حکایت خوبان محاسب? خود در خان? خدا
حکایت خوبانیک برنام? معنویمحاسب? خود در خان? خدابخش دومبرخی از شرایط محاسب? نفسآدم باید در مقام محاسب? نفس زیاد با نفس خود رفیق نباشد؛ و الا نفس انسان را فریب میدهد، و همیشه خود را توجیه میکند. انشاء الله در فضای معنوی حج، و در برابر رؤیت عظمت مقام ربوب
حكايت خوبان
يك برنام? معنوي
محاسب? خود در خان? خدا
بخش دوم
برخي از شرايط محاسب? نفس
آدم بايد در مقام محاسب? نفس زياد با نفس خود رفيق نباشد؛ و الا نفس انسان را فريب ميدهد، و هميشه خود را توجيه ميكند. انشاء الله در فضاي معنوي حج، و در برابر رؤيت عظمت مقام ربوبي، و ناچيز ديدن خود در ميان انبوه بندگان، آنقدر تواضع و انعطاف در انسان پديد آمده است كه آمادگي براي محاسب? نفس ايجاد شده باشد.
از طرفي هنگام محاسبه بايد نسبت به خداوند متعال حيايي در دل موجود باشد، تا در ميان موجي از حيا و فروتني محاسبه صورت بگيرد. در كتاب مصباح الشريعة از قول امامان معصوم (ع) نقل است كه فرمودهاند: « حاسِبُوا أَنفُسَكُم قَبلَ أَن تُحاسَبُوا وَ زِنُوا أَعمالَكُم بِميزانِ الحَياءِ» «...در محاسبه با ترازوي حياء اعمال خود را وزن كنيد.»
هميشه يكي از نتايج قرب به خدا حيايي است كه در دل انسان نسبت به خدا پديد ميآيد و حياء از پروردگار كه بيشتر شد فرصت خوبي براي محاسبه دست ميدهد.همچنين براي محاسب? نفس بايد بصيرتي در انسان ايجاد شده باشد كه بتواند در خود عميقا نظاره كند و كجيها و كاستيها را تشخيص دهد. انشاء الله اين بصيرت در اثر نورانيت برآمده از اعمال حاصل شده است و كدورتها در اثر غفران الهي برطرف شدهاند.
در نهايت يكي از مقدمات لازم براي محاسبه فراغت و فرصت داشتن براي انديشيدن در پروند? اعمال و احوال پنهان است؛ با توجه به فرصتهايي كه در آخرين مراحل وقوف و در عموم اوقات عبادت و زيارت به دست ميآيد زمين? لازم فراهم است كه انشاء الله خدا توفيق بهرهبرداري بهتر را نصيب همه بفرمايد.
ابعاد محاسب? نفس
به دو صورت ميتوان به محاسبه پرداخت. صورت اول كه سطحيتر و آسانتر به نظر ميرسد محاسب? عمل است. محاسب? درآمدها و مخارج، آمار گفت و شنودهاي بيجا، و اوقات تلف شده، فهرست عملكردهاي نامطلوب، كه انسان علاقهمند است كسي از آنها مطلع نباشد، و دهها مورد از تخلفاتي كه غفلتا يا خداي ناكرده عامدا از انسان سر ميزند، و عادات ناپسند ما را نشان ميدهد.
البته خوب است كارهاي خوب را هم در محاسبه بياوريم تا ناچيزي آنها را دريابيم و از عرض? آنها به محضر مقام ربوبي شرمنده، و بهخاطر توفيق همان مقدار هم شاكر شويم؛ و تمناي توفيق بيشتر كنيم.
صورت دوم كه بعد باطني محاسبه است، رسيدن به حساب نيتها و انگيزههاست. محاسب? دوست داشتنيها و آرزوها كه قيمت هر كسي را تعيين ميكنند. بررسي كينهها و حسادتها كه مبادا در دلي باقي مانده باشند. محاسب? ميزان ايمان به خدا و توكلي كه بايد هميشه به او داشته باشيم؛ و مقدار ترس از مرگ كه نبايد داشته باشيم. بررسي مقدار توجه به خدا و غفلت از او، و بسياري از احساسات و تمايلاتي كه درون انسان را تيره و تار ميكنند.
