یادداشت سلام بر سپیده دم
یادداشتسلام بر سپیده دم آرام و آهسته گامبردار متین و پرصلابت. از فتح بازمیگردی، اینک شیطان در پشت سرتوست، سه روز در صحرایی سوزان، با خیل انبوه و عظیم جمعیتی ناشناس با هدفی واحد به سوی ستونی گام برداشتی که «شیطان» نام گرفت. خود میدانستی که این ست
يادداشت
سلام بر سپيده دم
آرام و آهسته گامبردار متين و پرصلابت. از فتح بازميگردي، اينك شيطان در پشت سرتوست، سه روز در صحرايي سوزان، با خيل انبوه و عظيم جمعيتي ناشناس با هدفي واحد به سوي ستوني گام برداشتي كه «شيطان» نام گرفت. خود ميدانستي كه اين ستون تنها سمبلي از شيطان حقيقي است، ميديدي كه دشوارترين مراحل حجات در رمي جمرات است، مبارزه با دشمني قسم خورده، مبارزه با نفسي سركش، طواف و سعي و حلق و تقصير و عرفات و زمزم و مني مقدمهاي بود تا آماده مبارزه شوي آماده براي جنگي نابرابر!
اينك پس از سه روز بيابان نشيني پيروز سربلند بازآمدي، شيطان را پشت سرگذاردي رمي كردي و سنگ زدي، تكبير گفتي بعد از هر پيروزي ، غروري سرشار وجودت لبريز كرد، گويا آن كه تو را سالها از او دور نگهداشته بود بر زمين كوبيدي و اكنون دوباره قدم در حريم ايمن خداوند گذاردي.
آسمان مكه را كه ديدي دلت تپيد، همين چند روز دوري هم تو را دلتنگ «او» كرده بود، تو حاجي شدهاي، حج گزاردي و قصد كردي تا به او نزديك شوي.
اينك نفحات بيمانند لطفش را حس و ريههايت را پر از اكسيژن خدا ميكني.
اكنون به سپيده دم نزديك شدهاي!
بازگشتي تا دوباره گرد او بگردي و اين بار بيگناه پاك و آسماني بندگياش را برديده منت نهي.
آرام و آهسته گام بگذار حاجي!
قصه سفر تو از خود به خدا به پايان شيرينش نزديك ميشود.
اينك دوباره در مكه در كنار خانهاش، آن من خداييات را يافتي! خليفهاي كه روح خدا در آن دميده شده بود.
خوش آمدي به روزهاي خاطرهانگيز ملكوتي!
سپيدهدم دوباره زندگي مبارك!