چشم انتظاران از خدا می خواستم مریضها را شفا بدهد

دانش آموزان 13 ساله از آرزوهایشان در مکه و مدینه می گویند از خدا می خواستم مریضها را شفا بدهد   رضا زندی پایان کلاس بود. دانش آموزان سال اول راهنمایی یکی از مدارس خوب تهران ( مدرسه راهنمایی علامه طباطبایی) در فوق برنامه هایشان آمده اند تا خبرنگاری

دانش آموزان 13 ساله از آرزوهايشان
در مكه و مدينه مي گويند
از خدا مي خواستم
مريضها را
شفا بدهد

 

رضا زندي<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پايان كلاس بود. دانش آموزان سال اول راهنمايي يكي از مدارس خوب تهران ( مدرسه راهنمايي علامه طباطبايي) در فوق برنامه هايشان آمده اند تا خبرنگاري

بياموزند. در پايان كلاس از آنها مي خواهم تا برايم بنويسند كه اگر در مكه و مدينه بودند از خدا چه مي خواستند. پس هر يك، از احساسات پاكشان كه از قلب بي زنگارشان سرچشمه مي گرفت نوشتند.  فؤاد مي نويسد: " هفت دور در خانه خدا مي چرخيدم و او را شكر مي كردم." آرمين با چهره معصومانه اش مي نويسد: " اگر در مكه و مدينه بودم، از خدا مي خواستم مريضها را شفا بدهد.

من يكي از آرزوهايم اين است كه فوتباليست شوم و در چلسي بازي كنم." اميد مي نويسد : " اگر در مكه و مدينه بودم ـ واقعا مي گويم، به خانه خدا و زيارت پيامبر مي رفتم و همه جا را مشاهده مي كردم تا خاطراتم را بتوانم براي همه بگويم و آنها لذت ببرند. از خدا مي خواستم من و پدر و مادرم را زنده و سر حال نگه دارد و ظهور امام زمان (عج) را نزديك نمايد."

محمد رضا از خدا مي خواهد تا تمام گناهانش را پاك كند و عليرضا مي نويسد: " اگر در مكه بودم  ابتدا سجده شكر بجا مي آوردم بعد نماز شكر مي خواندم و از خدا مي خواستم تا هميشه در آنجا بمانم. " كياوش هم سوال بزرگي از خدا دارد : " اگر در مكه و مدينه بودم از خدا سوال مي كردم كه چرا من با ديگران فرق دارم.

آرمان مي گويد: " خدايا قدرتي خارق العاده به من بده تا امنيت را حكم فرما كنم و در آسمانها پرواز كنم. پارسا دوست دارد با اشتياق بر سر ميز غذاي هتل ها برود و مي گويد : از خدا مي خواستم تا هر چه زودتر كارت گرافيك كامپيوترم درست شود. كسري هم مي نويسد: " وقتي وارد خانه خدا بشوم احساس عجيبي به من دست مي دهد و دوست دارم چهره مومنين را ببينم. راستي شما از خدا چه مي خواهيد؟


 

 

 

 


| شناسه مطلب: 82305