بايد دل را جلا بدهيم و اگر خوبيهايي مانند محبت به اهل بيت (ع) در آن يافتيم خدا را شاكر باشيم؛ و اگر بغض به دشمنان اهل بيت را كم داشتيم آن را تمنا كنيم. بايد با دلي پاك و باطني پالايش شده بازگرديم. كه فرمودهاند محبت خدا را در دلي كه ذرهاي محبت به دنيا دارد نميدهند. و چه مصيبتي از اين بالاتر كه محبت خدا را به ما ندهند.
ساعتي را با خود خلوت كنيم، قلم و كاغذ را برداريم ابتدا اعمال و عادات خوب و بد خود را بنويسيم و بر بديها تأكيد كنيم، اموال و راه به دست آمدن آنها و خرج كردن آنها را بنويسيم. و آنچه را بايد تغيير دهيم يادداشت نماييم.
سپس به بررسي باطن خود و علاقهها بپردازيم. ميزان ايمان خود به خدا و مقدار محبت خود به دنيا را نگاه كنيم و با خود محاسبه كنيم در نهان خان? دل ما چه ميگذرد؟ با خود در قلبمان كه خان? خداست چه حمل ميكنيم؟ همه را يادداشت كنيم آيا خودمان از مرور آنها شرمنده نميشويم؟ تصميمها و تمناهايمان را هم بنويسيم، و از خدا مدد بطلبيم. خدا حتما مهمان خود را در اين لحظات سخت تنها نميگذارد.
اين يادداشتها را نگه بداريم و بعدها گاهي به آنها نگاه كنيم؛ آيا از بديها چيزي كم كردهايم؟ آيا به خوبيها چيزي اضافه نمودهايم؟ تصميمات كنار خان? خدا را عملي ساختهايم؟ آيا سطح دعاها و تمناهايمان را افزايش دادهايم؟
جواني ميگفت براي انتخاب مهمترين دعاي خودم در كنار خان? كعبه، من وقتي به اعماق دلم نگاه ميكنم دعا براي فرج آقا امام زمان (عج) را اولين و مهمترين تمناي دلم نمييابم. چه كنم؟ گفتم آفرين بر صداقتت. ولي آنقدر طواف كن و اشك بريز تا آن دل را به تو بدهند.
از پرتو خورشيد
إِنَّمَآ أمِرْتُ أنْ اَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَهِ الَّذي حَرَّمَهَا
وَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ وَ أُمِرْتُ اَنْ اَكُونَ مِنَ الْمُسلِمِينََ(سوره نمل آيه 91)
من مأمورم خداي اين شهر، [مكه مكرمه]، را بپرستم ، خدايي كه آن را امنيت و حرمت داد
و مالك هر چيز عالم است و من مأمورم كه از تسليم شدگان فرمان او باشم.
كلام نبي مكرم(ص)
وقتي خداوند براي بنده خويش نيكي خواهد كيفر او را در دنيا ميدهد و وقتي براي او بد خواهد
گناه وي را ميگذارد كه در روز رستاخيز كيفر دهد.
نهج الفصاحه
استفتائات
مقام معظم رهبري
حضرت آيتالله
سيدعلي خامنهاي (مدظله)
مسأله 117 مناسك – لازم نيست لباس احرام، منسوج و بافتني و از جنس پنبه يا پشم و مانند آن باشد، بلكه اگر از پوست يا نايلون و پلاستيك باشد و عنوان لباس بر آن صدق كند و پوشيدن آن متعارف باشد نيز كافي است. و همچنين اگر مثل نمد ماليده شده باشد و به آن جامه گفته شود و پوشيدن آن متعارف باشد، مانعي ندارد.
مسأله 118 مناسك – اگر عمداً و از روي علم در هنگام احرام لباس دوخته را از بدن خود بيرون نياورد، صحت احرام او خالي از اشكال نيست و احتياط واجب آن است كه پس از بيرون آوردن آن، نيت و تلبيه را تكرار كند.