حج تجربه زندگی توحیدی
حج تجربه زندگی توحیدیدکتر غلامعلی افروز حج در مقایسه با برنامههای تربیتی دیگر همچون نماز و روزه، مقید به زمان و مکان است. به بیان دیگر اعمال حج را در هر روز، هر ماه، هر مکان و سرزمینی نمیتوان بهجای آورد. در برنامه تربیتی و تهذیبی حج،
حج تجربه زندگي توحيدي
دكتر غلامعلي افروز
حج در مقايسه با برنامههاي تربيتي ديگر همچون نماز و روزه، مقيد به زمان و مكان است. به بيان ديگر اعمال حج را در هر روز، هر ماه، هر مكان و سرزميني نميتوان بهجاي آورد. در برنامه تربيتي و تهذيبي حج، تاريخ و جغرافياي هستي به يكديگر پيوند ميخورد؛ به همين دليل حج همانند روزه بايددرچند روز خاص و در زمان تعيين شده انجام پذيرد. حج با نماز و روزه متفاوت است و فقط در منطقهاي مشخص و سرزميني مقدس؛ يعني در ميعادگاه توحيد و حريم امن الهي انجام ميگيرد. حج تطهير وجود در اقيانوس هستي است. شرك ستيزي و وحدت جويي است. پالايش وجود و شست و شوي جان وروان در باران رحمت خداوندي است. حج گسستن همه زنجيرهاي وابستگي، رها شدن از انانيتها و تشخصها و تمرين و تجربه زندگي توحيدي است. نماز و روزه براي همه ايمان آورندگان خداجو و روهروان طريق حق امري لازم است؛ اما انجام حج بيش از همه بر افراد متمكن واجب است. در نظام الهي، هر كس امكان حضور د رهمايش عظيم حج را داشته باشد و بتواند از عهده انجام برنامهها و هزينههاي آن برآيد، مكلف است كه به خانه امن الهي عزيمت و از خويشتن به سوي خالق منان هجرت كند. در واقع، كساني كه از تحول و تمكن بيشتري در زندگي شخصي و اجتماعي برخوردارند، همواره بيش از ديگران درمعرض آسيبهاي رفتاري و كجروي اجتماعي قرار ميگيرند. به بيان ديگر اگر تمول و تمكن با تزكيه و تهذيب همراه نباشد زمينه ساز تمرد و طغيان خواهد بود. انسان متمكن، بيش از ديگران تكليف دارد. آن كس كه از نعمتهاي الهي نصيب بيشتري دارد، از قدرت بدني، ظرفيت فكري و امكانات اقتصادي فوق العادهاي برخوردار است؛ بنابراين بايداحساس مسؤوليت بيشتري نيز داشته باشد و همواره با تهذيب نفس و صفاي درون در انجام وظايف فردي و اجتماعي، توفيقات بيشتري كسب نمايد. از اين رو حج براي افراد متمكن امري واجب است تا مبادا اين تمكن و برخورداري در زندگي اجتماعي، مايه تشخص و تفاخر خودنمايي و برتري طلبي، تمرد و طغيان آنان گردد. حج برنامه جامعي براي زدودن همه آفاق شخصيتي و ايمن شدن در برابر محركهاي شيطاني است. اگر در سير مناسك و اعمال حج و احكام آن از آغاز تا پايان توجه و تأمل كنيم، به نيكي در مييابيم كه حج، پالايش نفس از همه آسيبهاي رواني و كجرويهاي اجتماعي و پردازش و پديد آوري شخصيتي قابل اعتماد و مصون از هر فساد است؛ شخصيتي متواضح و آرام، غالب و حكام بر كششهاي نفساني و محركهاي اجتماعي، بي نياز از آزمنديها، فزون خواهيها و به دور ازنشانههاي خودنمايي و برتري جويي، بندهاي صالح و آزاد، بردبار و امين در خانه و اجتماع است و حاجي؛ يعني همين فرد.
