم كه عرفات را پيشرو داريم. از اين گذشته، شما با اين حس و حالي كه داريد انشاءالله بايد دست ما را هم بگيريد.
پيرمرد گوشش پر است از اين حرفها، چرا كه پاسخم ميدهد:
-مگه نشنيدي كه ميگن اون دنيا حتي براي تكون دادن يه دست يا گفتن يه كلمه هم بايد جواب پس بدين.
كم ميآورم جلو پيرمرد. از او دعا طلب ميكنم و با زائر ديگري حرف ميزنم كه از اروميه آمده و هيچ خواستهاي ندارد غير از سربلندي ايران اسلامي.زني نسبتا سالمند كه نزديك ما نشسته است، بساط خبرنگاريام را مي بيند و وارد بحث ميشود: آقا تو رو خدا براي جوونهامون دعا كنيد، بگيد همه براي جوونهامون دعا كنن.
***
شبها پروانههايي كه اطراف كعبه حلقه ميزنند انگار صفاي بيشتري را جاري ميكنند در آن حوالي. پروانههايي كه آمدهاند تا بهترين سفر زندگيشان را تجربه كنند و آزموني را پشت سر بگذارند براي آخرت.شبها گرداگرد خانه خدا جنس نياز زائراني كه از ايران آمدهاند آسمانيتر است، كمتر كسي پيدا ميشود دنيا بطلبد از صاحب بيت. من، اما يكسره اين تكه قشنگ از كتاب آسماني صاحب همين خانه را در انديشهام مرور ميكنم: ربنا آتنا فيالدنيا حسنه و فيالاخره حسنه و قنا عذاب النار
حكم عشق...
شنيده مي شود از آسمان صدايي كه...
كشيده شعر مرا باز هم به جايي كه ...
نبود هيچ كسي جز خدا،خدايي كه...
نوشت نام تو را، نام اشنايي كه ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد
و از شنيدنش افلاك دست و پا گم كرد
نوشت: فاطمه، شاعر زبانش الكن شد
نوشت: فاطمه، هفت آسمان مزين شد
نوشت: فاطمه، تكليف نور روشن شد
دليل خلق زمين و زمان معين شد
نوشت: فاطمه يعني خدا غزل گفته است
غزل - قصيده ي نابي كه در ازل گفته است
نوشت: فاطمه تعريف ديگري دارد
ز درك خاك مقام فراتري دارد
خوشا به حال پيمبر! چه مادري دارد!
درون خانه بهشت معطري دارد
پدر هميشه كنارت حضور گرمي داشت
براي وصف تو از عرش واژه بر مي داشت
چرا كه روي زمين واژه ي وزيني نيست
و شأن وصف تو اوصاف اينچنيني نيست
و جاي صحبت اين شاعر زميني نيست
و شعر گفتن ما غير شرمگيني نيست
خدا فراتر از اين واژه ها كشيده تو را
گمان كنم كه تو را، اصلا آفريده تو را
كه گرد چادر تو آسمان طواف كند
و زير سايه ي آن كعبه اعتكاف كند
ملك ببيند وآنگاه اعتراف كند
كه اين شكوه جهان را پر از عفاف كند
كتاب زندگي ات را مرور بايد كرد
مرور كوثر و تطهير و نور بايد كرد
در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود
درون خانه ي تو نان فقر آجر بود
شبيه شعب ابي طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برايت آماده است
حصير خانه ي مولا به پايت افتاده است
به حكم عشق بنا شد در آسمان علي
علي از آن تو باشد... تو هم از آن علي
چه عاشقانه همه عمر مهربان علي!
به نان خشك علي ساختي، به نان علي
سيد حميد رضا برقعي