صفای جان دلنوشته
صفای جان دلنوشته تصویری از شخصیت یک ایرانی گاهی چنین میپندارم که تنها به «یک کار» مشغولم و حال آنکه «کارها» انجام میدهم. من، یک زائر ایرانی با لباس شناخته شده، وقتی در ایام حج عملی انجام میدهم هیچگاه به یک کار مشغول نیستم، بلکه در هر لحظه مشغول تصو
صفاي جان
دلنوشته
تصويري از شخصيت يك ايراني
گاهي چنين ميپندارم كه تنها به «يك كار» مشغولم و حال آنكه «كارها» انجام ميدهم. من، يك زائر ايراني با لباس شناخته شده، وقتي در ايام حج عملي انجام ميدهم هيچگاه به يك كار مشغول نيستم، بلكه در هر لحظه مشغول تصويرسازي براي دهها و صدها مسلماني هستم كه با حركات و سكنات و كلمات من، تصويري از شخصيت «اهل بيتي» و «ايراني» در ذهن خود ميسازند.
سوغات من
من از سرزمين وحي دو سوغات ميبرم: اولي براي ديگران است و درون چمدان، و دومي براي خودم است و درون قلب؛ اولي مايه مسرت قوم و خويش است و دومي سرمايه سعادت خويش. اگر سوغات اولي، فكر مرا در بهترين ايام معنوي عمر چنان مشغول كند كه حتي اندكي از سوغات دوم بكاهم، چه بد معاملهاي كردهام: دنياي زودگذر ديگران را بر آخرت جاودان خود ترجيح دادهام.
نياز من به خدمترساني
من به عنوان خدمتگزار حجاج، در هر رده، چه غافلم اگر خيال كنم براي مهمان خدا خدمتي انجام ميدهم؛ من در حقيقت خدمت خود ميكنم و بس. هنوز معناي زائر را در نيافتهام و الا ميدانستم كه نياز من به «خدمترساني» به او، هزاران برابر احتياجي است كه او به خدمت من دارد.
در بند جايگاه خود!
خدايا تو در قرآنت از فساد ما بنيالبشر در خشكي و دريا شكايتها كردهاي. من به كه شكايت برم اگر حج تو را هم با نياتي كه بوي تو را نميدهد به فساد كشانده باشم. در فضايي كه زمين و زمان مرا به يكرنگي و همدلي ميخوانند من هنوز در بند تثبيت جايگاه و شأن خود باشم تا به ديگران خودي نشان دهم.
درمانم كن
به خود كه مينگرم ميبينم جسم را به مسجدالحرام آوردهام ولي روح را نه. نشانهاش نداشتن دلي فارغ حتي در نمازي است كه در چند متري كعبه به جاي ميآورم. خدايا اگر اين سرطان روح نيست پس چيست؟ براي درمان به تو پناه آوردهام.
دلبستگي به غير
در اين دل كه صدها دلبستگي به غير لانه كرده، آنقدر اسباب حواس پرتي پروراندهام كه هر چه سعي ميكنم، حتي در مسجد الحرامت به غير تو فكر ميكنم. تا همه موبايلهاي درون دل را كه وقت و بيوقت مرا از ياد تو غافل ميكنند خاموش نكنم چگونه ميتوانم حضورت را احساس كنم؟ من چه غافل هستم كه حتي گاهي موبايل بيرون دل را نيز در مهبط فرشتگان خاموش نميكنم.
دلخوشم؟!
خداي من! چه تمام بود حجي كه حسين(ع) تو ناتمام گذاشت و چه ناتمام است حجي كه به تمام بودن اجزاي آن دلخوشم. به حج مقبول حسين(ع) حج معيوب ما را به كرم خودت قبول فرما.
در طواف خويش
طوافكنندگانت را كه ميبينم تازه به ياد ميآورم كه خلق شده بودم كه جز به گرد تو نگردم. به خويشتن كه مينگرم جز به طواف به دور خود سرگرم نبودهام گر چه در زبان هميشه از تو دم زدهام.
به اميد رحمت تو
خدايا هر كس كه در سفر حج و قبل از آن مرا رنجانده به تو وا نميگذارم بلكه به اميد رحمتت از او در ميگذرم. چگونه در نگذرم و حال آنكه شايد حال انابهاي كه به او دست خواهد داد به من دست ندهد و حجي كه او به جاي خواهد آورد از حج من در نزد تو عزيزتر باشد.
نوآوري در كاروانها
نامگذاري درمانگاه به نام زائران
كاروان12132در اقدامي خيرخواهانه، از طريق جمعآوري كمكهاي نقدي زائران، درمانگاه امام موسي بن جعفر(ع) خوي را تجهيز خواهد كرد. البته پيش از عزيمت، ورثه مرحوم دكتر عبدالوهاب حسني با اهداي مبلغ چهار ميليارد ريال در نيل به اين مهم كوشيدهاند و كمك نقدي زائران به اتمام كار كمك خواهد كرد. نكته جالب توجه و نوآوري موضوع اين است كه بر سر در درمانگاه ياد شده تابلو «درمانگاه خيريه زائران حج تمتع 1387» درج خواهد شد.
حاجي نمونه
از نگاه قاسم امرا مدير كاروان 35191
معنويات از روح و جانش بيرون نرود
حاجي نمونه كسي است كه قبل از هر چيز، دل به خدا داده باشد و در سفر حج، فقط به اعمال و آداب اين سفر فكر كند و داراي خصوصياتي باشد از قبيل:
* صبور باشد
* همراه و همراز باشد
* به مشكلات فكر نكند و سفر معنوي را با مشكلات پيش پا افتاده مادي كمارزش نكند.
* معرفت وجودي حج را پيدا كرده باشد.
* به روح حج فكر كند نه به بدنه حج.
* وقتي سفر به پايان ميرسد و به شهر خود باز ميگردد، معنوياتي كه در اين سفر خدايي كسب كرده است، از روح و جانش بيرون نرود و تا آخر عمرش حاجي واقعي بماند.
جرعههاي جانبخش
علامه حسنزاده آملي
الهي همنشين از همنشين رنگ ميگيرد، خوشا آنكه با تو همنشين است صبغه الله و من احسن من الله صبغه.
الهي تاكنون ميگفتم جهان را براي ما آفريدي اكنون فهميدم كه خودت هم براي مايي.
اسرار حج
حج در روان انسان نيرويي ايجاد ميكند كه تا زنده است در پنهان و آشكار براي سالم ماندن از زشتيها نگهبان خواهد بود و اين همان فيض الهي است كه از بركت اين مواج نصيب انسان ميشود.