یادداشت میم مثل محبوب
یادداشتمیم مثل محبوب در مسجد شجره، غروب آفتاب «هنگامه تولد دوباره» است، اصلاً گویی این باب از خانههای خدا در سرزمین حجاز، کارخانه انسانسازی است و آدمیان با هر سر و شکلی که خدای سبحان برایشان مقدر کرده است، در این موقف، دوباره متولد میشوند و چونان کودک
يادداشت
ميم مثل محبوب
در مسجد شجره، غروب آفتاب «هنگامه تولد دوباره» است، اصلاً گويي اين باب از خانههاي خدا در سرزمين حجاز، كارخانه انسانسازي است و آدميان با هر سر و شكلي كه خداي سبحان برايشان مقدر كرده است، در اين موقف، دوباره متولد ميشوند و چونان كودكي كه براي مادر گريه ميكند؛ «لبيكگو» به سمت خالق پرواز ميكنند.
پرواز ميكنند آن هم با دو بال سپيدي كه ميخواهد در باند بينظير «خليفه اللهي» آنها را در آغوش آبي و بيكران حضرت دوست شناور كند و اوج دهد تا در باند فرود كعبه؛ ريههاي خود را از آبشار نگاه محبوب پر و خالي كنند و هفت دور، گرد او بگردند... حالا ديگر معلوم نيست كه ميهماني آغاز شده است و يا ميزباني! تو ميزبان فرود فيروزهاي لطف خداوندي و دلت را به حضرتش سپردهاي و در ضيافت ذكر و زمزم محبت او، وضو ساختهاي و حضرت محبوب كه تا چند ساعت پيش اشتياق آغوش او لبهايت را به عطر «لبيك» معطر كرده بود، در خانه دل تو ميهمان شده است. مهماني تازه آغاز شده و بايد يادت باشد كه هنوز مُحرمي! احرام تو تمام شدني نيست كه تازه آغاز زندگي جديد توست؛ تولد دوباره تو اين بار در خانه يگانه طبيب عالم هستي، رقم خورده است و نامت را «حاجي» گذاشتهاند و شناسنامهات هم متعلق است به رسول الله(ص) و حضرت مولا(ع) كه: «انا و علي ابوا هذه الأمه...» 1
آيينه شو، جمال پري طلعتان طلب
جاروب كن تو خانه، سپس ميهمان طلب
پس از باز كردهاي دو بال سپيد پروازت را، دوباره احرام ببند كه تازه آغاز شده است ميهماني عظيم بندگاني كه تنها در پي محبوباند: نگران هم نباش كه كليد اين پرواز را تنها تو داري، آن هنگام كه ضريح چشمهايت به زلف پريشان پرده كعبه گره خورد، ذكر لبت را آيات سوره ضحي قرار بده و... «فامّا السائل فلا تنهر...» باز مگردان كشكولهاي استجابت امتت را اي پيامبر رحمت و مهر!
1- بحارالانوار. ج 26. ص342