بارگاه امید غدیر تجلیگاه ولایت اعظم
بارگاه امید غدیر تجلیگاه ولایت اعظمحجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان واقعة آسمانی و بسیار پر اهمیت غدیر از جهات گوناگون و ابعاد مختلفی قابل بررسی و تأمل است. اما به نظر میرسد آنچه مقدم بر همة ابعاد باید مورد توجه قرار بگیرد،
بارگاه اميد
غدير تجليگاه ولايت اعظم
حجت الاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان
واقعة آسماني و بسيار پر اهميت غدير از جهات گوناگون و ابعاد مختلفي قابل بررسي و تأمل است. اما به نظر ميرسد آنچه مقدم بر همة ابعاد بايد مورد توجه قرار بگيرد، آن است كه غدير قبل از آنكه محلّي براي اعلام ولايت و وصايت اميرالمؤمنين(ع) باشد، محلي براي تجلي ولايت اعظم رسول خدا(ص) بود. به عبارتي ديگر غدير مهمترين موقعِ محكِ اطاعت پذيري مردم، نسبت به ولايت پيامبر(ص) بود، تا پذيرش ولايت علي ابن ابيطالب(ع).
اگر بخواهيم در غدير به غربت وصي پيامبر(ص) نگاه كنيم، بايد پيش از آن به غربت خود پيامبر(ص) بنگريم. غربتي كه ناشي از نتيجة آن امتحان بزرگ بود. در واقع بايد بگوييم غدير اساساً زمان اوج غربت ولايت پيامبر(ص) بود، قبل از آنكه آغاز غريبي اميرالمؤمنين(ع) باشد.
مهمترين سند اين سخن همان كلام محوري رسول خدا(ص) در سخنراني غدير است كه فرمود: « مَن كُنتُ مُولاهُ فهذا عَلي مُولاه » ابتدا بر ولايت خود تأكيد ميفرمايد و سپس به ولايت علي(ع) تصريح ميكند. لازمة اين معنا آن است كه: هر كه ولايت رسول خدا(ص) را نپذيرفته باشد، طبيعتاً ولايت علي(ع) را هم نخواهد پذيرفت.
با كلمة « مَن كُنتُ مولاه » در واقع ابتدا رسولخدا(ص) از مردم پرسيدند، چه كسي مرا به مولايي قبول دارد؟ چه كسي است كه بر شما از خودتان به خودتان حقدارتر است؟ اولا دعوا بر سر همين موضوع بود و اتّفاقاً بر سر همين موضوع هم باقي ماند، يعني ولايت رسولخدا(ص).
خداي متعال به جاي آنكه خود با آيهاي در قرآن به معرفي صريح ولايت و وصايت اميرالمؤمنين(ع) بپردازد، كار معرفي علي(ع) را به پيامبرش(ص) واگذار ميكند. درست است كه پيامبر(ص) آنچه را بر زبان جاري ميكند همه به دستور خداوند متعال است. چرا كه فرمود: « ما ينطِقُ عَنِ الهَوي اِن هُوَ وَحي يوحي». امّا گاهي اوامر خدا صريحا و مستقيما در آيات قرآن آمده است و پيامبر(ص) آن را براي مردم قرائت ميكند و در نهايت آن را شرح ميدهد، و گاهي اوامر الهي بايد از طريق بيان مبارك رسولالله(ص) به مردم برسد؛ و مردم از او بشنوند مانند آنچه در جزئيات بعضي از احكام، و مصاديق برخي ديگر از اوامر الهي اينچنين عمل ميشد. و مردم هم عموماً با چنين رويهاي آشنا بودند.
در واقع خداوند به رسول خود اينگونه دستور داده است كه چون بر مردم واجب است كه امر تو را اطاعت كنند و چون اطاعت امر تو همان اطاعت امر من است، پس تو به آنها امر كن كه ولايت عليابنابيطالب(ع) را بپذيرند.
پس عيد غدير روز ولايت دو امام است. يكي امامت و ولايت اعظم نبي مكرم اسلام(ص) كه در اوج خود به منصة ظهور رسيد؛ و ديگري امامت اميرالمؤمنين(ع) كه به همة مردم اعلام شد. در حقيقت ما عيد غدير را به دو دليل جشن ميگيريم. يكي عاليترين تجلي ولايت رسولالله(ص) و ديگري فراگيرترين اعلام رسمي ولايت علي وليالله(ع).
ولايت رسول الله اعظم(ص)
ممكن است تعبير ولايت رسولخدا(ص) تا حدودي ناآشنا به نظر برسد. چون معمولاً مفهوم ولايت براي مؤمنان، يادآور معناي ولايت امامان معصوم(ع) است. ولي ميدانيم پيامبران الهي عموماً و خاتم النبيين خصوصاً از مقام امامت هم برخوردار بودهاند. آنجا كه خداوند متعال ميفرمايد: « مَا اَرسَلنَا مِن رَسُولٍ اِلّا لِيطاعَ بِاِذنِ اللهِ » اشاره به همين مقام ولايت دارد. و وقتي بارها به اطاعت آخرين رسولش در كنار اطاعت خودش امر ميكند و ميفرمايد « اَطيعُوا اللهَ وَ اَطِيعُوا الرَّسُولَ » به ولايت رسولالله(ص) مستقلا تصريح دارد.
همچنانكه پيامبر گرامي(ص) نيز قبل از بيان حكم ولايت علي ابن ابي طالب(ع)، به امر ولايت خود تصريح فرمودند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ وَلِيُّكُمْ وَ أَوْلَي بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ...»
