یادداشت اینجا خانة خداست
یادداشت اینجا خانة خداستاینجا سرزمین نور است. مکان سرور است. میعادگاه شوق و شور است. جایی است که دنیا از آنجا آغاز میشود. هر سخنت نماز میشود و هر حرفت راز میشود.جایی است که دنیا و مافیها معنا میگیرد و عاشقی مفهوم میپذیرد.اینجا اولین نقطة گیتی است که
يادداشت
اينجا خانة خداست
اينجا سرزمين نور است. مكان سرور است. ميعادگاه شوق و شور است. جايي است كه دنيا از آنجا آغاز ميشود. هر سخنت نماز ميشود و هر حرفت راز ميشود.
جايي است كه دنيا و مافيها معنا ميگيرد و عاشقي مفهوم ميپذيرد.
اينجا اولين نقطة گيتي است كه از به هم پيوستن نقطههايش، خط مرزي عشق و عقل مشخص ميشود.
عقل را سرمايه از بيم و شك است
عشق را عزم و يقين لاينفك است
اينجا بايد از خود بهدر شوي. اينجا بايد شوريده و واله و شيدا شوي اينجا بايد ويران شوي تا آباد شوي.
عقل گويد شاد شو آباد شو
عشق گويد بنده شو آزاد شو
اينجا خط مرزي بين دل و دلدار تصوير ميشود. اينجا عشق تفسير ميشود. نقطه صفر اين جهاني و آن جهاني همين جاست. نقطه نقطة اين سرزمين حاوي پيام است و نياز و جايگاه عشوهگري است و راز. اگر گوش هوش بسپاري، ميتواني آيات كلامالله مجيد را كه بر پيامبر رحمت و نعمت نازل شده است، بشنوي.
وصال، در اين سرزمين است كه تعبير و تفسير ميشود. عشق، در اين مكان است كه خودنمايي ميكند و تو را به خود ميخواند. اگر كعبة دل را ديدي و دلت نلرزيد، بر آمدنت ترديد كن؛ چند قدم به عقب بردار، با خودت خلوت كن. به خودت بينديش آمدنت را تمديد كن. مقداري عشق در كولهبارت بگذار و قدم بردار... آنگاه دلت به لرزه ميافتد، اينجا ديگر ترديد نكن. اينجا سرزمين رحمت است، مكان نعمت است، ميعادگاه صميمت است. اينجا خانة خداست. اينجا همه چيز بيمنتهاست...
از صفر هم كه آغاز كني، تا بينهايت ميروي، تا فراسوي بودن تا لحظههاي بيخود شدن از خويشتن. اينجا سخن از وصل است وصل يار. يار بيهمتا، يار يكتا، عزيزترين نگار، بزرگترين دلدار... بزرگتر از آنكه به وصف درآيد... اللهاكبر الله اكبر.
اكبر كتابدار