اسرار عرفات
اسرار عرفات امام سجاد(ع) اسرارِ اعمال مختلف حج را در حدیثی به شبلی آموختند، از جمله این اسرار، اسرار عرفه است. به طور معمول شخص حج گزار در روز ترویه (روز هشتم ذیحجّه) احرام میبندد که شب نهم را در سرزمین عرفات بماند تا آن وقوف لازم را که روز نهم میباش
اسرار عرفات
امام سجاد(ع) اسرارِ اعمال مختلف حج را در حديثي به شبلي آموختند، از جمله اين اسرار، اسرار عرفه است. به طور معمول شخص حج گزار در روز ترويه (روز هشتم ذيحجّه) احرام ميبندد كه شب نهم را در سرزمين عرفات بماند تا آن وقوف لازم را كه روز نهم ميباشد، درك كند. روز نهم را، از زوال خورشيد (ظهر)، بايد در سرزمين عرفات بماند و در شب دهم از عرفات به مشعر كوچ نموده و در آنجا بيتوته كند و روز دهم بعد از طلوع آفتاب، از مشعر به طرف منا حركت و كوچ كند. آنگاه كه وارد سرزمين منا شد، قرباني، حلق و رمي جمرات كند. سرّ حج در اين نيست كه انسان، اعمال ظاهري را ـ چه واجب و چه مستحب ـ انجام دهد. اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: ميدانيد وقتي زائر و انسان حج گزار احرام بست، چرا بايد به عرفات رود و بعد بيايد كعبه را طواف كند؟ براي آنكه عرفات خارج از مرز حرم است و اگر كسي ميهمان خداست، ابتدا بايد به بيرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله كند تا لايق ورود به حرم شود. بعد در عرفات، هم شب و هم روز، به خصوص روز عرفه، دعاي مخصوصي است. و دعا جزء فضائل برجسته و وظائف مهمّ روز عرفه در سرزمين عرفات است، چرا كه اگر كسي روز نهم ذيحجّه در عرفات نباشد نيز از فضائل برجسته آن روز، خواندن دعاي عرفه سالار شهيدان حسين بنعلي(ع) ميباشد.1
زائر ابتدا بايد در خارج از محدوده حرم، آنقدر دعا كند و خود را تزكيه و تطهير نمايد تا لايق ورود به مرز حرم شود. از اين جهت گفتهاند كه قبل از طواف، بايد به بيرون دروازه يعني عرفات رود. مثل اينكه اگر ميهماني بخواهد بر بزرگي وارد شود، اول بايد در قسمت ورودي درب، اجازه ورود بگيرد، آنگاه به محضر وارد شود. حاجيان در روز نهم، به سرزمين عرفات ميروند، در آنجا تضرّع ميكنند، دعا ميخوانند و اجازه ورود به حرم را از خدا مسألت ميكنند، آن گاه كه لياقت يافتند، وارد محدوده حرم ميشوند.
عرفات پنج سرّ دارد كه در حديث شبلي آمده است:
1. وقوف در عرفات به اين معناست كه انسان به معارف الهي واقف، عارف و آگاه شود. بداند كه خداوند به همه نيازهاي او واقف است و براي رفع همه نيازمنديهاي او تواناست. خود را به خدا بسپارد و احساس كند كه بنده او و محتاج به اوست تا تنها او را اطاعت كند. اگر بندهاي مطيع و پيرو خدا شد، از همه چيز و همه كس بينياز است، چرا كه سرمايه وسيله هر بينيازي است «و طاعتهُ غِني»2 پس كسي كه در عرفات ايستاده، بايد از معرفت طرفي ببندد.
2. بايد عارف بشود كه ذات اقدس الهي به صحيفه قلب او و به درون او و رمز و راز او آگاه است، زائر بايد در سرزمين عرفات آيه شريفه: «وان تجهر بالقول فانّه يعلم السرّ و أخفي»3 را درك كند.
خداوند متعال ميفرمايد: پروردگار شما، از هر كاري كه انجام ميدهيد، از هر چرخي كه ميزنيد و از هر سرّي كه در درون خود داريد، آگاه و مستحضر است. حرف آشكار و راز نهاني شما را ميداند و آنچه را كه پوشيده است و حتّي احياناً براي خود شما روشن نيست و به طور ناخودآگاه در زوايا و شيار مغز و قلب و روح شما عبور ميكند ميداند.
خلاصه آنكه انسان بايد عارف شود كه خداوند متعال بر صحيفه قلب او احاطه كامل دارد. اگر آدمي بداند كه قلب او در محضر و در مشهد حق است، همان طوري كه گناه با زبان، دست و پا مرتكب نميشود، گناه خيالي و فكري هم نخواهد داشت و آرزوهاي باطل به خود راه نخواهد داد. همانگونه كه حرف باطل بر لب ندارد و به كسي بد نميگويد، بديِ كسي را در دل نيز نميطلبد. و بالأخره همانگونه كه بدن خود را تطهير ميكند، قلبش را نيز از خاطرات آلوده پاك ميسازد.