از اين رو كسي كه به سفر عرشي حج ميانديشد، احساس ميكند كه به دنياي ديگري عزيمت ميكند. او بايد از وابستگيهاي دنيوي رها شود، ازدغدغههاي خاطر و نگرانيهاي حاصل از پيوند اجتماعي و تعامل و داد و ستدهاي بين فردي آزاد گردد تا با دلي آرام و قلبي مطمئن راهي ديار توحيد شود. حاجي صفتي نيست كه به آساني زينت بخش شخصيت هر مسافر سرزمين وحي گردد. حاجي شدن يعني متصل شدن به همه فضايل اخلاقي و ارزشهاي انساني و مصون بودن از همه رذايل اخلاقي و رها شدن از اسارتهاي نفساني. براي اتصاف به صفت حاجي و دستيابي به چنين مقام والايي بايد زحمت بسيار كشيد و رنج بسيار متحمل شد، از خود بيرون آمد و با خدا يكي شد؛ ناخالصيهاي وجود را در آتش عشق سوزاند و مصفا شد، دل را از هر آنچه غير حق است، خالي كرد و بذرهاي محبت محبوب را در آن نشاند؛ جسم و جان را در درياي رحمت پروردگار تطهير كرد؛ لباس نشان را از تن به در آورد و با تن پوشي از سفيدي بي نشان شد؛ در برابر وسوسهها، تمايلات دروني، كششهاي نفساني، عافيت جوييها و راحت طلبيها، ايستادگي كرد و با ايمان استوار و توكل راسخ، نيتي خالص و انگيزهاي مقدس، لحظهاي از تلاش در عرصههاي صدق و صفا و مروت و ايثار غافل نماند.
اگر به حقيقت به حج آمدهاي و ميخواهي به منزلت و مقام حاجي مفتخر شوي و اين نشان عزت را درون سينه ات جاي دهي، بايد تمرين و تجربه ديگري را آغاز كني. تو خود نيك ميداني كه «بل الانسان علي نفسه بصيره» ديگران نيز ميدانند و همه روانشناسان و روان درمان گران نيز بيان ميدارند كه اساسيترين آسيبهاي شخصيتي، مهمترين آفات اخلاقي و مستعدترين زمينههاي كجروي و انحرافهاي رفتاري انسان، در همه زمانها و مكانها ريشه در برخي ويژگيها، عقدههاي رواني و عدم مهار بعضي از تمايلات نفساني دارد. از اين روست كه در طريق حاجي شدن و مصونيت يافتن از آسيب پذيريهاي رواني و اجتماعي، انسان بايد آنگاه كه لباس بي نشان احرام را بر تن ميكند و تيرگيها را زدوده، با سپيدي همراه ميشود، مقابله با آفتهاي شخصيت متعادل و متعالي را تمرين و تجربه كند. آنكه ميخواهد حاجي شود بايد از خودبيني و خودآرايي پرهيز كند؛ از راحت طلبي و عافيت جويي به دور باشد؛ از خودآزاري و ديگر آزاري اجتناب ورزد؛ از انديشه تخريب و تهاجم و پرخاشگري آزاد باشد؛ از هوسها و كششها رها باشد؛ از تفاخر و برتري طلبي و خود بزرگبيني مبرا باشد؛ از تظاهر، تزوير، تحقير و توهين جدا باشد.
غالب بودن اين ويژگيها در زندگي فردي و اجتماعي، اصليترين آفات رشد و اساسيترين آسيبهاي شخصيت انسان است و حاجي كسي است كه تمرين بسيار در زدودن آفات ميكند و با چيرگي بر كششهاي نفساني و محركهاي اجتماعي و تجربه برادري و برابري، صفا و پاكي، مروت و ايثار، زندگي هدفمند و خدامحور، ستيز با شياطين سركش نفس، انزجار و تبري جستن از مشركان و ظالمان و طاغيان عصر، آماده قرباني كردن عزيزترين هستي خويش ميگردد. قرباني كردن مرحلهاي با شكوه از فرآيند پرعظمت حج است. عزيزترين هستي ابراهيم (ع) در پايان يك عمر انتظار و يك قرن تلاش و رنج و محنت، فرزندي نيكو سيرت بود؛ اما او با وجود همه دلبستگيها در صحنه امتحان آماده شد تا ريشه و رگههاي وابستگي به فرزند را قطع كند كه ندا آمد اي ابراهيم! تو پيروزي! به جاي اسماعيلت، گوسفندي قرباني كن.
تو هم در طبق اخلاص بگذار، هرچه و هر كه باشد، سرمايه ات، فرزندانت، مقامت، آبرويت، شغلت، شهرتت، فزون خواهي ات، خودكامگي ات و...
حال كه ميخواهي حاجي شوي، به برترين منزلت و مقام در جامعه مسلمانان نايل شوي و عزت اسلامي نصيبت گردد، به اسماعيلت بينديش، خالصانه و مخلصانه تامل كن، آري اسماعيل خود را هر آنچه هست در مسلخ عشق و ايثار قرباني كن.اينك با توفيق در اين آزمون سترگ به سان بندگان ناب خدا، آرام دل و سبكبال چون پروانه براي ايفاي نقش تازه و رسالتي نو در سرزمين خود گام بگذار و به ميان مردمان خويش باز گرد.