حکایت خوبان از طواف تا تقصیر طواف

حکایت خوبان از طواف تا تقصیر  طوافحاجیان پس از ورود به مکه و منطقه حرم ، با حالت احرام و طهارت و با توجه به خشوع کامل، وارد «مسجدالحرام» می‌شوند تا طواف خانه خدا و «بیت عتیق» (خانه آزاد از هرگونه مالکیت، که تنها از آن خداست و برای همة مردم) را

حكايت خوبان

از طواف تا تقصير  طواف
حاجيان پس از ورود به مكه و منطقه حرم ، با حالت احرام و طهارت و با توجه به خشوع كامل، وارد «مسجدالحرام» مي‌شوند تا طواف خانه خدا و «بيت عتيق» (خانه آزاد از هرگونه مالكيت، كه تنها از آن خداست و براي همة مردم) را آغاز نمايند. حاجيان، از ابتداي «حجرالاسود»، هفت بار به دور خانه «طواف» مي‌كنند، به طوري كه «حجر اسماعيل(ع)» كه در كنار كعبه قرار دارد، داخل طواف قرار گيرد و شانه چپ نيز به طرف كعبه باشد و همواره از «حجرالاسود» شروع و به آن ختم نمايند.
گويي خانه محور و كانون عالم است كه اين مناديان توحيد بر گردش به چرخش‌اند و «توحيد» را در عبوديت و اخلاص و توجه هماهنگ خويش به تجسم مي‌آورند و در ميان جمع و همراه «امت»، به آن وضع و جهتي كه خدا مي‌خواهد در حركت هستند و از حدودي كه خداوند برايشان معين كرده است پا فراتر نمي‌گذارند.

 نماز طواف
پس از طواف، تا آنجا كه ممكن است بايد بدون فاصله، دو ركعت نماز طواف (مانند نماز صبح) در پشت «مقام ابراهيم» (همانجا كه گفته مي‌شود قطعه سنگي است با دو ردپا، رد پاي ابراهيم عليه‌السلام كه بر روي آن سنگ ايستاده و خانه خدا را بنا نهاد) گزارده شود.
سعي بين صفا و مروه
بعد از نماز طواف، بايد آهنگ «مسعي» نمود و هفت مرتبه فاصله بين «كوه صفا» و «كوه مروه» را رفت و آمد كرد. «سعي» را بايد از «صفا» شروع كرد تا به «مروه» رسيد (يك مرتبه) و از آنجا مجدداً به صفا برگشت (دو مرتبه)، و به همين ترتيب ادامه داد تا هفت مرتبه تمام شود و به «مروه» ختم گردد، و در همه حال بايد ياد خدا و طلب رضايت او را در دل داشت.
«سعي»، تلاش و حركتي است جستجوگرانه، داراي هدف و شتافتن به سوي كسب هرچه بيشتر رضايت حق؛ و چه بهتر كه اين همه را به ياد «هاجر»، آن بانوي گرامي انجام داد كه به فرمان خدا با كودك شيرخوار خود، اسماعيل عليه‌السلام، به اين دره خشك و سوزان آمد و تشنگي طفل را با توكل والا و سعي وافر خويش در بين «صفا» و «مروه» به سيرابي از آب «زمزم» مبدل ساخت.
تقصير
پس از «سعي»، بايد قسمتي از موي سر و صورت ويا ناخن را كوتاه كرد. با اين عمل، «عمره تمتع» پايان مي‌پذيرد و حجاج مي‌توانند لباس احرام را بيرون آورده و لباس معمولي خود را در بركنند، تا هنگام مراسم «حج تمتع» فرا رسد.


از پرتو خورشيد
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ * إِيلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ*
 فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ * الَّذِي اَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ وَءامَنَهُم مِن خَوْفٍ(آيات 1تا 4 سوره قريش)

براي الفت‏دادن قريش * الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان [خدا پيلداران را نابود كرد] * پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند * همان [خدايي] كه در گرسنگي غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده‏خاطرشان كرد

كلام نبي مكرم(ص)
وقتي خداوند بنده ‏اي را دوست دارد
 دنيا را از او منع مي‌كند چنانكه شما مريض خويش را  از نوشيدن آب منع مي‌كنيد.
نهج الفصاحه

استفتائات
مقام معظم رهبري حضرت آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي (مدظله)
مسأله 119 مناسك – اگر بر اثر سرما و مانند آن، ناگزير از پوشيدن جامه دوخته باشد، مي‌تواند از لباس‌هاي معمولي مانند پيراهن استفاده كند، اما نبايد آن را بپوشد، بلكه آن را به صورت برعكس بالا به پايين يا پشت و رو، به روي خود بيندازد.

دردانه آفرينش
حكايت‌هايي از حيات درخشان حضرت رسول اعظم(ص)
بي مثال شجاع بود

به خانه كه مي‌آمد وقتش را سه قسمت مي‌كرد؛ بخشي براي خدا. قسمتي مخصوص خانواده و زماني هم براي كارهاي شخصي‌اش. شوخي و مزاح هم مي‌كرد، اما جز حق و راست چيزي بر زبان نمي‌آورد.
با نشاط راه مي‌رفت، راه رفتنش؛ شبيه راه رفتن انسان خسته و ناتوان نبود. در سفر انتهاي جمعيت راه مي‌رفت، تا اگر كسي درماند، كمكش كند. سواره هم كه بود، يكي را بر ترك مي‌نشاند. هميشه اول به كودكان سلام مي‌كرد و مي‌گفت مي‌خواهم اين كار بعد از من سنت شود.
هرگاه يكي از اصحاب يا همسايگان را سه روز متوالي نمي‌ديد، جوياي احوالش مي‌شد. اگر به سفر رفته بود،‌ با دعاي خير بدرقه‌اش مي‌كرد، اگر در شهر بود، به ديدنش مي‌رفت و اگر بيمار شده بود، از او عيادت مي‌كرد.هيچ خصلتي را بدتر از دروغ نمي‌دانست. هرگاه مي‌فهميد يكي از افراد خانواده يا يكي از اصحاب دروغي گفته، از او دوري مي‌كرد و بي‌اعتنايي. تا به اشتباهش پي ببرد و توبه كند. حتي نگاهش را ميان اصحاب عادلانه تقسيم مي‌كرد. به همه يكسان نگاه مي‌كرد...
بي مثال شجاع بود. هيبتي داشت عجيب؛ وقتي جنگ شدت مي‌گرفت خود را در پناه او جاي مي‌داديم...هيچ يك از اصحاب از او به دشمن نزديك تر نبود. همه مي‌دانستند كه شجاع ترين مردم كسي است كه در پناه رسول‌الله مي‌جنگيد...


| شناسه مطلب: 82074