3. شايسته است كسي كه در سرزمين عرفات بسر ميبرد، از جبلالرّحمه بالا رفته و دعاي خاص آن را بخواند. سالار شهيدان حسين بنعلي(ع) در قسمت چپ آن كوه رو به كعبه ايستاد و آن دعاي معروف را خواند. راز و سرّ بالا رفتن از جبلالرّحمه، اين است كه بداند خداوند متعال بر هر زن و مرد مؤمن رؤوف و رحيم است. او وليّ هر مرد و زن مسلمان است. گر چه ولايت خداوند متعال تكويني است و او وليّ كلّ است؛ «هنا لك الولاية لله الحق» و اگر چه رحمت خداوند متعال فراگير است؛ «رحمتي وسعت كلّ شيء»4، امّا آن، ولايت و رحمت عامّ است و در كنار اين ولايت و رحمت عامه، رحمت خاصّ و ويژه نيز دارد كه براي همه نيست؛ «رحمتي وسعت كلّ شيء، فسأكتبها للّذين يتّقون»5 در بخش اول آيه مشخص فرمود كه رحمتش فراگير است؛ (رحمتي وسعت كلّ شيء) و در بخش دوّم بيان نمود كه رحمتش به سود متّقين است (فَسَأكتبها لِلذينَ يَتَّقوُن). فرمود: بر خود لازم كردهام كه رحمت خاص را شامل متّقين سازم، چرا كه «كتَبَ ربّكم علي نفسه الرحمة»6 خداوند متعال رحمت را بر خود لازم كرده است. از مجموع دو آيه، استفاده ميشود كه خداوند متعال بر خود لازم كرده است رحمت خاص را به پرهيزگاران دهد.بالاي جبلالرحمه رفتن آدمي را به اين سرّ و راز و رمز، آشنا و عارف ميكند كه خداوند متعال رحمت و ولايت خاصّي دارد بر مرد و زن با ايمان و مسلمان. طبيعي است كه وقتي به اين سرّ مزيّن شد، به زن و مرد مؤمن رحمت خاص دارد و به آنان ولايت مخصوص پيدا ميكند و در رفتار، گفتار و نوشتار خود، اين سرّ را پياده ميكند.
4. در سرزمين عرفات، منطقهاي است بهنام «نَمِره» كه با علامتهايي مشخص شده است. به فرموده امام سجّاد(ع) وقتي به اين منطقه از عرفات رسيديد، راز و رمزش اين است كه بگوييد: «خدايا! به چيزي امر نميكنم، مگر آنكه قبلاً خودم به آن عمل كنم و مؤتمر باشم و از چيزي نهي نميكنم، مگر آنكه قبلاً خودم از آن منزجر باشم». هر انسان مسلماني وظيفه دارد امر به معروف و نهي از منكر كند. امر به معروف و نهي از منكر، يك حكم فقهي دارد و يك سرّ. حكم فقهي آن، اين است كه عالم به حكم شرعي، اگر ديد كسي از روي علم و آگاهي و از روي قصد و عمد حكمي را رعايت نميكند، بايد او را راهنمايي كند. بديهي است امر به معروف و نهي از منكر غير از تعليم، موعظه و ارشاد است.
امر به معروف و نهي از منكر جنبه ولايت و امريّت دارد، گر چه ممكن است در بعضي از موارد، مصداق تعليم، ارشاد و يا موعظه قرار گيرد و ليكن حقيقت امر به معروف و نهي از منكر از عناوين ياد شده جدا است. در امر به معروف و نهي از منكر، لازم نيست خود انسان درون پاك داشته باشد و يا متّصف به عدالت گردد. عدالت شرط امر به معروف و نهي از منكر نيست، بلكه علم، آگاهي و احتمال تأثير، از شرايط آن ميباشد. اما با اين همه، در سرزمين عرفات راز و رمز امر به معروف ونهي از منكر، به عدالت برميگردد، يعني انساني كه آمر است، بايد قبلاً مؤتمِر باشد. انساني كه ناهي و زاجر است، قبلاً بايد منتهي و منزجر باشد و بگويد: خدايا! آنچنان توفيقي بر من عنايت كن كه هر چه را به ديگران، امر به معروف امر ميكنم، ابتدا خود بدان عمل كرده باشم و از آنچه ديگران را نهي ميكنم، قبلاً خود از آن منزجر شده باشم. آري در اسرار حجّ، عدالت شرط امر به معروف و نهي از منكر، شمرده شده است.
5. منطقه وسيعي است در عرفات كه با علامتهاي خاصّي به عنوان نَمِرات مشخص شده است. حضرت سجّاد(ع) فرمود: «روز نهم كه وارد سرزمين عرفات شدي و به اين منطقه وسيع رسيدي، سرّش آن است كه آگاه باشي اين سرزمين، سرزمينِ شهادت، معرفت و عرفان است وميداند كه چه كساني بر روي آن گام مينهند و با چه انگيزهاي آمدهاند و با چه انگيزهاي برميگردند! گذشته از آنكه خدا و فرشتگان هم شاهدند». خداوند تعالي اين منطقه و اين سرزمين را شاهد اعمال شما قرار داد، بهطوري كه خوب ميداند شما چه ميكنيد. زمينهايي كه زير پاي زائران بيت خداوندي است، كاملاً مشخص است كه زائر، حاجي و معتمر به چه نيّت آمده و با چه نيّت باز ميگردد.
پينوشتها
1. كافي، ج4، ص224.
2. دعاي كميل.
3. طه، 7.