حکایت خوبان راز و نیاز با پروردگار
حکایت خوبان شرح فرازهایی از دعای کمیلراز و نیاز با پروردگاردر گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین پناهنده بخش سومچهارده عبارت ابتدای دعای کمیل به صفات خداوند متعال برمیگردد و دعاکننده خداوند را تنها با این صفات میخواند و خدا را قسم میدهد و نامی از درخواست
حكايت خوبان
شرح فرازهايي از دعاي كميل
راز و نياز با پروردگار
در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمين پناهنده
بخش سوم
چهارده عبارت ابتداي دعاي كميل به صفات خداوند متعال برميگردد و دعاكننده خداوند را تنها با اين صفات ميخواند و خدا را قسم ميدهد و نامي از درخواست خود به زبان نميآورد. حال چرا اميرالمومنين علي (ع) اين گونه به ما تعليم دادهاند شايد علتش اين باشد: اگر گوينده فرياد ميزند و كمك ميخواهد ولي نامي از نحوه كمك به زبان نميآورد به اين معناست كه او نيازمند هر نوع كمكي كه در حق او نافع باشد، است و شنونده هم اين مطلب را درك ميكند.
در دعاي كميل هم اين قاعده حكمفرماست؛ مرتب خدا را ميخوانيم ولي نامي از درخواستمان به زبان نميآوريم و اين بدين معناست كه خدايا هر آنچه كه صلاح دين و دنيا و آخرت ماست به ما عطا فرما. دليل ديگر شايد اين باشد "بنده" چون ممكنالوجود است و محدود، در نتيجه درخواستهاي او هم محدود است و خداوند متعال چون واجب الوجود است و نامحدود، در نتيجه عطاهاي او هم نامحدود است پس بهتر است بنده در مقابل صاحب خانه كه خدا باشد، سكوت كند و نامي از درخواستهاي خود به ميان نياورد تا در نتيجه عطا كننده در شان و منزلت خود به او عطا كند نه در شان و منزلت بنده محدود و اين به نفع بنده است، مانند فقيري كه به در خانه ميآيد، شما كه در را باز ميكنيد او با تمام خضوع و خشوع سلام ميكند و ساكت ميماند، شما متوجه ميشويد كه او فقير است و اين نحوه برخورد معقول او با عواطف و احساسات شما را برمي انگيزد كه هر چه در توان داريد به او كمك كنيد و تا ميتوانيد در حقش كوتاهي نكنيد.
گاهي درخواستهاي ما از خداوند به نفع ما نيست و براي دين، دنيا و آخرت، مضر است خداوند در آيه 216 سوره بقره ميفرمايد: چه بسيار شود كه چيزي را كه شما مكروه ميشماريد ولي جز خير و صلاح در آن نبود و چه بسيار اتفاق ميافتد كه چيزي را دوست داريد و در واقع شر و فساد شما در آن است و خدا به مصالح داناست و شما نادانيد.
در واقع در دعاي كميل، گويا دعاكننده به دنبال گمشده خود ميگردد مانند كودك گمشده و يا گرسنه اي كه جز گريه كاري بلد نيست. علت اينكه درخواست خود را ذكر نميكند اين است كه سوال براي مسوول روشن است همانطور كه در عبارتهاي پاياني دعا آمده است... اي كسي كه بر پريشاني و بينوايي من آگاهي،اي كسي كه از بي چيزي و نداري من آگاهي.البته اين بدين معنا نيست كه چون خداوند از نيازمنديهاي ما اطلاع دارد پس ما هم سكوت كرده و از او درخواست نكنيم تا خودش به موقع به ما عطا كند، بلكه خودش به ما امر فرموده است كه از من بخواهيد تا به شما عطا كنم و اين درخواستهاي ما چيزي جز انجام وظيفه نيست.
اي كريمي كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خود داري
دوستان را كجا كني محروم؟ تو كه با دشمن اين نظر داري
عرفا در باب سيروسلوك ميگويند: عاشق وقتي كه به وصال رسيد همه چيز را فراموش مي كند و فقط معشوقه را صدا ميزند. شايد عدم ذكر حاجت براي ايجاد شدت و نفع در اجابت كننده باشد تا بيشتر و زودتر به او عطا كند شايد درخواست رحمت از خداوند باشد و شايد درخواست جملات پانزدهم به بعد دعاي كميل باشد و يا احتمال دارد كه درخواست آخرين جمله دعاي شريف كميل باشد كه عرض ميشود: ... درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را كه تو شايسته آني و درود خدا بر فرستاده او پيشوايان با بركت از خاندانش و سلام فراوان بر همه آنها باشد.
از پرتو خورشيد
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ
بر شما گناهي نيست كه [در سفر حج] از فضل پروردگارتان
[روزي خويش] بجوييد.
(بقره - 198)
كلام نبي مكرم(ص)
پرهيزگار باشيد،
ازهمديگر بگذريد و گذشت كنيد.
بحارالانوار ج 77، ص 182
استفتائات
مقام معظم رهبري حضرت آيتالله سيدعلي خامنهاي (مدظله)
مسأله 129مناسك – پوشيدن لباس دوخته از قبيل پيراهن، قبا، شلوار، كت، پالتو و زير جامه و امثال آنها همچنين پوشيدن لباسهاي دكمهداري كه با بستن دكمة آن به صورت پيراهن و مانند آن در ميآيد، براي مردان در حال احرام جايز نيست.
مسأله 130 مناسك – در مسأله قبل، تفاوتي ميان لباس دوخته شده يا بافته و مانند آنها وجود ندارد.
مسأله 131 مناسك – پوشيدن چيز دوخته كه لباس محسوب نميشود، مانند كمربند يا هميان كه پول در آن ميگذارند و همچنين استفاده از بند ساعت و مانند آن اشكال ندارد.
مسأله 132 مناسك – نشستن و خوابيدن بر روي زيرانداز دوخته شده يا لباسي كه پوشيدن آن حرام است، مانعي ندارد.
دردانه آفرينش
حكايتهايي از حيات درخشان حضرت رسول اعظم
همه چيز ممنوع
- خريد و فروش با محمد و يارانش، ممنوع.
- رفت و آمد و معاشرت با محمد و يارانش، ممنوع.
- ازدواج با ياران محمد، ممنوع.
- طرفداري از هواداران محمد، ممنوع.
همه امضا كردند. همه بزرگان قريش. ميخواستند عرصه را بر او و همراهانش تنگ تر كنند...سه سال، اين كارشان شده بود. اگر آنها ميآمدند جنسي بخرند، يك نفر يكدفعه ميآمد و آنرا گران تر ميخريد.اگر هم ميخواستند چيزي را بفروشند، يكنفر پيدا ميشد كه همان جنس را ارزانتر عرضه كند. سه سال تمام كارشان شده بود همين.