معناي ولايت رسولخدا(ص) اين است كه او ميتواند به ما فرمان بدهد. و لزوم تبعيت از فرمان او براي ما به اندازة ضرورت اطاعت از خداوند متعال است. او صاحب اختيار ماست و ادارة امور زندگي ما آحاد امت او در اختيار او قرار داده شده است. پس او ميتواند براي بعد از خود امامي منصوب نمايد حتي اگر خدا صريحا به او نفرموده باشد اين كار را انجام بده و يا چه كسي را منصوب كن. اگر چه در واقعة غدير آنچه اعلام شد طبق دستور مؤكد و مشخص خداوند متعال بود و اين مطلب را بارها پيامبر اكرم(ص) تصريح فرمودند.
تأكيد قرآن بر ولايت پيامبر است يا جانشينان او؟
سبب شهرت اين آية كريمة قرآن «يا اَيهَا الَّذينَ ءامَنُوا اَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِي الاَمرِ مِنكُم» در بين مؤمنان به ولايت امامان معصوم(ع)، بيشتر وجود لفظ « اُولي الأمر» است؛ و توجه ما بيشتر معطوف به دلالت آيه بر ولايت اوليالامر و تعيين مصداق آن در كلمات رسول خدا(ص) است؛ كه در جاي خود امر لازمي است. اما ذيل اين آيه كريمه بايد پيش از پرداختن به لزوم اطاعت از اولي الامر، به اطاعت از رسول خدا(ص) توجه شود.
در اين آية قرآن كلمة « أَطِيعُوا» دو بار تكرار شده؛ يك بار پيش ازكلمة مقدس « الله» و بار ديگر پيش از كلمة مبارك «الرَّسُول». با اينكه ممكن بود با يكبار گفتن «اطيعوا» كلمة رسول را به خدا عطف نمود. همچنانكه در جملة بعدي كلمة اوليالامر به رسول عطف شده است. و حتي ممكن بود هر سه كلمه پس از يكبار اطيعوا پشت سرهم بيايند و بر يكديگر عطف شوند.اما اينكه يك بار فرموده است كه از خدا اطاعت كنيد و دوباره فرموده است از رسول اطاعت كنيد، نشانة تأكيد ويژة خداوند متعال بر اطاعت رسول است. و نشان ميدهد اطاعت رسول خدا(ص) آنچنان هم در ميان مردم بيمساله نيست.
گويا خداوند متعال به مردم ميگويد؛ رسول من حرفهايي براي شما دارد كه صريحا در قرآن كريم نيامده است و مستقيما امر من محسوب نميشود اما از آنجا كه او از روي هوا حرف نميزند بلكه هر سخني ميگويد عين وحي است « مَا ينطِقُ عَنِ الهَوَي، إن هُوَ اِلّا وَحي يوُحَي» اوامر او مانند اوامر من واجب الاطاعه است. پس تأكيد قرآن كريم در اين آيه بر توجه نمودن به اطاعت از رسول است. واقعيت هم همين است؛ اگر از رسول خدا اطاعت كامل ميكردند ديگر دعوايي بر سر اطاعت از اوليالامر و تعيين مصاديق آن و پنهان نمودن اوامر صريح رسول گرامي(ص) باقي نميماند.
پس آنچه كه در روز غدير غريب ماند، ولايت اميرالمؤمنين(ع) نبود، بلكه قبل از آن و مهمتر از آن ولايت رسول خدا(ص) بود. و اين امري بود كه با كمال تأسف بايد گفت قبل از آن هم سابقه داشت و بيسابقه نبود. كساني كه در عصر حضور و حاكميت پيامبر(ص) و هنگام صدور فرامين او صريحاً از او ميپرسيدند: اين فرمان خداست يا فرمان خودت، پيداست بعد از او با فرمانهايش چه ميكنند.
اشارات و تصريحات قرآن به غربت ولايي پيامبر(ع)
جا دارد براي اثبات غربت ولايي رسول خدا(ص) به آيهاي از قرآن نگاه كنيم: «وَ إِذا قيلَ لَهُم تَعالَوا إِلي ما أَنزَلَ اللهُ وَ اِلي الرَّسُولِ رَأَيتَ المُنافِقينَ يصُدُّونَ عَنكَ صُدُوداً» يعني: « هنگامي كه به آنها گفته ميشود به سوي آنچه خداوند نازل كرده و به سوي پيامبر(ص) بياييد منافقين را ميبيني كه از تو اعراض ميكنند». اينكه چرا از ما انزل الله هر چند به ظاهر اعراض نميكنند ولي از اطاعت از رسول اعراض ميكنند موضوع جالب توجه و مهمي است.بيماري و مرض منافق، اين است كه ميگويد ما با كتاب خدا مشكلي نداريم بلكه با حرف رسولخدا(ص) مشكل داريم. در نتيجه بر سر راه ما انزل الله سدّ ايجاد نميكند و حتي شايد مردم را دعوت به قرآن خواندن هم مينمايد ولي به فرمايش قرآن از اطاعت پيامبر(ص) ايجاد سر باز ميزنند.
يك توصيه
يك ماه سفر سراسر معنويت و روحانيت را پشت سر گذاشتهايم، حيف است در قبال چند دقيقه يا چند ساعت تأخير پرواز از خودمان عكسالعمل نشان بدهيم، عكسالعمل ما به رفع تأخير پرواز هيچ كمكي نميكند.
يك نكته
زيارت يعني حضور در ضيافتي معنوي كه ميزبان آن پيامبر اعظم(ص) و اهل بيت(ع) هستند، اصول و آداب اين زيارت را رعايت كنيم.