یادداشت:چند قدم با زائران خانه خدا

فرودگاه مهرآباد، ترمینال حجاج، چهار شنبه بیستمین روز آبان. بعد از پشت سر گذاشتن ترافیک خیابانی که به ترمینال حجاج ختم می شود، خانواده هایی را می بینی که هر یک دور یک نفر حلقه زده اند. یکی فرزند کوچکش را در بغل گرفته و دیگری با لبخندهای ممتد سعی می کند تا

فرودگاه مهرآباد، ترمينال حجاج، چهار شنبه بيستمين روز آبان. بعد از پشت سر گذاشتن ترافيك خياباني كه به ترمينال حجاج ختم مي شود، خانواده هايي را مي بيني كه هر يك دور يك نفر حلقه زده اند. يكي فرزند كوچكش را در بغل گرفته و ديگري با لبخندهاي ممتد سعي مي كند تا خاطره خوشي از لحظه خداحافظي با خود به عربستان ببرد. آنها كه بيش از همه در ترددند مسوولين كاروانها هستند. جمله واحدي كه از دهان هر بدرقه كننده اي مي شنوي «التماس دعا» است. اشكهاست كه مسافران حج را بدرقه مي كند. رفته ام تا شور همراهان و اشتياق مسافران را از نزديك ببينم. مادري به پسرش مي گويد: " وقتي اولين بار خانه خدا را ديدي دعا كن همه ما عاقبت بخير شويم." خواهرش مي گويد: از خدا بخواه همسري مناسب قسمتت كند. هر كس اولين بار خانه خدا را ببيند هر چه از خدا بخواهد مي گيرد. و برادر لبخند مي زند. آن طرف تر مادري به پسر بچه اش قول كاميون مي دهد و در گوشه ترمينال، دختري خود را به سينه پدر چسبانده است. پيرمرد و پيرزني با كمك همراهانشان ساكهاي حجشان را به خدمه كاروان تحويل مي دهند و با چهره هاي گشوده، با نوه هايشان خدا حافظي مي كنند. از پدر پير مي پرسم: از خدا چه مي خواهي؟ مي گويد :" هر چيزي جز عاقبت بخيري بخواهيم كم خواسته ايم. از خدا مي خواهم جوانان كشورمان عاقبت بخير شوند در بين آنها ما و جوانهاي خودم هم عاقبتشان به خير شود. " برخي خانواده ها نگران شيوع آنفلونزا در عربستان هستند و همه به هم در اين باره توصيه مي كنند. با خودم مي گويم اگر اين شور در حج به شعور برسد، براي راهبري يك عمر كافي است هر چند انسان با فراموشي زاده شده است. جمله اي از آيت الله بهجت از طريق تلويزيون به گوشم مي خورد. " آمده ايم تا با زندگي كردن قيمت پيدا كنيم، نه اينكه به هر قيمتي زندگي كنيم." قدم زنان از ترمينال حجاج با اين آرزو كه يك روز معرفت حج نصيبم شود، خارج مي شوم و راه خانه مي گيرم.


| شناسه مطلب: 82255